مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
منطق صوری
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر، درصدد بررسى جایگاه دانش منطق در میان دیگر دانشهاست. از آنجا که بررسى تمایز علوم و تقسیمهاى علم نقش بسزایى در روشن شدن مسئله مورد بحث دارد، در آغاز، بحث مختصرى در باره دو نکته مزبور مطرح کرده، سپس به اثبات ابزارى بودن منطق مىپردازیم. بدین امر نیز توجه داده مىشود که در باب منطق دو دیدگاه مىتوان داشت: یکى نگاه فىنفسه، و دیگرى در قیاس با دیگر علوم، که غرض اصلى از علم منطق جهت دوم است. ازهمین دیدگاه است که منطق، دانشى ابزارى به شمار آمده که همه دانشها بدان نیازمندند. در بخش پایانیِ مقاله، معناى ابزارى بودن منطق بررسى شده و روشن مىشود که منطق ضمانت صحت فکر، از نظر صورت و ماده را بر عهده دارد. ولى در منطق، بحث از ماده فکر، به طور کلى صورت مىگیرد و این علم به مواد خاص و جزئى که در افکار گوناگون به کار مىرود، نمىپردازد.
تکثرگرایی در منطق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۵ شماره ۵۳
حوزه های تخصصی:
بخش اول: علوم عقلی اسلامی: ابزاری بودن منطق(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر، درصدد بررسی جایگاه دانش منطق در میان دیگر دانشهاست. از آنجا که بررسی تمایز علوم و تقسیمهای علم نقش بسزایی در روشن شدن مسئلة مورد بحث دارد، در آغاز، بحث مختصری در بارة دو نکتة مزبور مطرح کرده، سپس به اثبات ابزاری بودن منطق میپردازیم. بدین امر نیز توجه داده میشود که در باب منطق دو دیدگاه میتوان داشت: یکی نگاه فینفسه، و دیگری در قیاس با دیگر علوم، که غرض اصلی از علم منطق جهت دوم است. ازهمین دیدگاه است که منطق، دانشی ابزاری به شمار آمده که همة دانشها بدان نیازمندند. در بخش پایانیِ مقاله، معنای ابزاری بودن منطق بررسی شده و روشن میشود که منطق ضمانت صحت فکر، از نظر صورت و ماده را بر عهده دارد. ولی در منطق، بحث از مادة فکر، به طور کلی صورت میگیرد و این علم به مواد خاص و جزئی که در افکار گوناگون به کار میرود، نمیپردازد.
در دفاع از عکس مستوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور منطق صوری جدید و پیشرفت در متمایز کردن صورت از ماد ه، مواردی از خلط صورت با ماد ه در منطق قدیم آشکار شده است. عده ای معتقدند این خلط در قاعده عکس مستوی که از قواعد صوری بسیار مهم است و در اثبات بسیاری از دیگر قواعد صوری هم به کار می رود، وجود دارد؛ چون در مواردی از اعمال قاعده عکس مستوی، استنتاج وجودی از شرطی صورت می گیرد و اصل صادق، امـا عکس کاذب است. علت اینکه پیشینیان آن را معتبر می پنداشته اند، خلط ماد ه و صورت بوده است.
در این مقاله به اشکالی می پردازیم که منطقدانان متاخر بر قاعده عکس مستوی گرفته اند. مبانی نظری این اشکال را توضیح می دهیم و آنگاه به تفاوت های منطق قدیم و جدید در پیش فرض ها، اصول موضوعه و قواعد استنتاج می پردازیم که غفلت از آنها سبب بروز این اشکال شده است. سپس برای مثال های نقضی که در رد قاعده عکس مستوی آورده اند پاسخ هایی پیشنهاد می کنیم. در پایان به بحث وجودی بودن قضیه جزئیه می پردازیم و سر آن را در منطق جدید و قدیم می کاویم.
منطقِ طریقِ اولایی در آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق طریق اولایی نوع خاصی از منطق صوری است که استدلال های آن، برخلاف منطق ارسطویی متعارف، دارای چهار حد است که به واسطة آن ها پس از مقایسة دو شخص، چیز یا کار با هم، حکم یکی به دیگری نیز نسبت داده می شود و یا از آن سلب می شود. این منطق را می توان، به رغم باور آوی سیون، به وفور در آیات قرآن یافت؛ تا آن جا که می توان این صورت از منطق را منطق غالب در آیات قرآن قلمداد کرد. در تحقیق حاضر، پس از مقدمه ای در باب منطق طریق اولایی، به بررسی این نوع منطق در آیات قرآن می پردازیم.
ارائه مدل پیشنهادی صورت جریان های نقدی بر اساس منطق صوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختیار های اعطا شده در استاندارد بین المللی شماره 7 حسابداری در رابطه با طبقه بندی چهار قلم سود ها و بهره های دریافتی و پرداختی منجر به طبقه بندی های متنوعی در صورت جریان های نقدی شده و قابلیت مقایسه جریان های نقدی تاریخی شرکت های مختلف را کاهش می دهد. هدف پژوهش حاضر حل این چالش از طریق طراحی و ارائه مدل جدیدی برای صورت جریان های نقدی با بکارگیری منطق صوری است. مدل مذکور برای برآورده کردن سه هدف افزایش قابلیت مقایسه جریان های نقدی، سازگاری و انطباق بیشتر این صورت با چارچوب مفهومی گزارشگری مالی، توسعه ی اطلاعات سودمند مرتبط با جریان های نقدی طراحی شده است. بنابراین در پژوهش حاضر، با استفاده از بکارگیری استدلال قیاسی طبقه بندی های اقلام چهار گانه مذکور محدود شده است. دو قلم بهره و سود سهام دریافتی در طبقه فعالیت های سرمایه گذاری و بهره و سود سهام پرداختی در طبقه فعالیت های تامین مالی منعکس خواهد شد. علاوه براین، در مدل پیشنهادی تحقیق دو طبقه فرعی و جمع درون طبقه ای تحت عنوان سود دریافت شده ابزارهای مالی و بهای پرداختی بابت کسب منابع مالی ایجاد شده است که به لحاظ شیوه ارایه و جایگاه بدیع و نو بوده و حتی می توانند منجر به ساختن نسبت های مالی جدید همچون کیفیت سود ناشی نگهداری ابزارهای مالی شود. استفاده از دستگاه های قیاسی به صورت نظامند در خلق مدل جدید صورت جریان های نقدی و تایید مدل مذکور از طریق شیوه مخصوص تایید تئوری های قیاسی، از دیگر نوآوری های پژوهش حاضر محسوب می شود. مدل جدید علی رغم تغییر مدل بین المللی به نحوی طراحی شده است که با الزامات استاندارد بین المللی شماره 7 در تضاد نبوده و در چارچوب پیاده سازی استانداردهای بین المللی قابل اجراست.
پژوهشی در مفهوم منطق جدید از چشم انداز فلسفه تحلیلی و پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چرخش زبانی نقش محوری و بنیادی در ظهور منطق جدید و فلسفه تحلیلی بازی کرد. این چرخش به طور ساده در نگاه نخست بر پایه این ایده استوار گشت که تبیین چیستی یک اندیشه از طریق جمله بیان کننده آن ساده تر و مطمئن تر است. اما در پیشرفت های بعدی، این دیدگاه تصریح و تثبیت شد که تبیین اندیشه ها جز از طریق حکایت گری زبان ناممکن است. معنای این سخن این است که اندیشه یا معنا تنها به اعتبار نحو عبارت و نسبتش با ارجاع و صدق تحصیل می شود. فرگه هنگام تألیف بنیادهای حساب عملاً شیوه دوم را پیش برد، چنانکه مبادی و اصل های تئوریک این ایده را در جلد اول آن کتاب ارایه کرد و در جلد دوم شیوه ها و روش های مختلف استدلال را بر اساس مبانی نظری جلد اول ارائه کرد. در مقابل، دیدگاه هوسرل از منطق نه تنها نسبت زبان با اندیشه در معنای مذکور را بر نمی تابد، بلکه زبان را تنها وسیله انتقال معنا یا اندیشه لحاظ می کند. این دیدگاه ناشی از این ایده است که معنا مقدم بر اعیان و زبان است. در بیانی مختص ، هوسرل در پرولگومنا و در سطحی گسترده تر در پژوهش های منطقی، نخست نسبت میان مقولات محض (به مثابه تئوری های محض معنا) را با یکدیگر تبیین می کند که آن را تئوری صورت محض کثرات به مثابه صورت محض منیفلد نامید و سپس به اعتبار چنین تئوری، تئوری میدانی از اعیان را تبیین می کند. بنابراین، شیوه تبیین فرگه از منطق به طور بنیادی و ریشه ای از هوسرل متمایز می شود. در نتیجه، بر خلاف ادعای دامت این دو جریان از همان آغاز مسیری کاملاً متفاوت در پیش گرفتند و بر خلاف ادعای ودروف اسمیت، تفسیر فرگه ای از تئوری هوسرل از معنا ناممکن است.
رهیافت شرطی در منطق سینوی با رویکرد کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
459-477
حوزه های تخصصی:
تأمّل در منطق ارسطو و تحلیل مبانی متافیزیکی آن، ارتباط تنگاتنگ میان منطق و متافیزیک در اندیشه او را نشان می دهد. امّا با دقّت در تمایزات این منطق با منطق ابن سینا، شاهد کم رنگ شدن ارتباط متافیزیک و منطق نزد ابن سینا و به تبع آن پر رنگ تر شدن گرایش صوری در این منطق می شویم. پرداختن به تمایزاتی که نشان دهنده گرایش صوریِ منطق ابن سینا نسبت به منطق ارسطو است، نیازمند نوشتار دیگری است و ما در این مقاله تنها به بیان علل کلامی و معرفت شناختی این گرایش نزد ابن سینا می پردازیم. او در کتاب اشارات و تنبیهات، منطق را علم بررسی اشکال تفکّر معرفی می کند و تفکّر شرطی را نیز قسمی از تفکّر دانسته و در مورد آن به تفصیل بحث می کند. این توجه به تفکّر شرطی، ناشی از دغدغه ها و مسائلی است که ابن سینا با آن ها درگیر بوده و برای تبیین آن ها از منطق بهره جسته است. ابن سینا در شرایطی از مکان و زمان زندگی می کرد که اندیشه کلامی، تفکّر غالب زمانه وی بود و ازآنجاکه در مباحث کلامی از واقعیت های جهان و مصادیق باورهای دینی و روابط آن ها بحث می شود نه از مفاهیم و امور ذاتی و اندراج آن ها، لذا ابن سینا به منطق شرطی که روابط میان امور واقع را تبیین می کند التفات بیشتری داشت و چون منطق ارسطو را با توجه به مبانی خاص فلسفی آن در تبیین این قسم از تفکّر ناتوان می یافت، سعی درکمرنگ کردن رابطه منطق و متافیزیک و درنتیجه صوری تر کردن منطق ارسطویی نمود.
منطق سنتی موجهات ، اختلال در ساختار قضیه و انحصارگرایی در جهات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمایز ساحت شناخت از افق واقع و تفکیک احکام حاکی از محکی، از مهم ترین و حساسترین مباحث معرفت شناسی است. قواعد منطق عهده دار تحلیل و تبین قوانین کشف مجهول تصوری و تصدیقی است. در منطق سنتی قضیه به عنوان موضوع منطق تصدیقات، معقول ثانی منطقی است و حقیقتی صوری و حکایی دارد. منطق صورت عهده دار تامین ابزار صحت تالیف و ترکیب و استنتاج از قضایاست. محتوای قضیه، نوع پیوند آن با خارج و میزان استقامت معنایی آن از این حوزه بیرون است، به نظر می رسد طرح مباحث موجهات در منطق سنتی، در برخی موارد اسباب تداخل ماده و صورت و اشراب برخی احکام عینی به قضیه ذهنی را فراهم کرده است. ورود فعلیت و دوام و استعداد به موطن قضیه، امری فراتر از حیث صوری در قضیه و مربوط به فرایند تحقق عینی اوصاف و اتصاف موضوع به محمول در عالم خارج است. افزودن این قیود به ساختار قضیه، موجبات اختلال، پیچیدگی، اختلاف، ابهام موجهات در منطق سنتی را فراهم آورده است. در این مقاله، به روش تحلیلی نشان داده ایم، که فضای رایج در منطق سنتی هم در افزودن قیود به ساختار قضیه و هم در اکتفا به جهات محدود محل تامل و مناقشه است.
منطقِ هگل به مثابه روشی معرفت شناختی-وجودشناختی برایِ یگانه گردانیِ اندیشه و وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باورِ هگل، منطق نمی تواند ازپیش برایِ تعیّناتِ اندیشه صورتی برسازد، بل که هر تعیّنی صورتِ ویژه یِ خود را دارد. جوهره یِ دگرگون شده یِ روح در منطقِ سنّتی احساس نمی شود و به همین سببْ منطقِ سنّتی به تعیّناتِ پیشینِ روحْ دل خوش است ولذا نه می تواند تعیّناتِ جدیدِ روح را مفهومی کند، و نه متافیزیکِ ویژه ای برایِ هر قومبرسازد. چُنین منطقی به سببِ ناتوانیِ در مفهوم سازی سرانجام به شکاکیّت منجر خواهد شد. در این نوشتار تبیین نموده ایم که چگونه منطقِ معرفت شناختی-وجودشناختیِ هگل سرشتِ اندیشه را دگرگون می سازد.از نظر او،رسالت منطقنه اندیشه ورزیِ صوریِ صِرفْ، بلکه یگانه گرداندن و این همان نمودنِاندیشه با«وجود» است. از این رو منطقِ ویافزون بر اینکهدارای محتوا است،محتوایِ آن تعیّناتِ اندیشه ورزی را نیز آشکار می سازد. منطقِ هگل یک نظامِ فلسفیِ کامل را دربَر دارد، و به سببِ کارآمدی در مفهوم سازی برایِ تمامیِ تعیّناتِ روح؛ اندیشه را به جست وجویِ یک متافیزیکِ نظام مند وامی دارد، بنابراین در منطقِ معرفت شناختی-وجودشناختیْ متافیزیک شدنی است بی آن که به دامِ دگماتیسمی که کانتْ ما را از آن پرهیز داده-امّا خود در آن گرفتار شده-بود، گرفتار شویم.
نقش تقنینی و تفسیری شکل گرایی در اسناد تجارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
97 - 123
حوزه های تخصصی:
چگونگی اجرای مقررات اسناد تجاری و تحقق اهداف قانونگذار در این حوزه مستلزم شناخت اصالت شکل و قواعد ناظر بر آن می باشد. از این رو نقش تقنینی و تفسیری شکل گرایی در اسناد تجاری موضوع پرسش قرار می گیرد. به پرسش یادشده به روش «تحلیلی» و با تأکید بر اصول و قواعد حاکم بر اسناد تجاری، پاسخ داده شد و این نتیجه حاصل شد که اصلی ترین مبنای قواعد اسناد تجاری شکل گرایی به معنای اصالت شکل معین و واجد ضمانت اجرا است و اصول اساسی چون استقلال امضاها و غیرقابل استناد بودن ایرادات جز با اصالت شکل قابل تحقق نیست. هدف از اصالت بخشی به شکل نیز ایجاد «سرعت» و «اعتماد» و «پیش بینی پذیری دعاوی» ناشی از سند می باشد تا با اعتبار بخشی به اسناد تجاری، آن را به جایگزینی مطلوب برای پول بدل نماید. در این راستا و در بعد تفسیری، حقوقدان و یا دادرس باید به اهدافی که مقنن از شکل گرایی دارد توجه نماید تا سرعت گردش سند و اعتماد به آن برای تحقق هدف قانونگذاری افزایش یابد.
حقیقت و خطاناپذیری در «منطقِ هویتِ مطلقاً متناقضِ» نیشیدا و «منطقِ صوری - شهودیِ» ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
581 - 596
حوزه های تخصصی:
غایت نهایی فلسفه ورزی، دست کم در فلسفه کلاسیک، دریافت حقیقت خطاناپذیر است. فیلسوفان با دیدگاه ها و مبانی فکری مختلف می کوشند ساختاری برای دریافت حقیقت بنا نهند. نیشیدا فیلسوف ژاپنی مکتب ذن، کسب حقیقت را بر مبنای دیدگاهی می داند که آن را «منطق هویت مطلقاً متناقض» نام می دهد. از سوی دیگر، ملاصدرا نیز دریافت حقیقت خطاناپذیر را در نظرگاهی عرضه می کند که نگارندگان از آن به «منطق صوری - شهودی» یاد می کنند. پژوهندگان فهم دیدگاه نیشیدا را در گرو آگاهی از سه مبنای آن می دانند که عبارت اند از: فلسفه و کوآن های ذن، تفاوت مفاهیم صوری و متناقض، و نیستی مطلق. نیشیدا و ملاصدرا هر دو در کنار باور به کاستی های ساختار منطق صوری، آن را برای دستیابی به حقیقت، ناتمام می پندارند. ایشان ادراک را نه انفعال صرف بلکه امری از سنخ فعل و صدور به شمار می آورند. ملاصدرا برهان را آغاز دستیابی به حقیقت و شهود را انجام آن می داند. نیشیدا اما از مفهوم «عمل - شهود» اسم می برد و تأکید می کند ما حقایق را از این طریق می بینیم و به این ترتیب عمل می کنیم. او عمل - شهود را وحدت تضادهای دین و عمل می داند. بااین وجود، نیشیدا اکیداً از اینکه دیدگاه او رنگ و بویی عرفانی یا دینی بیابد، پرهیز می کند و شهود را به عنوان حالت منفعل ذهن یا نوعی خلسه رد می کند. در مقابل اما ملاصدرا شهود را دریافت حقیقت از رهگذر پیوند نفس با عالم مجرد و در مراتب والای عرفانی محسوب می کند. پژوهندگان می کوشند در این نگاشت با روش کیفی و تحلیلی- توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای با محوریت آثار دست اول ملاصدرا و نیشیدا به پرسش های اساسی این پژوهش پاسخ گویند.
آگزیوماتیزاسیون، روشی منطقی برای نقد کتاب
هدف این مقاله معرفی روش «آگزیوماتیزه کردن» است، روشی که برای خلاصه، درک عمیق مطالب و نقد کتب علمی در جامعه شناسی کاربرد زیادی دارد. «آگزیوماتیزه کردن» روشی در ریاضیات است که می توان با استفاده از آن، گزاره های اصلی و فرعی یک متن علمی را به صورت منطقی و به روش اصل موضوعی استخراج کرد. این روش، بیانگر قدرت تفکر بالاست و در فهم عمیق مطالب، بسیار مؤثر و تسهیل کننده است و با جداکردن گزاره های کلی و جزئی از یکدیگر به نوعی به خلاصه کردن کتاب کمک می کند. در این مقاله پس از بیان نکات مهم درباره این روش، در بخش یافته ها به نمونه ای از این روش در کتاب «قواعد روش جامعه شناسی دورکیم» اشاره می شود تا روش کار این روش به طور واضح تر مشخص شود. نتیجه استفاده از این روش در این کتاب، این است که در هر فصل چند ادّعا استخراج گردیده است و با رعایت قواعد منطقی در منطق صوری، دلیل این ادّعا نیز واضح شده است.
روش «عناصرشناسی معاملات» جعفری لنگرودی در برابر «منطق صوری» و روش «صدق اسم» و «ارکان و شروط»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی دادگستری سال ۸۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۲۵
307 - 329
حوزه های تخصصی:
در هر علمی بر اساس روشی خاص، به بررسی مسائل پرداخته می شود. روش از مهم ترین ارکان هر پژوهش است و نتایج پژوهش تابعی از روشی است که در آن به کار گرفته شده است. از منظر روش شناسانه می توان نقاط ضعف و قوت هر پژوهشی را یافت. پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی به ارزیابی روش های رایج فقهی حقوقی در بررسی ماهیات حقوقی در حوزه معاملات می پردازد و ضمن بیان معایب و مزایای روش های فعلی، روش عناصرشماری استاد جعفری لنگرودی را تبیین و انتخاب می کند. در این روش، با تکیه بر عرف و اصالت عمل و انتقاد از منطق صوری و روش های مبتنی بر شرح الفاظ و همچنین احتراز از کاربست عناوین اختلاف برانگیز نظیر شرط، رکن و سبب، روش استدلالی خاص معرفی می شود. نظریه عناصرشناسی می تواند در تعیین ماهیت برخی از عقود و تمییز آن ها از دیگر انواع عقد راهگشا باشد.