مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
افغانستان
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۷
131-156
حوزه های تخصصی:
احمدشاه دُرّانی (1134 - 1186ق/ 1722 - 1772م) پایه گذار سلسله درانی از خلأ قدرتی که با قتل نادر شاه پدید آمد، بهره برد. وی با پشتیبانی قبایل پشتون و تشکیل لویی جرگه، تصرف خزانه نادرشاه و نابسامانی سلطنت گورکانیان هند فرصت یافت دولت نوپای درانی را استحکام بخشد. در همین راستا، شاه ابدالی با ایجاد وحدت سیاسی، تشکیلات لازم را برای افغانستان مستقل فراهم کرد و به نام خود سکه زد. احمدشاه ذوق ادبیات و شعر نیز داشت و از این حیث به سلاطین گورکانی هند شبیه بود. یافته های پژوهش حاکی از این است که احمدشاه در آغاز، اندیشه جدا ساختن افغانستان از ایران را در سر نمی پرورانید و می خواست همچون پادشاهان سلسله های مختلف بر تمامی یا بخشی از قلمرو تاریخی ایران حکم رانی کند؛ اما وجود شرایط خاص سیاسی و اجتماعی، بعدها او را به راهی کشانید که سرانجام آن، چیزی جز جدایی افغانستان و ایران از یکدیگر نبود. افزون بر این، عملکرد سیاسی و نظامی و مرگ احمدشاه برای انگلیسی ها که در حال افزایش نفوذ خود در هند بودند، فرصتی مطلوب ایجاد کرد. نوشتار حاضر بر آن است که ابتدا به معرفی اجمالی ابدالی ها، مراحل قدرت گیری احمد خان درانی و الگوگیری وی از نادرشاه افشار در کسب مشروعیت را مورد تبیین و تحلیل قرار دهد؛ سپس تلاش شاه درانی را برای تصرف ایران و هند و پیامد عملکرد وی در حملات متعدد به هندوستان واکاوی کند. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای سامان یافته است.
زمینه ها و ظرفیت های زبان و ادبیات فارسی در هم گرایی منطقه ای کشورهای حوزه تمدن ایران فرهنگی مطالعه موردی: افغانستان و تاجیکستان
زبان فارسی از شاخصترین مولفه های هویت ایرانیان و خط فارسی خط مشترک و عامل پیوند و وسیله ای برای برقراری ارتباط میان آنان شمرده شده است. این زبان همچنین نقش ویژه انسجام بخشی در بسترسازی فرهنگی و تحقق هویت ملی را دارد. نقش زبان و ادبیات فارسی در جایگاه بر جسته ترین مولفه فرهنگی میان ما و کشورهای ایران فرهنگی به ویژه افغانستان و تاجیکستان اساساً ناشناخته مانده است. بررسی و شناخت زمینه ها و ظرفیت های عنصر مشترک در هویت، یعنی زبان در تحکیم مولفه های هویت، باورها، ارزش ها و نگرش های مشترک در طول زمان و نسل ها نقشی اساسی به عهده دارد. ارزش های برگرفته از مولفه های هویت ایرانی- اسلامی که هم متعلق به فرهنگ اسلامی و هم جزئی از اجزای فرهنگ ایرانی است؛ بخشی از هویت ماست که در ادبیات فارسی تجلی پیدا کرده است. در این تحقیق سعی شده است با نگاهی به بستر تاریخی هویت فرهنگی مشترک با کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی، به چگونگی و کیفیت این امر، مسائل پیرامون آن، راه کارهای هم گرایی و موانع پیش رو پرداخته شود. پرداختن به این امر در کشورهای حوزه ی ایران فرهنگی، به دلیل اشتراک ها و پیوندهای فرهنگی، ضرورتی است که باید به آن اهتمام بیشتری ورزیده شود. تأکید این تحقیق بر دو کشور افغانستان و تاجیکستان بوده است. در این مقاله سعی شده است اهمیت و وجه ضرورت چنین کاری، با نگاهی به بستر تاریخی هویت فرهنگی مشترک با کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی (به ویژه تاجیکستان و افغانستان مسائل پیرامون آن، امکان ها و موانع پیش رو پرداخته شود.
ابعاد جرایم جنگی آمریکا در افغانستان و امکان سنجی تعقیب آن در دیوان بین المللی کیفری (با تأکید بر رویکردهای رسانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد نیروی نظامی و کارکنان سازمان سیای ایالات متحده در افغانستان از منظر حقوق بین الملل کیفری؛ قابل تحقیق، تعقیب و محاکمه است. بنابراین بررسی مؤلفه های جرایم جنگی با مطالعه موردی وضعیت افغانستان در اساسنامه دیوان بین المللی کیفری از اهداف و موضوع این نوشتار است تا به سؤال های مرتبط پاسخ داده شود. سؤال اول این که تعقیب جرایم جنگی نیروی نظامی و کارکنان سیای ایالات متحده متکی بر چه مؤلفه ها و ضمانت اجراهایی است؟ سؤال دوم این که رسالت رسانه های برون مرزی در فراهم کردن زمینه تعقیب عوامل اصلی جنایات جنگی در افغانستان چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که کشتار، حبس، شکنجه و خشونت های جنسی علیه غیرنظامیان تنها بخشی از جرایم جنگی قابل تعقیب آمریکا در دیوان بین المللی کیفری است. این اتهامات، متکی به آموزه های حقوق بین الملل بشردوستانه و مقررات کنوانسیون های چهارگانه ژنو و پروتکل های الحاقی آن هستند که ضمانت اجرای آن در اساسنامه دیوان بین المللی کیفری متجلی است. عملکرد نیروی نظامی و کارکنان سازمان سیای آمریکا در وضعیت افغانستان، جلوه ای از اعمال سیاست های رسمی دولت ایالات متحده بوده است که مسئولیت اصلی آن متوجه مقامات ارشد و فرماندهان نظامی آن می باشد. از این حیث، رویکرد فعلی دادستان دیوان بین المللی کیفری در تحقیقات مقدماتی، دیرهنگام و محدود به تعقیب حداقل جرایم و منتسب به مقامات پایین رتبه است که مقبولیت ندارد. رسالت رسانه های برون مرزی در این حوزه از جمع آوری، تحلیل و پخش مستندات وقوع جرایم جنگی در افغانستان تا برقراری ارتباط مستقیم میان آن با سیاست های رسمی دولت ایالات متحده و دخیل بودن مقامات ارشد آن گسترده است.
بینش و روش تاریخ نگاری محمود حسینی، منشی جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمود حسینی، منشی جامی، مورخ آغاز سلسله درانیان، با تحریر کتاب مستطاب تاریخ احمدشاهی نقش مهمی در ثبت و ضبط وقایع و رخدادهای تاریخی این دوره سرنوشت ساز افغانستان ایفا کرد. ارجاعات متعدد و اقتباس از داده های تاریخی او نشان می دهد که تاریخ احمدشاهی کتابی تأثیرگذار بوده است. مسئله اصلی در پژوهش حاضر، این است که محمود حسینی در اثر خود از چه بینش و روش برخوردار بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که این مورخ از شیوه ای نظام مند استفاده کرده و از لحاظ روش تاریخ نگاری دارای سبکی روان و بی تکلف بوده و نظام فکری خود را بر پایه های سلطنت گرایی ، شریعت مداری و مشیّت باوری بنا کرده است. اثر محمود حسینی هر چند کاستی هایی دارد؛ درنهایت تاریخی مفصل و ارزشمند با داده هایی منحصر به فرد است که مورخان بعدی ناگزیر از مراجعه به آن هستند. مشاهدات مستقیم، دقت، تفصیل و جامعیت، کتاب مذکور را از تک نگاری شخص محور به تاریخ نگاری منطقه ای تبدیل کرده که نواحی گسترده ای از شرق ایران تا غرب هند و از آمودریا تا دریای عرب را شامل می شود.
لویه جرگه و جایگاه آن در تاریخ نگاری معاصر افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لویه جرگه از دو قرن پیش به عنوان یکی از مهم ترین و تاثیرگزارترین مجالس بزرگ ملی در تاریخ معاصر افغانستان شناخته شده است. این مجلس با قانون اساسی افغانستان رابطه ناگسستنی دارد؛ به گونه ای که از هشت بخش قانون اساسی، هفت بخش آن توسط لویه جرگه ها تصویب شده اند و از شش فصل قانون اساسی یک فصل کامل به لویه جرگه اختصاص یافته است. این درحالی است که این نهاد همواره از طرف برخی پژوهشگران و نو اندیشان جامعه افغانستانی مورد نقد قرار گرفته و با نگاه سلبی به آن نگریسته اند. در این مقاله، با رویکرد توصیفی-تحلیلی و در جهت تبیین بازتاب تاریخ نگارانه جایگاه و کارکرد لویی جرگه ها در ساختار سیاسی- اجتماعی افغانستان معاصر، بررسی مفهوم، محتوا و تبار آن مورد نظر قرار گرفته و در ادامه نگرش های سلبی و ایجابی جریان های سه گانه تاریخ نگاری معاصرافغانستان (ملی گرا، چپ گرا و اسلام گرا) بدین سنت آمده است. حاصل پژوهش حاکی از این است که تأثیرپذیری جریان های تاریخ نگاری معاصر از شرایط سیاسی و دیرپایی لویه جرگه ها درتوجیه قدرت سیاسی حاکمان وقت، موجب شده است که جریان های مذکور، علیرغم نقد ریشه های قومی تاثیرگذار بر ماهیت کارکردی آنها، در رقم خوردن تحولات اساسی جایگاه مهمی برای آن قائل شوند.
مساله ی «مشروعیت» در اندیشه و کارنامه ی اسلام گرایانِ پیرو ولایت فقیه در افغانستان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۱
101 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اسلام سیاسی ولایت فقیهی (خط امامی) در افغانستان است. به این ترتیب به تشریح این فرضیه خواهیم پرداخت که در افغانستان، اسلام گرایانِ پیرو نظریه ی ولایت فقیه در سه دهه ی پایانی قرن بیستم، هرچند در مشروعیت زدایی از مخالفان توفیقاتی داشتند، اما در امر مشروعیت سازی نهایتا ناکام ماندند. یافته های پژوهش که در چارچوب روش تحلیل «تاریخ فکری» هیوز انجام می شود، نشان می دهد که اسلام گرایان ولایت فقیهی در افغانستان، در زمینه های تاریخی، اعتقادی، سیاسی و بیرونی معطوف به مساله ی مشروعیت قد علم کردند و در حوزه ی مشروعیت زدایی و مشروعیت سازی روندهای خاصی را پیمودند. آنان در رشد آگاهی فکری شیعیان و افزایش نقش سیاسی ایشان، تاثیرات مهمی برجای گذاشتند و در رابطه با «صدور انقلاب» و معرفی «ولایت فقیه» در افغانستان گام های مهمی برداشتند. درعین حال، در برخی موارد به دلیل بی تجربگی و خودمحوری، در محاق جنگ های درون فرقه ای قرار گرفتند و در خلق مشروعیتی پایدار ناکام ماندند.
نقش طالبان بر تولید و تجارت مواد مخدر در افغانستان
منبع:
راهبرد سیاسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۴
57 - 75
حوزه های تخصصی:
افغانستان بزرگ ترین تولیدکننده مواد مخدر در جهان است و علیرغم اینکه کشوری است که محصور در خشکی بوده و فاقد منابع و ذخایر معدنی است ولی با وجود این شرایط، در منطقه از جایگاه مهمی برخوردار است؛ از جمله همسایگی با قدرت های جهانی مثل چین و روسیه و مجاورت با قفقاز که افغانستان را به یکی از مناطق مهم برای دستیابی به اهداف گروه های تروریستی و کشورهایی همچون آمریکا تبدیل کرده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نقش گروه تروریستی طالبان در حمایت از تولید خشخاش و مواد مخدردر افغانستان پرداخته است. در افغانستان گروه های تروریستی مختلفی فعالیت می کنند. اکثر این گروه های تروریستی از درآمدهای به دست آمده از تولید و قاچاق مواد مخدر در راستای اهداف تروریستی خود استفاده می کنند. مهم ترین گروه های تروریستی فعال در افغانستان طالبان، داعش و القاعده هستند که در این پژوهش، ضمن اشاره به نقش گروه تروریستی طالبان در حمایت از تولید خشخاش و مواد مخدر در افغانستان و میزان زمین های زیر کشت خشخاش در مناطق تحت کنترل این گروه ، تأثیر تجارت مواد مخدر بر فعالیت طالبان در افغانستان تبیین و مورد بررسی علمی قرار خواهد گرفت.
تعهدات دولت های حوضچه هریرود در احداث تأسیسات آبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی بین المللی سال ۳۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
309 - 342
حوزه های تخصصی:
رودخانه بین المللی هریرود، یک رودخانه مرزی پی در پی بین کشورهای افغانستان، ایران و ترکمنستان است که سرچشمه اش در خاک کشور افغانستان (دولت بالادست) واقع شده است. تا کنون هیچ توافقنامه مشترک بین این سه کشور منعقد نشده است. دولت های حوضچه هریرود در شاخابه های فرعی که در قلمرو این کشورها هستند سدهایی ساخته اند که باعث مسدود شدن جریان اصلی آب به شاخه اصلی می شود. با توجه به بحران کم آبی و فقدان موافقت نامه ای در خصوص نحوه بهره برداری از هریرود، بیم آن می رود این تأسیسات آبی به اختلافی بین المللی تبدیل شوند. لذا این مقاله با استفاده از رویه داوری و قضایی، اسناد و عرف بین المللی، تعهدات بین المللی دولت های حوضچه هریرود را در زمینه احداث تأسیسات آبی تبیین می کند. مقاله نتیجه می گیرد که دولت های مزبور، علاوه بر الزام به اطلاع رسانی در احداث تأسیسات آبی، متعهدند از رودخانه هریرود، منصفانه و معقول، طوری که به کشورهای پایین دست هریرود (ایران و ترکمنستان) آسیب جدی وارد نشود بهره برداری کنند.
بررسی و تحلیل تحرکات سیاسی و قومی گروهک های شبه نظامی برامنیت جنوب شرق
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵
49 - 60
حوزه های تخصصی:
ترکیب قومی و مذهبی موجود در استان های مرزی شرقی کشور به نحوی است که نوعی ضعف ژئوپلیتیک را در این مناطق برای نظام جمهوری اسلامی فراهم آورده است. غفلت از این موضوع از طرفی و هوشیاری دشمنان در آن سوی مرزها و بهره برداری آنان از موقعیت ایجاد شده، به نوعی تهدید محسوب می گردد. از دیدگاه وهابیت این بخش از ایران به دلیل، اکثریت اهل تسنن، فقر اقتصادی و فرهنگی، خروج روحانیون اهل تسنن برای ادامه تحصیل به کشورهای عربستان و پاکستان، و ... دارای شرایط مناسب برای تبلیغ و توسعه فرقه گرایی مذهبی و گسترش وهابیت است. مهمترین پیامدهای گسترش فرقه گرایی وهابیت، یارگیری نهادهای جاسوسی مخالف علیه نظام است که بایستی مورد توجه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی قرار گیرد. به ویژه که، یکی از اهداف راهبردی حامیان این فرقه تأسیس یا نفوذ بر مدارس مذهبی اهل سنت، به ویژه در استان های مرزی در جهت ترویج عقاید ضد شیعی است. به نظر می رسد با یک برنامه ریزی مناسب که بیشتر می بایستی متکی به تغییر نگرشی بر مرز باشد می توان این نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل نمود، سلفی گری از جریان های رادیکال مذهبی است که بیشتر از آن که ریشه داخلی داشته باشد، ریشه های منطقه ای دارد. سه کشور عربستان، پاکستان و امارات از اصلی ترین حامیان مالی جریان های سلفی هستند و استان سیستان و بلوچستان به لحاظ بافت قومی- مذهبی و مجاورت جغرافیایی با پاکستان و افغانستان از بیشترین پتانسیل فعالیت گروه های سلفی برخوردار است
Knowing Afghanistan:Can there be an end to the saga?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
63 - 76
حوزه های تخصصی:
War on terrorism, as the motto which formed the cornerstone of global policies of former neo-conservative administration of the United States, is increasingly becoming ineffective in Afghanistan with the dreaded consequence of spilling over into Pakistan. This inevitable consequence of War on Terrorism</em> in Afghanistan has brought the West face to face with the ‘nest of terrorism’ that CIA built in Pakistan’s so-calledmadrasasof extremist Wahhabi teachings in the first place, with the enthusiastic assistance of Nawaz Sharif’s government in Pakistan, the Al-Saud of Saudi Arabia and the Al-Nahyan of the United Arab Emirates in late 1990s. In their evil planning they found it necessary to invent a state history for Afghanistan based on former British colonial designs for the region during their geopolitics of Great Game with Russia in 19th century. They invented the Afghan state by putting together territories they severed from the veiningPersian Empire of the time. This process of state-manufacturing in Afghanistan though served the colonial purposes at the time, never proved to be working in the sense that is expected of a genuinely founded nation and nation-state. The ills of this ill-designed state will naturally disallow any remedy that is not based on a genuine state-building process in that country. To produce such a remedy Afghanistan needs to address the ills of its state-structure by pinpointing the centrifugal forces that drives various ethnicities apart and to try and find some kind of accommodation among components that makes up the state of Afghanistan. The best method to achieve this in today world of politics would probably be a genuinely designed federalism
تبیین تحلیلی عدالت انتقالی در بحران بیش از یک دهه افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
81 - 108
حوزه های تخصصی:
توجه به عدالت انتقالی و احقاق حقوق قربانیان نه تنها به لحاظ اخلاقی دارای ارزش بوده و اعتماد میان مردم و دولت را مستحکم تر می سازد بلکه از لحاظ ایجاد منافع درازمدت سیاسی و صلح باثبات دارای اهمیت استراتژیک است. بر اساس پیمان ها و معاهداتی که دولت افغانستان تصویب کرده، این دولت باید مسؤلیت اساسی اجرای عدالت انتقالی در افغانستان را بر عهده بگیرد. جامعه جهانی که به اهمیت عدالت انتقالی در دیگر ممالک اذعان دارد، بر پایه پیمان های بین المللی نسبت به تضمین عدالت انتقالی در افغانستان دارای مسئولیت است. در کنار آن جامعه مدنی افغانستان باید به ارتقای ظرفیت نهادها و به ویژه گروه هماهنگی عدالت انتقالی پرداخته و با توسعه جغرافیایی سازمان های حامی عدالت انتقالی در سراسر ولایات،جامعه مدنی پرقدرت، فعال و ملی را ایجاد نماید. جامعه مدنی می تواند با تلاش در زمینه پیشبرد سیاست های حسابدهی مانع ترویج فرهنگ معافیت افزایش دور خشونت گردد. در پژوهش حاضر سوال این است که چرا فرآیند عدالت انتقالی در افغانستان با بن بست روبه رو است؟ برای پاسخ به این پرسش ابعاد و چالش های عدالت انتقالی در افغانستان مورد بررسی قرار می گیرد و نقش نهادها و جامعه مدنی در پیشبرد هرچه بهتر عدالت انتقالی در تطبیق با این کشور ارزیابی می شود.
بررسی وضعیت مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان در کشور افغانستان
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی اجتماعی زنان در کشور افغانستان همواره با فراز و نشیب های زیادی روبرو بوده است. به جهت بررسی این موضوع، تحقیق حاضر به بررسی مشارکت زنان در افغانستان در سه دوره ی پیش ازطالبان، زمان طالبان و بعد از طالبان پرداخته است. تشکیل د ولت جدید در سال 2001 بعد از ورود نیروهای ناتو باعث ایجاد تحول در مساله مشارکت سیاسی اجتماعی زنان شد. زنان دریافتند که نقش مهمی در تصمیم گیری های سیاسی اجتماعی کشور میتوانند داشته باشند. در افغانستان با توجه به ظهور حکومت جمهوری و چالش های جدید حک ومت ، توجه به مسائل زنان از جایگاه خاصی برخوردار است. هدف از این تحقیق، بررسی وضعیت مشارکت سیاسی اجتماعی زنان در افغانستان و نگاهی به برخی قوانین حمایتی دولت جدید از آنان است. نوشتار حاضر با بررسی مقالات داخلی و خارجی پیرامون این موضوع و با روش فردی، اسنادی، توصیفی و کاربردی به بررسی وضعیت مشارکت سیاسی اجتماعی زنان در افغانستان می پردازد.
نقش آموزش حقوق بشر در توسعه صلح: تأملی در وضعیت افغانستان
منبع:
پژوهش ملل بهمن ۱۳۹۹ شماره ۶۱
31-48
حقوق بشر مجموعه ای از حقوق و آزادی های بنیادین است که به صرف انسان بودن و فارغ از هرگونه تبعیض به انسان تعلق می گیرد. مسئولیت تضمین و رعایت این حقوق بطورکلی برعهده دولت ها است. دولت ها می توانند با انجام اقداماتی پیشگیرانه، اجرای این مسئولیت را تسهیل نمایند. یکی از این اقدامات پیشگیرانه، آموزش همگانی حقوق بشر می باشد. افراد می توانند با تکیه بر آگاهی، حقوق بنیادین خود را مطالبه و از نقض آن جلوگیری نمایند. صلح، علاوه بر یک وضعیت استراتژیک، بعنوان یک حق بشری نیز شناسایی شده و در چارچوب فعالیت های کمیسیون حقوق بشر و مجمع عمومی ملل متحد، تکوین یافته است. لذا علاوه بر فقدان جنگ بیان موقعیتی است با ضرورت های سازنده، عادلانه و دموکراتیک. در این میان کشور افغانستان در زمره کشورهای در حال توسعه قرار می گیرد. گزارش های دوره ای جهانی شورای حقوق بشر ملل متحد، مبین پیشرفت دولت افغانستان در تضمین و رعایت حقوق بشر می باشد. بدون تردید اجرای طرح ها و برنامه های آموزش همگانی حقوق بشر در توسعه پیشرفت مذکور، موثر خواهد بود. باتوجه به مواجهه دولت افغانستان با چالش های متعددی همچون مخاصمات مسلحانه، تروریسم، تولید و ترانزیت مواد مخدر و مواردی از این دست، ارزیابی بهره مندی از تدبیر آموزش حقوق بشر در دستیابی و حفظ صلح در افغانستان قابل تأمل به نظر می رسد. در این پژوهش ضمن بررسی شکلی و ماهوی فرآیند آموزش حقوق بشر، باتوجه به وضعیت خاص کشور افغانستان، پیشنهادهایی در راستای توسعه آموزش همگانی حقوق بشر در این کشور ارائه می شود.
مهاجرت اجباری بین المللی از منظر زنان افغانستانی مقیم ایران (نمونه موردی: زنان مهاجر ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
213 - 236
حوزه های تخصصی:
مهاجرت اجباری از جمله موضوعات مورد بحث در حوزه روابط بین الملل است. بخش عظیمی از جمعت مهاجران اجباری را زنان تشکیل می دهند، گروهی که کمتر به آنها پرداخته می شود. هدف این پژوهش بررسی علل مهاجرت اجباری از دیدگاه زنان افغانستانی است. بدین منظور از روش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه ژرف برای گردآوری داده ها استفاده شد. با به کارگیری روش گلوله برفی با تعداد 30 زن افغان مقیم تهران مصاحبه شد. تجزیه وتحلیل نهایی داده ها با روش تئوری زمینه ای (GMT) صورت گرفت. مصاحبه شوندگان از ناامنی، اختناق طالبان، اختلافات قومی، نبود امکانات بهداشتی و آموزشی، فقر و بیکاری به عنوان دلایل مهاجرت به ایران یاد می کردند. این مفاهیم به طور کلی در سه مقوله اصلی جنگ با دشمن خارجی و منازعات داخلی، فروپاشی زیرساخت های اقتصادی کشور و دلایل خانوادگی تقسیم شدند. در پی تحلیل مصاحبه ها روشن شد زنان به اجبار تابع همسر، پدر یا سایر مردان خانواده بوده اند؛ با وجود این مستقیم یا غیرمستقیم در فرایند مهاجرت نقش مؤثر داشته اند.
جایگاه اقوام در شکل گیری ساختار سیاسی و حاکمیت افغانستان بعد از 2001 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
317 - 341
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحث مورد توجه در جغرافیای سیاسی، بحث اقوام، شیوه های شکل گیری و تجمع اقوام در گستره های جغرافیایی و شیوه تعامل درون قومیتی و برون قومیتی آنان با سایر گروه های قومیتی و نژادی بوده است. بحث از آن منظر بیشتر مورد توجه است که اقوام در افغانستان در اشکال مختلف در شکل گیری پدیده ای به نام کشور با ادغام قومیتی نقش بسزایی داشته اند. ازاین رو کشور افغانستان که موضوع محوری این پژوهش است، در چارچوب قاعده مذکور و در ابعاد مختلف جغرافیایی به ویژه جغرافیای سیاسی قابل بررسی، مطالعه و بررسی شده است. بنابراین این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی در پی شناسایی جایگاه اقوام در شکل گیری ساختار سیاسی و حاکمیت افغانستان بعد از 2001 میلادی است. نتایج این تحقیق و برخی تحقیقات نشان می دهد ساختار قوم مدارانه قدرت در گذشته با پشتوانه ایدئولوژی ناسیونالیسم قومی، به تبارگرایی و قوم گرایی در میان اقوام غیرحاکم نیز دامن زده، قوم گرایی را به پدیده ای طبیعی و شیوع یافته در همه ارکان جامعه تبدیل کرده و موجب بحران هویت ملی در افغانستان شده است. سلطه طولانی مدت قومی سبب شده تا جامعه به وضعیتی برسد که در آن معیارها و منافع قومی تعیین کننده رفتار سیاسی افراد و گروه های سیاسی اجتماعی باشد. در این وضعیت، هدف اساسی رفتار و کردارها قومیت و تأمین منافع قومی است و ایدئولوژی ها و روش های سیاسی تا آنجا مورد پذیرش و حمایت قرار می گیرند که در خدمت این هدف به کار آیند و امروزه نیز افزایش قوم گرایی را در رده های بالای ساختار سیاسی و اداری دولت های پساطالبانیسم شاهدیم. از سوی دیگر افغانستان به علت تکثر و تنوع اقوام و طوایف، موزه بزرگی از نژادها و ملل گوناگون توصیف شده است. در این کشور مردمانی از نژادهای پشتون، هزاره، تاجیک، ازبیک، ترکمن، بلوچ، قیرقیز، قزلباش، ایماق، نورستانی، کشمیری، هندو، سیک و... سکونت دارند. از آنجا که جامعه افغانستان دارای ساختار قومی و قبیله است، طبیعی است که فعل و انفعالات ساختار سیاسی و گردش قدرت سیاسی، تنها در درون قوم و قبیله خاصی انجام می پذیرد و بر این اساس، نظام سیاسی در این کشور به جای ارتباط با نظام اجتماعی، بیشتر با زیرنظام های جمعیتی در قالب قوم و قبیله مرتبط بوده است.
حقابه هلمند و پیشینه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
31 - 61
حوزه های تخصصی:
رودخانه های مرزی، ظرفیت تبدیل به اختلاف و کشمکش در میان کشورها را دارا هستند. هلمند سرچشمه گرفته از افغانستان، پس از عبور از مرز، به هامون ایران می ریزد. از زمان تعیین مرزهای افغانستان و ایران، تقسیم آب هیرمند مسئله ساز بوده است. حکمیت های چندگانه نتوانست اختلافات را حل نماید. در معاهده ۱۳۵۱، افغانستان موظف شد ۲۶ متر مکعب در ثانیه، آب به ایران بدهد و از هرگونه اقدامی که موجب قطع حقابه ایران شود، خودداری کند. اما، هنوز اختلاف بر سر نحوه تقسیم آب، باقی است. دلایل تداوم اختلافات بر سر بهره برداری از آب هیرمند، علی رغم وجود توافق نامه های رسمی، پرسش اصلی است. مجموعه ای از عوامل تاریخی، جغرافیایی و عناصر منطقه ای و بین المللی، عمدتا غیرارادی در تداوم مسئله دخیل است. روش پژوهش، آمیزه ای از پژوهش تاریخی، اسنادی و میدانی است.
چارچوبی برای درک سیاست خارجی پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
133 - 158
حوزه های تخصصی:
برخلاف نگرش سنتی به مقوله بحران، در رویکردهای فرانوگرا و پسافرانوگرا، بحران نه تنها مقوله ای تهدیدآمیز و مخاطره برانگیز تلقی نمی شود بلکه در مواردی به عنوان فرصت در جهت حل مشکلات سیاسی اقتصادی مورد بهره برداری قرار می گیرد. از این رو در پژوهش حاضر مناسبات دولت پاکستان از یک سو با دولت های هند، افغانستان، ایران و در سوی دیگر با شریک راهبردیش یعنی ایالات متحده، در چهارچوب بحران آفرینی تحلیل می شود. در واقع هدف از این پژوهش علاوه بر تشریح سیاست خارجی پاکستان، پاسخ به این پرسش اساسی است که «چگونه پاکستان بحران را همچون یک فرصت می نگرد و از راه بحران آفرینی منافعش را تامین می کند؟». نتایج پژوهش نشان می دهند که بحران مستمر در روابط با هند به عنوان فرصتی برای ارتش و سرویس امنیتی پاکستان، نفوذ بیشتر نظامیان در عرصه سیاست را به همراه داشته است. بحران در روابط کابل- اسلام آباد با هدف افزایش نفوذ در افغانستان و کم رنگ شدن بحران خط دیوراند است. بحران آفرینی پاکستان در مرزهای شرقی ایران نیز به منظور فشار بر تهران جهت کاهش سطح همکاری های تهران - دهلی نو به ویژه در حوزه افغانستان است. همچنین اسلام آباد با بحران سازی در منطقه توانسته علاوه بر جذب کمک های مالی واشینگتن، حضور امریکا را برای تامین منافع خود در منطقه حفظ کند.
رهیافت الگوی استقرار طرحهای FDI سرمایه گذاران افغانستانی در استان های کشور
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی الگوی استقرار طرحهای سرمایه گذاری مستقیم اتباع افغانستان در ایران است. بر این اساس طرحهای مصوب سرمایه گذاری خارجی اتباع کشور افغانستان که دارای مجوز از سازمان سرمایه گذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران با استفاده از شاخص های میزان سرمایه مصوب، سرمایه وارده و میزان تحقق، بررسی گردید. روش تحقیق، روش تحلیل محتوای کمی بود. این تحقیق بمنظور توصیف عینی و کیفی روابط موثر بر سرمایه گذاری افغانها در استانهای ایران و دلایل موثر بر آن پرداخته است. براساس یافته های این مقاله، از مجموع 606 طرح سرمایه گذاری خارجی در حدفاصل سالهای 1390 تا پایان سال 1396، 146 طرح مربوط به سرمایه گذاران افغان است که در 14 استان کشور به ثبت رسیده و تاکنون بیش از 55 درصد آن محقق شده است. فراوانی سکونت افغانها در استانهای کشور با تعداد طرحهای کسب وکار ایجادی توسط آنها در این استانها همپوشانی داشته و سرمایه وارده افغانها در مدت مزبور که بالغ بر 58 میلیون دلار بوده بصورت نقد (Cash) وارد کشور گردیده است که مغایرت مشهودی با آمار بین المللی خروج سرمایه از افغانستان دارد. همچنین طی بررسی ها مشخص شد سهولت کسب وکار استانها و همچنین تحریم های بین المللی در طی دوره اثری بر میزان سرمایه گذاری افغانها در ایران نداشته است.
بررسی نقش کریدور واخان افغانستان در طرح یک کمربند-یک راه چین
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
223 - 253
حوزه های تخصصی:
افغانستان به عنوان کشوری حائل میان آسیای مرکزی و آسیای جنوبی از مزیت های ترانزیتی موثر برای پیشبرد اهداف اقتصادی کشورهای پیرامونی اش برخوردار است. از میان این کشورها چین با توجه به توانمندی اقتصادی در سطح بین الملل(دومین قدرت اقتصادی جهان) درصدد نظارت و تجارت با آسیای جنوبی، غرب آسیا و اروپا از طریق طرح یک کمربند-یک راه، همینطور کنترل هند به عنوان رقیب منطقه ای خود است، از این رو کریدور واخان افغانستان با توجه به مجاورت سرزمینی و امنیت نسبی نسبت به قلمروهای پیرامونی چین در نواحی غربی اش، راه حل مطلوب برای اجرا و تثبیت استراتژی اقتصادی یک کمربند-یک راه در نظر گرفته می شود. این مقاله با طرح این پرسش که کریدور واخان در ملاحظات اقتصادی چین چگونه ایفای نقش می کند، با روش تحلیلی –توصیفی به این فرضیه می پردازد که چین با توجه به فضای امنیتی حاکم بر کشمیر پاکستان و ناامنی کشورهای آسیای مرکزی به دلیل تحرکات گروههای افراطی، گزینه کریدور واخان را علیرغم تحت تاثیر قرار گرفتن از عوامل و عناصر جغرافیایی بخصوص توپوگرافی خشن آن به منظور نزدیکی به خاور نزدیک بزرگ(کانون انرژی جهان) و اروپا همچنین آبهای آزاد در برنامه ریزی بلند مدت استراتژی اقتصادی خود قرار می دهد.
بررسی جایگاه مناطق قبیله ای فدرال پاکستان در تثبیت بحران امنیتی منطقه
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
225 - 247
حوزه های تخصصی:
مناطق قبیله ای فدرال پاکستان برای قدرتهای صنعتی فرامنطقه ای یک خلاء موثر امنیتی در مسیر مبادلات تجاری شرق به غرب جهان جهت نظارت بر عملکرد چین و روسیه و کشورهای جنوب شرق آسیا به عنوان غول های تجاری- صنعتی، همچنین کنترل بر ذخایر معدنی و مسیرهای ترانزیت انرژی، شناخته می شود. دراین مقاله با روش تحلیلی-توصیفی ضمن پاسخ به این پرسش که جایگاه مناطق قبیله ای فدرال پاکستان در گسترش بحران امنیتی در منطقه چگونه ارزیابی می شود به این نتیجه می رسیم که مناطق قبیله ای فدرال به دلیل خلاء های قانونی ناشی از عدم نظارت دولت مرکزی و تام الاختیار بودن روسای قبایل در فرایندهای حقوقی، بستر مساعد برای نگهداری، رشد، پرورش و آموزش گروههای رادیکالیسم اسلامی به عنوان بازوهای فوق العاده موثر قدرتهای صنعتی برای اجرای طرح های اقتصادی-امنیتی ایجاد کرده است، که این موضوع می تواند ناامنی و بی ثباتی بوجود آورد و بحران امنیتی در منطقه را گسترش دهد.