فردگرایی به عنوان یکی از مفاهیم دوران مدرنیته و با توجه به پیامدهای فراوان در جامعه امروزی، توجه محققین زیادی را به خود جلب کرده است. مطالعه حاضر نیز به بررسی مقایسه ای وضعیت فردگرایی و عوامل مرتبط با آن در بین زنان و مردان پرداخته است. نظریه فردگرایی زیمل به عنوان چهارچوب نظری تحقیق مورد توجه قرار گرفته است جامعه آماری شامل تمامی شهروندان 30 سال به بالای شهر شیراز اعم از زنان و مردان می باشد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 385 نفر با سطح خطای 5 درصد تعیین شد. روش نمونه گیری در این تحقیق، طبقه ای چند مرحله ای بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است. نتایج نشان داد که میزان فردگرایی 61.5 درصد از پاسخگویان در حد متوسط می باشد. همچنین 22.4 درصد فردگرایی پایین و 16.1 درصد نیز دارای فردگرایی بالا بوده اند. نتایج حاصل از آمار استنباطی نشان داد که تنها دو متغیر با فردگرایی رابطه آماری معناداری نداشته است. این دو متغیر، وضعیت تأهل و میزان درآمد است. دیگر متغیرها یعنی سن، اعتقادات مذهبی، جنسیت، مقطع تحصیلی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی و میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی با میزان فردگرایی ارتباط آماری معناداری مشاهده شد. در نتیجه فرضیات مربوط به وضعیت تأهل و درآمد رد شده و سایر فرضیات پژوهش، مورد تأیید قرارگرفته است. نتایج حاصله نشان می دهد که با اطمینان 99 درصد میزان فردگرایی بین زنان و مردان متفاوت می باشد.