مطالب مرتبط با کلیدواژه

میل محاکاتی


۱.

نظریه میل محاکاتی رنه ژرار و تبیین آن در چند داستان شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی نقد ادبی آز رنه ژرار میل محاکاتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴۴ تعداد دانلود : ۱۰۴۹
نظریه میل محاکاتی یکی از نظریه های مهم انسان شناسی در سده بیستم میلادی است که بر مبنای مطالعات تاریخی و ادبی، توسط رنه ژرار، اندیشمند معاصر فرانسوی، ارائه گردیده است و می تواند در بسیاری از شاخه های علوم انسانی، به ویژه نقد ادبی، کاربرد داشته باشد. بر پایه این نظریه، منشا اکثر تنازعات و خشونت ها در تاریخ، میل محاکاتی و به تبع آن رقابت و تنازع محاکاتی است و جوامع بشری همواره در طول تاریخ برای کاستن از حدت و شدت تنازعات محاکاتی، پدیده ای به نام قربانیِ بلاگردان را وجه المصالحه ارباب قدرت قرار داده اند. از نظریه میل محاکاتی می توان به خوبی برای تجزیه و تحلیل و نقد شاهکارهای ادبی و نیز اساطیر و حماسه های کهن بهره جست، زیرا به عقیده رنه ژرار، ویژگی مشترک همه این آثار آن است که نویسندگان آنها در تبیین سازوکار میل محاکاتی توفیق داشته اند. نظریه ژرار در بسیاری از داستان های شاهنامه فردوسی نیز قابل تطبیق است و تجزیه و تحلیل آنها بر این اساس می تواند افق های جدیدی در نقد ادبی فراروی محققان این عرصه قرار دهد.
۲.

مرور انتقادی نظریه اسطوره شناختی رنه ژرار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رنه ژرار اسطوره شناسی نقد ادبی میل محاکاتی نظام قربانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۴۶۱
رنه ژرار، با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به دیدگاه های مردم شناختی فریزر و اشتروس و در ضمن تعلّق خاطر به مکتب روان کاوی فرویدی یا همان روان کاوی متأخر فرانسوی، مبحثی را در باب تاریخ و فرهنگ مطرح می کند که آمیزه بدیعی از نقد ادبی، اسطوره شناسی، روان کاوی و دین پژوهی است. او با طرح این موضوع که در هر اسطوره ای می توان ردّپای خشونتی واقعی را یافت که در گذر زمان تبدّل یافته و تغییر چهره داده است، در نهایت به نوعی نظامِ اسطوره شناختی اُهمریستی روی می آورد که به موجب آن، خشونت های عینی تاریخی، برسازنده آیین ها و اسطوره های اقوام تلقی می شوند. به این ترتیب، با خوانش متون، قرائن و نشانه هایی را احصاء می کند که دالّ بر وجود میل محاکاتی در ساخت وجودی و روانی بشر و استمرار فراشد قربانی و بلاگردان در بنیادهای فرهنگی اقوام است. بر این اساس، مقاله پیش رو می کوشد با رویکردی تحلیلی انتقادی ضمن بررسی خاستگاه های نظری اندیشه ژرار، استدلال های وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این پژوهش نگارنده با تأکید بر جایگاه نظری ژرار مبنی بر قول به عدم اصالت آگاهی، موضع ضد دکارتی او را نسبت به سوژه، محل تأمل می داند و معتقد است آنچه ژرار به مثابه ساختارِ بنیادی فرهنگ مطرح می کند، از نوعی ناخودآگاهی کور و لجام گسیخته پیروی می کند که مبتنی بر نفیِ جایگاه خودآگاه و خودکار بودگی میل است.