مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
تشعیر
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
46 - 61
حوزه های تخصصی:
نستعلیق و تشعیر دو عنصر هم نشین در کتاب آرایی محسوب می شوند. شروع تقریبی این دو هنر در یک برهه تاریخی و کاربرد مکرر آن ها در کنار یکدیگر از عواملی است که پرداختن به این موضوع را ضروری می نماید. هدف این تحقیق شناسایی دقیق فرم نستعلیق و تشعیر در کتاب آرایی ایرانی در فاصله زمانی دوره تیموری تا قاجار است. پرسش های این مقاله عبارت اند از: 1- چه عواملی سبب شکل گیری فرم نستعلیق و تشعیر در کتاب آرایی ایرانی شده است؟ 2- بر اساس رویکرد صورت گرایی نقاط اشتراک و افتراق میان نستعلیق و تشعیر چیست؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها از روش توصیفی-تحلیلی و با رویکردی به نظریه صورت گرایی این تحقیق بررسی شده است. شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. به طور خلاصه نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد الحاق این دو هنر به یکدیگر پس از دوران فترت، سبب نمایش ظواهر تزیینی تیموریان در جهت نمود سرمایه شده و ناشی از ادراک زیباشناسانه حاکمان آن هاست. کاربرد بیش از پیش نستعلیق و تشعیر کنار یکدیگر در دوره صفویه به اوج می رسد و خصوصیات صوری مشترک میان آن ها در مرقعات به تعادلی پایدار تبدیل می شود. همچنین قابلیت تزیینی تشعیر و واژگان نستعلیق در قالب سیاه مشق که از دوره قاجار به صورت مجزا شکل می گیرد از دیگر تشابهات میان آن هاست. تمایزاتی از قبیل قاعده مند بودن نستعلیق در برابر تشعیر و اولویت داشتن وجه روایی نستعلیق دربرابر وجه تزیینی تشعیر در طول ادوار مورد مطالعه همواره مورد توجه بوده است.
گونه شناسی تطبیقی تشعیر نگاره های خمسه نظامی تهماسبی(کدOR 2265)
حوزه های تخصصی:
در عرصه کتاب آرایی، تشعیر یکی از مهمترین آرایه های تزیینی محسوب می شود که پس از شکل گیری اش، در هر دوره ویژگی های زیبایی شناختی متفاوتی به خود گرفته است. دوره صفویه به عنوان عصر طلایی این هنر شناخته می شود و یکی از برجسته ترین نمونه های تشعیری متعلق به این دوره، خمسه نظامی تهماسبی است. تشعیر نگاره های این نسخه در برخی از صفحات تعویض و ترمیم شده اند و همچنین شیوه های گوناگونی در ساختار و طراحیشان دیده می شود. با توجه به تنوع نقش مایه های موجود در حواشی نگاره ها این سؤال مطرح می شود که تشعیر نگاره های خمسه تهماسبی بر اساس ویژگی های بصری و اجرایی به چند گونه قابل تقسیم اند و چه تمایزات و تشابهاتی با یکدیگر دارند؟ این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به این سوال پاسخ داده و هدف آن گونه شناسی تشعیر نگاره های نسخه مذکور و شناخت تفاوت ها و شباهت های میان آن ها به منظور آراستن صفحات نگاره ها است. یافته های پژوهش نشان دهنده سه گونه تشعیر در حواشی نگاره ها است که بر اساس تطبیق ویژگی های بصری شان با نسخه های مشابه، احتمالاً در سده های دهم و یازدهم هجری و به واسطه هنرمندان سرشناس آن دوران شکل گرفته اند. تغییر ابعاد حواشی از گونه اول تا سوم و همچنین تنوع در ساختار چیدمان نقوش تشعیری از مهمترین تمایزات میان سه گونه محسوب می شود. نقاط اشتراکی مانند هماهنگی جهت نگاره ها با نقوش تشعیری و دقت در صفحه آرایی نشان از اهمیت این نسخه در طول دوره صفویه دارد. تشعیرکاران عهد صفویه در هر دوره برای حفظ اصالت خود به صورت زنجیره وار به تقلید از نقش مایه های دوره های پیشین خود پرداخته اند و اشتراک دیگری را در این گونه ها رقم زده اند.
هنرمندان طراح تشعیرهای خمسه نظامی شاه تهماسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل تشعیرهای خمسه نظامی شاه تهماسب و تطبیق آن با نگاره ها و تشعیرهای این دوره، ابتدا به منظور تشخیص نوع قلم پردازی و شیوه طراحی آثار و سپس مشخص کردن نگارگران این تشعیرهاست. روش پژوهش: این پژوهش به روش استقرایی بوده و جزئیات آثار و شیوه های تثبیت شده هر هنرمند برای رسیدن به نتیجه کلی درباره او استفاده شده است. منابع این پژوهش، کتابخانه ای و از وبگاه موزه های بریتانیا و دیگر موزه های ذکر شده در متن است. یافته ها: تشعیرهای خمسه نظامی به عنوان آخرین اثر مکتب تبریز دوم نشانگر اوج پیشرفت طراحی با آب مرکب و پرداز است. این اثر الهام بخش هنرمندانی بوده که تشعیرهای مرقع گلشن را در مکتب گورکانی کار کرده اند. در این پژوهش از بحث های کلی آرتور پوپ بر اساس جملات صادقی بیگ افشار و عالی افندی درباره آقامیرک، فراتر رفته و بر تصور این که این آثار توسط یک هنرمند و شاگردانش کار شده، خاتمه می دهد. تطبیقات و مطالعات جزئیات آثار ویژگی های قلم و شیوه هنرمندان آن عصر را به گونه ای بارزتر نمایانگر می کند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد نگارگرانی چون میرزا علی، سلطان محمد، قدیمی، میر سید علی، مظفرعلی و آقامیرک در انجام این تشعیرها نقش عمده داشته اند. برخی از تشعیرها رابطه معنی داری با نگاره ها به ویژه جزئیاتی که در پس زمینه نگاره ها استفاده شده اند، دارند.
سبک شناسیِ تشعیر در نگارگری مکتب اصفهان
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
61 - 75
حوزه های تخصصی:
تشعیر تزئین حواشی و گاه متن صفحات با قلم ریز و بهره گیری از طلا برای ایجاد نقوش جانوری و گیاهی به صورت موی نگارانه و نازک پردازانه است که در مکتب های سه گانه ی نگارگری دوره ی صفویه رونق فراوانی یافت. هنرمندان مکتب اصفهان به عنوان آخرین گام در نگارگری این دوره، تلاش مضاعفی برای تکمیل و تدقیق هنرهای مختلف از جمله تشعیر داشتند. پرسش این پژوهش سبک شناسی تشعیر مکتب نگارگری اصفهان بود با این هدف که به شناخت بیش تر نگارگری دوره ی صفویه نایل آید. توجه فراوان به تشعیرسازی در این دوره و شناخت بیش تر و تخصصی تر آن ها ضرورت پژوهش را دوچندان کرده است. این پژوهش از نوع بنیادی است که با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و مرجع مطالعاتی آن نیز کتابخانه ای و مشاهده ی نسخه های مصور محفوظ در موزه ه است. جامعه آماری پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند شامل تعداد ده عدد از نسخه های مصور موجود در موزه های معتبر و گزینش نگاره هایی از نسخه های مذکور بود که از مهم ترین تشعیرهای مکتب اصفهان به شمار می رود. نتیجه این که در سبک شناسیِ تشعیر مکتب نگارگری اصفهان، نقوش گیاهی به دقتِ تذهیب ترسیم شده اند. نقوش تخیلی شامل کیلین، سیمرغ و اژدها در کمتر از 50 درصد آثار به کار رفته است. مشابه نقوش جانوری حجم نمایی دقیق تر و استفاده ی فراوان از پرداز برای ایجاد جزئیات بیش تر، از ویژگی های نقوش تخیلی این دوره است. نقش انسان سهمی در تشعیرهای این دوره ندارد و هنرمندان بیش تر به سویه ی تزئینی تشعیر توجه داشته اند. منظره پردازی در مکتب اصفهان همچون گذشته، با کاهش ابرها، افزایش فضای ویژه ی صخره ها، ثبات نقش سنگ و کاهش جوی آب همراه است، اما نسبت به قبل، فرم ابرها تغییر یافته و هسته ی مرکزی حلزونی به توده ی حلزونی های متعدد تبدیل شده است.
سبک شناسی تشعیر در نگارگری مکتب تبریز دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
65 - 81
حوزه های تخصصی:
کتاب آرایی ایرانی چون همواره از متن و حاشیه سود جسته است، لذا بررسی آرایه های حواشی نگاره ها، به ویژه تشعیر، اطلاعات افزون تری به دست می دهد. تشعیر، در تزیین حواشی متون و نگاره ها، از قرن نهم هجری به بعد نقش مهمی ایفا کرد و در دوره صفوی با تولد مکاتب نگارگری تبریز دوم، قزوین و اصفهان به اوج زیبایی رسیده که این امر ضرورت پرداختن به آن را دوچندان می سازد. این پژوهش باهدف اشراف بر سبک شناسی تشعیرسازی اوایل دوره صفوی، به دنبال پاسخ به این پرسش بود که ویژگی های سبکی در تشعیر مکتب تبریز دوم چیست؟ تحقیق از نوع بنیادی، با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس مشاهده نمونه های گزینش شده و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. برای بررسی آثار 10 نمونه تشعیر از منابع ارزشمند این دوره به صورت هدفمند انتخاب شد. نتیجه اینکه در مورد ویژگی های سبکی تشعیر تبریز دوم می توان گفت مضمون غالباً تزیینی و کمتر روایی است. حضور نقشمایه های جانوری، گیاهی و منظره از نقوش تخیلی و انسان بیشتر و موجودات خیالی محدود و با شراره های آتشین و چین وچروک های نامعمول در دُم، شانه ها و زانوان نشان داده شده است. همچنین کم توجهی به نقش انسان و روایتگری در تشعیر این دوره، تمایل ضمنی هنرمند را به رویکرد تزیینی نشان می دهد. طلاکاری در تمامی نمونه ها و رنگ های دیگر در محدودی از آثار تشعیر این دوره اجراشده و تأکید خطی غلبه دارد.
مطالعه تحلیلی شیوه های اجرا در تشعیرهای خمسه تهماسبی (مکتب دوم تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
211 - 227
حوزه های تخصصی:
هنر تشعیر و کاربردهای گوناگون آن طی مکاتب شیراز و هرات، سرانجام منجر به حضور گسترده بر حاشیه کتب و مرقعات، در پیرامون متون نوشتار و قطعات نگارگری در مکتب دوم تبریز گردید. خصیصه طراحی گونه در کنار ظرافت در اجرای نقش های گیاهی و حیوانی و طبیعت و بعضاً پیکره های انسانی از ویژگی های بارز این هنر شناخته می شود به طوری که می توان گفت برخی از ویژگی های نگارگری ایرانی در آثار تشعیر جلوه آشکارتری دارد. ازجمله مهم ترین مجموعه های دارای تشعیر می توان از اثر نفیس خمسه تهماسبی نام برد که ازنظر تنوع و کیفیت نقش، اثری شاخص محسوب می شود. تشعیرهای خمسه تهماسبی در دوره هایی، توسط هنرمندان مکتب تبریز دوم و مکتب اصفهان ساخته شده است. هدف این تحقیق به دلیل اهمیت مکتب دوم تبریز، شناسایی نحوه ایجاد جلوه های بصری با استفاده از قلم مو و رنگ طلا در بخشی از تشعیرهای خمسه تهماسبی است که در تبریز انجام گرفته است؛ بنابراین پرسش مقاله این است که اجرای تشعیرهای خمسه تهماسبی در مکتب دوم تبریز دارای چه ویژگی هایی است؟ تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی، مؤلفه هایی همچون نحوه قلم گیری، استفاده از مایه رنگ، سواد و بیاض، طراحی پُر، بافت، پرداز و انعکاس طلا و نقره، تشریح می شوند. گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و تصاویر در دسترس بر روی تارنمای کتابخانه بریتانیا به دست آمده است. ضرورت و اهمیت تحقیق در افزایش توجه و دانش هنرمندان و محققین و ایجاد بستری برای شناخت بیشتر مبانی هنر نگارگری با توجه به کمبود منابع موجود در این زمینه است. مهم ترین یافته ی این مطالعه نشان می دهد استفاده از مایه رنگ عمومیت داشته، قلم گیری در مکتب دوم تبریز دارای محوریت اصلی بوده، ایجاد تیره روشن به عنوان تغییر رنگ و سواد و بیاض نقش مکمل در شکل و خط دارند. دیگر ویژگی های یافت شده به چگونگی ضربه قلم، پرداز، درخشش طلا و نقره و فام های رنگی اختصاص دارد.
حکمت و هنر اسلامی در تشعیر (با تأکید بر تشعیر دوره تیموری و صفوی)
حوزه های تخصصی:
هنر اسلامی، هنری نیست که فقط به مسائل مذهبی اسلام مرتبط باشد. اصطلاح «اسلامی» نه تنها به مذهب بلکه به فرهنگ غنی و متنوع مردمان سرزمین هایی که آیین اسلام در آن رواج دارد اشاره می کند. حکمت هنر اسلامی حقیقتی است از صور گوناگون عالم هستی که حقیقت وجود این صورتها در قالب نگارگری، خوشنویسی و ....به منصه ظهور می رسد. هنری که از ذات وجود انسان پاک سرشت بر می خیزد و هر چه هنرمند بیشتر به تهذیب نفس و وجود خود بپردازد هنرش بیشتر بر لوح و ضمیر انسان ها تأثیر می گذارد و ماندگارتر است. ایران مهد فرهنگ، هنر و تمدن است از این رو هنرهایی که با ادیبات، شعر و کتابت ارتباط دارد در دوران مختلف تاریخی به کامل ترین و عمیق ترین وجه آن شکل می گیرد. هنر کتاب آرایی و تزئین نوشته ها از دیر باز در ایران رواج داشته است. قرآن ها و نسخ ادبی و علمی فراوانی از دوران مختلف نشان دهنده همین موضوع است. تشعیر یکی از هنرهایی است که به طور اخص در کتاب آرایی کاربرد دارد و برای آرایش و زیباتر کردن کتاب ها و آثار ادبی و مقدس به کار می رود. تشعیر اصطلاح و روشی در تذهیب و نقاشی ایرانی یا نگارگری است که در آن آرایش کتاب یا قطعات خط و مینیاتور و مرقعات استفاده می شود. در واقع تشعیر نوعی تزئین نسخ خطی است که در حاشیه نسخ یا مرقعات، معمولاً با یک یا دو و حتی با سه رنگ طلا انجام می گیرد. در این پژوهش بر آنیم که با مطالعه و بررسی تشعیر در دو دوره تیموری و صفوی به ارتباط حکمت و هنر اسلامی با این هنر ارزشمند بپردازیم. پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته و در پی آن است که به این پرسش ویژه پاسخ دهد که «ارتباط حکمت با هنر تشعیر چگونه است و بر اساس چه منطقی می توان این هنر را هنر حکمی برشمرد؟»