مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نقد ادبی
حوزه های تخصصی:
شعر گفتار در دو دهه اخیر گسترش قابل توجهی یافته و درباره آن مطالبی پراکنده و ادعاهایی متفاوت مطرح شده است. با وجود این، هنوز تحقیق بی طرفانه و مستقلی درباره آن صورت نگرفته است تا با جمع آوری و طبقه بندی دیدگاه ها و تطبیق نقادانه آن با نمونه های شعری ارائه شده، بتوان سخنی علمی و مستدل بیان کرد. در این مقاله ضمن تحلیل ویژگی های غیر زبانی شعر گفتار در چهار حوزه اصلی ساختار، موسیقی، تخیل و محتوا، مشخصه های ویژه این جریان شعری با نگاهی انتقادی تبیین خواهد شد. شعر گفتار بیش از هر چیزی متکی بر عنصر زبان است. زبان در این شعر ساده و در بیشتر موارد عاری از جنبه های جمال شناسیک سنتی و حتی تجربه های جدید شعر معاصر است. امور متنوعی که محتوای آن را تشکیل می دهند، غالباً به جای بهره مندی از روش های معمول خیال پردازی، با لحنی عاطفی و با زبانی ساده و غیر موزون که برگرفته از طبیعت زبان محاوره است، به تصویر کشیده می شوند. در شعر گفتار با دو گرایش مواجه هستیم؛ نخست شعرهای گفتاری معناگراست که ساختار متشکلی دارند؛ دیگری شعرهای گفتاری معناگریز است که در آن هر نوع انسجام کلام از بین می رود. شاعران این جریان شعری ادعا می کنند، درصدد کشف ادبیت در زبان عامیانه هستند. به نظر می رسد تا حدی؛ بویژه در زمینه سه عنصر زبان، وزن و صورخیال به این مهم دست یافته اند.
بررسی پدیده «تکرار» در آراء نقدی ابن رشیق در کتاب العمده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش هایی که در نگارش متون ادبی در زبان عربی فراوان به کار می رود، پدیده تکرار است . این پدیده که از عصر جاهلی در میان سرایندگان رایج بوده است، مورد توجه ویژه ادیبان و دانشمندان علم بلاغت بوده و کوشیده اند که انگیزه ها و حالات مختلف استفاده از این روش را بررسی و روشن نمایند؛ به ویژه اینکه در قرآن کریم از این روش استفاده فراوانی شده است. همین امر، اهمیت بررسی این پدیده را دو چندان کرده است .
در این مقاله سعی بر آن است تا نظرات ابن رشیق قیروانی، یکی از بزرگان عرصه شعر و ادب و یکی از ناقدان برجسته قرن پنجم هجری ، درباره پدیده تکرار در متون ادبی، با مراجعه به کتاب العمده ی او بررسی شود .
این کتاب که آوازه ابن رشیق وامدار آن است ، یکی از مهم ترین کتاب های نقد ادبی در میراث کهن ادب عربی به شمار می رود و دربردارنده نظرات ناقدان پیش از خود در مسائل مختلف ادبی به ویژه مسائل بلاغی است .
همچنین در این مقاله ، تا آنجا که ممکن است نظرات برخی از صاحب نظران ِ عرصه نقد در موضوع « تکرار» ، با آراء ابن رشیق مقایسه شود تا ویژگی های این کتاب ارزشمند بیش از پیش برجسته و آشکار گردد .
متون دینی؛ از قداست تا ادبیت (کلان روش پژوهش های ادبی معاصر درباره متون مقدس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل بیتی از سعدی و حافظ برای درک بهتر یک مفهوم بنیادین صورت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشی در شخصیت های داستان مدیر مدرسه اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین محور این پژوهش، بررسی شخصیت قهرمان اوّل و قهرمانان اصلی داستان «مدیر مدرسه» از منظر اخلاقی، رفتاری و اعتقادی است که برای هر یک از این سه شاخص، نمونههایی از متن کتاب به عنوان شاهد بیان شده است؛ امّا این که چرا از بین شخصیتهای پرشماری که در داستان حضور دارند، تنها به بررسی همین دو گروه بسنده شده، مهم ترین دلیل، به رنگ نقش پررنگ و عمیق قهرمان اول و نیز قهرمانان اصلی بازمیگردد که در سازوکار طولی و حاشیهای داستان، حضوری فعّال و مؤثّر داشتهاند، بهگونهای که میتوان بدون گزاف ادعا کرد، استخوانبندی داستان را شکل میدهند؛ ولی سایر قهرمانان در حکم سایه این دو گروه میباشند. موضوع مهم دیگر، این است که در تحلیل قهرمانان داستان، از روش تفسیر متن به متن بهره گرفته شده؛ یعنی به آراء و نظریه های منتقدان ادبی و مفسران دیگر استناد نشده و این مقاله، فقط بازتابدهنده تحلیلهای خود نویسنده در خصوص قهرمانانش است. این شیوه، به خواننده اطمینان میدهد، پژوهشی را میخواند که از شائبه حب و بغض منتقدان ادبی خالی است و تحلیل هر قهرمان از نویسندهای است که خود خالق آنها بوده است
چیستی و کاربست هرمنوتیک ادبی
حوزه های تخصصی:
مدت زمانی است که هرمنوتیک در ردیف رقیب پوزیتیویسم در حوزه علوم شناختی و انسانی سربرآورده است و توانسته تا حدود زیادی بر آن غالب شود. یکی از حوزه هایی که این شاخه معرفتی توانسته در آن نفوذ یابد، حوزه ادبیات و تفسیر و تأویل متون ادبی است. این مقاله قصد دارد به بررسی این امر همت گمارد و اصطلاحی به نام هرمنوتیک ادبی و چگونگی کاربست آن را برای تفسیر متون ادبی، به ویژه رمان خلق کند. بنابراین، برای نیل به این امر ابتدا هرمنوتیک و سپس هرمنوتیک ادبی و نحله های مختلف آن تعریف، و در نتیجه گیری به این مهم اشاره می شود که انتخاب هر یک از این نحله ها برای تفسیر چه الزاماتی در پی دارد.
تطبیق مبانی کلاسیسیم در فن شعر بوالو و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعهٔ روابط و مشابهت های مکتب های ادبی از مباحث مهم ادبیات تطبیقی به شمار می رود. یکی از مناسب ترین مکتب های ادبی برای مقایسه با ادبیات کهن فارسی مکتب کلاسیسیسم است که بیشترین نقاط اشتراک میان مبانی ادبیات اروپایی و ادب فارسی را در آن می توان یافت. اصول و مبانی کلاسیسیسم را شاعر و نظریه پرداز بزرگ قرن هفدهم فرانسه نیکلا بوالو در کتاب منظوم خود به نام فن شعر به زیبایی بیان کرده است. مهم ترین اصل کلاسیسیسم یعنی خردگرایی را در بنیاد نظریهٔ شعرِ بزرگان ادب فارسی نیز می توان دید. در تاریخ نقد و نظریه های ادبی، بوالو در میان سلسلهٔ شخصیت های ادبی بزرگی چون ارسطو و لونگینوس و هوراس قرار می گیرد که کتابی دربارهٔ فن شعر نوشته اند. در اولین قسمت این مقاله، نخست ویژگی های مهم حیات فکری و ادبی در فرانسهٔ قرن هفدهم، و سپس زندگی و شخصیت نیکلا بوالو بررسی شده است. آن گاه برای تبیین جایگاه کتاب فن شعر وی پیشینهٔ کتاب های فن شعر قبل از بوالو در اروپا به کوتاهی آمده است. در قسمت دوم مقاله، با استفاده از متن کامل نخستین سرودِ فن شعر، که حاوی کلیات و مبانی ادبی است، اساسی ترین اندیشه های ادبی بوالو بیان شده است. شباهت اندیشه های بوالو با نظریات ادبا و شعرای فارسی زبان که در سراسر مقاله یادآوری شده است، نشان می دهد که فن شعرِ بوالو را می توان محوری برای مطالعهٔ تطبیقی اصول مکتب کلاسیسیسم و مبانی ادب کهن فارسی در نظر گرفت.
کلاسیسیم الیوت و رمانتیسم وردزورت در متن اندیشه نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش احساسات و نامه های همسایه (1318 ، 1334) دو اثر از نیما یوشیج در گسترهٔ نقد ادبی است که در آنها به تبیین اصول و کیفیت شعر نو می پردازد. در این دو اثر، نیما نشان می دهد که چگونه شعر نو به لحاظ رویکرد ساختاری و زبانی از همتایان کلاسیک خود فاصله می گیرد و طرحی نو درمی اندازد. در نگاه اول، به نظر می رسد که شعر نیمایی، به دلیل واکنشی انقلابی و ساختارشکنانه نسبت به شعر کلاسیک، از بنیان های شعر قدیم فاصله ای پُرنشدنی و جبران ناپذیر می گیرد. مقالهٔ حاضر تلاش می کند با نگاهی تطبیقی به آراء دو شاعر انگلیسی، ویلیام وردزورت و تی. اس. الیوت (که به ترتیب نمایندگان مکتب رمانتیسم و کلاسیسیسم در انگلستان هستند)، و مقایسهٔ نظرات آنان با آراء نیما در دو اثر یادشده، نشان دهد که نوآوریِ رمانتیک گونه و قدمت کلاسیک وار در شعر و نقد نیمایی همزیستی مسالمت آمیزی دارند.
بررسی بازتاب کودتای 28 مرداد 1332 در آثار داستانی ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودتای 28 مرداد 1332 یکی از سه حادثه مهم سیاسی و تأثیرگذار یکصد سال اخیر تاریخ معاصر ایران است. انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی، دو حادثه دیگر این قرن به شمار می روند. این واقعه علاوه بر بازتاب گسترده به صورت صریح و پوشیده در ادبیات داستانی، در شکل گیری جریان سمبولیسم ادبی تأثیر داشته است. بسیاری از نویسندگان روشنفکر و مبارز به دلیل فشار و اختناق حاکم بر جامعه، با زبان و بیانی رمزی و تمثیلی در نقد مسائل اجتماعی- سیاسی کوشیدند و مسائلی همچون شکست جنبش ملی، روحیه یأس و ناامیدی، استقرار استبداد داخلی و نفوذ مجدّد استعمار در مرکز توجه آنان قرار گرفت. در پژوهش های ادبی، انعکاس و به ویژه نتایج حادثه کودتا در داستان نویسی معاصر کاویده نشده است. در این پژوهش، نحوه انعکاس کودتا در آثار داستانی ابراهیم گلستان به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که انعکاس این رویداد در داستان های ابراهیم گلستان بیشتر در حوزه درونمایه، شخصیت و فضاسازی است. درونمایه هایی مانند عدم اتّحاد و همدلی در میان آدمها، دخالت بیگانگان در عرصه های سیاسی و فرهنگی و اعتراض به جوّ اختناق زده و ناامن جامعه، روحیه یأس و ناامیدی و شکست و تردید و پوچی در شخصیت های داستانی و توصیف فضای استبدادی و تیره جامعه، بازتاب کودتا را در داستان های گلستان نشان می دهد. گلستان در این داستان ها به صورت غیر مستقیم و با استفاده از نماد و تمثیل، انتقاد خود را نسبت به اوضاع جامعه بیان کرده است.
مفهوم الشعر عند الرافعی والعقاد (دراسة تحلیلیة) (بررسی تحلیلی مفهوم شعر از دیدگاه رافعی و عقاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی دیدگاه های نقدی برای پی بردن به کنه مفهوم شعر غالبا اختلافات معیاری وسخنهای متفاوتی را برمی انگیزد چرا که غالبا در هر برهه ای از زمان و توسط هر شاعر و ناقدی تعریف به خصوصی از شعر ارائه می شود، از سوی دیگر شعر در جوهره ی خود هنری با ویژگی های روحی است که همین ویژگی آن را به ذات انسان پیوند می دهد و طبعا هر ادیب نیز به عنوان یک انسان ذاتیت مخصوص به خود را داراست که این امر باعث می شود هر شخص بر حسب حالات ذاتی خود تعریف متفاوتی از شعر نسبت به دیگران ارائه دهد.
در این پژوهش تلاش شده تا با بررسی دیدگاه دو تن از شاعران ناقد عرب در زمینه مفهوم شعر با ارائه تصویری عام نسبت به این پدیده هنری، ضمن بررسی کتب نقدی به صورت خاص با بررسی موضوعی_تحلیلی آثار منظوم و منثور رافعی و عقاد پرداخته شود تا با محوریت دیدگاه های این دو تن هم در تعریف شعر طرحی نو دراندازیم و هم ستیزه نقدی_ادبی آن دو را از بعد هنری در حد توان داوری کنیم.
نقد مقاله «جنسیت، قدرت و کاربرد زبان از دیدگاه تاریخگرایی نوین در گلنگری گلن راس اثر دیوید مَمِت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو به معرفی و نقد مقاله «جنسیت، قدرت و کاربرد زبان از دیدگاه تاریخگرایی نوین در گلنگری گلن راس اثر دیوید مَمِت» نوشته فاضل اسدی امجد و یاسر ذوالفقاری (فصلنامه نقد ادبی، سال دوم، شماره هفتم، پاییز 1388) می پردازد و تلاش می کند از این طریق به برخی از چالش های پژوهش های نقد ادبی به طور کلی و رویکرد تاریخ گرایی نو به طور خاص اشاره کند. گرچه این رویکرد چندان نو نیست و زمان قابل توجهی از پیدایش آن می گذرد اما در ایران رویکرد تازه-ای به شمار می رود و برای بسیاری از پژوهشگران پدیده ناآشنایی است. یکی از دلایل این ناآشنایی عدم وجود منابع فارسی –اعم از تالیف و ترجمه- در این حوزه است که همت اساتید و خبرگان فن را می طلبد. این ناآشنایی به همراه برخی پژوهش های غیراصولی به برخی کج فهمی ها در مورد این رویکرد دامن می زند. در این نوشتار، مقاله مذکور از چهار دیدگاه نقد شده است: نظری، کاربردی، ارتباط عنوان مقاله با موضوع مورد پژوهش و معادل گزینی واژگان.
نقد و بازاندیشی دوره بندی در تاریخ ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات تاریخی و ادبی، دوره بندی ایده ای سامان بخش به شمار می رود که اطّلاعات تاریخی- ادبی را در محور درزمانی طبقه بندی می کند امّا کاربست آن در تاریخ ادبی، انتقادهایی نیز برانگیخته است.
این نوشته، به طرح و بررسی نقدهای وارد بر دوره بندی در تاریخ ادبی و بازاندیشی آن می پردازد. مباحث انتقادی مربوط به دوره بندی در دو دسته جای می گیرند: گروهی اصل عمل دوره بندی را زیر سؤال می برند و آن را فاقد روایی در مطالعات ادبی می شمارند. دسته ای دیگر از منتقدان، بیش از آن که اعتبار اصل دوره بندی را زیر سؤال ببرند، به بازاندیشی و اصلاح کاربرد آن نظر دارند.
تحمیل چارچوبی ایستا بر پویایی فرهنگی و ادبی، اثر یکسان ساز و تضاد با یگانگی آثار ادبی، آمیختن تاریخ انواع مختلف ادبی، عدم انطباق با واقعیّت، یکدستی و انسجام ساختگی انگاره های تغییر و تکامل، مسائل اصطلاحات دوره بندی و توصیف گرهای آن، زمان پریشی، سال ها و قرن های گمشده، نادیده گرفتن فاصله تولید و خوانش ادبی، دور منطقی، نادیده گرفتن گروه های قومی و جنسیّتی و تسلّط مفاهیم دوره ای بر اندیشه منتقدان ادبی از مهم ترین نقدهایی است که بر ایده دوره بندی و کاربست آن در تاریخ ادبی وارد شده است.
بازاندیشی دوره بندی نیز علاوه بر این که مبتنی بر یافته های جدید تاریخی و ادبی است و گاه به بازتعریف حدود زمانی دوره ها تمرکز دارد، در چارچوب های مختلفی در جریان است: رویکردهای فمنیستی، توجّه به گروه های قومی و نژادی و بازتعریف دوره ادبی بر بنیاد مفاهیم جدید انتقادی.
پیش درآمدی بر مطالعة روایت و روایت پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روایت شناسی که از عمر آن بیش تر از چند دهه نمی گذرد، نظریه پردازان روایت را وسیله ای جهت انتقال دانش و معرفت دانسته و دامنة آن را بسی گسترده تر از قبل تعریف کرده اند. این شاخه از پژوهش ادبی ناظر بر تحلیل روایت و خصوصاً اشکال و انواع راوی و مطالب دیگر است و به عنوان نظریه ای مدرن عمدتاً با ساختارگرایی اروپایی مرتبط است، هرچند بررسی های قدیمی اشکال و صنایع روایی از دوران بوطیقای ارسطو را نیز از آثار مربوط به علم روایت و روایت پژوهی می توان دانست. در این مقاله هدف ارائه تعریفی از روایت، ماهیت، کارکرد و پیشینة تاریخی آن به همراه معرفی برخی نظریه پردازی های جدیدی است که در چهارچوب آن می توان انواع روایت را بررسی کرد.
کدام روایت؟ تحلیل و نقد کتاب از اشارت های دریا: بوطیقای روایت در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پژوهش های جدی سال های اخیر در حوزة مثنوی پژوهی و مولوی شناسی از اشارت های دریا: بوطیقای روایت در مثنوی اثر حمیدرضا توکلی است که انتشارات نیلوفر آن را چاپ و منتشر کرده است. این کتاب به دلایل گوناگون اقبال خواص و جامعة دانشگاهی را در پی داشته است و با توجه به کسب رتبة «کتاب سال»، «جایزة آل احمد» و «کتاب فصل» بیش از پیش شهرت یافته است. در این مقاله نویسنده ضمن بیان محاسن و ارزش های اثر، سعی می کند در دو ساحت نقد روشی (مباحث ساختاری) و نقد بینشی (محتوایی) کتاب را بررسی ، تحلیل، و نقد کند. در ساحت نقد روشی به نکاتی همچون عدم سامان مندی دقیق و منطقی، فقدان تمییز و تمایز روش تحقیق از پیش فرض ها، حشو و درازنویسی (redundancy-verbose)، فقدان روش مندی در جمع بندی مطالب پایان فصول، خارج شدن از حوزه و جامعة آماری پژوهش، عدم دقت در تفکیک موضوعی، و عدم یک دستی در ذکر اطلاعات منابع در پی نوشت ها پرداخته می شود. در ساحت نقد بینشی نیز ضمن بررسی عنوان کتاب و دلایل عدم سنخیت عنوان با متن به مباحثی همچون تناقض در اجزای کتاب، عدم تعریف روشن از مفاهیم و واژه های کلیدی، قضاوت های شتاب زده و کم فروشی تحقیقات پیشین، عدم تناسب عنوان ها و مطالب، تکرار نکات و استفاده از شواهد غیرضروری، تفسیرها و برداشت های نادرست از مثنوی پرداخته می شود.
مقایسه مطالعات سبک شناسی و نقد ادبی در ایران با تأکید بر دو مجله علمی- پژوهشی نقد ادبی و بهار ادب در سال 1389(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که میان دو دانش سبک شناسی و نقد ادبی رابطه و همبستگی هست و تحلیل های منتقدانه برپایة داده های سبکی بنا می شوند، بررسی وضع موجود مطالعات سبک و نقد می تواند زمینه های نهادینه سازی و سامان دهی این شاخه های مطالعاتی را هموار کند. بررسی مقالات علمی- پژوهشی دو مجلة تخصصی بهار ادب (سبک شناسی نظم و نثر) و نقد ادبی در سال 1389- که پایان دهة هشتاد شمسی است- دورنمایی از شاخصه های این نوع مطالعات را در این دهه به دست می دهد. در این بررسی، از دو شاخص کمّی و کیفی استفاده شده است. شاخص های کمّی به مواردی، مانند حوزة نظری و عملی، متون مورد مطالعه، رویکردهای سنتی و جدید، تعداد نویسندگان، جنسیت نویسندگان و مانند آن ها ناظر است. شاخص های کیفی براساس مبانی دانش های سبک شناسی و نقد ادبی تنظیم شده است و به این پرسش ها پاسخ می دهد: آیا مقالات نقد ادبی از توصیف به سمت تحلیل و واکاوی معنا پیش رفته اند؟ آیا بر تحلیل ها تفکر انتقادی حاکم است؟ آیا مقالات سبک شناسی اثر را به عنوان نمود فردیت بررسی کرده اند؟ آیا داده های سبکی وجه تمایز اثر مورد بررسی را با آثار دیگر نشان داده اند؟ و مانند آن ها. نتیجة کلی این بررسی ها نشان می دهد اگرچه مطالعات سبک و نقد در برخی حوزه ها که از گفتمان اجتماعی یا دانشگاهی پیروی می کنند، همسو و هم مسیر هستند، تفاوت هایی دارند که رابطه و همبستگی این دو شاخة مطالعاتی را پوشش نمی دهد. برای مثال، منتقدان در انتخاب متن بیشتر به داستان گرایش دارند و سبک شناسان متون شعری را ترجیح می دهند؛ در مقالات نقد، بیشتر از مقالات سبک شناسی، با نظریه ها و رویکردهای جزئی و مستقل روبه روییم و گرایش های سبک شناختی هنوز به استقلال نرسیده اند؛ همچنین تعداد بیشتری از مقالات نقد به صبغة اصلی خود، یعنی تحلیل و واکاوی معنا نزدیک شده و از توصیف گذر کرده اند، درحالی که مقالات مرتبط با سبک که به طور مشخص سبک را نمودی از فردیت مؤلف نشان دهند یا ویژگی سبکی را معادل تکرارِ انحراف از معیار بدانند، درحد نیمی از کل مقالات است.
«از توارد تا سرقت ادبی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرقت ادبی از دیرباز تا امروز، در متون بلاغی و مباحث نقد ادبی، به انواعی تقسیم شده است و افزون بر آن بحثی درباره تأثیرپذیری شاعران از یکدیگر و توارد به میان آمده است. به نظر می رسد، جز مورد «نسخ و انتحال» که با اطمینان بیشتری می توان ذیل عنوان سرقت ادبی بررسی و طرح کرد، در بقیه موارد، چون نمی توان موضوع سرقت را اثبات کرد، باید بیشتر به تأثر و توارد و نقش ضمیر ناخودآگاه توجه داشت. در این مقاله، افزون بر نقل و بررسی نمونه هایی از تشابهات تام یا نسبی برخی متون از مقوله تأثرات و توارد یا نقلِ ناخودآگاهانه، بعضی سرقت های ادبی و آرا و نظریات برخی منتقدان ادبی و اهل بلاغت، پیشنهادهایی درباره نوع قضاوت و داوری هنگام مواجه شدن با تشابه متون با یکدیگر، به هر شکل و اندازه، ارائه شده است.
خواهران غریب یا قریب؟؛ تحلیل محتوا و نقد ادبی در ادبیات کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل محتوا و نقد ادبی از جمله پرکاربردترین روش ها و رویکردها در پژوهش های ادبیات و به طور خاص ادبیات کودک است. در حال حاضر تحلیل محتوا با دو رویکرد کمی و کیفی در بسیاری از پژوهش ها مورد استفاده قرار می گیرد. به نظر می رسد که رویکرد کیفی در تحلیل محتوا قرابت زیادی با نقد ادبی به عنوان یکی از رویکردهای رایج در پژوهش های ادبی دارد. از مجموع 75 پژوهش بررسی شده که در پنج شماره ی دوفصلنامه ی علمی پژوهشی مطالعات ادبیات کودک منتشر شده اند یا به صورت گزارش طرح پژوهشی در کتابخانه ی بین المللی کودکان مونیخ نگهداری می شوند، 41 مورد آنها به نقد و تحلیل متون پرداخته اند. در این میان برخی صراحتاً به روش تحلیل محتوا اشاره کرده اند و برخی نیز صرفاً بر وجه تحلیلی کار تأکید کرده اند. تفکیک مرز مشخصی میان روش ها و رویکردهای به کار گرفته شده در این پژوهش ها امر آسانی نبوده است. اغلب پژوهش ها با رویکردی کیفی و تحلیلی، مبتنی بر شاخص های گوناگون نقد ادبی، از جمله نقد ساختارگرایانه یا فمینیستی یا سایر نظریه های ادبی انجام شده اند. بهره گیری از تکنیک های تحلیل محتوا مبتنی بر معیارهای نقد ادبی می تواند در بهبود کیفیت پژوهش های تحلیلی ادبیات کودک راهگشا باشد.
نظریه پذیرش در نقد ادبی و ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه تنگاتنگ و فشرده علوم و فنون، در غالب اوقات چالش ها و فرصت هایی را به همراه دارد که شناسایی آنها کمک شایانی به محققان و پژوهشگران در این زمینه ها می رساند. حوزه های نقد ادبی و ادبیات تطبیقی از حوزه هایی هستند که مفاهیم و زمینه های مشترک بین آنها چنان گسترده است که گاه تشخیص مرزهای میان این دو حوزه را دشوار می سازد. یکی از زمینه های مشترک بین نقد ادبی و ادبیات تطبیقی، نظریه پذیرش است. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، می کوشیم تا ریشه ها و اصول این نظریه را شناسایی کرده، نقاط مشترک آن را در نقد ادبی و ادبیات تطبیقی متمایز کنیم. نتایج چنین نشان می دهد که نظریه پذیرش توانسته است هم زمان با پر کردن خلأ اساسی نقد ادبی در زمینه غفلت نسبی از نقش خواننده در تحلیل اثر ادبی، به غنای ادبیات تطبیقی در دو مکتب فرانسوی و امریکایی کمک کند.
کاربست اشکال هنجار گریزی در اشعار احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمان با پیدایش نخستین نشانه های فرمالیسم روسی در 1914 در روسیه، رویکردی نوین به سبک و ساختار شعر آغاز شد. تأکید این گروه بر جنبه های صوری شعر باعث شد تا آنان چیزی جز خود متن را به کار نگیرند، بنابراین به دنبال ابزاری برای درک زیبایی اثر هنری بودند. آنان از این ابزار با اصطلاح «هنجارگریزی» یاد می کنند. دانش واژة «هنجارگریزی» از اصطلاحات پربسامد در نظریة صورت گرایان روسی است که امروزه این کاربرد در آثار شاعران بزرگی چون احمد شاملو به وضوح دیده می شود.
درخور تأمل است که شاملو، متناسب با ساخت بیانی شعرش، گاهی به عمد و گاه ناخودآگاه به هنجارگریزی روی می آورد و برای به کارگیری این شیوه از همة امکانات زبانی و هنری خود استفاده می کند. در قالب این مقاله کوشیده ایم، پس از اشاره ای گذرا به اشکال و مشخصه های «هنجارگریزی»، اشعاری از «احمد شاملو» را، که بیش ترین شباهت را به این شیوه دارد، از منظر برجسته سازی با رویکرد به هنجارگریزی انتخاب و بررسی کنیم.
نقد کتاب پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاره ای از کشورهای جهان، اواخر نیمة دوم قرن بیستم تا عصر حاضر با عنوان دورة پسا مدرن نام گذاری شده است. این نام گذاری سبب شد که فرهنگ، هنر، دانش، و کنش های اجتماعی این دوران در این جوامع، همواره با صفت پسا مدرن تلازم یابد. از این رو و به طریق اولی، ادبیات این عهد نیز با این صفت همراه شد و هریک از منتقدان و فیلسوفان غربی، ویژگی هایی برای ادبیات این دوره تعریف کردند. مقالة حاضر، ضمن بررسی این ویژگی ها، به نقد کتاب پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران، نوشتة منصوره تدینی می پردازد و فراز و نشیب و کفایت سخنِ علمی این کتاب را بررسی می کند.