مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
نمود کامل
حوزه های تخصصی:
موضوع مقوله دستوری «وید» در زبان روسی و «نمود فعل» در زبان فارسی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و با توجه به نوعِ ساختار و بافت زبانی هریک از این زبان ها، ابزارهای بیان این مفاهیم نیز در آن ها متفاوت است. مقوله «نمود» در تمام زبان های دنیا وجود دارد و تمام مفاهیم و معانی نمودی از ذهن انسان سرچشمه می گیرند. ذهن بشری برای اینکه این مفاهیم را در قالب زبان و کلام متجلی کند، با توجه به ویژگی های ذهنی و زبانی خویش، از ابزارها و نشانه های زبانی مختلفی کمک می گیرد. به همین دلیل است که زبان شناسان معتقدند که مفاهیم نمودی به صورت کلی در تمام زبان های دنیا وجود دارد و تنها وجه تمایز آن ها در نوع ابزارهای بیان آن ها (دستوری و غیردستوری بودن آنها) و تفاوت در مفاهیم و معانی جزئی آن ها است. نتایج تحقیقات و پژوهش های مقایسه ای در زمینه نمود فعل روسی و فارسی نشان می دهد که ماهیت تفاوت میان آن ها معمولاً در روش بیان آن ها است. در این پژوهش به بررسی ماهیت مقوله نمود فعل در زبان روسی و فارسی از دریچه کاربرد نمود ناکامل افعال می پردازیم.
نمود دستوری در گویش لری بختیاری
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با رویکردی توصیفی به بررسی نمود دستوری در گویش بختیاری می پردازد و هدف آن شناخت انواع نمود دستوری، تظاهر واژ- نحوی آنها و تفاوت نمود در این گویش با زبان فارسی است. این پژوهش بر اساس چارچوب نظری کامری (1976) انجام شده است. داده های زبانی از گفتار مردم سالخورده، بی سواد و تک زبانه روستای دهنو در شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری به دست آمده است. این افراد، به دلیل اینکه کمتر تحت تأثیر عوامل تغییر زبان قرار گرفته اند و نفوذ زبان فارسی در گفتارشان کمتر مشهود است، انتخاب شده اند و این امر محققان را در به دست آوردن اطلاعاتی بومی تر و خالص تر یاری رسانده است. در این راستا، گفتار گویشوران ضبط و گاهی هنگام گفت و گو با آنها جملاتشان یادداشت برداری شد. این داده های زبانی آوانویسی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این گویش ابزارهای بیان انواع نمود های ناقص ، تام و کامل مورد تحلیل قرار گرفته و نمود ناقص هم به نمود های استمراری ، عادتی و تکرار تفکیک شده است. ابزار های بیان مقوله نمود در این گویش، شکل صرفی افعال در زمان های مختلف و افعال کمکی هستند. در گویش بختیاری همانند زبان فارسی تمایز نمودی بین نمود ناقص، تام و کامل به صورت حضور و عدم حضور تکواژ قابل تشخیص است.
بررسی رده شناختی افعال کمکی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار به بررسی کاربرد افعال کمکی فارسی در مقایسه با برخی از زبان های اروپایی می پردازد و موضوع آن محدود به مقوله هایی نظیر نمود استمراری و کامل ، زمان آینده و ساخت مجهول است. ابتدا به بررسی چگونگی استفاده از افعال کمکی در زبان فارسی می پردازیم و سپس با مقایسه این زبان با دیگر زبان هایی که از این روش برای رمزگذاری این مقولات بهره می برند، می کوشیم تا به تفاوت ها و شباهت ها در کاربرد این گونه افعال اشاره نماییم. بدین منظور داده های زبان فارسی را از گفتار روزمره، رسانه ها و کتب و داده های زبان های دیگر را از کتب دستور و منابع اینترنتی جمع آوری نموده و در چارچوب رده شناسی مورد تحلیل قرار داده ایم. مطالعة زبان های مختلف نشان می دهد که کاربرد هریک از این افعال کمکی امری تصادفی نبوده، بلکه دارای مراحل تکامل تاریخی و دستوری متفاوت بوده است. زبان فارسی به طور کلی گرایش به کاربرد فعل «بودن» برای نمود کامل و فعل «داشتن» برای استمرار دارد و از لحاظ کاربرد فعل کمکی در نمود کامل شباهت بیشتری به زبان های ژرمنی دارد. از سوی دیگر زبان فارسی تمایل به استفاده از افعالی برای زمان آینده دارد که مفهوم خواستن و اراده را در بر دارند. نهایتاً در این نوشتار با مقایسة بین زبانی افعال کمکی بر اساس بسامد کاربرد آن ها، سلسله مراتب نشانداری آن ها را در هر مورد معرفی نموده و وضعیت زبان فارسی را نسبت به این سلسله مراتب ها مشخص می نماییم.
زمان دستوری و نمود در گویش لری بالاگریوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ساخت زمان دستوری و نمود در جمله های خبری گویش لری بالاگریوه است. لری بالاگریوه یکی از گونه های گویش لری است. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده است و داده ها به روش میدانی از طریق ضبط گفتگوهای روزمره به مدت پنج ساعت جمع آوری شده است. این گویش دارای دو زمان دستوری گذشته و غیرگذشته است. بدین ترتیب چهار ساخت دستوری حال ساده، گذشته ساده، گذشته نقلی (حال کامل) و گذشته بعید در این گویش دیده می شود. نحوه بازنمایی نمود در این گویش با فارسی معیار متفاوت است. پیشوند استمراری می- در این گویش بروز آوایی ندارد. نمود کامل با گذشته ساده، گذشته نقلی و گذشته بعید نشان داده می شود. نمود ناکامل و استمراری در زمان حال توسط ماده مضارع فعل /hQsE/ (خواستن) یعنی hQ و در زمان گذشته توسط he: نشان داده می شود. نمود ناکامل توسط حال کامل نیز نشان داده می شود. نمود تقریب در این گویش در زمان گذشته با hQ بدون مطابقه با شخص و شمار فعل اصلی و در زمان گذشته با hQs با مطابقه با شخص و شمار فعل اصلی صورت می گیرد.
نمود فعل در زبان لری و گونه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شباهت ها و تفاوت های نظام نمودی در سه گونه مختلف زبان لری بررسی می پردازد. افزون بر طبقه بندی نظام های نمودی لری در این گونه ها، تفاوت های این نظام ها با نظام نمودی زبان فارسی نیز بررسی خواهد شد. در نوشتار حاضر، با تکیه بر نظریه هیوسن و بوبنیک (1997) نظام سه گانه نمود، شامل متکامل، نامتکامل و کامل در زبان لری بررسی خواهد شد. تفاوت اصلی صورت های نمودی لری و فارسی، در ساخت کامل لری است که در آن، ضمیر شخصی بی درنگ پس از ستاک و پیش از صورت دستوری شده فعل معینِ بودن، می آید. این ویژگی، به نظر می رسد بازمانده ای از نظام کنایی در زبان های ایرانی غربی باشد. از همین روست که می توان لری را در میانه طیف زبانی فارسی و کردی در زبان های ایرانی غربی دانست؛ افزون بر این، در صورت نمود استمراری لهجه های مختلف این زبان، تفاوت هایی به چشم می خورد. با اینکه این تفاوت ها را می توان در مواردی ناشی از ویژگی های خاصّ هرگونه دانست، ولی در مواردی نیز این تفاوت ها درنتیجه برخورد زبان ها و تأثیر زبان فارسی پیش آمده است. در گویش خرم آبادی، نمود استمراری مانند فارسی با صورت فعل معینِ داشتن به کار می رود، در حالی که در گویش بختیاری و بالاگریوه ای، این صورت متداول نیست. این تنوّع، ناشی از انتقال یک نشانه دستوری، از زبانی به زبان دیگر است که تأثیر زبان فارسی را بر روی گویش های مختلف زبان لری نشان می دهد.
ساختمان صرفی فعل فارسی در زمان های کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتاب های دستور زبان فارسی و مطالعات زبانی ساختمان فعل فارسی را در زمان های کامل مرکب از صفت مفعولی (یا اسم مفعول) بعلاوه فعل کمکی و یا فعل ربطی معرفی می کنند که این نظر به دلایل متعدد غیرقابل پذیرش است. در این پژوهش با ذکر دلایل متعدد زبانی به تجزیه و تحلیل ساختمان صرفی فعل فارسی در زمان های کامل پرداخته ایم. در فارسی معاصر شناسه جزء لاینفک فعل است و نیز در زمان های کامل یک عنصر دستوری لازم است تا اطلاع نحوی نمود کامل را به فعل اضافه کند و همچنین می دانیم که در هر گروه فعلی لزوماً یک فعل باید باشد. بنابراین در پژوهش حاضر برای فعل ماضی نقلی ساختمان «ستاک گذشته + /-e/ (تکواژ نمود کامل) + شناسه» و برای ماضی بعید ساختمان «ستاک گذشته + /-e/ (تکواژ نمود کامل) + فعل کمکی "بود" + شناسه» را پیشنهاد می کنیم. در استدلال های زبانی و به ویژه در همپایگی واحدهای نحوی نوعی شباهت رفتاری بین فعل کامل و صفت دیده می شود که حکایت از نوعی تحول تاریخی در زبان فارسی دارد و براساس شواهد موجود ناچاریم الگوی بالا را اصلاح کنیم و لذا برای فعل در ماضی نقلی ساختمان «ستاک گذشته + /-e/ (تکواژ نمود کامل) + تکواژ مشترک (شناسه و فعل کمکی «استن») را در نظر می گیریم.
نمود دستوری در ساخت فعل های پیاپی در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند پیاپی سازی افعال پدیده کم وبیش مبهم و بحث برانگیزی است و بسیاری از زبان شناسان کوشیده اند تا ویژگی های این ساخت های نحوی را تبیین کنند. اغلب پژوهشگران در این نکته هم سخن اند که ساخت فعل های پیاپی به توالی دو یا چند فعل اطلاق می شود که به مثابه محمولی واحد عمل می کنند و نمی توان میان شان حروف عطف هم پایه و ناهمپایه آشکار یا پنهان درج کرد. در مقاله حاضر، از منظر برنامه کمینه گرا، به بررسی ویژگی های نحوی افعال پیاپی در فارسی می پردازیم و نشان می دهیم که دو یا سه فعلی که معمولاً در چنین ساخت هایی حضور می یابند و از جمله در تولید جملات حال و گذشته مستمر به کار می روند، دست کم دارای یک موضوع درونی یا بیرونی مشترک اند و مشخصه های فعلی یکسانی دارند (شامل زمان، شخص وشمار، نمود و وجه). بااین همه، یافته های پژوهش تصریح می کنند که افعال پیاپی در فارسی محدود به نمود دستوری ناقص نیستند و این ساخت ها در حضور فرافکن نمود کامل و در جملات حال و گذشته کامل نیز تولید می شوند (مانند: او گرفته بود خوابیده بود). در این میان، پرسش اصلی این است که اگر ساخت های یادشده زنجیره ای از فعل ها را تشکیل می دهند، چه نوع اشتقاق نحوی را می توان به آنها نسبت داد. در پژوهش حاضر به پیروی از بیکر و استوارت (2002) استدلال می کنیم که در این ساخت ها فعل های دستوری مانند «گرفتن» و «داشتن» که از معنای واژگانی خود تهی شده اند و رفتار نحوی متفاوتی با افعال کمکی فارسی دارند، در ذیل یک گروه نمود فرعی (نمود کامل یا نمود ناقص) به گروه نمود اصلی جمله متصل می شوند. این سخن بدین معناست که افعال پیاپی در فارسی در ساختاری ادات گونه به بند اصلی افزوده می شوند.
مراحل اولیه شکل گیری نشانه نمود کامل در مقطعی از فارسی نو: رهیافتی از اطلس زبانیِ کنونی به اطلس تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاش می کند بین نقش دستوری «ب » در کنار فعل زمان گذشته در اطلس کنونی ایرانی غربی نو و اطلس تاریخی فارسی نو ارتباط برقرار کند و رفتار آماریِ این نشانه در متون قدیم را در پرتو رفتار آن در گونه های زبانیِ کنونی تفسیر نماید. در نمونه گیری تاریخیِ پژوهش حاضر، در قرن های چهارم تا هفتم، 22 درصد از افعال زمان گذشته دارای ساختمان ساده (غیرپیشوندی و غیرمرکب) با نمود کامل، پیشوند «ب » داشته اند، ولی در قرن های بعد، این آمار به تدریج افت کرده و نهایتا به صفر رسیده است. از سوی دیگر، در قرن کنونی، سطح بسیار بالایی از دستوری شدگیِ «ب » در همین جایگاه در طیف وسیعی از گونه های زبانی ایرانی دیده می شود. نگارنده این دو پدیده زبانی (رفتار تاریخی «ب » و رفتار کنونی آن) را همسو می داند و معتقد است که روند واحدی از دستوری شدگی «ب » برای نقش نشانه نمود کامل در زبان های ایرانی غربی نو در جریان بوده که در گونه فارسی نوشتاری/ معیار، به دلایلی برون زبانی یا درون زبانی به تدریج متوقف شده و در تعدادی از گونه های ایرانی ادامه یافته و به سطح کنونی رسیده است.
نمود دستوری در فارسی بر پایه نظریه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
249 - 276
حوزه های تخصصی:
نمود، نظامی دستوری است که با زمان در پیوند است و بر اساس آن، گوینده می تواند چگونگی توصیف ماهیت زمانی یک موقعیت را برگزیند. جایگاه ساختاری نمود و تعامل آن با فرافکن های نقش نمایِ دیگر بر پایه نظریه نحوبنیاد صرف توزیعی، موضوعی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. با فرض اینکه گروه فعلی در زبان فارسی، دارای ساختاری سه لایه ای است و گروه ریشه، گروه فعلی کوچک و گروه جهت را در بر دارد، و با استناد به فرایندهای پسانحوی ادغام صرفی و هم جوشی که صرف توزیعی به آن قائل است، نشان خواهیم داد که فرافکن نمود بر فراز فرافکن جهت و ذیل فرافکن زمان قرار دارد. افزون بر این، همین فرایندهای پسانحوی نشان می دهند که فرافکن نمود ناقص نسبت به نمود کامل، رابطه نزدیک تری با فعل دارد.
ساخت نمود کامل در فارسی بر پایه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد ناواژه گرای صرف توزیعی که به کوشش هله و مرنتز (1993, 1994) در اوایل دهه نود میلادی پی ریزی شد، فاقد واژگان زایای پیشانحوی برای ذخیره واحدهای چندجزئی است و همه عناصر صرفی نحوی برای درج در هسته فرافکن های نقش نمای مستقل رقابت می کنند. مقاله حاضر برپایه این رویکرد صوری به دستور و بی آن که گام به ساحت معنا بگذارد، به بررسی ساخت هایی می پردازد که دارای عنصر دستوری نمود کامل اند. این عنصر که در سنت دستور زایشی، وند «-en» خوانده می شود، یکی از پرکاربردترین هسته های نقش نمای زبان فارسی است و فارغ از زمان و وجه، در افعال حال و گذشته، و وجوه اخباری و التزامی حضور می یابد و علاوه بر بندهای خودایستا و ناخودایستا (یعنی بندهای با یا بدون زمان و شخص وشمار)، حتی در سازه های کوچک تری همچون واژه نیز یافت می شود. این پژوهش در دو بخش پیاپی ماهیت این وند و ساختار سازه هایی را که میزبان آن هستند، بررسی و تحلیل می کند. در بخش نخست می کوشیم تا مستقل از نظریه صرف توزیعی و تنها با تکیه بر شواهد زبانی و استدلال های صرفی نحوی، نشان دهیم که صورت انتزاعی «-De» گونه زیربنایی وند نمود کامل است که در سطح آوایی، با یکی از دو واژگونه « ده» یا « ته» بازنمود می یابد و در زبان فارسی، هرگز با وجه التزامی در زمان گذشته همراه نمی شود. پیامد این سخن آن که اولاً صورت موسوم به صفت مفعولی، متشکل از نشانگر زمان گذشته و پسوند « ه» نیست، بلکه واژگونگی بافتی که نقش مهمی در این پژوهش ایفا می کند، شکل خاصی از یک ریشه را در برخی از بافت ها، و از جمله در مجاورت وند نمود کامل، عینیت می بخشد. ثانیاً اگرچه وند نمود کامل توزیع گسترده ای در زبان فارسی دارد، اما این زبان فاقد بندهایی با ساختار گذشته کامل التزامی است. در بخش دوم مقاله، یافته های این تحلیل را در چارچوب بنیادهای نظری صرف توزیعی بررسی می کنیم و با تمرکز بر ساخت حال کامل اخباری (ماضی نقلی)، یافته های خود را با اندک تفاوت هایی در فرایندهای پسانحوی، به افعال گذشته کامل اخباری و حال کامل التزامی و صورت سببی این ساخت ها بسط می دهیم. در این میان، تصریح می کنیم که وند نمود کامل در هسته گروه نقش نمای حرف درج می شود که از سوی فرافکن نمود مجوزدهی شده است.
نمود در لری خرم آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
153 - 186
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، بررسی و توصیف گروه نقشی نمود، در لری خرم آبادی بر اساس برنامه کمینه گرا بوده است. باتوجه به این که تاکنون بررسی زبان شناختی نحوی در این زمینه انجام نشده بود، این پژوهش تطابق بین نظریه به کاررفته در تحقیق و داده های گویش لری خرم آبادی را نشان داد. شیوه این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است. در این پژوهش، بنا بر اصول نظریه زایشی، توصیف دقیق و یکدستی از ساختارهای دارای نمود ارائه شده و در سایه مباحث نظری، این دسته از ساختارها تحلیل شده اند. در بررسی داده های لازم برای انجام این پژوهش، نگارنده نیز شمّ زبانی خود را مبنای تعیین خوش ساختی و بدساختی جملات قرار داده و از عملیات های حرکت، ادغام و مطابقه نیز کمک گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشانگر آن بودند که در گویش لری خرم آبادی گروه نمود به صورت نمود دستوری و نمود واژگانی نمایانده می شود. نمود دستوری نیز در این زبان به دو دسته کامل و ناقص تقسیم می شود. نمود کامل در زمان های گذشته ساده، ماضی نقلی و ماضی بعید نشان داده می شود. گروه نمود ناقص میزبان نمودسازهای “dɑr, mɛ-” و نمودساز ناقص “hɑ” بدون مطابقه با شخص و شمار و به عنوان سازه ای مستقل از گروه فعلی معرفی گردیدند. دو نمودساز “hey” (همیشه) و “hæni” (هنوز) نیز به عنوان نمود واژگانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشانگر آن بودند که این دو نمودساز سبب افزودن معنای اضافی به فعل و ایجاد نمود جدیدی تحت عنوان «نمود تداومی» می شوند.