مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
غزالی
حوزههای تخصصی:
مهم ترین موضوع در دو اثر اصلی برجای مانده از امام محمد غزالی یعنی کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین، اخلاق است. او در آن دسته از مباحث اخلاقی که بین شرع و عقل اختلاف است، جانب شرع را میگیرد و در عین حال محاسن اخلاقی و تهذیب اخلاق را امری اکتسابی و تربیتی میداند و معتقد به دگرگونی اخلاق است. مقاله در صدد تبیین این موضوعات است که اولاً از نظر غزالی جایگاه اخلاق در تقسیم بندی علوم کجاست؟ و ثانیاً چگونه در تفکر او، اصول اخلاقی و شرعی کاملاً منطبق اند و در عین حال تهذیب اخلاق بر پایه عرفان، رکن اصلی کمال اخلاقی است؟
خطئه و تصویب از نظر غزالی و اصولیین امامی
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که در علم اصول فقه شیعی به نحو تطبیقی ومقایسه ای مورد بحث قرار گرفته مبحث "" تخطئه وتصویب"" است .فقهای شیعی امامی دراین مسأله با مکاتب اهل سنت به گفتگو نشسته وبه گونه ای موضع گیری کرده اند که از مختصات ومنفردات طرفین شده است. اشعریان ودسته قلیلی از معتزله می گفتند خدواند در عالم واقع حکمی ندارد بلکه حکم خدا همان است که آراء صاحب نظران بر آن مستقر می گردد. بنابراین هیچ گاه مجتهدان خطا نمی کنند .این نظریه را تصویب و پیروان آن را ""مصوِّبه"" می نامند. صاحبان نظریه مقابل می گویند خداوند احکامی در واقع دارد و مجتهدان ممکن است به آنها برسند وممکن است خطا کنند، پیروان این نظریه را ""مخطِّئه"" می گویند.
غزالی از نامداران مکتب اشعری وطرفدار سرسخت نظریه تصویب است. علی الظاهر قدمت این نزاع به قرون اولیه تاریخ تکوین فقه نمی رسد وبیشتر ناشی از گرم شدن بازار نظریه پردازان کلامی است، وبه طور کلی بیش ازآنکه موضوع از مباحث فقهی باشد، بعدکلامی دارد. اصولأ مدعا چه بوده است؟ و ریشه های نزاع چیست؟ و بالاخره دغدغه خاطر گروه های دنبال کننده مسأله چه می تواند باشد؟
کاربردهای سه گانه عقل در نظر غزالی
حوزههای تخصصی:
ناسازگاری سخنان غزالی درباره موضوعات گوناگون از جمله در باب تعریف عقل و شأن و کارآیی آن در رساندن انسان به معرفت، کار پژوهش در آثار او را دشوار می سازد.
او گاهی عقل را تنها به حیث استدلالیاش محدود میکند وگاه آن را به عرصه ایمان وارد می کند. گاه اعتمادش به عقل بسیار ضعیف یا محدود میشود و گاه گویی در همه عرصه ها بدان حضوری قابل توجه میبخشد.
تلاش برای یافتن نگاهی که غزالی بدین منبع معرفت دارد و سر و سامان دادن بدان در کار پژوهش نظام مند در آثار او، تأثیری جدی دارد. به نظر می رسد که میتوان استفاده غزالی را از ""عقل"" در سه حیث کلی اشاره به نفس انسانی، مرتبه استدلالی نفس، و کلِ مرتبه انسانی در معرفت مورد توجه قرار داد. جستجوی این سه حیث کلی در آثار غزالی و کمک به روشن ساختن رأی او در این باب، کاری است که در این گفتار بدان پرداخته می شود.
غزالی و فلسفه اسلامی
حوزههای تخصصی:
ظاهراً جایگاه غزالی در تاریخ فلسفه اسلامی معلوم است. بسیاری کسان، گمان می-کنند که او با فلسفه مخالفت کرده و آن را از سیر و پیشرفت باز داشته است. در اینکه کتاب تهافت الفلاسفة، متضمن مطالب کلامی ضد فلسفه و احکام فقهی مشعر بر انتساب آراء فلاسفه به کفر و بدعت است، تردید نمی توان کرد. ولی قبل از غزالی هم، فقیهان بسیاری منطق و فلسفه را زندقه دانسته بودند و اگر تکفیر و تحریم فلاسفه و فلسفه، راه را می بست؛ می بایست راه فارابی و ابن سینا با زندقه دانستن منطق و ادّعای کفایت نحو به جای آن بسته شده باشد.
دو گونه استدلال غزالی در ردّ ضرورت علیت
حوزههای تخصصی:
برای دفاع از معجزه ها و فرق عادت ها، معاد جسمانی و حدوث عالم غزالی دو روش بهکار میبرد: یکی نفیرابطه ضروری میان علت و معلول و دیگری حفظ زنجیره علّی با تعبیر ضرورت به صدق در جهان های ممکن.
دو ردّیه بر فلسفه
حوزههای تخصصی:
دو ردّیه که یکی مبتنی بر کلام اشعری و دیگری مبتنی بر کلام معتزلی است، در فاصله کوتاهی از یکدیگر در قرن ششم نگاشته شده اند و با رویکردهای مختلفی به نقد آراء فلاسفه در حوزه مسائل فلسفی مرتبط با معتقدات دینی، پرداخته اند. این دو ردّیه هم به جهت انگیزه نویسندگان آنها و هم به لحاظ روش نقد مسائل فلسفی و هم به لحاظ محتوا و مضمون و هم به جهت میزان تأثیرگذاری، با یکدیگر تفاوت های عمده ای دارند. نگارنده در این مقاله دو اثر مزبور را در محورهای چهارگانه فوق با یکدیگر مقایسه کرده است.
احیاء علوم الدّین غزالی و ضرورت احیاء آن در روزگار ما
حوزههای تخصصی:
احیاء علوم الدّین مهم ترین کتاب غزالی است که در قرن پنجم هجری نوشته شده است. در این کتاب، غزالی به عنوان یک مجدّد دینی، به دنبال احیای علم دین است و به سبک اصحاب هرمنوتیک، یادآور معنای اوّلیهٴ الفاظ مهم دینی میشود که در زمانه ٴ او تحریف شده یا به معانی خاصی تخصیص یافته اند. در تاریخ تفکر اسلامی، عنوان این کتاب، مبدّل به یک سرمشق و یک طرح (project) دینی شده و هر بار که متفکران بزرگ اسلامی، از مولوی تا ملاصدرا، به دنبال احیای علوم دین برآمده اند، به این کتاب نظر داشته اند. در روزگار ما که تجدید و احیای علم حقیقی دین، بیش از هر زمان دیگر ضروری شده است، با توجه به برخی ادعاهای کاذب موجود برای احیای دین، توجه به احیای علم دین غزالی بیش از هر زمان دیگر ضروری است.
متافیزیک و معرفت شناسی علیّت در آثار غزالی A Ghazalian Predicament: Epistemology and Metaphysics of Causation in the Works of Ghazali
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی نظر غزالی در مورد علیّت میپردازم. ابتدا نگاهی به کتاب التّهافت میاندازم و خلاصه ای از انتقادات غزالی را بر علیّت ارسطویی ذکر میکنم. پس از آن با مراجعه به دیگر آثار غرالی ریشه های تمایز علیّت عاملی و علیّت وقایع را جستجو میکنم و علاوه بر آن، آرای دیگر غزالی را مورد بررسی قرار میدهم که چندان با موضع اشعریای که به او نسبت میدهند سازگار نیست. برای رفع ناسازگاری موضع غزالی، راه حل او را مبنی بر این که جهان ما به عنوان بهترین جهان ممکنی است که میتوانسته است خلق شود؛ تا اندازه ای بسط و شرح میدهم.
تاویل عقلی دین از دیدگاه علامه طباطبایی و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه علامه طباطبایی در باب تاویل بر آیات قرآن استوار است. به عقیده وی تاویل از سنخ مفاهیم نیست، بلکه از امور عینی است. منظور وی از عینیت، عینیت مصداقی نیست، بلکه مراد وی، خارج از ذهن بودن است. به اعتقاد وی همه، آیات قرآن اعم از متشابه و محکم تاویل دارد. در دیدگاه غزالی تاویل دو جنبه دارد: جنبه ای که به معنای اصولی آن؛ یعنی، عبور از معنای ظاهری قرآن به شرط وجود قرینه مرتبط است و دیگری تاویلی که همانند تعبیر رویاست. نقش اصل موازنه در تبیین تاویل کشفی بسیار برجسته است. به عقیده وی، تاویل اولا و بالذات از سنخ مفاهیم است و بالعرض به مسمی نظر دارد.
مطالعه تطبیقی دو نظام اخلاقی رازی و غزالی در عُجب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عُجب به منزله یک رذیلت در رفتار ارتباطی درون شخصی در غالب آثار اخلاقی مورد بحث قرار میگیرد. رازی بر مبنای طب انگاری اخلاق و با رهیافت سلامت محور به تحلیل این نفس میپردازد. غزالی با نظام اخلاق تلفیقی، عُجب را بر مبنای دیدگاه کلامی خود تحلیل میکند. غزالی مفهوم سازی دینی از عُجب ارائه میکند. علاوه بر مفهوم سازی عُجب، تحلیل منشأ آن، شیوه پیشگیری و درمان و نیز روش شناسی رازی و غزالی در مواجهه با عُجب مسائل این مقاله است. رازی عُجب را حاصل حب نفس و مداخله آن در پردازش اطلاعات عقل سنجشگر میداند که ارزیابی فرد را از رفتارش وهم آلود میسازد؛ ولی غزالی عُجب را ناشی از جهل به انتساب نعمت ها به خدا میداند. بر این اساس شیوه پیشگیری و درمان عُجب در این دو دیدگاه اخلاقی متمایز میشود.
بررسی تطبیقی ویژگی ها و روابط معلم و شاگرد از دیدگاه امام محمد غزالی و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت صاحب نظران فرهنگی و دینی بر آموزش و پرورش یک جامعه، هدف از انجام این تحقیق شناسایی تفاوت و تشابه ویژگی های معلم و شاگرد و روابط بین آن ها از دیدگاه امام محمد غزالی و توماس آکویناس است تا میزان تناسب این راهبرد ترببیتی با چارچوب فرهنگی ایران مشخص شود. برای انجام این تحقیق از روش تطبیقی- تحلیلی استفاده شده است. به این صورت که، مطالب مرتبط با سوالهای پژوهش از منابع موجود استخراج و سپس به بررسی تطبیقی این دو دیدگاه پرداخته شد و وجوه تفاوت و تشابه دیدگاه ها بیان گردید. نتایج پژوهش مبین آن است که این دو متفکر دارای وجوه تفاوت و تشابهی در زمینه ویژگی های معلم و شاگرد و روابط بین آن ها می باشند که البته وجوه تشابه آن ها بیش از جنبه های افتراق بوده است. هر دو متفکر در خصوص ویژگی های معلم، شاگرد و رابطه معلم و شاگرد دارای نقطه نظرات مشترک زیادی می باشند، از جمله این که از نظر هر دو خداوند معلم واقعی انسآن هاست. همچنین هر دو عقیده دارند که کار معلم پاکسازی، راهنمایی و هدایت شاگردان بوده و وظیفه دارد که شاگرد را در جهت رسیدن به کمال، سعادت، خوشبختی و اطاعت از فرمان خداوند یاری نماید. البته این متفکران مذهبی، در خصوص مواردی چون اولویت یادگیری علوم مختلف، یادگیری علوم اختیاری و اجباری، نحوه آموزش و فرایند آموزش با یکدیگر اختلافاتی دارند.
امکان تغییر خلق از دیدگاه غزالی و دوانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آموزه های اخلاقی همواره بخش زیادی از کتب دینی و آسمانی را در بر دارد. توجه و اهتمام ویژه به تهذیب اخلاق و ارزش های والای انسانی در متون، بیانگر اهمیت و جایگاه والای اخلاق در ادیان است. از این رو، حکیمان نیز همواره انسان را به تهذیب اخلاق، پیش از فراگیری سایر علوم، ارشاد و راهنمایی کرده اند؛ اما از سویی، تحقق این امر و بهره مندی از نتایج مترتب بر آن و به عبارتی تحصیل سعادت و وصول به آن که موضوع حقیقی علم اخلاق است، مشروط به «امکان تغییرخلق آدمی» است. بدین معنا که اگر انسان قادر بر تغییر خلق خود نباشد و یا آنکه اساساً بنا به دلایلی اخلاق آدمی تغییرناپذیر باشد، آموزه های اخلاقی و توجه دادن به آنها و در اصل علم اخلاق، بینتیجه خواهد بود.
بر این اساس، اغلب فیلسوفان مسلمان که به مباحث اخلاقی نیز پرداخته اند، پس از بیان شرافت علم اخلاق بر سایر علوم و ذکر فایده های آن، بحث امکان تغییر خلق را مطرح کرده اند. از این میان، غزالی و جلال الدین دوانی با ذکر دلایل نقلی و عقلی، به طرح این مسئله و قول ها و شبهات مختلف پیرامون آن پرداخته اند.
در این مقاله، پس از تبیین دیدگاه این دو فیلسوف دربارة تغییرپذیری اخلاق آدمی، دلایل و شواهد هر یک از آنان بر موضوع مذکور طرح، و نقد و بررسی خواهد شد.
تأملی در فضایل اصلی چهارگانه با تأکید بر دیدگاه غزالی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق فلسفی در جهان اسلام به شدت متأثر از اندیشه های یونانی است، اما متفکران مسلمان، با اندیشه ورزی و تأمّل، این نوع نگرش اخلاقی را توسعه داده و بر غنای آن افزوده اند. غزالی در دوره اول اندیشه خود، با تألیف کتاب «میزان العمل» در چارچوب اخلاق فلسفی، در پیشبرد این نگرش مؤثر بوده است. وی با پذیرش علم النفس افلاطونی ـ تقسیم قوای نفس آدمی به ناطقه، غضبیه و شهویه – و فضایل چهارگانة او، در تنقیح و تبیین فضایل و رذایل اخلاقی کوشید. از نظر وی مراد از حکمت، حکمت عملی است، این رأی او خلاف اندیشه های ابن مسکویه و مولی مهدی نراقی است. همچنین وی بر این باور است که فضیلت عدالت، اساساً دو طرف افراط و تفریط نداشته و تنها رذیلتِ مقابلِ آن «جور» است. از دیگر باورهای وی، آن است که تحت فضیلت عدالت هیچ فضیلتِ فرعیای جای نمیگیرد. این رأی او همچنان که جلال الدین دوانی در خصوص ابن سینا تعلیل کرده است، ناشی از این است که وی عدالت را مجموع فضایل سه گانه دانسته و مستقل نمیداند.
مقایسه تطبیقی نظرات غزالی و کانت در شناخت مابعدالطبیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین نظرات غزالی و کانت در شناخت مابعدالطبیعه اشتراکات و اختلافاتی وجود دارد. غزالی هفت قرن پیش از کانت در نقد فلسفه کتاب نوشت. هر دو در فکر احیای دین بوده اند؛ اما غزالی در اندیشه احیای جامعیت و کمال غیرسکولاریستی اسلام، و کانت در فکر اندیشه سکولاریستی و اومانیستی و خردگرایی پروتستان بود.
از جمله نقدهای وارده به نظر غزالی این است که بین نظرات او انسجام چندانی وجود ندارد. از یکسو، به تکفیر کسانی پرداخت که در آثارش عین دلایل و براهین فلسفی آنها را در مسائل مابعدالطبیعه آورده است و از سوی دیگر، آنچه که در جمع میان استدلال برهانی و مشاهده باطنی آورده، در مقایسه با اسلوب استوار ملّاصدرا خام و ناپخته است. به علاوه، مسائلی را که وی در اندیشه و آثار حکما باطل دانسته، در واقع، باطل نبوده و صرفا برای جانبداری از آموزه های اشعریت و تصوف رد شده است.
وی نتوانست شکاف نومن و فنومن را با مبانی خود توجیه کند. قانون اخلاق عملی او متأثر از مذهب پروتستان و مستقل از دین و انتزاعی و خیال پردازانه است. اخلاق بدون دین، که از سوی او تجویز شده، ناقص و معیوب است. این استدلال او باطل است که تصور تکلیف بدون تصور خدا در انسان ها وجود دارد. نقدهای او بر ادلّه عقلی اثبات مسائل مابعدالطبیعه نیز جانبدارانه و غیرمنطقی است. این مقاله با روش اسنادی به بررسی موضوع مزبور میپردازد.
صدرالمتألهین و نظریه روح معنا در تفسیر مفردات متشابه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دربارة واژه های متشابه قرآن، چهار دیدگاه اصلی وجود دارد: دیدگاه اهل ظاهر، نظریة اشتراک لفظی، نظریة حقیقت و مجاز و نظریة روح معنا. طبق نظریة روح معنا، الفاظ بر ارواح معانی وضع شده اند و خصوصیات مصادیق در معنای آنها در نظر گرفته نشده است. از اینرو کاربرد آنها میتواند در مصادیق معقول نیز حقیقی باشد. بنابرین الفاظ متشابهی که در قرآن بکار رفته اند در مصادیق مجرد و معقول بنحو حقیقی و نه مجازاً استعمال شده اند.
این دیدگاه که نخستین بار غزالی آنرا طرح کرده است در آثار بزرگان فرهنگ اسلامی تا روزگار ما پیوسته مطرح بوده است و بویژه بزرگانی چون فیض کاشانی، حکیم سبزواری، علامه طباطبایی(ره) و امام خمینی(ره) از آن سخن گفته اند. از آنجا که ملاصدرا در تبیین و ترویج این نظریه نقشی بیبدیل داشته است در این پژوهش، بطور خاص تبیین او از این نظریه بررسی میشود .
تأملاتی پیرامون دلایل مخالفت غزالی با فلسفه یا فلاسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیرامون مخالفت غزالی با فلسفه یا فلاسفه، هم از طرف خود غزالی و موافقانش و هم از طرف مخالفان او، انگیزه های مختلفی بیان شده است.
غزالی و موافقان او، آنگونه وانمود میکنند که او صرفاً با انگیزة دینی و شرعی و برای رضای حق، به مخالفت و در نهایت تکفیر فلاسفه اقدام کرده است؛ هر چند برخی مخالفان بر این انگیزه صحه گذاشته اند، لیکن مورد وفاق همه نیست و مخالفان معتقدند: اولاً، دین با فلسفه ـ بمعنای متعارف بین مسلمین ـ سر ناسازگاری ندارد که غزالی برای دفاع از دین، فلاسفه را تکفیر کند. ثانیاً، این انگیزه تنها انگیزه غزالی در مخالفت با فلسفه نیست، بلکه ـ چنانکه برخی مخالفان معتدلتر غزالی معتقدند ـ انگیزه های سیاسی هم بیتأثیر نبوده و حتی، برخی، بکارگیری انگیزه های دینی و منطقی عقلی را ابزاری برای رسیدن به قدرت و کامجوییهای سیاسی دانسته اند. علاوه برانگیزه های فوق، بسیاری از مخالفان، از آنجاییکه مخالفتهای غزالی را بیارتباط با دین و منطق و عقل دانسته اند، انگیزه های روانشناختی تربیتی را نیز دخالت داده و معتقدند که اگر غزالی نزد استاد، فلسفه را تلمذ میکرد، شاید به وادی مخالفت نمیافتاد.
مدعای این پژوهش آن است که گرچه انگیزه های دینی و شرعی در اولویت است، اما براساس مبانی مورد قبول خود غزالی، راههای دیگری بجز تکفیر برای مخالفت با فلاسفه وجود داشت که او آن راهها را طی نکرد.
نگاهی به دیدگاه غزالی درباره «فلسفه و دین» و مقایسه آن با آرای برخی از فیلسوفان غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده تا علل و دواعی امام محمد غزالی در مخالفت و ضدیت با فلسفه و فیلسوفان به اختصار تقریر شود؛ زیرا بی تردید وی یکی از جدی ترین و سرسخت ترین مخالفان فلسفه و فیلسوفان در همه ادوار تاریخ بوده است. البته، در این باره سخن بسیار گفته شده است، اما در این میان بهتر است از زبان خود غزالی و فیلسوفان طراز اول به داوری بنشینیم تا حقیقت آفتابی تر شود.
اما آنچه دراین باره، به اجمال، می توان گفت این است که درواقع، مخالفت غزالی نه با خود فلسفه که با ورود نابجا و ناصواب فیلسوفان در عرصه دیانت بوده است. البته، مخالفت وی با فیلسوفان نیز در نظر خویش، نه از سر عناد و رقابت که به انگیزه دفاع از دین بوده است؛ زیرا حداقل، پاره ای از عقاید فیلسوفان موجب سستی دیانت توده مردم می شود و در تناقض با اعتقادات و اصول دین است.
سیر تاریخی نسبت های چهارگانه در منطق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله از زاویه ای تاریخی به بحث پیرامون «نسب اربع» یا رابطة میان مفاهیم کلی می پردازد. منطق دانان بزرگ پیش ـ ابن سینایی نظیر ارسطو و فارابی و همچنین شیخ الرئیس ابوعلی سینا به موضوع «نسبت های چهارگانه» بین مفاهیم کلی از حیث صدق و انطباق تفطنی نداشته اند. غزالی نخستین فیلسوفی است که این موضوع را در چهار نسبت به حصر عقلی، و بدون ذکر رابطة تباین مطرح می کند. افضل الدین خونجی و سراج الدین ارموی به تبعیت از خونجی، نخستین منطق دانان پس از غزالی هستند که موضوع نسبت های چهارگانه به شکل کنونی آن و نیز نسبت بین نقایض آن ها را تبیین کرده اند.
معقولیت باور دینی ، مقایسه رهیافت کرکه گور و غزالی
حوزههای تخصصی:
آنچه قابلیّت مقایسة آرای کرکگور و غزالی را فراهم میسازد، رویکرد معترضانة این دو الهیدان به تفسیر رایج از دین؛ و به طور خاص، به مسئلة معقولیّت باور دینی است. مخالفت کرکگور با نظامهای فلسفی پیش از خود، خصوصاً نظام هگلی مشهور است. دغدغة او، بیشتر متوجّه تأثیر نامطلوب این نظامها بر فهم زمانه از دین است. او، در مواجهه با مسئلة عقل و ایمان، با تکیه بر مبانی فلسفة وجودی خود، به ویژه اینهمانی حقیقت و انفسیّت، جانب ایمان را میگیرد. او تمام تلاشهایی را که سعی در معقول نشان دادن باورهای دینی و کشاندن دین به حوزه پژوهشهای آفاقی دارند، بیحاصل و حتّی مضر به حال دین و دینداری میداند. لذا میتوان کرکگور را یک ایمانگرای افراطی دانست.
اما رویکرد غزالی به مسئلة عقل و ایمان، تقریباً با بسیاری از نظریههای توجیه قابل تطبیق است. او، گاه یک عقلگرا، حتی در حوزة تصوف، است؛ و گاه چنان جانب ایمان را میگیرد که صرف تصدیق جازم را در حصول ایمان نجاتبخش میداند. نگاه او، ناشی از توجّه خاصّ به تفاوت میان آدمیان است. او برای انسانها مراتبی قائل است که هر فرد از هر مرتبه، با توجّه به ظرفیّت و شاکلة وجودی خود، طریقی را برای رسیدن به ایمان و باور دینی برمیگزیند. ازاین رو، ایمان عوام را به همان اندازه معقول و نجاتبخش میداند که ایمان اهل فلسفه و تصوّف چنان است.
قلمرو دین در آرای غزالی و ابن¬سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر چه پرسش از قلمرو دین و انتظار بشر از آن متعلّق به دوران معاصر است اما ریشههای آن را میتوان در آرای متفکّران مسلمان متقدّم واکاوی نمود. با نگاهی به آرای دو متفکّر جریانساز در جهان اسلام، یعنی ابنسینا و غزالی، رویکردهایی متفاوت در تبیین وجه نیاز آدمی به دین آشکار میگردد. در حالی که ابنسینا در تحلیل فلسفی خود بیشتر بر جنبههای حقوقی و کارکردهای اجتماعی دین تأکید میکند، تمرکز غزالی بر ابعاد معنوی و اخلاقی دین بیشتر است. البته این سخن به معنای نادیده گرفتن وجه معنوی دین از سوی ابنسینا و نیز حذف وجه اجتماعی دین نزد غزالی نیست؛ اما در یک نگاه کلانتر میتوان تحلیل ابنسینا از دین را به مدل جمع گرایانه دنیانگر، و تحلیل غزالی از دین را به مدل فرد گرایانه آخرتنگر نزدیکتر دانست.