مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
فعل
حوزه های تخصصی:
از منظر توصیفی، فرایند الحاق به فرایندی نحوی- ساختواژی اطلاق می شود که در آن یک حرف اضافه با پیوستن به فعل موضوع جدیدی را به ساختار موضوعی فعل اضافه می کند و یا اینکه یک موضوع غیرمستقیم را به موضوع مستقیم فعل بدل می کند. موضوع الحاقی غالباً دارای یکی از نقش های معنایی بهره ور، ابزار، مکان و یا جهت می باشد. در پژوهش های زبانشناسی توصیفی/نظری، شناسایی، توصیف و تحلیل این فرایند و ساخت های مشتق از آن در زبان های ایرانی مورد غفلت قرار گرفته است و لذا این پژوهش نخستین گام جدی در راستای معرفی و بررسی این ساخت در یکی از زبان های ایرانی، کردی کلهری، می باشد. به طور مشخص، در این مقاله، ساخت الحاقی در زبان کردی کلهری با تکیه بر جنبه های توصیفی و نظری آن مورد کنکاش قرار می گیرد و از این رهگذر ملاک های تشخیص این ساخت و تحلیل ساز و کارهای نحوی دخیل در اشتقاق آن در انگاره زایشی کمینه گرا معرفی می گردند.
تحلیل کارکرد سبک شناختی فعل در رباعیات خیام نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل رکن اصلی و هسته بخش گزاره در دستور زبان فارسی و یکی از محورهای تحلیل سبکی در لایه نحوی زبان است. در این گفتار، نقش و کارکرد سبک شناختی افعال در رباعیات عمر خیام نیشابوری بررسی و تحلیل می شود. نگارندگان در این جستار درپی پاسخ گویی به این پرسش ها هستند: 1) ویژگی های کلیدی فعل در رباعیات خیام چیست؛ 2) بسامد ویژگی های افعال در رباعیات خیام چگونه است؛ 3) چگونه ویژگی های مهم فعل با سبک فکری و محتوای رباعیات خیام پیوند یافته است. برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا افعال رباعیات خیام به روش استقرای تام استخراج و ویژگی های کلیدی فعل ازنظر دستور زبان توصیف می شود؛ سرانجام پیوند میان افعال و لایه اندیشگانی سبک در رباعیات خیام تحلیل خواهد شد. نتیجه پژوهش نشان می دهد افعال رباعیات خیام ازنظر زمانی متعلق به زمان حال و همسو با دم غنیمت شماری خیام است. ازنظر وجه فعل نیز به طورکلی در مرتبه نخست، از وجه خبری برای بیان قطعیت پیام در رباعی و در مرتبه دوم از وجه امری برای دعوت مخاطب به زیستن با خوشی استفاده شده است. ازنظر شخص نیز شاعر بیشتر، از سوم شخص برای جلب توجه مخاطب به دیدن واقعیت هستی و جهان پیرامون و ارجاع به جهان بیرونی بهره می برد. ازنظر گذر، بیشتر افعال از نوع گذراست. همچنین همنشینی اجزای ساختاری جمله در خدمت نمایش اشکار و مستقیم پیام جمله است.
بررسی جایگاه نحوی بند متممی در زبان فارسی بر پایة نظریة دستور وابستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وابسته سازی متممی فرایندی است که در آن فعل به جای یکی از وابسته های اجباری خود، بند متممی می پذیرد و حذف آن بند، جمله را غیر دستوری می کند. فعل های متمم پذیر به لحاظ ساختاری، شامل فعل های ساده (مانند دانستن و گفتن)، پیشوندی (مانند واگذاشتن) و مرکب (مانند رقم زدن و آگاه کردن) هستند. پیکرة پژوهش حاضر مشتمل بر هزار جملة فارسی از کاربرد فعل های مورد پژوهش از متون داستانی فارسی معاصر است. دستور وابستگی یکی از نظریه های صورتگراست که به بررسی روابط میان هسته و وابسته و ساخت های نحوی زبان ها می پردازد. ساخت های نحوی زبان فارسی نشان می-دهد که برخی از افعال فارسی با یک جمله وارة متممی به کار می روند؛ یعنی شرط پذیرفتن بند متممی، از ویژگی های کاربردی خاص فعل جملة پایه است. پژوهش حاضر می کوشد توصیفی دقیق از بند متممی در زبان فارسی به دست دهد. در این مقاله، فرایند وابسته سازی در ساختمان جملة مرکب که در آن یک بند وابستة متممی به جملة پایه وابسته می شود، مورد بررسی قرار می گیرد . می توان گفت که این مقولة زبانی که با صورت های تصریف شدة فعل ساخته می شود، اغلب در جایگاه نحوی یکی از وابسته های اجباری فعل (نظیر: فاعل و مفعول و مفعول حرف اضافه ای) بند متممی قرار می گیرد.
بررسی ویژگی های افعال تکرار شده در اشعار رمانتیک و رئالیست عبدالوهاب بیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکرار بعنوان آرایه ای ادبی از اهمیت بسزایی در شعر معاصر عرب برخوردار است. بطوری که این آرایه به علت نقش زیباشناختی و وظیفه بیانی خود بسیار مورد توجه شاعران و ناقدان قرارگرفته و تبدیل به یکی از عناصر اصلی قصاید آنها شده است. از سوی دیگر بسیاری از این شاعران تحت تاثیر جریانهای سیاسی و اجتماعی عصر خود رو به جریانهای ادبی چون رمانتیسم و رئالیسم آورده و با تاثیرپذیری از آنها به سرودن قصاید خود در موضوعات مختلف و مضامینی متناسب با خصوصیات این مکاتب مبادرت ورزیده اند. به همین دلیل برای فهم قصاید بسیاری از آنها لازم می آید ابتدا به بررسی ویژگیها، میزان و چگونگی تأثیر این مکاتب بر عناصر تشکیل دهنده قصاید آنها بپردازیم. از جمله این شاعران عبدالوهاب بیاتی شاعر عراقی می باشد. که رو به این مکاتب نهاده و بسیاری از قصاید خود را با تأثیر پذیری از آنها سروده است. بدین ترتیب بر آن شدیم تا با شیوه ای توصیفی - تحلیلی و همچنین شیوه ی آماری با بررسی افعال تکرار شده در این سروده ها بعنوان یکی از عناصر شاخص جنبه های لفظی و معنایی ضمن تحلیل و بیان چگونگی تأثیر این مکاتب بر شاعر و مضمون قصاید او چگونگی تأثیر آنها بر جنبه لفظی این قصاید را نیز نمایان سازیم.
بررسی و نقد نظر دستور نویسان در رابطه با وجه وصفی و فعل وصفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فعل در زبان فارسی به دو صورت به کار می رود فعلی که به همه زمانها صرف می شود و دارای شخص ، زمان و افراد است که به آن فعل صرفی می گویند و فعل وصفی که بدون زمان و شخص است؛ یعنی برای همه زمانها و همه اشخاص، به یک شکل به کار می رود. فعل وصفی و وجه وصفی در دستور زبان فارسی مورد بحث زیاد قرار گرفته و راجع به آن نظریات زیادی اعمال شده است. طبق یافته ها استنباط می شود که وجه وصفی ساختاری است که هم به صورت صفت فاعلی است و هم صفت مفعولی و در جمله، نقش وصفی یا قید حالت را ایفا می کند که با شرایط خاص می تواند به جای فعل به کار رود و با افعال دیگر در جمله همنشین شود ولی معادل و جانشین با همه افعال، قرار نمی گیرد. در این پژوهش سعی می شود نظریات تعداد قابل توجهی از دستور نویسان در رابطه با وجه وصفی و فعل وصفی و اشکالی که در این دو مورد، مد نظر آنها بوده بررسی گردد و همچنین نشان دهد که وجه وصفی چگونه تبدیل به فعل وصفی می شود و فعل وصفی چگونه با افعال دیگر همنشین می شود و آیا همنشین شدن با جانشین شدن به یک معناست.
تحلیل بازتاب دیدگاه و سبک فکری ناصرخسرو در کاربرد فعل
حوزه های تخصصی:
چکیده ناصرخسرو ازجمله شاعرانی است که به سبب نگاه ویژه و ایدئولوژی متفاوتش همواره مورد توجه دوستداران شعر کلاسیک فارسی بوده است. نگارندگان بر این باور هستند که آشنایی با نگرش ناصرخسرو و شناخت جهان شعری او از دریچه تحلیل زبانی آثار وی میسر است، ازاین رو در این گفتار به تحلیل دستوری سبکی افعال سی قصیدة آغازین دیوان ناصرخسرو پرداخته اند. پرسش هایی که این مقاله درصدد پاسخ دادن بدان هاست عبارت است از: افعال به کار رفته در قصاید ناصرخسرو دارای چه ویژگی های دستوری است؛ بسامد ویژگی های افعال در قصاید ناصرخسرو چه ارتباطی با دیدگاه و سبک وی دارد و تکرار این ویژگی ها نشان دهندة چیست. برای پاسخگویی به این پرسش ها افعال سی قصیدة نخست دیوان ناصرخسرو استخراج و ویژگی های دستوری آن ها توصیف شد؛ سپس اطلاعات به دست آمده به شیوه توصیفی تحلیلی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد بیشترین شخص به کاررفته در افعال قصاید، دوم شخص مفرد است که برخاسته از ماهیت تبلیغی شعر ناصرخسرو است. از نظر زمان، پرتکرارترین افعال فعل های زمان مضارع اخباری است که پیوند مستقیم شاعر با موضوع کلام را نشان می دهد. وجه غالب افعال قصاید، اخباری با صدای دستوری فعّال است که برخاسته از ماهیت تبلیغی و متعهد شعر ناصرخسرو است.
تباین ماهوی رجعت و تناسخ در قوه و فعل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۳
79 - 102
حوزه های تخصصی:
در سفر تخیلی که در میان مردمانِ سرزمین های خاورِ دور مطرح بوده و مقبول ساکنان مغرب زمین و برخی فِرق منسوب به اسلام واقع شده است، سفر از لحظه مرگ شروع شده، از مرحله میانی توهمات می گذرد و به بازگشت نهایی به جسم در قالب جاودانگی اسطوره ای در چهارچوب یک تئوری درباره تولد دوباره می انجامد، و روح الزاماً در جهت خاصی سیر می کند. به سبب همسان انگاریِ چرخه زندگیِ تناسخ باور و بازگشت روح به این دنیا در جوهر رجعت اندیش، برخی تلاش کرده اند، با طرح شبهاتی، رجعت را با چالش مواجه کنند، تا آنجا رجعت را همان تناسخ بدانند و شیعیان را که قایل به رجعت اند همان تناسخیه بدانند. آنچه این مقاله در پی حلّ آن است این است که تمایز و تباین ماهوی رجعت و تناسخ را با مبانی سیر نفس در قوه و فعل بررسی کند و به این سؤال پاسخ دهد که «اگر نفس رجعی با ادله فلسفی و کلامی ثابت شده است، آیا روح تناسخی هم می تواند شکل بگیرد؟»
معنای دوم دونامیس (قوه) درکتاب نهم مابعدالطبیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال نهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
23 - 42
حوزه های تخصصی:
"ارسطو" در Θ ( کتاب نهم مابعدالطبیعه ) دو معنای دونامیس (قوه ) را از هم متمایز می کند و می گوید معنای اول آن را با حرکت در ارتباط می داند .ارسطو از این معنای دونامیس ( قوه ) به تفصیل بحث می کند، اما تصریح دارد که هدف اصلی معنای دوم است و بحث نخست از باب مقدمه است. او در Θ 6 به معنای دوم دونامیس ( قوه ) باز می گردد. اما، بحث او به نحوی صورت گرفته است که دقیقاً معلوم نیست منظورش از معنای دوم چیست، از این رو نظرات مختلفی درباره اینکه معنای دوم دونامیس( قوه ) کدام است مطرح شده اند. از این میان، به نظر می رسد دو دیدگاه حائز اهمیت هستند. کسانی معتقدند معنای موردنظر ارسطو «وجود بالقوه » یا «بالقوه بودن » است و کسانی منظور او را «ماده » می دانند. نظری که در این مقاله ارئه شده چنین است: هدف ارسطو در Θ تحلیل و بررسی وجود بالقوه است، اما بررسی وجود بالقوه عبارتست از بررسی موارد و مصادیق مختلف قوه و یکی از موارد قوه، قوه ای است که در رابطه با حرکت است و مورد دوم آن، که مورد نظر ارسطو ست، «ماده » است که در ارتباط با «جوهر » قرار می گیرد و به همین خاطر ارسطو آن را در بحث حاضر « مفیدترین » می داند و منظورش مفیدترین مورد در تحلیل وجود بالقوه است. وجود بالقوه که هدف اصلی ارسطو در Θاست از قِبل تحلیل معنای دوم قوه تبیین می شود.
ارسطو و نظریه تصمیم (پروهایرسیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۰
249 - 264
حوزه های تخصصی:
مسئله تصمیم (پروهایرسیس) از جمله مسائل مهم در اندیشه اخلاقی ارسطو است. اصطلاح پروهایرسیس برای نخستین بار به صورت روشمند توسط ارسطو وارد مباحث فلسفی شد. مفاهیمی چون قصد، اراده، هدف، گزینش، گزینش هدفمند، گزینش عقلانی، گزینش متأملانه از جمله اصطلاحات آمده درخصوص ترجمه پروهایرسیس است که به نظر می رسد اصطلاح اخیر (گزینش متأملانه) تعریف ارسطو از پروهایرسیس باشد. درک مفاهیمی چون فرونسیس، فعل، قصد، باور، آرزو، اراده، و فضایل برای فهم ساختار درونی پروهایرسیس در ارسطو لازم و ضروری است. در واقع این مفاهیم ارتباط مستقیمی با مفهوم پروهایرسیس دارند. ارسطو تصمیم یا همان پروهایرسیس را به عنوان یک گزینش متأملانه برای انجام فعلی که در برابر ماست تعریف می کند. از نظر وی اگر یک فعل در نتیجه یک تصمیم محقق شود آن فعل اختیاری است، اما عکس و خلاف آن معتبر نمی باشد. وی معتقد است حیوانات و کودکان به طور ارادی عمل می کنند اما آنها تصمیم نمی گیرند، زیرا آنها فاقد تعمق و تأمل ورزی هستند.
بررسی ماده اولی از منظر فلسفه اولای ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موافقان و مخالفان ماده اولی به دو نحو در اثبات و نفی آن استدلال می کنند؛ یکی بر اساس آثار ارسطو و شواهد متنی و دیگر بر اساس تحلیل نقش ماده و صورت در فلسفه طبیعی. در این مقاله ماده اولی از منظری دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت، یعنی بر اساس نظام فکری ارسطو در فلسفه اولی. در فلسفه اولی ارسطو پرسش «جوهر چیست» را طرح می کند، زیرا جوهر آنی است که به حسب خود هست و بنابراین با تحلیل جوهر پرسش «موجود چیست» پاسخ داده می شود. او بین جوهر به عنوان موضوع و جوهر به عنوان ذات و ماهیت تمایز قائل است، اما معتقد است رابطه بین این دو رابطه ماده و صورت است و ماده و صورت را نیز بر اساس قوه و فعل توضیح می دهد. ماده بالقوه صورت است و صورت فعلیت ماده است. او بر این اساس از وحدت جوهر دفاع می کند. نزد افلاطون قابل یا موضوع فاقد هر نوع صورت و تعینی است، زیرا اگر تعینی داشته باشد، نمی تواند تعین و صورتی دیگر بپذیرد، چرا که هر تعین و وجودی در مقابل تعین دیگر است، اما ارسطو با طرح قوه و موجود بالقوه معتقد می شود که موضوع چیز خاص و متعینی است، اما قوه تعین و وجودی دیگر را نیز دارد. بنابراین برخلاف افلاطون که قابل وجود را لاوجود می دانست، در نظر ارسطو وجود است که قابل وجودی دیگر است. به عقیده ارسطو دیدگاه افلاطون منجر به جدایی هر چیز از وجودش و خودش می شود. بر این اساس نه تنها ماده اولی در نظام فلسفی ارسطو جایی ندارد، بلکه در تعارض با دیدگاه اوست. ماده اولی که از هر تعینی خالی است، منطبق بر دیدگاه افلاطون است نه ارسطو.
جایگاه ثتا (Θ)در مابعدالطبیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
)ثتا( نهمین رساله از مجموعه مابعدالطبیع هاست. ارسطو Θ را به بحث از قووه فعل اختصاص داده آن را بعنوان مسئله ای مستقل در فلسوهه ا لوط حورر هورده است. در خصوص جایگاه رساله Θ ارتباط آن با هل مجموعوه مابعدالطبیعو ه د دیدگاه هلط مطرر است: مطابق یک دیدگاه رساله Θ در ذیل Ζ )زتا( هوه متفهول بحث از جوهر است قرار دارد نقش آن توضیح یوا تفمیول Ζ اسوت. مطوابق دیدگاه دیگر مسئله قوه فعل به تبع آن رساله Θ مستقل از Ζ اسوت مسوئله خاص خود را دنبال مط هند. موافقان این دیدگاه عمدتاً بر اساس آنچه در آغاز Θ آمده است نیز ساختار محتوای Θ استدلال هرده اند. در مقابل حرفداران دیدگاه نخست بر اساس ساختار محتوای Ζ Η )اتا( نیز آنچوه در Η6 آموده اسوت استدلال مطهنند. در این مقاله تلاش شده است به نحو دیگری از استقلال Θ دفاع شود. استدلال خاصط هه در اینجا حرر شده بر اساس شواهد متنط است بور د پایه اسوتوار اسوت: یفوط معوانط مختلوو موجوود هوه ارسوطو در Δ7 )دلتوا( Ε2 )اپسیلن( حرر هرده است دیگرترتیب رسالات بعدی یعنط Ζ Θ هه با آنچه ارسطو در Ε4 در خصوص لز م بررسط د معنای موجود حرر هرده است، هواملاًتطبیق دارد. موجود به نحو مطلق به بالقوه بالهعل تقسیم مط شود از این ر این تقسیم به جوهر اختصاصط ندارد، اما از آنجا هه هموه معوانط موجوود )در معنوط اَشفال مقولات( به جوهر راجعند، بحث از قوه فعل نیز نهایتواً بحوث از جووهر بالقوه جوهر بالهعل است. تلاش شده است نشان داده شود این معنا از اختصاصِ بحث قوه فعل به جوهر هه در اینجا مورد نظر است، غیور از معنوایط اسوت هوه مورد نظر گر ه ا ل اسوت بنوابراین بورخلان آن دیودگاه ، اسوتقلال Θ را نهوط نمط هند.
نقش قوه در تبیین وجود موجودات مادی در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح ارسطو در مابعدالطبیعه، تحقیق و مطالعه موجود بماهو موجود است، بر این اساس او به تفحص از علل و مبادی موجودات از آن جهت که موجودند می پردازد. او می خواهد معلوم کند چرا موجودات موجودند و موجود بودن برای هر موجودی چیست. ذات و موضوع هر یک به نحوی می تواند مبنای تحلیل وجود قرار گیرد. از طرفی ارسطو با این مشکل مواجه است که ترکیب و ثنویتِ ذات و موضوع، حداقل در جواهر مادی، واقعی است، از طرف دیگر جوهر که بنابر فرض اصل و مبنای وجود است مقدم و واحد است. در تحلیل و پاسخ به این مسأله ارسطو از «قوه» استفاده می کند. آنچه موجود است (موضوع)، و آنچه شیء موجود به واسطه آن موجود است (ذات)، دو امر متباین نیستند، بلکه دو نحوه از وجود یک شیء اند: نحوه وجود بالقوه و نحوه وجود بالفعل. بنابراین اگرچه ترکیب ماده و صورت ترکیب دو جوهر واقعی است، اما این با وحدت جوهر منافاتی ندارد، زیرا یکی فعلیتِ دیگری است. آنچه در اینجا نهایتاً مبنای تحلیل وجود جواهر مادی را فراهم می کند، «قوه» است.
پیشینه ها و نوآورى های سهروردى در تقلیل تعداد مقولات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه حکیم سهروردی در باب مقولات حائز اهمیت است و یکی از نوآوری های او در مقام مخالفت با برخی نظرات فیلسوفان مشّائی، آراء خاص وی در مبحث مقولات می باشد. شیخ اشراق در آثاری که به سبک مشّائی نگاشته، مقولات عشر ارسطویی را در پنج مقوله منحصر نموده است، بدین ترتیب که ضمن پذیرش جوهر، کم و کیف؛ پنج مفهوم أین، متی، وضع، جده و اضافه را تحت مقوله «نسبت» و دو مفهوم أن یفعل و أن ینفعل را تحت مقوله «حرکت» می داند. در گام اوّل این نوشتار بیان شده که چنین طرحی در باب مقولات، واجد پیشینه هایی بوده است و لااقل هر بخش از دعاوی سهروردی، در یکی از آثار فیلسوفان رواقی، ابن سینا، بهمنیار و ابن سهلان ساوی ملاحظه می شود، هر چند که شیخ اشراق به این پیشینه ها اشاره ای ندارد و خود را مبتکر چنین طرحی می داند. اما در گام دوم، سخنان شیخ اشراق و تحلیلات خاص او در باب تقسیمات امور ماهوی، روش دست یابی به مقولات، دفاعیّات وی از طرح خود و میزان اهمیت مبحث مقولات در نزد سهروردی تبیین گردیده است.
بررسی انواع فعل در گویش لشنی
منبع:
رخسار زبان سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
۱۶۵- ۱۴۵
حوزه های تخصصی:
گوبش شناسی، شاخه ای از زبان شناسی علمی است که در محدوده دانش نوین زبان شناسی قرار می گیرد. گویش لشنی یکی از شاخه های گویش لری است و گویش لری هم یکی از گویش های جنوب غرب ایران است. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی کوشش می کند انواع فعل در گویش لشنی را بررسی کند و با زبان فارسی معیار مقایسه کند؛ به همین منظور داده ها به روش میدانی از طریق مصاحبه با گویشوارن این زبان- به ویژه میانسالان و کهن سالان بین 45 تا 80 ساله - در شهرستان ارسنجان که از شهرستان های استان فارس است، به دست آمده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در این گویش همانند فارسی معیار سه زمان حال، گذشته و آینده وجود دارد اما به دلیل محاوره ای بودن و به دلیل قاعده کم کوشی، بیشتر برای نشان دادن کاری که در آینده انجام می پذیرد؛ از جمله ای با ساخت حال اخباری استفاده می-شود و قید مختص آینده به آن افزوده می شود. همچنین در این گویش برای منفی کردن فعل از ma/na و برای استمرار به جای /mi/ از /me/ بهره می گیرند. از پربسامدترین پیشوندهای فعل این گویش /me/ است.
تبیین مفهوم و جایگاه «فعل ناشی از ترک فعل» در حقوق کیفری فرانسه، سوئیس و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از حقوق دانان جرائم را بر مبنای شیوه ارتکابشان به جرائم مبتنی بر، فعل، ترک فعل و فعل ناشی از ترک فعل دسته بندی می نمایند. اصطلاح «فعل ناشی از ترک فعل» ترجمه عبارت «commission par omission» در حقوق کیفری فرانسه و سوئیس است. منظور از این اصطلاح این است که آیا جرائمی مانند قتل که اغلب از طریق فعل مادی مثبت ارتکاب می یابند از طریق ترک فعل نیز محقق می شوند یا خیر. اصطلاح «فعل ناشی از ترک فعل» ترجمه مناسب عبارت فوق نیست؛ ترجمه ی مناسب این عبارت، اصطلاح «ارتکاب جرائم غالباً مبتنی بر فعل از طریق ترک فعل» می باشد. در حقوق کیفری فرانسه همانند حقوق کیفری ایران امکان ارتکاب «جرائم غالباً مبتنی بر فعل از طریق ترک فعل» محدود به موارد تصریح شده در قوانین می باشد ولی در حقوق کیفری سوئیس چنین امکانی به طور عام وجود دارد.
قلمرو مسئولیت اشخاص در فرض سرایت جنایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
429 - 450
حوزه های تخصصی:
از پدیده های شایع و معمول در مسئله جنایات بر اعضای بدن، موضوع «سرایت جنایت» است. جنایت بر یک عضو، گاه به واسطه تسری، موجب زوال منفعت آن عضو یا زوال عضو دیگر یا زوال منفعت عضو دیگر و حتی گاه موجب جنایت بر نفس و در نهایت قتل مجنیٌ علیه می شود. مسئله سرایت جنایت از جهات متعدد موضوع تحقیقات فقهی و پژوهش های حقوقی بوده است. موضوع این مقاله تبیین «قلمرو مسئولیت اشخاص» در فرض وقوع جنایت ناشی از سرایت و تعیین شخصِ مسئول بر اساس ضوابط فقهی و اجتهادی خواهد بود. مخلص مختار نگارنده آن است که مسئولیت چنین جنایتی همواره بر عهده جانی نیست، بلکه این مسئولیت به اعتبار فعل، ترک فعل و وضعیت خاص موجب سرایت و نیز به اعتبار انتساب این فعل یا ترک، به هر یک از جانی، مجنیٌ علیه یا شخص ثالث متفاوت است.
نقش علم الهی در آفرینش جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۲
5 - 33
حوزه های تخصصی:
یکی از صفات مؤثر در فاعلیت فاعل، صفت علم است که در این مقاله نقش آن از حیث امکان و چگونگی آن در فاعلیت خداوند مورد بررسی قرار می گیرد. در تبیین اصل تأثیر و چگونگی آن بین متکلمان و فیلسوفان دیدگاه های مختلفی وجود دارد. در این مقاله بعد از بحث از اصل امکان نقش علم در فاعلیت، پنج دیدگاه (فاعلیت بالقصد، بالعنایه، بالرضا، بالعنایه و بالتجلی) و چگونگی آن مورد تحلیل قرار می گیرد. همچنین تعریف متکلمان از فاعل بالقصد بودن خدا به معنای وجود داعی زاید مورد تحلیل قرار گرفته، خاطر نشان خواهد شد که تعریف فوق با تأمل دقیق در آن قابل توجیه و دفاع است.
بررسی مقوله فعل ازدیدگاه سرنمونی و براساس معیارهای معنایی گیون: هر فعل یک مقوله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه سرنمون با نگاهی شناختی تعریف نوینی از مقوله و اعضای آن ارائه کرده است. در این نظریه، سرنمون ها روشن ترین اعضای هر مقوله هستند که نسبت به بقیه اعضا مرکزی ترند و دیگر اعضا درجاتی از مشخّصه های سرنمونی را از خود نشان می دهند. گیون ازجمله زبان شناسانی است که مقوله های زبانی را براساس این نظریه تعریف کرده است. در پژوهش حاضر (77) فعل براساس معیار های معنایی گیون در تعیین فعل سرنمون در دسته های سرنمون، غیر سرنمون و حاشیه ای طبقه بندی شدند. داده های فعلی از کتاب واژگان پایه فارسی از زبان کودکان ایرانی و مثال های ارائه شده گیون به دست آمدند؛ افزون بر این، نگارندگان با استفاده از ارزش گذاری معیارهای معنایی به ترسیم فضایی فعل های مختلف پرداختند. ترسیم های فضایی امکان مقایسه دقیق تر و ملموس تر فعل ها را ازنظر سرنمونی فراهم می آورند. درپایان، ترسیم های فضایی فعل دادن به مثابه یک فعل سرنمون در بافت های مختلف ارائه شد. بررسی و مقایسه ترسیم های فضایی متنوّع فعل دادن نشان دادند نمی توان فعلی را به طور مطلق سرنمونی دانست، زیرا شرکت کننده ها با درجات انتزاع مختلف جایگاه فعل را در هر معیار تغییر می دهند. براساس این، می توان هر فعل را مقوله ای دانست که اعضای بی شمار آن بافت هایی هستند که فعل در آن ها ظاهر می شود و این شرکت کننده های فعل هستند که می توانند در هر معیار فعل را سرنمون کنند یا از سرنمون دور کنند.
تعریف نگاری فعل و زبان شناسی شناختی: مطالعه موردی فعل افشاندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
179 - 208
حوزه های تخصصی:
مطالعات نظری زبان شناسی و تجربه عملی در فرهنگ نویسی، دو شاخه مستقل از بررسی های زبان ی اندکه هرکدام با پرسش ها و مسائل ویژه خود روبه رو هستند. هر چند در حوزه «معنا شناسی واژگانی» کار زبان شناس و فرهنگ نویس بیشترین مرز مشترک را با هم دارند، اما بیشترین همگرائی در مبحث «چندمعنایی» به چشم می خورد. در پژوهش حاضر، بررسی چندمعنایی در پیوند با مقوله واژگانی «فعل» انجام شد. همچنین داده هایی مشتمل بر حدود 500 جمله و پاره گفته در ارتباط با فعل حرکتی «افشاندن» به دست آمد. «زبان شناسی شناختی» بحث های معناشناسی واژگانی را در مرکز مطالعات خود قرار داده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر به توصیف چند معنایی فعل «افشاندن» در چارچوب نظریه «معنا شناسی چارچوب»، «شبکه واژگانی» و «دستور ساختی» که از نظریات موردتوجه در زبان شناسی شناختی هستند، می پردازد. در بررسی چندمعنائی فعل افشاندن به منظور ایجاد تفکیک های معنائی، به طرح دو پرسش پرداخته شد: 1) مرز دو برش معنائی کجاست؟ 2) آیا بین معانی مختلف یک واژه چندمعنا ارتباط وجود دارد و این موضوع چطور می تواند در فرهنگ نویسی مؤثر باشد؟ بر پایه یافته های پژوهش، مسئله «هم معنایی» و «شمول معنایی» و وجود «شبکه معنایی» بین معناهای گوناگون یک فعل چندمعنا از جمله مبحث های زبان شناسی شناختی است. این مبحث ها در مرحله «تفکیک معانی» از کار تعریف نگاری فعل و در پاسخ گوئی به پرسش های پژوهش حاضر بسیار اهمیت دارند. در این میان، اگر تعریف نگار بتواند بیشتر از ابزار توصیفی که زبان شناسی و به خصوص شاخه شناختی در اختیار او قرار می دهد استفاده کند، کار او نظام مند تر و از خطاهای شخصی بیشتر دور می شود.
تفاوت های سبکی غزل حافظ و سلمان ساوجی از نظر کاربست فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی های ادبی و هنری غزل حافظ بر همگان مبرهن است؛ امّا این زیبایی ها زمانی بیشتر آشکار می شود که با غزل های دیگر شاعران و بویژه غزل هایی که مورد توجّه وی بوده و در استقبال از آن اشعار، غزل هایی هم زمینه سروده؛ بررسی مقایسه ای گردد. چنین بررسی هایی تا حدّی می تواند این امر را محرز کند که چرا غزل دوستان از خوانش غزل حافظ در مقایسه با غزل هایی با همان زمینه؛ حظّی وافرتر و متفاوت تر دریافت می کنند. زبان شناسی نقش گرای هلیدی که در تحلیل متون ادبی کارآمد نشان داده شده؛ در پاسخ به این پرسش می تواند کمک نماید. در این رویکرد، فرانقش تجربی که به بازنمایی تجربه های انسان از جهان بیرون و درون می پردازد؛ بیانگر محتوای گزاره ای بند است که به وسیله فعل اصلی بیان می شود و به آن فرایند می گویند. در جستار پیشِ رو، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و آماری، در پی پاسخ به این پرسش هستیم که غزل حافظ و سلمان از نظر کاربست انواع فرایندها چه تفاوت هایی با هم دارند و این تفاوت ها چه تأثیراتی بر سبک غزل این دو شاعر و به تبع آن التذاذ ادبی شعر آنان دارد. نتایج این پژوهش حاکی از این است اگرچه هر دوی این آثار در یک ژانر مشترک (غزل) نوشته شده اند و دارای زمینه تقریباً مشابهی هستند؛ امّا گزینش های فعلی انگیخته از زبان آنان متفاوت است. حافظ به بهره گیری از فرایندهای «ذهنیِ آرزویی و عاطفی»، و فرایندهای «مادّیِ تبدیلی» توجّه بیشتری نشان داده و تمایز سبکیِ غزلیّات هم زمینه او نسبت به غزل های سلمان در رنگ و بوی عاطفی و همچنین پویایی غزل وی نهفته است