۱.
کلیدواژهها:
دین فطرت خاتمیت قلمرو دین تعریف دین منشأ دین کثرت گرایی دینی
مباحث دینشناسی از مباحث مهم روزگار ماست که توجه بسیاری از متفکران اسلامی را به خود جلب نموده است. از جمله کسانی که نظریات مهمی در این خصوص ارائه کرده است استاد مطهری است. بر همین اساس، نویسنده در این مقاله تلاش میکند تا برخی از مباحث اساسی دین شناسی را از منظر استاد مطهری بحث و بررسی نماید. مباحثی که در این نوشتار از آنها بحث شده است عبارتند از: تعریف دین، منشأ دین، قلمرو دین، کثرت دین و خاتمیت دین.
۲.
کلیدواژهها:
عقلانیت اسلام مدرنیته معرفت و تخصص
در چهار قرن اخیر شاهد تغییرات و دگرگونیهای پرشتاب، اثر گذار و بنیادین در حوزهی زیست انسانی بوده و هستیم. مدرنیته، که برآمده و برساختهی تحولات نامبرده میباشد، تقریبا تمامی شؤون زندگی بشر را پوشش و تحت تأثیر قرار داده است، مدرنیته هویت سیال و مرکب داشته و به همین جهت تغییرها و تاویلهای مختلف را برتابیده است. اما با وجود تنوع تصویری و تفسیری، آن را این گونه میتوان معنا کرد:
مدرنیته روش اندیشیدن و زیستن است که مؤلفههای اصلی آن را خردورزی، تغییر و پیشرفت میسازد.
از مدرنیته، به معنای یاد شده، معمولاً دو قرائت ارائه شده است:
1 ) مدرنیته پروژهای غربی است.
2 ) مدرنیته پدیدهای انسانی است که در غرب زایش و رویش داشته و از مختصات فکری و ساختاری نیز برخوردار میباشد.
در این نوشتار که پیرامون سازگاری اسلام و مدرنیته در دیدگاه استاد مطهری نگاشته شده است، استاد با خوانش اول مخالفت میورزد. اما خوانش دوم از مدرنیته در تفکرات استاد قابل بازیابی و بازخوانی میباشد.
مدرنیته با تغییر میآغازد؛ اما تغییر سامانمند و مشخص در حوزهی اندیشه، انگیزه، رفتار و ساختار. تغییر در اندیشه به خردورزی و خرد باوری بشری و در انگیزه به استیلای معرفتی و متقن و در رفتار به نهادمندی و مدیریت سازمانی نمود بیرون یافت. استاد مطهری منطق اسلام را در مورد تغییرات یاد شده یکسان نمیداند. تغییر رفتاری را مادامی که در خدمت انسان باشد از نظر اسلام ممدوح و مقبول میخواند. استاد مطهری برای خرد انسانی جایگاه رفیع ترسیم میکند و ریشهی آن را به اسلام مستند میسازد و اندیشهی خرد ورزانه را نتیجه بخش و کم ریسک مییابد، تا جایی که عقل را یکی از منابع و مبادی استنباط احکام دانسته و اجتهاد را موتور محرکهی اسلام میخواند و با جریانهای عقل ستیز در اسلام به شدت برخورد فکری میکند و به علم و تکنیک، که گونههایی از خردورزی انتقادی (نه به معنای پوپری آن) است، روی میآورد. استاد تغییر در انگیزهها را، که عمدتا با زبان مقاصد و اهداف بیان میشوند، از نظر اسلام میپذیرد، ولی همهی آنها را اولاً مقاصد میانی میداند، نه نهایی و ثانیا با رویکرد انتقادی به مبادی و مبانی اندیشه، یعنی خرد ورزی که مادر پیشرفت میباشد، بر این باور است که ریشهی توسعهی بیرونی، توسعهی درونی و انسانی است و دقیقا در همین جا نقش دین و ایمان در کنار عقلانیت بشری پررنگ شده و جهت پیشرفت و تغییرات را سالم میسازد.
در نهایت ایشان میان اسلام و مدرنیته سازگاری میبیند، نه تعارض و تخاصم.
۳.
کلیدواژهها:
آزادی خاتمیت علم و دین دین اسلام عقل و دین توسعهی انسانی
در نگاه ژرف و دقیق شهید مطهری، دین، انکار ناپذیرترین جریان و کارامدترین عامل در حیات فردی و اجتماعی است. از آنجا که دین بر مبنا و اساس فطرت انسان شکل یافته نمیتواند با پویایی و نوآوری انسان در تضاد باشد. زیرا از خصوصیات ذاتی بشر این است که آفرینش او به گونهای است که در پی تحول، پویایی و نوآوری است.
بیتردید، خرد و دانش ابزار و عامل اصلی توسعه و پیشرفت به شمار میآید. از آنجا که در بینش و نگرش اسلامی میان عقل و علم و دین پیوند ناگسستنی وجود دارد، دین خود بهترین محرک و مهمترین عامل برانگیزانندهی توسعه است.
لذا به اعتقاد شهید مطهری برای افزایش کارامدی هر چه بیشتر اسلام در فرایند توسعه، هرگز نیازی به «اصلاح دینی» نیست، بلکه تنها با «اصلاح دینداری»، در بستر درک و فهم صحیح آموزههای دینی و انطباق رفتارها و روابط اجتماعی با حقایق دین اسلام، میسر است.
۴.
کلیدواژهها:
نجات انحصارگرایی نجات شناختی کثرت گرایی دینی نجات شناختی هدایت عام الهی
تکثر و تنوع ادیان مختلف امری بدیهی و حقیقی است که از زمانهای گذشته مورد توجه بوده است. اما نکتهی مهمی که دورهی جدید را با گذشته متمایز میکند، سؤال از اصل وجود تکثر ادیان نیست که «آیا ادیان متعددی در عالم تحقق دارند یا نه؟»، بلکه سؤال از ربط و نسبت ادیان متکثر با حقانیت و نجات آنهاست. آیا همهی ادیان بر حقاند یا تنها یک دین حق (صادق) وجود دارد؟ آیا پیروان ادیان مختلف بر طریق نجات و رستگاریاند یا فقط پیروان یک دین اهل نجاتاند؟
کثرت گرایی دینی نسبت به مفاهیم حقیقت دینی، نجات و مفاهیمی از این دست ملازمت دارد، که هر کدام از این ابعاد ناظر به مسألهای از مسائل مندرج در تکثر ادیان است. هیک خود به این موضوع توجه دارد و لذا فرضیهی کثرت گرایانهی وی چند وجه دارد. از میان مسائل مختلف در باب کثرت دینی مهمترین دغدغهی هیک معطوف به آن دسته از مدعیات سنتی است که برای مرجعیت یگانهی مسیحیت (مطلق گرایی) اقامه میشود. ادعای سنت گرایان این است که فقط دین مسیحیت طریق نجات را ارائه میدهد. بر همین اساس، آموزهی «نجات» عمدهترین موضوع الهیاتی است که در پیدایش و بسط نظریات انحصارگرایانه، شمول گرایانه و کثرت گرایانه دخیل بوده است. براساس تفکر سنتی مسیحیت، نجات صرفا به وسیلهی اعتقاد به ربوبیت حضرت عیسی مسیح علیهالسلام میسر است. اعتقاد درست شرط لازم نجات است این دیدگاه که انحصار گرایی نجات شناختی نامیده میشود بر آن است که نجات و رستگاری صرفا از طریق مسیحیت به دست میآید. شمول گرایان نیز معتقدند که مسیحیان و نیز کسانی که در عمل مسیحیاند - هر چند نام مسیحی ندارند - اهل نجاتاند. اما هیک معنای جامع و کثرت گرایانهای از مفهوم نجات عرضه میکند، که براساس آن، در همهی ادیان میتوان بهرهای از حقیقت و نجات پیدا کرد؛ بدین ترتیب همهی ادیان جهان طرق نجاتی را برای پیروان خود فراهم میآورند. بنابراین در بررسی این موضوع باید به این امر توجه داشت که موضوع کثرت گرایی دینی در مسیحیت به عنوان یک نظریهی نجات شناختی، ناشی از واکنشی است که نسبت به اعتقاد ویژهی مسیحی درباره نجات و رستگاری مطرح شده است. در این مقاله، که هدف آن تحلیل و بررسی نظریهی «کثرت گرایی دینی نجات شناختی» جان هیک است، پس از تبیین دیدگاه هیک و نقد و بررسی آن، دیدگاه استاد مطهری و استاد جعفری را در خصوص نجاتمندی سایر ادیان تبیین میکنیم.
۶.
کلیدواژهها:
دین ایدئولوژی خاتمیت جامعیت مقتضیات زمان
جایگاه نواندیشی در تمدن جدید رفیع و بلند است؛ به گونهای که اگر آن را از دین بستانیم با بدنی بدون روح مواجه خواهیم شد. از این رو نواندیشی از عناصر کلیدی، در دنیای معاصر، شمرده میشود.
این مقاله نگاهی است به نواندیشی یکی از متفکران معاصر جهان اسلام، استاد شهید مرتضی مطهری. هدف نگارنده در این مقاله استخراج پاسخ شهید مطهری به سؤال "انتظار بشر از دین" میباشد.
وی بحثی تحت عنوان وجه نیاز بشر به دین مطرح نکرده است، اما مسلما دین و نیازهای بشر به دین یکی از دغدغههای فکری او بوده است.
سؤال اصلی این است که در عصر کنونی، که دورهی مدرنیته و پست مدرن است و تمدن جدید دستاوردهای فراوانی به بار آورده است، دین چه کاراییهایی دارد؟
آیا میتوان هم متدین بود و هم از دستاوردهای تمدن بشری برخوردار شد؟
نگارنده کوشیده است با تبیین و تحلیل دیدگاه شهید مطهری پاسخ این سؤالات را به دست آورد.