مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
علم دین
حوزه های تخصصی:
جایگاه امام علی(ع) در نشر علوم دین در مراکز علمی جامعه اسلامی قرن اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهایی که در مورد نقش امام علی× در انتشار علم و سنت نبوی می توان درنظر گرفت این است که اساساً رشد علمی در بلاد اسلامی در سده اول چگونه صورت گرفت و انتقال علم به این بلاد و امصار با چه فرایند و مکانیسمی تحقق یافته است؟ چه کسانی در این انتقال علوم مؤثر بوده اند و ایشان در علم خود با علی× چه ارتباطی داشته اند؟ ادعا این است که سوق دادن مسلمانان به سمت توجه جدی به علم و دانش (نه فقط علم دین) و شکل گیری این روند در جامعه تازه تشکیل یافته اسلامی در این دوره در بلاد به علی× منسوب است. برای اثبات این موضوع علاوه بر اقدامات مستقیم آن حضرت در کوفه و یمن، به نقش برخی شاگردان مستقیم ایشان مانند مانند ابن عباس و ابن مسعود و حسن بصری در مناطقی مانند مکه و بصره و کوفه توجه و روشن شده که پایه گذاری دانش در این سرزمین ها در سده اول به واسطه فعالیت علمی ایشان بوده است.
احیای علم در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائلی که در سنّت تصوّف و عرفان اسلامی به آن توجّه بسیار شده است، مسأله علم و دانایی است و شؤون و مراتب آن و تفاوت دانایی حقیقی از نادانی ای که خود را دانایی می نماید و اینکه چگونه می توان به این دانایی حقیقی رسید. از این رو یکی از مساعی اصلی عارفان مسلمان، خصوصاً به هنگامی که علوم دیگر به نام علم مشهور می شوند، احیای علم حقیقی است. کتاب احیاء علوم الدینامام محمّد غزالی یکی از نمونه های اوّلیه و بارز این تلاش است. مثنو یمولوی نیز از یک جهت، احیاء علوم الدین دیگری است. مولانا در این کتاب شریف در عین اینکه به مصادیق حماقت و نادانی اشاره می کند و اصناف نادانان و احمقان را برمی شمارد، علم و عقل و مراتب آن و رابطه میان علم و جهل و آن جهل را که علم می نماید و ارتباط میان این علم با علوم دیگر را نیز معیّن می کند. در این مقاله ضمن نشان دادن مراتب علم در مثنوی، اعمّ از نقلی، عقلی، قلبی و تجربی و ریاضی، به بیان ارتباط هر یک با دیگری و تعیین حدّ هرکدام پرداخته می شود و به این مسأله نیز توجّه می شود که حقیقت دانایی در مثنویبا علم و دانایی در دوره جدید چه نسبتی دارد و این پرسش به طور اجمالی بررسی می شود که آیا چنان که بعضی از روشنفکران مسلمان می پندارند، تفکّر عرفانی مانع پیشرفت علم در تاریخ تمدّن اسلامی شده است؟
مختصات حکمت عملی درمنظومه اندیشه غزالی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال دوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۶ (پیاپی ۲۸)
111 - 140
حوزه های تخصصی:
حکمت عملی غزالی، براساس«علم دین» وی و مبتنی بر تفسیر خاص عرفانی او از شریعت، شکل می گیرد. غزالی با طرح افکنی این حکمت عملی می کوشد، انحطاط موجود در جامعه خویش را درمان کند و سازوکارهایی برای تعالی اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست مدینه بیابد. این نوشتار کوششی برای روشن کردن خطوط اصلی نگاه غزالی به حکمت عملی و شاخه های آن خواهد بود.
بررسی و تحلیل پدیدارشناسی دین شانتپیه و ارزیابی نقادان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
574 - 595
حوزه های تخصصی:
عموم دین پژوهان گاهی شانتپیه دلاسوسایه را بنیانگذار پدیدارشناسی دین می دانند. این پژوهش نخست به تبیین دیدگاه شانتپیه درباره پدیدارشناسی دین می پردازد و ضمن تحلیل پدیدارشناسی دین شانتپیه که در میانه فلسفه دین و تاریخ دین قرار دارد، بر این باور است نقدی که عموماً بر پدیدارشناسی دین شانتپیه شده است، خود قابل نقد است. مهم ترین نقد بر پدیدارشناسی دین شانتپیه این است که او به ذات پدیدارها و ماهیت دین نپرداخت و پدیدارشناسی او از جهت رده بندی پدیده ها و با نگاه غیرتاریخی است. این مقاله با تعمق در اندیشه های شانتپیه اثبات می کند که اینگونه نیست که شانتپیه مطلقاً به ماهیت دین اعتنایی نداشت بلکه او به ماهیت دین به شکل معینی توجه دارد و برخلاف نقدهایی که به او وارد می شود که مدعی است پدیدارشناسی وی توصیفی صرف می باشد، در حقیقت شانتپیه دو جنبه اساسی ادیان یعنی ذات و ظهورات آن را مطالعه کرده است. این جستار این نقد را مورد کنکاش قرار داده و سپس آن را ارزیابی می کند و در نهایت تمییز می دهد که منتقدان، پدیدارشناسی دین شانتپیه را با توجه به پدیدارشناسی فلسفی هوسرل می سنجند؛ در حالی که شانتپیه با تأکید بر پدیدارهای آیینی درصدد شناخت ماهیت دین و در چشم اندازی شامل، درک امر قدسی به مثابه گوهر ادیان است.
علوم اجتماعی ادیان و آینده مطالعات دین:برخی ملاحظات روشی و نظری
مطالعات علم ودین،هم چنان مهم ترین جریان اندیشگی در جهان مدرنیته اند.با پیوستن علوم اجتماعی به این جریان،روال و رونداندیشگی در علم و به ویژه دین،ویژگی اجتماعی فرهنگی مطالعات دین تقویت شده است.لذا اکنون در پرتوی علوم اجتماعی ادیان ،ما شناخت بهتر،دقیق ترومناسبتری از ماهیت تکوین تاریخی دین،مکانیزم اجتماعی دین ورزی،فرایندهای توسعه فرهنگی دین گرایی و سکولارگرایی و نهاتیا منحنی سینوسی امراجتماعی دینی/امردینی اجتماعی دربافتارتاریخ و جامعه وفرهنگ مدرن داریم. دراین راستا و با وجود حجم قابل توجهی ازادبیات تخصصی در"علوم اجتماعی ادیان"[:تاریخ ادیان،باستان شناسی دین،جغرافیای تاریخی فرهنگی ادیان،انسان شناسی و قوم شناسی دین،روان شناسی اجتماعی دین، سیاست دین،حقوق دینی،مطالعات فرهنگی دین روزمره و جامعه شناسی دین]اما همچنان دو مساله مهم که از جنس "شناخت شناسی" و "علم شناسی فلسفی"اند؛شایسته توجه و محل بحث است:یکی:چیستی و چگونگی تعامل تئوریک و متدیک درموضع درون گفتمانیعلوم اجتماعی ادیان،میان دانشهای تشکیل دهنده این علوم؛و دودیگر:چیستی وچگونگی تعامل تئوریک و متدیک ازموضع برون گفتمانی علوم اجتماعی ادیان،میان این علوم با فلسفه-الاهیات-علم[:الاهیات فلسفی اجتماعی،الاهیات فلسفی سیاسی،الاهیات فلسفی فرهنگی،الاهیاتچند فرهنگی و بینا فرهنگی،فلسفه اجتماعی دین،فلسفه سیاسی دین،زیست شناسی اجتماعی فرهنگی دین].ازاین لحاظ پرسش مقاله اینست :«یک علوم اجتماعی ادیان نوشده و متحول شده و روزآمد شده و پویا و برخودار از توان معرفتی فکری و فرهنگی اجتماعی دارای چه مواضع روشی و نظری باید باشد؟. و نیز : تعاملات درون گفتمانی وبرون گفتمانی دراین علوم در متن "مطالعات دین" و"علم دین"چگونه باید صورت گیرد؟».ایده مقاله برای فراهم نمودن یک چهارچوب تحلیلی مناسب مرتبط جهت پاسخ دادن به این پرسش اینست که:«ما به یک برنامه پژوهشی تلفیقی چنددانشی و چندروشی و چند نظریه ای و چند موضعی و دو گفتمانی برای علوم اجتماعی ادیان نیاز داریم».پیگیری این ایده نیز با استفاده از روش"مطالعه متنی"انجام میشود.