مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
باطنیه
حوزه های تخصصی:
شناخت فلسفه و حتی زندگی هر حکیم دانشمند بدون تعمق در زندگی و اوضاع و احوال زمانهیی که در آن میزیسته میسر نیست. این امر درباره فلاسفة بزرگی که ابداعات آنها فصلی جدید در تاریخ فلسفه گشوده است، ضروریتر مینماید.
دربارة زندگی و مکتب ابن سینا با اینکه تلاشهای مکرری صورت پذیرفته اما هنوز حق این حکیم بزرگ اسلامی ادا نشده است. یکی از مهمترین دلایل این شکست ها موثق نبودن منابعی است که در دسترس پژوهشگران است.
مقاله حاضر بر آنست با مطالعه احوالات ابن سینا در بستر تاریخی زمانه وی به شناخت درستی از وی برسد. این مقاله نشان داده است که ابن سینا نه فقط یک حکیم و دانشمند بلکه فعالی سیاسی بوده است که در زیر پوشش شبکه شیعی اسماعیلیه و باطنیه در راه اعتلای تشیع امامیه فعالیت میکرده است و چه بسا اگر شرایط زمانه فراهم میبود نقشی مؤثرتر از خواجه نصیر ایفا مینمود.
کلام و متکلمان در نگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرا کلام را علمی می داند که درباره ذات، صفات و افعال الهی، کیفیت معاد، انبیای الهی و کتب سخن می گوید و وظیفه آن علاوه بر تبیین این امور، اثبات و دفاع از آنهاست. فراگیری مباحثی از این علم بر همگان واجب عینی و فراگیری بخش های دیگری از آن واجب کفایی است. وی دلایل و شبهات درون دینی ناظر به ناروایی اشتغال به علم کلام را پاسخ داده است. او ضمن مقایسه متکلمان با دیگر مراتب متدینان (عوام، فیلسوفان و عارفان) از برتری نسبی متکلمان بر برخی از مراتب مذکور و پایین تر بودن مرتبه آنها نسبت به برخی مراتب دیگر سخن می گوید. وی نقاط ضعف متکلمان را خوب می شناسد و صراحتاً موضع خود نسبت به پاره ای از متکلمان و مکاتب کلامی از جمله اشاعره، معترله و باطنیه را بیان می کند. نوشتار حاضر کوشیده است دیدگاه صدرا نسبت به علم کلام و متکلمان را در قالب مباحث فوق کاوش کند.
تأملی در اندیشه سیاسی غزالی با بهره گیری از الگوی روش شناسی اسپریگنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
551 - 570
حوزه های تخصصی:
امام محمد غزالی از بزرگ ترین متفکران جهان اسلام است. ویژگی بارز وی کثرت تألیفات در موضوع های مختلف است. او در بعضی اوقات در موضوع واحد، حرفِ مختلف زده است. چنین می نماید که ابوحامد شخصیت یکپارچه و منسجمی نداشته است و این یکپارچگی و وحدت نداشتن در آثار، قبل از همه بر می گردد به حوزه های متعددی که او در آن زمینه ها قلم فرسایی کرده است. این موضوع را می توان با بررسی رویدادهای زندگی وی و بحرانی توضیح داد که در زمانه او وجود داشت. این پژوهش به دنبال آن است تا با بهره گیری از الگوی روش شناسی توماس اسپریگنز، اندیشه سیاسی غزالی را با توجه به شرایط بحرانی ای که بر عصر وی حکمفرما بود بررسی کند. این الگو چهار مرحله دارد: 1. مشاهده بی نظمی؛ 2. مرحله تشخیص درد؛ 3. بازسازی آرمانی جامعه سیاسی؛ 4. ارائه راه حل. هدف در این نوشتار، بررسی ربط عمیق میان اندیشه و آثار غزالی با بحران زمانه وی است.
بررسی و نقد فضائح الباطنیه ابوحامد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتاب « فضائح الباطنیه »، غزالی در رد عقاید باطنیان، به نقد عصمت و نصّ بر امام پرداخته و عقایدی را به باطنیان نسبت داده که مورد تردید هستند. در این پژوهش به معرفی این کتاب، بررسی روش و ادبیات غزالی و نقد محتوای کتاب پرداخته شده است. انتقادات اصلی غزالی در انکار روش عقلی توسط باطنیان، اعتقاد به عصمت امام و اعتقاد به وجود نص بر امام است که مورد دوم و سوم میان باطنیان و امامیه مشترک است و عمده اختلاف آنان در تعیین مصداق امامت است، از این رو غزالی امامیه را نیز نقد می کند. مهم ترین استدلال غزالی عبارت است از این که باطنیان روش عقلی را منکرند، بنابراین فهم را منحصر در تعلیم امام معصومِ منصوص می کنند، اما امام نه معصوم است و نه منصوص، زیرا عصمت امام منجر به پذیرفتن وحی بر امام و نفی خاتمیت می شود و از نص متواتر بر امام لازم می آید علم به وجود و بداهت نص ضروری باشد و فرد حتماً امام شود. به این استدلال چنین پاسخ داده شده که باطنیان روش عقلی را انکار نمی کنند، بلکه آن را ناکافی می دانند. غزالی در مورد دوم و سوم نیز انکار عقل توسط باطنیان را مبنای استدلال های خود قرار می دهد؛ لذا استدلال های او در این موارد نیز بر مقدمه ای کاذب استوار است و این که ائمه نوعی علم لدنی خطاناپذیر دارند که غزالی آن را می پذیرد و ائمه مدعی امامت هستند، نه نبوت و نیز تواتر و بداهت مستلزم تصدیق یکسان همه افراد نیست و بداهت یک امر منجر به وقوع آن نمی شود.
فراخردی دین در نگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۹
1-26
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در دین پژوهی، سخن از وجود یا نبود گزاره های فراخرد در دین است. نوشته های صدرالمتألهین شیرازی آکنده از توجهات وی به این مسئله است. او ضمن اینکه به تفصیل ازجایگاه عقل و نقش آن در ساحت دین سخن می گوید، از مراتب نازلی از عقل که توانایی ادراک دین را ندارد و نیز موانع فعلیت یافتن ادراک عقلی و شرایط به فعلیت رسیدن این ادراک هم گفتگو می کند. او با کسانی که به مبالغه در نقش عقل در دین روی می آورند و وجود گزاره های فرا خرد در دین را نفی می کنند( معتزله) مقابله می کند و به تفصیل از وجود برخی گزاره های فرا خرد در دین پرده برمی دارد و البته در این میان با افراط کسانی چون باطنیه هم به رویارویی برمی خیزد. نوشتار پیش رو می کوشد دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی در باب فرا خردی دین را در قالب مباحث فوق مورد کاوش قرار دهد.
تأویل و تفسیر عرفانی در نگاه اندیشمندان سده اخیر حوزه علمیه قم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع گرایش ها و مکاتب تفسیری «تفسیر عرفانی» است. نگارنده در این نوشتار به دنبال بررسی دیدگاه اندیشمندان معاصر حوزه علمیه قم درباره چیستی و حقیقت تأویل و تفسیر عرفانی است. در مجموع سه رویکرد متفاوت در بین اندیشمندان سده اخیر حوزه علمیه قم درباره «تفسیر عرفانی» و مبانی آن وجود دارد: گروهی به طور مطلق با «تفسیر عرفانی» مخالفت کرده اند. گروهی در عین اختلاف در چیستی تأویل، مبانی «تفسیر عرفانی» را پذیرفته اند. گروه سوم قائل به تفصیل شده اند. در مقاله پیش رو پس از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای، دیدگاه افراد شاخص این سه گروه درخصوص تأویل و تفسیر عرفانی بررسی شده و برخی از آنها تحلیل و ارزیابی گردیده و در پایان این نتایج حاصل شده است: روش تفسیری باطنیه با روش تفسیری اهل معرفت تفاوت دارد؛ زیرا باطنیه به ظواهر توجه ندارند، اما اهل معرفت راه رسیدن به باطن را ظاهر می دانند و همواره در کنار باطن، بر ارزش ظواهر تأکید کرده اند. تفاسیر عرفانی از باب تداعی معانی نیست، بلکه از باب تعمیق معناست. هرچند بطن نهایی قرآن از سنخ الفاظ و مفاهیم نیست، اما می توان هر بطنی از بطون قرآن را «تأویل» قرآن نامید و بطون معنایی در دایره تفسیر قرار ندارند.
واکاوی دیدگاه امامیه و باطنیه از رابطه شناخت حقیقت دین با معرفت رجال در آینه روایات شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
159-181
حوزه های تخصصی:
امام صادق(ع) طی پاسخ به نامه مفضل بن عمر- که در خصوص رابطه حقیقت دین با معرفت رجال، سوالاتی را مطرح کرده بود- به دفع شک و شبهه پرداخته و فرمود: حدود و مقررات الهی شناخته نمی شود مگر به وسیله مردان، و گوشزد کردند که هر کس آن مردان را بشناسد خدا و دینش را شناخته و هر کس که منکرآنها شود، منکر خدا و دینش گردیده و جاهل به امام، جاهل به خدا و دین اوست. پس شناختن مردانی معین و مشخص، دین خداست. در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی مشخص می شود که در فرقه باطنیه دین تنها معرفت و شناخت مردان است و با شناخت و محبت قلبی نسبت به آنها، احکام شرع از آنها برداشته می شود و در سایه معرفت، دیگر هر کاری قابل انجام است و احکام واجبات و محرمات از مردم برداشته می شود. درحالیکه در دیدگاه امامیه، از مهمترین شاخصه های ایمان، معرفت و ولایت نسبت به رجال یعنی امام بوده و سپس، اطاعت از او ضروری می شود. طبق روایات ائمه اطهار(ع) عمل از لوازم ایمان شمرده شده و ارتکاب معاصی باعث زوال آن می گردد، بنابراین شیعیان خود را ملزم به انجام واجبات و ترک محرمات می دانند. از مهمترین تفاوتهای این دو دیدگاه آن است که اهل اباحه بین اسلام و ایمان را فرق نمی گذاشتند. اما ائمه معصومان(ع) به شدت به مقابله با تفکر اباحی گری فرقه باطنیه، پرداخته و با روشهایی از قبیل لعن و نفرین، سفارش به تقوا و عمل صالح و... انزجارخود را نسبت به آنان نشان داده اند.