مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نقد ادبی
حوزه های تخصصی:
درس""مواد و خدمات کتابخانه برای کودکان و نوجوانان ازجمله د روسی است که در دورهء کارشناسی کتابداری به دانشجویان آموخته می شود. چگونگی نقد کتابهای کود کان ,یکی از مطالب مورد اشاره در این درس است. کتاب ""گذری در ادبیات کود کان "" از جمله منابع این درس در "" مشخصات کلی, برنامه و سرفصل دروس دوره کارشناسی کتابداری- کارشناسی (در دو شاخه): علو م انسانی و اجتماعی , علوم پایه است. در این کتاب، معیارهایی در مورد چگونگی نقد ظاهری و محتوایی کتابهای کو دکان ارائه شده که به نظر می رسد هنوز هم در آثار جدید منتشره در مورد ادبیات کودکان دیده می شود. نوشتهء حاضر پس از بررسی میزان کارآیی این روش، نقاط ضعف آن را از طریق مقایسه با خود این روش و نیز، کتابهای مشابه ،روشن و روشی تازه برای انجام نقدکتابهای کود کان ارائه می کند.
هنجارگریزی در خمسه نظامی
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجوی، در شعر زبانی پیچیده و استعاری دارد. او با واژگان بسیار بازی می کند و برای تاثیرگذاری عاطفی، بر مخاطب می کوشد. این نوشته، پژوهشی درباره زبانِ شعریِ او بر اساس نظریه های فرمالیستی با هنجارگریزی است. مهم ترین وجه هنجارگریزی، دوری از تکرار لفظ و معنای عادی است، آن چیزی که شاعر همیشه در پی آن بود. ما با بررسی عناصر این بافت می توانیم ترفندهای هنری و شاعرانه وی را در خلق آثار ادبی کشف کنیم. نظامی، با عدول از زبان معیار و آشنایی زدایی، به خلق این زبان پرداخته است. البته، هنجارگریزی باید بر اساس زبان هنجار و زمان کاربرد آن بررسی شود. در ساختار شعر وی، هنجارگریزی های موسیقایی، واژگانی، دستوری و معنایی نقشی اساسی دارند.
«جریان سیال ذهن» در داستان های «مصطفی مستور»
حوزه های تخصصی:
با شکوفایی جریانِ عظیمِ «مدرنیسم» در قرن بیستم که همه حوزه های حیاتِ بشری را تحتِ سیطره خویش قرار داد، در ادبیات نیز شاهد دگردیسیِ رمان و پیدایشِ شیوه های نوینی برای روایتِ داستان بودیم. اصطلاح استعاریِ «جریان سیال ذهن» که نخستین بار توسط «ویلیام جیمز» آمریکایی در حوزه علم روانشناسی مطرح شد، طیِ همین پروسه «مدرنیسم» واردِ حوزه ادبیاتِ داستانی شده، به شیوه ای مدرن به روایتِ رمان مبدل گشت. در قالبِ این مقاله کوشیده ایم پس از اشاره ای گذرا به ویژگی ها و مشخصه های «جریان سیال ذهن» با انتخابِ داستان هایی از «مصطفی مستور» که آثارش بیشترین شباهت را به شیوه «جریان سیال ذهن» دارد، آنها را از منظرِ انطباق با معیارهای داستانِ «جریان سیال ذهن» مورد بررسی و نقد قرار دهیم. به بیانِ دیگر این مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش است که می توان تعدادی از داستان های «مصطفی مستور» را – آنگونه که آیا برخی از منتقدین گفته اند- در مجموعه داستان های «جریان سیال ذهن» جای داد؟
در کنار آنچه به عنوان هدف غایی این مقاله عنوان شد، باید گفت که صفت «جریان سیال ذهن» به آن دسته از داستان ها اطلاق می شود که دارنده همه یا بخش اعظمی از ویژگی های «جریان سیال ذهن» باشد. بدین ترتیب نمونه های مستخرج و ارائه شده از داستان های مستور برای تک تک ویژگی های «جریان سیال ذهن» نه به معنای قطعیتِ انتسابِ آنها به این شیوه از داستان پردازی، بلکه کوششی است تا درصدِ وجودِ این ویژگی ها و شدت و ضعفِ آنها در داستان های موردِ بررسی نشان داده شود
بررسی قصّه های «دیوان» در شاهنامه فردوسی (بر اساس نظریه ریخت شناسانه ولادیمیر پراپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نقدهای زیادی وجود دارند که بر کارکردهای ساختاری استوارند. ساختارگرایان همواره در پی آن بودند که به الگوهای روایتی مشخص دست یابند تا به کمک آنها، قصهها و داستانها را مورد بررسی قرار دهند. از بین آثار به وجود آمده، کار ولادیمیر پراپ از همه مهمتر بود؛ وی با تجزیه و تحلیل قصههای روسی پریان، نموداری شامل سی و یک خویشکاری ارائه کرد و معتقد بود، این الگو را میتوان در مورد سایر قصههای عامیانه و حتی رمانها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققّان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد.
شاهنامه فردوسی از جمله آثاری است که در آن داستانها و داستانوارههای فراوانی دیده میشود. از جمله آنها، داستانهایی است که در آنها دیوان از نقشورزان اصلی هستند. در این مقاله سعی شد تا نمودار خویشکاریهای پراپ و روش ریختشناسانه وی در داستانهای دیوان پیاده شود تا مشخص گردد، نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستانها انطباق دارد. بررسیها و تجزیه و تحلیل این داستان ما را به این نتایج رسانده است که قصههای دیوان در شاهنامه قابل بررسی با کارکردهای ریختشناسانه پراپ است و توالی کارکردهای مورد نظر پراپ نیز در این داستانها دیده می شود. حرکتهای موجود در این داستانها از نظر موضوع و محتوا، بیشتر از نوع اول حرکتهای پراپ یعنی «بسط از طریق خویشکاری H-I (جنگ و کشمکش) هستند و خویشکاری «طلسم» یا «افسون» در اکثر داستانها حضور دارد. در برخی داستانهای دیوان، بعضی کارکردها تکرار شدهاند که این امر علاوه بر تاکید بر اهمیت حادثهای که رخ میدهد و توانایی های خاص قهرمان، نوعی حالت تعلیق در قصه به وجود میآورد.
قدامه بن جعفر و اهمیت آراء و آثار او در نقد و ادب اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان شیوه های مرسوم نقد ادبی در فرهنگ ایرانی اسلامی، نقد منطقی یکی از مهم ترین و دامنه دار ترین شیوه های نقد ادبی بوده است. بنیان گذار این شیوه، قدامه بن جعفر است که با نوشتن کتاب «نقدُ الشعر» خود باعث پیدایش بحث هایی درازدامن و پیچیده در حیطه فهم و تحلیل اثر ادبی شد. در واقع، با طرح این رویکرد، دو مساله مهم در نقد و ادب مسلمین به میان آمد: نخست بررسی میزان دخالت و تاثیر عقل در آفرینش و تحلیل اثر ادبی و دیگر میزان نفوذ و تاثیر فلسفه یونانی به ویژه ارسطو و بالاخص بوطیقا و رطوریقای او بر نقد و ادب مسلمین؛ قدامه با تاسیس یک سیستم نقادی خردمحور، برای نخستین بار به اصول و مؤلفه های نقادی نظم و انسجام بخشید و بر اساس موازین فلسفی و منطقی، ملاک هایی عام و استوار را پی انداخت. هدف این مقاله بازکرد دیدگاه های قدامه و تحلیل تاثیرات او بر فرهنگ و ادب ایرانی- اسلامی است.
زبان و نوشتار زنانه؛ واقعیت یا توهم؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش زنان (feminism) در آغاز قرن بیستم برای احقاق حقوق زنان در مسائلی مانند استقلال مالی، تحصیلات و حق رای مطرح شده و در ادامه راه از جنبشی تماماً سیاسی به جنبشی فرهنگی و ادبی مبدل گشته است. در شاخه رادیکال و پست مدرن این جنبش ادعا می شود: «زبان و نوشتار زنانه» (ecriture feminine) به عنوان گونه ای تازه از زبان، توسط نویسندگان و شاعران این جنبش پا به عرصه حیات گذاشته است. طرح این نظریه در بستر تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع غربی ایجاد شده و ایدئولوژی غالب مانع نقد و بررسی علمی آن شده است. وجود چنین زبانی با منطق شکل گیری خودِ زبان سازگار نیست و عنصر جنسیت نمی تواند عامل مؤثری برای ایجاد زبانی مستقل باشد. بنابراین، زبان و نوشتار زنانه امری موهوم است. در این پژوهش، دلایل امتناع وجود این زبان را مطرح خواهیم کرد تا در نهایت اثبات کنیم در آثار ادبی زنانه، ما با «سبک نوشتار زنانه» که حامل تجربه، لحن و عناصر درون مایه ای زنانه است، مواجه هستیم و زبان و نوشتار مستقل زنانه چنانکه ادعا می شود، نمی تواند تعین داشته باشد.
مبانی نقد اجتماعی در ادبیات
حوزه های تخصصی:
ادبیات به عنوان یکی از مهم ترین عوامل انتقال فرهنگ هر ملت، به قدر پیچیدگی زندگی و فرهنگ، دارای اجزا و عناصر پیچیده ای است. اگر نقد را ابزاری برای سوق دادن ادبیات به سمت خلاقیت بدانیم، آن گاه جایگاه ضروری و درعین حال حساس آن را در میان جوامع درک خواهیم کرد. نقد به مثابة وجدان بیدار ادبیات، آن را از خود فریبی می رهاند و دریچه های تازه ای را به سوی خلاقیت و تکامل هرچه بیشتر به روی آن می گشاید. ناقدان در این زمینه می توانند به فراخور علاقه و تخصص خود، شیوه های مختلفی را برگزینند. نقد اخلاقی، نقد اجتماعی، نقد روان شناختی، نقد تاریخی، نقد زیبایی شناسانه و نقد تطبیقی از مهم ترین شاخه های نقد ادبی است که ضمن تلفیق با علوم دیگر و استفاده از دستاوردهای آن، وابستگی ادبیات را به علم از یک سو و به فرهنگ جامعه از سوی دیگر اثبات می کند. این پژوهش با نگاهی تحلیلی به نقد اجتماعی توانسته است ضمن تبیین مبانی نقد اجتماعی در ادبیات، از ورای آرای گوناگون و گه گاه متناقض موجود در این زمینه به نوعی همگرایی و همسویی دست یابد. براساس این، با تلقی جامعه به عنوان موضوع تفکر ادیب نه منبع آن، تعریف فردیت هنرمند یا ادیب به تمایز دیدگاه وی از دیگران و نیز پذیرش جنبه های هنری آثار ادبی به عنوان وجه تمایز هنر از علم، بسیاری از چالش های موجود در این زمینه برطرف خواهد شد.
فراهنجاری دستوری در شعر معاصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فراهنجاری دستوری، هنجارگریزی، نحوستیزی، کژتابی، عدول از هنجار، برجسته سازی و ... اصطلاحاتی است که طی چند دهه اخیر به محافل ادبی و متون نقد ادبی، راه یافته است. این پژوهش بر آن است که با تعریف این اصطلاحات و ارایه نمونه ها و مصداق های عینی از دو شاعر صاحب سبک ایران، کارکردهای این پدیده را به شیوه ای توصیفی-تحلیلی به نمایش گذارد. احمد شاملو به عنوان شاعری فرانیمایی (جزو شاعران مدرنیست متعارف) و رضا براهنی به عنوان نظریه پرداز و شاعری پست مدرن جهت انجام این تحقیق درنظر گرفته شده اند.از مقایسه ونقد ونظر دیگران نیز به فراخور موضوع استفاده گردیده و سرانجام تئوری این نظریه پرداز (براهنی) باشعر وی انطباق داده شده است.
بررسی تطبیقی اندیشه های نقدی قدامه بن جعفر، ارسطو و افلاطون (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین آراء نقدیة لقدامة بن جعفر، أرسطو و أفلاطون)
حوزه های تخصصی:
سیر نقد یونانیان، شکوفایی علمی عظیمی را میان منتقدان عرب عصر عباسیان به سبب شیوع کارهای ترجمه و نقل تمامی آثار عملی باقیمانده از آثار یونانیان که محفوظ مانده بودند، به ویژه کتاب شعر و سخنوری، موجب شد. کمترین شکی وجود ندارد که اعراب این دو کتاب را می شناختند و از محتویات آنها ــ که آرا و نظریات ارسطو را درباب شعر یونانی و سخنوری یونانی دربر می گرفت ــ آگاهی داشتند. به نظر می رسد که ادبیات عرب به خصوص در دوره عباسیان، تحت تاثیر یونانیان، به ویژه در فلسفه و منطق، باعث ایجاد بعضی جهت گیری های فکری در زندگی عقلی اعراب شد، که در شکوفایی علم کلام نزد اعراب و نیز پیدایش فلسفه اسلامی سهیم بود. بر همین اساس، به طور حتم، عرصه ادبیات عرب در محاصره تاثیر فرهنگی ای قرار داشت که در محیط های فکر عربی و اسلامی رواج یافته بود و آن فرهنگی بود که تنها به آثار فکری عربی یا اسلامی اکتفا نمی کرد، بلکه تمامی آنچه اعراب از آثار یونانیان و دیگران به دست آورده بودند را دربر می گرفت و این گونه بود که ادبیات عرب توانست حیات فکری جدیدی را به تصویر بکشد. قدامه بن جعفر یکی از منتقدان برجسته عصر عباسی اول است که در افکار نقادانه خود از اندیشه های ارسطو، افلاطون و نیز نقادان دیگر عصر خویش بهره برده است. در مقاله حاضر، اندیشه های مهمی که باعث شد بسیاری از علمای بزرگ بلاغت بعد از وی از او تبعیت کنند، بررسی می شود.چکیده عربی:إن العصر العباسی عرف بعصر الترجمات حیث شهد هذا العصر ترجمة کتب نقدیة من الیونانیة إلی العربیة إلی جانب الترجمات فی باقی العلوم؛ وکان للترجمات النقدیة سیما کتابی الشعر والخطابة أثر عظیم علی الانفتاح النقدی بین النقاد العرب فی ذلک العصر. ولا شک أن العرب کان یعرف هذین الکتابین الذی یضمان آراء أرسطو حول الشعر الیونانی وخطابتها کما أن العرب کانوا علی علم بمضامین الکتابین. ویبدو أن أدباء العرب اتجهوا اتجاهات خاصة فی حیاتهم العقلیة بعد تأثرهم بالیونانیین فی العصر العباسی وکانت لهذه الاتجاهات نتیجة إیجابیة فی تطور علم الکلام وظهور الفلسفة الإسلامیة.یعتبر قدامة بن جعفر أحد المنتقدین الکبار فی العصر العباسی الأول وتأثر فی عقائده النقدیة بآراء أرسطو، وأفلاطون، وباقی النقاد الذین عاصروه. یدرس هذا المقال بعض آراء قدامة الرئیسة التی أدت إلی تقفی أثره من قبل العلماء الذین جاؤوا بعده.
تجزیه و تحلیل قصه سمک عیار بر اساس نظریه ولادیمیر پراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، که روایت شناسی به عنوان علم مطرح شده است، روایت شناسان تلاش کرده اند به الگوهای روایتی مشخصی دست یابند تا بتوانند تمام ساختارهای روایتی، چه قصه های قدیمی و چه رمانهای امروزی را با این الگوها تجزیه و تحلیل کنند. در این زمینه نیز تلاشهای فراوانی توسط محققان انجام شده است، اما کار ولادیمیر پراپ تا زمان خود از دیگران پرثمرتر بوده و نظریه او به رغم کاستی هایش، تحول عظیمی در علم روایت شناسی به وجود آورده است. پراپ در کتاب ریخت شناسی قصه های پریان به توصیف قصه ها بر اساس اجزای سازنده آنها و روابط متقابل این اجزا پرداخته است. پراپ پس از تجزیه و تحلیل صدقصه از قصه های روسی به سی و یک خویشکاری دست یافته است. او معتقد است می توان قصه های عامیانه و حتی رمانسها را نیز با این الگو تجزیه و تحلیل کرد. این مقاله می کوشد تا الگویی را که پراپ از تجزیه و تحلیل قصه های پریان به دست آورده است بر روی قصه سمک عیار نشان دهد و با نتایج تجزیه و تحلیل پراپ مقایسه کند؛ به عبارت دیگر، این مقاله سعی در ریخت شناسی قصه سمک عیار دارد. اگر چه کار پراپ درباره قصه پریان است، نظریه های او چنان ظرفیت زیادی دارد که شامل قصه های ایرانی از جمله قصه سمک عیار هم می شود. بسیاری از کارکردها و کنشهای بررسی شده در قصه سمک عیار، کم و بیش با روایت شناسی پراپ یکسان است و این مقاله بر مبنای نظریه او است.
اصالت تجربه در غزلهای سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سنت نقد ادبی فارسی اعتقاد بر این است که با سنایی غزنوی شعر فارسی از دایره تنگ اشرافیت و مادیگرایی عشرت جویانه دربارها بیرون آمد و به عرصه های نوین معرفت اندیشانه قدم نهاد و با توده های مردم درآمیخت. به نظر می رسد نقش سنایی غزنوی در کنار ایجاد تحول مضمونی و تغییر رویکردهای شعر فارسی در برگرداندن اصل «تجربه مداری» (Experimental) شعر نیز قابل توجه است؛ چیزی که در نقد ادبی ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. سنایی علاوه بر ایجاد تحول مضمون و محتوای غزل، آن را به سوی تجربه مندی سوق داد و غزلیاتی سرود که حامل عوالم کشف و شهودهای عارفانه اش بود و از این نظر راه تکرار و تقلید را بر غزل فارسی بست و پیشگامی موفق برای شاعران بزرگ بعد از خود مانند عطار، سعدی و حافظ شد. در این مقاله اصل تجربه مندی را در غزلیات سنایی بررسی خواهیم کرد تا اصالت شعر و غزل او را در حوزه انسجام ساختاری و وحدت معنایی ابیات نشان دهیم؛ انسجامی که از طریق حفظ تجربه شهودی و بازسازی آن در زبانه شاعرانه ایجاد شده است.
سهراب سپهری، اندیشه ای عادت ستیز، شعری هنجارگریز؛ بررسی سه دفتر شعر «صدای پای آب، مسافر و حجم سبز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای گوناگون امروزه به آثار ادبی، همزمان متن و محتوا را در نظر می گیرد و از افراط و تفریط های پیروان فرمالیسم و محتواگرایان دوری می جوید. کسانی چون باختین و گلدمن، شیوه تحقیقاتی خود را بر چنین رویکردی بنیان نهاده بودند. در این رویکرد اعتقاد بر این است که میان محتوای اثر و جهان بینی نهفته در آن با متن اثر، رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. بررسی شعر سهراب سپهری می تواند گواهی بر درستی چنین رویکردی باشد؛ چرا که می توان میان اندیشه عادت ستیز سپهری و زبان هنجارگریزش ارتباط برقرار کرد.
مطالعه شعر سپهری نشان می دهد که اندیشه عادت ستیز او بر زبانش نیز تاثیر گذاشته است. نمونه های فراوان هنجارگریزی و هنجارشکنی در شعر او موکد این امر است. نکته قابل تامل اینکه سپهری از بین انواع هنجارگریزیها (= معنایی، واژگانی، زمانی) بیشتر از هنجارگریزی معنایی مانند تشخیص، پارادوکس، کاربرد تصاویر و ترکیبات تازه، نماد و حس آمیزی و ... استفاده کرده و از انواع دیگر هنجارگریزی، کمتر بهره جسته است. دلیل این امر را باید در اندیشه و نظام خاص فکری سهراب جستجو کرد که از سویی بیشتر در پی توجه به معنا و ارایه مضامین و اندیشه های عرفانی است و از سویی دیگر هر گونه رویکرد به گذشته را نفی می کند و همواره در پی تازگی و غبارروبی از هستی است. بنابراین نمی توان انتظار داشت از هنجارگریزی زمانی (باستانگرایی)- که مخالف دیدگاه فکری وی است- استفاده کند.
نقد و بررسی روانکاوانه شخصیت زال از نگاه آلفرد آدلر
حوزه های تخصصی:
در میان رویکردهای گوناگون نقد و بررسی آثار ادبی که از ابتدای قرن بیستم شکل گرفت، نقد روانکاوانه ی آثار هنری و تحلیل متون ادبی از منظر روانشناسی از ویژگی خاصی برخوردار است. فروید به عنوان بنیانگذار روانکاوی توانست با توجه به دریافت های جدید و نوآورانه ی خویش از روان انسان و کشف ابعاد جدیدی از وجود آدمی، قرائت تازه ای را از متون ادبی و اساطیری و آثار هنری به مخاطبان خود ارائه دهد. توجه وی به تحلیل روانی مولف از خلال اثرش، بزرگترین دستآورد او در این زمینه بود. پس از وی نقد روانکاوانه دستخوش تحولات گوناگونی شد که یونگ، آدلر، ارنست جونز، اریک اریکسون از جمله ی فعالان در زمینه ی تحول و پرورش این روش نقد بودند. در جریان این تحولات یکی از برجسته ترین روش های تحلیل آثار ادبی، نقد و تحلیل شخصیت های اثر ادبی از منظر روانشناسی است که توسط شاگردان فروید بویژه ارنست جونز پیگیری شد و به عنوان یکی از برجسته ترین رویکردهای نقد روانکاوانه ی کلاسیک مطرح گردید که این روش به دلیل پویایی و ساختارمندی خود، تا زمان کنونی نیز به صورت رویکردی برجسته و مطرح در نقد روانکاوانه ی مدرن، از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین در این تحقیق سعی بر آن شده است که شخصیت زال در شاهنامه از نگاه روانشناسی مورد نقد و بررسی قرار گیرد و ویژگی روانی این شخصیت در چارچوب نظریه عقده ی حقارت و برتری جویی آلفرد آدلر تحلیل و بررسی شود.
راز توفیق شعر «باران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هنر به صورت عام و شعر کودک به وجهی خاص تاکید بر تنظیمات زیباییشناسانه و ترفندهای زبانی، ادبی و ساختاری است؛ چرا که ادبیات کودک و نوجوان باید بیش تر از هنرهای دیگر در جهت میزان و چگونگی ایجاد ارتباط ارزیابی شود. هانس روبرت یاس نسبت متن ادبی با مخاطبان کودک و نوجوان را کاربردی نظری و زیباییشناسیک می داند که یکسره از بافت اجتماعی و کاربرد تاریخی جداست (Lemon، 1962: 43) در ادبیات کودک ایران، شعر «باران» یکی از خوش ساخت ترین و گویاترین و به تبع آن موفق ترین آثاری است که بیش از چهل سال در کتاب های فارسی دوره ی ابتدایی جا خوش کرده است. راز این ماندگاری و توفیق چیست؟ بی شک یک اثر ادبی با تکیه بر محتوا و بافت تاریخی نمیتواند اقتدار خود را برای طولانی مدت حفظ کند؛ زیرا با گذشت بافت تاریخی و کهنه شدن مضمون و موضوع، آن اثر نیز رونق خود را می بازد و بی مصرف می شود. به نظر می رسد اشارت ها و انتظارات فرمالیستی و زبانی تعبیه شده در ساختمان شعر «باران»؛ مانند جسمیت زبان، قدرت تطبیق پذیری فراوان، ساختار اپیزودیک، موسیقی غنی، پایان پذیری خلاق و.... از عوامل توفیق شعر «باران» می باشد. در این مقاله سعی می شود این مسأله مورد بررسی قرار گیرد
فهمی از رندی های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره ی حافظ و انواع ایهام در شعر او بسیار نوشته اند، به قدری که شهرت حافظ به ایهامگویی بر همگان آشکار است. ایهام تبادر آن است که واژه ای از کلام، واژه ی دیگری را که تقریباً با آن هم شکل یا هم صدا است، به ذهن متبادر کند؛ معمولاً واژه ای که به ذهن متبادر می شود، با کلمه یا کلماتی از کلام، تناسب دارد. این صنعت در ادب فارسی و بلاغت، به نام های بسیاری از جمله: ایهام جناس، ایهام تناسب، ایهام جناسِ گونه گون خوانی، ایهام چندخوانشی، ایهام چندگونه خوانی و ایهام دوگونه خوانی، معروف است. تعدادی از ایهام تبادرهای شعر حافظ، قبلاً کشف و معرفی شده است؛ با این حال یک بررسی تخصصی در حوزه ی ایهام تبادر در دیوان حافظ، زیبایی های پنهان اثر او را بیش تر و آشکارتر می کند و نشان می دهد چه مقدار از رندی های حافظ، فهم نشده باقی مانده است. آن چه در این مقاله آمده، تعدادی از ایهام تبادرهای دیوان حافظ است که به طور کلی، در سه سطح طبقه بندی شد ه است: 1. در سطح واژه؛ 2. در سطح ترکیب؛ 3. در سطح بیت.هر کدام از موارد فوق برحسب شکل ظاهری و معنای «متبادِر» و «متبادَر» در چهار نوع بررسی شده است:- نوع اول: نمونه هایی که به خاطر خط) تصحیف) و تلفظ، دوگونه خوانده می شوند؛- نوع دوم: نمونههایی که متبادِر و متبادَر، هم مرکب و هم بسیط خوانده می شوند؛- نوع سوم :نمونههایی که متبادِر و متبادَر همچون جناس زاید، حرفی کم یا زیاد دارند؛- نوع چهارم :نمونه هایی که متبادِر در یک بیت و متبادَر در بیت دیگری است.در ادامه ی مقاله بعد از ذکر نمونهها، ایهام تبادر در شعر حافظ بررسی و تحلیل شده و با ذکر دلایل و قراینی از دیوان حافظ، تعمدی بودن احتمالی بعضی از این نمونه ها، ارائه شده است
بازتاب حکمت ایرانی در آثار سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار تکمله ای است بر مقاله ای با عنوان «تأثیر پندهای انوشروان و بزرگمهر بر گلستان سعدی» که در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم به چاپ رسید. همان طور که از نام مقاله بر می آید، هدف، نشان دادن تأثیر پندهای منسوب به انوشروان و بزرگمهر در گلستان سعدی است. بر خلاف مقاله مذکور که دامنه کار به گلستان سعدی و انوشروان و بزرگمهر محدود شده بود، در این مقاله چند شاهد جدید از دیگر آثار سعدی یافته ایم که سرچشمه های آن ها را در حکمت های ایرانیان باستان پیدا کرده ایم. به علاوه برای هر مضمون، سعی کرده ایم مضامین مشترکی از ادب فارسی و عربی ارائه کنیم و با نگاهی به شرح و تحلیل متون ادب فارسی، نشان دهیم که جای این نوع پژوهش های تطبیقی و جست وجوی سرچشمه های فکری ادیبان و گویندگان فارسی زبان در تحقیقات ادبی ما خالی است و با توجه به اینکه منابع قدیم عربی پر از اخبار ایرانیان باستان است بنا به قول «خوشتر آن باشد که سر دلبران / گفته آید در حدیث دیگران» لازم است تجدید نظر کلی نسبت به این موضوع صورت گیرد. نقد و بررسی دیدگاه های حسین علی محفوظ از دیگر مقاصدی است که در این مقاله به دنبال آن هستیم، زیرا نویسنده مذکور بی توجه به پیشینه افکار ایرانی سعدی، بسیاری از مضامین حکمی او را برگرفته از ادب عربی دانسته و متأسفانه این شیوه کم و بیش، در شرح و تحلیل آثار ادبی پس از او، به شکل ناخواسته پیروی شده است.
نظریه میل محاکاتی رنه ژرار و تبیین آن در چند داستان شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه میل محاکاتی یکی از نظریه های مهم انسان شناسی در سده بیستم میلادی است که بر مبنای مطالعات تاریخی و ادبی، توسط رنه ژرار، اندیشمند معاصر فرانسوی، ارائه گردیده است و می تواند در بسیاری از شاخه های علوم انسانی، به ویژه نقد ادبی، کاربرد داشته باشد. بر پایه این نظریه، منشا اکثر تنازعات و خشونت ها در تاریخ، میل محاکاتی و به تبع آن رقابت و تنازع محاکاتی است و جوامع بشری همواره در طول تاریخ برای کاستن از حدت و شدت تنازعات محاکاتی، پدیده ای به نام قربانیِ بلاگردان را وجه المصالحه ارباب قدرت قرار داده اند. از نظریه میل محاکاتی می توان به خوبی برای تجزیه و تحلیل و نقد شاهکارهای ادبی و نیز اساطیر و حماسه های کهن بهره جست، زیرا به عقیده رنه ژرار، ویژگی مشترک همه این آثار آن است که نویسندگان آنها در تبیین سازوکار میل محاکاتی توفیق داشته اند. نظریه ژرار در بسیاری از داستان های شاهنامه فردوسی نیز قابل تطبیق است و تجزیه و تحلیل آنها بر این اساس می تواند افق های جدیدی در نقد ادبی فراروی محققان این عرصه قرار دهد.
تحلیل رویکردهای انتقادی منتقدان ایرانی به شعر کلاسیک
حوزه های تخصصی:
در نود سال اخیر، تکرار انتقاد از شعر کهن فارسی در حوزه های مختلف فکری، فرهنگی، ادبی و...، به این انتقادها وجهی گفتمانی داده است؛ به گونه ای که به عنوان مثال در بررسی آرای شاعران نوگرایی چون نیما یوشیج و احمد شاملو، با «گفتمان انتقاد از شعر کهن» مواجهیم.
گفتمان، مجموعه ای از گزاره هاست که در یک بازه زمانی، به طور منسجم درباره موضوعی خاص بیان می شوند و زبان را در آن زمینه تجهیز می کنند. در تبارشناسی که مهم ترین رویکرد روش شناختی میشل فوکو در تحلیل گفتمان است، با بازگشت به سرچشمه های شکل گیری و طبیعی سازی گفتمان، بسیاری از رویکردها و گزاره ها، ساخت شکنی، تحلیل و آسیب شناسی می شوند. مقاله حاضر نیز بر آن است که با بررسی، طبقه بندی، تحلیل انتقادی و آسیب شناسی رویکردهای انتقادی پنج تن از معرو ف ترین روشنگران ایرانی در قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی)، زمینه های شکل گیری و طبیعی سازی بسیاری از انتقادها به شعر کهن فارسی را نشان دهد. در این مقاله از روش توصیفی ـ تحلیلی با رویکرد انتقادی استفاده شده است.
براساس یافته های این پژوهش، روشنگران ایرانی با معیار اثبات گرایی علمی، تقلیل ادبیات به کارکرد سیاسی ـ اجتماعی، علمی و مادی، نگاه اثباتی به زبان و توجه به رسانگی زبان ادبی برای اطلاع رسانی، آموزش و تبلیغ، تعمیم معیارهای علوم تجربی و زیست شناختی به عناصر ادبی و... به نقد شعر کهن فارسی پرداختند و انتقادهای خود را در چهارچوب مفاهیمی چون برجسته نمایی، حاشیه رانی، تقابل، کلشیه سازی، سوء تشخیص و... طبیعی سازی کردند.
تحلیل داستان گنبد چهارم در منظومه ی غنایی هفت پیکر براساس نظریه ی ساختارگرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل عناصر داستانی و روایی بر اساس نظریه های ادبی از چند جهت لازم است ، نقد ادبی را روش مند می کند ، امکان باز یابی و ارزشیابی متون ادبی کهن ادب فارسی فراهم می شود ؛ دیگر این که صحنه ی نقد و نظر از شوائب پاک شده و معیارهای علمی هدایت گر فرضیه ها و ادعاها خواهد شد.
بر این اساس متنی از داستان پرداز بزرگ ادب داستانی ، نظامی گنجوی ، انتخاب شد تا بر اساس روش های موجود در نظریه ی ادبی بویژه نظریه ی ساختار گرایی نقد و تحلیل شود ، در این رهگذر معلوم شد که داستان چهارم در گنبد سرخ که روز سه شنبه اتفاق افتاد از حیث ساختاری روایتی کامل با همه ی اجزای کافی برای یک اثر داستانی کامل است. شاعـر ( نظامی ) جـز به ضرورت از نشانه استفاده نکرده و بیشتر کنش فاعلی شخصیت ها با مخاطب سخن می گویند و داستان را پیش می برند و شخصیت ها را معرفی می کنند . این شیوه از هنرهای زیبای نظامی در پرورش داستان است .
نقد جامعه شناختی رمان «سفر» محمود دولت آبادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی: