مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
دستور وابستگی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده ایم تا در چهارچوب دستور وابستگی ضمن برشمردن نقش های گوناگون فعل «شدن» در فارسی، از اهمیت واژگان در توصیف های نحوی سخن بگوییم. نگارندگان در این مقاله همچنین کوشیده اند تا به دقت از این اصل صورت گرایانه پیروی کنند که وجود نقش های دستوری هر زبانی را تنها با استناد به معیارهای صوری می توان پذیرفت و استعانت از معیارهای صرفاً معنایی برای تفکیک نقش های دستوری از هم، قابل قبول نیست. فعل «شدن» دارای یکی از شش نقش زیر در زبان فارسی است: فعل ربطی (در سه نوع جمله اسنادی کامل، اسنادی ناقص، و اسنادی با فاعل بندی)، جزءِ همکرد در برخی فعل های مرکب و فعل های پی بستی، فعل کمکی مجهول ساز، فعل وجهی، فعل کمکی در صورت مجهول یا ناگذرای افعال ضد سببی و در آخر فعل بسیط. در این مقاله، موارد فوق را یک به یک بررسی می کنیم.
بررسی ظرفیت فعل در زبان فارسی معاصر: پژوهشی براساس دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دستور وابستگی مفهوم ظرفیت، همان ویژگی های واژگانی فعل است. در این دستور مقوله هایی مانندِ فعل و اسم قابلیت ترکیب با دیگر سازه های جمله را می یابند و رابطة سلسله مراتبی میانِ کلمات در داخل جمله برقرار می شود. در این دستور فرض بر این است که هر جمله دارای یک فعل اصلی است و براساس نوع و تعداد متمم های اجباری و اختیاریِ آن فعل، می توان ساختِ بنیادین جمله هایی را که فعل در آن ها به کاررفته، تعیین کرد؛ اما در هر زبانی افزون بر ویژگی های واژگانی، قواعدی نحوی نیز وجود دارند که بر ساخت های بنیادین عمل می کنند و آن ها را به ساخت هایی مشتق همچون «مجهول»، «سببی» و یا «مبتدایی» بدل می کنند.
هدف این مقاله، معرفی ساخت های ظرفیتیِ فعل است که در واژه ها، در مقابلِ هر فعل ظاهر می شوند و ویژگی های نحوی آن را از حیث همة متمم هایی که می توانند در جمله های مختلف بگیرند، نمایش می دهند. برای دستیابی به این هدف کوشش می شود تا درآغاز انواع متمم های فعل در زبان فارسی مشخص شوند و سپس دربارة متمم ها و ساخت ظرفیتی افعال بحث شود.
افزوده های صفت در فارسی در دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزودة صفت به آن دسته از وابسته های صفت اطلاق می ِ ظرفیتیِ این جزءِیعنی جزو متمم های آن نیست. افزودهها پس از بیرون آمدنِِ آنها در ساخت های نحویِ گوناگون، به آنها افزوده می شوند. هدف ما در مقالة حاضر ای براساس نظریة وابستگی به این سؤالها پاسخ دهییا صفتهای فارسی نیز همچون افعال و اسمها دارای افزودههایی هستند، و اگر هستند این افزوده دیگر ای افزوده های صفت به چه صورت هایی بیان می شوند و جایگاه آنها، نحوة توزیع آنها و جهت افزودگی و اتصال آنها به هسته چگونه است؟ در پایان به این نتیجه رسیدیی دارای دو دسته افزوده هستند به شرح زیر: 1. افزودة عام صفت، 2. افزودة خاص صفت. در این مقاله همچنی ای این افزوده یدِ صفت و صفتِ صفت ظاهر میشوند. افزوده های خاص صفت نسبت به افزوده های عام صفت از میزان وابستگی بیشتری با هسته برخوردارند. به عبارتی دیگر، افزوده های خاصِ صفت تنها هستة گروه صفتی را توصیف می ی های عام،ی را توصیف می یگاه و توزیع آنها در ساخت گروه صفتی، هر دو نزدی ی روند، با ایی معمولاً قبل از هسته، و افزودة خاصِ صفت معمولاً بعد از هسته به ی رود.
بررسی جایگاه نحوی بند متممی در زبان فارسی بر پایة نظریة دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وابسته سازی متممی فرایندی است که در آن فعل به جای یکی از وابسته های اجباری خود، بند متممی می پذیرد و حذف آن بند، جمله را غیر دستوری می کند. فعل های متمم پذیر به لحاظ ساختاری، شامل فعل های ساده (مانند دانستن و گفتن)، پیشوندی (مانند واگذاشتن) و مرکب (مانند رقم زدن و آگاه کردن) هستند. پیکرة پژوهش حاضر مشتمل بر هزار جملة فارسی از کاربرد فعل های مورد پژوهش از متون داستانی فارسی معاصر است. دستور وابستگی یکی از نظریه های صورتگراست که به بررسی روابط میان هسته و وابسته و ساخت های نحوی زبان ها می پردازد. ساخت های نحوی زبان فارسی نشان می-دهد که برخی از افعال فارسی با یک جمله وارة متممی به کار می روند؛ یعنی شرط پذیرفتن بند متممی، از ویژگی های کاربردی خاص فعل جملة پایه است. پژوهش حاضر می کوشد توصیفی دقیق از بند متممی در زبان فارسی به دست دهد. در این مقاله، فرایند وابسته سازی در ساختمان جملة مرکب که در آن یک بند وابستة متممی به جملة پایه وابسته می شود، مورد بررسی قرار می گیرد . می توان گفت که این مقولة زبانی که با صورت های تصریف شدة فعل ساخته می شود، اغلب در جایگاه نحوی یکی از وابسته های اجباری فعل (نظیر: فاعل و مفعول و مفعول حرف اضافه ای) بند متممی قرار می گیرد.
تحلیل برخی گشتار های دستوری براساس مفهوم ظرفیت: از نگاه تِنیِیر تا نگاه چامسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظرفیتِ فعل موضوع محوری در «دستور زبان وابستگی» است؛ لیکن جایگاه آن در «دستور زبان زایشی» مبهم می نماید . دیدگاه تنییر به فعل مرکزیت ویژه می دهد و دسته هایی از ارتباطِ میان اجزاء جمله را تعیین می کند، و ظرفیت هایی آزاد حول عناصر کلیدی جمله، به خصوص فعل، در نظر می گیرد که بحث برانگیزند. دیدگاه چامسکی از ابتدا بر پایه ساختارهای ظاهری و ارتباطات ارسطویی، نهاد و گزاره، بنا شده است و به زایش لایه های دستوری نظر می کند. هدف ما در این تحقیق این است که با مقایسه کلی این دو دستور دریابیم که آیا گشتارهای دستوریِ جمله، که چامسکی بیان کرده است، تحت فرمان همان مفهوم ظرفیت ، که تنیِیر از آن یاد می کند، هستند؟ چگونه ظرفیت فعل بر تحولات ساختار پایه جمله تأثیر می گذارد و گونه خاصی از ساختار در سطح را فرمان می دهد؟ برای پاسخ، ابتدا نگاه های جدید به نظریه تنییر را با مثال هایی تفهیمی آورده ایم. سپس با روش تحلیلی آن ها را مقایسه کرده ایم و نهایتاً در بخش نتایج نشان داده ایم که جمله به سان سیستم زنده، خودبه خود ظرفیت های آزادی را حول عناصر محوری و یا در کنار گروه های سازه ای اش می آفریند که امکان برخی گشتارهای دستوری را به روشنی فراهم می آورد. این نگاه جدید به مفهوم ظرفیت، قرابت های بنیادی را میان دیدگاه های تنییر و چامسکی در موضوع تحولات ساختاری جمله آشکار می سازد.
نقد و تحلیل کتاب ظرفیت فعل و ساخت های بنیادین جمله در فارسی امروز؛ پژوهشی بر اساس نظریه دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر محصول نگاهی به کتابِ ظرفیت فعل و ساخت های بنیادین جمله در فارسی امروز؛ پژوهشی بر اساس نظریه دستور وابستگی است که امید طبیب زاده آن را مشتمل بر هشت فصل نگاشته است. با توجه به آن که چنین رویکردی به دستور زبان در ایران درصد کم تری از مطالعات و بحث های زبان شناختی را به خود اختصاص داده است، جای خالیِ کتابی که نگرش اخیر را به زبان پژوهانِ علاقه مند معرفی کند؛ آن هم به زبان فارسی، به شدت محسوس بوده است. به همین دلیل، کوشش نگارنده این اثر ستودنی و شایسته سپاسگزاری است. به جرأت می توان گفت یکی از امور حساسی که بر عهده نگارنده این اثر بوده است، معرفیِ واژه ها و اصطلاحات این حوزه تخصصی و نیز توضیح و تبیین آن ها بوده است؛ زیرا در زمینه کاربرد اصطلاحات دستوری، به ویژه در دستورهای سنتی و حتی در آثاری که درباره ساخت زبان فارسی نگاشته شده اند، گاه شاهد تشتت اصطلاحات تخصصی و تعاریف نادقیق و وجود مثال های نقض برای آن تعاریف هستیم. کتاب مذکور ویژگی های مثبت بسیاری دارد و البته پیشنهادهایی نیز به ذهن مرورگرِ این کتاب رسیده است که در صورت صلاحدید و پسندِ نگارنده شاید بتواند گره های کوچکی را از ذهن مخاطب کتاب بگشاید
گامی به سوی تدوین واژه نامه تقابلی ظرفیت افعال فارسی- انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چینش صحیح واژگان درکنار یکدیگر و ارتباط میان آن ها که می بایست مطابق با قواعد خاص هر زبان صورت گیرد، یک عبارت زبانی منسجم را شکل می دهد. در نظریه ظرفیت(تنی یر 1959)، این قواعد براساس مرکزیت فعل و رابطه میان آن و سازه های درون جمله تعریف می شوند. از سوی دیگر درک بهتر یک پاره گفت زبانی منسجم، بر مبنای نظریه ی معناشناسی قالب(فیلمور 1976)، با تداعی یک قالب خاص برای هر عبارت زبانی و در نظر گرفتن ارتباط معنایی میان عناصر تشکیل دهنده ی جمله حاصل می گردد. اهمیت بررسی مقابله ای ظرفیت نحوی و معنایی افعال زبان های گوناگون در چارچوب های مطرح شده وکارآیی آن در حوزه های مختلف از جمله ترجمه دستی و ماشینی، پردازش زبان طبیعی و همچنین آموزش زبان، ما را بر آن داشت تا بر تدوین واژه نامه ی تقابلی ظرفیت افعال فارسی-انگلیسی(PEVV) همت گماریم. در مقاله ی حاضر قصد داریم شیوه ی تدوین این واژه نامه و اجزای تشکیل دهنده ی آن را با تمرکز بر برخی افعال قالب «پر کردن» نشان دهیم و بدین وسیله تغییرات ظرفیت آن ها را به تصویر کشیم.
نقد و بررسى کتاب دستور زبان فارسی براساس نظریه گروه های خودگردان در دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
229-256
دستور وابستگی یکی از دستورهای صورتگرا است که براساس وابستگی بین عناصر واژگانی یک جمله بنا نهاده شده است. این وابستگی ها مبتنی بر ظرفیت واژگان است؛ بنابراین، بازنمایی معنایی واژه ها در چارچوب ظرفیت ستون فقرات این دستور است. مقاله حاضر براساس سه رأس مطالب، به بررسی و نقد کتاب «دستور زبان فارسی براساس نظریه گروه های خودگردان در دستور وابستگی» می پردازد. ابتدا مروری مختصر بر فصل های کتاب ارائه می گردد. سپس به تحلیل و ارزیابی اثر پرداخته شده و نقاط ضعف و قوت کتاب از زوایای مختلف بررسی می شود. در این بخش از نظر اصطلاح شناسی و بیان مفاهیم نکاتی مطرح می گردد. ازآنجاکه دستور وابستگی جزء دستورهای زایشی نیست مقایسه ای بین دستور وابستگی و ساخت سازه ای انجام شده است تا درک محتوا برای خواننده ای که پیش زمینه دستور زایشی دارد آسان گردد و از تشویش ذهن وی در مورد برخی مفاهیم پایه ای بکاهد. در انتها درمورد چگونگی توسعه دستور وابستگی در این کتاب، نکات و پیشنهاداتی ارائه می گردد.
شناسایی تعداد و نوع وابسته های گروه اسمی در نوشتار کودکان فارسی زبان 10 تا 12 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
169-196
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی تعداد و نوع وابسته های گروه اسمی در متون مورد مطالعه دانش آموزان 10 12 ساله کلاس های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی منطقه 9 تهران است که این دانش آموزان با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این منطقه، 6 مدرسه به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. سپس، پیکره نوشتاری کودکان پایه های چهارم، پنجم و ششم این مدارس گردآوری شد. در مجموع، 9 کلاس چهارم، 10 کلاس پنجم و 9 کلاس ششم در این پژوهش شرکت داشتند و مجموع دانش آموزان 889 نفر بود. از این مجموعه، براساس جدول مورگان ۳0۰ متن انتخاب شدند و 2203 گروه اسمی در چارچوب دستور وابستگی بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، دانش آموزان وابسته های پسین (62/6%) را بیشتر از وابسته های پیشین (45/2%) تولید کرده اند که این نشانگر آن است که تولید وابسته های پسین برای دانش آموزان این رده سنی آسان تر است. به ترتیب، موقعیت هشتم (وابسته اضافی) (با درصد میانگین 03/%4)، موقعیت هفتم (صفت بیانی) (با درصد میانگین 39/1%) و موقعیت سوم (خصوصاً اعداد ترتیبی و اصلی، صفت عالی) (با درصد میانگین 22/1%) بیشتر از دیگر موقعیت ها در نوشتار این دانش آموزان کاربرد داشته اند. موقعیت ششم (شاخص) با درصد میانگین 01/0% پایین ترین کاربرد را داشته است. همچنین، در تفکیک پایه ها، پایه ششم بالاترین میانگین کل (44/12%) را داشته است که این وضعیت نشان می دهد با بالاتر رفتن سن، گروه های اسمی پیچیده تر با وابسته های بیشتری تولید می شوند. یافته های پژوهش حاضر با شناسایی میزان پیچیدگی نحوی گروه اسمی کودکان 10 تا 12 ساله، نمایی از رشد زبانی آنها را نشان می دهد.
ساخت های بنیادین جمله در نوشتار کودکان 10 تا 12 ساله بر اساس دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
169 - 199
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ساخت های بنیادین جمله در متن های کودکان ده تا دوازده ساله انجام شده است. اصول نظری پژوهش بر دستور وابستگی استوار است که ساختار نحوی جمله را متشکل از روابط دوبه دوی غیر متقارن بین واژه های یک جمله در نظر می گیرد. به طور ویژه، ساخت های بنیادین طبیب زاده (Tabibzadeh, 2011) در این پژوهش برای مقایسه به کار گرفته شده است. داده ها متشکل از هشتصد و شصت و هشت جمله نوشتاری کودکان بوده است و روش نمونه گیری هدفمند بوده و جمه ها به روش تمام شماری انتخاب و ساخت بنیادین آن ها استخراج شده است. در نهایت، ساخت های بنیادین مستخرج از پیکره دست نوشته های کودکان در محیط اکسل گردآوری و در محیط اس.پی.اس.اس تحلیل شد. بر اساس یافته ها، کودکان ساخت های دو ظرفیتی (6/66%) را بیش از ساخت های تک ظرفیتی (2/11%)، سه ظرفیتی (9/19%) و چهارظرفیتی (3/2%) به کار برده اند. این یافته نشان می دهد که تولید جمله ها با فاعل و یک متمم همراه فاعل برای آنان آسان تر است. کودکان به ترتیب فاعل اسمی (9/97%)، متمم حرف اضافه ای (3/39%)، متمم مستقیم (1/19%) و مسند (0/19%) را نسبت به متمم های دیگر بیشتر استفاده کرده اند. مقایسه ساخت بنیادین کودکان با ساخت های طبیب زاده که از پیکره بزرگسالان استخراج شده بود، نشان داد 16ساخت بنیادین کودکان مشترک با ساخت های طبیب زاده است و چهار ساخت جدید در نوشتار آن ها مشاهده شد، همچنین در پنج ساخت پرکاربرد هر دو اشتراک داشتند.