مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
فاعل
حوزه های تخصصی:
کشف تبیین فوسیکوس در برابر تبیین لوگیکوس، و شرح و بیان تبیین فوسیکوس بر پایه جستجوی پاسخ های متناسب انواع چهارگانه «چرا» در باب هر امر طبیعی و صنعتی، ارسطو را قادر ساخت تبیین تا علمی را بنیاد گذارد و ویژگی های بنیادی آن را آشکار سازد. این مقاله کوششی است برای بازسازی مسیری که سرانجام به این توانایی منتهی شد. بندهای پایانی مقاله نشان خواهد داد که همه دیدگاه های جدید در باب تبیین علمی، که عموما در دو نگرش کلی «قیاسی – قانون شناختی» و «استقرایی – آماری» دسته بندی می شوند، به گونه ای از تعلیمات ارسطو بر می آیند.
قاعده الواحد و فاعلیت الهی
حوزه های تخصصی:
چکیده
از جمله قواعد فلسفی در باب علیت، قاعده معروف «الواحد» است که با اصل سنخیت علت و معلول ارتباط تنگاتنگ دارد. در منظر بسیاری از حکیمان، این قاعده بدیهی تلقی شده، در عین این که از منظر برخی با اشکالها و پرسشهای جدّی در خصوص قلمرو آن روبهرو شده است، از جمله اینکه: قاعده الواحد با فاعلیت و قدرت مطلقه الهی تعارض دارد، بهگونهای که برخی علیت الهی را از شمول قاعده خارج کردهاند. این مقاله ضمن تبیین اصل قاعده و قلمرو آن، به اشکال محدودیت قدرت الهی پرداخته و پاسخ حکیمان را در این خصوص نقد و تحلیل میکند و سرانجام به این نتیجه میرسد که نه تخصیص در قاعده عقلی «الواحد» صحیح است و نه محدودیت در قدرت مطلقه الهی رواست، بنابراین، هیچ تناقضی میان مفاد قاعده الواحد و براهین دالّ بر اطلاق فاعلیت الهی وجود ندارد.
بررسی معانی افعال روسی با پیشوند-3a در بافت های مختلف جمله
حوزه های تخصصی:
پیشوند-3a یکى از پرکاربردترین پیشوندها است. این پیشوند به فعل پایه معانى مختلفى مى دهد، از عمده ترین معانى این پیشوند مى توان معانى "شروع عمل" و"مکان انجام عمل" را نام برد. براى درک هر چه صحیح تر معنى و مفهوم"مکان انجام عمل" این پیشوند، نیاز به بافت هاى جملات دقیقى داریم تا بتوانیم معانى مکانى این پیشوند را در موقعیت هاى مختلف مکانى درک کنیم، در این مقاله کوشیده ایم تا قواعد کلى در زمینهء موارد کاربردى این پیشوند، در بیان معانى ارائه گردد، تا زبان آموز بتواند به آسانى به تفاوت هاى موجود پى ببرد و نقش آن را در بافت هاى جملات در ترکیب با افعال و معانى آن به خوبى درک کند.
بررسی پاسخ صدرالمتالهین به اشکال اول خواجه طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله علم الهی، یکی از مسایل مهم فلسفی و کلامی است که فلاسفه اسلامی خردورزی را در آن به اثبات رساندهاند؛ ولی چون روش آنان این بوده که در سخنان پیشینیان خود، اشکالتراشی و نکتهسنجی کنند و پس از تخریب از طریق اشکالها، به بازسازی و یا نوسازی نظام فلسفی و یا قواعد عقلی بپردازند. ابنسینا صور علمی را در علم باری تعالی به غیرمطرح نموده و خواجه نصیرطوسی با اشکالات متعددی این صور مرتسمه را مورد انتقاد قرار داده است. صدرالمتالهین صور مرتسمه را دارای اشکال میداند ولی در مقام دفاع از ابنسینا برآمده و به اشکالهای طوسی پاسخ گفته است. این مقاله در پی تحلیل عقلی و پاسخ صدرا به اشکال اول طوسی بر ابنسینا برآمده است.
تحلیل و تبیین حیثیت قوه و فعل در قابل و فاعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قوه و فعل نحوه وجود است که این نحوه وجود صلاحیت آن را دارد که در تحلیل عقلی دو معنی از آن انتزاع شود: به اعتبار اینکه شی خودش خودش است فعلیت و و از آن نظر که می تواند شی دیگر بشود بالقوه نامیده می شود. قوه حالتی است که موجود به واسطه آن آماده پذیرفتن می شود. قبول به اشتراک لفظی به معنی انفعال و اتصاف نیز به کار می رود. قابلیت به معنای اتصاف و فاعلیت به معنای اقتضا نه تنها در یک ماهیت بلکه در وجود واحد نیز قابل جمع است، اما اختلاف حیثیات سبب عدم اجتماع خواهد شد، لذا حیثیت فعل و وجدان با حیثیت قوه و فقدان اجتماع نخواهد نمود. مقاله حاضر به تحلیل و تبیین حیثیت قوه و فعل در قابل و فاعل می پردازد.
خواجه نصیرالدین طوسی و سطوح سه گانة کلامی، فلسفی و عرفانی در اندیشة او
حوزه های تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی در زمرة بزرگ ترین و پرنفوذترین عالمان مسلمان سدة هفتم هجری به شمار می رود. بخش عمده ای آثار وی ناظر به آثار و آراء فخرالدین رازی و در دفاع از فلسفه و ارائة کلامی درست و متین تدوین شده است. خواجه علاوه بر کلام و فلسفه، آثار عرفانی نیز دارد. مشکل مطالة آثار وی این است که گاه وی در کلام به مطالبی معتقد شده و در فلسفه از آنها دست برداشته است. وی همچنین با پذیرش محوری ترین آموزة عرفان اسلامی، از سطح فلسفة رایج نیز گذشته است. برخی معتقدند که خواجه نصیر نیز مانند عده ای دیگر از اندیشمندان، دچار تحوّل فکری شده و این اختلاف ها مربوط به دوران های گوناگون فعالیت علمی و معرفتی وی بوده است. این مقاله نشان می دهد که خواجه نصیر هم زمان همة این سطوح اندیشه را داشته است و نمی توان او را دچار تحوّل فکری دانست. درحقیقت، سه سطح طولی اندیشه خواجه، به ترتیب عبارتند از: کلام، فلسفه و عرفان. در این مقاله، با ارائة نمونه هایی، وجود این سه سطح در کار وی، اثبات شده است.
تحلیل انتقادی فلسفه عمل از دیدگاه هیوم با تأکید بر آرای فلاسفه مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۵
201 - 230
حوزه های تخصصی:
فلسفه عمل شاخه ای نو از فلسفه است که عمل آدمی را مورد پژوهش فلسفی قرار می دهد و به پرسش هایی از قبیل چیستی فعل و فاعل می پردازد و مقومات و شروط لازم برای تحقق فعل و فاعل را می کاود؛ همچنین از اختیار و آزادی عمل پرسش می کند و نسبت آن با اصل علیت را مورد توجه قرار می دهد. در این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی دیدگاه هیوم درباره مسایل فلسفه عمل می پردازیم. این مقالله از دو جهت، قابل توجه و کم سابقه است: نخست اینکه تقریری از مسایل فلسفه عمل را عرضه می کند و دیگر اینکه دیدگاه هیوم درباره این مسایل را بررسی می کند. در این نوشتار روشن می شود که هیوم همان تلقی سنتی از فعل را قابل قبول می داند؛ ولی درباره فاعلیت آدمی تبیین متمایزی عرضه می کند و اگرچه فعل آدمی را مشمول اصل علیت می داند، از آزادی به معنای خودانگیختگی فعل از فاعل دفاع می کند. لازم است ذکر گردد که فلاسفه مسلمان نیز از ایده فاعلیت مختار دفاع می کنند بی آنکه در دام تفسیرهای سابژکتیو و ذهنی از آنها فرو افتند.
بررسی ارتقای فاعل و تعامل آن با نظریۀ فاز در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائل متنوعی از جمله جایگاه تولید، حالت، حرکت، جزیره و انجماد با فاعل پیوند خورده است. در این مقاله حرکت فاعل از بند پیرو به بند پایه، با توجه به پدیدۀ حالت بررسی می شود و رویکردهای متفاوت با توجه به اصل انجماد آزموده می شوند. این اصل نشان می دهد که حرکت یادشده حرکتی غیر موضوعی است. از سوی دیگر ، بازبینی مشخصه های فای، بند پایه و نحوۀ تعامل آن با فاعل بند پیرو در چارچوب نظریۀ فاز تحلیل می شود. همچنین، محدودیت های حرکتی حاکم بر این جابه جایی نیز بررسی و نشان داده می شود که نوع محمول بند پایه از لحاظ گذرایی، نامفعولی و مجهول بودن روی این حرکت اثرگذار است. علاوه بر این، ثابت می شود که حرکت یادشده چرخه ای است و چرخه ای بودن این حرکت نیز خود نشان می دهد، افزون بر اینکه حرکت فاعل از بند پیرو به بند پایه حرکتی غیرموضوعی است، هستۀ گروه فعلیِ کوچک نیز هسته ای فازی است.
امکان سنجی شرکت فاعل و تارک فعل در وقوع جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرکت در جرم ازجمله موضوعات قابل تأمل در حقوق کیفری است. مزید این تأمل، زمانی است که رفتار یکی از مرتکبان به صورت ترک فعل بوده و بخواهیم امکان یا عدم امکان تحقق شرکت در جرم را بررسی کنیم. این پژوهش از رهگذر روش توصیفی و تحلیلی، امکان شرکت فاعل و تارک فعل را در وقوع جرم تحلیل می کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد در نظام حقوقی ایران، شرکت فاعل و تارک فعل تنها در وقوع جنایات به طور ضمنی و با سبب محسوب نمودن ترک فعل، پذیرفته شده است؛ بنابراین، امکان شرکت فاعل و تارک فعل در سایر جرایم، مانند تعزیرات، در گفتمان قانون گذار هنوز به سکوت برگزارشده است. صرف نظر از موضع قابل نقد مقنن در این زمینه، تحمیل مسئولیت کیفری و مجازات بر تارک فعل، به ویژه در مقام شرکت با فاعل، ازنظر علمی و علّی محل احتیاط فراوان است.
خدای حاضر و پیوسته در آفرینش در نگاه قرآن و برهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
3 - 26
حوزه های تخصصی:
زمینه. مسئله نیازمندی پیوسته جهان به خدا، و ضرورت حضور فاعلی و نقش خدا در کار عالم پس از آفرینش، از جمله مسائل اساسی الهیات در شمار است. هدف. این پژوهش تلاش می کند مسئله یادشده را در پرتو آیات قرآن و تحلیل عقلی حکمی بررسی نماید. روش. روش انجام این پژوهش کاربرد تحلیل عقلی، تفسیر و تحلیل گفتمانی توصیفات قرآن از نقش و حضور فاعلی خدا در جهان و نیاز دائمی جهان به خداست. یافته ها. بر اساس توصیف قرآن از رابطه خدا با جهان، همسو با تحلیل عقلی حکیمان مسلمان از امکان ذاتی و فقر وجودی ممکنات، جهان هستی نه یک حدوث تاریخی، بلکه عالمی سراپا نیاز و پیوسته در حال حدوث و متکی بر خدای قیوم است. نتیجه . خدای قرآن هماره در متن جهان حضور فاعلی دارد و عالم هستی و تک تک پدیده های آن، دائم در حال حدوث و تکوّن جدید و پیوسته نیازمند به خدای هستی بخش اند.
تحویل ناپذیری دو معنای «توانایی» و مسئله علت ناقصه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و دو پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
331 - 348
حوزه های تخصصی:
دو معنا از «توانایی» در سنت تفکر اسلامی رایج است. در تعریف فیلسوفان از «توانایی» مفهوم ضرورت و در تعریف متکلمان مفهوم امکان مندرج است. مطابق دیدگاه نخست، همین که فاعل در وضعیتی باشد که اگر کاری را بخواهد آن را انجام دهد و اگر نخواهد آن را انجام ندهد و نیز مانع یا رافع بیرونی او را از تحقق خواسته اش باز ندارد، توانا محسوب می شود. در نقطه مقابل، دسته ای از متکلمان معتقدند که فاعل در صورتی توانا محسوب می شود که از «امکانِ فعل و ترک» برخوردار باشد. فخر رازی این دو تعریف را قابل ارجاع به یکدیگر می داند. خواجه نصیر این صلح را «صلح من غیرتراضی طرفین» می داند. او با تفکیک میان دو گونه از فاعل فاعل های امکانی و فاعل تامّ مدعی می شود که این دو تعریف در خصوص خداوند غیرقابل تحویل به یکدیگر و در مورد فاعل های امکانی (انسانی) تحویل پذیر به یکدیگر هستند. در این مقاله بعد از ذکر دلایل این مدعا خواهم گفت که این دو تعریف حتی در مورد فاعل های امکانی نیز تحویل پذیر به یکدیگر نیستند. زیرا تنها راه حل برای جمع پذیری این دو تعریف توسل به علیت ناقصه با اشکالات متعددی مواجه است.
گروه فعلی زبان گیلکی براساس فرضیه فاعل در درون گروه فعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به طرح شواهد در حمایت از فرضیه فاعل در درون گروه فعلی زبان گیلکی در چارچوب برنامه کمینه گرا می پردازد. داده های این پژوهش کیفی است و از شمّ زبانی نگارندگان و متون گفتاری و نوشتاری جمع آوری شده اند. گرچه گونه توصیف و تحلیل شده در مرکز و غرب استان گیلان رایج است اما به نظر می رسد نتایج این پژوهش به سایر گونه های گیلکی نیز تعمیم پذیر باشد. در این مقاله با طرح شواهدی مانند سور شناور،محدودیت ساخت همپایه، اصطلاح پاره ها و ارتقا، به تعیین جایگاه موضوع بیرونی (فاعل) پرداختیم و نشان دادیم که داده های زبانی گیلکی، فرضیه فاعل در درون گروه فعلی را تأیید می کند. تمام شواهد مؤید آن است که در زبان گیلکی، فاعل در جایگاه مشخصگر گروه فعلی اشتقاق درپایه می یابد، و سپس برای ارضای اصل فرافکنی گسترده از جایگاه مشخصگر گروه فعلی (Spec VP) به جایگاه مشخصگر گروه تصریفی (Spec IP) حرکت می کند. به بیانی دیگر، داده ها نشان می دهند که فاعل به همراه سایر موضوع های فعل در درون گروه فعلی تولید می شود و موضوع بیرونیِ واقع در جایگاه مشخصگر گروه تصریفی، یک فاعل اشتقاقی است.
فاعلیت نفس در پیدایش ادراک در نسبت با دیدگاه مطابقت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
145 - 155
حوزه های تخصصی:
جنبه فاعلی نفس در پیدایش ادراک مورد پذیرش ابن سینا و ملاصدراست پذیرش این دیدگاه دو پرسش اساسی به دنبال دارد که محور پژوهش حاضر را شکل می دهد پرسش اول این که چگونه نفس قدرت بر ایجاد صورت ادراکی دارد در حالی که خود در ابتدا فاقد آن می باشد و در پرسش دوم مطرح می گردد با توجه به این که امیال و گرایش های نفسانی در جهت گیری اراده موثر می-باشد چگونه می توان بین فاعلیت ارادی نفس در پیدایش ادراک و نظریه مطابقت و معیار صدق آن وجه جمعی ارائه داد در پاسخ به پرسش اول بیان می گردد نفس در ابتدا پذیرنده می باشد و بعد از تحصیل ملکه ی صور جنبه فاعلی ظهور می یابد و در پاسخ به پرسش دوم بیان می گردد که اراده نفس در تحصیل مقدمات پیدایش صور ادراکی موثر است همچنین فاعلیت نفس نسبت به صور حسی فاعلیت بالطبع می باشد که اراده در آن دخالت ندارد و در باب تصدیقات اولی نفس بالضروره به ثبوت محمول برای موضوع حکم می کند و در تصدیقات نظری که به بدیهیات بازمی گردد هنگامی که مقدمات قیاس در کنار یکدیگر قرار گرفتند نتیجه براساس قاعده علیت از آن حاصل می گردد و اراده نفس در تعیین نتیجه دخالتی ندارد در نتیجه خدشه ای به دیدگاه مطابقت وارد نمی گردد.
بدن اخروی و فاعل آن از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هجدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
25 - 40
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا به عنوان فیلسوفی اسلامی دو عنصر نفس و بدن را در عرصه قیامت حاضر دانسته، و در صدد اثبات عقلی آن است. در این راستا پرسش مطرح شده آنست که، آیا بدن در معاد همان بدن قبلی اوست ؛ یا بدن نو و جدیدی است؟ و اینکه مبدأ ایجاد این بدن کدام است ؟ ملاصدرا در خصوص پرسش اول قائل است که بین بدن دنیایی وجسم عنصری تمایز باید قائل شد . و به اعتقاد وی بدن عنصری انسان بعد از مرگ هلاک شده و حضور جسم عنصری با حفظ عنصریت در آخرت با نظام تکاملی که در عالم هستی مستقر است مغایرت دارد. و نفس بعد از مرگ به بدن مثالی تعلق می گیرد.امّا درپاسخ به سؤال دوم با مقایسه در آثار فلسفی وتفسیری ملاصدرا که البته تاپیش از این صورت نگرفته است ؛ باید گفت؛ ملاصدرا درآثار فلسفی برای حل معاد جسمانی بر اساس حرکت جوهری نفس به نوعی از پاسخ می پردازد به این بیان که اجساد در این عالم قابل نفوس خویش بوده و درآخرت، نفوس فاعل ابدان خود هستند. یعنی نفس در آخرت فاعل وایجاد کننده بدن اخروی است ؛ درصورتی که براساس اثرتفسیری خود در سوره یس بیان می کند ؛ ایجاد بدن در عرصه قیامت نتیجه خلق امری مستقیم خداوند است که در این صورت با روال سیر حرکت نفس بر اساس آثار فلسفی مغایرت دارد. بنابراین برای بدن اخروی در آثار فلسفی و تفسیری ملاصدرا با دو نحو از پاسخ روبرو هستیم که در وهله اوّل متفاوت به نظر می رسد . امّا با تأمل می توان به جمع دو بیان نزدیک شد. در جمع دو بیان می توان گفت : چون نفس در عرصه قیامت موجودی مجرد بوده و از ماده و خصوصیات آن مبری است لذا او می تواند معلول خویش را که بدن باشد با خلق امری که نوعی امتثال انسان به اراده الهی است خلق نماید که رافع نقض در هر دو بیان ملاصدرا است.
مقایسه تثلیت در آفرینش از دیدگاه ابن عربی و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
170 - 191
حوزه های تخصصی:
در کلام جدید و فلسفه دین، جهان را علت غایی آفرینش در نظر می گیرند و رابطه جهان و خداوند را به گونه ای پس از آفرینش قطع می نمایند. دریافت فهم صحیحی از آفرینش و چگونگی رابطه خداوند با عالم و عدم جدایی این دو از یکدیگر از ضرورت هایی است که می بایست به اثبات برسد تا زندگی انسان در این عالم معنا پیدا کند. در اکثر سنت های مذهبی و نظام های فلسفی و برخی از ادیان، سه گانه هایی در ارتباط با نیروهای خداوند متعال می توان یافت که تثلیت را به عنوان یک نماد ظهور کامل قدرت الهی در جهان معرفی می نمایند. در ایمان مسیحیت تثلیت از آموزه های اصلی در الهیات مسیحی است که عیسی را مایه نجات بشر و روح القدوس را رابطه این نجات با ذات (پدر) معرفی می کند. در میان عارفان مسلمان ابن عربی در هستی شناسی خود نوعی تثلیت را در امر آفرینش الهی بیان می کند که از آن می توان پدیده صدور کثرت از وحدت را تبیین نمود. ابن عربی علاوه بر بیان دیدگاه عرفا مانند بحث حقیقت محمدیه و عشق برای تبیین آفرینش از قضایای منطقی مانند صغری و کبری و حد وسط استفاده برده و محور اساسی کار خود را بر مبنای اسماء بنا نهاده است و به غیر از فاعل به قابل نیز پرداخته و نیمی از خلقت را به قبول همت قابل می داند. بدین لحاظ بحث فردیت و تثلیت را مطرح می کند تا چگونگی ظهور کثرت از وحدت را به نوعی بیان نماید و برای بیان این مطلب به مثال های مختلفی مانند علم و عالم و معلوم، عقل و عاقل و معقول، عشق و عاشق و معشوق، فعل و فاعل و مفعول اشاره می کند. او تثلیت را هم از طرف فاعل می گیرد و هم از طرف قابل و هر یک را مقابل یکدیگر قرار می دهد چنانکه ذات- اراده و قول را در برابر اعیان ثابته- پذیرش (سماع) و تسلیم می آورد و از این طریق چگونگی صدور کثرت از وحدت را تبیین می نماید.
کاربرد ضمیر فاعلی در گونه فارسی گفتاری و نوشتاری معیار؛ مقایسه ای پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارسی، زبانی ضمیرانداز است و حذف ضمیر در نقش فاعل را مجاز می شمارد. در این پژوهش کاربرد ضمیر فاعلی در دو گونه فارسی گفتاری و نوشتاری معیار با هم مقایسه شده است. داده های گفتار طبیعی فارسی از پیکره گفتاری هم بام، مصاحبه های تاریخ شفاهی (هاروارد و آرته باکس) و مذاکرات مجلس شورای اسلامی (دوره هشتم)، و داده های نوشتاری از پیکره وابستگی نحوی برگرفته شده است. با استفاده از روش های پیکره بنیاد، کاربرد ضمیر فاعلی در گفتار و نوشتار فارسی بررسی شد و نتایج به دست آمده از مقایسه آن ها نشان داد که به طورکلی میزان کاربرد ضمیر در این دو گونه اختلاف درخور توجهی با هم ندارد؛ اما در جمله های فاعل آغازیِ گونه گفتاری بیش از نیمی از ضمایر در نقش فاعل آمده که در گونه نوشتاری این تعداد برابر با یک سوم کل ضمیرها است. این امر نشان دهنده آن است که گویشور هنگام صحبت کردن در اکثر موارد از ضمیر فاعلی برای تأکید استفاده می کند. همچنین ضمیرهای اوّل شخص در هر دو گونه بیشتر از سایر ضمیرها به کار برده شده است که رابطه مستقیم بین میزان ظهور ضمیر فاعلی و مؤکدبودن آن را تأیید می کند.
بررسی مبانی نظری دیدگاه حکیم مهدی الهی قمشه ای مبنی بر فاعلیت بالعشق واجب تعالی در آثار حکیمان پیشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
139 - 163
حوزه های تخصصی:
متکلمان مسلمان معتقدند که خدا فاعل بالقصد است، مشائیون او را فاعل بالعنایه و اشراقیون او را فاعل بالرضا و پیروان ملاصدرا او را فاعل بالتجلی یا فاعل بالعنایه می دانند. وجه اشتراک همه این نظرات این است که در تمام اقسام فاعل، عشق و ابتهاج واجب تعالی به ذات خود منشاء پیدایش این عالم است به همین دلیل حکیم الهی قمشه ای خدای متعال را «فاعل بالعشق» می داند. از نظر او منشأ عشق، ادراک است و هر اندازه که مدرَک ابهَی و اجمَل باشد، عشق به آن بیشتر است و چون ذات باری تعالی در بالاترین مرتبه جمال و بهاء است و او ذاتاً هم مدرِک است و هم مدرَک؛ پس بالاترین مرتبه عشق را به ذات خود دارد. و این عشق منشاء خلقت عالم شده است. مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که آیا بحث فاعلیت بالعشق در بین حکمای پیش از الهی قمشه ای مطرح بوده یا نه؟ در این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی پیشینه این بحث در آثار حکیمان پیش از ایشان بررسی و اثبات شده است که گرچه حکیمان و فیلسوفان پیش از او از اصطلاح «فاعل بالعشق» جهت تبیین فاعلیت واجب تعالی استفاده نکرده اند، اما به آن معتقد بوده و از آن بحث نموده اند.