مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
صورت گرایی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا تعریف سبک، مشخصه سبکی و شیوه تشخیص آن بیان می گردد. همچنین رویکرد زبانشناسی ساختارگرایی، صورت گرایی، تحلیل گفتمان و تحلیل گفتمان انتقادی به سبک شناسی معرفی می شود. نظریه انتقادی در نظریه و کارکرد با دیگر مکاتب زبانشناسی نیز مقایسه می گردد. سپس انواع فرآیندهای مادی، ذهنی، رابطه ای، وجودی، رفتاری و بیانی که در نقش اندیشگانی دستور نظام مند هلیدی آمده است با نمونه هایی از زبان فارسی ارایه می شود.
بازنگری ویژگی صوری رمان تجربی فرانسوی در فاصلة سالهای 50 الی 70(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"رمان نو فرانسه مکتبی است که از زمان پدیداریش، یعنی از ابتدای دهه 1950، بیش از دیگر مکتب های ادبی، به طور اصولی و مکرر، الگوهای نوشتاری داستانی را زیر سوال برده است.
در این چالش، نویسندگانی که مستقیم و یا غیر مستقیم به این گرایش وابسته بوده اند، توجه خود را معطوف قالب کرده و به آن اهمیت ویژه ای بخشیده اند، با علم به این که انتخاب چنین شیوه ای می توانست موجب عدم انتقال سریع و صریح مفهوم شود. از آثار آنان اغلب با عنوان «رمان آزمایشگاهی» یاد کرده اند، عبارتی که «رمان تجربی» زولا را در قالب معاصرش تداعی می کرد. البته بین این دو تفاوتی جزیی وجود داشت: زولا به تجربه کردن ساختارهای اجتماعی می پرداخت و جامعه زمان خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار می داد، در حالی که نوگرایان رمان و در صدر آنان آلن رب گریه، با جدیت و پشتکار در پی آزمودن توان بالقوه ظاهری نوشتار داستانی بودند. نتیجه اختیار دیدگاه فرمالیستی این بود که دنیای ترسیم شده در روایت با دنیای «واقعی» - یا دست کم نمایی واقعی از دنیا - سنخیتی نداشت. پس فرم گرایی آنان می تواند خواندن آثارشان را با مشکل مواجه سازد. هدف مقاله حاضر بررسی قوت و ضعف این مدعا است.. "
جستاری در مناسبت عقل و وحی از نگاه ابن عربی و پل تیلیش
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بحث از نسبت عقل و وحی پرداخته شده و عقاید یکی از بزرگترین عرفای اسلامی یعنی ابن عربی را با یکی از اندیشمندان غربی یعنی پل تیلیش در این زمینه مقایسه نموده و دیدگاه های آنها را بررسی نموده است. در عرفان و تصوف محدوده علم و دانش به حدودی خاص منحصر می شود و از عقل نمی توان انتظار داشت که به همه پرسش های انسان پاسخ دهد. پل تیلیش هم که متکلمی مسیحی است در بسیاری از موارد با اندیشه های عرفانی و عقاید ابن عربی هم سویی داشته که پنج مورد از موارد اشتراک در اینجا ارائه گردیده و در مقایسه به پنج مورد اختلاف نظر آنها نیز اشاره شده است.
تعامل نحو و واژگان در دستور وابستگی:(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده ایم تا در چهارچوب دستور وابستگی ضمن برشمردن نقش های گوناگون فعل «شدن» در فارسی، از اهمیت واژگان در توصیف های نحوی سخن بگوییم. نگارندگان در این مقاله همچنین کوشیده اند تا به دقت از این اصل صورت گرایانه پیروی کنند که وجود نقش های دستوری هر زبانی را تنها با استناد به معیارهای صوری می توان پذیرفت و استعانت از معیارهای صرفاً معنایی برای تفکیک نقش های دستوری از هم، قابل قبول نیست. فعل «شدن» دارای یکی از شش نقش زیر در زبان فارسی است: فعل ربطی (در سه نوع جمله اسنادی کامل، اسنادی ناقص، و اسنادی با فاعل بندی)، جزءِ همکرد در برخی فعل های مرکب و فعل های پی بستی، فعل کمکی مجهول ساز، فعل وجهی، فعل کمکی در صورت مجهول یا ناگذرای افعال ضد سببی و در آخر فعل بسیط. در این مقاله، موارد فوق را یک به یک بررسی می کنیم.
نگاهی به هنجارگریزی در شعر نیما
حوزه های تخصصی:
پیام های بسیاری در ادبیات، وجود دارد که قواعدصرفی و نحوی را در زبان مخدوش می سازد. شکستن یا گذر از این قواعد، مخاطب را متوجه پیام جدیدی می سازد. زبان ادبی معمولاً به طور آگاهانه و عمدی ، از هر قاعده ای فراتر می رود و به این اعتبار، شاید بتوان ادبیات را به معنای گریز از اقتدار زبان و انقلاب مداوم زبان خواند و شعر را گذر از یک معنا به معناهای بی شمار. از طریق هنجارگریزی درمی یابیم، شاعر با استفاده از این شگردها و فنون، چه اندازه در ایجاد حس و حال تازه، انسجام بیش تر بخشیدن به شعر، نظام مندسازی بهتر آن، تقویت بعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیق تر آن موفق بوده است.
فراهنجاری دستوری، هنجارگریزی، نحوستیزی، کژتابی، عدول از هنجار و برجسته سازی، اصطلاحاتی است که طی چند دهه اخیر به محافل ادبی و متون نقد ادبی راه یافته است. مقاله حاضر، نگاهی دارد به انواع هنجارگریزی در 23 شعر نیمایوشیج و بر آن است که با تعریف این اصطلاحات و ارائه نمونه ها و مصداق های عینی از اشعار این شاعر صاحب سبک ایران، کارکردهای این پدیده را به شیوه ای توصیفی - تحلیلی نشان دهد و میزان خلاقیت شاعر را در آفرینش های زبانی بررسی نماید.
دیدگاه اخلاقی هگل در پرتو نقدهای او به دیدگاه اخلاقی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمانوئل کانت در کتاب مبانی مابعدالطبیعیِ اخلاق، یگانه هدف خویش را جست وجو و برپایی عالی ترین اصل اخلاق معرفی می کند؛ اصلی که همچون قطب نمایی برای افعال اخلاقی باشد؛ اما هگل بر این باور است که دیدگاه اخلاقی کانت، انتزاعی و گویی بی محتواست؛ افزون براین، اصول اخلاقی کانت تناقض هایی دارد؛ ازاین رو، این نظام اخلاقی را درعمل ناممکن می کند. کانت اخلاق را در درجه اول، به حوزه فردی مربوط می داند؛ اما از دیدگاه هگل، فردی دانستن اخلاق، نادیده گرفتن جهانی اجتماعی و سیاسی را درپِی دارد که در پَس عمل اخلاقی فرد نهفته است؛ افزون براین، از منظر وی، تأکید کانت بر کلی سازی قانون اخلاق، ایرادهایی دارد؛ برای مثال، کلیسازی قاعده ها، آزمونی صرفاً سلبی است؛ یعنی حتی اگر این آزمون با موفقیت به انجام رسد، فقط نشان می دهد ازلحاظ اخلاقی چه نباید بکنیم؛ اما نمی گوید چه باید بکنیم. در این جستار برآنیم تا باتوجه به نقدهای هگل به دیدگاه اخلاقی کانت، مهم ترین اصول اخلاقی هگل را واکاوی کنیم.
کارکردگرایی در موضوعات عرفیِ احکام شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواردی که در قانونگذاری و در دلیل شرعی موضوع حکم قرار می گیرند، یا مخترع شارع یا عرفی اند. موضوعات عرفی که از عرف عام یا خاص پدید آمده اند و شارع از آنها اصطلاح خاصی اراده نکرده است نیز به «عرفی مستنبط» و «عرفی ساده» تقسیم می شوند. مدعای مقاله این است که در موضوعات عرفی ساده به طور مطلق و در موضوعات عرفی مستنبط بسته به لسان دلیل، به طور قطع یا با احتمال عقلایی قابل توجه، «کارکردشان در مناسبات فردی و اجتماعی» وجه اصلی موضوعیت آنها برای احکامشان بوده است. از این رو، اگر با تغییرات زمان یا مکان، کارکرد اولیه آنها از میان برود، دیگر بر اساس ادله سابقه نمی توان دوباره احکام قبلی را برایشان ثابت کرد؛ زیرا اگر دلیل ثابت کننده حکم، لفظی باشد، به دلیل مخدوش شدن ظهورش قابل استناد نیست و اگر لبّی باشد، از دایره قدر متیقن آن خارج است؛ بنابراین برای تعیین حکم جدیدشان باید به دلایل دیگری مراجعه کرد.
تاریخ ادبی، داستان یک توهّم
پیدایش انگاره های مدرنی چون ادبیات، نقد ادبی و تاریخ به سدة نوزدهم برمی گردد. تحت تأثیر اثبات گرایی و تحول گرایی، رویکرد تاریخی به ادبیات رویکرد علمی به شمار می رفت به نحوی که تاریخ ادبی در دانشگاه ها جایگزین نقد شد. از بدو پیدایش تاریخ ادبی، نخست نقد و سپس نظریة ادبیات، همواره انتقادات بی شماری به این دست مطالعات وارد می کردند تا سرانجام توانستند در نیمة دوم سدة بیستم آن را از میدان بدر کنند. در مقابل، تاریخ ادبی نیز در دوره های گوناگون تحول خود انگاره های متفاوتی را در کانون مطالعاتش قرار می داد تا همچنان در صحنة مطالعات ادبی باقی بماند. نوشتة پیش رو می کوشد مراحل متفاوت این دگرگونی را از سدة نوزدهم به این سو نشان دهد. تا سدة بیستم، تحت تأثیر نظریة گذرایی و شفافیت زبان، نگرشی سببی و جبرگرا به ادبیات در تاریخ ادبی رواج داشت و مؤلف، نیت و بازنمایی انگاره های بنیادین آن بودند. با افزایش روزافزون سلطه و خودکفایی ادبیات، پیوند ادبیات و امر واقع قطع شد، نگرش مارکسیستی به ادبیات به حاشیه رانده شد و ادبیات سرشت زبانی خود را برجسته ساخت. پس از آن که صورت گرایان روس بررسی تحول ادبیات را بر روی ادبیت متمرکز کردند، نوبت به انگاره های نوین دریافت و خوانش رسید. بار دیگر تمایز تاریخ و ادبیات در کانون توجه قرار گرفت و تاریخ از عرصة مطالعات ادبی دور رانده شود، غافل از آنکه تاریخ خود بخشی از ادبیات است.
بررسی نظریه ساختارگرایی با تاکید بر مسئله وحدت اشیاء از جمله انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : تبیین وحدت اشیاء از جمله انسان. روش : استفاده از تحلیل مفهومی و استدلال فلسفی جهت بررسی نظریه ساختارگرایی و خوانش کاسلیکی از صورت گرایی ارسطویی. یافته ها : در این مقاله نشان داده ام که برخلاف دیدگاه کاسلیکی اولا وحدت اشیاء از جمله انسان نیازمند هر دو فرض ارسطو (تقسیم ناپذیری و نیازمندی شیء به عامل واحد) است ثانیا صورت را نمی توان به ساختار فروکاهید. برای این کار ابتدا دیدگاه کاسلیکی را بیان کردیم که طبق آن اگر صورت را جزء اشیاء بدانیم و همچنان از دو فرض ارسطو پیروی کنیم همچنان با اشکال تسلسل روبرو خواهیم بود لذا به نظر وی ناچاریم که از دو فرض ارسطو دست برداریم. وی با این کار راه را برای نظریه ساختارگرایی باز می کند. ما نشان داده ایم که استدلال های کاسلیکی در جهت انکار این دو فرض قابل دفاع نیست. نتیجه گیری : نظریه ساختارگرایی به طور عام و دیدگاه کاسلیکی به طور خاص تفسیر درستی از صورت ارائه نمی کند.
خوانش صورتگرایانه عناصر نستعلیق و تشعیر در کتاب آرایی دوران تیموری تا قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
46 - 61
حوزه های تخصصی:
نستعلیق و تشعیر دو عنصر هم نشین در کتاب آرایی محسوب می شوند. شروع تقریبی این دو هنر در یک برهه تاریخی و کاربرد مکرر آن ها در کنار یکدیگر از عواملی است که پرداختن به این موضوع را ضروری می نماید. هدف این تحقیق شناسایی دقیق فرم نستعلیق و تشعیر در کتاب آرایی ایرانی در فاصله زمانی دوره تیموری تا قاجار است. پرسش های این مقاله عبارت اند از: 1- چه عواملی سبب شکل گیری فرم نستعلیق و تشعیر در کتاب آرایی ایرانی شده است؟ 2- بر اساس رویکرد صورت گرایی نقاط اشتراک و افتراق میان نستعلیق و تشعیر چیست؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها از روش توصیفی-تحلیلی و با رویکردی به نظریه صورت گرایی این تحقیق بررسی شده است. شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. به طور خلاصه نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد الحاق این دو هنر به یکدیگر پس از دوران فترت، سبب نمایش ظواهر تزیینی تیموریان در جهت نمود سرمایه شده و ناشی از ادراک زیباشناسانه حاکمان آن هاست. کاربرد بیش از پیش نستعلیق و تشعیر کنار یکدیگر در دوره صفویه به اوج می رسد و خصوصیات صوری مشترک میان آن ها در مرقعات به تعادلی پایدار تبدیل می شود. همچنین قابلیت تزیینی تشعیر و واژگان نستعلیق در قالب سیاه مشق که از دوره قاجار به صورت مجزا شکل می گیرد از دیگر تشابهات میان آن هاست. تمایزاتی از قبیل قاعده مند بودن نستعلیق در برابر تشعیر و اولویت داشتن وجه روایی نستعلیق دربرابر وجه تزیینی تشعیر در طول ادوار مورد مطالعه همواره مورد توجه بوده است.
تبیین و بررسی وحدت اشیاء از جمله انسان با اتکاء بر صورت گرایی توماس آکوئیناس؛ تفسیر نخست: اوصاف به منزله قوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
63 - 83
حوزه های تخصصی:
ادربرگ به عنوان یکی از صورت گرایان تحلیلی مایل است با اتکاء بر آموزه های آکوئیناس، وحدت شئ را به صورت نسبت دهد. به نظر وی این مهم تنها درگرو آن است که خود صورت واحد باشد نه مرکب. ما در این مقاله نشان داده ایم که هرچند می توان با این ادعای ادربرگ همراه کرد اما متافیزیک خاص او توان آن را ندارد که پشتوانه چنین آموزه ای قرار گیرد. بدین منظور ابتدا بر تبیین وی از صورت تمرکز کردیم، سپس استدلال او را بر وحدت صورت بیان کردیم و نشان دادیم که این استدلال دارای نقاط ضعف عدیده است. درادامه استدلال مختار را بر وحدت صورت که برگرفته از ارسطو است، تبیین کردیم. در پایان نشان دادیم که حتی اگر از ضعف های استدلال ادربرگ بر وحدت صورت چشم پوشی کنیم و مدعای او را بر واحد بودن صورت بپذیریم، متافیزیک وی نمی تواند پشتوانه این نظریه قرار گیرد.
قویمی و متن گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۸۴)
107-125
بررسی برخی از نوشته های مهوش قویمی در دانشگاه و محیط غیردانشگاهی نشان می دهد که او به رویکردهای متن گرا اهمیت ویژه ای می دهد. برخلاف بسیاری از کتاب ها که تنها به بازگویی و شرح نظریه ها بسنده می کنند، قویمی در سه کتاب شعر نو در بوته نقد، آوا و القاء و گذری بر داستان نویسی فارسی،پس از شناساندن اندیشه های صورت گرایی روسی و ساختارگرایی فرانسوی به هم سخنانش، برای اثبات کارآمدی شان در پژوهش های ادبی، از آنها در بررسی و واکاوی انواع متفاوتی از متن های ادبیات فارسی بهره می گیرد. جستار پیش رو می کوشد تا افزون بر نحوه به کارگیری قویمی از رویکرد متن گرا در تحلیل متن های فارسی، خاستگاه و پیامدهای این رویکرد را نیز واکاوی کند. گرچه قویمی در تحلیل شعرها و رمان های فارسی به مدد رویکرد متن گرا درست عمل می کند، اما گاه برخی از مبانی بنیادین آن را از جمله پرهیز از داوری و ارزش گذاری و هم چنین دوری جستن از ملی گرایی در بررسی ادبیات زیر پا می گذارد. پیوند عاطفی او با رویکرد متن گرا، چه در بخش نظری، چه در بخش عملی، چنان ژرف است که او نمی تواند به سنجش درستی از این رویکرد دست یازد.
نقد و بررسی آراء آلن وود در خصوص چالش صورت گرایی در اخلاق کانتی از منظر رابرت پیپین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
217 - 243
حوزه های تخصصی:
در این مقاله می کوشیم به نقد و بررسی آراء آلن وود به منظور حل معضل صورت گرایی در اخلاق کانت بپردازیم. وود از جمله مفسران کانت است که سال ها با معضل صورت گرایی دست به گریبان بوده است. او زمانی این اشکال را تا حدودی به اخلاق کانت وارد می دانست و در دوره ای می کوشید در قامت مدافع، پاسخی درخور برای حل این چالش ارائه کند. در بخش مقدمه از مسیر تشریح مبانی نظری لازم برای ورود به مسئله، اهمیت این چالش برای داوری در خصوص نظام اخلاقی کانت را روشن می کنیم و نشان می دهیم که معضل صورت گرایی چرا و چگونه پدید آمد. در بخش دوم به نحوه مواجهه وود با این معضل می پردازیم و موضع نهایی او را در مقام مدافع به سنجش خواهیم گذاشت. در ادامه به نقدهایی می پردازیم که پاسخ وود قادر به پاسخگویی به آن ها نیست؛ نقدهایی که از سوی رابرت پیپین و از رویکردی هگلی به این پاسخ ها طرح شده است. در بخش نتیجه گیری نشان می دهیم که چرا نسبت دادن نظریه ارزش به کانت در حل معضل صورت گرایی ناکام می ماند. علاوه بر این، به امکان پاسخ گویی به نقدهای پیپین از طریق خوانشی متفاوت به اختصار می پردازیم. خوانشی که مدعی است با محوریت بخشیدن به فلسفه تاریخ و فلسفه دین کانت، می توان مضامین لازم برای پر کردن قانون اخلاق تهی و سوژه صرفاً معقول اخلاق کانت را فراهم آورد. مضامینی که با پیوند دوباره سوژه اخلاقی به جهان بیرون و هویت انضمامی او، در حل چالش صورت گرایی راهگشا خواهند بود.
نقد عقل محض زبانی: خوانشی کانتی از کتاب تمهیداتی بر نظریه زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
203-225
«تمهیدات یلمزلف» شرحی است از نظریه صوری و پیچیده «تحلیل بنیادی» که ادعای آن تبیین شناخت آدمی به طور کل در قالب یک نظام محاسباتی جامع است. مترجم فارسی از عهده بزرگترین چالش در ترجمه این اثر، یعنی انتخاب برابرنهادهای فارسی برای انبوه اصطلاحات تخصصی آن، به خوبی برآمده است؛ مسئله اصلی در نقد محتوایی اثر اما ادعای مترجم در پیش گفتار کتاب است که تلویحاً نظریه «تحلیل بنیادی» را نظریه ای دارای قابلیت های بالقوه برای تبیین معرفت زبانی در زبان شناسی امروز توصیف می کند. در خوانشی از نظریه یلمزلف در سایه انگاره شناختی کانت، آشکار می شود که بنیادکردن «ضرورت پیشینی» بر «ساختار»، نقصان اساسی مشترک در بنیان نظری رویکرد های صورت گرا، از جمله نظریه «تحلیل بنیادی» یلمزلف است و همین امر باعث شده که نظریه یلمزلف نه تنها نتواند در تبیین «معرفتی خودبسنده» به توفیق برسد، بلکه به نقیض خود، یعنی نظریه ای «متعالی» بدل شده، با خردگرایی پیوند خورده، و از چالش های پیش روی نظریه های عینیت گرا در امان نمانده است؛ از همین رو است که «تحلیل بنیادی» یلمزلف کماکان در سایه نظریه های مبتنی بر واقع گرایی تجربی در رویکردهای شناختی جدید به حاشیه رفته و در آینده زبان شناسی نیز احتمالاً جایگاهی استوار نخواهد داشت.
منطقِ هگل به مثابه روشی معرفت شناختی-وجودشناختی برایِ یگانه گردانیِ اندیشه و وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باورِ هگل، منطق نمی تواند ازپیش برایِ تعیّناتِ اندیشه صورتی برسازد، بل که هر تعیّنی صورتِ ویژه یِ خود را دارد. جوهره یِ دگرگون شده یِ روح در منطقِ سنّتی احساس نمی شود و به همین سببْ منطقِ سنّتی به تعیّناتِ پیشینِ روحْ دل خوش است ولذا نه می تواند تعیّناتِ جدیدِ روح را مفهومی کند، و نه متافیزیکِ ویژه ای برایِ هر قومبرسازد. چُنین منطقی به سببِ ناتوانیِ در مفهوم سازی سرانجام به شکاکیّت منجر خواهد شد. در این نوشتار تبیین نموده ایم که چگونه منطقِ معرفت شناختی-وجودشناختیِ هگل سرشتِ اندیشه را دگرگون می سازد.از نظر او،رسالت منطقنه اندیشه ورزیِ صوریِ صِرفْ، بلکه یگانه گرداندن و این همان نمودنِاندیشه با«وجود» است. از این رو منطقِ ویافزون بر اینکهدارای محتوا است،محتوایِ آن تعیّناتِ اندیشه ورزی را نیز آشکار می سازد. منطقِ هگل یک نظامِ فلسفیِ کامل را دربَر دارد، و به سببِ کارآمدی در مفهوم سازی برایِ تمامیِ تعیّناتِ روح؛ اندیشه را به جست وجویِ یک متافیزیکِ نظام مند وامی دارد، بنابراین در منطقِ معرفت شناختی-وجودشناختیْ متافیزیک شدنی است بی آن که به دامِ دگماتیسمی که کانتْ ما را از آن پرهیز داده-امّا خود در آن گرفتار شده-بود، گرفتار شویم.
بررسی زیبایی شناسی مجموعه اشعار «تک درخت انتظار» از دید صورت گرایی
منبع:
پژوهش ملل اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۶۴
143-157
تک درخت انتظار نام مجموعه شعری صفر محمد فایض است که به دلیل پرسوز بودن متن کلام، که دنیایی از درد، رنج، غم، یأس و ناامیدی، هجرت و امثال آن در آن نهفته است، برای این اثر برجسته گی و امتیاز خاصی بخشیده است. این نوشته به هدف ارج گذاری به مقام والای آن شاعری که قسمتی از عمرش را فدای خدمت به زبان فارسی دری کرده بود با در نظر داشت روش کتابخانه ای ترتیب گردیده است. چون محتوای اشعار وی از دید زیبایی شناختی دارای ویژگی هایی است که نسبت به اشعار بیشتر کسانی که هم دوره و هم پایه فایض اند، از مقام و مرتبت والایی برخوردار است. تک درخت انتظار در حقیقت بیانگر فراز و و فرود زندگی شاعر است. صمیمیت در بیان گفتار، فراهنجاری و هنجارگریزی ادبی و زبانی، صورخیال که همه آنها از بخش های صورت گرایی اند، موجب زیبایی و دل انگیزی این اثر شده اند.
تحلیل کارکردهای ترکیب های زبانی بیدل دهلوی در تزیین صورت کلام از منظر سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
183 - 201
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلوی یکی از قله های ادب پارسی در دوره سبک هندی است. بیشتر توجّه پژوهشگران سبک هندی، به مضمون آفرینی، نکته سنجی و تصویرگری شاعران است. لیکن توجه به هنرهای زبانی این شاعران کمتر بوده است. در این مقاله، تلاش بر آن است که به هنر ترکیب سازی بیدل و کارکردهای این هنر زبانی پرداخته شود. هنر ترکیب سازی، با توجه به قابلیّت زبان فارسی از آغاز شعر پارسی در میان شاعران جریان داشته امّا در دوره سبک هندی نمودی برجسته تر به خود گرفته است. اکثر ترکیبات موجود در شعر بیدل، برساخته قلم خود اوست و نمونه های کمتری از آن را می توان حتّی در میان شاعران ترکیب ساز معاصرش یافت. کاربرد فراوان ترکیبات در شعر بیدل مقاصد متعددی دارد؛ تازه و پویا کردن کلام، برجسته سازی صورت سخن، مهارت در گزینش واژگان و اظهار فضل، آرایش و زینت بخشیدن به اشعار و آهنگین و گوشنواز کردن کلام، از جمله آنهاست. الگوهای ترکیب سازی بیدل در این مقاله عبارتند از: ترکیبات وندی، ترکیبات شبه ونددار، صفات فاعلی مرکّب، صفات مرکّب و ترکیبات مصدری. چینش ترکیبات زبانی در محور افقی و عمودی ابیات با نظم و دقّت خاصی صورت می گیرد تا صورت گرایی شاعر بیشتر نمود پیدا کند. تجلّی ترکیبات اشتقاقی فراوان در شعر بیدل علاوه بر بلیغ ساختن صورت کلام او، موجب ایجاد تشخّص سبکی برای سخن او نیز شده است.
تأملی فلسفی درباره جبر مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
189 - 204
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، برآنیم که منازعهٔ صورت گرفته میان فرگه و هیلبرت را درباره هندسه، در مورد جبر مجرد بررسی کنیم. برای اینکه بدانیم در مورد جبر مجرد تفکر فرگه ای می تواند راه گشا باشد یا هیلبرتی، ابتدا زمانه ای را بررسی کرده ایم که در آن فرگه و هیلبرت مشغول فلسفه ورزی بوده اند؛ تا تصویری از فضای فکری غالب آن زمان و تأثیر آن بر این دو ریاضی دان به دست آوریم. سپس و با درنظرداشتن این مورد، به تعدادی از اختلافات موجود در رویکرد فرگه و هیلبرت اشاره کرده و به این نتیجه رسیده ایم که از مهم ترین نقاط افتراق میان این دو، می توان به نقش فاعل شناسا در حوزه ریاضیات و دیگری، بحث دربارهٔ سازگاری اشاره کرد. در ادامه و پس از ارائه تعریف هنجاری جبر، با استفاده از نظریات ویتگنشتاین متأخر که در کتاب در باب یقین و تحقیقات فلسفی بیان شده است، به بررسی نکات طرح شده از جانب هیلبرت و فرگه پرداخته ایم. در انتها و با توجه به تمامی جوانب، به این نتیجه رسیده ایم که آنچه در بررسی فلسفی جبر مفیدتر به نظر می رسد، رویکرد سومی است؛ و آن رویکردِ ویتگنشتاین همراه با مقداری اصلاحات است؛ به این دلیل که چند ویژگی مهم را برای ما تضمین می کند. این ویژگی ها عبارت اند از: معناداری، بین الاذهانی بودن و قاعده محور بودن که همگی برای ریاضی دانان ویژگی های مهمی محسوب می شوند.
نقد صورتگرایانه شگردهای زبانی در اسرار التوحید و تأثیر آن در هنر و تمدن اسلامی قرون پنجم و ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
22 - 43
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی یکی از اصطلاحات مهم قرن بیستم است؛ یکی از صورتگرایان روسی به نام ویکتور شکلوفسکی Viktor Shklovski نخستین گام در زمینه صورت گرایی را با انتشار" رستاخیز واژه " در سال 1914 م برای اولین بار آن را مطرح ساخت و در مقاله «هنر به منزله شگرد » بر اساس واژه روسی آن را ostrevanenja به کار برد. صورت گرایی به عبارت دیگر، رویکردی انتقادی است که خصیصه های درونی و ذاتی یک متن را مورد تحلیل قرار می دهد. این خصیصه ها نه تنها دستور زبانی هستند بلکه می توانند صنایع به کار رفته در اثر را نیز شامل شوند. هنر و تمدن ایران در قرن پنجم و ششم هجری تا حدی رونق یافت و این رونق را می توان در ظهور آثاری چون اسرارالتوحید جستجو کرد. ادبیات عرفانی کلاسیک همواره غنی از ویژگی خاصّ زبانی بوده است، که یکی از این آثار ماندگار، کتاب «اسرار التوحید» اثر ارزشمند محمدبن منور می باشد که دارای مختصات زبانی و لغوی بی نظیری است. این پژوهش به شیوه توصیفی، تحلیلی و کمی بر اساس دیدگاه نقد صورتگرایانه انجام شده است تا به بررسی انواع شگردها و هنجارگریزی های زبانی در اسرارالتوحید بپردازد. از آنروی که شاخصه اصلی نثر ابوالسعید کاربستِ شگردهای یاد شده می باشد، بررسی متن اسرار التوحید نشان از آن دارد که نثر علمی آن؛ آب حیاتی در رگ سنّت هاى تکرارى ادبیات بود و مبانى جدیدى براى علوم ایجاد کرد، اما زبان نثری ابوالسعید ابوالخیر، زبانی ورای زبان عادی و معمولی است، بلکه در کنار آشنایی زدایی از زبان مأنوس، جانب رسانگی را نیز رعایت کرده است، یعنی خواننده بعد از تأمل، معنی مکتوم را کشف می کند. اهداف پژوهش: 1.بررسی ویژگی های سبکی اسرار التوحید. 2.بررسی کیفیت هنر و تمدن ایران در قرن پنجم و ششم هجری. سؤالات پژوهش: اصلی ترین ویژگی های سبک عمومی و اختصاصی اسرارالتوحید چیست؟ هنر و تمدن ایران در قرن پنجم و ششم هجری چه وضعیتی داشته است؟
آشنایی زدایی در قرآن کریم با تکیه بر هنجارگریزی نحوی(جزء بیست و نهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
271 - 299
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی یکی از یافته های مهم فرمالیست هاست که اساس مباحث سبک شناسی را تشکیل می دهد. آن ها زبان ادبی را عدول از زبان معیار معرفی و سبک را نیز بر همین اساس مطالعه می کردند. قرآن کریم اگرچه یک متن ادبی نیست اما از لحاظ لغوی و زبانی و بلاغی، اعجازی شگفت انگیز محسوب می شود که بررسی آن با تکیه بر دیدگاه های نو، می تواند در جهت دستیابی به یافته های نوین راهگشا باشد. پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از روش تحلیلی- استنطاقی، به بررسی جزء بیست و نهم قرآن کریم از دیدگاه هنجارگریزی نحوی بپردازد.یافته های پژوهش حاکی از آن است که هنجارگریزی نحوی در قالب تقدیم و تأخیر، با هدف برجسته کردن بخشی از کلام، حذف با هدف اختصار و زیبایی شناسی، التفات با هدف زیبایی کلام و نیز رسایی مفهوم، و تکرار، به دلیل تأکید نمایان شده است.