مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
نقد ادبی
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
75 - 104
حوزه های تخصصی:
یکی از پربارترین دوره های نقد ادبی در تاریخ ادبیات فارسی، دوره رواج شعر سبک هندی است. در این دوره به صورت مستقل رساله هایی در نقد ادبی نوشته شد. در بعضی از تذکره ها و رساله های بلاغت نیز نقد و نظرهای دقیق و علمی دیده می شود که هم از لحاظ کمیّت و هم کیفیّت نشان از اوج گیری نقد ادبی دارد. به خصوص در شبه قارّه هندوستان منتقدان عالم و صاحب نظری چون خان آرزو و آزاد بلگرامی آثار ارزشمندی در حوزه بلاغت و نقد ادبی خلق کردند. خان آرزو رساله های مستقلی در نقد ادبی نوشته است امّا نقدهای آزاد بلگرامی را باید در خلال تذکره هایش (به خصوص تذکره خزانه عامره ) و همچنین رساله بلاغتش ( غزلان الهند ) جست وجو کرد. آزاد بلگرامی از دریچه های مختلفی چون زبانشناسی، بلاغت، عروض و سبک شناسی به اشعار فارسی نگریسته و نظرات راهگشایی در این حوزه ها بیان کرده است. یکی از مهم ترین نظرگاه ها در نقدهای آزاد، نظرگاه بلاغت است. آزاد را باید به اعتبار رساله های اصیلش در حوزه بلاغت، غزلان الهند و سبحه المرجان ، یکی از مهم ترین بلاغیون قرن دوازده دانست. از این روی دقت های بلاغی او در نقد ادبی حائز اهمیّت ویژه ای است. در این مقاله نقدهای بلاغی آزاد جمع آوری و تشریح شده است سپس دیدگاه زیباشناسانه او از خلال نقدها استخراج و تحلیل و دسته بندی شده است. اکثر دقت های بلاغی آزاد معطوف به ایجاد تناسبات معنایی و گسترش شبکه تداعی و افزایش ارتباط میان واژه هاست. همچنین گریز از قید معهودات دنیای واقع و فاصله گرفتنِ تخیل ها و تصاویرِ شعر از محدوده قوانین طبیعت و معهودات ذهن از زمره معیارهای او در خلق زیبایی ادبی است. آزاد ملاک «کاربرد اهل زبان» را از مهم ترین معیارهای صحّت و سقم ساخت های زبانی ناآشنا و استعاره ها و تشبیه های غریب می داند و افزایش و گسترش وجوه شباهت را از ملاک های برتری تشبیه می شناسد. معیار زیبایی شعر در ذهن آزاد بر سه پایه اعجاب، تناسب و عینی گرایی استوار است.
جدل ژنریک شعر و تاریخ در رساله ایراد از میرزا فتحعلی آخوندزاده (نظرات آخوندزاده در نقد پوئزی و تاریخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
110-73
حوزه های تخصصی:
رضا قلی خان هدایت، ملقب به لله باشی، ادیب، شاعر و تذکره نویس سده سیزدهم در دوران حکومت محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار بود. گذشته از کتاب های ریاض العارفین ، مجمع الفصحا و اصول الفصول ، سه مجلد کتاب روضه الصفای ناصری او در تاریخ قاجار مشهور است. این کتاب درواقع ملحقات روضه الصفا خوانده می شود که به دنبال کتاب روضه الصفا ی خواندمیر نگاشته شد. رساله ایراد، نوشته میرزا فتحعلی آخوندزاده، گفت و گویی انتقادی است میان رضاقلی خان هدایت و آخوند زاده درباره متن تاریخی روضه الصفای ناصری و بعضی مسائل تاریخ نگارانه آن. عمده انتقادهای آخوندزاده به هدایت متوجه رویکرد و روشِ تاریخ نگاری اوست. در این گفت و گوی جدلی، به سبب شاعر بودن رضاقلی خان هدایت و استفاده از شعرهای خود در روضه الصفای ناصری ، از نوع ادبی پوئزی (شعر) سخن به میان می آید. تنش جدلی شکل گرفته میان آخوندزاده و هدایت در رساله ایراد ، از حیث در بر گرفتن بعضی گزاره های بنیادین، از مهم ترین تنش های جدلی در تاریخ نقد ادبی و نقد تاریخ نگاری در ایران است. از طرف دیگر رساله ایراد ارتباط شگفت انگیزی با دیگر آثار آخوندزاده دارد که بنا به ضرورت به آن ها پرداخته ایم. مقاله حاضر ضمن تحلیل چگونگی رویارویی ژنریک شعر و تاریخ در ساحتی نظری و عملیِ، نشان داده امکانات درونی این جدل ژنریک تا چه اندازه در شناخت بنیادهای نقد ادبی و نقد تاریخ نگاری فارسی راهگشا و سودمند است.
معیار عاطفی در نقد ادبی سده های اول تا سوم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی پس از آفرینش، به ناگزیر در برابر نگاه ناقدانه ی ادیبان و همچنین مردم عادی قرار می گیرند و از آن پس، پیوسته داوری و ارزیابی می شوند. نقد به همراه تحلیل اثر ادبی و هنری و سنجش و ارزیابی آن با معیارهای علمی، از سویی خواننده را به سوی گزینش اثر برتر رهنمون می شود و از سویی دیگر چون راهنمایی با بصیرت، ادیبان و هنرمندان را به سوی آفرینش آثاری نیکوتر سوق می دهد. از آنجاکه نقد و گزینش آثار ادبی در درازای تاریخ ادبیات، پیوسته بر پایه معیارهایی انجام شده است، چگونگی و نیز چرایی پدید آمدن هر کدام از آن معیارها در بستر دوره های ادبی گوناگون، بیانگر بسیاری از واقعیات در زمینه های متفاوت تاریخی، فرهنگی و ادبی است. واقعیت هایی که با گذشت زمان دستخوش دگرگونی های فراوانی نیز شده است. پژوهش پیش رو تلاش نموده تا روشن نماید که ادبیات غنایی سده های نخستین هجری، در نبود بسیاری از معیارهای ادبی که نتیجه پیدایش دیرهنگام و یا عدم تدوین کامل دانش های ادبی در آن زمان بوده است، چگونه توانسته با تکیه بر اندک معیارهای شخصی و به ویژه با تکیه بر جنبه های لفظی و معنایی معیاری مانند معیار عاطفی و همچنین انطباق آن با ادبیات غنایی سده های نخستین، تا مرز شکوفایی ادبی پیش برود و اینکه این معیار در درازای سه سده نخستین هجری چه دگرگونی هایی را پذیرفته و از آن مهمتر چه تأثیراتی بر بهبود آثار ادبی سده های یاد شده و در نهایت بر روی ادبیات پس از آن بر جای گذاشته است.
ردپای غلو در شعر آیینی شاعران فارسی سرا (از سده ششم تا معاصر با تأکید بر شاعران کاشانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۶
۱۱۶-۸۹
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند ضمن شناسایی انواع غلو و بررسی و تحلیل آن در شعر آیینی، دلایل ورود و گسترش آن را در این گونه ادبی بررسی کرده تا بتوانند شاعران و سخن سرایان را از افتادن در چنین دامی نجات دهند. جامعه هدف ما در این پژوهش، منتخبی از شاعران آیینی است که اینگونه آسیب ها در اشعارشان جلوه بیشتری داشته است؛ اتصاف صفات و اسماء ویژه خداوند به ائمه علیهم السلام و جعل داستان های اساطیری و افراط در امیدوار ساختن مردم به شفاعت آن بزرگان، نمونه هایی از آسیب های محتوایی است که در این پژوهش سعی شده تا با روش تحلیلی-توصیفی، بدان پرداخته شود.
خوانشی زیباشناختی از آرای نقدی شفیعی کدکنی و عزالدین اسماعیل به موسیقی شعر
منبع:
پژوهش در آموزش زبان و ادبیات عرب سال چهارم پاییز ۱۴۰۱شماره ۵
121 - 138
حوزه های تخصصی:
مطالعات زیباشناختی موسیقی شعر، از گذشته تا به امروز مراحل مختلف و زیادی را پشت سر گذاشته که بیشتر آن ها به مطالعه علم عروض اختصاص یافته است. عزالدین اسماعیل و محمدرضا شفیعی کدکنی، ازجمله ناقدان معاصری هستند که نگاهی زیباشناختی به این موضوع داشته و دیدگاه های مهمی در این زمینه ارائه داده اند. این پژوهش بر آن است تا با نگاهی توصیفی تحلیلی و رویکردی تطبیقی آرای نقدی آنان را در این زمینه بررسی کرده و به این سؤال ها پاسخ دهد که مهم ترین مؤلفه های زیباشناختی موسیقی شعر از نگاه آنان کدامند و شعر کلاسیک و جدید چه تفاوت های زیباشناختی در حوزه موسیقی شعر دارند؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که برخلاف تصور گذشتگان که غالباً موسیقی شعر را تنها در قافیه و وزن می دانستند، این دو به مانند اغلب ناقدان معاصر، موسیقی شعر را علاوه بر وزن و قافیه، در عناصر دیگری چون: انسجام مفاهیم، رسانگی و تابع حالت روانی شاعر می دانند. آنان همچنین بر این عقیده اند که شعر کلاسیک ما، با غنودن بر بستر اوزان عروضی و قافیه، مسیر خود را طی کرده است؛ اما شعر جدید، ازجمله شعر آزاد و شعر منثور («قصیده النثر») با نظر به عوامل موسیقایی شعر کلاسیک، اجتنابی عامدانه و جزئی از شیوه های کهن داشته تا موسیقی شعر را در اختیار حالت روانی شاعر قرار دهد.
ادبیات پسااستعماری، مادیت و غیاب رادیکال: جستاری درباره فرودست سازی اشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در تلاش است تا مفهوم اشیا فرودست را در تقاطع مادیت وغیاب بسط دهد. برای انجام این کار نقد ادبی منتسب به دریدا در ادبیات پسااستعماری در جهت بازخوانی انتقادی انسان شناسی استعماری و بالاخص کار ای.بی.تیلور به کار گرفته شده. در این بازخوانی نشان داده می شود چگونه جنبه های خاصی از زیست بوم به دلیل ناتوانی در ارائه ردی از گذشته خود فرودست سازی می شود و از کنش به مثابه عامل زمانمندسازی منع میگردد. فرایند فرودست سازی زیست بوم مبتنی بر اشیا فناورانه و رابطه ی پیشرونده این اشیا با گذشته خود است که ساختار زمانی خطی مدرن ما را میسازد. یعنی حرکت از معدود اشیاء فناورانه ساده به انبوهی فزاینده از اشیاء فن آورانه پیچیده که پیشرفت-به مثابه-تاریخ را تولید می کند. این مقاله با تاکید بر مفهوم غیاب رادیکال به عنوان نقطه عزیمت یک سیاست-حیات رهایی بخش به پایان می رسد و می پرسد: چه نوع همکاری با اشیا فرودست (زیست بوم) میتواند ایده آلترناتیو «پیشرفت-توسعه» و ساختار زمانی خطی مدرن مرتبط با آن را ممکن کند؟
نقد اقلیمی رمان «درخت انجیر معابد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
85 - 115
نقد اقلیمی، یکی از رویکردهای نقد ادبی است که به بررسی اقلیم خاص یک منطقه و تأثیرگذاری آن بر مؤلفه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، جغرافیایی و ... می پردازد. احمد محمود، جزو آن دسته از نویسندگانی است که توجه ویژه ای به اقلیم جنوب داشته است و مولّفه های نقد اقلیمی را می توان، در آثار او از جمله «درخت انجیر معابد» جست وجو کرد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و مسئله اصلی تحقیق، آن است که احمد محمود، با استفاده از کدام ویژگی های شاخص، به بازتاب اقلیم جنوب در رمان «درخت انجیر معابد» پرداخته است؟ احمد محمود، با استفاده از عناصر زبانی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به بازتاب اقلیم جنوب در این رمان پرداخته و بدین ترتیب، به حوزه اقلیمی نویسی جنوب، هویّتی مستقل بخشیده است. هدف از این پژوهش، آن است که نحوه تأثیرگذاری اقلیم جنوب را بر زبان، فرهنگ، باورهای عامه، آداب و رسوم، مسائل سیاسی شهر اهواز و ... مورد بررسی قرار دهیم. اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر از آن روست که به وسیله نقد اقلیمی، می توان به خوانش جدیدی از متن و نیز، به تشخّص سبکی احمد محمود از سایر نویسندگان دست یافت. نتایج تحقیق، بیانگر آن است که مختصات جغرافیایی و ناحیه ای بر شکل گیری نوع پوشش، معماری، شغل ها و تحوّلات سیاسی اثر گذار بوده است. عناصر اقلیمی و طبیعت، سبب ساز شکل گیری بسیاری از باورهای عامه از جمله دخیل بستن به درخت، شمع افروختن، قربانی کردن برای درخت و... شده است. نویسنده رمان، با استفاده از صورخیال اقلیمی، به بازتاب هوای گرم و شرجی و بارش کم باران در خوزستان پرداخته، و نیز عناصر طبیعت و اقلیم جنوب، زمینه ساز کشمکش میان دو جامعه سنتی و مدرن شده است. احمد محمود، ورود بیگانگان و چپاول نفت را دست مایه نغزی برای بیداری مردم در این رمان قرار داده است.
تحلیل معیارهای نقد ادبی صهبایی با تأکید بر شرح سه نثر ظهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۶
129 - 152
نقد آثار برجسته در همه ادوار از بدو ظهور آن اثر امری رایج و شایع بوده است و اهمیّت پژوهش در این زمینه کمتر از ارزش آثار خلق شده نیست. در قرن دوازدهم هجری امام بخش صهبایی از جمله منتقدانی است که میراث دار نظریه های ادبی ادیبانی چون مُنیر لاهوری، آزاد بلگرامی و سراج الدین علی خان آرزو است که باعث شکل گیری این شاخه ادبی در شبه قاره شد. رساله "شرح سه نثر ظهوری" از جمله آثاری است که می توان آن را تبلور اندیشه های جدید صهبایی دانست که در نتیجه تحلیل و نقد عناصر زبانی و بلاغی رساله مزبور به دست آمده است. امتیاز دیدگاه های صهبایی، در حوزه نقد ادبی در عین تازگى، علمى و منسجم بودن آن است. مظاهر عدول از مقتضای ظاهر(وضع مُظهر در موضع مُضمر)، استعمال واژه موقوف بر سماع یا قیاس، شعر دو لَخت(مطلع دو لختی)، طَرفِ وقوع(استعاره ایهامی کنایی)، مناسبات الفاظ در کلام، اطلاق و حَملِ الفاظ تازگی و بی سابقه بودن دیدگاه او را به وضوح نشان می دهد. بسیاری از اصطلاحات موجود در آثار او صورت اولیّه تعبیراتی است که امروز در مکاتب نقد ادبی جدید در دنیا مطرح می شود؛ مثلاً او "کلمه بندی" را تقریباً به مفهوم texture یا همان "بافت" و "استخوان بندی" را به معنی structure یا "ساختار"به کار می برد. اصطلاح استعاره ایهامی کنایی(طَرف وقوع) بعد از خانِ آرزو، ظاهراً فقط در آثار صهبایی آمده است. صهبایی ارزش استعاره در آفرینش های ادبی را منوط به پیچیدگی و دیریابی و کاربرد آن در آثار فحول ادبی می داند. این مقاله با رویکرد تحلیلی- توصیفی می کوشد
گونه شناسی نقد ادبی در نشریه ارمغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۹
102 - 128
با شکل گیری و انتشار مطبوعات از میانه دوره قاجار، بخشی از محتوای مطبوعات به مطالب و موضوعات ادبی اختصاص پیدا کرد و اندک اندک مجلات تخصصی در زمینه ادبیات در ایران شکل گرفت. یکی از حوزه هایی که نشریات ادبی به آن پرداخته اند، انتشار مقالاتی درباره نقد متون ادبی بود. هر نشریه ای با توجه به رویکرد گردانندگان، به یک یا چند گونه ادبی توجه می کردند و آثار ادبی را بر آن اساس مورد بررسی و نقد قرار می دادند. نشریه ارمغان که از بهمن ماه 1298 در تهران با مدیریت حسن وحیددستگردی تا اسفندماه 1357 منتشر شد، یکی از نشریات تخصصی ادبیات در ایران است که قریب به شصت سال منتشر گردید و مقالات گوناگونی در حوزه نقد ادبی منتشر نمود. در پژوهش حاضر با بررسی تمامی شماره های نشریه از سال 1298 تا 1357 گونه ها و جریان های نقد ادبی نشریه به دست آمده است. بر همین اساس از میان 183 مقاله به دست آمده از نشریه ارمغان، طی 9 گونه عمده دسته بندی شده اند که از میان آن ها، گونه مطالعات تطبیقی با 59 مقاله و چهار رویکرد یکی از گونه های پر بسامد در نشریه ارمغان است که هدف آن تثبیت جایگاه ادبیات فارسی در میان ادبیات ملل بوده است. پس از آن به ترتیب نقد گونه ادبی با 31 و نقد زبانی با 27 مقاله و نقد بلاغی با 22 مقاله از پربسامدترین گونه های نقد در این نشریه هستند.
تحلیل دیدگاه های ناقدان عصرعباسی پیرامون تأثیر عناصر فرازبانی در سرایش شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
نقد و بررسی آثار ادبی و رابطه ی آن با محیط اجتماعی و روحیات شاعر، با عنوانهای «نقد اجتماعی» و «نقد روانشناسی» بحثی نو در مباحث نقد ادبی معاصر به شمار میرود. هر چند مبانی و معیارهای این روشهای نقدی در قرون اخیر به شکلی منسجم سامان یافته است، اما کند و کاش در نقد ادبی قدیم عربی، به خوبی نشان می دهد که این مباحث، از گذشتههای بسیار دور، بدون ذکر اصطلاحات امروزی، پیوسته در میان ادبشناسان مطرح بوده است. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاههای برخی از منتقدان برجستهی عصر عباسی (ابن سلام، جاحظ، ابنقُتَیبه، ابن طَباطَبا، الآمدی و قاضی الجرجانی) در این زمینه را بازخوانی و تحلیل نموده و کوشیده است به این پرسش پاسخ گوید که منتقدان عصر عباسی، تا چه حدی توجهشان به موضوع اثر محیط جغرافیایی، اجتماعی و حالتهای روحی شاعر در سرایش شعر معطوف بوده است؟ نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که این منتقدان، با وجود اختلاف نظرهای بسیاری که در برخی از موضوعات نقدی همواره داشتهاند، اما همه آنها شعر را پدیدهای زبانی و به شدت متأثر از عناصر فرازبانی تلقی نمودهاند و همگی در جایجای مباحث نقدی خود از تأثیرات ژرف محیط جغرافیایی، اجتماعی و حالتهای روحی شاعر به منزله عناصری تأثیرگذار در سرایش شعر به تفصیل سخن گفتهاند.
بررسی ساختارروایی سه داستان از تاریخ بیهقی برمبنای الگوی کنش گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی، اگرچه یک اثر تاریخی است، یکی از شاهکارهای ادب منثور فارسی به شمار می رود که پس از حدود هزار سال از تاریخ نگارش آن، هنوز هم خوانندگان بسیاری آن را با لذت و اشتیاق فراوان می خوانند و نویسنده آن را تحسین می کنند، حال آنکه حتّی نام بسیاری از کتاب های تاریخی همدوره و همعرض آن را کمتر شنیده اند. فرض این مقاله درباره چرایی این توفیق است؛ تاریخ بیهقی، اگرچه یک کتاب تاریخی است، از مرحله متون تاریخی عبور کرده و به حوزه متون ادبی و داستانی وارد شده است. روش برگزیده شده برای بررسی این فرض، الگوی کنش گریماس (از نظریه پردازان مشهور روایت و معناشناسی ساختارگرا ) است و نمونه هایی که از کتاب تاریخ بیهقی برای این بررسی انتخاب شده اند، داستان های بوبکر حصیری، افشین و بودلف و خیشخانه است. الگوی کنش شامل دو عامل است: کنشگر، هدف فرستنده، گیرنده، یاری دهنده و بازدارنده. کنشگر، نقش اصلی را دارد و سایر عوامل با توجّه به رابطه ای که با کنشگر اصلی دارند، روند داستان را پیش می برند. بررسی متون منتخب بر مبنای مربع معنا شناسی و زنجیره های روایی موجود در داستان و سیر شکل گیری معنا در آنها، مطابقت این متون را با الگوی کنش گریماس - که معیار سنجش متون داستانی است - تایید کرده و فرض مقاله را به اثبات رسانده است.
کاربرد لُغز و معمّا در شعر مجد همگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۰
111 - 148
حوزه های تخصصی:
لُغز، چیستان و معمّا از دیرباز مورد توجّه غالب گویندگان فارسی زبان بوده اند؛ یکی از شاعرانی که توجّه خاصّی به این امر داشته و به قولی، از نخستین کسانی بوده است که با جدّیّت آن را دنبال کرده، مجد همگر (686-607 ﻫ.. ق.) است. وی نمونه های قابل توجّهی از لغز و چیستان و معمّا را در قالب ها و اوزان مختلف شعری سروده و با به کار بردن انواع صناعات ادبی و برخی از شگردهای معمّاپردازی و... ، نوآوری هایی عرضه داشته که باعث شده است به عنوان طلایه دار معمّاسرایان بعد از خود شناخته شود. از نوآوری های او، می توان به معمّاهایی که با لغز تلفیق شده اند، اشاره کرد. در هیچ یک از تاریخ واژه ها (مادّه تاریخ ها)ی وی، مادّه تاریخ معمّایی مشاهده نمی شود. این امر بیانگر آن است که در قرن هفتم، سرودن مادّه تاریخ معمّایی، آنگونه که در قرون بعد توجّه برخی از شاعران را به خود معطوف داشته، رایج نبوده است. جستار حاضر به بررسی محتوا و ساختار لغز، چیستان و معمّا در اشعار مجد همگر اختصاص دارد که در آن، ابتدا مباحثی درباره سیر لغز و معمّا و بیان پیشینه آنها در شعر فارسی مطرح گردیده، آنگاه با روش تحلیلی - توصیفی کاربرد این دو مقوله ادبی، همچنین شگردها و شیوه های شاعر در سرودن لغز و معمّا در شعر وی بررسی شده است.
تحلیل «خورشید و جمشید» بر پایه نظریه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
91 - 111
حوزه های تخصصی:
"ریخت شناسی" یکی از مباحث اساسی نقد ساختاری است کهدر آن منتقد در پی یافتن روابط میان ساختار داستان است. این مبحث را نخستین بار ولادیمیر پراپ با الهام از اندیشه های فردینان دو سوسور در بحث ساختارشناسی زبان وارد عرصه نقد ادبی کرد. وی که اساس کارش را بر پایه اعمال شخصیت های موجود در داستان «قصه های پریان» قرار داد، پس از تجزیه و تحلیل کنش ها و کارکردهای این داستان ها، به وضوح دریافت که همه داستان ها از قوانین و ساختار واحدی تبعیت می کنند، و می توان این قوانین ساختاری را به عنوان فرمولی کلی درباره داستان های سایر ملل نیز به کار برد. این مقاله با تجزیه و تحلیل ساختاری داستان «جمشید و خورشید» که یکی از سروده های موفق ادبیات غنایی فارسی است، سعی می کند تا با بررسی کارکردها و سیر توالی آن ها در هر نقش و مقایسه با نظریه پراپ، به میزان انطباق این کارکردها با نقش ها و خویش کاری های موجود در داستان دست یابد.
نگاهی تطبیقی به شعر احمد شاملو و احمد مطر (با رویکرد تحلیل روان شناختی بر پایه نظریه شخصیت فروید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احمد مطر شاعر شناخته شده عرب، اشعار اجتماعی خود را در تعارض با اعمال و افکار طبقه حاکمیت سروده است. در این اشعار، شاهد اعتراض ها و افشاگری های وی علیه جامعه خیانتکار و حکومت ظالم هستیم؛ همین رویه را می توان در شعر احمد شاملو ملاحظه کرد. مشابهت های فکری این دو شاعر باعث شد تا اشعار و افکار آن ها را بر اساس نگرش ادبیات تطبیقی بررسی نماییم. از میان رویکردهای نقدی نظریه شخصیت که در میان روان شناسان از بحث های حائز اهمیت بود را به خاطر برجستگی شواهد مرتبط با آن در شعر احمد مطر و احمد شاملو برگزیدیم. در این پژوهش، اشعار شاعران نامبرده را با توجه به نظریه های روان شناسی معروف بررسی کرده ایم؛ با توجه به نظریه فروید مبنی بر ابعاد سه گانه شخصیت، تعارض های نهاد، من و فراخود را در شعر هر دو شاعر باز نموده و مکانیسم های روانی بکاررفته در جهت حل این تعارض را مشخص کرده ایم. این پژوهش به شیوهتوصیفی- تحلیلی و بر پایه روش کتابخانه ای انجام گرفته است.
تحلیل شعر فروغ فرخزاد بر اساس آرکی تایپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
101 - 124
حوزه های تخصصی:
مهم ترین اصطلاح مکتب روانکاوی یونگ «آرکی تایپ» است. آرکی تایپ افکار غریزی و مادرزادی و تمایل به رفتارهایی است که انسان ها طبق الگوهای از پیش تعیین شده انجام می دهند یا به تعبیری تصاویری هستند که به ناخودآگاه بشر راه یافته اند. این افکار و تمایلات در مذاهب، اسطوره ها و نوشته های ادبی خودنمایی می کنند. فروغ یکی از شاعران بنام معاصر ایرانی است که شاید به سبب رنج هایی که در زندگی متحمل شده است، اصطلاح آرکی تایپ در اشعار او زیاد به چشم می خورد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که آرکی تایپ هایی نظیر مام بزرگ یا بزرگ بانوی هستی، تولد دوباره، عشق و قهرمان در اشعار فروغ بسیار دیده می شود و از میان آن ها آرکی تایپ های قهرمان و مام بزرگ جلوه بیش تری دارند. دانستن این کهن الگوها سبب درک بهتر معنا و مفهوم شعر فروغ می شود، بسیاری از گره های اشعار او را می گشاید و به زیباشناسی شعر نیز کمک می کند. مثلاً با فهم کهن الگوی عشق است که درمی یابیم عشق با گذر زمان در نگاه فروغ بی فروغ نمی شود. ازلی و ابدی است. روز و شب ندارد و زمان و مکان نمی شناسد.
نقد جامعه شناسی رمان های سه گانه احلام مستغانمی (با تکیه بر رمانتیسم جامعه گرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
361 - 376
حوزه های تخصصی:
در نقد جامعه شناختی رمان، ارتباط ساختار و محتوای داستان با وضعیت و دگرگونی های جامعه و محیطی که در آن متولد شده بررسی می شود و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندانه جامعه در جهان تخیلی اثر ادبی، نقد و تحلیل می شود. نویسندگان در این مقاله، بر پایه چارچوب نقد جامعه شناسی، به بررسی آثار نویسنده مشهور الجزایری، خانم احلام مستغانمی، پرداخته اند. با آنکه وی نویسنده ای رمانتیک است، در قالب رمانتیسم جامعه گرا در آثار خود به تبیین اوضاع فرهنگی و اجتماعی کشورش می پردازد. او از مسائلی چون حقوق زنان، فقر فرهنگی، تقابل سنت و مدرنیته و نابسامانی های اجتماعی سخن می گوید و زخم ها و جراحت هایی را که از رهگذر استعمار بر پیکره جامعه وارد شده، واکاوی و تشریح می کند. از یافته های این پژوهش، که به روشی توصیفی تحلیلی تدوین شده، برمی آید که نویسنده توانسته است روزنه ای جدید برای شناخت زوایای مختلف اشغال الجزایر، جنگ های آزادی بخش این کشور، پیامدهای استعمار و عقب ماندگی جوامع عربی در برابر چشمان مخاطب بگشاید. اما ،در عین حال، تلاش دارد با کاربرد لحنی احساسی، پایبندی خود به مکتب رمانتیسم را حفظ کند. با وجود این، هرچند آثار وی رنگ و بوی انتقادی به خود گرفته است، با رئالیسم اجتماعی تفاوت معناداری دارد.
بررسی تحلیلی- نقدی درون مایه های شعر زنانه در عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
77 - 97
حوزه های تخصصی:
در عصر مشروطه، شعر فارسی، درکنار حفظ درون مایه های قدیمی خود، با مضامینی جدید آشنا شد که در دوره های قبل آن ها را تجربه نکرده بود. به همین دلیل، این دوره را عصر تغییر و تحول های بنیادین در درون مایه ها و مضامین قدیمی شعر فارسی می نامند. آشنایی با ادبیات غرب، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، انقلاب فرانسه، جریان موسوم به روشن فکری، استبداد داخلی و استعمار خارجی از مسائلی است که در این زمینه نقش بسزایی داشت. البته این تغییر و تحول فقط مخصوص مضامین شعری نبوده و همه جنبه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران را در بر می گرفت. این امر زندگی زن ایرانی را نیز، به عنوان نیمی از پیکره جامعه، دستخوش تغییر و تحول بنیادین کرد. آشنایی زنان با نقش و جایگاه واقعی خود در جامعه و در پی آن مشارکت آن ها در فعالیت های اجتماعی، دفاع از وطن به معنای امروزی آن و تغییر نگرش زنان ایرانی به خانواده از جمله این تغییر و تحول ها در عصر مشروطه به شمار می رود. پژوهش حاضر در صدد است با بررسی آثار ادبی و دیوان زنان شاعر در عصر مشروطه و به صورت توصیفی تحلیلی، به بررسی نقدی مسائل یاد شده و بازتاب آن ها در شعر شاعران زن مشروطه بپردازد. فعالیت های چشمگیر زنان ایرانی در عرصه های سیاسی و اجتماعی، آگاهی زنان از نقش سازنده خود در خانواده و تغییر نگرش زنان به مردان ایرانی از مسائلی است که در این زمینه اهمیت فراوان دارد و بازتاب آن در شعر شاعران زن عصر مشروطه نقد و بررسی شد.
بینامتنی اشعار اخطل با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
397 - 425
حوزه های تخصصی:
بینامتنی، یکی از موضوعات مهم نقد ادبی، نظریه ای است به منظور خوانش عمیق تر متن ادبی و دستیابی به ناگفته های آن. بر اساس این نظریه، هر متنی، آگاهانه یا ناآگاهانه، زایش و بازخوانشی از متون پیش از خود یا معاصر با خود است. قرآن کریم یکی از متونی است که سروده های بسیاری از شاعران با آن پیوند و ارتباط برقرار نموده است؛ از جمله این شاعران اخطل تغلبی ، شاعر نامدار دوره اموی است که تعابیر و مفاهیم قرآنی را به گونه ای هنرمندانه و با خلاقیتی خاص در اشعار خود به کار برده و باعث جذابیت و تأثیرگذاری فوق العاده اشعار خود شده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین انواع نمونه های بینامتنی قرآنی در اشعار اخطل با روش تحلیلی- توصیفی به تحلیل انواع روابط بینامتنی موجود در اشعار استخراج شده از وی با قرآن پرداخته است. بررسی اشعار اخطل گواه این است که وی گاه مضمون یا مفهوم آیه یا آیاتی از قرآن کریم را منبع الهام خویش قرار می دهد و گاه در ساختار جملات و موسیقی ابیات از آیات قرآنی بهره می گیرد و گاه به داستان های قرآنی اشاره می کند تا به اثر ادبی خود صفت قداست و ماندگاری بخشد.
نقدی در بوته زر؛ تحلیل انتقادی کتاب بررسی اشعار عربی سعدی بر مبنای نقد کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در شعر عربیِ سعدی به هیچ روی چه از لحاظ کیفیّت و چه از لحاظ کمیّت هم تراز اشعار فارسی این شاعر پرآوازه ایرانی نیست، این سخن در تصحیح و شرح متنِ این اشعار آشکارتر است. کتاب بررسی اشعار عربی سعدی بر مبنای نقد کاربردی برای نخستین بار در سال 1395 در انتشارات دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به چاپ رسید. امیر مقدّم متّقی مؤلّف کتاب کوشیده است، در پژوهشِ خویش، اشعار عربی سعدی را براساس نظریه پژوهشی ای با نام نقد کاربردی بسنجد. او این نقد را، از انواع نقد عملی برمبنای تأثیر بر خواننده معرفی می کند. کتاب او در سال 1397 به چاپ دوم رسید. نویسنده مطالب کتاب را در سه فصل، گردآورده است. ابتدا چارچوب نظری بحث، سپس زندگی و آثار سعدی و در پایان بررسی اشعار عربی سعدی را بر مبنای نقد کاربردی تدوین کرده است. در این مقاله کوشش بر این است که کتاب یاد شده در چهار محورِ ساختار پژوهشی، سعدی شناسی، مستندسازی اطلاعات و مراجع درون متنی، خطاها و نارسایی های محتوایی توصیف، تحلیل و نقد شود. شیوه پژوهشی نارسا و بی سامان، نظریه پژوهشی نادرست و بی توجّهی نویسنده به اصل ارجاع در پژوهش، نویسنده را از تدوین کتابی علمی و دانشگاهی که شعر عربی سعدی را به مخاطب بازشناسد، دور کرده است.
تحلیل روانکاوانه شخصیت «مخمل» در داستان کوتاه «انتری که لوطیش مرده بود» نوشته صادق چوبک با تکیه بر نظریه روان کاوی اجتماعی کارن هورنای
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
16 - 24
حوزه های تخصصی:
شخصیت در اجتماع و تعامل با دیگران شکل می گیرد. افراد دارای تناقض های پیچیده در رفتار، گفتار و اندیشه هستند. آن ها در پس کنش های متقابل بینافردی در جامعه، صاحب سرشتی متمایز و منحصربه فرد می شوند. خوانش روانکاوانه یکی از رویکردهای نقد ادبی است که در تفسیر عناصر داستانی، تحلیل امر ناخودآگاه شخصیت و ریشه یابی علل و انگیزه های رفتاری تأثیر بسزایی دارد. کارن هورنای از جمله نظریه پردازان روانکاوی محسوب می شود که با نگرشی متفاوت از آرای فروید به ارتباط میان فرهنگ و محیط با شکل گیری شاکله فرد اشاره نموده و شخصیت را در سه تیپ «مهرطلب»، «برتری طلب» و «عزلت طلب» تقسیم بندی کرده است. صادق چوبک از پیشگامان داستان نویسی مدرن در ایران است. در برخی از آثار وی اختلالات روانی در بطن شخصیت هایی روان رنجور دیده می شود. در پژوهش پیش رو خصوصیات رفتاری، اخلاقی و روانی شخصیت «مخمل» در داستان کوتاه «انتری که لوطیش مرده بود» نوشته صادق چوبک جهت تحلیل انتخاب شده است. مطالعه بینارشته ای حاضر قصد دارد با استناد به نظریات کارن هورنای، بر پایه روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای به همراه فیش برداری از متن داستان کوتاه منتخب به سراغ واکاوی اختلالات روانی و فردی نهفته در شخصیت «مخمل» برود. در این پژوهش پس از تعریف مفاهیمی نظیر نقد روانکاوانه، شخصیت روان رنجور، رویکرد روا ن کاوی اجتماعی و تیپ شخصیتی مهرطلب، خلاصه ای از داستان ارائه و خصوصیات روانی شخصیت مدنظر تحلیل شده است. طبق نتیجه تحقیق، شخصیت روان رنجور «مخمل» مطابق با تقسیم بندی کارن هورنای زیرمجموعه تیپ مهرطلب قرار می گیرد. انتر شخصیتی وابسته، سلطه پذیر و فرودست دارد. در سراسر داستان از ترس، شک، نفرت و کمبود اعتمادبه نفس رنج می کشد و دچار اختلال اضطراب جدایی است. می توان رابطه «مخمل» و «لوطی جهان» را به مثابه رابطه پدر مستبد و فرزند بازشناخت و به جامعه تعمیم داد.