مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
افغانستان
حوزه های تخصصی:
کودتای مارکسیستی و به دنبال آن ورود نیروهای ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، تحولات عمیقی در همه شئون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشور ایجاد کرد.شعر افغانستان نیز پس از این واقعه، تا روی کار آمدن دولت «حامد کرزی» از نظر صورت و مضمون دگرگونی های زیادی را پشت سر گذاشت.این مقاله به روش تاریخی-تحلیلی می کوشد، ضمن بررسی جریان های موثر شعری سه دهه پسین افغانستان، شعر پایداری این کشور را-به عنوان جریان غالب-در حوزه های جغرافیایی و تاریخی گوناگون، مورد بررسی قرار دهد. مهمترین نتیجه این پژوهش آن است که جریان شعر پایداری افغانستان با آغاز مهاجرت شاعران به سایر نقاط جهان، متاثر از بافت سیاسی، اجتماعی و زبانی کشورهای میزبان، به جهش های کیفی متفاوتی دست یافته است. این تاثیر پذیری از ادبیات کشورهای میزبان، به تدریج جریان شعری داخل افغانستان را نیز تحت الشعاع قرار داده است.
حضور ناتو در افغانستان و چالش های پیش روی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از 11سپتامبر، نخستین کشوری که به عنوان مامن طالبان و گروههای حامی القاعده مورد هجوم نیروهای ائتلاف غرب به سرکردگی آمریکا قرار گرفت، افغانستان بود. پس از آن، در سال 2003، ناتو عملاً فرماندهی نیروهای بین المللی حاضر در افغانستان را بر عهده گرفت. این مقاله، با بررسی روند حضور نیروهای ناتو در افغانستان و ترکیب آنها و همچنین، پراکندگی جغرافیایی نیروهای هریک از اعضای ناتو در این کشور، به چالش های فراروی نیروهای ناتو در افغانستان میپردازد. این چالش ها را میتوان در سه سطح ساختاری، منطقه ای و داخلی بررسی نمود. در سطح ساختاری، چالش ها عمدتاً حول محور اختلاف اعضا بر سر وظایف کشورها، تفاسیر حقوقی و ناهماهنگی میان نیروها شکل گرفته اند.
چند جانبه گرایی و روابط فراآتلانتیک در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با طرح این سؤال که روی کار آمدن اوباما و اتخاذ سیاست چندجانبه گرایی جدید چه دستاوردهایی در حل مسئله افغانستان برای دو سوی آتلانتیک به همراه داشته، به این پاسخ رسیده است که اتخاذ چنین سیاستی منجر به هر چه نزدیکترشدن دیدگاهها و ارائه راهکارهای مشترک و همکاری مؤثرتر دو سوی آتلانتیک در حل مسئله افغانستان شده است. از سوی دیگر، به نظر می رسد چندجانبه گرایی مؤثر در افغانستان زمانی به موفقیت دست خواهد یافت که سرمایه گذاری بزرگ اروپا از نظر «قدرت سخت» و تعهد بیشتر آمریکا به «قدرت نرم» را در پی داشته باشد.
رویکرد هند در قبال افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001:با نگاه به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دکترین کلان سیاست خارجی هند کشورها را به سه دایره متحدالمرکز تقسیم میکند که افغانستان در درون دایره نخست قرار میگیرد. بنابراین، این کشور دارای اهمیت ویژه ای در سیاست خارجی هند است. هند که در زمان تسلط طالبان بر افغانستان نفوذ خود را در این کشور از دست داده بود، پس از 11 سپتامبر رویکردی مثبت و همکاریجویانه نسبت به این کشور داشته است. هند درصدد است تا با نقش آفرینی بیشتر در تحولات داخلی افغانستان و کمک به بازسازی این کشور، نفوذ دشمن دیرینه خود ـ پاکستان - را کاهش داده و به «محاصره سیاسی» این کشور بپردازد. در این راستا هند سعی کرده است تا با دیگر قدرت های منطقه ای و تأثیرگذار در افغانستان، نظیر ایران، در زمینه های مختلف همکاری داشته باشد. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سوال است که افغانستان چه جایگاهی در استراتژی «محاصره سیاسی» هند داشته و این کشور چه رویکردی نسبت به دولت جدید افغانستان داشته است؟ از آنجا که تحولات داخلی افغانستان میتواند تأثیر مستقیمی در امنیت ملی ایران داشته باشد و نیز از آنجا که هند در استراتژیهای سیاست خارجی ایران- بویژه سیاست نگاه به شرق ایران- جایگاه ویژه ای دارد و این پژوهش نیز به تجزیه و تحلیل روابط هند و افغانستان میپردازد، میتوان آن را حائز اهمیت تلقی کرد. هدف این پژوهش نیز تبیین و شناخت جایگاه افغانستان در سیاست «محاصره سیاسی» هند و تبیین رویکرد این کشور نسبت به دولت جدید افغانستان با نگاه به ایران است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری مطالب نیز به شیوه کتابخانه-ای انجام گرفته است.
مساله یابی اسلامی در قوانین اساسی سه جمهوری اسلامی: ایران، افغانستان و موریتانی (مطالعه تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان دولتهایی که تاکنون نظام جمهوری اسلامی را به عنوان قالب حکومتی خود پذیرفته اند، موریتانی به عنوان مبدع این نظام و ایران و افغانستان از جهت رویکرد به اسلام و میزان نفوذ آن در نظام حقوقی در این نوشتار مورد نظر قرار گرفته و کشورهایی چون پاکستان و کومور به جهت اجتناب از اطاله کلام و صعوبت مطالعه تطبیقی در بیش از سه کشور از حیطه بررسی خارج گردیده است. ایران، افغانستان و موریتانی علیرغم اشتراکاتی همچون دین رسمی، لزوم مطابقت قوانین با اصول اسلامی و شرط مسلمانی رئیس جمهور، نقاط تمایز قابل تاملی دارند؛ امری که ناشی از دو نگاه متفاوت در عین اعتقاد مشترک به ارزشهای اسلامی است: نگاهی که در ایران به «حضور حداکثری دین در جامعه» و بالطبع نظام حقوقی و در موریتانی و افغانستان به «توازن میان آموزه های اسلامی، دموکراسی و حقوق بشر » تعبیر می شود. با عنایت به مطالعه تطبیقی پیش رو، به نظر می رسد قالب جمهوری اسلامی توان سازگاری حداکثری با بایسته های دموکراسی و حقوق بین الملل بشر را داشته و می توان از آن به تلفیق دین و دموکراسی یاد کرد.
جایگاه افغانستان در ژئواستراتژی نظام نوین جهانی
حوزه های تخصصی:
افغانستان پس از جنگ سرد در مقطعی از سوی ایالات متحده به فراموشی سپرده شد اماحوادث تروریستی 11سپتامبر باردیگر افغانستان را درکانون توجه استراتژیست های ایالات متحده قرار داده است. ایالات متحده تاکنون با دو توافقنامه استراتژیک که با افغانستان امضا نموده است نشان داده که کشور افغانستان جایگاه مهمی در ژئو استراتژی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه بزرگ دارد. از سوی دیگر افغانستان کشوریست که در طول قرون گذشته همواره در عرصه های بزرگ ژئوپلیتیکی مدنظر قدرت های جهانی قرار داشته است و شکل گیری تحولات سیاسی افغانستان تا حدود زیادی متاثر از جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک این کشور در قلب آسیا بوده است. در زمانی برای دستیابی به شبه قاره و در موقعیتی خط مقدم رویارویی دو بلوک ایدئو لوژیکی شرق و غرب در جنگ سرد و در حال حاضر در کانون مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی و ملاحظات ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی دیگر. در این مقاله قصد داریم با در نظر داشت ژئواستراتژی ایالات متحده در خاورمیانه به نقش و جایگاه افغانستان در این ژئواستراتژی و اهمیت این کشور در ارتباط با سیستم های جغرافیایی منطقه ای بپردازیم. به نظر می رسد جایگاه افغانستان در ژئو استراتژی ایالات متحده فراتر از عملیات نظامی آمریکا و هم پیمانانش در مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در مقطع کنونی خاورمیانه هرروز شفاف ترمی شود. تامین امنیت سیستم نوین بین الملل در سیستم های چندگانه منطقه ای و نیز تامین امنیت انرژی از جمله عوامل مهم در اهمیت افغانستان برای استراتژی های بلند مدت ایالات متحده ورای مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در منطقه می باشد.
اقوام هندوایرانی و سرزمین ایران ویج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باستان شناسان و تاریخ دانان به دنبال زبان شناسان سال ها در تشخیص قومیت «هندواروپایی» و موطن اولیه آن ها به جست وجو و مطالعه در آثار به جا مانده از این مردم پرداختند. در این مطالعات فرهنگ هایی همچون «آندرونوو» (Andronovo) و «جیحون» در استپ ها و واحه های آسیای مرکزی به اقوام «هندوایرانی» شناخته شدند که احتمالاً در اواخر هزاره چهارم را اوایل هزارة سوم قبل از میلاد، در استپ های آسیای مرکزی از اقوام هندواروپایی جدا شدند و به سمت نواحی آسیای مرکزی جنوبی و افغانستان حرکت کردند. این اقوام پس از سکونت در منطقه ای که بر حسب سنت و روایت اوستا و ریگ ودا (متون باستانی اقوام هندوایرانی) به نام اَریانم وَئِجَه (Airyanəm vaējō) شهرت دارد، در حدود اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پ م هم زمان با عصر «برنز متأخر» (Late Bronze age) از یکدیگر جدا شدند و در مسیرهای جداگانه ای وارد سرزمین هند و فلات ایران شدند. بر این اساس، در پژوهش حاضر تلاش بر این است که از طریق بررسی در یافته های باستان شناختی و مقایسة آن ها با متن اوستا و به میزان کمتری با متن ریگ ودا مکان تقریبی اَریانم وَئِجَه را تعیین کنیم.
استراتژی «دولت- ملت سازی» آمریکا در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمریکا پس از 11 سپتامبر با کسب اجماع جهانی فرصت بی نظیری برای خود ایجاد کرد که علاوه بر حضور نظامی و مبارزه با طالبان و گروه های افراطی به فعالیت های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مبادرت ورزد. هدف اصلی آمریکا در این رویکرد تغییر هویت مردم افغانستان در راستای منافع خود بوده است. آسیب پذیری نیروهای نظامی آمریکا و متحدانش و عدم کسب موفقیت در نابودی و محو طالبان و گروه های افراطی با گذشت زمان، انگیزه آمریکا را برای دولت سازی و ملت سازی افزایش داده است تا از این طریق و با کم رنگ کردن شکست های نظامی خود، شرایط تأمین اهدافش را فراهم آورد. در این مقاله تلاش می شود در پاسخ به این سؤال که سیاست آمریکا به منظور دولت- ملت سازی در افغانستان چه ابعادی دارد و چرا به شکست انجامیده است، فعالیت های آمریکا در زمینه تأثیر بر هویت مردم و شکل دهی فرآیند ملت سازی افغانستان بررسی گردد. فرضیه اصلی در تبیین چرایی شکست آمریکا عدم شناخت دقیق ویژگی ها و فرهنگ مردم افغانستان و ناکارآمد بودن سازوکارها و نهادهای آمریکایی است.
بررسی نقش و کارکرد کنترل مرز استان خراسان رضوی با افغانستان و تأثیر آن بر امنیت استان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت ملی جوهره استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت بوده و حفظ اهداف دیگر و نیز به وجود آورنده و زمینه ساز هر هدف کلان در کشورها در گرو حفظ و ایجاد این هدف است. بنابراین میتوان گفت امنیت ملی یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی هر کشوری محسوب می شود. راز وجود امنیت ملی، داشتن مرزهای مطمئن است. مرز ایران با افغانستان به دلیل داشتن ویژگی های فقر و محرومیت مرزنشینان بویژه در کشور همسایه، بیثباتی و رواج فضای هرج و مرج و بی قانونی، حضور و فعالیت گروههای مسلح تروریستی و کارتل های مواد مخدر در منطقه و ترددهای غیرقانونی اتباع مهاجر یکی از نقاط بحران خیز و آسیب پذیر کشور محسوب میشود. لذا امنیت در این منطقه به جهت نفوذپذیری مرز و نیز داخل استان خراسان رضوی از جنبه های گوناگون مورد تهدید واقع می شود. این امر ایران را وادار ساخته است سرمایه گذاری کلانی برای کنترل مرزهای خود در قالب پروژه انسداد داشته باشد. با توجه به تحمیل هزینه های کلان طرح انسداد مرزها به جمهوری اسلامی ایران و عدم وجود تحقیقات علمی در خصوص شناخت تأثیرات مثبت و منفی این طرح، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که کنترل مرزهای استان خراسان رضوی با افغانستان، چه نقشی در امنیت استان داشته است و با چه راهکارهایی می توان آن را ارتقاء بخشید؟
پژوهش حاضر به لحاظ روش شناسی دارای ماهیت همبستگی بوده و به دنبال بررسی ارتباط بین دو متغیر کنترل مرزی و امنیت میباشد که با استفاده از دو روش اسنادی (کتابخانه ای، فیش برداری، آمار نهادها و سازمانهای مختلف) و میدانی (مشاهده و مصاحبه با مرزنشینان و مسئولین) و بهره گیری از بسته های نرم افزاری آمار استنباطی SPSS و GIS، اقدام به جمع آوری و در نهایت تجزیه و تحلیل اطلاعات شده است.
یکی از مؤلفه های اصلی و تأثیرگذار بر امنیت استان و مرز، که می تواند به عنوان فاکتور تقویت کننده نیز محسوب شود، مقوله معیشت مرزنشینان است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها و مصاحبه با مردم، مسئولین و آمار سازمانهای داخلی و بین المللی، نشان میدهد پروژه کنترل مرز تأثیر مهمی بر امنیت و متقابلاً معیشت منطقه داشته؛ به طوری که 87 درصد از مردم و مسئولین سه شهرستان مرزی معتقدند که احداث دیوار بتونی، پاسگاههای مرزی و بازارچه مرزی در بخش هایی از مرز تأثیر خیلی زیاد و زیاد در ایجاد امنیت منطقه داشته است. در زمینه کنترل مرز و شیوه های گوناگون آن که در طول مرز اجرا شده است، احداث پاسگاه های مرزی با 90 درصد مقام اول، دیوار بتونی با 70 درصد دوم و احداث بازارچه مرزی با 60 درصد جایگاه جایگاه سوم را در ایجاد امنیت و بهبود معیشت منطقه داشته است. نکته مهم در امر کنترل مرز استان این است که تنها استفاده از دستگاه های الکترونیکی و مستحدثات فیزیکی جهت ایجاد امنیت تأثیر ندارد و باید عامل توسعه و ایجاد رونق اقتصادی را نیز در منطقه توامان و به همراه کنترل فیزیکی لحاظ نمود. هرگونه برنامه ریزی باید بر مبنای رابطه متقابل فوق اجرا گردد تا شاهد افزایش روز افزون امنیت در منطقه باشیم.
پس از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، مدل نهایی و کاربردی تحقیق حاصل شد و مشخص گردید که ایجاد امنیت به دو عامل کنترل مرز و معیشت مرزنشینان، بستگی دارد. از طرفی بین کنترل مرز و معیشت مرزنشینان نیز رابطه متقابل و مستقیمی برقرار است. تنها توجه به یکی از عوامل مذکور در ایجاد امنیت در منطقه و استان بیهوده می باشد. پس از مشخص شدن رابطه دو عامل کنترل مرز و معیشت مرزنشینان، پارامترهایی که می توان با اجرای آن به کنترل مرز استان رسید، طبق مدل مذکور، استفاده از مدل توسعه ای و مدل نظامی- انتظامی است. در مدل توسعه ای می توان بازارچه های مرزی را فعال نمود و توسعه داد؛ در مدل نظامی- انتظامی با دو شیوه انسداد فیزیکی با استفاده از پاسگاه های مرزی، احداث دیوار بتونی و انسداد الکترونیکی در مناطق مرتفع و کوهستانی مانند مناطق جهنم دره در تربت جام که امکان استفاده از انسداد فیزیکی وجود ندارد، باید از عوامل اپتیکی، راداری و GIS استفاده شود. بنابراین پژوهش حاضر پیشنهاد میکند با استفاده از مدل تلفیقی می توان مرز استان خراسان رضوی با کشور افغانستان را کنترل نمود. در رابطه با معیشت مرزنشینان می توان با ایجاد اشتغال (از طریق بازارچه های مرزی) و متعاقب آن افزایش درآمد، کاهش نرخ بیکاری، معیشت مردم منطقه را ارتقاء بخشید که در نهایت منجر به افزایش امنیت در منطقه و استان مورد مطالعه شود.
بررسی شیوه ها و سیاست های مدیریت مرز ها و نقش آن در امنیت مرز نمونه موردی: مرزهای شرقی ایران(خراسان رضوی – افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرز سیاسی به پدیده ای فضایی اطلاق می شود که منعکس کنندة قلمرو حاکمیت یک دولت بوده و مطابق قواعد خاص در مقابل حرکت انسان، انتقال کالا یا نشر افکار و .... مانع ایجاد می کند. به اعتقاد بیشتر صاحب نظران، اولین و مهم ترین کارکرد مرز، کارکرد دفاعی- امنیتی آن است و دغدغة اصلی حکومت ها این است که مرزهای کشورها جز در برخی گذرگاه های مجاز غیر قابل نفوذ باشد تا امنیت کشور از ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی– فرهنگی مورد تهدید واقع نشود. یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر امنیت مرزها، سیاست های کنترل و مدیریت مرزهای بین المللی است. کشورهای مختلف متناسب با ویژگی های خود ممکن است سیاست مرزهای بسته، باز و یا کنترل شده را انتخاب کنند و پیرو آن از طرح ها، شیوه ها، اقدامات و تجهیزات متفاوتی نیز برای نظارت و کنترل مؤثر مرزهای خود بهره بگیرند. در بین مرزهای ایران و همسایگان، مرزهای شرقی ایران و افغانستان به دلیل وجود شرایط خاص همچون بی ثباتی سیاسی و فقدان چتر حاکمیتی فراگیر در افغانستان، ترددهای غیر قانونی اتباع مهاجر، قاچاقچیان و اشرار، حضور و فعالیت گروه های مسلح تروریستی همچون طالبان و القاعده و کارتل های مواد مخدر و... از جمله مناطق ناامن محسوب شده و تا کنون تلاش های متعددی از سوی مقامات و نهادهای مسؤول برای کنترل این مرزها صورت گرفته است. در این پژوهش، سیاست ها و روش های کنترل و مدیریت مرز در طول مرزهای شرقی(خراسان رضوی و افغانستان) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. گردآوری اطلاعات به شیوة کتابخانه ای و میدانی انجام شده و اطلاعات با استفاده از نرم افزار Spss و با روش توصیفی- تحلیلی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که سیاست ها و شیوه های کنترل و مدیریت مرز در طول مرزهای خراسان رضوی و افغانستان نقش مؤثری در کنترل و نفوذناپذیری مرز داشته است.
چالش های مرزی ایران و افغانستان در دوره رضا شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلاف بر سر تعیین مرزها، ناآرامی و ناامنی در مرزها، مسئله رود هیرمند و مشکل مهاجرت اتباع دو کشور به شهرهای مرزی یکدیگر در دوره رضاشاه ) 6311 م/ 6901 ش- 6316 م/ 6910 ش( محورهای این مقاله را تشکیل می دهد. کشور افغانستان، یکی از مهم ترین همسایگان ایران، نقش مهمی در روابط خارجی ایران داشته است. بنابراین در این پژوهش تلاش شده است از دغدغه ها و چالش های این دو کشور در مرزها و اقدام های به کاررفته آگاهی حاصل شود. یافته های این پژوهش با استفاده از روش تاریخی و همچنین با مطالعه تطبیقی اسناد آرشیو وزارت امور خارجه و سازمان اسناد ملی ایران، که تاکنون منتشر نشده اند، نشان می دهد این دو کشور به رغم اشتراک ها و صمیمیت در روابط، در برخی مسائل دچار اختلاف های عمیق و تاریخی بوده اند. اگرچه در مقاطع مختلف اقدام های به صورت مسائل حل ناشده باقی می مانده است.
ارزیابی انتشار فضایی و عوامل تأثیرگذار بر بازاریابی بین المللی زعفران در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زعفران یکی از باارزش ترین محصولات کشاورزی و گران ترین ادویة جهان است. این گیاه ازجمله گیا ها نی است که با توجه به اقلیم و عرض جغرافیایی خاص و با نیاز آبی کم، اهمیت استراتژیک زیاد و تأثیرات اقتصادی و اجتماعی فراوانی که در کشورهای تولیدکننده، به ویژه کشور ا فغانستا ن دارد، می تواند اثرگذاری ویژه ای را در بازار بین المللی به خود اختصاص دهد. بنابراین، این گیاه می تواند آینده ای مناسب همراه با گسیل شدن سرمایه گذاری ها و حمایت ها به عرصة بازاریابی بین المللی زعفران، داشته باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر، ارزیابی انتشار فضایی کشت زعفران در کشور افغانستان و هدف جزئی تر آن، بازاریابی مناسب این محصول به لحاظ کیفیت مناسب در عرصة بین المللی است. یافته های پژوهش نشا ن می دهد که کشور افغانستان به دلیل شرایط جوی خاصی که دارد، دارای زمینة انتشار فضایی مناسبی برای کاشت زعفران است و به موازات ارزش اقتصادی بالای زعفران، افزایش تقاضای بازار بین المللی را با خود به همراه آورده است. ازجمله عوامل تأثیرگذار در این زمینه را می توان ازیک سو، مشترکات زیست محیطی (اکوسیستم)، قومی، فرهنگی و ازسوی دیگر، حضور مدیریت توسعه یافتة جهانی به عنوان پشتیبان توسعة زراعی، کاشت، برداشت، بازاریابی مدرن و توسعه یافتة مبتنی بر فنّاوری اطلاعات و تجارت الکترونیک و سرمایه گذاری کلان، به ویژه در آموزش منابع انسانی نام برد. همة موارد ذکرشده افغانستان را به عنوان گزینه ای جدی در تجارت جهانی زعفران در سال های آینده مطرح خواهند کرد.
نقش حمایت خارجی در احیای طالبان در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از ده سال از سقوط طالبـان از قدرت در افغانستان و مداخله ی نظامی بین المللی می گذرد؛ امّا هنوز شناخت کمی از منشأ و علل شورش فعلی طالبان در افغانستان وجود دارد. به رغم این که حکومت طالبان سقوط کرده است؛ امّا سقوط آن ها از قدرت موجب نابودی این گروه نشده است. مبارزه با طالبان یکی از مهم ترین چالش های آمریکا، ناتو، دولت حامد کرزی و بالطّبع جامعه ی جهانی است. چه عواملی به احیای گروه طالبان در افغانستان پس از سال 2005 میلادی کمک کرده است؟ هدف از مقاله ی حاضر، شناخت زمینه های عمده ی احیای قدرت طالبان، بررسی علت اصلی رشد آن ها و تبیین و ارائه ی راهکارها به منظور پایان دادن به شورش فعلی طالبان و بحران افغانستان است. طالبان افغانستان با دریافت کمک و آموزش از منابع مختلف درون پاکستان، به جنگ خود علیه دولت افغانستان ادامه می دهند. هرگونه مبارزه موفقیت آمیز با این گروه مشروط به از بین رفتن پناهگاه های موجود در پاکستان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی موضوع فوق پرداخته است.
روابط فرهنگی ایران و افغانستان در دوره ی پهلوی دوّم (1320 – 1357ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و افغانستان با تاریخ و فرهنگ مشترک در دوره ی پهلوی دوّم 1320 – 1357ش/ 1941 – 1978م زمینه های بسیار مهمی برای گسترش روابط داشتند. در مقابل، قدرت های جهانی برای جلوگیری از گسترش نفوذ فرهنگی ایران در افغانستان تلاش کردند با رسمی کردن زبان پشتو از نفوذ فرهنگی ایران در این کشور جلوگیری کنند؛ اما علاقه و تمایل مردم افغانستان و گسترش روابط فرهنگی، باعث حفظ و اشاعه ی زبان و ادب فارسی در آن کشور گردید. با وجود فراز و نشیب های زیاد در روابط دو کشور، روابط فرهنگی همواره حوزه ی مورد اتکا در گسترش روابط دو کشور بوده است. با توجه به اینکه روابط فرهنگی معمولاً تابعی از روابط سیاسی است، این مقاله در نظر دارد به این مسأله بپردازد که چرا روابط فرهنگی در این سطحِ گسترده برقرار بوده است. علاقه ی دو کشور به گسترش روابط، سبب شده است در نبودِ روابط سیاسی در سطح گسترده، روابط فرهنگی به عنوان مبنا و زمینه گسترش روابط و یا حتی جایگزین روابط سیاسی، بسیار مورد توجه باشد و در این سطح گسترش یابد. این، فرضیه ای است که در این مقاله بررسی می شود.
تحولات حقوقی قانون تابعیت افغانستان در زمینه ازدواج با بیگانگان در مقایسه با قانون تابعیت ایران
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل گسترش مناسبات بین اتباع کشورها قوانین داخلی آنها نیز متناسب با این تحولات، اصلاح و تطبیق یافته اند. قاعده «وحدت تابعیت زوجین» که در طی سالیان متمادی، حاکم بر خانواده های متشکل از اتباع کشورهای مختلف بود، به اصل «استقلال تابعیت» تغییر و اصلاح شده است. از اولین قانون راجع به تابعیت در نظام حقوقی افغانستان تا قوانین فعلی، تحولاتی همسو با بسیاری از کشورها صورت گرفته است. از آن جمله عدم تحمیل تابعیت زوج بر زوجه، در صورت ازدواج اتباع افغانی با اتباع سایر کشورها و از جمله ایران و پذیرش انتقال تابعیت از طریق مادر است (ماده 18 و 9 قانون تابعیت افغانستان). اما قواعد راجع به تابعیت در قانون تابعیت ایران در مواد مختلف قانون مدنی تغییرات چندانی نیافته است و همچنان در مواردی، تابعیت زوج بر زوجه تحمیل می شود و انتقال تابعیت فقط از طریق پدر صورت می گیرد. با آنکه ماده واحده 1385 اعطای تابعیت ایران را به فرزندان متولد از مادران ایرانی در ازدواج با اتباع خارجی، تحت شرایطی ممکن ساخته است، اما چنین اصلاحات موقتی و ناقص، راهگشای چالش های موجود نخواهد بود و نیازمند اصلاحات در قانون تابعیت راجع به عدم تحمیل تابعیت زوج بر زوجه و پذیرش انتقال تابعیت از طریق مادر می باشد.
در این تحقیق، سیر تحولات حقوقی قوانین تابعیت ایران و افغانستان که حاکم بر روابط بسیاری از خانواده های متشکل از اتباع هردو کشور می باشد، مورد مطالعه قرار گرفته است.
بازنمایی سیمای زن در داستان معاصر افغانستان با تکیه بر رمان نقره، دختر دریای کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان نقره، دختر دریای کابل نوشته ی حمیرا قادری نویسنده ی مطرح و جوان افغانستان یکی از رمان های مهم معاصر افغانستان است که در آن به مسائل اجتماعی و سیاسی از دیدگاه زن و با محوریّت زن پرداخته شده است. این رمان حوادث و وقایع سالهای پرالتهاب(۱۳۰۸-۱۳۵۷)، را با دیدی متفاوت توصیف می-کند.
این مقاله با هدف بررسی جایگاه اجتماعی و نقش زن افغانستانی در داستان نویسی معاصر فارسی این کشور، به بررسی رمان مذکور به شیوه ی تحلیل گفتمان پرداخته و پس از معرفی روش پژوهش و مبنای نظری فرکلاف، تحلیل متن را در سه مرحله پی گرفته است. نتایج حاصل از واکاوی متن نشان داد که سراسر رمان عرصه ی تقابل گفتمان های سنّت و مردسالاری در برابر گفتمان زنانگی(فمینیستی) و گفتمان قدرت در برابر گفتمان روشنفکری است. نگرش نویسنده در بازنمایی وقایع و حوادث داستان جریان های فکری جامعه را درباره ی مسایل سیاسی و اجتماعی در برهه ی خاصی از دوره ی معاصر به نمایش می گذارد؛ بدین ترتیب واکاوی مولفه های تشکیل دهنده ی رمان به شیوه ی تحلیل گفتمان انتقادی، علاوه بر این که نگرش نویسنده را در بازنمایی وقایع داستان آشکار می کند، خواننده را با بخشی از تحولات فکری جامعه ی افغانستان که در این داستان نقش آن به زنان داده شده آشنا می سازد. تأکید قادری بر یک برهه ی خاص از تاریخ نیز بیان گر گرایش های ملی و ضد استبدادی و استعماری وی است که با توجه به حضور نیروهای خارجی و دخالت احتمالی و پنهانی آنان هشدار می دهد و در کنار آن با طرح مسایل اجتماعی و عاطفی زنان، سوگیری آشکار وی را در برابر گفتمان سنّتی و مردسالارانه نشان می دهد.
اقلیم بارشی سرزمین افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از داده های بارش روزانه ی پایگاه داده ی آفرودایت که دارای تفکیک مکانی 0.25 × 0.25 درجه ی قوسی است، برای یک دوره ی 57 ساله به بررسی روند بارش در افغانستان پرداخته شد. سپس نقشه ها و سری های زمانی به صورت سالانه، فصلی و ماهانه محاسبه و تحلیل گردید. با توجه به نقشه ی سالانه، میانگین بارش در افغانستان 256 میلیمتر است. از نظر میزان بارش دریافتی در این سرزمین دو بخش بیشینه وجود دارد، یکی در ناحیه ی شرقی و دیگری در ناحیه ی شمال شرقی است که به ترتیب حدود 800 و 450 میلیمتر بارش دریافت می کنند. از نظر فصلی نیز بیشینه ی بارش در زمستان رخ می دهد.در تحلیل زمانی نیز، سری زمانی سالانه روند معنادار در هیج کدام از سطوح نشان نداد و این امر به دلیل انتقال بارش از فصل بهار به فصل تابستان است چون روند کاهشی فصل بهار با روند افزایشی تابستان یکدیگر را خنثی می-کنند.
بازتاب انتخابات دومین دوره ریاست جمهوری افغانستان در مطبوعات (تحلیل محتوای چهار روزنامه انیس، هشت صبح، باختر و ماندگار در فاصله 26 خرداد تا 26 مرداد 1388 )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی چگونگی بازتاب انتخابات دومین دوره ریاست جمهوری افغانستان در چهار روزنامه مطرح این کشور (انیس، هشت صبح، باختر و ماندگار) با هدف بررسی و شناخت و مقایسه نحوه پوشش اخبار و مطالب انتخاباتی پرداخته است. این تحقیق دو ماه منتهی به کارزار انتخاباتی دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری افغانستان (از 26 خرداد تا 26 مرداد) را با تکیه بر نظریه اعتماد سیاسی و با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار داده است. حامد کرزی و عبدالله عبدالله، دو رقیب عمده این کارزار انتخاباتی بودند. روزنامه های انیس و باختر، طرفدار کرزی و روزنامه های هشت صبح و ماندگار، حامی عبدالله هستند. از دو ماه مورد بررسی، یک ماه به شیوه نمونه گیری طبقه بندی شده انتخاب شد که حاصل آن، 513 مطلب انتخاباتی بود که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بنابر یافته های این پژوهش، حامد کرزی، سهم بیشتری از مطالب انتخاباتی را به خود اختصاص داده است. در ارائه اخبار و مطالب انتخاباتی، سبک غالب، «خبر» و بیشترین برخورد با کاندیداها «احترام آمیز» بوده است؛ به طوری که رفتارهای محترمانه، بیش از چهار برابر رفتارهای غیر محترمانه بوده است. از نظر نوع حمایت، حمایت «مستقیم» از کاندیداها بیشتر به چشم می خورد. از نظر نوع مطلب نیز روزنامه نگاران افغان به مطالب «فرایند مدار» بیش از مطالب رویداد مدار پرداخته اند. بر اساس داده های به دست آمده، کاندیداهای دومین دوره ریاست جمهوری افغانستان، به شعارهای «دموکراسی» و «توجه به آرای مردم» در برنامه هایشان بیشتر توجه کرده اند و بر «مشارکت مردم» بیش از سایر محورهای انتخاباتی تأکید داشته اند. در مجموع، با توجه به آنچه از داده ها برمی آید، روزنامه های افغانستان، ضمن حمایت از کاندیدای مورد نظر خود، با حفظ چارچوب های اصول حرفه ای روزنامه نگاری، نحوه بازتاب مطالب انتخاباتی را به نمایش تمرین دموکراسی تبدیل کرده و با وجود انتقاد و حمایت مستقیم از کاندیداها، پای بندی خود را به موازین اخلاقی حرفه روزنامه نگاری نشان داده اند.
تحلیل جامعه شناختی شخصیّت در رمان بادبادک باز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی رمان زمینة نقد و بررسی جامعه شناسانة بسیاری از آثار ادبی را که قابلیّت این گونه نقد را دارند،فراهم کرده است. این شاخه از جامعه شناسی ادبیّات، رمان را مادّة مطالعات خود قرار داده تا بتواند پیوند جامعه و ادبیّات و تأثیرهای متقابل این دو را نشان دهد و از این راه، به حقایق اجتماعی پیدا و پنهان جامعه و همخوانی آن با ساختار اثر ادبی بپردازد.اهمیّت و جایگاه شخصیّت در رمان و اجتماع، تحلیل جامعه شناختی شخصیّت ها را در حوزةجامعه شناسی رمان اقتضا می کند.آثار خالد حسینی از این لحاظ که او نویسنده ای است واقع گرا، قابلیّت نقد و بررسی جامعه شناسانه را دارد. او در رمانه ایش به وقایع و حقایق جامعة افغانستان پرداخته است و با طرح موضوع هایی مانند نژاد، قومیّت، جنگ و مهاجرت، سعی در آسیب شناسی مشکلات و معضلات اجتماعی و نقد آن داشته است. نویسنده در سیر حوادث تاریخی و تحوّلات اجتماعی رمان بادبادک باز به موضوع هایی می پردازد که جامعة افغانستان از آن رنج می برد. نگارنده در این پژوهش می کوشد با استفاده از چند عامل مهم که در شکل گیری شخصیّت در فضای جامعه و رمان مؤثّرند، با تحلیل جامعه شناختی شخصیّت های رمان بادبادک باز، موضوعات اجتماعی مطرح شده را ریشه یابی کند و تأثیر عوامل جامعه شناختی را در شکل گیریشخصیّت ها و شخصیّت پردازی نشان دهد.عوامل تأثیرگذار اجتماعی در شخصیّت پردازی مورد استفاده در این مقاله عبارتند از: تحوّلات اجتماعی و حوادث تاریخی، نقش شخصیّت در جامعه،رویارویی شخصیّت با دیگران، عوامل بازدارندةشخصیّت در اجتماع، بُعد درونی و بُعد اجتماعی شخصیّت.
هیدروپولیتیک هیرمند: دلایل، آثار و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمبود آب، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک جهان از مسائل و مشکلات سده ی کنونی است. براساس پیش بینی هایی برای سال 2030، حدود 47 درصد از جمعیّت جهان، در مناطقی با کمبود شدید آب زندگی خواهند کرد. دسته ای از ژئوپولیتیسین ها سده ی کنونی را ""سده ی هیدروپولیتیک"" می نامند. هیدروپولیتیک به مطالعه ی اثر تصمیم گیری های مربوط به استفاده از آب در شکل گیری های سیاسی در روابط میان دولت ها یا روابط میان دولت ها و مردم یک کشور می پردازد. بر این مبنا رودخانه ی هیرمند که رودخانه ای بین المللی است و در جنوب غرب افغانستان و شرق ایران جریان دارد، مورد توجّه قرار گرفته است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که کدام عوامل در ایجاد وضعیّت کنونی خشک شدن هامون ها و حجم کم آورد رودخانه تأثیرگذار بوده اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که عوامل مختلفی ازجمله، حضور قدرت های تأثیرگذار منطقه ای، همچون انگلستان با داوری های انجام شده، اختلاف نظرهای ایدئولوژیک، تأسیسات احداث شده بر روی رودخانه و بروز خشکسالی های دوره ای، در بروز این مسئله نقش داشته اند. هیرمند تنها منبع تأمین کننده ی آب سیستان است. حجم کم آورد رودخانه موجب شده که مردم به دلیل وابستگی مستقیم و غیرمستقیم به هیرمند شغل و درآمد خود را از دست بدهند. مهاجرت گسترده از منطقه ی سیستان، از بین رفتن اقتصاد محلّی و تغییر شیوه ی زندگی مردم ساکن دشت سیستان از پیامدهای این مسئله است. بنابراین پیشنهاد می شود هر دو کشور با رسیدن به درک مشترکی از مسئله، برای توافق بر یک طرح جامع مدیریتی آب تلاش کنند. در این راه سرمایه گذاری در اجرای طرح های مشترک آبیاری و تغییر نوع کشت محصولات می تواند راهگشا باشد.