مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
آز
حوزه های تخصصی:
این مقاله کوششی است در شناخت "دیو آز" و بیان اهمیت آن در اساطیر یونانی و متون زرتشتی و به دنبال آن شاهنامه گرانسنگ فردوسی، که نخست شومی و پتیارگی این دیو تنومند و نیرومند و راه های مبارزه باا او در پارهای از منابع اساطیری و دین زرتشتی کاویده شده است. سپس اهمیت حضور او در شاهنامه فردوسی با استناد و استشهاد به ابیاتی از شاهنامه مورد توجه و بررسی قرار گرفته و کوشش شده است ضمن بیان و گزارش آزمندی پارهای از پادشاهان و پهلوانان شاهنامه، فریبکاری این دیو جادوگر و ناخرسند بیشتر باز نموده شود. همچنین پادشاهانی که فریفته این دیو نشده و تخم نیکی و داد و دهش کاشته و گذشته اند، معرفی شده اند. بیان تفاوت آزمندی و اندازه خواهی یا بهره گیری از بایسته های زندگی و ذکر شاخصه های آن، فرجام سخن این مقاله را تشکیل می دهد.
محورهای «آز» و کنشهای شخصیتهای آزمند در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آز در اوستا ?zi یا ?zay و در پهلوی ?z، به معنی زیاده خواهی، میل شدید، شهوت و نیز نام دیوی تبهکار است که در اساطیر زروانی و زردشتی، قدرتمندترین همدست اهریمن در نبرد با اهورامزدا به شمار می آید. در بندهش بر زیاده خواهی و سیری ناپذیری؛ در مینوی خرد بر فریبندگی؛ و در آموزه های زردشتی بر خود کامگی آن تاکید شده است. آز هماورد خرد است و از خشم، شهوت، دروغ، فریب، بی خردی و ... آدمیان، تناور می گردد و با نیکی، راستی، مهرورزی و خردمندی، ضعیف و لاغر. آز در شاهنامه، دیوی ستمکار، اساس بدیها، بن مایه بعضی از پیکارها، عامل کنش تعدادی از شخصیتها و پدیدآورنده بسیاری از کشتارهاست. فردوسی با تکیه بر باورهای اساطیری و متون دینی، محورهای مختلف آز را پیرنگ داستانهایش قرار داده و بر اساس آن، کنشهای شخصیتها را سامان بخشیده است. این مقاله با توجه به هدف، انگیزه و کنشهای ذهنی، گفتاری و رفتاری شخصیتهای آزمند، محورهای آزار را به پنج دسته تقسیم کرده: (1 قدرت؛ (2 خودکامگی؛ (3 رشک؛ (4 شهوت؛ (5 تنگ چشمی / خست؛ و در هر یک از محورها به تحلیل آنها پرداخته است. آز قدرت، بیش از همه، مورد توجه فردوسی بوده و پیچیده ترین و دشوارترین ساختار و نیز شوم ترین آثار را دارد. آز قدرت و خودکامگی اساس صبغه سیاسی - اجتماعی دارند و آز رشک، شهوت و تنگ چشمی، جنبه ضداخلاقی.
«آز» و «داد»: آسیب شناسی سیاسی شهریاری در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
تلاش فردوسی در شاهنامه برای رمزگشایی علل ظهور و سقوط قدرتها در تاریخ سیاسی ایران، مبتنی بر رویکردی آسیب شناسانه است که در قالب شعر، تجسم یافته است. وی معیاری برای دوام و ثبات نظامهای سیاسی ارائه کرده است. در این مقاله با توجه به «منطق عملی» اسپریگنز در شناخت اندیشه سیاسی، آرا سیاسی فردوسی بازخوانی شده است.
اژدهایی به نام آز
حوزه های تخصصی:
ضحاک همواره اسطوره ای شگفت در میان شخصیت های اساطیری در ادبیات پیش از اسلام بوده است، آیا می توان دوره مشخص تاریخی برای او جست و یا آنچنان که اوستا تصویر می کند او همچنان شخصیتی نیمه اهریمنی، نیمه انسانی است که هویت واقعی اش در غبار زمانهای دور دست ناپیداست? این مقاله سعی دارد پرتوی بر تندیس این اسطوره کهن بیفکند و از خلال یک مقایسه...
نظریه میل محاکاتی رنه ژرار و تبیین آن در چند داستان شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه میل محاکاتی یکی از نظریه های مهم انسان شناسی در سده بیستم میلادی است که بر مبنای مطالعات تاریخی و ادبی، توسط رنه ژرار، اندیشمند معاصر فرانسوی، ارائه گردیده است و می تواند در بسیاری از شاخه های علوم انسانی، به ویژه نقد ادبی، کاربرد داشته باشد. بر پایه این نظریه، منشا اکثر تنازعات و خشونت ها در تاریخ، میل محاکاتی و به تبع آن رقابت و تنازع محاکاتی است و جوامع بشری همواره در طول تاریخ برای کاستن از حدت و شدت تنازعات محاکاتی، پدیده ای به نام قربانیِ بلاگردان را وجه المصالحه ارباب قدرت قرار داده اند. از نظریه میل محاکاتی می توان به خوبی برای تجزیه و تحلیل و نقد شاهکارهای ادبی و نیز اساطیر و حماسه های کهن بهره جست، زیرا به عقیده رنه ژرار، ویژگی مشترک همه این آثار آن است که نویسندگان آنها در تبیین سازوکار میل محاکاتی توفیق داشته اند. نظریه ژرار در بسیاری از داستان های شاهنامه فردوسی نیز قابل تطبیق است و تجزیه و تحلیل آنها بر این اساس می تواند افق های جدیدی در نقد ادبی فراروی محققان این عرصه قرار دهد.
همه تا درِ آز رفته فراز (یک معنی ناشناخته آز در داستان رستم و سهراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیت: «همه تا در آز رفته فراز/ به کس بر نشد این در راز باز» در مقدّمه داستان رستم و سهراب یکی از ابیات دشوار و بحث انگیز شاهنامه است. درباره معنای این بیت و ترکیب «درِ آز» در آن تاکنون چند پیشنهاد مختلف مطرح شده است؛ از جمله: آز به معنای مرگ، آز در معنی افزون خواهی، درِ آز به معنی بالاترین حدّ زیاده جوییِ انسان برای آگاهی از راز مرگ و چیرگی بر آن. نگارنده به استناد قراینی، معنای «نیاز، احتیاج، آرزو و به طور کلّی خواست طبیعی آدمی» را برای «آز» پیشنهاد و بیت مورد بحث را این گونه معنا کرده است: همه آدمیان نیازهای طبیعی چون خوردن و آشامیدن و آمیزش جنسی و آرزوهای مختلف دارند که لازمه زندگیِ این جهانی است. چون زندگی طبیعی آدمی با ویژگی های خاصّ خود با مرگ- که آن نیز قواعد ویژه خود را دارد- در تضاد است، درِ رازِ مرگ بر انسان گشوده نخواهد شد.
بنیانِ زروانی ناکُشتن و به بند کِشیدن ضحّاکِ شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق شاهنامه، آن گاه که فریدون بر ضحّاک چیره می شود، دو بار اراده ی کُشتنِ او می کند که هر دو بار سروشِ خجسته، فریدون را از کُشتن ضحّاک بازمی دارد و بند کردنِ او را بهتر می-داند. پیش از این، در توجیه و تحلیلِ نَکُشتن و به بند کِشیدنِ ضحّاک، گمان هایی زده شده است؛ امّا نگارنده بر این نظر احتمالی است که اگر ایزد سروش به فریدون اجازه ی کُشتنِ ضحّاک نمی دهد، این برایندِ باوری زروانی در شاهنامه است. بر بنیان متن های زروان گرا (وِزیدگی های زادسپرم، بندهش و مینوی خرد)، زروان از سویی فرمان روایی بر هستی را برای نُه هزار سال (زمان کرانه مند) به اهریمن سپرده است و از سوی دیگر، او برای آفرینش جهان مادّی، اب زاری از گوهر ت اریکیِ خود به اهریمن می دهد که آن گوهر آز است و بی آن گوهر، جهان شکل نمی گیرد. در باور زروانی، آفرینش مادّی دست آوردِ اهریمن و آز است و با شرّ، جهانِ مادّی جهان می شود. ضحّاک نیز در شاهنامه، نمادِ این جهانیِ اهریمن و تجسّم آز (آزمندِ قدرت، خورش، آمیزش جنسی و در تقابل با مهر، خرد و نظم) است که بی آن، هستی از هم ف روخواهد پاشید و ک رانه مند به بی کرانه خواهد پیوست؛ کُشته شدنِ ضحّاک، پایان هستی و لغوِ پیمان زروان با اهریمن است؛ از این روی، ایزدِ سروش (درهم شکننده ی دیو آز) که مطابق با سروش یشت، موظّف است نگاه بانِ پیمانِ میانِ دروند و اشون باشد، بر فریدون آشکار می شود تا پیمانِ زروان و اهریمن شکسته نشود و او را از کُشتنِ ضحّاک بازمی دارد.
مضمون تقابل خِرد و آز و جایگاه آن دراندیشه ایرانشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل خِرد و آز از کهن ترین، بنیادی ترین و پایاترین مضامین ایرانی است که در شکل دادن به حیات فکری و دینی و نیز اندیﺸﮥ سیاسی ایرانیان باستان نقش بسیار مؤثری داشته است؛ اما متأسفانه کمتر به چشم آمده است. البته صورت های دیگر این مضمون که عبارت اند از تقابل سپنته مَینیو و انگره مَینیو، هرمزد و اهریمن، اَشَه و دْروج و... بیشتر کاویده شده اند؛ اما به نظر می رسد فهم دقیق این صورت ها نیز به فهم و درک مضمون تقابلِ خرد و آز وابسته باشد. پژوهش حاضر با تکیه بر روایت های ملی ایرانیان و با روش تاریخی و به شیوه توصیفی تحلیلی، می کوشد تا جایگاه این مضمون را در جهان بینی ایرانیان نشان دهد و سهم آن را در شکل گیری اندیشه ایرانشهری مشخص کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد تقابل آز و خِرد از این نظر که بیش از هر جای دیگر در وجود آدمی نمود می یابد، صورتی انسانی تر از ثنویّت ایرانی است. براین اساس خرد یا عقل، گوهر الهی یا فرّه ایزدیِ وجود انسان و بهترین راهنمای انسان برای گام برداشتن در مسیر راستی یا اَشَه و رسیدن به رستگاری است و در برابر آن، آز اهریمنی است که تلاش می کند انسان را به بیراهه بکشاند؛ همچنین در عالَم سیاست و شهریاری، این تقابل خود را در قالب تضاد و تقابل داد و بی داد نشان می دهد. شهریاری که خِرد راهنمای اوست، دادگر و فرّهمند است و شهریاری که آز بر او چیره است، بی دادگر و ناگزیر فاقد فرّه و مشروعیّت است. این معنی به ویژه در حکایت جمشید و ضحاک نمود یافته است.
مفهوم شناسی آز در حماسه های پس از شاهنامه با تاکید بر کوش نامه و فرامرزنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از یکی از مفاهیم حکمت عملی است که در پندار و گفتار و کنش ادمیان اشکار می شود. این مفهوم در ادبیات کلاسیک ایران در انواع و قالب های مختلف ادبی به شکل های روایی و غیرروایی بازنمایی شده است. شعر حماسی ایران به سبب ساختار روایی و توجه به کنش قهرمانان و ضدقهرمانان، با دقت بیشتری این مفهوم را نشان داده است. درباره بازتاب مفهوم از در ادبیات حماسی، بیشترین توجه پژوهشگران به شاهنامه بوده است و به حماسه های پس از شاهنامه توجه ویژه ای نداشته اند. ازاین رو در این جستار سعی می شود با روش توصیف و تحلیل، خاستگاه مفهوم از و چگونگی بازنمایی ان در ساختار روایی دو منظومه پهلوانی پس از شاهنامه ( کوش نامه و فرامرزنامه ) در سه حوزه مفهوم شناسی و شیوه بیان و کنش مندی قهرمانان و ضدقهرمانان تبیین شود. مضمون از در هر دو منظومه جلوه گری دارد؛ اما در کوش نامه از اغاز تا فرجام، مضمونی حاکم است و در فرامرزنامه نسبت به کوش نامه ، حضور کم رنگ تری در جهان روایت دارد. پیوند حکمت خسروانی و اسلامی در تبیین مفهوم از در هر دو منظومه کاملاً نمایان است. گویندگان سخن درباره از و ازمندی در هر دو منظومه به راویان و قهرمانان تقسیم می شوند.
آز و نیاز در شاهنامه و آیین مزدیسنا
حوزه های تخصصی:
بررسی مقایسه ای گناه دیو و تحوّل او در اسطوره های ایران باستان و تعزیه های شست بستن دیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
239 - 267
حوزه های تخصصی:
دیو در ادیان باستانی و ادبیات اسطوره ای ایران مصداق بدی و شر بود. تجلی این بدی در آیین زرتشتی در قالب صفات رذیله و در تاریخ باستان به عنوان افراد منحرف یا دشمن تصویر می شد. در دوران اسلامی و در ادبیات سامی نیز همانندهایی برای این مفهوم و نماد وجود دارد. غول، شیطان و جن، امتدادی از دیو باستانی است. در داستان تعزیه شست بستن، با همین نماد برخورد داریم. تجلّی آز، خشم یا ایشمه و اَژَدهاک در دیو تعزیه شست بستن، عناصر ایرانی این مفهوم را تشکیل می دهند و روند تحولی دیو در تعامل با انبیاء سامی و نهایتاً تحول شخصیتی دیو به دست امام علی حاکی از پذیرش و شکل و رنگ یافتن این اسطوره در قالب حقایق اسلامی است. این پژوهش سعی دارد با بررسی متن شش اثر تعزیه ای که در آن سخن از گناه دیو و تحوّل اوست، میزان تطبیق آن را با ماهیت دیو در ادبیات باستانی نشان دهد.
جنبه تعلیمی مقوله آز در شاهنامه فردوسی و بهگود گیتا
حوزه های تخصصی:
بی گمان شاهنامه فردوسی و مهابهاراتا از بزرگ ترین شاه کارهای حماسیِ تاریخ ادب جهان اند. دفتر ششم مهابهاراتا با نام بهگودگیتا، به زعم بسیاری از منتقدان، فلسفی ترین بخش مهابهاراتاست که نمودی از ژرف ترین اندیشه های حکمی و عرفانی هندی را در پیش می نهد. این اثر با تزلزل حاصل از تردیدِ ارجونا، پهلوان سپاهِ خیر، از گرفتار شدن در چنگال آز و کژی آغاز می شود که باعث کناره گیری او از رزم فرجامین شده است. پس از آن گفت وگویی درازدامن میان این سلحشور و کرشنا، اوِتاری در هیات حکیمی فرزانه، است که با تبیین سه راه کار، چراغ های دانستگی را روشن نموده و غبار تردید از ذهن و ضمیر ارجونا سترده راه رستگاری را بدو می نمایاند. از سویی شاهنامه بزرگ ترین اثر حماسی فارسی است و آز از بن مایه های تکرار شونده در سراسر این شاهکار ادبی است که البته هر کجای شاهنامه ذکری از آن رفته است ردپای خرد را نیز می توان دید که چون سپری گران در برابر این رذیلت در پیش نهاده شده است. این مقاله تحلیلی است گذرا به این راهکارهای اسطوره ها برای مقابله با آز: خرد ایرانی و دانستگی هندی.
مضمون هایِ همانند در داستانِ ضحّاکِ شاهنامه و اسطوره هایِ مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانِ ضحّاک یکی از داستان هایِ شاهنامه است که پیش از این پژوهشگران آن را از ابعادِ گوناگون سنجیده اند. نگارنده نیز در این جستار بر آن است به روشِ توصیفی تحلیلی برخی همانندی هایِ این داستان را با اسطوره هایِ مانوی آشکار سازد. دستاوردهایِ پژوهش نشان می دهد که میانِ اساطیرِ مانوی و آنچه در داستانِ ضحّاکِ شاهنامه آمده است، همسانی هایی به این ترتیب دیده می شود: همان گونه که در کیش مانی دیوِ آز مادینه است، ضحّاک نیز بنا به گواهی هایی مادینه است؛ شاید بتوان دو مارِ رُسته بر دوشِ ضحّاک را تعبیری از دو عفریتِ نر و ماده در کیشِ مانی دانست که نمی توان آن دو را منقطع کرد و در حال رشد هستند؛ در متن هایِ مانوی، اَژْدَهایِ تاریکی را می بینیم که در شباهنگام، بسیار درد و مرگ می زاید به همان سان که اَژْدَهایِ شاهنامه ، هر شب دو مردِ جوان را به آزیگری می کُشد؛ در باورهایِ مانی، هرمزدبغ و فرزندانش به تاریکی می آمیزند که این ترفندی است جنگی و قصدِ رهایی در آن است چنان که ارمایل و گرمایل نیز به ضحّاک می آمیزند امّا رهاییِ انسان ها را در نظر دارند؛ در متن هایِ مانوی، همان گونه که عیسایِ درخشان آدم را از وجودِ آز آگاه می کند، در شاهنامه کاوه مردمان را از وجودِ ضحّاک (آز) می آگاهانَد؛ در متن هایِ مانوی، پس از آن که مهرایزد، هرمزدبغ را از مغاکِ اهریمن رهایی می بخشد، دیوان و اَژْدَهایان را در کوهستان به بند می کَشد هم چنان که فریدونْ ضحّاک را در کوه در بند می کند؛ همان گونه که اَشَقْلون از زادنِ فرزندِ گیهْمُرْد اندوهناگ و بیمار می شود، ضحّاک نیز با آگاهی از تولّدِ فریدون غمگین می گردد و همان سان که گیهْمُرْد، نامِ درختِ لوتوس را بر فرزند می نهد، فریدون نیز درختِ بارْوَر خوانده می شود. اَشَقْلونْ گاو و درخت را نابود می کند و ضحّاکْ مرغزار و گاوِ درونِ آن را از میان برمی دارد.