مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ولادیمیر پراپ
حوزه های تخصصی:
امروزه نقدهای زیادی وجود دارند که بر کارکردهای ساختاری استوارند. ساختارگرایان همواره در پی آن بودند که به الگوهای روایتی مشخص دست یابند تا به کمک آنها، قصهها و داستانها را مورد بررسی قرار دهند. از بین آثار به وجود آمده، کار ولادیمیر پراپ از همه مهمتر بود؛ وی با تجزیه و تحلیل قصههای روسی پریان، نموداری شامل سی و یک خویشکاری ارائه کرد و معتقد بود، این الگو را میتوان در مورد سایر قصههای عامیانه و حتی رمانها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققّان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد.
شاهنامه فردوسی از جمله آثاری است که در آن داستانها و داستانوارههای فراوانی دیده میشود. از جمله آنها، داستانهایی است که در آنها دیوان از نقشورزان اصلی هستند. در این مقاله سعی شد تا نمودار خویشکاریهای پراپ و روش ریختشناسانه وی در داستانهای دیوان پیاده شود تا مشخص گردد، نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستانها انطباق دارد. بررسیها و تجزیه و تحلیل این داستان ما را به این نتایج رسانده است که قصههای دیوان در شاهنامه قابل بررسی با کارکردهای ریختشناسانه پراپ است و توالی کارکردهای مورد نظر پراپ نیز در این داستانها دیده می شود. حرکتهای موجود در این داستانها از نظر موضوع و محتوا، بیشتر از نوع اول حرکتهای پراپ یعنی «بسط از طریق خویشکاری H-I (جنگ و کشمکش) هستند و خویشکاری «طلسم» یا «افسون» در اکثر داستانها حضور دارد. در برخی داستانهای دیوان، بعضی کارکردها تکرار شدهاند که این امر علاوه بر تاکید بر اهمیت حادثهای که رخ میدهد و توانایی های خاص قهرمان، نوعی حالت تعلیق در قصه به وجود میآورد.
نقد ریخت شناختی حکایتهای کشف المحجوب و تذکره الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل ریخت شناختی به روش ولادیمیر پراپ در حدود 200 حکایت عارفانه از دو کتاب ارزشمند کشف المحجوب و تذکره الاولیا مشخص کرد که در خویشکاری خاص عارفانه ها، که کرامت در جایگاه برجسته و نقطه عطف داستان واقع است، تابع معنای دامنه بیشتری نسبت به گونه های دیگر (عامیانه ها، عاشقانه ها و ...) دارد. با وجود اینکه تعداد نقش ویژه ها محدود است از گوناگونی بسیاری برخوردار است. تنها عامل همسانی در چنین آرایشهای کوچک مقیاس با رنگهای متنوع، جایگاه نقش ویژه هاست؛ همچون قرار گرفتن کدهای رمز در محلهای ویژه در راستای همخوانی با نقطه عطف داستان در این تحقیق، سه حوزه کنش، مشخص شد و تعداد خویشکاریها به 11 رسید که بعضی با آنچه در عامیانه ها وجود دارد، همسان، و بعضی دیگر جدید و خاص عارفانه هاست.
تحلیل ساختاری قصه شاه سیاهپوشان بر اساس الگوی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هفت پیکر نظامی از دل انگیزترین منظومه های ادبیات غنایی فارسی است که از منظر ساختارگرایی شباهت های بسیاری به قصه های پریان دارد. نگارندگان تحلیل شباهت ها و اختلاف های ساختاری قصه شاه سیاه پوشان با ساختار قصه های پریان را بر اساس خویش کاری ها، تقابل و دوگانگی آن ها، شخصیت های ثابت یا متغیر و توالی و نظم منطقی ساختار روایت انجام داده اند. با بررسی نتایج حاصل به اثبات می رسد که این اثر افسانه ای با الگویی که پراپ از قصه های پریان نشان می دهد، همچنین با ساختار روایت این قصه ها تا حدود زیادی مطابقت دارد؛ زیرا از سی و یک خویش کاری قصه های پریان بیست و اندی از آ ن ها در قصه روز شنبه هفت پیکر دیده می شود و نیز این قصه نظم و توالی مورد نظر پراپ را داراست. این نظم و توالی به دلیل وجود نظام تقابلی و دوتایی در کلّ روایت شکل گرفته است.
تحلیل ریخت شناسی روایت اسطوره ای «کتیبه» براساس نظریه ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی ریخت شناسانه شعر «کتیبه» اخوان ثالث پرداخته ایم. به این منظور، نخست به تعریف ریخت شناسی پرداختیم، سپس روایت اسطوره ای «کتیبه» را از منظر این نظریه، مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم و به خویشکاری ها، شخصیت ها و حرکت های روایت تقسیم کردیم. «کتیبه» از شعرهای روایی اخوان است که شکلی نمایشی و دراماتیک دارد. شیوه روایت و داستان پردازی در این شعر به گونه ای است که شاعر با توصیف های خود، فضایی می آفریند که خواننده از زاویه دید دلخواه او به اجزا و عناصر داستان بنگرد.
از بیست و سه خویشکاری موجود در «کتیبه»، هجده خویشکاری اصلی و پنج خویشکاری، فرعی است. خویشکاری های «خبردهی»، «خبرگیری»، «فریبکاری»، «فریب خوردن» و «غیبت» فرعی و بقیه خویشکاری ها اصلی هستند. خویشکاری های «مصیبت» و «عمل قهرمان» در کل روایت تکرار می شوند. در نگاهی کلی می توان جنس شخصیت های «کتیبه» را به دو دسته انسانی و طبیعی (تخته سنگ و زنجیر) تقسیم کرد. در شعر روایی «کتیبه»، پنج شخصیت انجام دهنده خویشکاری ها هستند. در این شعر روایی، سه حرکت وجود دارد که این حرکت ها با تعادل حکایت ها در پیوند هستند.
تحلیل و مقایسه ساختار روایی قصه گنبدهای سیاه و صندلی هفت گنبد نظامی بر اساس الگوهای ریخت شناسی قصه های پریان«ولادیمیر پراپ»
حوزه های تخصصی:
عرصه بیکران ادبیات داستانی جهان در بر دارنده مضامین و عناصری گوناگون از انواع رایج ادبی (حماسی، پای داری، غنایی، عرفانی و...) است. در این میان ادبیات غنایی به عنوان یکی ازکهن ترین گونه شعر، طیفی وسیع از عواطف و احساسات بشری را دربر می گیرد. در نتیجه سخن ورانی بسیار در این عرصه داد سخن رانده اند. در میان ادیبان ما نظامی گنجوی به عنوان یکی از ستارگان درخشان ادبیات کلاسیک ایران از جهت سرودن داستان های عاشقانه، بزمی و ساقی نامه، از منزلتی والا برخوردار است. در میان آثار وی، سه منظومه «خسرو و شیرین»، «لیلی و مجنون» و اثر گران قدر داستانی «هفت پیکر»، از جمله مهم ترین آثار غنایی ادبیات فارسی بشمار می رود که با توجه به ساختار و بن مایه های داستانی هر یک، می توان آن ها را مطابق با اصول و موازین ساختارگرایی مورد نقد و بررسی قرار داد. در این پژوهش، دو گنبد از منظومه هفت پیکر به عنوان نمونه ای از دل انگیزترین و زیباترین منظومه های حماسی- غنایی مورد تحلیل ساختاری قرار خواهد گرفت، برای این منظور ابتدا به مبانی نظری و تؤریک پیرامون مقوله روایت شناسی و ریخت شناسی یا مورفولوژی و کارکردهای پراپ در عرصه شکل شناسی می پردازیم و در ادامه پس از اشاره ای به منظومه هفت پیکر به تحلیل ساختار روایی این دو قصه بر اساس مدل روایی ولادیمیر پراپ (ریخت شناسی قصه) خواهیم پرداخت؛ بنابراین ابتدا قصة پیکر اول، یا «داستان شهر مدهوشان و پادشاه سیاه پوش»؛ و قصه پیکر ششم یا «داستان خیر و شر» را به لحاظ تحلیل ساختار روایی، ریخت شناسی، و نقش مایه ها و شخصیت های هر یک مورد بررسی قرار میدهیم و سپس به قیاس آن ها با هم از نظر بررسی کارکردها، نقش مایه ها و شخصیت های هر یک میپردازیم.
بررسی ریخت شناسانه داستان «بیژن و منیژه» شاهنامه فردوسی بر اساس نظریة ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کمتر نقدی را می توان یافت که از کارکردهای ساختاری بی بهره باشد. پیشرفت های نقد ادبی معاصر، منجر به ایجاد مکتب ساخت گرایی با الهام از نظریات زبان شناسانة ""فردینان دوسوسور"" گردید. تحلیل ساختاری به ویژه بر آثار روایی یکی از شگفت ترین دستاوردهای نقد ادبی معاصر است. در حوزة داستان ها و قصه های اساطیری و حماسی، بهترین شیوة تحلیل و طبقه بندی ساختاری را در آثار ولادیمیر پراپ روسی می توان یافت. روش او طبقه بندی قصه ها و تحلیل رمزگانی هر طبقه است.
ولادیمیر پراپ مانند بسیاری از روایت شناسان دهه های اخیر، برای تجزیه و تحلیل روایت ها از تحلیل زبان شناسی ساختارگرا استفاده کرد. پراپ با بررسی مجموعه ای از صد حکایت با ترکیب بندی مشابه، ساختار یک ""شاه حکایت"" را بیرون کشید. وی پس از تجزیه و تحلیل یکصد قصه از مجموعه قصه های روسی به سی ویک خویش کاری دست پیدا کرد. وی معتقد بود این الگو را می توان در مورد سایر قصه های عامیانه و حتی رمان ها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد. نظام پراپ به رغم کاستی هایش، نقطه شروعی برای نظریه پردازان بعدی شده است و نظریه پردازان بعد از او از روش کار پراپ بسیار تأثیر پذیرفتند.
نوشتة حاضر با الهام گرفتن از شیوه و الگوی پراپ، سعی در طبقه بندی داستان «بیژن و منیژه» از داستان های شاهنامة فردوسی و تحلیل آن دارد، هدف این مقاله اثبات الگوی پراپ در این داستان است.
ریخت شناسی داستان لیلی و مجنون جامی براساس نظریه ی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح ریخت شناسی به عنوان یکی از روش های تحلیل و طبقه بندی عناصر متن با مطالعات ولادیمیر پراپ بر روی یک صد قصه ی عامیانه ی روسی وارد عرصه ی نقد ساختاری شده است. این شیوه ی تحلیل در شناخت نقش ها، نقش ویژه ها و حرکت های متن و چگونگی ترکیب و ارتباط این عناصر با یکدیگر کارآمد است. داستان لیلی ومجنون جامی از جمله متون روایی ارزشمند ادبیات فارسی در قرن نهم است. جنبه های روایی این منظومه درحوزه ی ادبیات ساختارگرا قابل بررسی است. در این پژوهش کوشیده ایم ابتدا نقش ها و نقش ویژه های داستان لیلی و مجنون جامی را شناسایی کنیم سپس با بررسی توالی خویش کاری ها و نحوه ی ارتباط آن ها با یکدیگر به طبقه بندی عناصر سازه ای روایت لیلی و مجنون جامی بپردازیم تا در نهایت، حرکت های داستان را شناسایی کنیم و نشان دهیم ساختار داستان لیلی و مجنون جامی به لحاظ ریخت شناختی چگونه است؟
تحلیل ریختاری قصّه حضرت هود (ع) در ترجمه تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشان دادن توانش های ارتباطی متون قرآنی با برخی از حوزه های نوین اندیشگانی در جهان امروز، از مهمترین رسالت های دانشمندان مسلمان است. این مقاله با همین هدف نگاشته شده است و نگارنده، قصّه حضرت هود (ع) را در ترجمه تفسیر طبری از دیدگاه نظریّه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ بررسی کرده است. شمارگان شخصیت ها و خویش کاری های آن ها، همچنین طرح برآمده از توالی خویش کاری ها در قصّه حضرت هود (ع) با نظریّه پراپ و تبصره های نظریّه او همخوانی بسیار نزدیکی دارد. در زمینه حرکت های داستانی، حرکت تازه ای در این قصّه دیده می شود که در الگو های شش گانه پراپ شناسانده نشده است و با آن ها تفاوت های بنیادین دارد. نظریّه پراپ برآمده از مطالعه قصّه های پریان روسی است و بهره گیری از این نظریّه در مطالعه قصّه های دینی، چنین کاستی هایی را هم به همراه دارد امّا از آنجا که در این نظریّه به ساختار ها توجّه شده، نه اَشکال جزئی و موردی، در مطالعه قصْه های دینی، بسیار سودمند است. نگارنده در پایان پیشنهاد می کند که پژوهشگران ایرانی، دیگر قصّه های قرآنی را نیز ریخت شناسی کنند تا با تطبیق آن ها ریخت نهایی قصّه های قرآنی به دست آید.
تحلیل ساختاری داستان های غنایی ترجمه فرج بعد از شدت براساس دیدگاه های پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور بودن موضوع اخلاق در تحلیل های ساختاری کتاب فرج بعد از شدت، سبب نادیده گرفتن داستان های غنایی این کتاب شده است. در این مقاله تلاش می شود این داستان ها بر اساس الگوی پراپ، پژوهشگر روسی نقد و تحلیل شود. در ساختار داستان های غنایی این کتاب، مطابق با نظریه پراپ، وضعیت آغازین حکایت ها با موقعیت پایداری شروع می شود. سپس اولین نقش مایه در ساختار قصه، پیدا شدن قهرمان یا شر یا کمبود است. عنصر شر از نوع تهیدستی در یک چهارم داستان ها مشترک است و عامل حرکت دوم در داستان است. در حدود نیمی از داستان ها ضدقهرمان، وزیر یا خلیفه دربار است که به آسانی با مکارم اخلاقی خود به یاریگر یا بخشنده تبدیل می شود واین کار سبب کمرنگ شدن رنگ و هیجان داستان های غنایی کتاب می شود. نبودن شخصیت های حیوانی، فراانسانی، جن وپری و عناصر خارق العاده به حقیقت مانندی داستانها کمک کرده است. محوریت اخلاق در این کتاب سبب متداخل شدن نقش عناصری چون ضد قهرمان، یاریگر و بخشنده شده است. گره برخی از داستان ها بدون کنش یا تلاش زیادی باز می شود و این نتیجه ذهن ساده مولف و مخاطبان عصر مولف است.
ریخت شناسی قصه های پریان در زبان کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنوان این مقاله «ریخت شناسی قصّه های پریان در زبان کردی» است. تعیین ساختار این قصّه ها، تعیین میزان تفاوت ها و اشتراکات ساختاری آن ها با پژوهش ولادیمیر پراپ و کمک به شناخت بهتر قصّه ها در دیگر زبان های ایرانی، از اهداف آن است . روش پژوهش، توصیفی است و داده ها به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ در ریخت شناسی قصّه های پریان، تجزیه و تحلیل شده است. پس از بررسی ساختاری 155 قصّه، سی و یک خویشکاری، هفت حوزه عملیات، نٌه گونه وضعیّت آغازین و هجده نوع ترکیب حرکتی تعیین شد. نتیجه، نشان می دهد که الگوی پراپ، بر قصّه های پریان در زبان کردی کاملاً منطبق است و ساختار نهایی آن ها محدود به همان سی و یک خویشکاری پیشنهادی وی می باشد. آنچه قصّه های پریان در زبان کردی را از نمونه های مشابه تحت بررسی پراپ متفاوت می سازد، شیوه های مختلف شکل گیری برخی از خویشکاری هاست که البته این اختلافات، ساختار جدید و متفاوتی را به وجود نمی آورد.
ریخت شناسی افسانة ماهان مصری بر اساس نظریّة ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هفت پیکر، اثر گرانسنگ نظامی گنجوی، از شاهکارهای ادب غنایی است و افسانة ماهان مصری یکی از افسانه های این اثر است که از نظر ساختاری شباهت های بسیار به قصّه های پریان دارد. نظریّة ریخت شناسی ولادیمیر پراپ از جمله نظریّاتی است که با استفاده از آن می توان به رده بندی داستان ها و افسانه ها بر اساس فرم و ساختار آن ها پرداخت. بررسی افسانه ها و داستان های ایرانی بر اساس الگوی پراپ راهی است برای یافتن ساختار این داستان ها و تعیین شباهت ها و تفاوت های ساختاری آن ها با یکدیگر. در این پژوهش، افسانة ماهان مصری، پنجمین افسانة هفت پیکر نظامی را مطابق با الگوی پراپ بررسی کرده ایم. در این بررسی، برخی از کارکردهای سی ویک گانه پراپ را در این افسانه یافتیم. افسانة ماهان با عنصر فریبکاری/ همدستی از صورت تعادل اوّلیّه خارج می شود و در نهایت، با رهایی، بازگشت و تغییر شکل قهرمان به تعادل بازمی گردد.
ریخت شناسی قصّة حضرت موسی(ع) در قرآن کریم بر اساس نظریة ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه قدمتی کهن در عرصة فرهنگ و انتقال مفاهیم انسانی دارد و سازگارترین فرم کلامی با ذهن بشر است. شاید از همین روست که کتب آسمانی اغلب پیام خویش را در قالب قصه بیان داشته اند. از آنجا که قصه های قرآنملاک های فنّی قصه های امروزی را دارد، راه را برای مقایسه و تحلیل نظریه های انتقادی جدید باز گذاشته است. یکی از این راه ها، ریخت شناسی قصه ها از دیدگاه ولادیمیر پراپ است. روش ولادیمیر پراپ یکی از بهترین شیوه های تحلیل و ریخت شناسی قصه ها بر پایة کنش شخصیّت ها و خویشکاری آن هاست. نوشتة حاضر به بررسی ریخت شناسی قصّة حضرت موسی (ع)در قرآنبا بهره گیری از روش پراپ، بر اساس روش توصیفی تحلیلی می پردازد و برای وصول به نتیجه ای بهتر، قصه به سه بخش تقسیم شده است و شخصیت ها و خویشکاری های هر بخش، هدف تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این قصه با الگویی که پراپ از قصه های پریان ارائه می دهد، با اندکی جابجایی در خویشکاری شخصیّت های قصه هماهنگ است؛ زیرا از سی ویک خویشکاری قصه های پریان، بیست وسه خویشکاری در بین شش شخصیّت موجود در قصه دیده می شود و جریان قصه از آرامش و رسیدن به اوج و رسیدن به آرامش مجدّد، با سه حرکت از حرکت های ششگانه پراپ همسانی دارد
ریخت شناسی فابل های مرزبان نامه
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی فابل های مرزبان نامه چکیده در پژوهش های ریخت شناسی مجموعه ای از قصه ها به روشی علمی و ساختاری به اجزای سازایشان تجزیه شده در نهایت از طریق مقایسه آن ها با هم، رده بندی آن قصه ها صورت می گیرد. در این پژوهش سعی کرده ایم، بر اساس الگوی پراپ، به تجزیه و تحلیل نوع خاصی از حکایت های مرزبان نامه، تحت عنوان «فابل» بپردازیم. روش پژوهش مبتنی بر الگوی پراپ در ریخت شناسی قصه های پریان است؛ خویشکاری قصه-ها استخراج و با یکدیگر مقایسه شده اند. پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش هاست: آیا توالی خویشکاری ها در فابل های مرزبان نامه یکسان است؟ آیا ساختمان فابل ها متعلق به یک نوع خاص است؟ و در نهایت این که ساختار نهایی و واحد فابل های مرزبان نامه چگونه است؟ عدم وجود پژوهشی که به بررسی مجموعه ای از قصه های یک نوع خاص پرداخته باشد، ضرورت این پژوهش را ایجاب می کند. نتایج نشان می دهد که توالی خویشکاری ها در فابل های مرزبان نامه یکسان است. بنابراین، ساختمان آن ها نیز می تواند متعلق به یک نوع خاص باشد. ساختار فابل ها ساده و تک حرکتی است. «فریبکاری» بنیادی ترین عنصر فابل های مرزبان نامه است که موجب گسترش منطقی آن ها شده است. کلید واژه ها: روایت شناسی، ریخت شناسی، ولادیمیر پراپ، مرزبان نامه، فابل.
حکایتِ روایت آسیب شناسی نظریه روایت مطالعه موردی: نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
روایت شناسی رویکردی نو در مطالعه ادبیات داستانی است و درپی یافتن دستور زبان داستان، کشف زبان روایت، نظام حاکم بر انواع روایی، و ساختار آن هاست. نظریه روایت در دهه اخیر در مطالعه انواع مختلف ادبی با اقبال قابل تأملی مواجه بوده است. جستار حاضر، با مطالعه موردی در الگوی ارائه شده در قالب 31 خویش کاری و هفت کنش گر ارائه شده در کتاب ریخت شناسی قصه های پریان اثر ولادیمیر پراپ، پژوهش های انجام شده را، اعم از پایان نامه و مقاله، با رویکرد تحلیلی بررسی کرده است و آسیب هایی را که از ره گذر کاربست این نظریه متوجه تحقیق ها و پژوهش های انجام شده بوده است، از نظرگاه تطابق یا عدم تطابق نظریه با متن، عدم درک درست از روایت، و ... مطالعه کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد اگرچه نظریه پراپ در حوزه متون روایی با زیرساخت عامیانه (فولکلوریک) یکی از مهم ترین تلاش هایی است که تاکنون برای فهم کارکردها در ادبیات داستانی انجام گرفته است، لازم است متناسب با متن و با توجه به مقتضیات جامعه موردمطالعه جرح وتعدیل هایی در الگوی ارائه شده صورت گیرد. حاصل سخن این که بومی سازی این نظریه و نظریه های مشابه در حوزه روایت شناسی از ضروریات پژوهش در متون داستانی روایی است و بدون توجه به این امر بسیاری از تحقیقات و پژوهش های انجام شده ازنظرِ صحت یا سقمِ نتایج به دست آمده با تردید و ابهام های متعددی همراه خواهد بود.
نگاهی به کاربرد نادرست و مکانیکی نظریه ریخت شناسی پراپ در متون ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
155-187
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایی یکی از مهم ترین حوزه های نظریه ادبی مدرن محسوب می شود که در شکل گیری موضوعات جدید، تبیین مشابهت و همسانی، و قابلیت تحلیل متون ادب فارسی از الگوهای استاندارد جهانی سهمی اثرگذار داشته است. اقبال به نظریه های غربی و کاربرد الگوهای ریخت شناسی امروزه چنان مورد توجه قرار گرفته که بسیاری از مقالات و تحقیقات ادبی با هدف روشن کردن زوایای پنهان متون و ارائه دستاوردهای نوین برپایه این نظریه ها تحلیل شده است و کمتر نقدی را می توان یافت که از کارکردهای ساختاری و ریخت شناسی بی بهره باشد. این مقاله با واکاوی مقالات علمی پژوهشی، به مطالعه رشد کیفی و کمّی پژوهش های ریخت شناسی در دهه های مختلف و بررسی ژانر ادبی آن ها پرداخته است و با سنجش میزان انطباق اصولی استفاده از این نظریه با شیوه علمی و استاندارد الگوی پراپ، آسیب های کاربرد این نظریه بر متون را همراه با شواهد، انتخاب نادرست نظریه ، ساده سازی عناصر داستان، بی توجهی به هدف و بستر نظریه، تکرار روش، نارسایی و ضعف مقدمه و نتیجه گیری بی ارتباط معرفی کرده است.
قصه، ساختار روایت و فرهنگ عامه(نگاهی به زن، باروری و آب در قصه های لری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۳۰
73 - 102
حوزه های تخصصی:
از جمله مفاهیم قابل توجه در مطالعات انسان شناختی توجه به زبان و فرهنگ است. زبان به تعبیر ادوارد بارنت تایلور یکی از عناصر فرهنگی است که پس از عبور از فرهنگ در سطح فرهنگ عامه با تولیدات ادبی به نقش آفرینی های نوینی در زندگی فرهنگی و اجتماعی انسان ها می پردازد. از آن جمله می توان به داستان ها و افسانه های قومی اشاره نمود که این تولیدات لایه هایی از فرهنگ جامعه انسانی را بر می تابد. این مقاله با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا و با بهره گیری از دیدگاه اشتراوس وگریماس، به بررسی ساختار زبان شناختی برخی از قصه های لری که در آن بر رابطه زن، باروری و آب تأکید شده می پردازد و ارتباطات آن با جهان اجتماعی و فرهنگی را نشان می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد ساختار زبان شناختی این قصه ها با ویژگی های فرهنگی و انسان شناختی منطقه دارای رابطه است. زنان به عنوان کنش گرانی فعال، در پی نیل از وضعیتی وضیع به شریف در سلسله مراتب اجتماعی به طور عمده از طریق باروری و ازدواج، در فرهنگی به کنش می پردازند که در آن ارتقاء این قشر اجتماعی اغلب از طریق پدیده های بالا میسّر است. هم چنین واکاوی بافت فرهنگی و مردم شناختی نشان داد عناصر و مولفه های این قصه ها دارای ریشه های تاریخی در تمدن بومی نجد ایران بوده و در پدیده های مختلفی چون الهه های آب و باروری، آئین ها و مناسک مردمی و اسطورهای آب و باروری خودنمایی کرده و حاکی از زنده بودن و تجدید حیات عناصر و نمادهای های فرهنگی یادشده در فرهنگ و زندگی روزمره مردم این منطقه است.
تحلیل ریخت شناسی منظومه لیلی و مجنون نظامی بر اساس الگوهای ریخت شناسی پراپ
حوزه های تخصصی:
با نگرشی عمیق در متون ادبی چند دهه اخیر، که روایت شناسی به عنوان ارزشمندترین دستاورد ساختارگرایی مطرح گردید،توجه به ساختار و بن مایه های داستانی براساس عملکرد نقش مایه ها و خویشکاری های هر یک از آن ها به منظور تحلیل روابط و مناسبات شخصیت ها و ساختار داستان در رأس امر قرار گرفت. از این رو هر یک از روایت شناسان به برخی از الگوهای تکرار شونده در متون ادبی اشاره نمودند. در این میان ولادیمیر پراپ فولکلورشناس روس با ارائه طرح جامع و الگوی کاملی در تحلیل ساختارروایی متون، تحولات عظیمی را در این عرصه به وجود آورد. با عنایت به آنچه ذکر شد و با توجه به گستره پهناور ادبیات داستانی که با برخورداری از شاخصه های کلام فولکلوریک بستر مناسبی را جهت کشف ساختار و تحلیل روایی آثار فراهم می آورد، در این پژوهش بر آن شدیم که منظومه لیلی و مجنون نظامی را به عنوان یکی از آثار ادبیات غنایی مورد تحلیل ساختاری قرار دهیم. از این رو پس از ذکر نکاتی پیرامون فرمالیسم، ساختارگرایی و ریخت شناسی به تحلیل ساختارروایی این اثر براساس الگوهای ریخت شناسی پراپ خواهیم پرداخت تا دریابیم که نظامی در تحلیل روایی این اثر از چه نوع تمهیداتی بهره جسته و عناصر و مضامین داستانی آن درقالب ساختارروایی چگونه تحلیل می گردند.
تحلیل ساختاری قصه های صمد بهرنگی و شارل پرو بر اساس آراء پراپ و برومون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
540 - 561
حوزه های تخصصی:
یکی از عمده ترین زمینه های مورد علاقه پژوهشگران در خصوص قصه های عامیانه بررسی ساختار این قصه ها بوده است. ولادیمیر پراپ با علم به اینکه سیستم طبقه بندی آرنه-تامسون نمی توانست بطور ک امل در مورد قصه های پریان کاربرد داشته باشد، تلاش کرد تا به الگو دقیق تری دست یابد. به همین منظور او پس از تحلیل صد قصه عامیانه روسی به این جمع بندی رسید که قصه های پریان، علیرغم تنوع ظاهری، از نظر قهرمانان و کارکرد، همسان هستند. در ادامه تلاش پژوهشگران برای تعیین ساختار قصه های پریان، کلود برومون معتقد بود که در هرقصه ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، پس از آن اتفاقی رخ می دهد که ثبات اولیه تغییر یافته و به وضعیت نا متعادل تبدیل می شود و سرانجام بعد از رسیدن قهرمان قصه به ه دفش و یا شکست در دستیابی به آن وضعیت متعادل سامان یافته ای شکل می گیرد. در این مقاله چهار قص ه از صمد بهرنگی و چهار قصه از شارل پرو نویسنده فرانسوی قرن هفدهم میلادی با بهره گیری از الگوهای پراپ و برومون بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد الگوی پراپ، بر خلاف الگوی ارائه شده توسط برومون، نمی تواند بطور کامل با ساختار قصه های مورد بررسی انطباق داشته باشد.
ریخت شناسی چند تمثیل حیوانی در حدیقه الحقیقه سنایی بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی، رویکردی نوین و ساختارگرا در مطالعه ادبیات است و باید ولادیمیر پراپ، مردم شناس روس را، آغازگر این روش علمی دانست. استفاده از تمثیل به عنوان یک صنعت بلاغی و شیوه استدلالی، روشی اساسی در ادبیات عرفانی ایران است. این رویه که از دیرباز در ادبیات ایران متداول بود از اشعار سنایی آغاز شده است. بررسی تمثیل های عرفانی از دید «ریخت شناسی» امکان تحلیل جامع ادبی، اجتماعی و عرفانی آن ها را فراهم می کند و فرصتی پدید می آورد که کاربرد تمثیل در ادبیات عرفانی با روشی کاملاً علمی مورد بررسی قرار گیرد. در پژوهش حاضر ضمن بیان و بررسی انواع تمثیل، تلاش می کنیم عناصرسازی آن را طبق الگوی پراپ و با روش تحلیلی و توصیفی تجزیه و تحلیل کنیم تا از این رهگذر، بیان تمثیلی سنایی را با تکیه بر خویشکاری هایی که پراپ برای عناصر داستانی معرفی می کند تبیین کنیم.
ریخت شناسی داستان همسفر اثر هانس کریستین اندرسن
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱
33 - 42
حوزه های تخصصی:
قصه گویی هنری است جهانی که انسانها برای سرگرمی و تعلیم زیستن به نوع بشر از آن سود جسته اند. زمان پیدایش قصه های عامیانه به درستی معلوم نیست، ولی پیشینه ای به قدمت تاریخ دارند و به دلیل همین قدمت و اصالتشان است که در زیرو بم تاریخ زنده مانده اند. ولادیمیر پراپ؛محقق روسی، با بررسی یک صد قصه ی عامیانه،عمل و نقش قهرمانان و ضد قهرمانان قصه های عامیانه و میزان اهمیت آن اعمال و نقش ها را تحت عنوان خویشکاری مورد مطالعه قرار داد. اندیشه ی اساسی در ریخت شناسی، توصیف قصه بر پایه ی اجزاء تشکیل دهنده ی آن و هم چنین بیان ارتباط و هم بستگی ای است که بین این سازه ها وجود دارد. ریخت و شکلی که داستان های عامیانه بر اساس آن شکل گرفتهانداز 31 اصل و خویشکاری پیروی می کند. هدف از این پژوهش بررسی ریخت شناسی داستان همسفر اثر هانس کریستین اندرسن و نمایاندن اصول خویشکاری حاکم بر داستان و پیدا کردن مهم ترین و اساسی ترین عنصر شکل دهنده ی آن است که به نظر می رسد در این داستان عنصر یاریگر و بعد از آن عنصر شریر نسبت به سایر عناصر نقش برجسته تری را ایفا می کنند.روش به کار گرفته شده در این پژوهش، شیوه ی ریخت شناسی ولادیمیر پراپ است.