مقالات
حوزه های تخصصی:
وجود رابط دارای دو اطلاق است: یکی در منطق ذیل مبحث قضایای حملیه، و دیگری قسم وجود مستقل یا «فی نفسه» که در فلسفه به آن وجود فی غیره گفته میشود. برخی از حکمای مسلمان بخصوص پیروان حکمت متعالیه برای اثبات تحقق خارجی چنین وجودی دو طریق را پیموده اند: یکی از طریق تحلیل قضایای حملیه، و دیگری به واسطة تحلیل رابطة علّی و معلولی. شیوة نخست بجهت خلط احکام منطقی با فلسفی مورد اشکال است، اما طریق دیگر که از عرفان، الهام گرفته شده است، وجود ممکنات را نسبت به ذات حق عین تعلق و ربط میداند و از این راه وجود رابط را اثبات میکند.
نسبت میان نظر و عمل از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا، که در ابعاد نظری و عملی، نگاهی جامع به هستی و انسان دارد، نه مانند فارابی و ابن سینا است که علم به فعل را برای تحقق آن کافی بداند و نه مانند سهروردی است تا معتقد شود علم فعلی برای تحقق فعل کافی است. از نظر او نه اراده و فعل، اولی و ذاتی، و عقل و نظر، ثانوی و تبعی است ـ آنطور که اشاعره بر آن بودند ـ و نه عقل و نظر، اولی و ذاتی، و اراده و فعل، ثانوی و تبعی است ـ آنطور که معتزله میگفتند . براساس چنین نگرشی است که ملاصدرا به بحث از رابطه میان نظر و عمل میپردازد و نظریاتی متفاوت با فیلسوفان قبل از خود در تبیین «عقل عملی» و مباحث فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و همچنین صفات رئیس اول مدینه ارائه میدهد.
تبیین نظریه ملاصدرا در این باب، یعنی در باب نسبت میان نظر و عمل و نشان دادن نتایج فلسفی آن در حوزه حکمت عملی بعنوان نظریهیی که در آن عقلانیت، معنویت و نظام ارزشی و قانونی مبتنی بر شریعت، تفسیر واحد و هماهنگی پیدا میکند، هدف این مقاله است. این مقاله همچنین به تحلیل ابعاد مختلف نظر ملاصدرا در مقایسه با نظر پیشینیان و نقد آن در مواجهه با مسائل و مشکلات جدید در حوزه عمل میپردازد. در اینکه ملاصدرا به این بخش، کمتر اعتنا کرده است یا بطور مستوفا در همه زمینه های آن بحث نکرده است، یا بیشتر به جانب اخلاق فردی با صبغه عرفانی و باطنی رفته است و برای آن در برابر امور نظری، حقیقتی مشابه قائل نشده است، جای سؤال و تأمل دارد. چنانچه به خوداجازه دهیم در تقسیم بندی ارسطویی حکمت به حکمت نظری و عملی تجدید نظر کنیم و در باب نسبت میان فکر و اراده و در نتیجه نسبت میان نظر و عمل دیدگاهی متفاوت با دیدگاه فارابی و ابن سینا و حتی ملاصدرا ارائه کنیم، چنانکه علامه طباطبایی چنین کرده است، میتوانیم حکمت عملی را جایگاه رفیعی بخشیم.
تطور تاریخی تفسیر آیه میثاق و نوآوری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه صد و هفتاد و دوم سوره اعراف، مشهور به «آیه میثاق» یا «آیه ذر»، مفادی راز آلود دارد. مفسران روایی بر اساس ظواهر روایات عالم ذر، به تفسیر آیه پرداخته اند. عارفان و صوفیان همین تفسیر را با چاشنیهای اشاری و عرفانی پذیرفته اند. متکلمان اشعری نیز باقتضای مسلک ظاهر گرایانه خود، به ظاهر آیه متوسل شده و به عالمی کاملاً جدا و برتر از این جهان، بنام عالم ذر، معتقد شده اند که جایگاه ربوبی است. اما متکلمان معتزلی و امامی این تفسیر را بخاطر مخالفت آن با برخی موازین عقلانی رها نموده اند، اینان موطن میثاق الهی را عالم کنونی دانسته و روایات میثاق در عالم ذر را یکسره بکناری نهاده اند.
اما ملاصدرا، با ارائه تفسیری نو، اخراج ذریات از صلب آدم را به مشاهده رقیقه افراد انسانی در حقیقت پدران عقلانیشان تفسیر کرده و جریان اخذ میثاق را مربوط به آن مقطع میداند. او نظریه خود را با روایات عالم ذر سازگار میداند.
بطور کلی از لحاظ تاریخی دو رهیافت عمده در تفسیر آیه وجود دارد که یکی آیه را دارای زبان حکایی و دیگری آن را دارای زبان نمادین میداند، اما هردو رهیافت در تلقی شناختاری از زبان آیه همداستانند.
تحلیل انحاء تقدم و تأخر در قوه و فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقدم و تأخر که از آن به سبق و لحوق نیز تعبیر میشود، از معانی انتزاعی است که منشأ انتزاع آن امر عینی است و یکی از عوارض موجود بما هو موجود است که موجود از آن جهت که موجود است بدان متصف میشود. گاهی دو شیء از آن حیث که موجودند دارای نسبت مشترکی با یک مبدأ وجودی هستند؛ با این تفاوت که بهره یکی از آن دو بیشتر از دیگری است. این مقاله درباره تقدم و تأخر در قوه و فعل است. ابتدا نظر کسانی که قوه مطلق را بر فعل مقدم میدانند مطرح شده، سپس بیان صدرالمتألهین در این زمینه را آورده و در پایان نیز به انحای تقدم فعلیت بر قوه میپردازیم.
معانی وجود از دیدگاه افلاطون برمبنای جمهوری، پارمیندس و سوفیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیگمان «وجود» از مفاهیم اساسی در فلسفه افلاطون است. در اینباره، سه گفتگوی جمهوری، پارمنیدس و سوفیست از اهمیت خاصی برخوردارند. در جمهوری، از وجود در رابطه با خیر برین، در پارمنیدس در پیوند با «یک» یا «احد» و بالأخره در سوفیست در ارتباط با «سوفسطایی» یا دقیقتر بگوییم، با «لاوجود» سخن بمیان میابد.
در جمهوری خیر برین که روشنترین پارة وجود، نامیده میشود، به مُثُل هم «وجود» میبخشد و هم «ذات»؛ در پارمنیدس، یک باشنده که حاصل مشارکت «یک» در وجود است سرآغاز شمار بینهایت «باشندگان» است، و در سوفیست، «وجود» لازمه تعریف «لا وجود» و در نتیجه لازمه تعریف سوفیست تلقی میشود.
در این مقاله به بررسی معانی «وجود» در این سه گفتگو میپردازیم.
استکمال جوهری نفس انسانی از منظر ملاصدرا(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول درونی و خودشکوفایی ذاتی انسان، یا بتعبیر صدرالمتألهین «استکمال جوهری نفس انسانی»، از مهمترین بحثهای انسانشناسی فلسفی و از نوآوریهای صدرا، در بستر حکمت متعالیه است. این مسئله گره بسیاری از مسائل فلسفی، دینی و انسانشناسی را میگشاید.
از اینرو، این مقاله کوشیده است «استکمال جوهری نفس انسان» از آغاز حدوث تا رسیدن به غایت کمال وجودی را بررسی و تحلیل کند. بر این اساس رهیافتها و فرضیه های «بازیابی کمالات پیشین»، «ارتقاء روحی انسان» و «فعلیت یافتن نفس و تغییر عرضی» بعنوان فرضیه های احتمالی و رقیب و «استکمال جوهری نفس انسانی» بعنوان فرضیه اصلی تحقیق، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.
این مقاله با کمک مبانی نظری مانند: اصالت وجود، تشکیکی بودن وجود، حرکت جوهری اشتدادی، جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء، تجرد و وحدت نفس با قوا و صورتهای ادراکی، به اثبات استکمال جوهری نفس انسانی پرداخته است.
نفس انسانی، جوهری است «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» و با حرکت جوهری اشتدادی دم بدم به کمالات وجودی خود دست مییابد. نفس در این فرایند استکمال ذاتی، با کسب قوا، ادراکات و ملکات، بتدریج چهره جوهری خود را تکوّن و تکامل میبخشید و در امتداد تشکیکی بودن وجود، قوای بیشتر، کمالات شدیدتر و ملکات پایدارتری را تحصیل میکند. نفس با تمام قوای خود، اتحاد یافته و برخی قوای آن همگام با نفس تجرد یافته و تمام قوا از شئونات و مراتب آن بشمار میآید.
اصالت وجود و تعارض زدایی دیدگاه های فلاسفه و متکلمان مسلمان در تبیین معناشناسی صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دورنمای کلی این مقاله جستجو از ثمرات نظریه اصالت وجود است؛ اما در عمل با تبین نقش این نظریه در حل یکی از مسائل بنیادین کلام اسلامی تلویحاً نظریه لفظی بودن نزاع اصالت وجود و اصالت ماهیت را نیز رد میکند. این مقاله تأثیر نظریه اصالت ماهیت را بر پیدایش نظریات متناقض در قلمرو تبیین معناشناسی صفات الهی و نقش نظریه اصالت وجود را در تعارض زدایی از آنها مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور پس از تعیین محل نزاع، خاستگاه نظریه اصالت وجود و مبانی آن در تاریخ اندیشه اسلامی مورد بررسی و پژوهش واقع شده است و به این نتیجه رسیده است که بن بستهای برخاسته از اصالت ماهیتی اندیشیدن، در مسائل فلسفی و کلامی، ملاصدرا را به تأمل و کنکاش برای کشف یک راه حل واداشت و سرانجام او را به نظریه اصالت وجود بعنوان پایه یک نظام فلسفی رسانید. سپس معناشناسی صفات الهی با توجه به دو نظریه اصالت وجود و اصالت ماهیت مورد تحلیل واقع شده، نحوه تعارض زدایی از دیدگاهها بوسیله اصالت وجود تبیین شده است.
عرفان متعالی (دیدگاه و جایگاه عرفانی ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقال دیدگاه ملاصدرا در عرفان و در نتیجه جایگاه ملاصدرا در بین فیلسوفان، متکلمان و عارفان است.حاصل این پژوهش اینست که حکمت صدرالمتألهین نه فلسفه» بحثی محض، نه کلام یا الهیات گذشتگان و نه عرفان بمعنای سنتی است و در نتیجه ملاصدرا نه یک فیلسوف بحثی محض، نه یک عارف بیاعتنا به مباحث فلسفی و نه متکلمی است که از نقل و جدل فراتر نمیرود، بلکه معرفت و حکمت کامل نزد او آنست که از همه» منابع اصیل معرفت، یعنی عقل، وحی و شهود عرفانی بهرمند باشد. عقلی که مؤید به وحی و شهود عرفانی نباشد ره بجایی نمیبرد و شهودی که بریده از وحی و تأملات عقلانی باشد مصون از شوائب نتواند بود و اتکا بنقل صرف نیز چیزی فراتر از علم تقلیدی نیست. حاصل بهرمندی از همة این منابع معرفت، حکمت متعالیه است که در بردارنده فلسفة متعالیه، الهیات متعالیه و عرفان متعالی است. او میکوشد یافته های فلسفی را شهودی و مشهودات عرفانی را برهانی کند و برای هردو، مؤید وحیانی بیابد. در این راه وی اصالت و وحدت وجود را برهانی میکند و فلسفه و عرفان را در اساسیترین مسئله مشترکشان به وحدت میرساند. غایت این حکمت نیل به سعادت است. و سعادت و کمال نهایی در تحصیل معرفة الله است که جز با تعقل، تهذیب نفس و پیروی از شریعت بدست نمیآید. بر این مبنا، وی ضمن رد مجادلات کلامی و فلسفی بیحاصل، به نقد عارف نمایانی میپردازد که یا در بُعد معرفتی و یا در بُعد سلوکی و رفتاری و یا در هر دو جهت دچار لغزشند. بدینسان او هم منتقد کلام، فلسفه و عرفان است و هم احیاگر کلام، فلسفه و عرفان و آن نقد مقدمه این احیاست.