مطالب مرتبط با کلیدواژه

فیشته


۱.

فیشته در مواجهه با فلسفة نقادی کانت

کلیدواژه‌ها: فعل فیشته فلسفه نقادی کانت وحدت آگاهی اصل نخستین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۵ تعداد دانلود : ۷۱۸
فلسفه در طول تاریخ تحولات بسیاری کرده است. از آن جمله انقلاب کپرنیکی کانت بود که تغییر کلی نوع نگاه به فلسفه انجامید و مرحله ای جدید در فلسفه را درپی داشت. فلاسفة پس از کانت هر یک به نوعی با این دیدگاه در تعامل بودند، اگرچه کانت مدعی بود که نظامی کاملاً نقادانه ایجاد کرده است، اما ظاهراً پایبندی به روش انتقادی مورد نظر او حتی در نظام خودش هم کاملاً ممکن نشده بود. سعی در اصلاح نظام کانتی برای پاسخ گویی به مدعیان نارسایی فلسفة او نیز طرفدارانی داشت که از آن جمله می توان از راینهولد و فیشته نام برد. در این میان، فیشته تلاش کرد تا با ارائة مبانی مستحکم برای فلسفه، ریشة عدم قطعیت و یقین را از میان برکند. او در نوشته های خود، همچون آثار مربوط به نظریة علمش، سعی در توضیح روش خود و اصلاح فلسفة انتقادی کانت کرد. در این جا تلاش می کنیم به بررسی هرچند اندک پیش زمینه های شکل گیری اندیشة فیشته و چگونگی مواجهة او با مشکلات فلسفة نقادی کانت بپردازیم.
۲.

رفلکشن و سیر تطور مفهومی آن در تفکر فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت کانت فیشته رفلکشن روش رفلکتیو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر خردگریزی پس از ایده آلیسم (نیمه دوم قرن 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۳۴۴ تعداد دانلود : ۷۵۷
تفکر فلسفی غرب در عصر جدید، تحولی بنیادین پیدا کرد. دکارت با مقدم کردن اندیشه بر وجود، امکان شناخت در بستر وجود را مرتفع کرد و انسان، جهان و خداوند را مبدل به تصور و ایده نمود. در چنین شرایطی، مهم ترین مسئله این است که چگونه می توان به خود، خداوند و جهان شناخت پیدا کرد. تنها راه برای دکارت، حصول شناخت از طریق رفلکشن (reflection) در ایده های فکر، امتداد و کمال بود. از نظر او این کار از طریق شهود عقلانی صورت می گیرد. پس از دکارت، میراث او، یعنی شناخت از طریق رفلکشن، در تفکر غرب باقی ماند و جایگاه بسیار مهمی در شناخت پیدا کرد. هرچند اهمیت نقش رفلکشن در تفکر لاک، بارکلی، لایب نیتس و کانت بسیار آشکار است، اما رفلکشن در تفکر فیشته نقشی بنیادین پیدا می کند. در نظام فلسفی فیشته، شناخت مبتنی بر شهود عقلی است و شهود عقلی بر رفلکشن استوار است. فیشته بر این امر تصریح می کند که «شهود به معنای واقعی فقط برای رفلکشن فلسفی متعین می شود» . وی رفلکشن را به روش مبدل می کند. نویسنده درصدد اثبات این مطلب است که روش رفلکتیو در نظام فلسفی فیشته چیزی جز بسط و تحقق نقد اول کانت نیست.
۳.

تلقی فیشته از مفهوم حق طبیعی و نقد هگل بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزادی فلسفه سیاسی هگل حق طبیعی فیشته

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر خردگریزی پس از ایده آلیسم (نیمه دوم قرن 19)
تعداد بازدید : ۱۲۰۶ تعداد دانلود : ۹۰۸
بسط و توسعه فلسفه سیاسی هگل در بسیاری از جنبه ها حاصل درگیری های نظری او با فیلسوفان پیش از خود است. در این میان، فلسفه سیاسی فیشته و خصوصاً تلقی او از مفهوم حق طبیعی برای هگل از اهمیت بالایی برخوردار است. هگل در مقاله «راه های علمی بررسی حق طبیعی» که در سال 1802 آن را به چاپ رسانده، نقدهایی جدی بر فلسفه سیاسی فیشته وارد آورده است. این مقاله از دو بخش اصلی تشکیل شده است: در بخش نخست به اهم مطالب در فلسفه سیاسی فیشته، با تکیه بر کتاب مبانی حق طبیعی، خواهیم پرداخت و در بخش دوم نقادی هگل از فلسفه سیاسی فیشته را که در مقاله «درباره راه های بررسی علمی حق طبیعی» مطرح نموده، بررسی خواهیم کرد. با اینکه نقادی هگل نتوانسته اعتبار کلی فلسفه سیاسی فیشته را سلب نماید، اما درعین حال توانسته تلقی فیشته از حق طبیعی را با معضلاتی چند مواجه سازد
۴.

تطور مفهوم بازشناسی نزد فیشته و تأثیر آن بر هگل جوان )دوره الهیاتی و دستنوشته های ینا((مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوژه آزادی بازشناسی هگل خودآیینی فیشته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۱ تعداد دانلود : ۸۱۴
هگل مفهوم بنیادین بازشناسی را از فیشته اخذ کرده و با تغییراتی که در آن می دهد زمینه تحقق نظریه بازشناسی دو سویه که حیثیتی اجتماعی و بین الاذهانی دارد را فراهم می کند. برای تبیین رویکرد هگل در خصوص مفهوم بازشناسی لازم است ما ابتدا جایگاه این مفهوم نزد فیشته را بررسی کرده و حدود و ثغور آن را معین نماییم. این کار به ما کمک خواهد کرد تا به تفاوت تلقی فیشته و هگل از این مفهوم پی برده و به معنای راستین آن نزد هگل نزدیک تر شویم. این مقاله از سه بخش عمده تشکیل شده است: بخش نخست مقاله به مساله آزادی و خودآیینی سوژه در ایده آلیسم آلمانی و خصوصا نزد کانت اختصاص خواهد یافت. در بخش بعدی دیدگاه فیشته در خصوص مساله آگاهی از آزادی را به بحث خواهیم گذاشت و سرانجام در بخش نهایی به تاثیر اندیشه های فیشته بر هگل در صورتبندی مفهوم بازشناسی خصوصا در دوره ینا اشاره خواهیم کرد.
۵.

شیء فی نفسه از دیدگاه فیشته

کلیدواژه‌ها: کانت تجربه من شی‏ء فی نفسه فیشته

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر نهضت رمانتیسیسم (اواخر قرن 18 - اواسط قرن 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : ۶۳۱۴ تعداد دانلود : ۱۲۷۷
وجود شیء فی نفسه به معنای جهان مستقل از ذهن و مسائل مرتبط به آن همواره یکی از مهمترین مسائل فلسفه به شمار می آمده است. به نظر بسیاری از متفکران، در طول تاریخ تفکر فلسفی، شیء فی نفسه از واقعیت برخوردار نیست. کانت از زاویه دیگری شیء فی نفسه را در نظر می گیرد. وی بیان می کند که متعلق آگاهی ما فقط پدیدارها هستند اما پدیدار بدون چیزی که این پدیدار، پدیدار آن باشد معنا ندارد. بنابراین لحاظ شیء فی نفسه برای ایجاد آگاهی ضروری است چرا که تجربه محصول شیء فی نفسه و فاهمه، هر دو، است. از طرف دیگر فیخته با صراحت، شیء فی نفسه را انکار می کند و فلسفه را بر «من» استوار می نماید. نکته ی مهم این است که اظهار می دارد کانت نیز منکر شیء فی نفسه است و درواقع فیخته باطن کلام کانت را ظاهر و حقیقت آن را مکشوف می کند. دلیل او بر این ادعا این است که شیء فی نفسه برای کانت صرفا یک فرض است نه چیزی بیشتر و فحوای نقد اول این است که منشأ واحد آگاهی عبارت است از «من استعلایی یا وقوف نفسانی اصلی». نویسنده در صدد بیان این مطلب است که هر چند فیخته ادله ی قابل توجه و قابل قبولی بر ادعای فوق اقامه می کند اما بررسی نقد اول کانت و نظام شناخت فیخته گواه فراروی فیخته از کانت است. هر چند این فراروی در ادامه مسیر کانتی است.
۶.

بررسی تحلیلی مسأله شهود عقلی در کانت و فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت فیشته شهود عقلی من انتظام بخش من قوام بخش

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۹۳۵ تعداد دانلود : ۱۴۷۸
یوهان گوتلیب فیشته مدعی بود تنها کسی است که روح فلسفه کانت را دریافته و به آن وفادار است. با این حال در برخی از اساسی ترین مسائل، موضع او، در ظاهر، مخالف با کانت به نظر می رسید؛ به همین دلیل با نقدهای جدی مواجه شد. از جمله، امکان«شهود عقلی» برای انسان که کانت آن را انکار می کند اما فیشته بنیاد آگاهی می داند و تصریح می کند که بدون شهود عقلی امکان حصول آگاهی برای انسان منتفی است. فیشته از یک سو اظهار می کند که شهود عقلی مورد نظر او و کانت دو مقوله ی متفاوتند؛ یعنی اشتراک لفظی دارند و از سوی دیگر اظهار می کند، کانت در این مسأله با او هم رأی است؛ علاوه بر آن که در نقد دوم، بنابر مقتضیات عقل عملی شهود عقلی را مجاز می داند، فحوای بسیاری از عبارات او در نقد اول نیز مؤید امکان آن است. شارحان، در نسبت میان کانت و فیشته در این مسأله اتفاق رأی ندارند. برخی نظر فیشته رامخالف کانت می دانند و برخی دیگر میان آنها اختلافی نمی بینند. نوشتار حاضر نخست به تنقیح مناط بحث در نظام کانت و فیشته می پردازد؛ سپس به نمونه ای از ادله ی موافقان و مخالفان اشاره می کند؛ در پایان، دلیل و تحلیل خود را بر عدم اختلاف میان آنان بیان می کند.
۷.

کنشگری انسانی و رسالت اجتماعی دانشگاه جستجو گر حقیقت در زمانه روشنگری و دوره رومانتیزم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایده هومبلتی از دانشگاه بیلدونگ رسالت اجتماعی دانشگاه کنشگری انسان فلسفه دانشگاه فیشته هومبلت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۵ تعداد دانلود : ۶۹۰
این مقاله پس از برجسته نمودن چیستی رسالت اجتماعی دانشگاه جستجوگر حقیقت (هومبلتی) به واکاوی نسبت این رسالت با کنشگری انسانی خواهد پرداخت. به منظور دستیابی به این مقصود، بیشتر روش تحلیل فلسفی استنتاج به کار گرفته شد. روشن نمودن معنای معیار از رسالت اجتماعی دانشگاه، نخستین گام مقاله است. گام بعدی با تکیه به این معیار به بازخوانی رسالت اجتماعی این ایده دانشگاهی خواهد پرداخت. تار و پود این بخش، بیشتر، قسمتی از اندیشه های اصلی فیشته و هومبلت، دو ایده پرداز نهاد دانشگاه در عصر روشنگری خواهد بود. یافتن مولفه های اصلی کشنگری انسانی در این ایده و نسبت آن با این مقوله گام اصلی مقاله را در بر خواهد گرفت. دستاورد مقاله نشان می دهد که گسترش فرهیختگی در اجتماع و اعتلای فرهنگ اخلاقی ملت، به عنوان رسالت اجتماعی این ایده، بدون توجه به کنشگری انسانی، امری ناشدنی خواهند بود. فراتر از این، به نظر می رسد در این ایده، اصلی ترین نمود کنشگری آدمی را باید در رسالت اجتماعی آن جست؛ تا جایی که می توان از در هم تنیدگی استوار این دو سخن به میان آورد. ذکر پاره ای از دلایل ماندگاری این ایده و اشاره به شماری از ظرفیت های الهام بخش آن، که می تواند در ایده پردازی های نو درباره نهاد دانشگاه در ایران کارگر باشد، بخش پایانی مقاله را در بر خواهد گرفت.
۸.

استنتاج و نسبت مفاهیم حق و سیاست بر اساس کتاب بنیادهای حق طبیعی فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیشته حق سیاست موجود متعقل آزادی دیگری بیناسوژه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۳۹۰
فیشته در کتاب بنیادهای حق طبیعی در دیالکتیکی دو سویه نه تنها مفهوم و اصل حق را از اصطلاحاتی در آغاز انتزاعی چون موجود متعقل، کنش گری، آزادی، آگاهی، دیگری و مفهوم بیناسوژه ای استنباط می کند بلکه در عین حال انضمامی شدن تمامی آن اصطلاحات را بر اساس مفهوم و اصل حق تحقق می بخشد. بنابراین در نظام فکری فیشته تمامی این مفاهیم مجموعه ی پیچیده ای را تشکیل می دهند که تنها با یکدیگر فهمیده می شوند چرا که به صورت دیالکتیکی از درون یکدیگر به وجود می آیند و تنها با یکدیگر امکان تحقق دارند. اما در پایان راه به دلیل استنباط قانون حق و تمامی نسبت های آن از طریق عقل، موجود متعقل آزاد را زماناً و منطقاً در رأس هرم اصطلاحات بنیادین فلسفه ی حق و سیاست فیشته نشان خواهیم داد. در ادامه فیشته در صدد متحقق کردن قانون حق و ضمانت آن برای افراد در جهان خارج، به استنتاج حکومت (در مقام اراده ی عمومی همگان) و سیاست به عنوان علم دولت گام برمی دارد و این علم جدید را همچون خدمتگزار حقی در نظر می گیرد که اساس ماهیت خود را به طور پیشینی از موجود متعقل آزاد کسب کرده است.
۹.

فیشته و قوام یافتنِ اجتماعیِ سوژه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فیشته اجتماعی بودن سوژه بنیاد حق طبیعی کانت هگل خوداسنادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۲ تعداد دانلود : ۶۰۴
در مرکز آنچه امروز «فلسفه قاره ای» خوانده می شود، تزی است که می توان آن را «تز اجتماعی بودن سوژه» نامید. مطابق این تز، سوژه ضرورتاً به صورت اجتماعی تقویم می یابد. به عبارت دیگر، چنین نیست که در ابتدا افراد یا سوژه های تک و جداافتاده ای وجود داشته باشند و سپس وارد رابطه با دیگر سوژه ها رابطه برقرار کنند، بلکه سوژه ها از همان ابتدا با رابطه با یکدیگر شکل می گیرند. می توان گفت اولین کسی که به صورت نظام مند برای این تز استدلال آورده، یوهان گوتلیب فیشته است. در این مقاله استدلال فیشته را آن گونه که در کتاب بنیاد حق طبیعی(۱۷۹۶) او آمده است، باز سازی می کنم. ایده اصلی در این بازسازی، آن است که طبق نظر فیشته، سوژه تنها در صورتی می تواند خود را مولف حقیقیِ کنش خود بداند که فرض کند سوژه های دیگری وجود دارند که می توانند انجام این کنش را به او نسبت دهند. به بیان دیگر، نزد فیشته، فعالیت اِسناد به خود که مقوم سوژه است، تنها با شرط فرضِ وجود سوژه های دیگر ممکن است.
۱۰.

آموزه دانش فیشته، به مثابه بسط فلسفه اخلاق کانت و انقلاب فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزه دانش فیشته خودآیینی انقلاب فرانسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۱ تعداد دانلود : ۲۷۸
فیشته در صدد تکوین نظام آموزه دانش خویش از دو عنصر نظری یعنی معنای خودآیینی در اندیشه کانت و همچنین عنصر عملی یعنی انقلاب فرانسه سود می جوید. در این راستا با تکمیل خودآیینی کانتی( با استفاده از تجربه انقلاب فرانسه) آن را توانا به نفود به حوزه ضرورت و جوهر خارجی می کند و از این طریق آزادی را به قدرتی فراتر از تصور کانت تبدیل می کند. در این راستا او با طرح دو نظریه کنش و شهود عقلانی، دوگسست بی سابقه با فلسفه کانت در دو ساحت تغییر نظریه نحوه شکل گیری تجربه و جابجایی خودآگاهی به جای آگاهی انجام می دهد. فیشته با این دو تغییر معنای جدیدی از ایده آلیسم، واقعیت و سوبژکتیویته خلق می کند. این عناصر جدید در فلسفه فیشته نه تنها با ساخت دیالکتیکی میان انقلاب فرانسه و خودآیینی کانتی شکل می گیرد بلکه راه را برای نظریه آزادی و چگونگی بسط آن در انقلاب فرانسه را نیز کشف می کند. با این رویداد فیشته آموزه دانش خویش را از دوسر سقوط مواجه خودآیینی با ضرورت و انقلاب با ترور رها می سازد.
۱۱.

تکوین آگاهی و خودآگاهی در وضع سیاسی؛ بر اساس آموزه دانش و بنیاد حق طبیعی فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی خوآگاهی سوبژکتیویته فیشته وضع سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۷
آگاهی که یکی از مسائل کانونی ایده آلیسم آلمانی است تفسیرهای متنوعی در میان فلاسفه آلمان به خود دیده است. کانت با فرض شی فی نفسه، آگاهی را تکه تکه و در قامت سه نقد خود ارائه داد. بعد از او راینهولت و شولتسه با انتقاد از شی فی نفسه زمینه تفسیری نوآیین از آگاهی را به دست فیشته فراهم آوردند. فیشته با به حق دانستن نقد شولتسه از شی فی نفسه، آگاهی را در وحدت سوژه مطلق جمع نمود. سپس او با ایجاد نسبتی دیالکتیکی میان آگاهی، خودآگاهی و بیناسوژگانی تفسیری انقلابی از نحوه تکوین آگاهی به دست داد. در این مقاله سعی می کنیم تفسیر فیشته از آگاهی را با توجه به ارتباطی که وی میان آگاهی، خودآگاهی و بیناسوژگانی برقرار می کند توضیح داده و نحوه تقویم آگاهی و خودآگاهی را در وضع سیاسی ارائه دهیم. او ابتدا ادعا می کند که آگاهی به لحاظ منطقی در تکوین خود نیازمند نظمی است که خودآگاهی برای آن فراهم می کند و سپس نظم موجود در خودآگاهی را وابسته به ایجاد رابطه ای می داند که در فرایند به رسمیت شناسی میان سوژه ها به وقوع می پیوندد.
۱۲.

تغییر جهان: بررسی و نقد آموزه شناخت فیشته و نسبت فلسفه اخلاق با آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر جهان فیشته آموزه شناخت اخلاق کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۲۱۵
فلسفه فیشته تفسیر جهان را با تغییر آن درک می کند. در این فلسفه تأمل نظری بدون تغییر عالم بی معناست. این در صورتی است که مهمترین دستاورد فلسفی جهان از نظر فیشته یعنی فلسفه کانت با وجود دادن ابزار برای تغییر عالم اما از آن در این مسیر استفاده نمی کند. مأموریت فیشته برقراری سنخیت میان فلسفه کانت با جهان خارج است. در این مسیر فیشته تمامی دوگانگی ها و نظریاتی که موجب عدم برقراری این سنخیت در فلسفه کانت شده بود را طرد می کند یا از درون تغییر می دهد و راه را برای تئوری نظر-عمل و سوژه-ابژه باز می کند. و نشان می دهیم که چگونه فیشته در این مسیر معنای آزادی، واقعیت و ایده آلیسم را دگرگون می سازد. نگارنده در این مقاله تمامی دستاوردهای فیشته در مسیر را با دقت مورد واکاوی و بررسی قرار می دهد و سپس به نقد روش و راهکار فیشته می پردازد و نشان می دهد که چگونه او در دام موانعی می افتد که پیش آن ها را در کانت بازشناسی کرده بود.
۱۳.

بررسی و نقد نظریه دولت در اندیشه سیاسی کانت و فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت فیشته دولت اندیشه سیاسی زور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۴۳
به لحاظ مبانی استراتژیک، نظریه دولت در فلسفه سیاسی کانت و فیشته دارای اشتراکات زیادی با یکدیگر هستند. نگارنده معتقد است که ایرادات نظریات سیاسی آن ها نیز تا حدود زیادی با یکدیگر هماهنگ است. هر دو فیلسوف مورد ذکر نظریه دولت خود را در فراقِ مبانی آزادی استعلایی، متافیزیکی یا اخلاقی و نظریات حقوقی خویش می نویسند. چرا که دولت براساس فلسفه سیاسی آن ها برخلاف حوزه های دیگر اندیشه شان در حوزه تجربه و عینیت اندیشیده و نوشته شده اند. در چنین شرایطی هر دو فیلسوف مبانی انتزاعی خود را در محک میدان جاذبه ی عینیت یا تجربه قرار می دهند، حال مسئله این است که آیا می توانند میان نظر و عمل اتحاد را برقرار سازند و اندیشه سیاسی ای در طراز معرفت شناسی و اخلاق خویش به نگارش دربیاورند؟ به عبارتی دیگر آیا می توانند آزادی استعلایی یا اخلاقی و حقوقی را در ساحت عینیت خارجی یا دولت که قرار است فلسفه سیاسی در آنجا شکل بگیرد، برقرار سازند؟ به نظر می رسد هر دو فیلسوف در ساحت اقتدار خارجی، نه تنها نمی توانند از نظریه خود آیینی و آزادی انسان استفاده چندانی ببرند بلکه به دلیل نوع انسان شناسی خاصشان به زور برای تشکیل و دوام دولت پناه می برند.
۱۴.

توضیح نسبت وضع حقوقی-سیاسی با نظام اخلاقی در اندیشه فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیشته حق طبیعی سیاست اخلاق حق اجبار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۲۰
 نسبت قانون حقوقی-سیاسی با قانون اخلاق از مسائل مهم در طول تاریخ اندیشه بشری محسوب می شود. نسبت این دو مفهوم در ایدئالیسم آلمانی از کانت تا فیشته و هگل نیز از اهمیت فراوانی برخودار است. بررسی دیدگاه فیشته، ازآنجاکه میان دو فیلسوف مهم یعنی کانت و هگل قرار گرفته است، دارای اهمیت فراوانی است. در این نوشتار، نگارنده سعی می کند که با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر دو اثر مهم آموزه اخلاق و بنیاد حق طبیعی نسبت اخلاق را با حق و سیاست در اندیشه فیشته بررسی کند. برای توضیح این موضوع، نگارنده می کوشد ابتدا دلایل فیشته دربابِ عدم استنتاج اخلاق از قانون حقوق را توضیح دهد و تمایز اجتماع اخلاقی با جامعه حقوقی را آشکار سازد. همچنین در ادامه، نگارنده با اختصاص دادنِ اجبار بیرونی به قلمرو حقوق و نفی آن از قلمرو اخلاق، چگونگی محدودشدنِ دولت سیاسی به سپهر حقوقی را در اندیشه فیشته آشکار می سازد و، درنهایت، با اظهار اینکه فیشته ایده اخلاقی را مقوم جهان آگاهی تصور می کند، برای جهان اخلاق حیثی هستی شناختی قائل می شود و کل جهان آگاهی را در غایت جهان اخلاقی قابلِ توضیح می داند.
۱۵.

نسبت فیشته با تاریخ معاصرش و چگونگی شکل گیری دغدغه و نوع خاص روش اندیشیدن فلسفی او(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فیشته انقلاب فرانسه فلسفه کانت تاریخ شولتسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۱۳
فلسفه فیشته به لحاظ شکل گیری تاریخی و همچنین ایجاد دغدغه او در تاریخ معاصری که در آن می زیست، فلسفه ای پیچیده است. نگارنده این مقاله معتقد است اگر بخواهیم از اندیشه فیشته درک درستی پیدا کنیم باید جایگاه تاریخی او در مناسبات سیاسی و نظری را بازیابیم. فیشته در چنین شرایطی است که نوع خاص روش اندیشیدن خویش را کشف می کند. در این پژوهش نگارنده می کوشد شکل گیری روش فلسفیدن فیشته را براساس چهار مؤلفه انقلاب فرانسه، وضعیت کشور آلمان، فلسفه کانت و در نهایت فهم او از ایده آلیسم آلمانی و نقدهای شولته بررسی و تحلیل نماید و سپس مبتنی بر این چهار مؤلفه، تفسیری از فلسفه فیشته ارائه دهد که مخاطب بتواند فلسفه او را در بستر تاریخ سیاسی، اجتماعی و اندیشه زمانه اش مورد درک قرار دهیم.
۱۶.

تاثیر فیشته از واقعیت موثر ماکیاولی در سیاست و فراروی از آن در سپهر اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیشته ماکیاولی سیاست اخلاق واقعیت موثر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۳۵
سیاست برای فیشته یکی از مهم تری مسائلی است که رد پای آن تقریبا در همه دوره های فکری اش قابل مشاهده است. او در دوره ینا کتاب مهم بنیادهای حق طبیعی و در دوره برلین مقاله درباره ماکیاولی و کتاب خطابه هایی به ملت آلمان را در فلسفه سیاسی می نویسد. سیاست نظری فیشته در گسستی که ماکیاولی میان مبانی متافیزیکی با سیاست نظری ایجاد می کند منطق خود را به دست آورده و نظریه ای فلسفی برای سیاست تدوین می کند. مسأله اساسی نوشتار حاضر این است که نشان دهد چگونه فلسفه سیاسی فیشته در دوره ینا برای اینکه قابل فهم شود بدون درک فلسفه سیاسی ماکیاولی ممکن نیست؟ نگارنده در این مجال سعی می کند تا با روش توصیفی – تحلیلی توضیح دهد که فیشته با اینکه جهان اخلاقی را غایت مناسبات سیاسی می دانست، اما از بسیاری جهات در سیاست پایبند منطقی است که ماکیاولی در سیاست ایجاد می کند. او با تاثیرپذیری از ماکیاولی مناسبات سیاسی را بر پایه واقعیت موثر معنی می کند و با بنیادی دانستن سیاست در تکوین آگاهی، خودآگاهی و ابژکتویته همانند ماکیاولی برای سیاست نقش تکوینی قائل می شود و با اعتقاد به اینکه استبداد سیاسی نقش کانونی در تعین قانون اساسی دارد مطلق خود را به شهریار ماکیاولی نزدیک می سازد.