مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
مدرنیته
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
243 - 258
حوزه های تخصصی:
فردگرایی به عنوان یکی از مفاهیم دوران مدرنیته و با توجه به پیامدهای فراوان در جامعه امروزی، توجه محققین زیادی را به خود جلب کرده است. مطالعه حاضر نیز به بررسی مقایسه ای وضعیت فردگرایی و عوامل مرتبط با آن در بین زنان و مردان پرداخته است. نظریه فردگرایی زیمل به عنوان چهارچوب نظری تحقیق مورد توجه قرار گرفته است جامعه آماری شامل تمامی شهروندان 30 سال به بالای شهر شیراز اعم از زنان و مردان می باشد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 385 نفر با سطح خطای 5 درصد تعیین شد. روش نمونه گیری در این تحقیق، طبقه ای چند مرحله ای بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است. نتایج نشان داد که میزان فردگرایی 61.5 درصد از پاسخگویان در حد متوسط می باشد. همچنین 22.4 درصد فردگرایی پایین و 16.1 درصد نیز دارای فردگرایی بالا بوده اند. نتایج حاصل از آمار استنباطی نشان داد که تنها دو متغیر با فردگرایی رابطه آماری معناداری نداشته است. این دو متغیر، وضعیت تأهل و میزان درآمد است. دیگر متغیرها یعنی سن، اعتقادات مذهبی، جنسیت، مقطع تحصیلی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی و میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی با میزان فردگرایی ارتباط آماری معناداری مشاهده شد. در نتیجه فرضیات مربوط به وضعیت تأهل و درآمد رد شده و سایر فرضیات پژوهش، مورد تأیید قرارگرفته است. نتایج حاصله نشان می دهد که با اطمینان 99 درصد میزان فردگرایی بین زنان و مردان متفاوت می باشد.
تحلیل جامعه شناختی اندیشه های نخبگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از سنت به مدرنیته در دوره قاجار به روایت سفرنامه های اتباع خارجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق دستیابی به برخی از زوایای پنهان تاریخ معاصر ایران در دوره قاجار با استفاده از متون سفرنامه های اتباع خارجی بر پایه نگاهی جامعه شناختی است. این مقاله برپایه روش تحلیل محتوای کیفی است و تلاش گردیده تا با بررسی متون سفرنامه های اتباع خارجی و استخراج داده ها، مفاهیم، مقولات و گزاره های جدیدی را در تفسیر رویدادهای این دوره به دست آورد. بر اساس یافته های این مقاله، نخبگان قاجار به روایت سفرنامه نویسان، کسانی بودند که به دنبال ایجاد تغییراتی برای پیشرفت کشور بودند اما این تلاش ها یا به واسطه ناکارآمدی حکومت و دسیسه های دربار یا به واسطه دخالت های دول بیگانه به شکست می انجامید. علاوه بر این آنچه در این متون مشاهده می شود این است که نخبگان قاجار هرگز تصویر درست و مطابق واقعی از پیشرفت در غرب و مبانی آن نداشتند.
نقد و بررسی کتاب جامعه شناسی مدرنیته؛ انضباط و آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب جامعه شناسی مدرنیته؛ آزادی و انضباط روایتی از مدرنیته ارائه می دهد که بر مبنای آن، تاریخ مدرنیته متأخر بر پایه همزمانی سلطه و آزادی بنا شده است و در آن، عنصر انضباط نقش محوری را ایفا می کند. سؤالی که مطرح است اینکه، انتقادات وارده بر مدرنیته از منظر بررسی آزادی و انضباط کدام هستند و چه راهکاری برای غلبه بر آنان وجود دارد؟ مهم ترین یافته های پژوهش حاضر آین است که اثر مزبور، روایتی جدید از جامعه مدنی ارائه می دهد که مدرنیته مبتنی بر انضباط و آزادی را به چالش می کشد و خواهان جامعه زدایی و رسیدن به نوعی مدرنیزاسیون جدید است. در این جامعه مطلوب، مدرنیته جدید بر پایه تشکیل جماعت های گذرا و موقتی می تواند راهی برای رهایی از وضع انضباطی مدرنیته تلقی شود. روش مورد استفاده در پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی است که با گردآوری مطالب بصورت اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است.
نوگرایی در تونس: از شکل گیری نگاه انتقادی به مدرنیته تا ظهور ملی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۵
۱۷۷-۲۰۸
حوزه های تخصصی:
تونس از جمله کشورهای مغرب عربی، همچون سایر سرزمین های جهان اسلام در نخستین دهه های قرن نوزدهم میلادی با مدرنیته آشنا شد. نخستین گام های نوگرایی در تونس با نوسازی های «احمد بای» (1837-1855م) و جانشیناش آغاز شد و تا شروع استعمار فرانسه (1881م) ادامه داشت. در این دوره بیشتر نوسازی ها وجه مادی داشت و الگوگرفته از کشورهای اروپایی به خصوص فرانسه بود. ورود استعمار فرانسه (1881-1956م) و رشد جریان اصلاح طلبی دینی در منطقه و نفوذ آن به تونس نقش بسیاری در تغییر دیدگاه مسلمانان منطقه نسبت به غرب و مدرنیته داشت. متفکران نوگرای دوره استعمار، با مسئله مدرنیته و غرب که زادگاه آن بود، با نوعی رویکرد انتقادی برخورد کردند. دغدغه اصلی گفتمان مذکور این بود که چگونه می توان به جهان اسلام قدرت بخشید؟ راه رسیدن به رشد و ترقی و اصلاحات اساسی چیست؟ بر همین اساس، محور اصلی تفکر آنان تأکید بر اصالت عقل و علم، عصری سازی نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در چارچوب فرهنگ عربی- اسلامی بود. از نظر آنان راه رسیدن به اصلاحات واقعی تقویت موقعیت جهان اسلام در برابر تمدن غرب و تمییز قائل شدن میان غرب استعمارگر و دستاوردهای تکنولوژیکی آن بود. پیروان این گفتمان در راه رسیدن به هدف خود با تولید نظام معنایی چون تحول نظام آموزشی، سیاسی، بیان مشکلات موجود در جامعه، انواع نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، خطر استبداد داخلی و استعمار خارجی و بیان دال هایی چون عدالت و حقوق فردی و اجتماعی، آینده ای روشن و آرمانی برای مردم ترسیم و با برجسته کردن گفتمان خود با ابزارهای گوناگون، زمینه هژمونیک کردن خود و به حاشیه راندن گفتمان رقیب یعنی سنت گرایان را فراهم کردند. البته در اواسط قرن بیستم و با ظهور گفتمان ملی گرایان که اغلب از تحصیل کردگان در فرانسه بودند، اسلام گرایان از ارائه راهکارهای ایدئولوژیک و متناسب با نیازهای جدید جامعه تونس باز ماندند. از آنجا که آنها برای تربیت و ایجاد نیروی انسانی کارآمد به منظور برآوردن زیرساخت های یک دولت مدرن و توسعه یافته در عرصه های اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و تربیتی طرح مناسبی نداشتند، مغلوب گفتمان ملی گرایان شدند. در جستار حاضر تلاش شده است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی زمینه ها و عوامل مؤثر در پیدایش گفتمان انتقادی درباره مدرنیته، ماهیت و ویژگی های آن و برخی از مهم ترین تحولات نوین در حوزه های سیاسی و اجتماعی بیان شود.
تحلیل عناصر مدرنیته در رمان کلیدر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی که خود محصول مدرنیسم است در بازتاب تجربه تقابل سنت و مدرنیته نقش داشته است. واکاوی مفاهیمی از مدرنیته که در کلیدر منعکس شده محور این پژوهش است. می توان گفت کلیدر، اگر چه داستانی بومی است در فضایی روستایی اما به اقتضای داستان و ماجراهایش و به ویژه متأثر از رخدادهای اجتماعی و سیاسی سال های 1325 تا 1327 هجری شمسی و فضای ملتهب سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم و از طرفی تحت تأثیر فضای فکری نویسنده، در تقابل سنت و مدرنیسم، عناصری از مدرنیته مثل تغییر و دگردیسی، رویکرد انتقادی به مسائل، اندیشه های بنیادین و تئوری های انسان شناسانه و فلسفی، انسان محوری، خردباوری و خودآگاهی، تاثیرپذیری از مکاتب ادبی و سیاسی و دیدگاه ماتریالیستی در آن منعکس شده است. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است.
مفهوم فرهنگی اجتماعی کودکی از دیدگاه قرآن
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
124 - 154
حوزه های تخصصی:
بازخوانی پدیده های سنتی از سوی مدرنیته منجر به شکل گیری سویه های تازه ای از پدیده ها گردیده است. پدیده کودکی نیز به عنوان یکی از دوره های مهم زندگی انسان در معرض این بازخوانی قرار گرفت. در قرائت مدرن از مفهوم کودکی، این پدیده مبتنی بر بنیان های نظری مدرنیته از چهار بعد مورد توجه قرار گرفت: «ماهیت طبیعی یا اجتماعی کودکی»، «هویت دوران کودکی در نسبت آن با بزرگ سالی»، «کودکی در ربط میان عاملیت و ساختار» و «بعد ارزشی کودکی: معصومیت یا شرارت». این بازخوانی منجر به بازنگری در مواجهه با مفهوم کودکی در عرصه عمل گردیده است. قدرت یافتن مفهوم مدرن کودکی و عملِ مبتنی بر این بازخوانی در جوامع مختلف و از جمله جامعه ایران نیز مشاهده می شود. در چنین وضعیتی، غیبت پدیده کودکی مبتنی بر بنیان های نظری اسلام به عنوان فرهنگ آرمانی جامعه ایرانی، بازخوانی این مفهوم بر اساس آموزه های اسلام را ضروری ساخته است. پژوهش پیش رو بر اساس روش «معناشناسی ایزوتسو» و مبتنی بر پرسش«کودکی از نظر فرهنگی و اجتماعی در آموزه های قرآن به چه معنا است؟» با بررسی آیات مرتبط با مفهوم کودکی، همراه با تحلیل روایات و نقل دیدگاه های مفسران در پی یافتن پاسخ این پرسش است.
تبیین ارتباط انسجام خانواده و ساختار توزیع قدرت در آن (نمونه موردی زنان متاهل شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده و انسجام آن نقش مهمی در توسعه اجتماعی هر جامعه دارد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط ساختار توزیع قدرت در خانواده بر انسجام آن است که بدین منظور متغیر ساختار قدرت در سه دسته تقارن روابط قدرت، شیوه اعمال قدرت و قلمرو قدرت و متغیرانسجام خانواده در ابعاد شش گانه معاشرتی، عاطفی، توافقی، هنجاری، کارکردی و رسیدن به هدف سنجیده شده است. در این مطالعه بر اساس نمونه گیری طبقه بندی تصادفی ۶۰۰ نفر از زنان متاهل شهر شیراز در بین مناطق یازده گانه این شهر انتخاب و پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات به وسیله نرم افزار اس پی اس اس ۲۲ تحلیل شد. نتایج نشان داد ساختار توزیع قدرت و تصمیم گیری در خانواده تأثیر معناداری بر انسجام آن دارد. چنانچه گسترش ساختار دموکراتیک و مشارکتی در خانواده سبب افزایش انسجام خانواده در همه ابعاد آن شده است. بنابراین پیشنهاد می شود جامعه در راستای افزایش انسجام خانواده نظم جدید را پذیرفته و ساختار قدرت مشارکتی و دموکرات را در درون خانواده نهادینه کند که در این فرایند حفظ سازگاری با فرهنگ و هویت جامعه ایرانی اهمیت شایانی دارد.
تحلیلی انتقادی بر نظریه «امتناع علم دینی و تمدن سازی» با غلبه تفکرتئولوژیک و حوالت تاریخی مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله رویکردهای قابل توجه در مخالفت با تمدن سازی و اسلامی سازی علوم، نگاهی است که با اتکا بر فلسفه پدیدار شناختی و رویکرد انتولوژیکی، تلاش می کند الزامات تمدنی مدرنیته را امر اجتناب ناپذیر و حوالت تاریخی دانسته و هرگونه تلاش در اسلامی سازی و بومی کردن علوم جهت مهندسی تمدن اسلامی را محکوم به شکست بداند و در حقیقت این رویکرد بر این باور است که اساساً دغدغه و تلاش برای تمدن سازی و اسلامی سازی علوم، ریشه در جریان بومی گرایی وهویتگرائی غرب ستیز دارد، ازاین روی دلایل مخالفت خود را با این مسئله به موانع درونی و بیرونی بازمی گرداند. به همین روی مانعیت درونی در امکان و امتناع تمدن سازی و تولید علم دینی را به حاکمیت دستگاه تئولوژیکی یعنی الهیات در جامعه اسلامی برمی گرداند. به این معنا که هر دستگاه معرفتی بشر که واسطه در فهم بشر از متن و حقیقت دین باشد، به دلیل ماهیت بشری اش، منجر به اعوجاج در فهم دینی و درنتیجه ایدئولوژیک شدن دین می گردد، درحالی که حقیقت دین به دلیل ویژگی همچون قدسی بودن، مطلق بودن، فرا تاریخی، عینی نبودن، امری است که مانع از مقایسه آن با علم و درنتیجه مانع طرح تمدن اسلامی بر محور تولید علوم دینی می گردد. چراکه مواجه ما با دین امری وجودی وانکشافی است. مانعیت بیرونی در امتناع، به حوالت تاریخی، اقتضائات ذاتی مدرنیته، یعنی علم مدرن و تکنولوژی برمی گرداند، که چنین حوالتی اجازه نمی دهد انسان باقدرت و اختیار خود در برابر آن مقابله کند. با توجه به دو دال اساسی نظریه فوق در امتناع مهندسی تمدن اسلامی و تولید علم دینی، باید گفت اساساً، بدون تفقه جامع در دین و ترسیم هندسه معرفت دینی و تبیین جایگاه الهیات مطلوب، نمی توان مواجهه صحیح و مطلوب با متن دین و جریان دینداری در مقیاس تمدنی و اجماعی داشت، درواقع رابطه وجودی با دین، یک رابطه درونی و فردی است و موجب انزوای دین در متن حیات اجتماعی گشته و به سکولاریسم منجر می گردد. از سوی دیگر چنین خوانشی از الزامات مدرنیته با اصل تکلیف و اختیار انسان در جهت تکامل اجتماعی و تمدن سازی سازگاری ندارد، ازاین رو با فرض امکان پذیری توسعه و تکامل قدرت و اختیار برمحورحق، مسئولیت و تکلیف اجتماعی و تمدنی جامعه دینی، این اقتضاء و حوالت تاریخی الزام آور و جبرانگارانه را بایستی بشکند و درنتیجه طرح تمدن سازی اسلامی و علم دینی، مطلوب و امکان پذیر می گردد.
رویکرد گفتمانی به زایش کودکی در دنیای مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
309 - 328
حوزه های تخصصی:
جربیات بزرگسالان از کودکی شان از تجربه کودکان امروزی متفاوت است. این تفاوت ما را با این پرسش مواجه می کند که کودکی از گذشته تا امروز چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟ دغدغه اصلی این نوشتار پرداختن به ابعاد مختلف این پرسش از منظر فوکو، نظریه پرداز تحلیل گفتمان انتقادی است. فوکو به دیوانگی، بیماری و زندان پرداخته است، اما آیا کودکی به صورت جسته گریخته در آراء و مکتوبات او دیده نمی شود؟ به همین دلیل سعی شده است تا از شیوه مسئله سازی فوکو در راستای بازسازی جایگاه کودکی بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان فوکویی استفاده شود. رویکرد تحلیل گفتمان علاوه بر اینکه نظریه قلمداد می شود به مثابه روش نیز می تواند تحقیقات را روش مند سازد. دو سنگ بنای تحلیل گفتمان فوکویی را طرد و تاریخیت تشکیل می دهند. در دوره های مختلف تاریخی؛ پیشامدرن، مدرن و پسامدرن، طرد کودکان از امور عقلاء که در اینجا بزرگسالان جامعه هستند، اشکال متفاوتی به خود گرفته است. در دوره پیشامدرن، کودکان معمولاً بزرگسالانی کوچک بودند که در همه امور دخالت داده می شدند. در نظام دانایی مدرنیته مبتنی بر ایدئولوژی روان شناسی رشد پیاژه، مفهوم کودکی و مقتضیات آن اعم از اجبار در ورود به مدرسه و طرد از دنیای بزرگسالان به شیوه های مختلف برجسته شد. طرد کودکان در نظام دانایی دوره پسامدرن، دگردیسی دیگری پیدا کرده است. در نظام دانایی پسامدرنیته به سبب اتفاقاتی که در دنیای ارتباطات و توسعه اتفاق افتاده است، کودکان بسیار سریع تر از دوره مدرن، کودکی خود را پشت سر می گذارند و وارد دنیای بزرگسالی می شوند. این روایت فوکویی از کودکی نشان می دهد که کودکی اتفاقاً مفهومی که ریشه در گذشته داشته باشد، نیست و ساخته و پرداخته دوران مدرن است.
بررسی تقابل سنت و مدرنیته در جامعه امروزی ایران
منبع:
پژوهش ملل آذر ۱۳۹۹ شماره ۵۹
43-57
ایران جامعه ای در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است، احتمالا می توان به این نتیجه هم رسید که به دلیل همین درحال گذار بودن بسیار پویا و متحرک است. چالش سنت و مدرنیته در ایران همیشه وجود داشته و در تضاد و تقابل بوده اند از این رو مقاله حاضر که درصدد «بررسی تقابل سنت و مدرنیته در جامعه ایران» است پس از بسط فضای مفهومی موضوع مقاله، به بررسی وضعیت جامعه ایران خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این مقاله، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای می باشد. یافته ها حاکی از آن است که، در مورد تقابل سنت و مدرنیته در جامعه ایران و تاثیر روند جهانی شدن بر آن می توان تحلیل نمود که در دوران سنتی به علت نوع انسجام که عمدتا انسجام مکانیکی است معضلات اجتمایی و فردی کمتر مشاهده می شود ولی با گذار به دوران مدرنیته وارداتی که در بستر فرهنگی ایران شکل نگرفته، شاهد آسیب زا بودن فرایند مدرنیته بر بستر جامعه ایران هستیم.
تتحقق پراکسیس بمثابه ی آزادی و بنیاد انسان (در پرتو نقد مارکس بر مدرنیته)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
158 - 185
حوزه های تخصصی:
بحث از آزادی، امکان و لوازم تحقق آن یک امر فلسفی است. یکی از مسائل مهم مدرنیته نیز بحث درباره آزادی انسان است. معنای آزادی در طول تاریخ مدرنیته دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شده است اما می توان گفت ملاک محوری آزادی انسان در مدرنیته نوعی خودتعین بخشی انسان است؛ البته خود این ملاک نیز تغییر و تقریرهای مختلفی به خود دیده است. طرح آزادی در اندیشه مارکس با تحقق پراکسیس و ظهور انسان اجتماعی امکان پذیر می شود؛ انسانی که معنای زندگی را در خودتحقق بخشی و در قالب کار یافته است. از نظر مارکس ظهور پراکسیس غایت آزادی و تاریخ بوده و روایت تاریخ چیزی جز عمل آفرینش انسان نیست، پس ظهور پراکسیس با ظهور جامعه و تنها در وجهی اجتماعی امکان پذیر است.
مطالعه تطبیقی عکس های مردم نگارانه آنتوان سوریوگین و نصراله کسرائیان از منظر پسااستعماری
حوزه های تخصصی:
پیوند تنگاتنگ میان عکاسی با علم انسان شناسی و فرآیند مدرنیته، امری انکارناپذیر است. دوربین عکاسی درعصر پوزیتیویست قرن نوزدهم ظهور کرد. عصری که در آن انسان شناسان در پی نظریه تطورگرایی و ظهور قدرت های استعماری، برای ثبت عینی و واقع گرایانه مردمان جوامع شرقی، نیاز به ابزاری مناسب داشتند. با ورود زودهنگام دوربین عکاسی به ایران، آنتوان خان سوریوگین در زمان قاجار و نصراله کسرائیان در دوران پس از انقلاب اسلامی به مستندنگاری از مردم پرداختند. با مطالعه تطبیقی عکس های مردم نگارانه این دو عکاس، با رویکردی انسان شناسانه و از دو منظر متفاوت، گفتمان شرق شناسی و بومی گرایی، این پرسش مطرح گردید که این گفتمان ها چگونه در آثار این عکاسان بازنمایی می شوند. برای پاسخ به این پرسش، از روش توصیفی و تحلیل تطبیقی بهره گرفته ودریافتیم که هر دو عکاس در روند ثبت تصویر دارای شباهت ها و تفاوت هایی هستند که در تقابل با فرهنگ اروپایی که در نگاه بیرونی خودش نسبت به پدیده ها داشت، مطرح می شوند. ما این نگاه را تحت عنوان اگزوتیسم می شناسیم. بدین معنا که ما با افزودن ایسم به آخر این واژه، آن را از حوزه گفتار عادی جدا و به حیطه ی گفتمانی انتقال می دهیم و ادعا می کنیم که اگزوتیسم نه یک مفهوم، بلکه یک جریان فرهنگی و نوعی شیوه نگاه هست که گفتمان هایی را به همراه دارد.
بحران های مدرنیته و ریشه های انسان شناختی آن؛ به مثابه شاهدی بر ضرورت «الگوی نوین پیشرفت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همچنان که بسیاری از متفکران اذعان دارند، تمدن مدرن، دارای یک روی درخشان و پیشرفته و یک روی تاریک و بحرانی است. موضوع این مقاله، بررسی رویه چالش خیز و بحرانی آن و نیز جستجوی ریشه ها و خاستگاه های نظری و به ویژه انسان شناختی آن است. هدف از این نوشتار نیز این است که ضرورتِ درانداختن طرحی نو و الگویی جدید (مبتنی بر مبانی و اصولی دیگرسان)، به طور محسوس و ملموس هویدا شود و همه ما به ویژه معتقدان به دربست پذیریِ الگوی مدرنیته و منکران تحول و بازاندیشی در توسعه غربی، به طور ملموس تری، این ضرورت را احساس کنیم. این پژوهش با روش اسنادی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای تألیف و به این نتیجه نایل شده است که: بحران ها و چالش های فراگیر که اینک تمام مناسبات انسانی را تهدید می کند، اموری اتفاقی یا ناپیوسته نیستند؛ بلکه همگی ریشه در اصول و مبادی معرفتی و اندیشگی عصر جدید دارند. بر این اساس، به نظر می رسد، زمان آن فرا رسیده است که انسانِ امروز به افق و راهی متفاوت بیندیشد. البته این مقال، مدعیِ ستیز و پرهیز مطلق نیست؛ بلکه داعیِ بهره گیری حکیمانه از تجارب مدرن، در عین حرکت جسورانه به سمت افقی فرامدرن است.
سیاست در اسلام لیبرالی (بررسی و نقد اندیشه های سیاسی در گفتمان اسلام میانه رو ترکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
83 - 111
حوزه های تخصصی:
ظهور اندیشه اسلام میانه رو در ترکیه و حاکمیت یافتن آن در عرصه اجتماعی و سیاسی این کشور از جمله رویدادهای جهان اسلام است که توجهی جدی را می طلبد؛ پس از نهضت بیداری اسلامی، تلاش می شود این گفتمان که، با اتکا بر برداشتی کثرت گرایانه از اسلام، توانسته است در عرصه داخلی از سد لائیسیته متصلب آتاتورکی عبور کند و نیز اسلام گرایان سیاسی (اربکانی) را به حاشیه براند الگویی برای حکومت داری مطلوب اسلامی در نظام های جدید سیاسی و بدیلی برای جریان انقلاب اسلامی ایران در کشورهای عربی معرفی شود. پرسشی که موجب شده است نگارندگان این مقاله به بررسی رویکردهای سیاسی اسلام میانه رو همت گمارند این است که اساساً ویژگی های این گفتمان چیست که کشورهای غربی درصددند آن را الگویی برای کشورهای اسلامی قرار دهند (سؤال). در پاسخ به این پرسش، نویسندگان بر این باورند که وجود نوعی گرایش صوفیانه در اسلام میانه روِ ترکی و تلفیق آن با اندیشه های غربی سبب شده است این قرائت از اسلام، در این کشور، قابلیت اجرایی بیشتری بیابد و همین مسئله در رویکردهای سیاسی این گفتمان نیز متبلور شود (فرضیه)؛ ازاین رو، برای اثبات این مدعا، در این نوشتار، ضمن بیان گزارشی اجمالی از فرایند ظهور این گفتمان در ترکیه و معرفی مؤسسان و رهبران آن، رویکرد این گفتمان به جایگاه سیاست در اسلام و موضوعات مرتبط با آن همچون نقش دولت در جامعه اسلامی، اسلام و لیبرالیسم غربی، اسلام و انقلاب و نیز تمدن اسلامی بررسی شده است (روش). نویسندگان این مقاله، که در پی نشان دادن چالش های اسلام لیبرالی ترکی در مصاف با اسلام سیاسی بوده اند (هدف)، به نتایجی دست یافته اند که از آن جمله عملیاتی شدن تفکر نوعثمانی در اسلام میانه روِ ترکی و نیز اقدام دولت اردوغان در ترویج نوع جدیدی از سکولاریسم دینی است (یافته ها).
مفهوم سازی جریان های نواندیشی دینی معاصر در سه حوزه ضرورت، امکان و رویکرد نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵
133 - 154
حوزه های تخصصی:
نواندیشی دینی، که ویژگی دوره معاصر است،با مدرنیته همزاد است؛ داعیان بسیار یافته، به گونه ای که هریک از آنها، آنچنان مفهوم نواندیشی را بر خویش منطبق می کنند که عرصه را برای حضور دیگران در دایره نواندیشی دینی، تنگ می نمایند. این امر، هر معیار و ملاکی را برای ارزیابی جریان های نواندیش دینی به چالش می کشد. بدان سبب که تلاش های علمی برای تفکیک جریان ها در سه حوزه ضرورت، امکان و رویکرد نظری صورت نپذیرفته است. چگونگی جداسازی مفهومی گونه های متنوع نواندیشی دینی پرسشی است که این مقاله در پی پاسخگویی به آن است. (سؤال) به نظر می رسد با صورت بندی جریان های نواندیشی دینی در حوزه های پیش گفته، بتوان به پرسش یادشده پاسخ داد. (فرضیه) بنابراین، غرضْ مفهوم سازی سازه های تعدد نواندیشی دینی با توانایی در قابلیت سنجش و مقایسه است. (هدف) درنتیجه، مقاله حاضر بر آن است، مسائل اصلی هریک از جریان های نواندیشی دینی - از جمله مسئله رابطه میان دین و مدرنیته - را شناسایی کند و آنها را پیرامون نقطه عزیمت شان در سه مفهوم ضرورت، امکان و رویکرد نظری بازتولید نماید. (روش) این مقاله با رد نگاه درونی و بیرونیِ مصداق نگر و تنها با تأکید بر مفهوم سازی می کوشد طیف بندی خاصی از جریان های نواندیش دینی عرضه کند. (یافته)
نوگرایی در تونس؛ از شکل گیری تا پیدایش نگاه انتقادی به مدرنیته (1881-1937م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
۱۰۷-۱۲۷
حوزه های تخصصی:
تونس در اوایل قرن نوزدهم میلادی به سبب ارتباط با مصر و عثمانی و نیز تعامل با فرانسه که از خاستگاه های اصلی نوگرایی بود با مدرنیته آشنا شد. نوگرایی در تونس با نوسازی های احمدبای (حک. 1837-1855م) آغاز شد. این نوگرایی تا آغاز استعمار فرانسه (1881م) و پیدایش دیدگاه های انتقادی در باب مدرنیته ادامه پیدا کرد. نخستین نوگرایان تونس مانند دیگر کشورهای اسلامی از افراد وابسته به حاکمیت بودند و اقدامات نوسازی آنها بیشتر معطوف به جنبه مادی و ملموس مدرنیته بود. آنها با نگاه به ظواهر مدرنیته، راه هرگونه رشد و ترقی را در تقلید و اقتباس از غرب می دانستند. مسئله اصلی پژوهش این است که زمینه ها و عوامل نفوذ و گسترش مدرنیته در تونس چه بوده است؟ پژوهش حاضر با بررسی عوامل و زمینه های ورود مدرنیته به تونس، به تبیین ماهیت و ویژگی های گفتمان نخستین مرحله نوگرایی در تونس می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که نخستین مرحله از گفتمان نوگرایی در تونس، بیشتر ماهیت نوسازی داشت. راهکار اصلی تجددخواهان برای برون رفت تونس از عقب ماندگی ها، استفاده همه جانبه از دستاوردهای فنی و صنعتی مدرنیته بود. آنها به مبانی و الزامات معرفت شناختی مدرنیته بی توجه بودند. از این رو فهم بنیادینی از تعاریف و مفاهیم اساسی مدرنیته درباره انسان، جهان و جامعه نداشتند.
چیستی غرب و مدرنیته در اندیشه شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان ایرانی به فراخور زمانه و زمینه، هر کدام رویکردی متفاوت در برخورد با غرب و مدرنیته برگزیدند. هدف این پژوهش، فهم نگرش شریعتی نسبت به غرب و مدرنیته بوده و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و با استناد به آثار ایشان و بر اساس چارچوب نظری مکتب فرانکفورت به دنبال دست یابی به این هدف و پاسخ گویی به این سؤال است که موضع و دیدگاه شریعتی نسبت به چیستی غرب و مدرنیته چیست؟ به نظر می رسد ایشان با نگاهی گزینشی و انتقادی به چیستی غرب و مدرنیته، بر لزوم استفاده ی صحیح از مدرنیته و حفظ هویت در برابر چیستی غرب اصرار می ورزید. بنا بر شواهد، نگرش شریعتی به چیستی غرب از منظر تمدن و استعمار است. وی به جنبه های مثبت و علمی تمدن غرب، به دلیل تناسب با جوامع جهان سوم تمایل نشان می داد، و به استعمار از آن جهت که از خود بیگانگی را بر جوامع جهان سوم تحمیل می کرد، نگاه منتقدانه ای داشت. زاویه ی دید او به مدرنیته نیز، به دو وجه تمدن و تجدد تقسیم می شود. وی علی رغم آن که تمدن را امری مثبت می دانست، بر تجددی هجوم می برد که ما را مقلّد و مصرف زده می کرد.
ترسیم جایگاه «فقه سیاسی» در اسلامی سازی «علم سیاست»
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
۱۵۸-۱۲۹
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو در صدد ترسیم نسبتی واقع بینانه مابین دو گزاره مورد مطالعه (فقه سیاسی و علم سیاست اسلامی) است و سعی کرده است با ترسیم شکلی واقع نگر از فقه سیاسی به عنوان گزاره ای عینی تر نسبت به گزاره دیگر، به ترسیم جایگاه و حتی مسیر مورد نیاز علم سیاست اسلامی به عنوان گزاره ای که در حال شکل یابی علمی است، کمک کند. تحقیق در ترسیم گزاره اول (فقه سیاسی) از روش پژوهش کیفی داده بنیاد بهره جسته است. پژوهش در ترسیم نسبت دو گزاره آن دو را هم تراز و همراه هم دانسته اما هر یک را دارای مسیری و مأموریت ها و توانایی هایی متفاوت می داند. مسیر ترسیم نسبت از گزاره اول و در نگاه به فقه سیاسی شکل گرفته و پژوهش در واقع با ترسیم جایگاه فقه سیاسی موجود سعی در کشف جایگاه علم سیاست اسلامی دارد و در عین حال نیز به تفاوت های این دو توجه کرده است، تفاوت هایی که معتقد است در صورت کشف نسبت منجر به قوام جایگاه علمی هر دو گزاره خواهد شد.
جریان نوگرای فهم قرآن کریم در تونس؛ مطالعه موردی: نقد و بررسی روش تفسیری محمد طالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان های فهم قرآن کریم در تونس معاصرحاصل تلاقی دو جریان اصلاح گرایی و مدرنیته گراییِ شکل گرفته در زیستْ محیطی صوفیانه است و به دو شاخه ی کلی سنت گرایان و نوگرایان تقسیم می شود. دکتر محمد طالْبی (2017-1921) متفکر مسلمان قرآنی تونسی پس از تربیت در محیطی صوفیانه و گذراندن تحصیلات عالیه در محافل دانشگاهی فرانسه توانست با تکیه بر تخصص تاریخی و استفاده از روش های جدید تحلیل تاریخی، انسان شناختی و معناشناختی جایگاهی مهم در تأسیس جریان نوگرای فهم قرآن در تونس معاصر دارد؛ مُدرنیته گرایی، متن محوری، تأویل پذیری و تقدس زدایی از فهم سلفی مهمترین مبانی و عقلی-فلسفی، اومانیستی و استشراقی برجسته ترین گرایش های او در نظریه پردازی فهم قرآن است. تفسیر آیات قرآنی مرتبط با موضوعاتی مانند آزادی دینی، أمت اسلامی، نظام سیاسی، گفتگوی ادیان و زدن زنان در آثار متعدد عربی و فرانسوی طالبی فراوان است. روش طالبی در باره ی فهم قرآن با استقبال نوگرایان بویژه دانشگاهیان روبرو شد اما سنت گرایان روش پژوهشی او را بیگانه از علم الشریعه الإسلامیه دانستند.
جریان شناسی نواندیشی مسلمانان در علوم اسلامی (مطالعه موردی: نواندیشان مسلمان عرب «حنفی، ابوزید، جابری، ارکون»)
حوزه های تخصصی:
جریان شناسی نواندیشی مسلمانان در راستای خوانش دوباره علوم اسلامی، گرایشی نو پدید در یک قرن اخیر است. این جریان با رویکرد به دستاوردهای تمدن اروپایی در گستره مبانی علمی و معرفتی نخست در میان نواندیشان مسلمان عرب گسترش یافت. پدیده یاد شده با استقبال از مطالعات جدید علوم انسانی، مانند ساختارگرایی، زبان شناسی، معناشناسی و انسان شناسی و دیگر دانش های وابسته به آن ها توسط گروهی از روشنفکران برجسته و معاصر عرب هم چون حسن حنفی، نصر حامد ابوزید، محمدعابدالجابری و محمد ارکون -که به نواعتزالیان شناخته می گردند- به منظور پاسخگویی به پرسش هایی که از تقابل اسلام و مدرنیته سرچشمه می گرفت، به تجدید نظر در سنت و میراث کهن و خاستگاه باورهای دینی و پذیرش مدل های معرفتی و دستاوردهای دانش های نوین جهان مدرن غرب و کاربست آن ها در سرمایه های علمی و عقلی تمدن اسلامی انجامید. این جستار با روش توصیفی و تحلیلی ضمن بررسی شاخصه ها و مؤلفه های بنیادین نوگرایی و شناخت زمینه های تاریخی اش تأثیر آن را در جنبش نواندیشی و نقد گفتمان دینی در جوامع اسلامی و دیدگاه های کلی نوع اعتزالی مذکور بررسی می نماید تا چشم اندازی نو و قضاوتی منصفانه برای شناخت و تحلیل و نقد این جنبش اثرگذار در دوره معاصر ارایه دهد.