مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بومی گرایی
حوزه های تخصصی:
شرق شناسی ادواردسعید و جایگاه اسلام در مقابل غرب
حوزه های تخصصی:
از همان زمانی که غرب و اروپای مسیحی کوشید هویتی مشخص برای خویش پردازش کند، تعریف شرق به مثابه «دیگری» ضرورت یافت و غرب تلاش کرد خود را در ساختار آن روزگار در تقابل با این دیگری تعریف کند. به بیان دیگر، شرق آن دیگری بود که غرب برای هویت یابی می باید از آن فاصله بگیرد و این فاصله گیری مستلزم شناخت این دیگری بود. غرب مدرن باید این دیگری را تعریف می کرد تا خود را در برابر آن و در تفاوت با آن تعریف کند. در همین راستا شرق شناسی شکل گرفت تا آغازی به غیریت سازی شرق باشد.
بومی گرایی در علوم سیاسی ؛ کدام جهت گیری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم سیاسی، به مثابه یک رشته دانشگاهی، علمی است متکثّر و متنوّع، به گستره سیاست در همه ابعاد آن. در ایران بعد از انقلاب اسلامی، بحث در مورد بومی گرایی در همه امور، از جمله علوم مدرن، مطرح بوده؛ اما ظاهراً در سال های اخیر، بومی کردن علوم انسانی و به تَبَع آن علوم سیاسی، قوّت و شدّت بیشتری یافته است. حال، سوال این است که بومی گرایی در علوم سیاسی به چه معنا هایی است؟ و کدام یک از آنها، ارجح است؟ بومی شدن یا بومی کردن علوم سیاسی در ایران، حدّاقل، می تواند به سه گونه زیر، ترسیم شود: 1. افزایش مباحث آموزشی مربوط به جامعه و حکومت ایران در رشته علوم سیاسی 2. کاربردی کردن پژوهش های سیاسی در ایران 3. تغییر ماهیت و محتوای علوم سیاسی. یافته ها و نتایج این پژوهش نشان می دهد که بخش مهمی از بومی گرایی در مباحث آموزشی رشته علوم سیاسی ، تحقق یافته و در حال عملی شدن است. پژوهش های سیاسی نیز کاملاً جهت گیری بومی داشته و روند قابل قبولی را نشان می دهد. تحوّل ماهوی علوم سیاسی به دلیل شخصی شدن این دانش، انزوای دانش سیاسی ایران از علوم سیاسی جهان، ناتوانی علمی ایران در نیل به چنین امری خطیر و از دست رفتن ویژگی های انتقادی و حقیقت جویی علوم سیاسی، بی اعتبار و غیر لازم است.
جامعه شناسی در کانادا: مسأله شناسی بومی و شکل گیری بومی گرایی علمی در علوم انسانی کانادایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی در کشورهای منطقه و جهان غرب تعامل با دیگر کشورها و تاثیرات جهانی شدن و پیامد های آن بر علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی بومی سازی(تعریف، مولفه ها) و تاریخچه آن در ایران و دیگر کشورها
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی روش شناسی بومی سازی علوم انسانی
جامعه شناسی بومی و مسئله شناسی در آن به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی در این مقاله مورد سؤال و بررسی واقع شده تا از آن طریق و با ذکر نمونه جامعه شناسی کانادایی نشان دهیم که مسائل و مشکلات درونی کانادا توانسته جهت گیری علمی جامعه شناسی را با مقتضیات بومی هماهنگ سازد . با این وجود و به لحاظ مفهومی ونیز با در نظر گرفتن اصول معرفت شناسانه حاکم بر شکل گیری علم جامعه شناسی هنوز نمی توان بومی گرایی علمی را منطقأ معتبر دانست ‘چراکه تعدد جهت گیری موضوعی (نظیرعلاقه مندی نظریه پردازان کانادایی به مسائل اقتصاد سیاسی ‘مطالعات فرهنگی و فمینیسم ) تنها نقطه تمرکز پژوهش علمی را تعیین می کند و نه اصول موضوعه و قضایای علمی که قرار است با بکارگیری آنها فضای معرفتی نظریه پردازی ونهایتأ قوانین عام حاکم بر کنشهای اجتماعی ‘جهان اجتماعی و واقعیت اجتماعی تبیین و یا کشف شوند . البته تجربه اقتصاد سیاسی در کانادا نشان میدهد که شکل گیری پارادایمهای جامعه شناسی متأثر از تجربه های بومی است و به همین دلیل نمی توان جامعه شناسی بومی را تمامأ تجربه نامعتبری تلقی کرد .
جامعه شناسی کانادا: آثار معرفت شناسی مسأله شناسی بومی بر شکل گیری بومی گرایی علمی در علوم انسانی کانادایی شکل گیری حوزه های خاص در جامعه شناسی کانادا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی در کشورهای منطقه و جهان غرب تعامل با دیگر کشورها و تاثیرات جهانی شدن و پیامد های آن بر علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی بومی سازی(تعریف، مولفه ها) و تاریخچه آن در ایران و دیگر کشورها
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی روش شناسی بومی سازی علوم انسانی
مسأله شناسی بومی و ربط آن به شکل گیری جامعه شناسی بومی به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی در این مقاله مورد سؤال و بررسی و اقع شده تا از آن طریق و با ذکر نمونه جامعه شناسی کانادایی نشان دهیم که مسائل و مشکلات درونی جوامع می تواند جهت گیری علمی جامعه شناسی را با مقتضیات بومی هماهنگ سازد . در مقاله قبل گفته ایم که تجربه اقتصاد سیاسی در کانادا نشان می دهد که شکل گیری پارادایمهای جامعه شناسی ‘ متأثر از تجربه های بومی است و به همین دلیل نمی توان جامعه شناسی بومی را تمامأ تجربه نامعتبری تلقی کرد . همین امر سبب شده است که مقاله حاضر بحث جدی ‘ جذاب و مطرح بومی گرایی علمی در حوزه علوم انسانی و جامعه شناسی را با استفاده از روش های اسنادی ‘ مصاحبه ‘ مشاهده مشارکتی و مشاهده مستقیم دنبال کند و نشان دهد که تلاش در جهت بومی گرایی علمی به رشد بینش های خاص در جامعه شناسی کانادایی منجر شده است .
تاریخ نگاری، ایدئولوژی پردازی و ضرورت تولید اندیشه بومی: آینده اندیشه سیاسی غرب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالب آثاری که در حوزه اندیشه سیاسی غرب در ایران نگاشته شده اند، در میانه دو رویکرد تاریخ نگارانه و ایدئولوژ ی پردازانه قرار می گیرند. منظور از رویکرد تاریخ نگارانه، رویکردی است که با محور قرار دادن و شرح و بسط مقومات تاریخی شکل گیری یک اندیشه و حواشی وقایع نگارانه آن، از پرداختن به بعد ماهوی بحث یعنی تحلیل، نقد و ارزیابی اندیشه سیاسی غرب باز می ماند. در این راستا، تاریخ نگار اندیشه سیاسی راوی سخنان و نقل قول هایی است که با محور قرار دادن بیوگرافی اندیشمندان، تقویم روزشمار حوادث زندگی وی و تمرکز بر گردآوری داده ها، کم تر از منطق تحلیلی و نقادانه در نوشتار خود بهره می گیرد.
سنخ دوم نوشتارهای موجود در حوزه اندیشه سیاسی غرب، واجد خصائلی است که بیش تر آنها را در زمره آثار ایدئولوژی پردازانه قرار می دهد. این دسته از آثار با محور قرار دادن اندیشه ای خاص به ارائه رویکردی بسیط، جهت دار و تجهیزی از آن می پردازند. نویسندگان این قسم آثار در حوزه اندیشه سیاسی، بدون توجه به ضرورت های تبیینی و تحلیلی بحث در صدد القای ایدئولوژی خاصی بر می آیند. در این مقاله ضمن بررسی مبانی، مولفه ها و پیامدهای این دو دیدگاه در آثار موجود پیرامون اندیشه سیاسی غرب در ایران، تلاش می شود ضرورت پرداختن به اندیشه سیاسی از چشم انداز جامعه شناسی اندیشه مورد توجه قرار گیرد. جامعه شناسی اندیشه با نگاهی عمیق و همه جانبه در صدد فهم دقیق ابعاد تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک اندیشه سیاسی و مهم تر از همه نگرش بازتابی از آن برمی آید. از آن جایی که در نگرش بازتابی به فهم و نقادی برآمده از اقتضائات زمینه ای، ماهیت سوبژکتیو شناخت، و برساخته های فرهنگی- هویتی جایگاه والایی داده می شود، می تواند بیش از هر الگوی دیگری ما را در رهایی از چرخه تقلید و تکرار، و تولید اندیشه بومی یاری دهد.
اجتهاد و بسترهای نظریه پردازی در فقه سیاسی شیعه در دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه، منظومه منسجم، هدفمند و تعمیم پذیر است که قابلیت صدق و کذب دارد. «نظریه پردازی» فرایندی علمی ـ پژوهشی، روشمند و دارای نظام است که در مسیر معرفی نظریه علمی جدید در ساختاری علمی و منطقی قرار دارد. فرضیه نوشته آن است که با توجه به تجربه آغازین نظریه پردازی در فقه سیاسی شیعه در دوران معاصر و با توجه به ویژگی های روش اجتهاد مانند عقلی ـ عقلایی بودن، انتقادی بودن، تعامل گری میان ثابت و متغیر و بومی گرایی، می توان با ژرف کاوی در برخی بسترهای بایسته همچون تولیدگری فقه سیاسی، گذر از نگاه فردی و پیوند با واقعیت های اجتماعی و نیز توانمندسازی این دانش برای پویایی و روزآمدی، به آستانه نظریه پردازی در فقه سیاسی شیعه نزدیک شد.
تجربة روشنفکری جلال آل احمد و گشودن راه برای رسیدن به معیارهای خودی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
توجه به معیارهای خودی و بومی گرایی، دغدغه ای است که سال ها ذهن اندیشمندان و روشنفکران ایرانی را به خود مشغول ساخته، و نسخه های متعددی برای نوشته شده است. این مفهوم در ابتدا در واکنش به استعمار و نفوذ فرهنگ غربی مطرح و به تدریج بسط یافت. مفاهیمی مانند علم بومی و اسلامی از ابستر این مباحث به وجود آمدند. در این نوشتار، ضمن بررسی سیرِ اندیشه ها و فعالیت های سیاسی جلال آل احمد، این موضوع که بومی گرایی ـ به مثابه یک مفهوم تاریخی ـ چگونه در جریان فعالیت های ادبی، سیاسی و روشنفکرانة او مطرح می شود و تا آنجا بسط می یابد که بر نوعی علوم انسانی بومی نیز مجال بروز می دهد. بررسی ها نشان می دهد آل احمد در جریان سال های دهة بیست تا چهل، تحت تأثیر سنت ادبی و نظری روشنفکران غربی و ایرانی و وقایع سیاسی آن زمان، و با بهره گیری از تربیت سنتی- مذهبی خود، روزبه روز به زیست بومی مردم ایران و جهان بینی اسلامی ـ شیعی نزدیک می شود. در مواردی نگاه مدرن و روشنفکرانة خود را به نفع سنت اسلامی جرح و تعدیل می کند.
متون مربوط به معرفی جاذبه های گردشگری وچگونگی ترجمه آنها- ارائه یک راهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهیه متون مناسب و به خصوص ترجمه دقیق آنها برای معرفی هر چه بهتر جاذبه های عظیم گردشگری کشورمان از اولویت های اساسی سازمان های ذیربط است. در این مقاله ضمن بررسی متون و نوع زبان به کار رفته در نوشته های مربوط به معرفی جاذبه های گردشگری به شیوه ها و اصول ترجمه این گونه متون و جایگزینی مناسب واژه های معرف این جاذبه ها که غالبا عناوین مکان های تاریخی، جغرافیایی، مذهبی، طبیعی، میراث های فرهنگی و دست ساخته های بشری هستند خواهیم پرداخت. شیوه های بومی گرایی(domestication )و بیگانه گرایی(foreignization )که در ترجمه عمومیت دارند برای ترجمه متون گردشگری دارای نقاط ضعف و قوت خاص خود هستند. حفظ اختصار متن، بالا بردن درک خواننده از متن و نیز برانگیختن علایق وی از جمله نقاط قوت شیوه بومی گرایی به شمار می روند، اما بزرگ ترین اشکال این است که به هنگام استفاده از شیوه بومی گرایی در ترجمه متون گردشگری بر عناصر و مقوله های فرهنگی و تاریخی متن زبان مبدأ خدشه وارد می شود. روش بیگانه گرایی برعکس در خدمت عوامل تاریخی– فرهنگی متن زبان مبدأ و نشر فرهنگ و آداب و رسوم خودی است، اما بی توجهی به ادراک و فهم خواننده زبان مقصد و نیز کمرنگ شدن نقش جلب گردشگر به هنگام استفاده از این شیوه کاملا مشهود است. به نظر می رسد هیچ کدام از این دو شیوه نمی تواند به تنهایی چاره بسیاری از مشکلاتی باشد که ذاتی متون مربوط به جذب گردشگران خارجی است. تاکید اصلی این مقاله بر پیدا کردن روش و راهکاری جدید برای ترجمه این گونه متون است تا بتوان با آن هم فرهنگ ایرانی و اسلامی را برجسته نمود و آن را به گردشگران علاقه مند به جاذبه های گردشگری ایران منتقل کرد و هم بر میزان ادراک خواننده اثر در زبان مقصد و قابلیت جذب گردشگران افزود. این روش که از آن در این مقاله به عنوان شیوه خنثی گرایی یاد شده است، مبتنی بر اصل اطلاعات مفهوم مدار بوده و بر پایه روابط تداعی معانی، یافتن معادل-های مناسب را برای واژه های کلیدی متون گردشگری، هم در حوزه اطلاعاتی و هم زیبا شناختی اثر، تضمین می نماید.
نقش استراتژی های ترجمه در جلوگیری از نفوذ زبانی و فرهنگی زبان مبدا فرا دست در زبان مقصد فرودست (مطالعه ی موردی: رمان “The scarlet letter” و ترجمه آن: داغ ننگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگهای متفاوت، گفتمان های متفاوت دارند و هر گفتمانی را نمی توان بی هیچ مشکلی و بدون دستکاری در قالب گفتمان دیگر ریخت. این تعدیل یا دستکاری به بومی گرایی منتهی می شود. ونوتی و توری هر دو معتقدند که زبان برتر(فرا دست)، خصوصیات خود را به زبان(فرودست) تحمیل می کند.به عبارتی زبانهای دیگر خود را به قالب انگلیسی نزدیک می کنند. در این مقاله ثابت می شود که این مسئله،یک قاعده ی کلی نیست و هدف اثبات این امر است که مترجم به عنوان اولین کسی که در معرض واژگان و فرهنگ بیگانه قرار می گیرد با به کار گرفتن استراتژی های مناسب ترجمه، می تواند از نفوذ عناصربیگانه زبان فرادست جلوگیری نماید و در نتیجه ی معادل یابی صحیح واژگانی و فرهنگی از امر سلطه ی فرهنگی در زبان فرو دست ممانعت به عمل آورد.در بررسی انجام شده از ترجمه “The scarlet letter” اثر ناثانیل هاثورن و ترجمه ی آن از ""سیمین دانشور"" تحت عنوان ""داغ ننگ""مشخص شد که مترجم به شیوه ای هنرمندانه به استانداردسازی و در نتیجه بومی گرایی پرداخته و بدین ترتیب از تداخل زبانی و فرهنگی در زبان مقصد ممانعت به عمل آورده است.
هویت بومی در شعر منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت بومی در ادبیات کلاسیک فارسی چندان مورد توجه قرار نگرفته و شاعران کهن به انعکاس محیط اقلیمی و بوم زیست خود در شعرشان کمتر تمایل نشان داده اند. اما نیما در راستای نوآوری هایی که در جوانب مختلف شعر ایجاد نمود، بومی گرایی را نیز وارد حیطه ی شعر کرد و در این راه پیروانی نیز یافت در راس طرفداران این شیوه، منوچهر آتشی قرار دارد که آگاهانه، گرایش ویژه ای به ارائه ی نمادها، عناصر و تصاویر بومی و محلی نشان داده است. وی در راستای حس نوستالژیکی که از غم دوری از زادگاه و برخورد با مدرنیته و... دچارش شده است، رویکردی آگاهانه به هویت بومی دارد و اکثر بن مایه های شعری اش بر پایه ی اقلیم و محیط بومی«جنوب» استوار است. با توجه به اهمیت بررسی بحث هویت بعنوان اصلی بنیادین در حفظ وحدت یک جامعه یا ملّت، این مقاله می کوشد تا از یک طرف، دلایل توجه آتشی به هویت بومی را بازنماید و از طرف دیگر، به مصادیق و مولفه های هویت بومی حاضر در شعر وی بپردازد و چارچوبی گویا از این مفهوم ارائه دهد. بررسی ها نشان می دهد مهم ترین نمودهای هویت بومی در شعر آتشی عبارتند از: یادکرد نام آوران، کاربرد واژگان خاص بومی جنوب، ارائه تصویرهایی از محیط و ذکر نام اماکن، گیاهان و جانوران بومی و توجه به برخی آداب و باورهای منطقه جنوب کشور.
امکان یا امتناعِ«بومی سازی علوم سیاسی»؛ در پرتو تجربه ی علوم سیاسی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند مطالبه ی بومی گرایی برای رشته ی علوم سیاسی ایران، سابقه ی نسبتاً طولانیِ حدود سی ساله بعد از انقلاب اسلامی دارد، امّا این پدیده، طیِّ دو یا سه سال اخیر، تحت اراده ی نظام سیاسی، به میزانی تشدید شده که موضوعِ «تحوّل ماهوی و بنیادین علوم انسانی» و به تبع آن علوم سیاسی، در دستور کار متولّیان نظام آموزش عالی کشور قرار گرفته است. به نظر می رسد، به دلیل برخی همانندی ها بین جامعه و انقلاب ایران و چین، بررسی روند و تجربه ی علوم سیاسی چین می تواند امکان یا امتناع بومی سازی در این رشته دانشگاهی را آشکار سازد. اکنون با بررسیِ گسترش علوم سیاسی در چین می توان نسبت بین بومی گرایی و علوم سیاسی را به نحو مناسب تری درک کرد. علوم سیاسی معاصر چین، بیانگر آن است که این علم، ضمن رشد و توسعه در درون چارچوب و پارادایم علوم سیاسی جهان، به مثابه یک رشته دانشگاهی مستقل و با به کارگیری روش ها، جهت گیری ها و اصول علمی، توانسته است اعتبار مناسب در میان جامعه علوم سیاسی را پیدا کند. مهم ترین ویژگی علوم سیاسی در چین و در ارتباط با بومی گرایی، ربط و مناسبت آن با جامعه و حکومت چین است. از این دیدگاه، موضوعات موجود در عرصه ی سیاست چین با روش های متعارف علمی بررسی و تحلیل می شوند. به نظر می رسد، با توجّه به تجربه ی علوم سیاسی در چین، و نیز تسرّی آن به علوم سیاسی در ایران، بومی گرایی به معنای به کارگیری روش ها، الگوها و نظریه های علوم سیاسی در مورد موضوعات مرتبط با جامعه ی مورد بررسی است و تحوّل ماهوی و بنیادی در این دیسیپلین دانشگاهی، غیر علمی، غیرعملی و ممتنع است.
ریشه های تکثر گفتمان هویت بین المللی در سیاست خارجی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با برجسته کردن اهمیت تنوع الگوهای رفتاری چین در موضوعات مختلف بین المللی و توجه به این مفروض که گفتمان های متکثر هویت بین المللی در این موضوعات نقشی اساسی دارند، به دنبال ارائه پاسخ به این پرسش است که چرا سیاست خارجی چین با روندی متکثر در عرصه گفتمان های هویت بین المللی مواجه بوده است؟ به همین منظور، به عواملی چون اصلاحات اقتصادی، تمایلات رهبران، تغییرات اجتماعی، ناسیونالیسم و هنجارهای سیاست خارجی در سطح داخلی و دگردیسی در هنجارهای بین المللی و چالش های ژئوپلتیک در سطح خارجی به عنوان مؤلفه های تأثیرگذار بر تکثر گفتمان های هویت های بین المللی چین اشاره می شود. در این رابطه، بررسی نظری نسبت هویت و منافع در سیاست خارجی، برشمردن گفتمان های هویتی متکثر در سیاست خارجی چین و تبیین دلایل داخلی و خارجی تأثیرگذار بر این تکثر هویتی، محورهای اصلی مورد بحث در این مقاله است.
نقد کتاب بومی گرایی در ادبیات منثور (1300-1320)(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب بومی گرایی در ادبیات منثور، به بررسی و بازشناسی نمونه هایی از عناصر و عوامل بومی گرایی در برخی نشریات، نمایشنامه ها، سفرنامه ها و ادبیات داستانی سال های 1300 تا 1320پرداخته و جریان ادبیات بومی گرا را در این سال ها بررسی کرده است. عناصر و عوامل بومی گرایی در این اثر در قالب عناصر ملی، مذهبی دسته بندی و نمونه های آن در متون منثور بررسی شده است. نثر کتاب سلیس و روان است و اشکالات نگارشی کمتر دیده می شود. بررسی ها، با ذکر جزئیات صورت گرفته و اولین کتابی است که در حیطه ادبیات بومی گرا در این دوره نگاشته شده است؛ اما کتاب در مواردی چون پرداختن به مفاهیم نظری و بحث تاریخی شکل گیری هویت، کاستی هایی دارد. بسیاری از نویسندگان دوره پهلوی اول که آثارشان در کتاب نقد شده است، با هدف انتقاد و رفع برخی عناصر نامطلوب بومی و فرهنگی قلم زده اند و بسیاری از مواردی که در آن دوره در فرهنگ بومی ما وجود داشته، قابل دفاع نبوده، نیازمند اصلاح بوده است. دیدگاه انتقادی نسبت به فرهنگ بومی، در این متون به قدری پررنگ است که نادیده گرفتن آن و تلاش در جهت اثبات بومی گرایی آثار، در اساس بحث، تناقضی ایجاد کرده و مساله اصلی کتاب را زیر سوال برده است. در بخش منابع نیز کاستی هایی دیده شد که می تواند در چاپ های بعدی تکمیل گردد.
چالش های انجام مطالعات فرهنگی در ایران و افق های پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله چالش های انجام مطالعات فرهنگی به عنوان دانشی بین رشته ای نشان داده خواهد شد. در این تحقیق که از طریق مصاحبه گروهی با فارغ التحصیلان و مصاحبه فردی با متخصصان مطالعات فرهنگی انجام شده است، ابتدا تجربه زیسته ذیل دانشی بین رشته ای را بر اساس تجربه دانشجویان آن در سه دانشگاه «علامه طباطبایی»، «علم و فرهنگ» و «دانشگاه تهران» روایت می کند. سپس چالش ها و غفلت های مطالعات فرهنگی در ایران را بر اساس مصاحبه های فردی با متخصصان این رشته شرح می دهد و در نهایت در باب راه های برون رفت و آینده مطالعات فرهنگی بحث کرده و به داوری در باب دیدگاه های استخراج شده از مصاحبه ها می پردازد.
بررسی تطبیقی بومی گرایی در رمان (مطالعه موردپژوهانه: دو رمان «بین القصرین» نجیب محفوظ و «داستان یک شهر» احمد محمود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
82-103
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های بارز در آثار نویسندگان ریالیست، پرداختن به عناصر بومی است؛ به گونه ای که خواننده پس از مطالعه آن ها، با انبوهی از ویژگی های اقلیمی و منطقه ای روبه رو می شود که او را هرچه بیشتر با خصوصیات جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زمان و مکانی که داستان در آن روی می دهد آشنا می کند. «نجیب محفوظ» و «احمد محمود»، دو رمان نویس مشهور ریالیست مصری و ایرانی هستند که به خوبی توانسته اند عناصر بومی و اقلیمی را در آثار خود بازتاب دهند و می توان گفت که این ویژگی در دو رمان «بین القصرین» و «داستان یک شهر» از این دو نویسنده نمود بیشتری یافته است. این وجه مشترک بین دو رمان، موضوع مقاله حاضر است. مهم ترین نتایج به دست آمده بیانگر آن است که وصف طبیعت و کاربرد کلمات و واژه های محلی در هردو رمان وجود دارد و بیشترین بروز آن در رمان محمود در نام های اشخاص و فرهنگ و سنت های آنان است و در رمان محفوظ، بیشترین کاربرد بومی گرایی در اسامی مکان هایی چون مسجد و مدرسه است. روش کار در پژوهش حاضر، متکی بر مکتب تطبیقی آمریکایی، به صورت توصیفی - تحلیلی است، به این صورت که پس از استخراج تمامی نمونه های دو رمان، به تحلیل آن ها پرداخته شده است.
نسبت تفکر اسطوره ای و جستجوی هویت اصیل در اندیشه ی شایگان متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داریوش شایگان، از جمله متفکران برجسته ی تاریخ معاصر ایران است که آفاق اندیشگی اش نه تنها در ایران، که تا دوردست های عالم تفکر امتداد یافته است. شایگان در مواجهه با هجوم بی امان سیل ویرانگر مدرنیته، که می کوشید همه ی هستی شرق را با خود ببرد، آوای بومی گرایی و بازگشت به هویت اصیل سر داد، ندایی که در دهه های چهل و پنجاه شمسی منادیان دیگری نیز چون فردید، شریعتی و آل احمد یافت. مقاله ی حاضر در پاسخ به این سئوال که: نسبت تفکر اسطوره ای شایگان با نگاه وی به شرق و غرب چه بود و این امر چه تأثیری بر آرای وی در باب هویت بومی و اصیل گذاشت، با استفاده از رهیافت جامعه شناسی اندیشه و ابزار نقد اسطوره ای، این فرضیه را به آزمون می گذارد که: شایگان با تأثیرپذیری از ذهنیت اسطوره ای خود، که واجد مولفه هایی چون عقل گریزی، تلقی دوری از زمان، جمع گرایی و برساختن تمایزهای دوتایی خیالی بود، ضمن برداشتی زیبایی شناختی و استعلایی از شرق و نادیده گرفتن واقعیات و ویژگی های بدوی تمدن شرقی، به برساخت هویتی موهوم به عنوان یگانه چاره ی مواجهه با مدرنیته ی غربی رسید.
بومی گرایی، پساتوسعه گرایی و خروج جمهوری اسلامی از گفتمان توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
453 - 471
حوزه های تخصصی:
رویارویی سنت و تجدد، نزاع هایی را در جامعه ایران پدید آورده که نتیجه آن، بحران هویت دردوره معاصر ایران بوده است. این بحران هویت با ورود و گسترش اندیشه بومی گرایی در جامعه ایران جهتی ضدغربی و ضدتجدد به خود گرفت. در آغاز، چنین می نمود که گفتمان اسلام گرایی می تواند با جمع زدن میان سنت و تجدد، جدال میان آنها را حل کند، اما تجربه پس از انقلاب مؤید این تصور نیست. بومی گرایی و نقد توسعه، با موضعی تجددستیزانه، پایه های گفتمان توسعه در جمهوری اسلامی ایران را تشکیل داده اند. اولی، اگرچه زمینه شکل گیری اش کاملاً مدرن است، در پی وارد کردن محتوای سنتی و اصیل، اغلب با مایه های مذهبی در معنای توسعه است و دومی، با الهام از متفکران غیرسنتی و اغلب غربی و پست مدرن، به دنبال نفی و طرد مدرنیته و کنار زدن مفهوم رایج توسعه است، تا فضای بازتری را برای محتوای سنتی این گفتمان بگشاید. علاوه بر این، در گفتمان جمهوری اسلامی، به عنوان گفتمان مسلط بعد از انقلاب، دال های متعدد و ناهمسازی از گفتمان های سنتی و متجدد، جای گرفته اند که به دلیل عدم مفصل بندی محکم این اجزا، بار دیگر موجبات فعال شدن جدال سنت در برابر تجدد را در درون این گفتمان ایجاد کرده است. اما با گسترش ارتباطات و ورود امواج سهمگین لیبرال دموکراسی غربی، و جهانگیر شدن آرمان ها و اهداف آن، مدتی است که بی قراری هایی در این گفتمان نمودار شده است که تلاش می شود با برخی مداخلات هژمونیک برطرف شوند. یکی از این مداخلات هژمونیک، طرح «گفتمان پیشرفت و عدالت» و «الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت» است که می توان آن را به معنای اعلام خروج رسمی جمهوری اسلامی از گفتمان توسعه (که از سال ها پیش نقد آن آغاز شده بود)، قلمداد کرد.
بومی گرایی در عصر جهانی شدن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
205 - 224
حوزه های تخصصی:
اندیشه ی معاصر مملو از بحث های متنوع و گوناگون درباره ی «عصر جهانی» و «جهانی شدن ها» است. جهانی شدن به مثابه ی پدیده ای که سبب فشرده شدن روابط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شده است؛ روز به روز تعمیق و گسترش بیشتر می یابد. با این همه، هم زمان با چنین روند عام گرایی، وجهی از « خاص گرایی»ها در شکل نظریه های «بومی گرایانه» (نظریه های اصالت) مورد استقبال قرار گرفته است. نگارنده در نوشتار حاضر این فرضیه را به آزمون می گذارد که بومی گرایی از ابعاد مختلف معرفتی، سیاسی و تاریخی به تضادهای جدی در برابر جهانی شدن همچون ادامه مدرنیته برمی خورد. به این منظور پس از تشریح و تعریف اجمالی جهانی شدن و پیامدهای آن و طرح بحث درباره معنای « بومی گرایی» به چند پارادوکس موجود در نظریه ی مزبور به عنوان نشانه های تائید فرضیه اشاره می شود. رویکرد مقاله ی حاضر توصیفی تحلیلی است.
بررسی تطبیقی اندیشه میرزا ملکم خان و جلال آل احمد؛ از تجددگرایی تا هویت ایرانی-اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
705 - 719
حوزه های تخصصی:
عقب ماندگی پدیده ای است که ذهن بسیاری از روشنفکران معاصر ایران را به خود معطوف کرده است. این پژوهش به واکاوی و نقد اندیشه «میرزا ملکم خان نظام الدوله» و «جلال آل احمد» پیرامون چرایی وقوع این پدیده و چگونگی برون رفت از آن می پردازد. جوهر اندیشه ملکم خان مبارزه با عقب ماندگی در پرتو تجددگرایی است و آل احمد نیز بومی گرایی و بازگشت به فرهنگ اسلامی را چاره کار می داند. سؤال اصلی پژوهش چرایی تفاوت در پاسخ این دو متفکر به بحرانی یکسان است. براساس فرضیه این پژوهش، به علت شرایط سیاسی- اجتماعی و پیش فرض های ذهنی متفاوت ملکم و آل احمد، در مرحله مشاهده و کشف بحران، هر یک از آن دو، جامعه آرمانی متفاوتی را فرادید آورده و به پاسخ های مختلف و متضادی رسیده اند. در پایان با تأکید بر برداشت «همزمان» (synchronic) و غیر تاریخی هر دو متفکر از پدیده عقب ماندگی، به مقایسه اندیشه تحول خواهانه آن دو در چارچوب نظریه بحران اسپریگنز پرداخته می شود.