مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
آموزش علوم تجربی
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار تبیین «رویکرد انسان شناختی» به آموزش علوم تجربی و توضیح در خصوص کمک و تاثیر بالقوه ای است که این رویکرد می-تواند برای نگریستن به مسائل و چالش های پیش روی یادگیری و تدریس علوم تجربی داشته باشد. این رویکرد با اتخاذ نگاهی کل گرا و درونی زاویه دید و منظری جدیدی در پژوهش های علوم تربیتی را موجب می شود. برای تبیین رویکرد انسان شناختی به آموزش علوم و نشان دادن وجوه تمایز آن از دیدگاه-های ساخت و سازگرایی شخصی (دیدگاه روان شناسانه) و ساخت و سازگرایی اجتماعی (دیدگاه جامعه شناسانه) خطوط کلی بحث در قالب ابعاد معرفت شناختی، پداگوژی و روش شناسی توضیح داده شده است. در تبیین وجوه فرهنگی یادگیری علوم از ایده «گذار از مرزهای فرهنگی» ژیرو بهره گرفته شده است. این ایده، به همراه تعریفی که از یادگیری مبتنی بر رویکرد انسان شناختی ارائه شده، ابعاد تازه ای از مساله پیچیده یادگیری علوم را روشن می کند. براساس این رویکرد، می توان گفت یادگیری علوم منحصر به قابلیت های ذهنی و شناختی دانش آموزان نیست. تفاوت های فرهنگی که دانش آموزان میان دنیای زندگی روزمره و کلاس ادراک می کنند، در فهم بسیاری از مسائل و مشکلات مرتبط با یاددهی-یادگیری علوم تجربی بصیرت آفرین و مهم است. با داشتن نگاه کل-گرا، متاثر از رویکرد انسان شناختی، می توان یادگیری علوم تجربی مدرسه ای را حاصل تعامل پویا، پیچیده و پیوسته وجوه روان شناختی و شخصی یادگیری؛ زیست بوم اجتماعی کلاس درس؛ خرده فرهنگ خانواده، اجتماع محلی و مدرسه دانش آموز؛ فرهنگ ملی دانش آموز؛ و خرده فرهنگ علم و علوم مدرسه-ای دانست.
تأثیر تدریس با الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
23 - 40
حوزههای تخصصی:
الگوی مدیریت آموزش، نظریه ای جدید و هم خانواده ی الگوهای پردازش اطلاعات است که بر سازماندهی اطلاعات و ساختن مفاهیم در روندی استقرایی- قیاسی به منظور توانمندتر شدن دانش آموز در یادگیری، درک بهتر روابط میان اطلاعات، پرورش مهارت های بنیادی تفکر و ... تأکید دارد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر تدریس علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم دوره ابتدایی است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. در این تحقیق جامعه آماری 58 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم در یکی از دبستان های دولتی ناحیه 2 شهرری است و انتخاب نمونه به صورت تمام شماری در سال تحصیلی 94-93 انجام گرفت و جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کواریانس و تی مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزش علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد و مهارت حل مسئله دانش آموزان را بهبود می بخشد.
تبیین نشانگر عادات ذهن در برنامه درسی آموزش علوم: مطالعه موردی دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم منطقه 9 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۶
119 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت عادات ذهن دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم بود.جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه9 شهر تهران بود که از این جامعه به شیوه نمونه گیری طبقه ای با رعایت نسبت ها، نمونه ای به حجم 359دانش آموز انتخاب شدند.روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی مقطعی بود.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه عادات ذهن در سواد علمی عبدالملکی(1391) بود، پایایی ابزار با روش کودر-ریچاردسون با ضریب پایایی(78/0) مناسب برآورد گردید و روایی صوری و محتوایی آن موردتأیید متخصصان قرار گرفت.یافته ها نشان داد که وضعیت متغیر عادات ذهن و ابعاد آن در کل دانش آموزان، دانش آموزان دختر و پسر پایین تر از وضع مطلوب و در سطح05/0معنادار بود.همچنین تفاوت معناداری در رتبه بندی ابعاد متغیر عادات ذهن در دانش آموزان در سطح05/0وجود داشت که در کل دانش آموزان بالاترین رتبه مربوط به بعد محاسبه و برآورد کردن با میانگین رتبه(40/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(23/2)بود.در دانش آموزان پسر بالاترین رتبه مربوط به بعد محاسبه و برآورد کردن با میانگین رتبه(79/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(03/2)بود و در دانش آموزان دختر بالاترین رتبه مربوط به بعد ارزش ها و نگرش ها با میانگین رتبه(40/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(36/2)بود.
بررسی تأثیر الگوهای یاددهی-یادگیری بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی به شیوه فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
95 - 124
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل به تحلیل نتایج پژوهش های انجام شده در ارتباط با چگونگی تأثیر الگوهای یاددهی-یادگیری بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی دوره ابتدایی پرداخته شد. بدین منظور تعداد 22 پژوهش با کمک ابزار چک لیست گزینش پژوهش ها- از نظر فنی و روش شناختی- برای بررسی انتخاب شدند. برای محاسبه شاخص ها از نرم افزار 2- CMA استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل پژوهش های اولیه از اندازه اثر به تفکیک هر عامل اندازه اثر ترکیبی با دو مدل اثر ثابت و تصادفی استفاده گردید و جهت بررسی سوگیری انتشار از روش تحلیل حساسیت با استفاده از نمودار قیفی و آماره تعداد امن از تخریب اروین و جهت بررسی میزان ناهمگنی از آزمون ناهمگنی Q کوکران و مجذور I استفاده شد و برای تبدیل اندازه اثر از ضریب z فیشر استفاده گردید. یافته های این تحقیق نشان داد که روش تدریس کاوشگری بیشترین تأثیر و روش سنتی با نرم افزار کمترین میزان تأثیر و در بخش یادگیری، مدل چرخه یادگیری بیشترین تأثیر و روش نقشه مفهومی کمترین تأثیر را بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی دارند.
اثربخشی سازمان دهنده های تصویری بر دانش، درک و کاربرد مفاهیم علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
13 - 36
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی استفاده از سازمان دهنده های تصویری بر دانش، درک و کاربرد مفاهیم علوم تجربی پایه ششم ابتدایی صورت گرفت. طرح پژوهشی مورد استفاده در این تحقیق یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون با گروه های مقایسه بود که اثربخشی آموزش مبتنی بر ارائه سازمان دهنده های تصویری بر سه بازده شناختی دانش، درک، کاربرد بررسی شد. آزمودنی های این پژوهش 120 نفر از دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان بناب بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و دارای روایی و پایایی، انتخاب شدند. میزان یادگیری آزمودنی ها قبل و بعد از ارائه سازمان دهنده های تصویری در گروه ها از آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته روا و پایا استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که استفاده از سازمان دهنده های تصویری در حین تدریس و هنگام مرور و جمع بندی درس، تأثیر معنی داری بر افزایش یادگیری حیطه های شناختی فراگیران گذاشته است. یافته های این پژوهش تلویحات کاربردی استفاده از سازمان دهنده های تصویری در فرایند تعلیم و تربیت را نشان می دهد
روش های موثر در تقویت یادگیری در آموزش علوم تجربی
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد آموزشی و تربیتی، و اثر بخش ترین نهاد که با سرمایه های هر کشوری یعنی نیروی انسانی آن کشور سر و کار دارد، نقش به سزایی در تربیت توانایی های نیروی انسانی دارد. از گذشته تا به حال شیوه های گوناگونی برای اثر بخش کردن نظام آموزش و پرورش در هر کشور اتخاذ شده است که هر کدام از این روش ها بار ها توسط معلمانی که از آنها استفاده می کنند مورد آزمون و خطا قرار گرفته اند. در جدید ترین دسته بندی ها روش های تدریس به دو گروه عمده ی روش های نوین و سنتی تقسیم بندی شده اند. روش هایی که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرند، زیر مجموعه ی روش های نوین قرار دارند. از جمله این روش ها می توان استفاده از پوستر، استفاده از سیستم چراغ راهنما، تصویر سازی، مشارکت در آزمون سازی و... را نام برد. هر کدام از این روش ها با توجه به شرایط کلاس، و فراهم بودن امکانات لازم، می توانند مورد استفاده قرار گیرند.
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس نظریه هوش چندگانه گاردنر
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی برنامه درسی آموزش علوم تجربی بر اساس نظریه هوش چندگانه گاردنر در دوره ابتدایی بود. روش پژوهش، کیفی از نوع تحلیل محتواست که شامل مراحل: تعریف واحد تحلیل، کاهش داده ها، استفاده از نظام مقوله بندی قیاسی، اصلاح نظام مقوله بندی و یک طرح کدگذاری قیاسی بر اساس داده ها و ارائه گزارش از داده های کیفی بوده است. حوزه پژوهش در این مطالعه، شامل کلیه مقالات و کتب در دسترس، پیرامون آموزش علوم تجربی، نظریه هوش چندگانه گاردنر و دوره ابتدایی است. داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدکه در قالب مدل اولیه و مدل نهایی شامل ابعاد: نیاز، اهداف، محتوا، روش های یاددهی – یادگیری، نقش معلم، ارزشیابی، فضا، مواد و منابع، عوامل مدرسه ای، یادگیری ضمنی و نتایج برنامه و پیامدها بود، شکل گرفت. در این ارتباط و بر مبنای الگوی مفهومی ارائه شده، نیاز بر اهداف تاثیرگذار بوده و محتوا نیز متاثر از نیاز و اهداف بوده است. محتوا بر نقش معلم، روش های یاددهی-یادگیری و ارزشیابی تاثیر داشته و راهبردها تحت تاثیر مراحل که شامل فضا، مواد و منابع و شرایط شامل عوامل مدرسه ای و یادگیری ضمنی دانش آموزان هستند قرار گرفته است.
کرونا و آموزش مجازی: فرصتی برای اصلاح رویکرد آموزشی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
435 - 443
حوزههای تخصصی:
کرونا با تحمیل آموزش مجازی، تهدیدی برای کاهش کیفیت آموزش به حساب می آید. ولی به اعتقاد نگارندگان مقاله از دل این تهدید، می توان فرصتی برای اصلاح رویکردهای کلان آموزشی مهیا ساخت: کرونا فرصتی برای بازاندیشی جدی و انجام اصلاحات عملی ای است که مدتها در ساحت نظر و اندیشه آنها را قبول کرده ایم ولی نتوانسته ایم در ساحت عمل اجرای و عملیاتیشان کنیم. در این مقاله، به روش کتابخانه ای و تحلیلی، به بررسی این مسئله می پردازم که مجازی شدن کلاسها، چگونه میتواند فرصتی عملی مهیا سازد تا نگرش و، به دنبال آن، اعمالِ ما نسبت به آموزش و کلاس متحوّل گردد. با مجازی شدن کلاس-ها، نیاز به کنارزدن تلقی سنتی از کلاس -که ماهیتی انقیادی دارد و در آن بر حافظه محوری، استادمحوری، جزوه خوانی، و... تاکید می شود- را بیش ازبیش درک می کنیم؛ و درک این نکته، نیروی محرکه ی کافی برای انجام تغییرات عملی را در ما ایجاد می کند که تلقی سنتی از کلاس درس را کنار بزنیم. در این راستا، کلاس «کلاب هاوسی» به عنوان بدیلی برای کلاس سنتی پیشنهاد شده که مولفه ی اصلی اش وجود «گفتوگوی علمی زنده و پُر از درگیری» در آن است. ما، ضمنِ موافقت با لزوم کنار زدن برخی از تلقی های معیوب سنتی از کلاس درس، در قسمت های پایانی مقاله به توضیح و تدقیق بیشتر ایده ی کلاس «کلاب هاوسی» می پردازیم. توضیح خواهیم داد که گفت وگوهایی که در هنگام آموزش علوم تجربی باید انجام گیرند، به کدام یک از بخش های آموزش تعلق دارد.
مروری بر شیوه های نوین ارزشیابی در آموزش علوم تجربی
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
44 - 60
ارزشیابی یک فرایند نظام دار برای جمع آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات است که به منظور دستیابی به اهداف آموزش و پرورش و برای تشخیص میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به کار می رود. از آنجایی که علوم تجربی درسی بسیار کاربردی و حائز اهمیت است، لذا پژوهش حاضر درصدد است تا به تحلیل و بررسی مفهوم ارزشیابی و ضرورت آن، شیوه های نوین ارزشیابی در آموزش علوم تجربی در ایران و سایر کشورهای جهان و موانع اجرایی شدن این شیوه ها بپردازد. این پژوهش به روش کتابخانه ای (مروری) انجام گرفته است و روش جمع آوری اطلاعات آن به صورت مطالعات کتابخانه ای، متن کاوی، مراجعه به مقالات معتبر و جستجوی اینترنتی در پایگاه های معتبر از بازه زمانی 1384 تا 1400 برای کلید واژگان فارسی و از سال 2003 تا 2020 برای کلید واژگان انگلیسی می باشد. یافته ها نشان می دهد که استفاده از نقشه های مفهومی، واقعه نگاری، پوشه کار، مشاهده رفتار، خود ارزیابی، ارزشیابی توصیفی و توجه به جنبه های عاطفی دانش آموز می تواند در راستای تحقق اهداف آموزشی در زمینه ارزشیابی، موثر واقع گردد. لازمه دستیابی به چنین هدفی، همت و انگیزه بالای مسئولین، معلمان و متولیان موثر در نظام آموزش و پروش را می طلبد تا با نظارت دقیق، همکاری و هماهنگی، زمینه پیاده سازی شیوه های نوین و خلاقانه در امر ارزشیابی را فراهم آورند.
بررسی جریان های ششگانه رویکرد STSE در کتاب علوم سال پنجم مقطع ابتدایی و میزان انطباق آنها با اهداف برنامه درسی ملی زیر نظام سند تحول آموزش و پرورش
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
82 - 98
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روابط علم، فناوری، جامعه ومحیط زیست بر درک دانش آموزان با استفاده از رویکرد STSE در آموزش علوم تجربی مقطع ابتدایی صورت گرفته است. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع تحلیل محتوای کمی بر اساس رویکرد STSE است که از طریق کمی سازی محتوا، استفاده از فراوانی و شاخص های عددی ابعاد مختلف محتوا و تحلیل آماری مجذور خی صورت گرفته است. نمونه آماری، کتاب علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی است.این رویکرد دارای شش جریان است. نتایج حاکی از آن است که مباحث موجود درکتاب علوم پنجم ابتدایی تا حدودی منطبق براین جریان ها است. جریان طراحی 59.06 درصد و جریان استدلال منطقی 25/14 درصد،جریان عدالت محور5/84 درصد، جریان فرهنگی_اجتماعی 4/87 درصد، جریان ارزش محور4/48 درصد و در کمترین مقدار ، جریان تاریخی، 0/58 درصد از جریانهای رویکرد STSE را در کتاب علوم تجربی پنجم ابتدایی به خود اختصاص داده اند. اگر چه این کتاب در جریانهای طراحی و استدلال منطقی، نمره قابل قبول دریافت می کند، ولی در مورد جریانهای تاریخی و ارزش محور و فرهنگی با وضعیت مطلوب فاصله دارد. اگر با عملکرد حوزه علوم تجربی در برنامه درسی ملی(1391) به عنوان زیر نظام سند تحول بنیادین آپ. مقایسه گردد، می توان نتیجه گرفت که دانش آموزان با مطالعه کتاب به بسیاری از اهداف این حوزه ها دست نمی یابند
تحلیل محتوای کتاب های علوم تجربی دوره ی متوسطه اول از منظر مولفه های اصلاح الگوی مصرف و تولید
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
41 - 50
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه های اصلاح الگوی مصرف و تولید در کتاب های علوم دوره ی متوسطه اول صورت گرفته است. به همین منظور از روش تحلیل محتوا با تکنیک مقوله ای استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کتابهای علوم تجربی متوسطه اول و واحد تحلیل و ثبت؛ صفحه قرار گرفت. تمامی جامعه ی آماری بررسی شده و از نمونه گیری صرف نظر شد. ابزار مورد استفاده برای پژوهش چک لیست طراحی شده از مقوله های مورد نظر بود که تعداد هریک از مقوله ها در سه دسته شامل تصاویر ، متن و پرسش ها ثبت شد و برای تحلیل آماری داده ها از شاخص های آمار توصیفی همچون فراوانی و درصد به منظور مقایسه استفاده شده است. مقوله های مورد بررسی شامل: روند مصرف با رشدی سریع تر از تولید، مصرف همراه با اتلاف و اسراف، مصرف ناعادلانه، اتلاف منابع طبیعی و عوامل تولید، بهره وری پایین و رشد نامناسب، رعایت نشدن عدالت بین نسلی در مصرف منابع عمومی، اتلاف منابع عمومی در برنامه ریزی و اجرای طرح های عمرانی. نتایج بدست آمده نشان می دهد که از بین این 7 مولفه به دو مولفه مصرف ناعادلانه و تلاف منابع عمومی در برنامه ریزی و اجرای طرح های عمرانی توجه نشده است ، و از بین مابقی مولفه ها فراوانی مولفه اتلاف منابع طبیعی و عوامل تولید بیشترین میزان توجه را داشت و درصد توجه به سایر مولفه ها همگی زیر یک درصد بود.
تربیت معلم و دلایل ایجاد رشته آموزش علوم تجربی (بایدها و ضرورت ها)
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
47 - 55
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله که به صورت توصیفی و تحلیلی انجام شده است، بررسی و تبیین ضرورت ایجاد رشته آموزش علوم تجربی و تربیت معلمان شایسته و با صلاحیت حرفه ای در این رشته است. همچنین بایدهای لازم برای تداوم تربیت و اثربخشی معلمان علوم تجربی در مدرسه بر اساس سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی می باشد. برای این منظور در برنامه درسی رشته اموزش علوم تجربی بر سه محوردانستنی ها، مهارت های معلمی و نگرش های ارزشی و اخلاقی تمرکز شده است.یافته های علمی و پژوهشی نشان می دهد معلمانی که در زمینه علم، فرآیندهای یاددهی و یادگیری ، سواد علمی و تکنولوژی توانایی های لازم را کسب نموده اند در ایجاد موقعیت های یادگیری، فعالیت های یادگیری از خلاقیت های مناسبی برخوردارند و یافته های کلاس درس را به صورت پیامد محور با واقعیت های بیرونی ارتباط داده و از طریق فعال بودن دانش آموزان مهارت های مشاهده، حل مساله و ... را تاکید می نمایند.رویکرد کلی حاکم بر برنامه درسی رشته آموزش علوم تجربی در حوزه های چهارگانه یادگیری و تربیت (زیست شناسی، زمین شناسی، فیزیک و شیمی) فطرت گرایی توحیدی است. که این رویکرد آموزش علوم را به سمت مهارت های حل مسئله، تفکر، نقد و تحلیل در خصوص عالم هستی و چگونگی ارتباط با خلقت و خلق و نحوه کاربرد علم هدایت می کند
تبیین فرایند اجتماعی سازی یادگیری در درس علوم تجربی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
41 - 62
حوزههای تخصصی:
بدون تردید می توان گفت که اجتماعی سازی یادگیری یکی از عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت زندگی تحصیلی و اجتماعی یادگیرندگان است. با توجه به چند بعُدی و فرایندی بودن اجتماعی سازی یادگیری و کمبود پژوهش های تبیینی در مورد این مسئله، پژوهش حاضر درصدد کشف و تبیین فرایند اجتماعی سازی یادگیری در محیط های یادگیری به کمک روش « نظریه داده بنیاد» بود. مشارکت کنندگان این پژوهش را معلمان علوم و صاحب نظران دانشگاهی دارای تجربه در زمینه اجتماعی سازی یادگیری تشکیل می دادند و با 13 نفر از آن ها که به شیوه هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند مصاحبه انجام شد. ماحصل مرحله ی کدگذاری باز، بیست و یک طبقه ی اصلی بود. شرایط علّی عبارت بودند از: مشارکت فعال دانش آموز، طراحی محیط یادگیری دانش آموز محور، بسترسازی برای آموزش دانش آموز محور، پیوستگی آموزش و تجربه و یادگیری تعاملی. شرایط زمینه ای شامل دو طبقه ی اصلی توسعه حرفه ای معلّمان، رفع موانع ساختاری، اداری و فضای فیزیکی بود. نظام آموزشی مکانیکی و کمیت گرا، کیفیت معلّم، کیفت یادگیرندگان و کیفیت خانواده شرایط مداخله گر را تشکیل می دادند. همچنین، راهبردهای پژوهش در پنج طبقه ی تعامل اجتماعی در یادگیری، تأکید بر پرسش و پژوهش، هنر برانگیختن، خودراهبر کردن یادگیرندگان و تناسب میان محتوا، مکان و زمان آموزش جای گرفتند. پنج طبقه ی اصلی اثرات مثبت بر یادگیری و دانش، افزایش انگیزه و اعتماد به نفس در محیط یادگیری، تقویت توانایی ها و مهارت های سطح بالا، بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و تغییر در نگرش یادگیرندگان نیز تشکیل دهنده پیامدها بودند. سازنده گرایی اجتماعی الگوی اجتماعی سازی یادگیری به عنوان پدیده مرکزی داده ها، شکل دهنده ی یافته های پژوهش حاضر بود.
تأثیر محتوای الکترونیکی مبتنی بر واقعیت افزوده بر بار شناختی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در درس آموزش علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین تأثیر محتوای واقعیت افزوده بر بار شناختی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان بود که با روش نمونه گیری احتمالی تصادفی خوشه ای تک مرحله ای 126 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سنجش بارشناختی پاس و آزمون پیشرفت تحصیلی بود که اعتبار آنها توسط متخصصان تأیید و ضریب پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ 92% و آزمون با روش دو نیمه کردن 96/0 محاسبه گردید. برای تجزیه تحلیل داده ها از میانگین، انحراف استاندارد، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج نشان داد محتوای واقعیت افزوده موجب کاهش بار شناختی و افزایش پیشرفت تحصیلی می گردد. لذا به اساتید و دانشجویان پیشنهاد می شود با کاربرد محتواهای واقعیت افزوده، نسبت به تسریع، تثبیت و تعمیق آموزش و یادگیری اقدام نمایند، چرا که طراحی، تولید و بکارگیری اصولی واقعیت افزوده می تواند تحول بزرگی در آموزش و یادگیری ایجاد کند.
شناسایی ویژگی های مطلوب برنامهدرسی آموزش علوم مبتنی بر علوم اعصاب شناختی از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی ویژگی های مطلوب برنامه درسی مبتنی بر یافته های علوم اعصاب شناختی در آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی انجام شد. روش مورد استفاده ترکیبی (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی به روش فیش برداری و تحلیل محتوای قیاسی، داده های مرتبط با علوم اعصاب شناختی گردآوری شد. به منظور تعیین روایی محتوایی، در دو مرحله از نظرات صاحب نظران استفاده شد. جامعه آماری مرحله اول اساتید و هیات علمی در حوزه علوم اعصاب و اعصاب شناختی و در مرحله بعد متخصصان برنامه ریزی درسی و آموزش علوم بودند. روش نمونه گیری هدفمند و ابزار پژوهش از نوع پرسشنامه محقق ساخته بود. در بخش کمی از روش توصیفی - همبستگی استفاده شد. جامعه آماری شامل معلمان مدارس دوره ابتدایی شهر تبریز به تعداد 1256 نفر بود. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان، 365 نفر تعیین و با روش خوشه ای تصادفی یک مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل 70 گویه در قالب ده مولفه بود. در تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی و در تعیین روایی سازه (اعتبار مولفه های برنامه درسی) از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و PLS انجام یافت. پایایی الگوی برنامهدرسی به روش آلفای کرونباخ 97/0 به دست آمد. در این بررسی تمامی رهنمودهای آموزشی شناسایی شده در مرحله کیفی، در قالب ده عنصر برنامه درسی در مدل اَکِر مورد تایید قرار گرفت. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان نقشه ای برای هدایت طراحی آموزشی در حوزه های مختلف آموزش علوم تجربی بخصوص در دوره ابتدایی باشد.