این نوشتار تکمله ای است بر مقاله ای با عنوان «تأثیر پندهای انوشروان و بزرگمهر بر گلستان سعدی» که در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم به چاپ رسید. همان طور که از نام مقاله بر می آید، هدف، نشان دادن تأثیر پندهای منسوب به انوشروان و بزرگمهر در گلستان سعدی است. بر خلاف مقاله مذکور که دامنه کار به گلستان سعدی و انوشروان و بزرگمهر محدود شده بود، در این مقاله چند شاهد جدید از دیگر آثار سعدی یافته ایم که سرچشمه های آن ها را در حکمت های ایرانیان باستان پیدا کرده ایم. به علاوه برای هر مضمون، سعی کرده ایم مضامین مشترکی از ادب فارسی و عربی ارائه کنیم و با نگاهی به شرح و تحلیل متون ادب فارسی، نشان دهیم که جای این نوع پژوهش های تطبیقی و جست وجوی سرچشمه های فکری ادیبان و گویندگان فارسی زبان در تحقیقات ادبی ما خالی است و با توجه به اینکه منابع قدیم عربی پر از اخبار ایرانیان باستان است بنا به قول «خوشتر آن باشد که سر دلبران / گفته آید در حدیث دیگران» لازم است تجدید نظر کلی نسبت به این موضوع صورت گیرد. نقد و بررسی دیدگاه های حسین علی محفوظ از دیگر مقاصدی است که در این مقاله به دنبال آن هستیم، زیرا نویسنده مذکور بی توجه به پیشینه افکار ایرانی سعدی، بسیاری از مضامین حکمی او را برگرفته از ادب عربی دانسته و متأسفانه این شیوه کم و بیش، در شرح و تحلیل آثار ادبی پس از او، به شکل ناخواسته پیروی شده است.