مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
غزالی
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
139 - 159
حوزه های تخصصی:
ارتباط بین عقل و دین از جمله مسائلی است که متفکران اسلامی از دیرباز با امعان نظر به آن پرداخته اند. جستار حاضر این موضوع را از منظر غزالی و شیخ مفید به عنوان دومتکلّم و متفکّر بزرگ اسلامی بررسی می کند. نتایج به دست آمده در نوشته های غزالی مبین آن است که وی معانی چهارگانه ای برای عقل ذکر کرده است که عبارتند از عقل نظری و عملی و عقل اکتسابی و غریزی. در نزد غزالی علوم دینی بر علوم عقلی برتری دارد و شرع را بر عقل مقدم می شمارد. و معتقد است که عقل در طلب معرفت ذات الهی ناتوان است. اما شیخ مفید، متکلمی عقل بنیاد است که از راه احتجاجات عقلی، به تبیین گزاره های کلامی و فقهی می پردازد و اندیشمندان را به سوی ایمان استدلالی فرا می خواند. در نظر او، عقل به عنوان منبعی در جهت دفاع از آموزه های وحیانی به حساب می آید. وی علاوه بر بهره مندی از عقل در مباحث کلامی، در مباحث نقلی نیز، مطابقت و مخالفت مفاد حدیث با عقل را ملاک صحّت و سقم حدیث می داند. از آنجا که مفید فهم حدیث را منوط به توجّه دقیق و عمیق عقلانی می داند، با اصحاب حدیث ، به عنوان جریانی ظاهرگرا به مخالفت پرداخته است.
بررسی کارکردهای فطرت در اندیشه ی غزالی، در مقایسه با آثار ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
107 - 125
حوزه های تخصصی:
غزالی در آثار مختلفش، ابراز می کند که هر انسانی بر فطرتی بی نشان (الفطره الاصلیه) متولد می شود اما این والدین هستند که انسان را از فطرت نخستینش به آئین خاصی سوق می دهند. او فطرت را در معانی مختلف و با رویکردهای متفاوت به کار می برد. در رویکرد انسان شناسی دینی، از نظر غزالی، اولاً نمی توان به سادگی پذیرفت که فطرت اصلی انسان که با آن متولد می شود دقیقاً مطابق با اسلام است و ثانیاً برای رسیدن به حقیقت، باید به فطرت اصلی توجه نمود. همچنین غزالی در محک النظر و احیاءالعلوم، با رویکرد منطقی نسبت به فطرت، آن را گاهی مترادف با عقل می داند و گاهی ابزاری شهودی برای فرایند استدلال های منطقی. در جستار حاضر بر آنیم تا به اهمیت مفهوم فطرت در اندیشه ی غزالی و تأثیرپذیری وی در این بحث، از ابن سینا توجه کنیم و نشان دهیم که غزالی، گاهی فطرت را در مباحث انسان شناسانه ی دینی مورد توجه قرار داده و گاهی در مباحث معرفت شناسانه و نیز در برخی از مبادی منطق. از این رو، غزالی و ابن سینا را در متن آثارشان مورد توجه قرار خواهیم داد، البته آثاری که در آنها از فطرت بیشتر سخن گفته اند، تا مقایسه ی دقیق تری میان آراء آن دو در خصوص فطرت داشته باشیم.
گفتمان های خدا – خلیفگی و خدا- پادشاهی در نصیحه الملوک امام محمد غزالی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۸۳
107 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی ها و نظام ارزشی گفتمان حکومتی پادشاهی و خلیفگی در کتاب نصیحه الملوک امام محمد غزالی است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که در گفتمان حکومتی پادشاهی، پادشاه فرّه را از ایزدان گرفته و موظف به اجرای عدالت و استیفای حقوق انسانی است؛ رعیت نیز تابع بی چون و چرای پادشاه اند. در گفتمان حکومتی خلیفگی نیز، خلیفه، سایه ی خدا روی زمین است و ماموریت اجرای احکام و حدود الهی و احسان به مردم را به عهده دارد؛ مردم نیز باید تابع محض خلفا و امرا باشند. در گفتمان پیشنهادی غزالی رابطه ی دو گفتمان، تعاملی است نه تقابلی؛ بدین معنا که ارزش ها و مفاهیم از اسلام و سیستم، و آداب و شیوه ی حکومت از گفتمان پادشاهی وام گرفته شده است. تئوریسین هایی مانند غزالی قدرت را از آسمان ها گرفته و به شاه یا خلیفه اعطا کرده اند؛ از سوی دیگر، با ایجاد باورِ برگزیده بودن این افراد، مردم را تابع محض خلیفه ساخته و از آن ها فرمان برهایی مطلق درست می کنند. در سراسر متن کتاب نصیحه الملوک نوع افعال برای پادشاهان پیشااسلامی، ماضی و مضارع اخباری با قطعیت زیاد است؛ اما فعل های مربوط به خلفا بیش تر التزامی است و اغلب از انشایی با دلالت امر غایب بهره می برد. هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی ها و نظام ارزشی گفتمان حکومتی پادشاهی و خلیفگی در کتاب نصیحه الملوک امام محمد غزالی است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که در گفتمان حکومتی پادشاهی، پادشاه فرّه را از ایزدان گرفته و موظف به اجرای عدالت و استیفای حقوق انسانی است؛ رعیت نیز تابع بی چون و چرای پادشاه اند. در گفتمان حکومتی خلیفگی نیز، خلیفه، سایه ی خدا روی زمین است و ماموریت اجرای احکام و حدود الهی و احسان به مردم را به عهده دارد؛ مردم نیز باید تابع محض خلفا و امرا باشند. در گفتمان پیشنهادی غزالی رابطه ی دو گفتمان، تعاملی است نه تقابلی؛ بدین معنا که ارزش ها و مفاهیم از اسلام و سیستم، و آداب و شیوه ی حکومت از گفتمان پادشاهی وام گرفته شده است. تئوریسین هایی مانند غزالی قدرت را از آسمان ها گرفته و به شاه یا خلیفه اعطا کرده اند؛ از سوی دیگر، با ایجاد باورِ برگزیده بودن این افراد، مردم را تابع محض خلیفه ساخته و از آن ها فرمان برهایی مطلق درست می کنند. در سراسر متن کتاب نصیحه الملوک نوع افعال برای پادشاهان پیشااسلامی، ماضی و مضارع اخباری با قطعیت زیاد است؛ اما فعل های مربوط به خلفا بیش تر التزامی است و اغلب از انشایی با دلالت امر غایب بهره می برد.
مقایسه ی سبک شناختی نامه های جامی و غزالی در بافت سیاسی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به مقایسه سبک شناختی نامه های جامی و غزالی در بافت سیاسی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی می پردازد. نامه های عرفا و علمای بزرگ ،منابع تاریخی ارزشمندی هستند که علاوه بر دارا بودن اطلاعات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی روزگار خود ، چگونگی مناسبات و ارتباط نویسندگان آن را با صاحبان قدرت و طبقات مختلف اجتماعی نشان می دهد.دراین تحقیق سعی بر آنست که با توجه به مدل سه بعدی نورمن فرکلاف ویژگی های سبکی نامه های جامی و غزالی در سه سطح توصیف ، تفسیر و تبیین مورد مقایسه قرار گیرد تا بتوان به این پرسش ها پاسخ داد که هر کدا م از چه گفتمان و راهبرد های زبانی برای برقراری ارتباط با افراد در بافت سیاسی بهره برده اند؟ چه نقاط مشترک و متفاوتی در ویژگی های زبانی و سبکی آن ها وجود دارد ؟ گفتمان موجود در نامه ها چه نقشی ایفا کرده اند ؟ یافته های تحقیق نشان می دهد گفتمان حاکم بر نامه های جامی ، عارفانه با محوریت عشق الهی و گفتمان حاکم بر نامه های غزالی زاهدانه با محوریت آخرت گرایی است. هر دو با بکار گیری گفتمان مورد نظر به حفظ اقتدار خود در مقابل حکومت پرداخته اند. در مفهوم روابط قدرت ،جامی از طریق همسویی با قدرت حاکم و غزالی با ایستادگی در برابر آن ،دستگاه حکومت را کنترل وآن ها را به اجرای عدالت و حمایت از مردم دعوت نموده اند.
اندیشه سیاسی غزالی بر اساس «المستظهری» و «الاقتصاد فی الاعتقاد»
منبع:
پژوهش در تاریخ سال اول زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱
52 - 70
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسی امام محمد غزالی تابع شرایط سیاسی و اجتماعی عصر خود بود. بر این مبنا آثاری از غزالی که در آن به گوشه های از اندیشه وی به چشم می آید، تا اندازه زیادی تابع این نظر است. وی در کتاب فضایح الباطنیه که عمدتاً حول محور ردیّه نگاشته شده و در فصولی نیز به بحث امامت و رهبری جامعه اسلامی نیز اشاره دارد که بیشتر نشان دهده دغدغه حاکم بر زمان نگارش اثر مذکور است. در کتاب دیگر ایشان، یعنی«الاقتصاد فی الاعتقاد» که تا حدودی از مباحث مناقشه انگیز دار الخلافه بغداد دور افتاده است با آزادی بیشتری در مورد رهبری بحث می کند. با این وجود ایشان در هر دو اثر بر وجوب امامت تأکید دارد و این وجوب یک امر مصلحتی و برای انتظام دین و دنیا است.
بررسی و نقد سیدجلال الدین آشتیانی به ایرادهای غزالی در باب علم خدا به جزئیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
205 - 227
حوزه های تخصصی:
مسئله علم خدا به امورجزئی، یکی از سه مسئله ای است که ابو حامد غزالی به زعم اینکه فلاسفه آن را انکار می کنند، در صدد تکفیرآنها بر آمده است. این مسئله به نحوعام - با صرف نظر از اینکه خدارا عالم به امور کلی ویا امور جزئی بدانیم- نزد متکلمان وحکمای اسلامی از اهمیت بسزائی بر خوردار است به طوری که بنا به گفته آشتیانی موضوعات مهمی از جمله: معاد، نبوّت وولایت متکی و مبتنی بر این مسئله اند. بنابراین ورود به این مسئله، فوق العاده به لحاظ دینی دارای اهمیت است و هر اندازه در باره آن بحث وتحقیق شود باز هم جای پژوهش های تازه باقی است که پژوهشگران عرصه فلسفه وکلام در باره آن گفتگو کنند. در این مقاله، تلاش شده است تا دید گاه غزالی در مسئله علم خدا به جزئیات وادعای وی مبنی بر اینکه حکما، علم خدا به جزئیات را انکار کرده اند مورد بررسی وتحقیق قرار گیرد. روش نویسندگان روش تحلیلی وتوصیفی است، و هدفشان از نوشتن این مقاله، تبیین نقد های سید جلال الدین آشتیانی نسبت به اشکال ها ودلائل غزالی است و در برخی از مواردی که آشتیانی متعرض نقد نشده است، با بهره گیری از نظرات حکمای اسلامی به ویژه ابن سینا به پاسخ ایراد های غزالی نسبت به فلاسفه پرداخته ایم. نویسندگان در بررسی های خود به این نتیجه رسیده اند که بر خلاف زعم غزالی، حکمای اسلامی به هیچ وجه منکر علم خدا به امور جزئی نیستند، بلکه آنها نیز همانند متکلمان، معتقدند خدا هم عالم به امور کلی است ونیز عالم به جزئیات است. با این تفاوت که می گویند علم خدا به جزئیات از طریق علل آنها تعلق می گیرد، یعنی علم خدا به جزئیات به نحوکلی و ثابت است و نه به طریق جزئی محسوس که متغیر است.
تأملی در اندیشه سیاسی غزالی با بهره گیری از الگوی روش شناسی اسپریگنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
551 - 570
حوزه های تخصصی:
امام محمد غزالی از بزرگ ترین متفکران جهان اسلام است. ویژگی بارز وی کثرت تألیفات در موضوع های مختلف است. او در بعضی اوقات در موضوع واحد، حرفِ مختلف زده است. چنین می نماید که ابوحامد شخصیت یکپارچه و منسجمی نداشته است و این یکپارچگی و وحدت نداشتن در آثار، قبل از همه بر می گردد به حوزه های متعددی که او در آن زمینه ها قلم فرسایی کرده است. این موضوع را می توان با بررسی رویدادهای زندگی وی و بحرانی توضیح داد که در زمانه او وجود داشت. این پژوهش به دنبال آن است تا با بهره گیری از الگوی روش شناسی توماس اسپریگنز، اندیشه سیاسی غزالی را با توجه به شرایط بحرانی ای که بر عصر وی حکمفرما بود بررسی کند. این الگو چهار مرحله دارد: 1. مشاهده بی نظمی؛ 2. مرحله تشخیص درد؛ 3. بازسازی آرمانی جامعه سیاسی؛ 4. ارائه راه حل. هدف در این نوشتار، بررسی ربط عمیق میان اندیشه و آثار غزالی با بحران زمانه وی است.
مختصات حکمت عملی درمنظومه اندیشه غزالی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال دوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۶ (پیاپی ۲۸)
111 - 140
حوزه های تخصصی:
حکمت عملی غزالی، براساس«علم دین» وی و مبتنی بر تفسیر خاص عرفانی او از شریعت، شکل می گیرد. غزالی با طرح افکنی این حکمت عملی می کوشد، انحطاط موجود در جامعه خویش را درمان کند و سازوکارهایی برای تعالی اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست مدینه بیابد. این نوشتار کوششی برای روشن کردن خطوط اصلی نگاه غزالی به حکمت عملی و شاخه های آن خواهد بود.
بررسی مدعای تاثر فیض کاشانی و محقق سبزواری از متصوفه اهل سنت در مسئله غنا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و دوم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۵)
143 - 166
حوزه های تخصصی:
فیض کاشانی و محقق سبزواری با طرح نه چندان صریح حلیت نفسی غنا در عصر گسترش تصوف شیعی به تأثر از صوفیان سنی و به ویژه ابوحامد غزالی به طلایه داری صوفیه عامی مذهب متهم شده اند. به باور مخالفان، طرح مسئله حلیت غنا ازسوی فیض و محقق، راهبردی زیرکانه در حجیت بخشی به وجد و سماع صوفیانه بوده است. باوجوداین، با تطبیق نظریات فیض کاشانی، محقق سبزواری و غزالی درمی یابیم که هدف نهایی غزالی از طرح مسئله حلیت نفسی غنا، صرفاً تصویب مناسک صوفیانه، ازجمله وجد و سماع بوده و برخلاف فقیهان شیعه چندان با محظوریت تعارضات روایی منابع عامه مواجه نبوده است؛ بنابراین، او در طرح این مسئله اساساً رویکردی درجه اول و موضوع محور اتخاذ نموده و ازاین رو، به شکل گسترده ای در پی جویی راهبردهای ایجابی اثبات حلیت غنا کوشیده است؛ در نقطه مقابل، فیض و محقق قرار دارند که مؤلفه هایی از نظریه غزالی را در رفع تعارض ها و مخصص های فراوان روایات شیعی به کار گرفته اند و به سبب ارائه همین رویکرد درجه دوم و مسئله محور از توجیه لوازم پذیرش حلیت نفسی غنا، که همان تصویب سماع صوفیانه باشد، امتناع نموده اند.
نظریه حدّ وسط از منظر غزالى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
95 - 120
حوزه های تخصصی:
نظریه اخلاقی غزالی تقریری از نظریه های فضیلت گرایی اخلاقی است که در واقع تلفیقی از سه رویکرد فلسفی، نقلی و عرفانی است که جنبه نقلی و عرفانی آن بسیار غلیظ تر از جنبه فلسفی آن است. وی از سویی تابع نظریه حد وسط ارسطویی است که فضیلت اخلاقی را حد وسط دو رذیلت افراط و تفریط می داند و از سوی دیگر، افزون بر عقل، شرع را نیز معیار تعیین فضیلت برمی شمارد و با استناد به آیات و روایات، فضایل اخلاقی را معین می کند. غزالی به طور کلی سعادت را کمال ویژه هر موجود تعریف می کند و سعادت انسان را در علم و معرفت به حقایق اشیا می داند. البته به نظر می رسد وی افزون بر علم و معرفت، چهار عامل: خیرات بیرونی، فضایل بدنی، فضایل اخلاقی و سعادت اخروی دیگر را نیز جزو سعادت انسان برمی شمارد که سه مورد نخست نقش مقدمی برای سعادت اخروی دارند و سعادت حقیقی و نهایی انسان در لقای خداوند است. غزالی نوآوری های متعددی در نظریه حد دارد که عبارتند از: افزودن قوه ای به نام قوه عدل به قوای سه گانه افلاطونی، ارائه تعریفی جدید از عقل عملی که وظیفه آن تنها تحریک بدن و تدبیر قوای شهوی و غضبی است، ارائه تعریفی جدید از فضیلت عدالت، افزودن معیار شرع بر معیار عقل به عنوان معیارهای تعیین حد وسط، ارائه استدلال نقلی در تأیید نظریه اعتدال، افزودن فضایل شرعی و صوفیانه به فهرست فضایل.
بررسی رابطه دین و اخلاق از منظر غزالی و هانس کونگ و تثبیت مبانی متافیزیکی آن براساس ایدئالیسم اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال یازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۲
171-188
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه امر الهی که غزالی بدان معتقد است، هر آنچه را که خداوند جایز می داند یا نهی می کند، به ترتیب درست و نادرست و هر آنچه را که خداوند بدان امر می نماید؛ واجب است. بنابراین ملاک درستی و نادرستی هر عمل را باید برحسب موازین شریعت سنجید. در مقابل، برخی متفکران غربی از استقلال و خودبسندگی اخلاق دفاع می کنند و ابتنای اخلاق به دین را نمی پذیرند. هانس کونگ به عنوان یکی از الهی دان های معاصر، با الهام از فلسفه اخلاق کانت، به همراه رویکردی نقادانه به آن، درصدد است که محورهای اخلاقی مشترک میان ادیان را بیابد و از این طریق امکان مفاهمه و همزیستی مسالمت آمیز میان ادیان را فراهم آورد. ازجمله نتایج این بحث می توان به عدم امکان اخلاق جهانی در نظریه غزالی اشاره کرد، زیرا او اخلاق را به دین تاریخی تحویل می برد و مجالی برای اصول عام اخلاق در نظر نمی گیرد. هانس کونگ نیز چون اخلاق را مستقل از دین می داند و برای اصول اخلاقی، منشأ آسمانی قائل نیست، فاقد یک بنیان متافیزیکی موثق، برای ایجاد رابطه نفس الامری میان اخلاق و دین است. ایدئالیسم اخلاقی «جوسایا» اندیشه مناسبی است تا اخلاق جهانی را برحسب رابطه متافیزیکی بین دین و اخلاق، در این دو اندیشمند، توجیه نماییم.
سنت اسلامی و حجیت تجربه ی دینی: بررسی تبیین غزالی از معرفت بخشی ذوق و مقایسه ی آن با دیدگاه آلستون درباب حجیت معرفتی تجربه ی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
65 - 78
حوزه های تخصصی:
استناد به تجربه ی دینی برای توجیه باور به خدا، و از آن مهم تر، کسب معرفت درباره ی خدا و صفات و افعال او، یکی از نظریه های مهمی است که در فلسفه ی تحلیلی دین، به نفع خداباوری و توجیه باور به وجود خدا عرضه شده است. ویلیام آلستون با اتکا به حجیت تجربه ی دینی و تأکید بر جنبه ی معرفتی آن، کوشید برای توجیه باور به خدا، مبنایی تعریف کند و با استناد به همانندی های تجربه ی دینی با تجربه ی حسی، حجیت این نوع تجربه را اثبات کند. برخلاف نظریه ی آلستون، ویلیام جیمز بر جنبه ی احساسی تجربه ی دینی تأکید می کند و به تأثیر عملی آن در بهبود زندگی صاحب تجربه توجه دارد. جیمز در تعریف خود از تجربه ی دینی، به نمونه هایی از سنت اسلامی نیز اشاره کرده و دراین باره مخصوصاً به آرای غزالی استناد کرده است. بعضی از محققان معاصر با رد نظر جیمز، برآن اند که اساساً در سنت اسلامی، تجربه ی دینی مصداق معینی ندارد و در آرای غزالی نیز نمی توان این نوع تجربه را یافت و به همین ترتیب، نظریه ی آلستون درباره ی تجربه ی دینی نیز در سنت اسلامی، به ویژه نزد غزالی، مصداقی ندارد. در مقاله ی حاضر، با بررسی آثار غزالی نشان می دهیم که آنچه غزالی با اصطلاح ذوق از آن یاد کرده، می تواند مصداق مشخصی از تجربه ی دینی و به خصوص جنبه ی معرفتی آن باشد و از این منظر، با طرح آلستون کاملاً هماهنگ شمرده شود.
چیستی علم دینی از منظر غزالی: بازخوانی یک مینیمالیسم اخباری- عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
117 - 130
حوزه های تخصصی:
غزالی پیش و بیش از هر اندیشمند دیگری در تاریخ تفکر اسلامی، به مقوله ی علوم دینی و تعیین حدود و ثغور آن همت گماشته است؛ تلاش های پیگیر او در این زمینه، برخاسته از خطری بود که پیشِ روی علوم ناب اسلامی احساس می کرد؛ این وضعیت مهم ترین انگیزه ی آغاز پروژه ی عام «احیاء علوم دین» بود که طیف وسیعی از تلاش های غزالی، از مبارزه ی فکری با جریان های ضددین و بدعت گذار تا تعریف علم دینی و بیان اقسام آن را شامل می شد؛ این تلاش ها هم زمان به معنای تغییر در پارادایم و گفتمان اندیشه ی اسلامیان پیرامون علم دینی نیز بود؛ به نحوی که می توان ظهور غزالی را مبدئی برای دوره ای نوآیین از علم شناسی اسلامی قلمداد کرد؛ این دوره که به طور مشخص در برابر جریان عقل گرایانه و فلسفی قرار می گرفت، با رویکردی شریعتمدارانه – صوفیانه، نگاهی مینیمالیستی را تبلیغ می کرد که برای توسعه ی علوم مشخصی که در عداد علوم دینی قرار نمی گرفتند، حد مشخصی می گذاشت. به این ترتیب، در این بافتار فقط علمی مجوز و امکان ترویج و توسعه را می یافت که در دنباله ی مسیر «سلف صالح» قرار می گرفت و فرد و جامعه را در مسیر آبادانی آخرت قرار می داد.
آموزه های تعلیمی طب القلوب و کیمیای سعادت بر اساس روی کرد بینامتنیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
25 - 47
حوزه های تخصصی:
تحلیل با رویکرد «بینامتنیت» ارتباط یک متن با سایر متون را بررسی می کند. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه تعالیم اخلاقی کیمیای سعادت و طب القلوب است. اخلاق، بخش مهمی از ادب تعلیمی را در ادبیات فارسی به خود اختصاص داده است. به گونه ای که در زبان فارسی آثاری همچون کیمیای سعادت و طب القلوب، با موضوع ادب تعلیمی و سرشار از آموزه های اخلاقی به وجود آمده اند. در بررسی پاره ای از فضایل و رذایل اخلاقی این دو کتاب، درمی یابیم تعالیم اخلاقی در این دو اثر به خوبی نمایان و چشمگیر است. غزالی و نقشبندی در آثار خود به صراحت پیام های اخلاقی خود را به نوع بشر عرضه می کنند. انسان عصر حاضر، به عامل کنترل کننده و بازدارنده از سقوط در منجلاب فساد، بیشتر از روزگاران گذشته نیازمند است. درنتیجه نیاز جهان معاصر به اخلاقیات، برای برون رفت از فسادهای اخلاقی موجود، حیاتی است. بر این اساس با شناخت فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی از نگاه این دو نویسنده، می توان به جهان بینی آن ها پی برد و با تعمّق در اندیشه هایشان، درراه معرفت اخلاقیات و نیز معرفی پیام های اخلاقی آن ها در راستای اِعمال آن ها در زندگی فردی و اجتماعی برای نجات نوع بشر از تباهی و فسادهای دنیای کنونی، گام برداشت، نگارنده با رهیافتی توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از روش کتابخانه ای موضوع حاضر را در قالب مقاله ای علمی -پژوهشی بررسی و تحلیل کرده است.
بررسی مقایسه ای ویژگی های پادشاه آرمانی در اندیشه سیاسی نیکولو ماکیاولی و محمد غزالی
منبع:
پارسه پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
73-91
حوزه های تخصصی:
پادشاه آرمانی در غالب مکاتب فکری موردتوجه بوده است؛ویژگی های متعدد، مختلف و گاه به شدت متعارضی برای پادشاه آرمانی از سوی متفکران و اندیشمندان مختلف ارائه شده است. نیکولو ماکیاولی اندیشمند عصر روشنگری ایتالیا متأثر از افکار اومانیستی، سکولاریسم و دسپوتیسم و امام محمد غزالی متفکر ایرانی قرون اولیه اسلامی متأثر از اندیشه های ایران باستان و اهل تسنن، این موضوع را به طور جدی مورد توجه قرار داده اند و با این که به دو بستر و مکتب متفاوت تعلق دارند اما هردو در نهایت به تأیید استبداد پرداخته اند. با توجه به اهمیت اندیشه های این دو متفکر و تأثیرگذاری جدی اندیشه های آنان بر متفکران پس از خود و نیز از آن جا که در زمینه ویژگی های پادشاه آرمانی در میان متفکری مسلمان و اندیشمندی رنسانسی تاکنون پژوهشی با رویکرد مقایسه ای صورت نگرفته است، انجام چنین تحقیقی ضرورت دارد؛ و اما با توجه به تفاوت فضای گفتمانی حاکم، زمانی و اندیشه ای دو متفکر مذکور و به دست آمدن نتایج یکسان از اندیشه های آن دو سبب اهمیت این موضوع شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد هر دو اندیشمند در خصوص ویژگی های پادشاه آرمانی نقاط مشترکی دارند. هدف هر دو از پرداختن به سیاست حفظ و افزون نمودن قدرت سلاطین و شهریاران است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای صورت گرفته است.
آموزه های تعلیمی طب القلوب و کیمیای سعادت بر اساس روی کرد بینامتنیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
25 - 47
حوزه های تخصصی:
تحلیل با رویکرد «بینامتنیت» ارتباط یک متن با سایر متون را بررسی می کند. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه تعالیم اخلاقی کیمیای سعادت و طب القلوب است. اخلاق، بخش مهمی از ادب تعلیمی را در ادبیات فارسی به خود اختصاص داده است. به گونه ای که در زبان فارسی آثاری همچون کیمیای سعادت و طب القلوب، با موضوع ادب تعلیمی و سرشار از آموزه های اخلاقی به وجود آمده اند. در بررسی پاره ای از فضایل و رذایل اخلاقی این دو کتاب، درمی یابیم تعالیم اخلاقی در این دو اثر به خوبی نمایان و چشمگیر است. غزالی و نقشبندی در آثار خود به صراحت پیام های اخلاقی خود را به نوع بشر عرضه می کنند. انسان عصر حاضر، به عامل کنترل کننده و بازدارنده از سقوط در منجلاب فساد، بیشتر از روزگاران گذشته نیازمند است. درنتیجه نیاز جهان معاصر به اخلاقیات، برای برون رفت از فسادهای اخلاقی موجود، حیاتی است. بر این اساس با شناخت فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی از نگاه این دو نویسنده، می توان به جهان بینی آن ها پی برد و با تعمّق در اندیشه هایشان، درراه معرفت اخلاقیات و نیز معرفی پیام های اخلاقی آن ها در راستای اِعمال آن ها در زندگی فردی و اجتماعی برای نجات نوع بشر از تباهی و فسادهای دنیای کنونی، گام برداشت، نگارنده با رهیافتی توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از روش کتابخانه ای موضوع حاضر را در قالب مقاله ای علمی -پژوهشی بررسی و تحلیل کرده است.
سیر انفسی از منظر غزالی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان به ویژه گروه اندیشمندان همواره در پی یافتن مسیر سعادت و کشف حقیقت خود هستندو راههایی را برای رسیدن به آن از درون و برون نفس می بینند و استواری و قطعیت آنها را با یکدیگر می سنجند.سیرمعرفتی مبتنی بر ادراکات نفسانی به سوی حق متعال سیر انفسی است.غزالی معرفت نفس را کلید معرفت و شناخت خداوند می داند و شناخت ملائکه و آخرت و همه معارف را از این طریق میسر می داند.او نحوه شناخت در انسان را در مراتب ادراکی از ادراکات حسی،خیالی ، عقلی و مقام فوق آن به نام نبوت دانسته و اینکه انسان رابا عبور از اشتغالات دنیایی قادر به عالم عقلی نقش یافته به جمیع معقولات شدن می داند. او ادراک حقیقت الحقایق و عشق الهی را سعادت انسان معرفی می کند.ملاصدرا معرفت نفس را فصل الخطاب و همه مراتب ادراکی را نفسانی و مجرد می داند بطوریکه در هر مرحله از قوه به فعل می رسند تا با رفع کدورتهای حاصل از اشتغالات نفسانی با عقل فعال که کمال ویژه انسان است متحد گردد و به درجه ای برسد که موجودات اجزای ذاتش شوند ونیرویش در همه آنها ساری و وجودش غایت همه مخلوقات و به مقام قرب الهی برسد.بر اساس سیر انفسی منازل اخروی، حکایتی از مقامات نفسانی انسان در سیر عروجی او به سوی حق تعالی است.
بررسی تطبیقی نگرش و رفتار نخبگان و عالمان دینی مشرق و مغرب اسلامی درباره جنگ های صلیبی بررسی دیدگاه های غزالی، سلّمی، ابن عساکر در شرق، ابوبکر ابن العربی و محیی الدین عربی در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال اول پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳
131-152
حوزه های تخصصی:
با بررسی اندیشه سیاسی عالمان و نخبگان مسلمانی که در روزگار جنگ صلیبی می زیستند، به انفعال شماری از آنان در برابر پدیده مهم و فراگیر حمله صلیبی می توان پی برد. اینان به رغم جایگاه اجتماعی و دینی شان، ضرورت وحدت ملی اسلامی را در رویارویی با اشغال گران صلیبی نادیده گرفتند و بیش تر به مسائل داخلی و درون دینی جامعه اسلامی پرداختند و چنانچه کسانی درباره این اشغال و تجاوز واکنشی نشان داده و امیران و رعایا را به رویارویی با آنان برانگیخته باشند، با رویکرد شریعت محور و بر پایه فقه و اخلاق و با طرح بحث «جهاد» این موضوع را دنبال کرده اند. رویکرد عالمان و نخبگان حوزه شرق اسلامی در این باره، با رویکرد نخبگان مغرب اسلامی (شمال افریقا و اندلس) متفاوت بوده است؛ عالمان مغرب که اشغال و ایستادگی مسیحیان را در برابر مسلمانان زودتر و بیش تر از مشرقیان دیده بودند، با رویکردی فعالانه به جنگ های صلیبی و اشغال شرق مدیترانه سرزمین شام پرداختند.
مسئله امامت از دیدگاه غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی
حوزه های تخصصی:
غزّالی وجود امام را به ادله شرعی و اجماع امت، ضروری و برای قوام دین و دنیا مفید میداند؛ اما عصمت را برای امام شرط نمیداند. او معتقد است تنها در امور کشورداری وتجهیز سپاه و... به امام نیاز است؛ و از آنجا که برای انجام این قبیل کارها به علم الهی و لدنّی نیازی نیست، از اینرو، به عصمت نیازی نیست. او مانند دیگر پیروان اهل سنّت، تعیین امام را به انتخاب مردم میداند و هرگونه ادعای نصی از سوی شیعه را بیربط به مسئله امامت و غیرمتواتر معرفی میکند. از نظر او اگر این اخبار، متواتر بودند، هرگز در آنها شک نمیشد، در حالیکه در مورد این اخبار شک وجود دارد. بنابراین احادیثی چون حدیث غدیر و منزلت صرفاً بیانگر احترام و دوستی میان پیامبر(ص) و علی(ع) است و دلیلی بر امامت علی(ع) محسوب نمیشود. خواجه نصیرالدین طوسی در برابر این دیدگاه موضع گرفته ووجود امام را نه به ادله شرعی، بلکه به دلیل عقلی و با استناد به «قاعده لطف» بر خداوند واجب میداند. وی همچنین با ارائه ادله عقلی متعدد، عصمت را نیز برای امام ضروری میداند و عقیده دارد که درصورت معصوم نبودن امام، تسلسل لازم آمده و دیگر نمیتوان به تکالیف شرع اطمینان کرد. درضمن، در صورت انجام افعال قبیح از وی، نهی او از آن عمل، واجب میشود و در این صورت، غرض از نصب امام نقض شده،مقام امام از سایر مردم پایینتر میآید؛ در حالیکه امام باید افضل از همه باشد. خواجه، پس از اثبات عصمت برای امام، میگوید عصمت خصیصه ناآشکاری است که کسی جز پروردگار به آن علم ندارد. لذا نصب امام باید از سوی خدا و رسولش صورت گیرد و این یعنی نص؛ و همچنین با توجه به شیوه رسول خدا(ص) بعید است که ایشان در خصوص چنین امر خطیری سکوت کرده باشد. در مجموع، ادلّه خواجه نسبت به دلایل ادعایی غزّالی از وجاهت و قوت بهتری برخوردار است.
مواضع پارادوکسیکال غزالی در مواجهه با فلاسفه، اباحه گرایان، متصوفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۴
45 - 66
حوزه های تخصصی:
ابوحامدمحمد غزالی ازجمله اندیشمندانی است که در طول زندگی پُرفرازونشیب خود به مواجهه ی فکری با اندیشه های گوناگون پرداخته و برای آنچه صلاح دین و دنیای مسلمانان می پنداشت، آرا و عملکرد پیشینیان و معاصران را به چالش کشیده است. او در جای جای آثارش، درخصوص چگونگی مواجهه با دیدگا ه های مقبول و مطرود، ملاک و معیارهای علمی یا اخلاقی را مطرح کرده و گروه های مختلف را به پیروی از آن دعوت کرده است. مقاله ی حاضر در صدد آزمودن پایبندی خود غزالی به ملاک های یادشده است و این امررا با بررسی مواضع وی در برخورد با فیلسوفان و اباحه گرایان مسلمان )صوفی نمایان( دریک سو و متصوفه درسوی دیگر، به انجام می رساند. این مقاله که با روش تحقیق کتابخانه ای انجام می شود، تلاش دارد تحلیل خود را با مقابل نهادن عین متون و آثار غزالی و استفاده ی حداقلی از آثار دیگران ارائه کند و به تعبیری، غزالی را با ترازوی خود غزالی بسنجد. مقایسه ی دیدگاه غزالی و نحوه ی برخوردش با آراء و افعال سه دسته ی یادشده نشان می دهد که معیارهای پسندیده ای همچون آزاداندیشی، حفظ بی طرفی، محافظت بر دماء مسلمین و دوری از جانب داری گروه گرایانه، در موضع گیری های وی به نحوی دوگانه مطرح بوده و در آثارش انعکاس یافته است.