مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
نظام گذرایی
حوزه های تخصصی:
سبک یک متن چگونگی استفادة نویسنده یا شاعر از زبان و حاصل انتخاب های وی از میان گنجینة زبانی فرهنگ خود است. در این انتخاب ذهن و روان هنرمند تأثیر دارد و هنرمند است که تصمیم می گیرد یک مضمون را به چه شیوه ای بیان کند.
بنابراین، سبک نویسنده یا شاعر بازتاب نگاه خاص او به جهان درون و بیرون است که در بیان وی متجلی می شود. اگر هنرمند نگاه تازه ای داشته باشد، برای انتقال مفاهیم ذهنی خود از زبان تازه ای استفاده می کند و ناگزیر دست به گزینش های خاص در زبان می زند. وی در این گزینش سلیقه های شخصی خود را در زبان اعمال می کند و گاه از هنجارهای متعارف زبان خارج می شود. به این ترتیب سبک محصول گزینش خاص هنرمند از واژه هاست.
در این مقاله تأثیر گزینش زبانی در شکل گیری سبک یک هنرمند از دیدگاه پاول سیمپسون (P. Simpson)، سبک شناس معاصر، بررسی می شود.
بررسی سبک شناختی فعل در گلستان؛ متأثر از حوزه تعلیمی آن با رویکرد نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلستانِ سعدی همواره از قلل رفیع نثر پارسی به شمار آمده است. از مسائلی که کمتر بدان پرداخته شده، شگردهای هنری گزینش فعل و تأثیر آن بر کیفیت شیوه تعلیم در گلستان است. در دستور نقش گرای هَلیدی مقوله فعل با نام فرایند، از رهگذر نظام گذرایی (قابلیت دستوری بازنمایی تجربه در زبان) و فرانقش اندیشگانی و تجربی بررسی می شود؛ با بررسی انواع و بسامد فرایندهای اثر، می توان به دنیای ذهن نویسنده و درنهایت سبک او پی برد. فرایند رخ داد، کنش، احساس، گفتار یا بود ونبود امری است که در قالب گروه های فعلی تحقق می یابد. نظام گذرایی امکانی برای گزینش نظام مند فرایندها در بررسی سبک شناختی متون و روشن ساختنِ انگیزه های نویسنده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی مؤلفه های اصلی شاهکار ادبی گلستان و تبیین ویژگی های آن با کمک این مقوله است. ازاین رو پس از شرح فرایند و انواع آن، فرایندهای هفت بابِ آغازیِ گلستان بررسی و بسامد هریک مشخص می شود. حاصل آنکه سعدی در ساخت و گزینش فرایندها، افزون بر معنی، وزن، ایفای نقش در تکرارهای هنری و داشتن ظرفیت، به بیان هم زمانِ چند مفهوم برای تقویت اصل ایجاز توجه کرده و صنعت پردازی های وی برای تحقق این اهداف بوده است. بیشترین نمونه ها فرایند رفتاری است؛ این نشان از تمرکز گلستان بر انسان، روابط اجتماعی انسان ها و پیگیری اصل تعلیم دارد.
جهان بینی مولوی و کارکرد آیات و احادیث در دفتر اولم ثنوی با تکیه بر نظام گذرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر ارتباط میان گزینش ها، فرم های زبان شناختی اصلی، ایدئولوژی ها و قدرت روابط نهفته در هریک از فرم ها در مثنویمعنویتمرکز دارد و در آن، برخورد مولوی با ارزش ها و اندیشه های محوری بیان شده در آیات قرآن کریمو احادیث براساس پیش فرض های تحلیل گفتمان انتقادی و چارچوب تحلیلی مایکل هلیدی در نظام گذرایی نقشگرا بررسی شده اند. بر این اساس، ابیاتی که به طور صریح یا ضمنی، به آیات کتاب آسمانی و احادیث اشاره دارند، با توجه به دستور نظام مند و کارکردی هلیدی طبقه بندی و تحلیل شده اند. با بررسی جهت یابی های ایدئولوژیکی ابیات و فرایندهای اصلی و فرعی این نتیجه حاصل شد که جهان بینی حاکم بر این بافت عرفانی تصرف مشیت الهی را در تمام امور القا می کند. هسته اصلی و مرکز معنایی فرایندهای به کار رفته در آیات و احادیث از نوع رابطه ای است. از طرف دیگر، آیات و احادیثی که شامل یک فرایند مشخص هستند، می توانند به چند فرایند افزایش یابند، یا برعکس چند فرایند نمودیافته در آیات و احادیث در کلام مولوی می تواند به یک فرایند تقلیل یابد و به این ترتیب، بر هدف تعلیمی و ارشادی یک نکته خاص تأکید شود.
تحلیل گفتمان غزلیات عاشقانه سعدی و ابتهاج با تاکید بر نظام گذرایی
منبع:
پازند سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۰ و ۵۱
11 - 25
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل گفتمان غزلیات عاشقانه دو شاعر نامدار (سعدی و ابتهاج) از دو دوره زمانی مختلف انجام شده است تا به این وسیله چگونگی بازنمایی جهان بینی موجود در این گفتمان در قالب نظام گذرایی و انواع فرایند و نیز تفاوت ها و شباهت های احتمالی چنین بازنمایی در غزلیات عاشقانه این دو شاعر مشخص گردد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که در پیکره مورد بررسی فرایند های مادی، رابطه ای و ذهنی بیشترین کاربرد را داشته اند. همچنین سعدی از فرایند های ذهنی و بیانی بیشتر از ابتهاج استفاده کرده است. درحالی که کاربرد فرایند های مادی، وجودی و رفتاری در غزلیات ابتهاج بیشتر مشاهده می شود.
تحلیل سبک شناختی «تمهیدات» عین القضات همدانی؛ با رویکرد پاول سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
77 - 90
حوزه های تخصصی:
گسترش دانش «زبان شناسی» پژوهش های «سبک شناسی» را سمت وسویی تازه بخشیده است؛ به گونه ای که امروزه مطالعه سبک آثار ادبی برمبنای زبان شناسی گسترش فراوان یافته است. پاول سیمپسون، سبک شناس معاصر، از نظریه پردازانی است که الگوی سبک شناسی خود را بر پایه زبان شناسی مطرح و در این زمینه راهکارهای عملی و روشمندی مطرح کرده است. یکی از مباحثی که سیمپسون به گونه ای دقیق و روشمند آن را بررسی کرده، «نظام گذرایی» است. الگوی سبک شناسانه «نظام گذرایی» سیمپسون در چارچوب نظام گذرایی در دستور نقش گرای هلیدی بنا شده است. نظام گذرایی ابزارهای دستوری خاصی هستند که برای تجسّم تجربه در زبان به کار می روند و شامل سه عنصر فرایند (عبارت های فعلی)، مشارکین (عبارت های اسمی) و عناصر پیرامونی فرایند (گروه قیدی و حرف اضافه ای) می شود. بنابراین، در تحلیل سبکی متون با الگوی تحلیل نظام گذرایی، به عناصر زبانی فوق تأکید می شود. از سویی دیگر، پژوهش های حوزه ادبیات عرفانی، بیشتر در خصوص ساختارهای درونی نظیر محتوای مفهومی و همچنین حوزه های فکری نویسندگان انجام شده و کمتر به ساختار بیرونی و سطوح زبانی این آثار پرداخته شده است؛ درحالی که ارزیابی آن ها با معیارهای نوین در شناخت هرچه بیشتر این میراث گران بها بسیار موثر خواهد بود. در این مقاله تمهیدات عین القضات همدانی با استفاده از رویکرد تحلیل «نظام گذرایی» در الگوی سیمپسون ارزیابی شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد عین القضات براساس روحیات و متناسب با اهداف خویش، به نحو گزینش گرانه ای دست به انتخاب زده است و ضمن استفاده از «نقش اندیشگانی» زبان، در انتقال محتوای تعلیمی و اعتقادی خویش در قالب گزاره های خبری، امری و پرسشی، از نقش بینافردی بیشتر از سایر انواع استفاده کرده است. همچنین با روش های نوآورانه در فرایندهای کلامی و ذهنی ویژگی هایی ایجاد کرده و با این شیوه ها به اثر خویش تشخّص های سبکی گاه منحصربه فرد بخشیده است.
بررسی گذراییِ کتاب «خواندن و نوشتن دوره مقدماتی نهضت سوادآموزی» از منظر فرانقش اندیشگانی
حوزه های تخصصی:
توجه به ویژگی «گذراییِ» افعال، نقش مهمی در حوزه محتوا و به طور خاص درک مطالب کتب آموزشی، بویژه آموزش زبان دارد؛ یعنی در سطح پایه درک مطلب خواندن کتب آموزشی و سوادآموزی، بندهای با گذراییِ بسیار بالا و به تدریج در سطوح بعدی، گذراییِ با مقیاس های بعدی باید لحاظ شود. هدف این پژوهش، توصیف و تحلیل موردیِ کتاب «خواندن و نوشتن فارسی دوره مقدماتی نهضت سوادآموزی» با استفاده از نظریه یادگیری زبان بنیادِ هالیدی (1993) در زمینه کاربرد ساخت های با میزان گذراییِ بالا و بنیادی در گفتار کودکان و همچنین دیدگاه هالیدی و متیسن (2004) درباره «گذرایی» از طریق بررسی فرآیندهای فعلی، از دیدگاه فرانقش اندیشگانی است. بر این اساس می توان با بررسی گذراییِ افعال موجود و تعیین بسامد وقوع آنها در کتاب مورد بحث، به میزان گذراییِ کتاب پایه سوادآموزی دست یافت. نتایج نشان می دهد که میزان گذراییِ بندها در این کتاب حدود 47% پایین است و اغلب بندها دارای فعل های ذهنی و رابطه ای هستند و در مرحله بعد، فعل های مادی قرار می گیرند؛ در حالی که در سطح پایه سوادآموزی، متن باید گذراییِ بالایی داشته باشد.
خوانش تطبیقی «سبک شناختی فعل» در اشعار اجتماعی فروغ فرخزاد و گل رخسار صفی آوا از منظر فرانقش اندیشگانی در رویکرد نقش گرایی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد نقش گرای هلیدی ابزاری را در اختیار پژوهشگر قرار می دهد که از طریق آن قادر باشد به ایدئولوژی حاکم بر متن و شیوه هایی که سخنور برای انتقال اندیشه خود برمی گزیند، دست یابد. این رویکرد محصول «نگاهی اجتماعی» به زبان است و به یاری فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی در سطح زبان اتفاق می افتد. فرانقش اندیشگانی به دو کارکرد تجربی و منطقی تقسیم می شود. در کارکرد تجربی، زبان تجربیات دنیای بیرون خود را بیان می کند. محصول این کارکرد در جمله، گذرایی است که برای مشخص نمودن انواع متفاوت فرایندها در جمله -که در فعل نمود می یابد- به کار می رود. یکی از درون مایه های اصلی شعر معاصر و به ویژه شعر زنان، توجه به مسائل اجتماعی و بازنمایی آن به زبان شعر است. شاعری که مفاهیم اجتماعی را در شعر خود منعکس می کند، هدفش بالا بردن ادراک و بینش هنری و اجتماعی است. او می خواهد شعرش پیام انسانی داشته و مردم را با حوادث و رویدادهای زمان خویش آشنا کند. روح شاعران شعر اجتماعی با احساس مسئولیت های اجتماعی سرشته شده و شاعر با مردم و در میان مردم زندگی می کند. در میان شاعران زن معاصر «فروغ فرخزاد» از جمله زنانی است که اندیشه های اجتماعی را در اشعارش انعکاس داده و مخاطب با مطالعه شعر او می تواند نسبت به دیدگاهی که در ارتباط با مسائل اجتماعی داشته آگاهی یابد. در میان زنان معاصر تاجیکستان نیز گل رخسار صفی آوا شاعری با دغدغه های اجتماعی قلمداد می شود. این پژوهش سعی دارد به شیوه توصیفی – تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ دهد که: فروغ فرخزاد و گل رخسار صفی آوا برای بیان دیدگاه ها و دغدغه های اجتماعی عصر خود، از کدام یک از فرایندهای زبانی بهره گرفته اند؟ و این فرایندها در انتقال اندیشه اجتماعی این دو شاعر چه جایگاهی دارند؟
استعاره های دستوری گذرایی در بخش شنیداری کتاب های آزمون زبان تافل: رویکرد زبان شناسی نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل استعاره های گذرایی در بخش شنیداری کتاب های آموزش زبان تافل می پردازد. در این راستا سه کتاب رسمی آموزش تافل (مجموعاً چهارده آزمون، هرکدام شامل شش متن مکالمه و سخنرانی) با رویکرد توصیفی و تحلیل محتوا بررسی شد. ابتدا بندهای این 84 متن استخراج و سپس استعاره های گذرایی در آنها شناسایی و به لحاظ نوع و بسامد مقایسه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: 1) استعاره گذرایی در متن های سخنرانی (با 68% فراوانی) بسامد بالاتری از متن های مکالمه دارد؛ 2) دو فرایند مادی (با فراوانی 38%) و رابطه ای (با فراوانی 28%) به ترتیب دارای بیشترین بسامد نسبت به سایر فرایندها در معنای استعاری هستند. نتایج آزمون من-ویتنی نشان داد تعداد استعاره گذرایی در بخش سخنرانی از بخش مکالمه به طور معنادار فراوانی بیشتری دارد. لذا استفاده بیشتر از متن سخنرانی در بخش شنیداری تافل آن را در سنجش توانش ارتباطی و استعاری داوطلبان کارآمدتر می نماید.
تحلیل گذرایی از گفتمان فردوسی با رویکرد نقش گرایی: شواهدی از گفتار رستم در مواجهه با دو سپاه ایران و توران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
141 - 176
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو به مطالعه نظام گذرایی در گفتمان فردوسی در مواجهه رستم با دو سپاه ایران و توران از منظر نقش گرایی نظام مند هالیدی و متسین ( Halliday and Matthiessen, 2014 ) می پردازد تا نوع فرآیندها، مشارکان و عناصر پیرامونی و فراونی آن ها و نیز سبک گفتمان فوق را تعیین کند. در این راستا، تحلیلِ 195 بند از شاهنامه فردوسی نشان داد که نوع فرآیندها، مشارکان، عناصر پیرامونی و نیز فراوانی آن ها در گفتمان فردوسی متفاوت از یکدیگر هستند، حال آن که نوع و فراوانی آن ها در گفتار رستم خطاب به سپاه ایران تفاوتی با نوع و فراوانی آن ها در گفتار وی در خطاب به سپاه توران ندارد. در این گفتمان، از هر سه فرآیند اصلی و پیرامونی استفاده شده است. فرآیند رابطه ای بیشترین و فرآیند رفتاری کمترین فراوانی را دارند. بازنمایی فرآیندهای مادی و ذهنی توسط فرآیند رابطه ای، توجیه گر فراوانی غالب این فرآیند در مقایسه با سایر فرآیندهاست. فرآیند ذهنی ادراکی در مقایسه با فرآیندهای ذهنیِ شناختی، تمنایی و عاطفی فراوانی بیشتری دارد. نزدیکی ماهیت رفتاری و مشخصه ای فرآیند رفتاری با فرآیندهای ذهنی، مادی و کلامی توجیه گر کم رخدادبودن این فرآیند در گفتمان فردوسی و بازنمایی آن از طریق این فرآیندهاست. سپاه ایران بیشتر با فرآیند نقلی خنثی و سپاه توران با فرآیند تأکیدی خطاب شده است. رخداد بیشتر عناصر پیرامونی موقعیت و حالت و مشارکان مُدرک، مسند، مسندالیه، شناسه، شناخته، عامل و گوینده، از دیگر مشخصه های این گفتمان محسوب می شوند. ارائه شواهد قابل درک، مشارکان و عناصر پیرامونی، به کار بردن اسامی خاص و فراوانی غالب فرآیندها به صورت زمان گذشته همراه با شناسه اول شخص تأییدی بر سبک روایتی-توصیفی گفتمان حماسی فردوسی است.