مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فعل
حوزه های تخصصی:
دانش تصریف که وظیفه تجزیهءکلمات را بر عهده دارد در ادبیات عرب سخت با اهمیت است چه بوسیلهء قالبهایى که توسط دانشمندان علم صرف ارائه شد زبان عربى گسترش لغوى یافت. در نیمه نخست سدهء3 ق ابو عثمان مازنى کتابى مستقل در صرف تألیف کرد پس از او جنبش تألیف در علم صرف همچنان ادامه یافت تا این که در سدهء7 ق ابن حاجب کتاب الشافیة فى التصریف را نوشت و بسیار مورد توجه قرارگرفت به گونه اى که سبب شد تألیفات گوناگونى در باره آن به رشته تحریر در آیدکه تقریبا محتواى اصلى همهء آنها یکى است. در میان همهء این تألیفات شرح رضى الدین استرآبادى از اهمیت ویژه اى برخوردار است. در این مقاله ضمن ارائهء تاریخچهء مختصرى از علم صرف و معرفى برخى آثارکه در این زمینه نگأشته شده، به بررسى کتاب شافیه و نقد و بررسى شرحهاى آن پرداخته شده است.
تحلیل و تبیین حیثیت قوه و فعل در قابل و فاعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قوه و فعل نحوه وجود است که این نحوه وجود صلاحیت آن را دارد که در تحلیل عقلی دو معنی از آن انتزاع شود: به اعتبار اینکه شی خودش خودش است فعلیت و و از آن نظر که می تواند شی دیگر بشود بالقوه نامیده می شود. قوه حالتی است که موجود به واسطه آن آماده پذیرفتن می شود. قبول به اشتراک لفظی به معنی انفعال و اتصاف نیز به کار می رود. قابلیت به معنای اتصاف و فاعلیت به معنای اقتضا نه تنها در یک ماهیت بلکه در وجود واحد نیز قابل جمع است، اما اختلاف حیثیات سبب عدم اجتماع خواهد شد، لذا حیثیت فعل و وجدان با حیثیت قوه و فقدان اجتماع نخواهد نمود. مقاله حاضر به تحلیل و تبیین حیثیت قوه و فعل در قابل و فاعل می پردازد.
آموزش نمود دستوری به فارسی آموزان غیرایرانی: بررسی مقایسه ای روش های تدریس ساختاری و ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمود دستوری یکی از مقوله های مطرح در کنار زمان در عبارت های فعلی فارسی است که تاکنون آموزشِ آن به فارسی آموزان خارجی چندان مورد توجه نبوده است. این تحقیق به تاثیر یادگیری نمود فارسی بر اساس دو روش ساختاری و ارتباطی پرداخته است. از بین فارسی آموزان غیرایرانی سطح میانی، آزمودنی ها به دو گروه چهل نفره تقسیم شدند. هر دو گروه در پیش آزمون نمود شرکت کردند تا از نظر توانایی در استفاده از نمود فارسی همگن شوند. به آزمودنی های گروه ساختاری، نمود دستوری بر اساس روش ساختاری آموزش داده شد. گروه ارتباطی نیز با توجه به طرح درس های ارتباطی که تهیه و تدوین شده بود، نمود را فراگرفتند. نتایج پس آزمون هر گروه در مقایسه با پیش آزمون و نیز در مقایسه با یکدیگر با استفاده از آزمون تی نشان می دهد گروه ارتباطی به طرز معناداری در درک نمود پیشرفت کرده است. در مقابل، تفاوت آماری معناداری بین پیش آزمون و پس آزمون گروه ساختاری ملاحظه نشده است. همچنین از نظر آماری، عملکرد گروه ارتباطی در پس آزمون به طرز معناداری بهتر از عملکرد گروه ساختاری بوده است. نتایج این تحقیق تجربی گویای آن است که روش درسی ارتباطی، روش کارآمدی است و به کارگیری آن به ارتقای آموزش دستور زبان فارسی به غیرفارسی زبانان یاری می رساند.
نگاهی به ماهیت مقوله نمود فعل در زبان روسی و فارسی از دریچه کاربرد نمود ناکامل افعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقوله دستوری «وید» در زبان روسی و «نمود فعل» در زبان فارسی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و با توجه به نوعِ ساختار و بافت زبانی هریک از این زبان ها، ابزارهای بیان این مفاهیم نیز در آن ها متفاوت است. مقوله «نمود» در تمام زبان های دنیا وجود دارد و تمام مفاهیم و معانی نمودی از ذهن انسان سرچشمه می گیرند. ذهن بشری برای اینکه این مفاهیم را در قالب زبان و کلام متجلی کند، با توجه به ویژگی های ذهنی و زبانی خویش، از ابزارها و نشانه های زبانی مختلفی کمک می گیرد. به همین دلیل است که زبان شناسان معتقدند که مفاهیم نمودی به صورت کلی در تمام زبان های دنیا وجود دارد و تنها وجه تمایز آن ها در نوع ابزارهای بیان آن ها (دستوری و غیردستوری بودن آنها) و تفاوت در مفاهیم و معانی جزئی آن ها است. نتایج تحقیقات و پژوهش های مقایسه ای در زمینه نمود فعل روسی و فارسی نشان می دهد که ماهیت تفاوت میان آن ها معمولاً در روش بیان آن ها است. در این پژوهش به بررسی ماهیت مقوله نمود فعل در زبان روسی و فارسی از دریچه کاربرد نمود ناکامل افعال می پردازیم.
ضمانت اجرای شرط فعل حقوقی
حوزه های تخصصی:
شرط ضمن عقد به سه دسته: «شرط فعل»، «شرط صفت» و «شرط نتیجه» تقسیم می شود. شرط فعل نیز به نوبه خود به دو دسته تقسیم می شود: 1. شرط فعل مادی مثبت (مانند تعمیرکردن اتومبیل) یا منفی (مانند نساختن طبقه اضافی بر طبقات فعلی ساختمان)؛ 2. شرط فعل حقوقی مثبت (مانند فروختن مبیع به شخص معین یا ابراء ذمه بدهکار) یا منفی (مانند نفروختن مبیع به شخص خاص).موضوع اصلی این مقاله، بررسی نظریات فقهی و حقوقی درباره تصرفات حقوقی منافی با شرط فعل حقوقی یا به تعبیری ضمانت اجرای شرط فعل حقوقیاست؛ بنابراین شرط صفت و نتیجه و نیز شرط فعل مادی، از محل بحث ما خارج اند. پرسش اصلی اینکه اثر حقوقی مخالفت با چنین شرطی از نظر فقهی و حقوقی چیست؟ آیا در این موارد باید احکام عمومی ضمانت اجرای امتناع از شرط فعل را اعمال کرد یا برای این نوع شروط باید ضمانت اجرای خاصی در نظر گرفت؟
درباره تصرف منافی با شرط فعل، سه نظریه عمده وجود دارد: «بطلان»، «صحت» و «عدم نفوذ» که این مقاله به تقویت نظریه سوم می پردازد. بدین منظور، نخست به بررسی وضعیت این گونه تصرفات در فقه شیعه و سپس در حقوق ایران می پردازیم.
نمود استمراری در فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمانی که موضوع نمود بطور خاص و به عنوان یک مقوله متمایز از زمان دستوری به وسیله برخی از دستورنویسان و زبانشناسان مطرح شده است، تحلیل ها و نظرات متفاوتی در خصوص آن ارائه گردیده است. در این مقاله بحث ما محدود به یک نوع نمود؛ یعنی نمود استمراری است. استمرار بیانگر تداوم و یا در حال انجام بودن یک عمل است. در این جستار ضمن اشاره به پیشینه نمود استمراری در کتاب های دستور و آثار زبانشناسان نشان خواهیم داد که پیشوند فعلی می- بویژه در زمان حال- بتنهایی نمی تواند نشانه استمرار باشد؛ بلکه این پیشوند در فارسی معاصر علاوه براستمرار بیانگر مفاهیم دیگر نظیر نمود ناقص و تکراری نیز هست. در این جستار ما در وهله نخست به دنبال بررسی نمود استمراری در زبان فارسی به عنوان مقوله ای تصریفی مرتبط با فعل خواهیم بود . با این حال اشاره ای نیز به راهکارهای معنایی برای بیان استمرار خواهیم نمود. از دیگر یافته های این تحقیق این است که نمود استمراری به دو شیوه صوری؛ یعنی استفاده از پیشوند فعلی می و فعل کمکی داشتن تظاهر می یابد. در این نوشتار در کنار نمود استمراری به عنوان مقوله ای دستوری به برخی راهکارهای معنایی نیز اشاره می شود. همچنین نشان داده خواهد شد که برخی از افعال زبان فارسی نمی توانند در صورت استمراری به کار روند. به عنوان نمونه افعال ایستا نظیر افعال حسی و عاطفی و افعال لحظه ای فاقد نمود استمراری هستند. در این نوشتار نشان خواهیم داد که مفهوم استمرار همچون دیگر مفاهیم زبان به شیوه های مختلفی تظاهر می یابد که برخی از آنها دستوری و برخی واژگانی و معنایی است. البته فقط راهکارهای صوری را می توان به عنوان نمود دستوری در نظر گرفت.
تحلیل انحاء تقدم و تأخر در قوه و فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقدم و تأخر که از آن به سبق و لحوق نیز تعبیر میشود، از معانی انتزاعی است که منشأ انتزاع آن امر عینی است و یکی از عوارض موجود بما هو موجود است که موجود از آن جهت که موجود است بدان متصف میشود. گاهی دو شیء از آن حیث که موجودند دارای نسبت مشترکی با یک مبدأ وجودی هستند؛ با این تفاوت که بهره یکی از آن دو بیشتر از دیگری است. این مقاله درباره تقدم و تأخر در قوه و فعل است. ابتدا نظر کسانی که قوه مطلق را بر فعل مقدم میدانند مطرح شده، سپس بیان صدرالمتألهین در این زمینه را آورده و در پایان نیز به انحای تقدم فعلیت بر قوه میپردازیم.
فیشته در مواجهه با فلسفة نقادی کانت
حوزه های تخصصی:
فلسفه در طول تاریخ تحولات بسیاری کرده است. از آن جمله انقلاب کپرنیکی کانت بود که تغییر کلی نوع نگاه به فلسفه انجامید و مرحله ای جدید در فلسفه را درپی داشت. فلاسفة پس از کانت هر یک به نوعی با این دیدگاه در تعامل بودند، اگرچه کانت مدعی بود که نظامی کاملاً نقادانه ایجاد کرده است، اما ظاهراً پایبندی به روش انتقادی مورد نظر او حتی در نظام خودش هم کاملاً ممکن نشده بود. سعی در اصلاح نظام کانتی برای پاسخ گویی به مدعیان نارسایی فلسفة او نیز طرفدارانی داشت که از آن جمله می توان از راینهولد و فیشته نام برد. در این میان، فیشته تلاش کرد تا با ارائة مبانی مستحکم برای فلسفه، ریشة عدم قطعیت و یقین را از میان برکند. او در نوشته های خود، همچون آثار مربوط به نظریة علمش، سعی در توضیح روش خود و اصلاح فلسفة انتقادی کانت کرد.
در این جا تلاش می کنیم به بررسی هرچند اندک پیش زمینه های شکل گیری اندیشة فیشته و چگونگی مواجهة او با مشکلات فلسفة نقادی کانت بپردازیم.
تحلیل فرایند های واجی فعل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، با تحلیل فرایند های واجی ستاک گذشته در زبان فارسی بر حسب میزان پیچیدگی و تعداد قاعده هایی که برای تبدیل به ستاک گذشته، بر ستاک حال آنها انجام می شود، این فعل ها را به انواع تک قاعده ای، دو قاعده ای، سه قاعده ای و چهار قاعده ای تقسیم کرده ایم. در هر یک از این دسته ها، یک قاعده، از نوع ساخت واژی ستاک گذشته و بقیه، قاعده های آوایی هستند. پژوهش حاضر، بیانگر آن است که علاوه بر عناصر واج شناختی مانند محدودیت واجی، محدودیت واج آرایی در خوشه پایانی و محدودیت خوشه و هسته هجا، عنصر ساخت واژی نیز در شکل گیری ستاک گذشته، مؤثر است. این پژوهش، تعامل دو حوزه واج شناسی و ساخت واژه را نشان می دهد.
در این جستار، نشان داده ایم که ستاک گذشته نشان دار، با افزودن عامل ماضی ساز- که به صورت tنمود می یابد- به دست می آید. با فرض کردن tبه جای Dدر این پژوهش، در مواردی که ستاک حال به همخوان بی واک ختم می شود، از اِعمال قاعده های بیشتر، جلو گیری کرده ایم. فرض جلو گیری از اِعمال قاعده بیشتر، دارای توجیه اقتصادی است.
این مقاله نشان می دهد که تقسیم فعل های فارسی به دو دسته بی قاعده و با قاعده، نامعقول است، تشکیل ستاک فعلی در همه فعل های فارسی، نظام مند و دارای قاعده است و تفاوت این فعل ها در تعداد و نوع قواعدی است که بر آنها اعمال می شود.
کاربرد هنری فعل در نثر گلستان
حوزه های تخصصی:
سعدی را «استاد سخن» میخوانیم، چه صیت سخنش به همه جا ـ از دیر باز تا کنون ـ رسیده و شعر نغز و نثر بیبدیل وی «در صحیفة روزگار مسطور و بر السنة احرار مقروء» است. سخن وی به صفت سهل ممتنع آراسته است و به روانی و شیوایی معروف. شیوة سخن وری سعدی، همان طور که بیان شد، موجب گشته است تا پژوهش گران و ادیبانی بسیار، جنبه های گوناگون هنر وی را تحت بررسی و پژوهش قرار دهند، تا جنبه های زیباییشناختی سخن سعدی بیش تر آشکار گردد. در این نوشتار سعی بر آن است که کاربرد هنری فعل در نثر گلستان بررسی گردد. با آنکه پژوهش هایی گوناگون در نثر گلستان بانجام رسیده است، لیکن بررسی کاربرد فعل و روشن نمودن گوشه ای دیگر از هنر سعدی خالی از فایده نیست. در این میان، با بررسی ویژگیهای نحوی، فرایندهای معنایی افعال و ... میتوان هنر زبانی آن بزرگ استاد سخن را تا حدودی نمایاند.
فعل در رمان جای خالی سلوچ و منشأ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار، به بررسی، توصیف و تحلیل ماهیت و کیفیت افعال در رمان جای خالی سلوچ و خاستگاه های زبانی آنها پرداخته است. از آن جا که در سبک نوشتار داستانی محمود دولت آبادی، یکی از دغدغه هایش به کارگیری زبانی غنی و سالم است، در جستجوی چنین زبانی، او از سرچشمه های زبان فارسی (معیار، محاوره، ادبی و کهن) و گویش (سبزواری و غیر آن) بهرة بسیار برده است. این رویکرد به عنوان نمونه در یکی از معروف ترین رمان های وی، جای خالی سلوچ، به ویژه در پیدایش افعالی متنوع و متفاوت، آشکار می شود. این تنوع و تفاوت از این نظر برجستگی می یابد که در جنبه های معنایی و واژگانی و ساختار (صرفی و نحوی) افعال توجه خواننده را به خود جلب می کنند؛ چنان که برای خواننده مسألة منشأ این افعال پیش می آید. در این که پاره ای از این افعال منشأ گویشی (سبزواری) و فارسی (معیار و ... ) دارند، شکی نیست؛ اما بخش عظیمی را باید از مشترکات گونه های زبان و گویش دانست.
نگاهى به «نفس» و «ذهن» و نقش آنها در ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، از اهمیت علم و ادراک سخن مى رود و بر نقش نفس و ذهن در این زمینه تأکیدمى شود. با اینکه نفس شریف ترین عنصر ذاتى و واقعیتِ وجودى انسان است، امّا به نظر مى رسدقدر آن مجهول مانده است. نفس نه تنها با قلب و عقل، بلکه گاه با ذهن نیز مترادف گرفته مى شود.ادّعاى نگارنده این مقاله آن است که اهمیت نفس از ذهن بیشتر است و در واقع، بین آن دو، رابطهعموم و خصوص مطلق وجود دارد. با در نظر گرفتن نقش ارزنده نفس، مى توان گفت که: «علم»حضور معلوم و یا اعیان خارجى در نزد نفس است. هم زمان، ذهن انعکاسات اعیان خارجى رادریافت و ثبت مىکند و موجود ذهنى را تشکیل مى دهد که این موجود به نوبه خود، در حضورنفس قرار مى گیرد و ادراک مى شود. بنابراین، نفس با اشراف بر اعیان خارجى از یکطرف و بااشراف بر موجود ذهنى از طرف دیگر ـ هم زمان ـ دو کارکرد دارد و موجود عینى و ذهنى را ادراکمىکند. بدیهى است که موجود ذهنى برگرفته از موجود خارجى، و موجود خارجى نیز قائم به خودو مستقل از ذهن آدمى است. حکم، به مثابه عمل نفسانى، در تأیید اعیان خارجى و نیز انعکاساتذهنى نقش دارد.
رابطه قوه و امکان در Θ3(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو در Θ3 در مقابل مگاریان که قائل بودند پیش از فعل قوه وجود ندارد و تنها زمانی که چیزی در حال فعلیت است «قادر» است، قوه را از فعل متمایز می کند و چهار استدلال در اثبات وجود قوه می آورد. ارسطو همچنین صراحتاً قوه را با امکان مربوط می سازد. حال در اینجا این سئوال پیش می آید که ارسطو چگونه از قوه به امکان عبور کرده است؟ در این مقاله سعی شده است رابطه قوه و امکان توضیح داده شود. تحلیل حرکت، ارسطو را به قوه می رساند و امکان، مفهوم ملازم قوه است. ارسطو ابتدا قوه را مستقل از امکان توضیح می دهد و در نهایت توضیح دیگری از قوه بر اساس مفهومی که ملازم با آن است، یعنی امکان، ارائه می دهد. عبارات او در Θ3 و Θ4 می تواند این گونه تفسیر شود که ارسطو فهمی زمانی از ضرورت، امکان و امتناع دارد. در مقابل در اینجا این گونه استدلال شده که تفسیر زمانی از جهات سه گانه نمی تواند درست باشد و ارسطو تنها تعابیری زمانی از آنها داشته است، بدون آنکه لزوماً بخواهد آنها را به زمان تحویل دهد. علت تعابیر زمانی ارسطو از جهات می تواند این باشد که امکان در اینجا در ارتباط با قوه و حرکت طرح شده است.
دانش کلمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله فصل اول الکتاب، اثر سیبویه، در مطالعة دانش زبان بررسی می شود. در این بررسی، نخست ترجمة فارسی این فصل ارائه می شود. پس از آن، برخی از مطالب این فصل، با تمرکز بر اصطلاح های به کار رفته در متن اثر و با بهره گیری از ابزارهای نظری زبان شناسی معاصر، به روش تجزیه و تحلیل مفهومی شرح داده می شود. در این پژوهش، مقایسه ای میان مفاهیم این فصل از الکتاب و مفاهیم دستور نقش گرای نظام مند هلیدی انجام می شود. همچنین مفاهیم این فصل از الکتاب با برخی از نظریات ابونصر فارابی و ابن سینا سنجیده می شود. حاصل این بررسی تطبیقی دست یابی به مؤلفه هایی است که شاید بتواند معرف سنت فکری دانشمندان ایرانی در حوزة مطالعة دانش زبان باشد.
واقع نشدن فعل در عنوانهای خبری روزنامههای فارسیزبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون خبری روزنامه ها عموماً سبکی روایی دارند و در قالب چند جمله یا پاراگراف، روی دادی را به صورت منسجم [1] شرح می دهند. عنوان های خبری هم به عنوان پاره گفتار هایی با ویژگی های خاص ساختاری، در انتشار اخبار و بیان روی داد ها نقشی بسیار مهم ایفا می کنند؛ حال آنکه معمولاً از الگوی جمله پیروی نمی کنند و دارای ویژگی انسجام هم نیستند. از آنجا که همه روابط دستوری سطح جمله به لحاظ نسبتشان با فعل تعریف می شوند، نقش فعل در ساخت یک جمله دستورمند، مهم است؛ در حالی که به نظر می رسد در عنوان های خبری، واقع نشدن فعل، چشم گیر تر از وقوع آن است. بر مبنای نظریه تحلیل گفتمان انتقادی، تغییر ساختار یا رعایت نشدن هر یک از قواعد ساخت جمله ممکن است از مقاصد گفتمانی نشأت گرفته باشد. در پژوهش حاضر، واقع نشدن فعل در عنوان های خبری را به عنوان یک مؤلفه گفتمان مدار مطالعه کرده ایم. این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی انجام شده و جامعه آماری آن، از عنوان های خبری روزنامه های کثیر الانتشار تشکیل شده است. نمونه گیری داده ها به شیوه تصادفی نظام مند، از سه روزنامه فارسی زبان صبح انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، 12/65 درصد از عنوان های خبری مورد مطالعه، فعل ندارند. این رقم به لحاظ آماری، معنا دار و بیانگر وجود منظور های گفتمانی است.
نکاح معاطاتی و تفاوت آن با زنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نکاح معاطاتی آن است که با قصد انشاء زوجیت شرعی، به واسطة فعلی که عرفاً دلالت بر نکاح کند، انشاء عقد شود؛ درحالی که زنا، مقاربت بدون قصد انشاء زوجیت شرعی است. مشهور فقیهان با اینکه برای لفظ طریقیت قائل هستند، نکاح معاطاتی را به دلیل اجماع باطل دانسته و گاهی آن را مساوی با زنا دانسته اند. به نظر می رسد که عمده دلیل ایشان به موجود نبودن مصداق فعلی عرفی صریح در قصد انشاء نکاح برمی گردد و دو دلیل اجماع و احتیاط که بیشتر فقیهان با تمسک به آن ها لفظ را در عقد نکاح لازم می شمارند، صرفاً به سبب صراحت لفظ در اعلام اراده است. دستاورد این پژوهش توصیفی-تحلیلی این است که نکاح معاطاتی مشروع است و ادلة صحت نکاح نیز شامل آن می شود. البته، مصادیق قابل پذیرش برای عرف باید جستجو شود.
«حرکت حبّی» شبهات، چالش ها و پاسخ آنها
حوزه های تخصصی:
مقولة «حرکت» از اندیشه های بنیادین بشری است که همواره مطرح بوده و با رویکردهای فلسفی، کلامی، عرفانی و علمی تحلیل و تبیین شده است. عمیق ترین تفسیر با نگاه فلسفی، در دستگاه وجودشناختی ملاصدرا به نام «حرکت جوهری» ارائه شده است. نقطة مشترک تمام این بررسی ها این بوده که هویت حرکت، مؤلفه ها و لوازم آن مخصوص نشئة طبیعت است. در این میان، در قرن هفتم با ظهور ابن عربی و شارحان مکتب او، در این عرصه انقلابی رخ داد و نظریة «حرکت حبی» بر پایة وحدت شخصی وجود با الهام از آیات، روایات و کشف حق الیقینی در قالب گزاره های توصیفی و تحلیلی بیان گردید و معلوم شد که حرکت، مطلقاً «حبی» بوده و نقطة آغاز آن صُقع ربوبی است، گسترة آن هم تمام تعینات و ظهورات بوده و حرکت در نشئة طبیعت نمود و جلوة آن است. پذیرش «حرکت حبی» با این رویکرد و دامنة گسترده، با پرسش ها و تردیدهایی مواجه است. این تردیدها سه دسته است: برخی ناظر به اصل حرکت، برخی دیگر ناظر به نقطة آغاز و موطن آن، و برخی نیز ناظر به لوازم و تبعات آن است.
هدف این پژوهش طرح چالش ها و پاسخ به آنها با روش «تحلیلی و توصیفی» است. با طرح شبهات و پاسخ به آنها، نتیجه این خواهد بود که آموزة «حرکت حبی» با تفسیر ابن عربی با همان هویت حبی، دامنه و نقش ایجادی آن در ظهور تعینات نقش آفرینی خواهد کرد. در مقابل، نظریة حرکت فلسفی مورد تردید واقع خواهد شد.
نظریة حرکت جوهری در ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با تمسک به نظریة حرکت جوهری ملاصدرا، به سیر در لایه های معنایی متن، و بررسی چند معنایی و ابهام واژگانی، و ساختاری آن می پردازد و با تعریف جوهر و حقیقت متن، در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که آیا در فرایند ترجمه، متن مبدأ، حقیقتی متکثر بالذات، در سیلان، نسبی، و دسترسی ناپذیر دارد یا علی رغم شخصی بودن فهم، حقیقتی واحد و جوهری چندلایه دارد. در این تحقیق با تمرکز بر نظریة حرکت جوهری، تفاوت میان این دو رویکرد، ما را به رویکرد سومی می رساند که امکان توضیح چندمعنایی و ابهام ساختاری و واژگانی متن و درنتیجه تنوع محصول ترجمه از یک متن واحد را فراهم می کند.
بررسی سبک شناختی فعل در گلستان؛ متأثر از حوزه تعلیمی آن با رویکرد نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلستانِ سعدی همواره از قلل رفیع نثر پارسی به شمار آمده است. از مسائلی که کمتر بدان پرداخته شده، شگردهای هنری گزینش فعل و تأثیر آن بر کیفیت شیوه تعلیم در گلستان است. در دستور نقش گرای هَلیدی مقوله فعل با نام فرایند، از رهگذر نظام گذرایی (قابلیت دستوری بازنمایی تجربه در زبان) و فرانقش اندیشگانی و تجربی بررسی می شود؛ با بررسی انواع و بسامد فرایندهای اثر، می توان به دنیای ذهن نویسنده و درنهایت سبک او پی برد. فرایند رخ داد، کنش، احساس، گفتار یا بود ونبود امری است که در قالب گروه های فعلی تحقق می یابد. نظام گذرایی امکانی برای گزینش نظام مند فرایندها در بررسی سبک شناختی متون و روشن ساختنِ انگیزه های نویسنده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی مؤلفه های اصلی شاهکار ادبی گلستان و تبیین ویژگی های آن با کمک این مقوله است. ازاین رو پس از شرح فرایند و انواع آن، فرایندهای هفت بابِ آغازیِ گلستان بررسی و بسامد هریک مشخص می شود. حاصل آنکه سعدی در ساخت و گزینش فرایندها، افزون بر معنی، وزن، ایفای نقش در تکرارهای هنری و داشتن ظرفیت، به بیان هم زمانِ چند مفهوم برای تقویت اصل ایجاز توجه کرده و صنعت پردازی های وی برای تحقق این اهداف بوده است. بیشترین نمونه ها فرایند رفتاری است؛ این نشان از تمرکز گلستان بر انسان، روابط اجتماعی انسان ها و پیگیری اصل تعلیم دارد.
بررسی ظرفیت فعل در زبان فارسی معاصر: پژوهشی براساس دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دستور وابستگی مفهوم ظرفیت، همان ویژگی های واژگانی فعل است. در این دستور مقوله هایی مانندِ فعل و اسم قابلیت ترکیب با دیگر سازه های جمله را می یابند و رابطة سلسله مراتبی میانِ کلمات در داخل جمله برقرار می شود. در این دستور فرض بر این است که هر جمله دارای یک فعل اصلی است و براساس نوع و تعداد متمم های اجباری و اختیاریِ آن فعل، می توان ساختِ بنیادین جمله هایی را که فعل در آن ها به کاررفته، تعیین کرد؛ اما در هر زبانی افزون بر ویژگی های واژگانی، قواعدی نحوی نیز وجود دارند که بر ساخت های بنیادین عمل می کنند و آن ها را به ساخت هایی مشتق همچون «مجهول»، «سببی» و یا «مبتدایی» بدل می کنند.
هدف این مقاله، معرفی ساخت های ظرفیتیِ فعل است که در واژه ها، در مقابلِ هر فعل ظاهر می شوند و ویژگی های نحوی آن را از حیث همة متمم هایی که می توانند در جمله های مختلف بگیرند، نمایش می دهند. برای دستیابی به این هدف کوشش می شود تا درآغاز انواع متمم های فعل در زبان فارسی مشخص شوند و سپس دربارة متمم ها و ساخت ظرفیتی افعال بحث شود.