مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شعر حافظ
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ترکیب «کار چراغ خلوتیان» در غزلی از حافظ با مطلع : ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت کار چراغ خلوتیان باز در گرفت اشاره می کند در بیشتر شرحهایی که با موضوع شعر حافظ در دست است، این تعبیر به معنی « رونق گرفتن کار» و با توجه به دیگر واژگان بیت به معنی «روشن شدن خلوت عاشقان با چهره نورانی معشوق» آمده است. در مقاله حاضر با ارایه شواهدی از متون ادب فارسی نشان داده ایم که یکی از معانی واژه کار به معنی پارچه و بافته شده (منسوج) است که در اینجا می تواند به معنی فتیله چراغ باشد؛ بنابراین کار چراغ یعنی فتیله چراغ، که در این صورت میان بالا رفتن حجاب از چهره معشوق با بالا آمدن فتیله چراغ به خلوت نشستگان تشبیهی زیبا، به وجود می آید. همچنین نشان داده ایم که در سراسر دیوان حافظ واژه کار با واژه گان دیگری که مرتبط با پارچه است مانند طراز، بخیه، پرده، نقش، کارگاه و … به تناسب همراه شده است.
کاربرد تحلیل های هرمنوتیکی و تأویل گرایانه در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحلیلی از شعر حافظ بر اساس اصول نقد ادبی آی . ا . ریجاردز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آی. ا. ریچاردز (1965-1893) یکی از تاثیرگذارترین متفکران قرن بیستم در حوزه های روان شناسی، نقد ادبی، زبان شناسی و فلسفه است. وی تحت تاثیر مکتب پوزیتیویسم با جسارتی فوق العاده، بر شیوه های نقد ادبی گذشته زبان اعتراض می گشاید و قلم رد می کشد. او بر پایه ی مطالعاتش در روان شناسی و اخلاق، نظریه ی کاملا متفاوت خود را در نقد ادبی بر اساس سه مفهوم تجربه، ارزش و ارتباط بنیاد می نهد. در مقاله ی حاضر، نخست با نگاهی به زمینه های فکری و فلسفی ریچاردز، کوشش شده مهم ترین اندیشه های وی در نقد ادبی، در پیکره ای کلی و منسجم ترسیم گردد. در دومین بخش، شعر حافظ بر اساس دیدگاه ریچاردز بررسی و تحلیل شده است. برای انجام بهتر این تحلیل، ابتدا مهم ترین اصول نقد ادبی ریچاردز در قالب پنج گزاره ی فشرده بیان شده و آن گاه مصادیق هر کدام از این گزاره ها در دیوان حافظ جست وجو شده است.
نتیجه ی این مطالعه نشان می دهد که یافتن مناسب ترین راه برای حل تعارض انگیزه ها و امیال متناقص انسانی که در نظریه ی ریچاردز کارکرد اصلی شعر شمرده می شود، در شعر و اندیشه ی حافظ نیز نقشی اساسی دارد. این نگاه تازه، از برخی جنبه های شعر حافظ، فهمی ژرف تر به دست می دهد. از این گذشته، نشان می دهد که ریچاردز در تدوین نظریه ای عمومی در نقد ادبی ، موفقیت بسیار داشته است.
سبک هندی و مدعیان پیشوایی آن (بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری شاعران پیشگام سبک هندی بر شکل گیری این سبک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث پیچیده و مبهم در کتابهای تاریخ ادبیات ایران، سرآغاز و چگونگی شکل گیری سبک هندی است. مطالعه نظر محققانی که به این مساله پرداخته اند از فراوانی دیدگاه های ارایه شده حکایت دارد. برخی محققان این سبک را نتیجه ناگزیر سیر طبیعی شعر فارسی دانسته، برخی دیگر این سبک را در ارتباط با عواملی اجتماعی و محیط شکل گیری آن بررسی کرده اند. در این میان، پژوهشگرانی هم هستند که ریشه این سبک را نه در ارتباط با عوامل اجتماعی یا محیط شکل گیری بلکه در شعر شاعران گذشته جستجو کرده اند. این دسته از محققان غالبا از شاعرانی چون خاقانی، حافظ، وحشی بافقی و ... به عنوان پایه گذار این سبک نام برده اند؛ اما نکته حایز اهمیت قبول عام نیافتن چنین پژوهشهایی است. واقعیت این است که سبکی به گستردگی سبک هندی را نمی توان و نباید نشات گرفته از شعر یک شاعر دانست، بلکه باید از میزان و چگونگی تاثیرگذاری این شاعران بر این سبک سخن گفت و این امر نیز تنها به واسطه استفاده از روشی تازه، یعنی تحلیل محتوا انجام شدنی است.
در این مقاله نیز کوشیده شده است تا با تحلیل محتوای شعر چهار شاعر پیشگام سبک هندی یعنی خاقانی، حافظ، وحشی بافقی و بابا فغانی میزان و چگونگی تاثیرگذاری آنان بر شکل گیری سبک هندی نشان داده شود.
مبانی عیش و خوشدلی در غزلیات حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادی یکی از ویژگیهای هویت ایرانی است و در ایران بعد از اسلام تا عصر حافظ در اشعار فردوسی، منوچهری، خیام، مولانا و حافظ بیشترین نمود را دارد. عیش و خوشدلی در غزلیات حافظ به دو نوع ابژکتیو یا بیرونی یا آفاقی و سوبژکتیو یا درونی یا انفسی تقسیم میشود. خوشدلی بیرونی بر عواملی مانند باغ و بهار، طرف جویبار و می خوشگوار و ... بویژه بر سه عنصر می، مطرب و معشوق زمینی یا نمادین استوار، و نتیجه آن، احساس آرامش ناپدیدار درونی است. خوشدلی درونی، محصول عواملی چون پیوند با امر قدسی و تبدیل شدن حالت شادی به مقام است و براحساس حضور معشوق حقیقی در دل، اشراق و روشنی ضمیر تکیه دارد و موجب آرامش پایدار درونی می شود. مبانی عیشها و خوشدلیهای حافظ را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد: 1. روانشناختی 2. فلسفی 3. دینی 4. سیاسی – اجتماعی 5. عرفانی. این مقاله به بررسی و تحلیل هر یک از این مبانی پرداخته است
تداعی معانی در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ برای گریز از تکرار در کاربرد صور خیال، که نتیجه آن چیزی جز بیهوده گویی نیست به شگردی هنرمندانه و روانشناسانه روی می آورد که در این مقاله از آن با عنوان «تداعی معانی» یاد شده است. «تداعی معانی» در روانشناسی به این معنی است که یک مفهوم، سلسله مفاهیمی را بر اساس اصل مجاورت یا مشابهت و یا تضاد به ذهن تداعی می کند. در شعر حافظ این گونه است که اجزای یک تصویر، سنتی در هم شکسته شده با یک جابه جایی به گونه ای به کار برده می شود که هر جزء، اجزای دیگری را تداعی می کند؛ برای نمونه در سنت ادبیات، زلف همیشه با تعدادی صفتهای کلیشه ای همچون پریشانی، آشفتگی، درازی، سیاهی، چین و شکن یا شماری مشبه به های تکراری مانند بنفشه، سنبل، سلسله، حلقه، مشک. همراه است، ولی حافظ برخلاف سنت در کنار زلف، درازی را به امید و یا پریشانی را به دل نسبت می دهد.
در کتابهای بدیع فارسی به تداعی معانی به عنوان یک آرایه توجه نشده و تنها دکتر شفیعی کدکنی از نقش قافیه در ایجاد تداعی معانی یاد کرده است، اما در غرب بویژه در داستان نویسی به روش «جریان سیال ذهن» به این موضوع پرداخته اند.
در این مقاله پس از بررسی تداعی معانی در حوزه روانشناسی و ادبیات و بیان تفاوت آن با ایهام، تناسب و ایهام تناسب، نمونه های یافته شده این آرایه در دیوان حافظ ارائه شده است.
حاصل پژوهش حاصل شد، این است که هر چند نمونه های خام و ابتدایی این آرایه در دیوان شاعران قبل از حافظ و نیز معاصران وی و حتی در شعر شاعران پیشگام از جمله رودکی، کمتر دیده می شود، این نمونه ها بسیار نادر و کمیاب است حال اینکه در شعر حافظ به نسبت دیگران بسامد زیادی دارد و در شعر او هم نمونه های این جا به جایی در صفتها و مشبه به های زلف - به دلیل تعدد آنها - بیش از موارد دیگر است.
اندازه سخن و پیوند آن با زمان و سرعت در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستجو درباره ماهیت و کارکردهای اطناب و ایجاز در متون ادبی سابقه ای طولانی و گستره ای وسیع دارد. در این مقاله این مفاهیم از دیدگاه جدیدی مطالعه شده است تا ارتباط اندازه سخن با زمان و سرعت را در جنبه های مختلف آن نشان دهد. از آنجا که مفاهیم زمان و سرعت می توانند معانی مختلفی داشته باشد، نخست کوشش شده با محدود کردن این موضوع بر دو مسأله استفاده از ایجاز و اطناب برای تنظیم عملی زمان در متون داستانی و به تصویر کشیدن هنرمندانه سرعت، حوزه کار مشخص گردد. آنگاه با ارائه نمونه های متعدد از متون مختلف ادبی، وجوه ادبی و هنری ادراک شعرا از زمان و تأثیر آن در کلام و نیز شیوه های نمایش سرعت تحلیل شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که در نظر گرفتن دو مفهوم زمان و سرعت موجب درک عمیق تری از معنای ایجاز و طناب و کارکردهای هنری آن در آثار ادبیات فارسی می گردد.
بررسی نقش موسیقایی قافیه در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قافیه یکی از جلوه های موسیقی شعر است؛ اما اغلب نقش صوتی و موسیقایی آن نادیده گرفته شده است. از آنجا که آشنایی حافظ با روابط پیچیده نظام آوایی کلمات، زنجیره ای از گوشنوازترین قوافی را در کنار دیگر تناسبها و تضادها، صنایع بدیعی و اشارتهای پنهان و آشکار آوایی و معنایی پدید آورده است، نگارنده می کوشد، نقش موسیقایی قافیه را با تکیه بر غزلیات حافظ مورد بررسی قرار دهد.
خوش تراشی واژه های قافیه، ساختهای محکم و گوناگون قافیه ،که اغلب از حروف نرم و روان یا حروف پر طنین تشکیل شده است، حسن استفاده حافظ از موقعیت مکانی قافیه در جهت تشخص لفظی و معنایی مفهوم مورد نظر، تاثیر طنین حروف قافیه در جبران محدودیتهای وزنی و القای عاطفه مورد نظر شاعر، تناسب آوایی اجزای بیت با حروف قافیه، تاثیر صامتها و مصوتهای مشترک بعد از روی در غنای موسیقی قافیه و اعنات در این مقاله به عنوان عوامل گوشنوازی قافیه در شعر حافظ مورد بررسی قرار گرفته است.
رویکردی به ایهام در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایهام یکی از شگردهای زبانی است که در آن گوینده از واژه یا عبارت و جمله ای در کلام استفاده می کند که به جهت پیوندی که با دیگر اجزا و سازه های کلام دارد، چند معنا را به ذهن متبادر می کند. در این مقاله از این ترفند و شگرد شیرین هنری و انواع و اقسام آن بویژه انواع آن در محدوده عبارت و جمله در شعر حافظ سخن رفته است. هم چنین ایهام از نوع تصویر به عنوان مبحثی نو در این تحقیق بر مبنای شعر حافظ ارایه شده است. حافظ با توجه به دانش ژرفی که به زبان فارسی داشته است از این شیوه استفاده بجا، مناسب و اعجاب انگیز کرده است و اگر سبک او را سبک ایهام می خوانند از این روست. در شعر او غزلی نمی توان یافت که دارای ایهام نباشد. حافظ در این شگرد هنری نوآوریهایی دارد که سعی شده است در این مقاله ارایه گردد.
فهمی از رندی های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره ی حافظ و انواع ایهام در شعر او بسیار نوشته اند، به قدری که شهرت حافظ به ایهامگویی بر همگان آشکار است. ایهام تبادر آن است که واژه ای از کلام، واژه ی دیگری را که تقریباً با آن هم شکل یا هم صدا است، به ذهن متبادر کند؛ معمولاً واژه ای که به ذهن متبادر می شود، با کلمه یا کلماتی از کلام، تناسب دارد. این صنعت در ادب فارسی و بلاغت، به نام های بسیاری از جمله: ایهام جناس، ایهام تناسب، ایهام جناسِ گونه گون خوانی، ایهام چندخوانشی، ایهام چندگونه خوانی و ایهام دوگونه خوانی، معروف است. تعدادی از ایهام تبادرهای شعر حافظ، قبلاً کشف و معرفی شده است؛ با این حال یک بررسی تخصصی در حوزه ی ایهام تبادر در دیوان حافظ، زیبایی های پنهان اثر او را بیش تر و آشکارتر می کند و نشان می دهد چه مقدار از رندی های حافظ، فهم نشده باقی مانده است. آن چه در این مقاله آمده، تعدادی از ایهام تبادرهای دیوان حافظ است که به طور کلی، در سه سطح طبقه بندی شد ه است: 1. در سطح واژه؛ 2. در سطح ترکیب؛ 3. در سطح بیت.هر کدام از موارد فوق برحسب شکل ظاهری و معنای «متبادِر» و «متبادَر» در چهار نوع بررسی شده است:- نوع اول: نمونه هایی که به خاطر خط) تصحیف) و تلفظ، دوگونه خوانده می شوند؛- نوع دوم: نمونههایی که متبادِر و متبادَر، هم مرکب و هم بسیط خوانده می شوند؛- نوع سوم :نمونههایی که متبادِر و متبادَر همچون جناس زاید، حرفی کم یا زیاد دارند؛- نوع چهارم :نمونه هایی که متبادِر در یک بیت و متبادَر در بیت دیگری است.در ادامه ی مقاله بعد از ذکر نمونهها، ایهام تبادر در شعر حافظ بررسی و تحلیل شده و با ذکر دلایل و قراینی از دیوان حافظ، تعمدی بودن احتمالی بعضی از این نمونه ها، ارائه شده است
بررسی خلاقیت های شعری حافظ در مفهوم سازی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة استعارة شناختی معتقد است که زبان عادی و زبان ادبی، از جهاتی در مفهوم سازی مفاهیم شبیه هم و از جهاتی متفاوتند. مقاله حاضر، در صدد پرداختن به خلاقیت های حافظ در تصور مفهوم عشق در چارچوب این نظریه است. مفهوم عشق در شعر حافظ به کمک راهبردها یا ابزارهای شناختی رایجی چون استعاره، تصویر، مجاز و جاندارپنداری مفهوم سازی می شود، اما به نظر می رسد حافظ شیوه های خلاقانه تری را در استعاره های شعری عشق به کار برده است. به منظور کشف شاخص های تأثیرگذار در مفهوم سازی متفاوت عشق، دو سوال مهم مطرح می شود: مفهوم سازیِ شعری عشق چه تفاوتی با مفهوم سازی عادی و رایج آن در زبان فارسی دارد؟ و، کدامیک از شاخص های چهار گانه کوچش(2010) در آفرینش خلاقیت استعاری در شعر حافظ نقش پررنگ تری دارد؟ بررسی داده های تحقیق نشان می دهد که عشق در زبان حافظ، مانند زبان های دیگر و مانند زبان فارسی از مفاهیم آتش، سفر، مستی، و غیره به عنوان حوزة مبدأ کمک می گیرد. اما مفهوم سازی آن از نظر چهار شاخص گسترش، تفصیل، زیرسؤال بردن، و تلفیق، با زبان عادی فرق دارد. به نظر می رسد آنچه باعث می شود زبان شعر، از زبان عادی متمایز شود، کاربرد خلاقانة مفهوم سازی های استعاری، جاندارپنداری، استعاره های تصویری و مجاز مفهومی باشد. همچنین از میان چهار شاخص مطرح در استعاره های مفهومی شعری، تلفیق و تفصیل بیشترین و زیرسوال بردن کمترین کاربرد را داراست.همچنین حافظ از استعاره های تخیلی نو در مفهومسازیِ عشق بسیار بهره برده است.
نقش روابط مفهومی در توسعه و دگرگونی معنایی نشانه ها ی زبانی (مطالعه موردی نیاز در شعر حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آفرینندگان متون ادبی برای بیان نگرش خود به پدیده ها، گاه معانی برخی نشانه ها را گسترش می-دهند تا آنجا که گاه این معانی را دگرگون می کنند. این نشانه ها واژگان کلیدی هستند که دسترسی به معانی آن ها دشوار به نظر می رسد. امروزه معناشناسی و روابط مفهومی میان واژگان و جملات، می تواند امکان تحلیل عینی روند گسترش یا دگرگونی معنایی نشانه ها را فراهم کند و با بررسی روابط مفهومی نشانه ها، به نگرش آفرینندگان این متون نیز دست بیابد. در میان روابط مفهومی تضاد معنایی و شمول معنایی میان واژگان و از میان روابط مفهومی میان جملات، تضمن معنایی از کارآیی ویژه ای در تحلیلِ معنای نشانه های زبانی در متن برخوردارند. برای بیان نقش روابط مفهومی درگسترش و دگرگونی معنایی نشانه های زبانی، «نیاز» در شعر حافظ برگزیده شد. یافته ها نشان می دهند؛ روابط مفهومی میان واژگان و میان جملات، پیوندهای معنایی میان؛ «زهد» و« عُجب»، «خودبینی»، «کبر»، «فریبکاری» و «ریا»، معنای «زهد» را گسترش داده چنانکه با «ریا» شمول معنایی پیدا کرده و ترکیب «زهد ریا» را پدید آورده است. معانی بافتی کلید واژگان؛ «زهد» و «ریا» و «نیاز» نشانگر آن است که حافظ در کنار روند آسیب شناسی اجتماعی و فردی «زهد»، پیوندهای پیچیده ای از دلالت ها و ارجاعات معانی ضمنی مبتنی بر تقابل میان «نیاز» و «زهد» آفریده که معنای نشانه ی «نیاز» را گسترش داده است و با پیوند و همپوشانی معنایی « نیاز» با اصطلاح «فقر عرفانی» مفهوم «زهد حافظانه» را در آن گنجانده است. بنابراین روابط مفهومی علاوه بر توان دستیابی بر نگرش شاعر، زمینه ی شناخت معانی گوناگون واژگان کلیدی متن را نیز فراهم می کند.
تأمّلی در معنی واژه «دولت» و بررسی بیتی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختارشکنی تفاسیر دوگانه شعر حافظ در نگاره سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاسیر جزمی، متن ادبی را با رویکردی قاطع بررسی می کنند، خواه این تفسیر برگرفته از آرای سنتی باشد یا در خلال رویکردهای مدرن که به هر نحوی سعی در کشاندن متون به عرصه های سیاسی و اجتماعی دارند. اما در رویکرد پساساختارگرایانه، متن ادبی معنای قطعی و نهایی خود را از دست می دهد؛ به عبارتی دیگر، از اهمیت مرکزیت معنایی در آن کاسته می شود. از این رو، خوانش های متفاوت از متن امکان پذیر می گردد که هرکدام می توانند از سویی به دنیای متن وارد شوند. شعر حافظ یکی از متونی است که همواره در کشاکش تقابل ها تفسیر و تحلیل شده است. این پژوهش با استفاده از نظریه ی ژاک دریدا که هم خوانی زیادی با فضای شعر حافظ دارد سعی در تحلیل خوانش سلطان محمد نقاش از شعر حافظ در نگاره ی «مستی لاهوتی و ناسوتی» دارد. برخلاف تفاسیر گفته شده که به دنبال قطعیت معنایی در متن هستند، نگاره ی «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد که برگرفته از شعر حافظ است، این تقابل ها را در هم شکسته و خوانشی نو به دست می دهد. یافته های پژوهش که به روش تحلیلی تاریخی به دست آمده اند، نشان می دهند این نگاره براساس نوع پرداخت در ترکیب بندی هندسی، رنگ و شخصیت پردازی، جهانی از مفاهیم خلق می کند که اسیر حوزه ای خاص نشده و ابهام و ایهام شعر حافظ را حفظ می کند. براین اساس، می توان گفت تضمین دریافت معنای نهایی در این نگاره وجود ندارد، زیرا نگاه بیننده همزمان دو جهان لاهوت و ناسوت را تجربه کرده و جهت گیری تصویر به سمت حوزه-ای خاص فرو می پاشد.
بررسی وجوه نوستالژی در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوستالژی از اصطلاحات علم روان شناسی و به معنای دل تنگی، حسرت زدگی، و غم غربت است که از دیرباز، در ادبیات فارسی نمود گسترده ای داشته و جایگاهی ویژه را در شعر غنایی به خود اختصاص داده اس ت. هدف ما در پژوه ش حاضر بررسی وجوه نوستالژی در اشعار حافظ در س ه بخش فردی، سی اسی- اجتماعی، و عرفانی با روش توصیفی – تحلیلی است. عصر ح اف ظ دوره ای بح رانی در ت اریخ ایران بوده است؛ از ای ن رو، تأث رات حاص ل از اوض اع ن ابهن جار سیاس ی- اجتماعی در سروده های این شاعر بسیار برجسته است؛ به گون ه ای که بسیاری از مص ادیق نوست الژی در ش عر حاف ظ ری شه در زمی ن ه ه ای س یاسی- اجتماعی ع صر او دارد. اندیشه های عرفانی خواجه در نگاه به گذشته ازلی و هبوط انسان به کره خاکی با حسرت و اندوه جدا شدن از عالم م عنا پیوند م ی خورد و نگاه متفاوت حافظ به این مسأله هم شایسته بررسی است. با توجه به شخصیت فعال و مؤثر حافظ، در شعر او موارد نقض نوستالژی را نیز می توان مشاهده کرد؛ اندیشه هایی چون غم ستیزی و شادخواری، امیدواری به آینده، توکل به لطف خدا و رضا دادن به داده او حافظ را یاری کرده است تا در آن روزگار سیاه، اسیر سلطه غم و حسرت نشود.
اوراق پریشان (9)
حوزه های تخصصی:
نویس نده در نوش تار حاض ر در قال ب نهمی ن سلس له انتش ارات ب ا عن وان اوراق پریش ان، چندی ن مس ئله را مط رح ک رده اس ت ک ه بدی ن ش رح ان د: ش عری از ملازمان ی ش اعر معاص ر ش اه عب اس ک ه ب ه اش تباه ب ه فردوس ی نس بت داده ش ده اس ت. مطلب ی پیرام ون صفح ه آخ ر تصحی ح مرح وم حبی ب یغمای ی از س فینه ای که ن ب ه ن ام «نمون ه نظ م و نث ر فارس ی» یک رباعی نویافته از مجمع الرباعیات تصحیح بیت: «ب ر س ر خش م اس ت هن وز آن حری ف ی ا س خنی م یرود ان در رض ا» از س عدی «آیا» در شعر حافظ و سعدی و سمک عیار اشتباهات تایپی دیوان حافظ چاپ اساطیر شرح دیوان حافظ از مرحوم شریعت
نقد و بررسی برگردان های بلاغی در ترجمه عربی شعر حافظ از صلاح الصّاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.3470.1884
حوزه های تخصصی:
بی شک هرکدام از ترجمه های عربی شعر حافظ، نکات مثبت و منفی متعدّدی دارد که در مطالعات تطبیقی ادب فارسی و عربی، موضوع قابل ملاحظه ای است. در عین حال، هرکدام از این ترجمه ها، ارزش خاصّ خود را دارد و در جای خود، شایان احترام است؛ امّا با توجّه به دشواری های ترجمه، به ویژه در شعر، اینک این پرسش پیش روی ماست که آیا ترجمه های عربی، ازجمله ترجمه صلاح الصّاوی توانسته است از عهده انتقال ظرافت های زبانی و ژرفای معانی شعر حافظ برآید. در نوشتار پیش رو که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است، در پی پاسخ به پرسش یادشده، نمونه هایی از شعر حافظ در ترجمه «الصّاوی» به مثابه جامعه آماری بررسی شد. ازآنجاکه الصّاوی حدود سه دهه در ایران زندگی کرده و با شخصیّت های علمی ایرانی همکاری داشته است، پیش فرض این بود که وی از آشنایی کافی با زبان فارسی برخوردار بوده و توانسته است ترجمه کم نقص و برابری را انجام دهد؛ امّا با این پژوهش، مشخّص شد که الصّاوی با اینکه تمام تلاش خود را در انجام ترجمه شعر حافظ به بهترین شکل آن مبذول داشته است، در بازتاب دقیق عناصر بلاغی و تصویرهای خیال انگیز آن ناتوان بوده و نتوانسته است حقّ مطلب را به خوبی ادا کند.
نقد رهیافت های فلسفی به شعر حافظ
منبع:
سالنامه حافظ پژوهی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ دفتر ۲۴
111-136
حوزه های تخصصی:
رابطه ی فلسفه و ادبیات به طورعام و فلسفه و شعر به طورخاص، عیمق تر و پیچیده تر از آن است که در بادیِ امر به چشم می آید. شِلگل شعر را فلسفه ی جلی و فلسفه را شعرِ خفی می دانست. دیلتای بر رابطه ی تنگاتنگ شعر و فلسفه تاکید می-کرد. کریچلی از «فلسفه» به مثابه «شاعری» یاد می کند. فلاسفه ای چون هیدگر و گادامر، بر اشعار شعرایی چون گوته، هولدرلین، ریلکه، تراکل و دیگران شرح و تفسیر نوشته اند. هگل زیر تاثیرِ گوته بود. از آن طرف، شاعرانی چون گوته به فلسفه و آثار فیلسوفان توجه داشتند. گوته، شاگرد هِردر بود و نیچه، گوته را ستایش می کرد و زیر تاثیر او بود. بازتاب اندیشه های فلسفی در شعر شاعران، چنان بود که حتی برخی از شاعران بزرگ را «فیلسوف- شاعر» می نامند. در جهان شرقی و در ایران نیز ماجرای پیوند فلسفه و حکمت با شعر، کم وبیش از همین قرار است. گرچه نه از فلسفه، تلقی واحدی وجود دارد و نه تلقی از فلسفه در غرب و شرق یکسان است؛ اما می توان به پرسش ها و مبانی و سرمشق های مشابه دست یافت. یکی از شاعرانی که اهل فلسفه، توجهی ویژه به شعر او داشته و دارند، حافظ است. این توجه گاهی به اعتبار وجوه فلسفی خودِ شعر حافظ است و گاهی به اعتبار نحوه ی مواجهه ی مفسران و نوع رهیافت آن ها به شعرش. کسانی چون هومن، رحیمی، موحد، آشوری، شایگان، داوری و فردید، از منظر فلسفی به شعر حافظ نگریسته اند. بسیاری از نوشته هایی که داعیه ی شرح و نقد فلسفی دارند، عملا وجه و اعتبار فلسفی ندارند، یا در حد استخدام واژگان فلسفی متوقف شده اند. دراین مقاله کوشیده ایم که ضمن مرور مواجهه ی فلسفی و کلامی مفسران و شارحانِ قدیم با شعر حافظ (دوانی و دارابی و...)، بر رهیافت های فلسفی جدید متمرکز شویم و به نقد آن ها بپردازیم.
خوانشی دیگر از بیت حافظ: «این همه شعبده خویش که می کرد اینجا/سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تأمل و دقت در زوایای سخن خواجه شیراز همواره به کشف ظرافت هایی در واژگان و معانی اشعار وی می انجامد. آنچه در این پژوهش مورد کنکاش و موشکافی واقع شده است، بیت این همه شعبده خویش که می کرد اینجا سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد است. در این جستار یک پیشنهاد درباره نحوه خواندن این بیت، مبتنی بر استدلال و ارایه دیدگاه ها و تشریح جزئیات مرتبط با این بیت مطرح شده است و در راستای برطرف کردن پیچیدگی و تأویل های موجود پیرامون این بیت، و بر اساس فرضیه انشایی بودن مصرع دوم، و با روش تحلیلی توصیفی انجام گرفته است. یافته اصلی حاصل از آن، حکایت از تأیید فرضیه مورد نظر دارد. Abstract Angles of reflection and careful about the words and meanings of Hafez Shirazi has discovered his poems leads. What this study is to explore and analyze is the couplet: این همه شعبده خویش که می کرد اینجا سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد meaning: It's all the black magic himselve to do, Samaritan ago cane and iodine infrount of the Mousas miracle. In this paper, a proposal on how to read these couplet, based on the reasoning and finding point of view and details related to this couplet has been proposed in order to overcome the complexity and the paraphrase on this couplet, and based on the hypothesis compositionall second verse, and descriptive analysis was performed. The deconstruction of it, confirming the hypothesis that. Keywords: analysis, description, another reading, contradictional question
بررسی نظریه ی آرایه ی ادبی ژان کوئن و تطبیق آن با زبان شعر کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 117
حوزه های تخصصی:
ژان کوئن در مقاله ی دشواریابِ نظریه ی آرایه ی ادبی کوشیده بر مبنای منطق و معناشناسی، آرایه های مبتنی بر تناقض را با ادراکی عمیق و به شکلی سامان یافته و منسجم تدوین کند. چنین دیدگاه نوینی برای بررسی های شعر فارسی که شاید به دلیل آمیختگی با اندیشه های عرفانی و تاثیرپذیری از زبان پر تناقض عرفا سرشار از تعبیرات متناقض نماست، مناسبت خاصی دارد. در مقاله ی حاضر با تمرکز بر هسته ی اصلی مطلب و مقایسه ی تعاریف و یافتن مثال های مشابه در صناعات ادبی فارسی، نخست سعی شده اساسی ترین افکار کوئن با بیانی آسان و روشن ارائه گردد. در گام بعد با نگاهی تطبیقی، این نظریه برای بررسی و تحلیل و طبقه بندی آرایه های شعر فارسی و مخصوصا شعر حافظ که در اندیشه و زبانِ وی، اصل تناقض نقشی کلیدی دارد، به کار گرفته شده است. این کار با گذر از ساختارهای واژگانی و نحوی و توجه به بنیادهای ژرف ساختی آرایه ها انجام گرفته است. از طرف دیگر بر اساس اندیشه ی کوئن پیرامون درجه بندی مقدار تضاد در انواع تناقض، می توان طیفی گسترده از ساخت های منطقی و زبانی را برای توضیح انواع تناقض، تضاد و تقابل تدوین کرد. یافته های تحقیق علاوه بر تایید مناسبت کلی این دیدگاه برای بررسی شعر فارسی نشان می دهد که زوایای نامکشوف این آرایه ها با تدوین چنین الگویی باید بازهم مورد مطالعه ای تفصیلی قرار گیرند.