مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
نقد ادبی
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۱۴
1 - 25
حوزه های تخصصی:
رمان چشم هایش، اثر معروف بزرگ علوی، یکی از مهم ترین رمان های فارسی است که به روابط عاشقانه «ماکان» و «فرنگیس» و فعالیت سیاسی آن ها در عصر رضاشاه می پردازد. در این رمان، فرنگیس، علی رغم بورژوا بودن،زنی عاشق و فداکار است که با ایثار بزرگ خود، استاد ماکان را از مرگ حتمی نجات می دهد. این موضوع، از همان زمان انتشار، منتقدان وابسته به جریان چپ را به انتقاد از این رمان و بعدها سایر منتقدان را به تحسین آن واداشته است. این مقاله می کوشد تا با روشی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر اصل «عدم قطعیت معنی» و «امکان تفاسیر جدید از متون ادبی» در نظریه های ادبی ای مانند «هرمنوتیک» و «پساساختارگرایی»، خوانشی نو از این رمان به دست دهد و به قرائتی تازه از آن دست یابد. قرائتی که در نقطه مقابل معنای ظاهری رمان و قرائت پذیرفته شده از آن در میان منتقدان قرار می گیرد و فرنگیس را انقلابی متزلزلی معرفی می کند که در دشوارترین لحظات انقلاب، به استاد ماکان و نهضت خیانت می کند و به صف دشمنان انقلاب می پیوندد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که رمان چشم هایش برخلاف معنای ظاهری اش، که به انتقاد شدید منتقدان چپ منجر شده، در باطن، به تئوری انقلاب در مکتب مارکسیسم وفادار است. به زعم ما نشانه های درون متنی فراوانی در این رمان وجود دارد که با تکیه بر آن ها می توان خوانش جدیدی از آن را که متناسب با تئوری مارکسیسم در باب انقلاب است ارائه کرد.
دیدگاه های بلاغی صهبایی در "شرح سه نثر ظهوری"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۱۴
27 - 53
حوزه های تخصصی:
یکی ازشروح بلاغی برجسته فارسی که در قرن نوزدهم میلادی در شبه قاره به نگارش درآمد، "شرح سه نثر ظهوری" نوشته امام بخش صهبایی است که از جهت نقد زبان شناسی، بلاغی و ادبی دارای ویژگی هایی است که بررسی و تحلیل این عناصر می تواند به مخاطب در شناخت مظاهر زبان شناسی و نقد ادبی تازه شکل گرفته این دوران یاری برساند. این مقاله می کوشد تا نقش این عناصر تازه بلاغی را در تحول نقد بلاغی و ادبی این دوره بررسی کند. برای این منظور، به بررسی شگردهای بلاغی که در کتاب های بلاغت فارسی کمتر نمود دارد، پرداخته شده است؛ چون سجع مردّف، مجاز در مجاز، مخالف خوانی در تلمیح، نگاه نو به استعاره مکنیه و تضاد معنوی. بعضی از این شگردهای بلاغی حاصل مطالعه صهبایی در امّهات کتب بلاغی نظیر "مختصرالمعانی" و "مطوّل" تفتازانی است که بارها به شکل مستمر در استدلالات خود از آن استفاده می کند. در اعتقاد صهبایی ملاک پذیرش استعاره، همان "آحاد"، یعنی نخبگان ادبی هستند که آن را به کار می برند. صهبایی معتقد است که زبان مجازی، ذاتاً ساخت شکن است؛ زیرا نخست با تغییر گونه بیان، معن ای متف اوتی را پی شنهاد م ی کن د و در مرحل ه دوم امکان قطعیت معنای پیشنهادی را رد و آن معنای قطعی را انکار می کند. در این پژوهش برآنیم با رویکرد تحلیلی و توصیفی آرای صهبایی را بر اساس موازین بلاغی با تکیه بر رساله "شرح سه نثر ظهوری" در حد وسع خود مورد بررسی قرار دهیم.
نگاهی انتقادی به کتاب ادبیات کودک در ایران: درس نامه دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب «ادبیات کودک در ایران» درسنامه ای دانشگاهی است که اکثر سرفصل های وزارت علوم را برای دو واحد درس «ادبیات کودک» در مقطع کارشناسی پوشش می دهد. نویسنده کتاب مذکور محمد دهریزی از مؤلفان کتاب «نگارش» دوره متوسطه، دانش آموخته ادبیات، و از شاعران و نویسندگان حوزه کودک و نوجوان است که آثارش برنده جایزه های متعددی شده است. کتاب فوق الذکر برای نخستین بار در سال 1388 با عنوان «ادبیات کودکان و نوجوانان ایران» منتشر شد و ویرایش جدید آن در سال 1399. کتاب مذکور وجوه مثبت بسیاری دارد اما به دلیل ضعف های روش شناختیِ مشترکی که با بسیاری از کتاب های تألیفی ادبیات کودک دارد، پژوهش حاضر ترجیح می دهد بیش از این که از منظر استحسانی به این کتاب نگاه کند، از منظری انتقادی آنرا در بوته نقد قرار دهد. کتاب ها به اندازه ای که ب ت وانند پارادایم های یک نظریه را به صورت سلسله مراتبِ نظام مند به خواننده ارائه بدهند، کارکرد علمی دارند. از همین رو هدف اصلی این مقاله بررسی روش نظام مندسازیِ الگوواره های نظری معرفی شده در کتاب است. در همین راستا، کتاب مورد نظر در شش محور نقد و بررسی می شود: آموزش، روش مندی، محتوا، ویرایش، فصل بندی، و زیبایی شناسی. این پژوهش برای نخستین بار در ایران کتابی را از حوزه ادبیات نظری کودک و نوجوان مورد نقد قرار می دهد.
روش شناسی و اخلاقِ استناد نقد کتاب درس گفتارهای نقد ادبی عبدالحسین زرین کوب(مقاله علمی وزارت علوم)
روش شناسی پژوهش ادبی به ویژه در حوزه استناد، پیوندی ژرف با اخلاق پژوهش دارد. به عبارت دیگر، اشکالات روش شناختی می توانند خطاهای اخلاقی را نیز در پی داشته باشند. در مقاله حاضر، کتاب درس گفتارهای نقد ادبی عبدالحسین زرین کوب از همین منظر مورد نقد قرار گرفته است. مرز مبهم میان گفتار نویسنده و گفتار نقل شده از منابع این کتاب، از مهم ترین اشکالاتی است که در این مقاله بر آن تکیه شده است. این ابهام، ابعاد گوناگونی دارد که مهم ترین آنها یکسان انگاریِ منابع و یکسان انگاری مفاهیم و اصطلاحات تخصصی هستند. به عبارت دیگر، به دلیل محو تمایز میان گفتار نویسنده و منابع، استناد به منابع مختلف به شکلی است که گویی هیچ تفاوتی میان این منابع با یک دیگر، و همچنین میان دیدگاه نویسنده با آنها وجود ندارد. این امر موجب نوعی بدیهی انگاری در تعریف مفاهیم اصلی نیز شده است. در پایان نیز نشان داده ایم که این خطای روش شناختی پیامدها و لغزش های اخلاقی آشکاری نیز داشته است.
بررسی و نقد کتاب سرود نیبلونگن(مقاله علمی وزارت علوم)
با نگاهی به تاریخ ادب اقوام و ملت های کهن درمی یابیم که حماسه ها بنیادی ترین و تأثیرگذارترین آثار پهنه ادبیات هستند. بزرگ ترین نقش آفرینان این حماسه ها، قهرمانانی هستند که در ناخودآگاه جمعی بشر ریشه دارند و وجود و حضورشان پاسخی است به آرزوها، آرمان ها و نیازهای انسان. از این رو قهرمان سازی، پدیده ای خفته در نهاد بشریت است. اقوام هند و ایرانی و به تبع آن، ایرانیان و ژرمن ها نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همین امر، پدیدآمدن حماسه های شگرفی چون شاهنامه و سرود نیبلونگن را موجب شده است. سرود نیبلونگن جایگاه ویژه ای در ادبیات آلمانی دارد. درواقع این اثر ارزش مند، میراث فرهنگی و گنجینه ملی زبان آلمانی محسوب می شود. جستار حاضر می کوشد تا با نقد و بررسی این کتاب به شناخت هرچه بیشتر و بهتر آن کمک نموده، ادیبان زبان فارسی را به خوانش این اثر ترغیب و تشویق نماید. این پژوهش نخست به اجمال سرود نیبلونگن را معرفی می نماید و پس از ارایه خلاصه ای موجز از داستان، به شرح مفاهیم اسطوره، حماسه و تاریخ پرداخته می شود. سپس در یک بررسی دقیق، ساختار و محتوای این حماسه نقد شده، در این راستا عناصر اسطوره ای و تاریخی اثر مشخص می گردد.
مراعات النظیر و بازتعریف آن (با رویکرد زبانشناسی نظام مند نقشگرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فنون بلاغی از آغاز بررسی های ادبی، یکی از ابزارهای سنجش عیار ادبی متن به شمار می آمده است. هرچند کار این صنایع زیبایی شناختی به مقتضای حال مخاطب تعریف شده، اما به دلیل نگاه خالی از تبیین مبانی دقیق و هدفمند «زیبایی شناسی»، صنایع بسیاری بدون ارزش واقعی ادبی برای اثبات زیبایی اثر در ردیف صنایع ادبی قرار داده شد. در پژوهش پیش رو تلاش شده با واکاوی مراعات النظیر در مقام یکی از اصلی ترین صنایع بدیعی و صنایع دیگری که ذیل آن می گنجند، به آسیب شناسی تعاریف و نامگذاری های مختلف آن پرداخته شود. در تعیین وظایف آن افزون بر بدیع سنتی، به علوم ادبی جدید مانند نقد و سبک شناسی توجه شده است. با طرح این سؤال که چه آرایه هایی در تعریف و نقش ادبی با آن اختلاط یافته؟ نسبت میان بازتعریف این صنعت و علوم جدید مانند زبانشناسی چیست و چگونه می توان از این طریق وظایف تازه ای برای بهبود کارکرد آن قائل شد؟ از همین روی تعاریف مراعات النظیر از آغاز بررسی و آسیب شناسی شد. سپس صنایع مشترک با آن در کارکرد و تعریف، شناخته شد. همچنین اصطلاح باهمایی به عنوان پیشنهادی برای تکمیل معنی، تقسیم بندی ها و وظایف مراعات النظیر ارزیابی شد.
بررسی نقش حازم قرطاجنی در انتقال بوطیقای یونانی به حوزه بلاغت اسلامی (با تکیه بر کتاب منهاج البلغاء و سراج الأدباء)
منبع:
پژوهش در آموزش زبان و ادبیات عرب سال سوم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴
93 - 110
حوزه های تخصصی:
در میان آثار متقدمان، آخرین نشان از پیوند میان فن شعر ارسطو و نقد عربی در کتاب منهاج البلغاء و سراج الأدباء از حازم قرطاجنی به چشم می خورد. وی بی آنکه مفتون عظمت ارسطو شود یا عظمت کار و خلاقیت او را نادیده بگیرد، طرحی را تدوین کرد که الهام گرفته از نظرات یونانیان و معطوف به سروده های عربی و در یک جمله، نشان از تلفیق بوطیقای یونانی با بلاغت اسلامی دارد. حازم متوجه این نکته شد که ضمن توجه به نظرات شعری یونانیان، باید عصاره نظریه شعر عربی را در مدرسه بلاغیون مسلمان جستجو کند و در این مسیر از نقش و نظرات مهم بلاغیون و فلاسفه اسلامی از جمله ابن سینا و فارابی غافل نشود. بااین وجود اختلاف نظرهایی بین حازم قرطاجنی با فلاسفه اسلامی در قضیه شعر وجود دارد که این پژوهش در پی آن است که با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و مقایسه عناصر سازنده شعر از نگاه یونانیان و فلاسفه اسلامی و هم چنین نقش واسطه ای و تعدیل کننده ی حازم قرطاجنی در این موضوع، به سؤالاتی از این قبیل پاسخ دهد که اصلی ترین شاخصه کار حازم در انتقال قواعد شعر یونانی به حوزه اسلامی چه بوده است؟ همچنین مهم ترین اختلاف حازم با فلاسفه اسلامی در موضوع عناصر تشکیل دهنده ی شعر کدم اند؟ نتیجه این پژوهش نشان گر این حقیقت است که حازم در عمل موفق شد ساختار منسجم و نظام مندی را طراحی کند که نمونه آن را نه می توان در مکتب شارحان آثار یونانی سراغ گرفت و نه در مدرسه بلاغیون مسلمان. این ها، بعلاوه اشراف کامل او بر دو نظریه «یونانی-فلسفی» و «عربی-بلاغی» منجر به تألیف کتابی شد که در موضوع خود تا قرن ها بی بدیل ماند. روش وی در این کتاب بر پایه به گزینی، نظم و قیاس استوار است.
بررسی عناصر داستانی، در داستان شیطان و دوشیزه پریم اثر پائولو کوئیلیو
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال چهارم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
128 - 146
حوزه های تخصصی:
داستان، برشی از رخدادهای زندگی (واقعی یا خیالی) در قفس خیال انگیز فکر نویسنده است که آگاهانه در کمند زمان و مکان آرام گرفته اند. فضای متمرکز ذهن نویسنده، گزارش این حوادث را از سرگردانی در بیکران هستی رهایی بخشیده تا روایت آنها با خواننده به اشتراک گزارده شود و این، هنرِ نویسنده است. داستان در ادبیات امروز جهان، تبلور خلاقیت نویسندگانی است که در آفرینش آثار داستانیِ تازه، مورد اقبال خوانندگان هستند. پائولو کوئیلیو از این دست نویسندگان است. تحلیل ساختار عناصر داستانها، بررسی تفکرات حاکم بر آثار را ممکن ساخته و این امکان ما را از لابلای پیچ و خم ذهن نویسندگان می گذراند. روایت داستانِ "شیطان و دوشیزه پریم" کشمکش بین نیروهای نیکی و پلیدی، نوع برخورد شخصیتها با مقوله ی قدرت و انتخابگری آنها است. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی، در حیطه ی نقد ساختاری می کوشد عناصر سازنده ی داستان را بررسی و توصیف نماید.
بررسی تطبیقی-انتقادی تعریف سنت و نوآوری در نقد ادبی ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
231 - 252
حوزه های تخصصی:
مفهوم سنت از مفاهیم پرکاربرد در علوم انسانی است و در هر یک از حوزه های آن معنای اصطلاحی خاصی دارد . در این میان، سنت ادبی و نوآوری، به عنوان مفهوم متقابل آن، از اهمیت ویژه ای در ادبیات به ویژه نقد ادبی برخوردار است. این پژوهش با نگاهی انتقادی تعاریف سنت و نوآوری را در آراء صاحب نظران ایرانی بررسی کرده و نتایج به دست آمده را با مهم ترین نظریات منتقدان غربی و عربی تطبیق داده و وجوه شباهت و تفاوت آن ها را نشان داده است. بر اساس نتایج این پژوهش ، در یک نگاه کلی می توان گفت که این تعاریف دارای اختلافاتی از دو جنبه گستردگی عناصر تشکیل دهنده و الزامی بودن یا نبودن شرط تکرار در شکل گیری سنت اند . بر این اساس ، تمامی ویژگی های صوری و محتوایی که در آثار ادبی وجود دارند و پس از گذشت دوره های زمانی کوتاه یا طولانی تکرار و تدوام می یابند، سنت ادبی را تشکیل می دهند . در باب نوآوری نیز باید گفت رابطه پویای آن با سنت، جوهره اصلی آثار ادبی و ضامن موفقیت نوآوری-های ادبی و سبب نوزایی مداوم سنت است.
نقد پسا استعماری رمان«فرانکشتاین فی بغداد» اثر احمد سعداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
19 - 38
حوزه های تخصصی:
نقد پسااستعماری، به عنوان یکی از رویکردهای ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی، بازخوردهای استعمار را در متون ادبی تحلیل و به کشف مؤلّفه های پسااستعماری در ادبیات می پردازد. این نظریه به تقابل بنیان های فکریِ شرق فرودست و تفکّر فرادستی غرب می پردازد و می کوشد گفتمان حاصل از این تقابل را میان استعمار و مستعمره نشان دهد. احمد سعداوی نویسنده رمان فرانکشتاین فی بغداد از زمره نویسندگانی است که مبارزه با استعمار را سرلوحه کار خویش قرار داده اند. وی پیامدهای استعمار عراق توسّط آمریکایی ها را در این رمان به تصویر می کشد و نوشته او تمثیلی پیچیده در مورد خشونت های قبیله ای در عراق، در پی حمله آمریکاست؛ از این رو، تحلیل اندیشه های این نویسنده عراقی از دیدگاه ادبیات پسااستعماری حائز اهمیت است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که چگونه نویسنده با روی آوردن به دیدگاه ضدّ استعماری توانسته تأثیرات و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استعمار در کشور عراق را در قالب رمانی تخیّلی مطرح کند. وی در این رمان، تجربه آشفتگی حاکم بر سرزمین خود را به تصویر می کشد و دست به خلق شخصیّتی می زند که هویتی تکه پاره دارد. سعداوی با خلق این موجود تخیّلی که سعی در اجرای عدالت دارد، به بررسی جلوه های استعمار در شکل نوین آن پرداخته است. پژوهش حاضر که از منظر نقد پسااستعماری و با روش تحلیلی - توصیفی نگاشته شده، به واکاوی مؤلّفه های پسااستعماری، از قبیل مرکزیت یافتگی غرب، مشکلات اخلاقی و چندپارگی هویت می پردازد. درمقابل، تکیه بر اعتقادات و دین برای رسیدن به هویت پیشین و مبارزه علیه اعتقاد به برتری نژادِ غربی و استعمارستیزی را نیز تبلیغ می کند.
بررسی و تحلیل «جدال فرم و محتوا» در نقدادبی معاصر فارسی با تکیه بر «قصه نویسی» رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد داستان در ایران با نقدهای اخلاقی ابتدایی، که هنر و داستان را به وسیله ای برای تهذیب اخلاق تقلیل می داد، آغاز شد و رفته رفته با ظهور حزب توده و شرایط خاص تاریخی ایران، به سمت نقدهای ایدئولوژیک، و نوعی استالینیسم تقریبا یکدست حرکت کرد. از دهه ی چهل با ظهور مجلات پیشرویی چون جُنگ اصفهان و ترجمه ها و تألیفات افرادی چون ابوالحسن نجفی و دیگران، نظریات جدید ادبی غربی در ایران معرفی شد. رضا براهنی نیز از معدود دانشگاهیانی بود که موفق شد از فضای سنتی حاکم بر دانشگاه فاصله بگیرد و نقد و نظریه های جدید را هم در مقالات و کتاب های پژوهشی اش و هم در آثار خلاقه اش به کار بندد. اما او بر خلاف نجفی و گلشیری، که موفق شدند منظومه ای منسجم از تعهد انسان مدار و فرم پدید آورند، لااقل در کتاب قصه نویسی جایی میان تعهد اجتماعی و فرمالیسم ایستاده بود. برخی روشنفکران دینی، با برکشیدن مفهوم «هنر قدسی» در سالهای پس از انقلاب، درباب مباحث مرتبط با زیباشناسی گاه دچار همین تناقض نظری شدند. ولی براهنی، هرچه از شور و هیجان انقلاب گذشت، به تئوری های مرتبط با ساختارگرایی و فرمالیسم متمایل شد و از تعهد ستیهنده ی دهه ی چهل، که ناگزیر در کتاب قصه نویسی به جدال فرم و محتوا می رسید، فاصله گرفت. از این رو، می توان گفت کتاب قصه نویسی به عنوان یکی از شاخص ترین آثار براهنی نمونه ای است از نقدی که در روزگار گذار از پارادایم «ادبیات متعهد» به پارادایم «هنر برای هنر» و به تبع آن فرمالیسم، شکل گرفته است.
شعر و چیستی آن از نگاه ابن خلدون ناقد بنی احمر
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی انواع ادبی است و می تواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا بحث مفصل تری که حالت گزارش گونه در باب یک اثر ادبی داشته باشد. ابن خلدون باب ششم کتاب «مقدمه» خود را به علوم و اقسام آن، شیوه های تعلیم و تربیت اختصاص داده است. وی همچنین در این باب به ادبیات و به شکل خاص به شعر نیز به طور ویژه پرداخته است. یکی از مهم ترین رویکردهای ابن خلدون توجه به مفهوم شعر و افزودن موضوعی جدید در نظریه شعر اعراب با عنوان «ملکه شعر» است. او ماهیّت شعر را به گونه ای متفاوت از سایر نقّادان ادبی بیان می دارد و موهبت و ملکه شعری را در ترازوی نقد و تحلیل قرار می-دهد. هدف از این بحث، بررسی مفهوم و ماهیت شعر از نگاه ابن خلدون به عنوان یک ناقد ادبی است، تا تفاوت بین نظر او در این مورد با دیگران را تبیین نماید که در نهایت با بررسی روش تحلیلی توصیفی رویکردهای نقدی ناقد و تحلیل دیدگاه های او به شناخت نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او می توان دست یافت. شیوه نقدی ابن خلدون متأثر از نگرش تاریخی اش است و زمان و مکان را دخیل در نقد می داند و اکتساب و حفظ زبان را عامل موفقیت شاعر می پندارد و معتقد بود شعر علاوه بر داشتن وزن و قافیه کلامی است بلیغ و مبتنی بر تصویر و ایماژ که هر بیت آن در معنا و مفهوم، مستقل از قبل و بعد می باشد.
بایسته های شعر و شاعری در نگاه شاعران داستان سرا
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
87 - 105
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی به عنوان دست مایه ای برای ورود به دنیای شعر و شاعری و شناخت شعر و درک غثّ و ثمین آن از دیرباز در فرهنگ اسلامی ایرانی مطرح بوده است. این مبحث که از یک سو در فرهنگ غنی ایرانی و از سوی دیگر در معارف اسلامی ریشه دارد، در پی آن است که شاعران را از ابتدای ورود به عالم شعر دستگیری کند، پا به پای آنان پیش رود و شعر آنان را به درجات عالی رسانده، جاودانه سازد. شاعران داستان سرا به عنوان پدیدآورندگان یکی از انواع فاخر ادبی، خود دارای نظریه ای هماهنگ و همسان در نقد شعر هستند که این نظریه از لابه لای اشعار آنان به خوبی قابل استخراج است. در این پژوهش کوشیده ایم نگاه این شاعران را به شعر و شاعری و بایدها و نبایدهای آن بررسی کنیم. معیارهای شعر خوب، لزوم راستگویی، نقش تجربه ی عاشقانه در داستان سرایی، کمال صورت و معنا، رعایت اعتدال و توصیه به کم گفتن از جمله مباحثی است که در این جستار مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتیجه ی این پژوهش، ما را به این نکته واقف می سازد که این دسته از شاعران، از موهبت نظریه و نقد ادبی بهره مند بوده اند و سنّت داستان سرایی فارسی در رهگذر این آرا، کمابیش توانسته است در مسیری که درستی آن مورد اجماع و اتّفاق منتقدان ادبی است، حرکت کند.
نام شناسی شخصیت ها در رمان همسایه ها
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
263 - 281
حوزه های تخصصی:
نام شناسی یکی از شاخه های زبان شناسی است که به تحلیل و بررسی جنبه های صوری و معنایی نام های خاص می پردازد. با توجه به کاربرد نام های خاص در علوم مختلف، نام شناسی به عنوان دانشی میان رشته ای در حوزه های مختلفی چون فلسفه، حقوق، جامعه شناسی، روان شناسی، مردم شناسی، تاریخ، باستان شناسی و... به کار گرفته می شود. یکی از زمینه های به کارگیری نام شناسی، نقد ادبی و به ویژه نقد ادبیات داستانی است. نام هریک از شخصیت های داستانی می تواند دلالت های معنایی متعددی داشته باشد و بخش مهمی از خلق شخصیت را بر عهده بگیرد؛ به همین دلیل نویسندگان حرفه ای، نام شخصیت های داستانی خود را هدفمند انتخاب می کنند و برای هر گزینشی، دلایل و براهینی دارند. نام شناسی با مطالعه چرایی و چگونگی نام گذاری شخصیت های داستانی راه را برای فهم بهتر داستان و آشنایی با جهان بینی نویسنده آن هموار می سازد. رمان همسایه ها یکی از بهترین نمونه ها برای کاربستِ نام شناسی شخصیت ها ست. احمد محمود در این اثر تلاش کرده است تا با انتخاب هدفمند نام ها، جهان بینی و نگرش خاص خود را به مخاطب القا کند. در نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی رمان همسایه ها از منظر نام شناسی شخصیت های آن پرداخته ایم. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که وضعیت اقتصادی، هنجارهای اجتماعی، نزدیکی به منابع قدرت، دین و مذهب و ایدئولوژی پنج عنصر بنیادین در انتخاب نام شخصیت های رمان همسایه هاست.
تحلیل و بررسی کاربردی کتاب مهارت های نگارشی پایه نهم
نقد یکی از روش های تأثیرگذار برای سنجش کیفیت متن علمی و مشخص نمودن نقاط ضعف و قوت آن است که در چارچوب یک تحلیل علمی مطرح می شود و در رابطه با زمینه های مختلف پیام ها و موضوعات به نقش آگاه سازی بیشتر و بهتر می پردازد. هر چند که نقد در نگاه اولیه به عنوان ذکر نقاط ضعف یک اثر ادبی مطرح می شود، نقد خوب و منصفانه می تواند باعث رشد و پیشرفت یک اثر و نیز خلق آثار زیبا و خردمندانه و ادبی شود. یکی از معیارهایی که ناقد در نقد باید مورد نظر داشته باشد این است که نقد باید از هرگونه سوگیری و تعصب دور باشد تا بتوان با دید بهتر و وسیع تر به آن بپردازد. کتاب مهارت های نگارشی پایه نهم یکی از منابع درسی دانش آموزان است. در این کتاب، باوجود محتوای مفید و آموزنده آن برخی کاستی ها نیز دیده می شود که این مقاله سعی دارد با بررسی فصل به فصل این کتاب، هر دو جنبه آن را تحلیل و بررسی کند.تخیل، خلاصه نویسی، اصلاح برخی مثال های کتاب از جمله موارد مورد اشاره در این بررسی است.
فرایندهای مضمون یابی در نقد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
236-201
حوزه های تخصصی:
اگرچه مضمون یابی جایگاهی مهم در نقد و پژوهش ادبی و هنری دارد، کمتر به عنوان فرایندی روشمند مورد بحث قرار گرفته است. پژوهش های زبان فارسی بیشتر متوجه شرح و معرفی مضمون آثار است تا بررسی فرایندها، روش ها و راهبردهای کشف و فهم مضمون. در مقاله حاضر، با تکیه بر نمونه هایی از نقد آثار ادبی و سینمایی، دو فرایند مستقیم و غیرمستقیم در مضمون یابی شناسایی و معرفی شده است. اولین و رایج ترین فرایند، مضمون را با تکیه بر نشانه های آشکار و معانی صریح متن به دست می آورد. سه مورد از این نشانه های آشکار عبارت است از: گفته های مستقیم متن، عناصر فابیولا و قراردادهای ادبی. این فرایند معمولاً مضمون هایی آشنا و بی نیاز از توجیه و تبیین ارائه می دهد. درمقابل، فرایند غیرمستقیم با تکیه بر معانی ضمنی و برساخته، به مضمون اثر دست می یابد. مهم ترین راهبردهای مورد استفاده در فرایند غیرمستقیم عبارت است از: مفاهیم نهفته در نظریه های ادبی، توجه به شگردهای فرمی، استخراج موتیف های غیرعینی، یا ترکیب این موارد. مضمون های به دست آمده از فرایند دوم به دلیل غرابت، به توجیه دقیق منتقد نیازمند است؛ توجیهاتی که نشانه آگاهی منتقد از راهبردهای مورد استفاده خود است.
ارزیابی دیدگاه های روش شناختی هاوتینگ در حوزه نقد ادبی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شناخت دقیق و مبنایی دیدگاه های خاورشناسان و روش های پژوهشی آن ها درباره قرآن و نقد علمی این دیدگاه ها بر اساس مبانی دینی و عقلی استوار، ضرورتی انکارناپذیر است. جرالد هاوتینگ قرآن پژوه انگلیسی، یکی از خاورپژوهانی است که بر اساس روش نقد ادبی به پژوهش درباره آیات قرآن پرداخته است. انتقادات ادبی هاوتینگ بر قرآن، به طور مجموع از سه جهت مطرح شده است: پیدایش قرآن در محیط فرقه ای؛ ماهیت جدلی آیات قرآن؛ هویت زمانی متأخر قرآن و مخاطبان آن. دیدگاه های مذکور به این نحو رد می شوند: قرآن برخلاف متون مقدس دیگر، ماهیت بشری ندارد و متن آن بر انواع اعجاز، مانند بلاغت، علوّ معنا و نیز عدم اختلاف در بیان مشتمل است که همه این شگفتی ها، از وحیانی و غیربشری بودن آن ناشی می شود. مقایسه قرآن با کتب مقدس یهودی-مسیحی از حیث ماهیت جدلی، نادرست است و آن نوع جدلی که هاوتینگ از آن سخن گفته، قرآن نسبت به مخاطبان خود به کار نبرده است. سبک قرآن، برخلاف سبک کتب مقدس دیگر، بیان گر اصالت تاریخی آن است. متن قرآن از طریق تواتر به دست مسلمانان رسید و تواتر تاریخی، نشان می دهد که قرآن از طریق وحی بر پیامبر(ص) نازل شده است.
نقدی بر ترجمه تفسیر المیزان
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۹۴)
271 - 303
حوزه های تخصصی:
تفسیر گرانقدر«المیزان» تألیف علامه گرانقدر آیت الله سید محمد حسین طباطبایی را از غایت شهرت نیازی به تعریف و توصیف نیست. این تفسیر در عین فراگیری موضوعات متنوع، دارای یک رویکرد ویژه ای است و آن عبارت است از تمرکز بر تربیت و تکامل روحی و رشد معنوی فرد و جامعه، بطوری که می توان گفت «المیزان» یک تفسیر تربیتی و اجتماعی است.
این تفسیر گرانقدربا ترجمه مرحوم آیت الله موسوی همدانی در قالب بیست جلد قطور و یا چهل جلد معمولی بارها چاپ و منتشر شده است. حجم زیاد و تعداد مجلدات آن یکی از موانعی است که علاقه مندان و اهل مطالعه را از بهره برداری و مطالعه آن باز می دارد. و از سوی دیگر کثرت گرفتاری های روزمره و اشتغالات مردم در این روزگار، مجال مطالعه کتاب های مفصل را نمی دهد، و می توان با تلخیص حساب شده و اصولی، به نحوی که به اصل مباحث لطمه وارد نشود، کار را آسان کرد و جمع بیشتری را با این کتاب نورانی آشنا ساخت. پیش از این عزیزانی به تلخیص آن همت گماشته اند که سعی شان مشکور و اجرشان نزد خداوند محفوظ باد. ولی هر کدام دارای نواقصی است که نمی توان از آنها چشم پوشید. یکی از آنها ترجمه کتابی است که یکی از نویسندگان عرب زبان از اصل متن عربی المیزان طبق برداشت خود تلخیص کرده است و سپس همان به فارسی ترجمه شده است. و یکی دیگر گزینش و خلاصه ای از تفسیر برخی آیات است نه همه آیات. به هر حال جای کتابی که خلاصه کامل المیزان به زبان فارسی باشد خالی بود. بحمدالله پس از شش سال کارمداوم، تلخیص آن همراه با ویرایش علمی و ادبی به اتمام رسید. در حین بررسی این تفسیر به اشکالات لفظی و محتوایی زیادی برخوردم که شرح آن خود کتاب مستقلی می طلبد. در این مقاله از باب مشت نمونه خروار به بخشی از اشکالها اشاره می شود.
گفتنی است در ترجمه آیات قرآن که به انشاء و قلم مرحوم آیت الله سید محمد باقر موسوی همدانی است علاوه بر اشکالهای ادبی و نگارشی در پاره ای از موارد تعارض های جدی با نظرات تفسیری علامه داشت که سعی کردم ترجمه آیات تا حد امکان با نظر علامه منطبق باشد و اشکال های آن مرتفع شود. در واقع بازبینی کامل در ترجمه آیات با حفظ شیوه و ادبیات خاص مترجم محترم صورت پذیرفته است.
نقد بلاغی؛ چیستی و روش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
35 - 52
حوزه های تخصصی:
بلاغت یکی از دانش های مورد توجه شاعران، نویسندگان و کاتبان ایرانی و عرب بوده و برای تبیین مفهوم آن از گذشته تا عصر حاضر مقالات و کتاب های متعددی نوشته شده است. همچنین از بلاغت برای تحلیل متن استفاده کرده اند. در پژوهش حاضر با نگاه به آثار بلاغی و پژوهش های انجام شده درباره آن سعی بر این است که نقد بلاغی به عنوان یکی از گونه های مهم در نقد ادبی تبیین شود. دانش بلاغت (سنتی و مدرن) یکی از مهم ترین ابزارها برای تولید معنا و تأثیرگذاری بر مخاطب است که با بهره گیری از آن در نقد بلاغی می توان به معنای نهفته در متن نزدیک شد و حتی کلیت یک اثر را نسبت به شرایط فرهنگی و اجتماعی روزگارش سنجید. در این پژوهش پس از بازتعریف نقد بلاغی، به دو روش این نقد که دربرگیرنده نقد توصیفی، نقد کاربردی تحلیلی است، پرداخته شده است. برای تبیین بهتر مطالب برای هر گونه نقد بلاغی چند نمونه معرفی شده است.
بررسی و تحلیل اصطلاح سازی شفیعی کدکنی در نقد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
91 - 110
حوزه های تخصصی:
دانش های بشری در قرون اخیر، با روندی پرشتاب به سوی استقلال و تخصصی شدن پیش می روند. یکی از لوازم این استقلال، داشتن زبان و گفتمانی ویژه، نظام مند و زایاست. طبیعتاً نقد ادبی نیز دانشی تخصصی است که در پاسخ به این ضرورت، به وضع اصطلاحات گسترده روی آورده است؛ اما وابستگی آثار ادبی به زبان، عواطف و ذهنیات و توجه به تفاوت ها و ظرفیت های زبانی و فرهنگیِ منحصربه فرد هر ملت ایجاب می کند محققان برای شناخت و ارزیابی جامع آثار ادبی خود، گاهی به وضع اصطلاحات متناسب با آثار بومی خود بپردازند. در این پژوهش با تشریح ضرورت و اهمیت اصطلاح سازی در شکل گیری نقد ادبی بومی و نگاهی به اصول اصطلاح سازی علمی، به بررسی اصطلاحات پیشنهادی شفیعی کدکنی در نقد ادبی، از جنبه های گوناگون پرداخته ایم. نتیجه تحقیق نشان می دهد از آنجا که این اصطلاحات با تلفیق دانش های بومی قدیم و نظریات جدید ادبی و براساس ظرفیت های ساختاری و زیبایی شناختی زبان فارسی و نگاه نظام مند و الگوپذیر و رعایت تقریبی اصول کلی اصطلاح سازی علمی پدید آمده اند، تاحد بسیاری در گفتمان نقد ادبی معاصر تثبیت و فراگیر شده اند و ما را به شکل گیری نقد ادبی بومی امیدوار می کنند.