مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
غزالی
حوزههای تخصصی:
این مقاله، با محور قرار دادن اندیشة غزالی، به منزلة یکی از بزرگترین متفکّرانی که به تأثیر و تأثّر متقابل میان ساحتهای نفسانی قائل است، مسئلة مهم تأثیر ساحتهای غیر عقیدتی بر ساحت عقیدتی را ـ که از مباحث مطرح در حوزة معرفت شناسی معاصر است ـ با توجّه به برخی از شاخصهای فکری او پیگیری میکند.
این شاخصهای فکری عبارتاند از: اعتقاد غزالی به تأثیر غایات در چگونگی تعیّن یافتن ساحت عقیدتی، تأثیر احساسها و خواستهها بر چگونگی کارکرد ذهن، تأثیر وهم در باورآوری، دیدگاه غزالی در خصوص منشأ مشهورات و ریشههای باورهای تقلیدی. این شاخصها، چگونگی تأثیر احساسها و خواستههای انسان بر باورهای او را از دیدگاه غزالی نشان میدهند.
سنخیت از دیدگاه ابن سینا و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزالی با استناد و نقض برخی از دیدگاه های حکما در باب صانع بودن خداوند اصل سنخیت میان خدای متعال و مخلوقات را نقض می کند، زیرا وی معتقد است بر اساس این استدلال ها و تحلیلی که وی از علیت و ضرورت علی مطرح می کند عالم نمی تواند ساخته خدا باشد. وی این امتناع را از جهت فعل، فاعل و جهت مشترک بین فعل و فاعل مورد بررسی قرار می دهد. در دیدگاه ابن سینا نیز با توجه به این که استدلال وی بر قاعده الواحد مبتنی بر اصل سنخیت است می توان گفت که او این اصل را به عنوان قاعده عقلی در ضمن قاعده الواحد می پذیرد، اما با توجه به دیدگاه وی درباره تباین وجودات نمی توان وی را قائل به سنخیت میان خالق و مخلوق دانست.
تحلیل مبانی معرفتی نظریّه حسن و قبح شرعی غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرت اعتقاد غزالی به ناتوانی عقل در تشخیص حسن و قبح و نیازمندی به شرع برای حکم کردن به حسن و قبح امور بر کسی پوشیده نیست، امّا این که این رأی غزالی نه از سر اعتقاد به ناتوانی عقل در دست یابی به معرفت اخلاقی بلکه ناشی از اعتقاد وی به آسیب پذیری عقل از آلودگی های اخلاقی است چندان مورد توجّه واقع نشده است. غزالی نه تنها به ناتوانی عقل در حوزه معرفت های اخلاقی اعتقاد ندارد بلکه به جدّ به کارآیی ساختاری اخلاقی عقل معتقد است. از دید او عقل در وضعیتی که از تأثیرات منفی ساحت های غیرعقیدتی برکنار است، قادر به تشخیص حسن و قبح است به نحوی که در مرتبه نبوی قابلیت می یابد که خداوند حق را آن گونه که هست بدو بنمایاند. این رأی در این مقاله با بررسی سه مبنا به اثبات می رسد: نخست این که به اعتقاد غزالی مرتبه نبویِ معرفت مرتبه ای عقلانی است؛ دوم این که از دید او عقل فی نفسه قادر به تشخیص حسن و قبح امور است؛ و سوم این که در نگاه غزالی آلودگی های اخلاقی تأثیری به غایت عمیق بر توانایی عقل در دست یابی به معرفت های اخلاقی دارند.
بازشناسی تاریخی مکاتب غزالی، طبرسی و طنطاوی در حوزه تفسیر علمی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه در این مقاله به آن پرداخته شده، جستاری گذرا بر سیر تاریخی تفسیر علمی است که تلاش شده تا با ارائه فرایند تاریخی شکل گیری و تکثر انواع اندیشه های مربوط به اعجاز علمی، روش های به کار گرفته شده در آن مورد تحلیل و بازشناسی قرار گیرد تا در پرتو آن زمینه ای برای معرفت شناختی هر چه بهتر روش فهم معارف قرآنی فراهم آید.
با تقسیم ادوار تاریخی اعجاز علمی به چهار دوره: تکوین، تدوین، ترویج و تنقیح؛ روش های به کار گرفته شده در سه مکتب: غزالی، طبرسی و طنطاوی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت روش مکتب طبرسی در تعامل با اعجاز علمی قرآن به عنوان بهترین روش معرفی شده است.
جسم، روح و نفس از دیدگاه امام محمد غزالی و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی یکی از مهمترین مباحث در مکاتب فلسفی ـ تربیتی است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی وجوه تفاوت و همانندی جسم و روح و نفس از دیدگاه غزالی و آکویناس است. روش پژوهش، تجزیه و تحلیل نظری ـ مروری و کتابخانه ای بوده است. این دو اندیشور دارای وجوه تفاوت و همانندی در زمینه ی جسم و روح و نفسند که وجوه همانندی بیش از وجوه تفاوت بوده است. از نظر هر دو، وجود انسان صرفاً مادی نبوده و ترکیبی از جسم و روح است. جسم و روح لازم و ملزوم یکدیگرند. روح جاودانه، ملکوتی و عقلانی است. سرانجام روح در روز رستاخیز به بدن باز می گردد. جسم مادی و روح غیرمادی است. نفس اصالت دارد. عقل، غضب و شهوت مهمترین نیروهای باطنی نفس هستند. بین نفس و بدن رابطه ی مستقیم وجود دارد. اما غزالی برخلاف توماس، به آفرینش مرحله ای باور دارد. تقسیم بندی نفس از نگرگاه این دو اندیشور، متفاوت است. روح از نظر غزالی برخلاف توماس، ملکوتی و حیوانی است. غزالی برخلاف توماس شناخت نفس را لازمه ی تعالی می داند. ازین رو، وجوه اشتراک می تواند مقدمه ای برای طراحی یک مدل مشترک فلسفه ی تربیتی اسلام و مسیحیت قرار گیرد.
تأثیر پذیری غزالی از ابن سینا در دو موضوع نفس و معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
هر چند غزالی در کتاب تهافتالفلاسفه به نقد فلاسفه مشاء پرداخته، اما در هر دو نظریه ای که درباره معاد ارائه می دهد، تحت تأثیر نفس شناسی ابن سیناست. او در کتاب تهافت الفلاسفه نظریه بدن جدید را به عنوان یک امکان برای معاد جسمانی معرفی می کند که مبتنی بر وجود و تجرد و بقای نفس و نیز پذیرش نفس به عنوان ملاک این همانی شخصیت است که همگی نظریاتی مشایی هستند. نظریه دیگر او نظریه برانگیختگی است که نزد متکلمان، نظریه ای مرسوم بوده است و غزالی آن را در کتاب الاقتصاد فی الاعتقاد آورده است. در این نظریه نیز شاهد نقاط افتراق غزالی با متکلمان و تأثیر پذیری او از حکمت مشایی هستیم. در حالی که نزد اشعریان متقدم و معتقد به برانگیختگی، نفس مجرد جایگاهی ندارد، غزالی نظریه برانگیختگی را به گونه ای مطرح کرده که با تجرد نفس تنافی ندارد. از سوی دیگر، هر چند که او مانند غالب متکلمان متقدم حیات و مرگ را عرض می داند، اما در تحلیل این عرض با آن ها هم داستان نیست و مانند مشائیان این دو را به ارتباط و انقطاع نفس و بدن تفسیر می کند. تأثیر پذیری او از حکمت مشایی در مبحث عذاب قبر نیز مشهود است. مرور کتاب ها و رساله هایی هم چون معارج القدس، المضنون به علی غیراهله، کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین نیز نشانگر تأثیر پذیری او در مسئله معاد ازمباحث نفس شناسی در حکمت مشایی است.
چیستی سعادت و اقسام آن از دیدگاه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزالی در مکتوبات مختلف خویش، تعاریف متعددی برای سعادت ارائه داده است. در نظام فکری غزالی، یکی از واژه های قریب به معنای سعادت، واژه کمال است، که به ما در دریافت چیستی سعادت مدد می رساند. غزالی کمال را از یک جهت به کمال بالذات و بالعرض و از حیث دیگر به حقیقی و وهمی تقسیم می کند و دستیابی به کمال حقیقی را سعادت معرفی می کند. او سعادت را به اقسام مختلفی ـ مطلقه و مقیده، دنیوی (مجازی) اخروی (حقیقی) ـ تقسیم می کند و بر این باور است که سعادت امری ذومراتب است. بر همین مبنا است، که او اگرچه ایمان را به تقلیدی و کشفی تقسیم می کند و هر دو دسته را اهل نجات و بهره مند از سعادت معرفی می کند، اما سعادت مؤمنانی که ایمان آنها از نوع کشفی است، برتر از سعادت افرادی معرفی می کند، که ایمان آنها از نوع ایمان تقلیدی است.
درآمدی بر تعلیم و تربیت و مبانی آن از دیدگاه غزالی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
هدف پژوهش حاضر بررسی فلسفة ابوحامد غزالی و استخراج آرای تربیتی وی است. بدین منظور سعی شده با استفاده از منابع موجود و در دسترس، افکار و روش فلسفی غزالی بررسی شده و با روشن ساختن مبانی فلسفی او بتوان جایگاه فلسفة اسلامی را در مقایسه با فلسفه یونانی وغرب شناخت و هم چنین مشخص کرد که آرای دانشمندان اسلامی دربارة تربیت و به خصوص تربیت کودکان تا چه اندازه در زمان حاضر کاربرد داشته و مورد تأیید نظریات تربیتی معاصر می باشد.
نتایج به دست آمده نشان می دهد که روش فکر و فلسفة غزالی با وجود اینکه با دیگر فیلسوفان مسلمان و فیلسوفان غرب شباهت هایی دارد، منحصر به فرد است؛ چراکه وی با شک بنیادی خود و با تکیه بر متون و اعتقادات اسلامی بسیاری از آرای فیلسوفان و حتی فیلسوفان اسلامی را مورد انتقاد قرار داده و با باریک بینی دینی و محور قرار دادن قرآن و سنت بر ضد آنها اقامة دلیل کرده است. در واقع، فلسفة غزالی بیش از آنکه جنبة سازندگی داشته باشد، جنبة انتقادی به خود گرفته است. هم چنین نظریات تربیتی او حداقل در جهان اسلام تحول عظیمی ایجاد کرد و امروزه نیز بسیاری از روش ها و اصول تربیتی وی راهنمای کار دست اندرکاران تعلیم و تربیت کودکان است.
نقد موضع غزالی در بارة صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزالی در سیر حقیقت طلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی می آورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا می دهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت می داند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمی را متوجه آنان نمی کند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمی گیرد و فاقد بسیاری از تجارب ایشان است. آثار عرفانی او نیز بسیار ضعیف تر از عرفای دیگر است. هر چند تربیتی صوفیانه داشته و در محیطی صوفیانه پرورش یافته ولی وجود پیر و مرشد که به اذعان خود او از لوازم سیر و سلوک عارفانه است در زندگی اش گزارش نشده است. وجود چنین گرایش ها و عواملی صوفی دانستن غزالی را دچار شک و تردید می کند.
سعدی و احمد غزالی
حوزههای تخصصی:
نویسنده در این مقاله اشارهای به آثار تصوف سعدی دارد و پیوندی بین سعدی و احمد غزالی می بیند. وی ارتباط و تاثیر سعدی از احمد غزالی را با بررسی تشابهات آثار سعدی (گلستان، بوستان و غزلیات) با سوانح احمد غزالی اثبات میکند.
بررسی تطبیقی لخلاق از دیدگاه کانت و سعدی
حوزههای تخصصی:
سعدی یکی از بزرگ ترین، تواناترین و تأثیرگذارترین شاعران ایران است که در تمام فنون ِ سخنوری بر صدر نشسته است. اساس اندیشه های او را می توان در اخلاقیات جُست. آثار او مشحون از افکار اخلاقی است؛ نه تنها گلستان و بوستان که در جای جای آثارش ردپای اخلاقیّات دیده می شود. هدف این نوشتار آن است که تا ضمن ارائه نظریه اخلاق فضیلت دینی به عنوان تقریری دینی از اخلاق فضیلت در اندیشه و آثار سعدی که متأثر از آموزه های مَدرَسی او در نظامیه بغداد و تحت تأثیر شگفت انگیز امام محمد غزالی و نظام اخلاقی او شکل گرفته است، از یک سو؛ و تطابق و تمایز این اندیشه با افکار ایمانوئل کانت که از مهم ترین اندیشمندانِ تحول آفرین در زمینه فلسفه و اخلاق در جهان امروز محسوب می شود، از سوی دیگر؛ به بررسی و واکاوی بپردازد.
نقدی بر جایگاه زن در اندیشه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آثار برخی اندیشمندان مسلمان نظیر غزالی، فخر رازی و خواجه نصیر طوسی تعالیم و آموزه هایی راجع به آداب رفتار و معاشرت با زنان به چشم می خورد. این آموزه ها عموماً در حکمت عملی و بخش تدبیر منزل و یا در ضمن کتب اخلاق و سیاست مطرح می شود و در آن، زن در چند نقش معین یعنی مادر، همسر و فرزند (دختر) بررسی می شود و یا ذات و سرشت و طبیعت وی مورد ملاحظه و مداقه قرار می گیرد.
در این مقاله جایگاه زن را در اندیشه غزالی بررسی می کنیم. او در سه اثر بزرگش در علم اخلاق یعنی احیاء علوم الدین، کیمیای سعادت و نصیحه الملوک به بررسی خلق و خو و روان شناسی زنان پرداخته و درباره تعلیم و تربیت و حدود و حقوق و وظایف آنان اظهار نظر کرده است. ضمن تحلیل و نقد آرای وی در این سه اثر، می کوشیم تا با روشن کردن فضای اخلاقی حاکم بر بحث زنان در این آثار، ناهماهنگی محتوا و مدعای این کتب، یعنی تعلیم اخلاق را نشان دهیم
روش شناسی غزالی در روان شناسی دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی دین از جمله حوزه های دین پژوهی است که به دنبال بررسی روان شناختی دین و دینداران است. این پژوهش با مطالعهی جریانات، رویکردها، روش ها و ابزارهای موجود در روان شناسی دین در پی تطبیق نگرش امروزینِ روان شناسی دین با نگرش سنتی روان شناختی غزالی نسبت به دین و دینداران بود. شیوه ی ما در این پژوهش مقایسه و تطبیق روش شناسی غزالی با روش شناسی های موجود در روان شناسی بود. روش های غزالی قابل تطبیق و مقایسه با روش های کیفی روان شناسی دین است. انواع روش غزالی در گستره روان شناسی دین عبارت بودند از: درون نگری های شخصی، تحلیل رفتارهای دینداران، تاثیر مفاهیم و اندیشه های دینی بر دینداران، توصیفات شناخت شناسانه از دین و پدیده های دینی، پدیدارشناسی تفسیری و تاویل در مواجهه با متون مقدس
بررسی تطبیقی دیدگاه های غزالی و بندورا در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت است از بررسی تحلیلی و مقایسه ای آرای ابوحامد غزالی و آلبرت بندورا در بارة تربیت اخلاقی در حیطه نظری و تعیین میزان انطباق و آنها با یکدیگر در حیطه کاربرد. سؤال اصلی این است که دیدگاه های غزالی و بندورا در زمینه تربیت اخلاقی چیست و مشتمل بر چه عناصری است؟ این پژوهش رویکردی میان رشته ای دارد و در آن از روش کتابخانه ای و سپس تحلیل محتوایی متون علمی به شیوه تعقلی استفاده گردیده و تلاش شده است تا آرای آنان در حوزه های پنج گانه اهداف، مبانی انسان شناختی، اصول، روش ها و عوامل تربیت اخلاقی استخراج شود. دستاوردهای پژوهش نشان داد که در برخی از «مبانی انسان شناختی» بین دو دیدگاه ، هماهنگی، و در برخی موارد اختلاف قطعی وجود دارد. در محور «اهداف تربیت اخلاقی» نیز، غزالی فضیلت گرای مبتنی بر ایمان به خدا است اما بندورا به دنبال فضائل اخلاقی نیست بلکه روی کردی عمل گروانه معطوف به موقعیت و ناظر به مهارت خودکنترلی اخلاقی دارد. پس در هدف گذاری تربیتی اختلاف فراوان دارند. در «اصول تربیت اخلاقی» نیز موارد تشابهی دارند؛ اگر چه گاهی، در تفسیر یک اصل تربیتی، مختلف می شوند. در مجموع، آرای تربیت اخلاقی غزالی گسترده تر و جامع تر از آرای بندوراست ولی آرای بندورا از انسجام و مؤیدات تجربی بیشتری برخوردار است.
دیدگاه عرفانی امام محمّد غزّالی و جلال الدّین مولوی در باب رؤیت خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش پژوهشی مقاله از نوع تحلیل محتواست. هدف مقاله مقایسه و بیان تمایز و تشابه دیدگاه غزالی و مولوی دربارهی امکان رؤیت خداوند است. هر دو در مسلک کلامی، اشعری، و معتقد به رؤیت خداوند هستند، امّا آنان درباره ی کیفیت، محل و ابزار رؤیت خداوند نگرش و تفسیر عرفانی هم دارند. دیدگاه کلامی غزّالی غالب بر دیدگاه عرفانی او، امّا دیدگاه عرفانی مولوی غالب بر دیدگاه کلامی اوست. غزّالی بعد از بحثهای فراوان کلامی و عرفانی، سرانجام همانند اشاعره، خداوند را نه در دنیا، بلکه در آخرت و فقط برای مؤمنان باچشم سَر قابل رؤیت میداند، امّا مولوی مقلد صرف کلام اشاعره نیست. او خداوند را در دنیا و آخرت با چشم دل قابل مشاهده، و چشم سَر را همیشه از دیدن خداوند ناتوان میداند. او چشم سَر را از حواس مشترک میان انسان و حیوان میداند که دیدن با آن، فضیلتی برای انسان به بار نمیآورد، امّا انسان حواس باطنی نیز دارد که مایهی کرامت انسانی است و رؤیت نیز با همان حواس باطنی ممکن خواهد بود.
جایگاه مفهوم ایمان در تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم گرچه به ایمان آوردن دستور داده شده ولی در برخی آیات آن، ایمان امری غیر ارادی و هدیهای الهی شمرده شده است. این چالشی تئوریک بر راه تربیت دینی است و تا این گشوده نشود، امکان تربیت دینی در عمل نخواهد بود. در این نوشتار، به روش توصیفی- تحلیلی، نگرشهای تفسیری خردگرا بررسی گردیده و کوشیده شده است با تفسیری حاشیهای (و نه کانونی) از طباطبایی و نگاهی کانونی (و نه حاشیهای) از غزالی راهی برای این چالش پیشنهاد شود و دلالتهای آن در تربیت دینی روشن گردد. نتیجة بررسیها این شد که آن گروه از آیاتی که ایمان را در اراده خداوندی دانسته است در یک تراز؛ و آیاتی که ایمان را در ارادة بشر دانستهاند در ترازی دیگر باید معنی کرد. در ترازِ نخست سخن بر سر تمهیدِ مقدماتِ ایمانِ راستین است. آدمی باید بکوشد که ایمان راستین را دریافت دارد و برای این کار بسترسازی لازم است. این بسترها پالودن دل آدمی از عواطف منفی و خویِ بد و آراستن آن به عواطف مثبت و خوی نیک است. با این کوششها، مقدمات فراز آمدن به تراز دوم آماده میگردد که ایمان راستین، ای بسا چونان هدیهای الهی به بشر ارزانی داشته شده و فرد با چشم جان، متعلق ایمان را خواهد دید و به آرامش خواهد رسید. بنابراین، تربیت دینی را باید بر احساسات و عواطف شاگردان متمرکز نمود. در چنین تربیتی نخست باید احساسات شاگرد را در مسیری مثبت جاری کرد و عواطف او را درگیر ایمان کرد. پالودن دل از عواطف منفی و آراستن آن با عواطف مثبت زمینه ساز فهمی ژرف می گردد که امکان روی آوردن به ایمان را برای او ممکن می سازد.
تحلیل سوانحالعشاق از دیدگاه «من استعلایی» پدیدارشناختی (رویکردی پدیدارشناختی به قلمرو عرفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون ادب فارسی به سبب برخورداری از تنوع وگستردگی فراوان از دیرباز توجه منتقدان را به خود معطوف داشته است. در این میان، سوانح احمد غزّالی از دو جهت، یکی به دلیل نظریهپردازی های معرفتشناسانه و دیگر نوع نگاه مؤلف به توصیف پدیدارهایی چون عشق، عاشق و معشوق، از وجهه معرفتی بالایی برخوردار است؛ پژوهش حاضر روش نقد پدیدارشناختی رابا توجه به یکی از دغدغه های اصلی خود که رسیدن به «التفات» و «طلبگاهی» منحصراً عرفانی و نیز ارائه پاسخی برای چگونگی ارتباط میان آگاهی با مسأله فناست، در تحلیل رخدادهای معرفتی سوانح به کار گرفته است.
روش انتقادی این مقاله، پدیدارشناسی استعلایی است تا با اتکا به تحلیل آن، از کیفیّت ظهور رخداد آگاهی و «من استعلایی»، موضوع را به تعبیر سوانح از «طلبگاه» عرفان قرن ششم ارزیابی، و اهمیت انتخاب عشق را در ایجاد و تکوین فرایند آگاهی بیان کند. دستاورد عملی این مقاله، معرفی عینی یک الگوی کاربردی به منظور بررسی فرایند معرفت شناسی در حوزه ادبیات عرفانی است.
تبیین مفهوم لذت و اقسام آن از منظر غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزالی لذت را به ادراک ملایم تعریف کرده و برای آن اقسام مختلفی بیان میکند که عبارتند از: لذت حسی و قلبی، لذت حسی و غیر حسی، لذت ظاهری و باطنی، لذت حسی و عقلی، لذت عقلی و بدنی. او چگونگی تکوین و تکامل لذات در انسان را ضمن پنج مرحله تبیین میکند و پنج عاملِ تفاوت از ناحیه قوه مدرکه، تفاوت از ناحیه ادراکات، تفاوت در معانی مدرَکه، تخالف نوعی و تخالف از حیث قوت و ضعف را بهعنوان ملاکهای تمایز لذات بیان میکند. ابوحامد در تعریف لذت متأثر از فارابی است و عدم توجه او به دو تعریف ارائهشده از سوی ابنسینا مبین نقص کار ایشان است. اقسام مختلف لذت از نگاه غزالی را میتوان به یک تقسیم واحد برگرداند. عدم تمایز میان عقل و قلب از سوی او در بیان اقسام مختلف لذت، امری ناصواب است.
بررسی تطبیقی نظریة «دوگانه انگاری نفس و بدن»در آرای غزالی و سویین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان متفکرانی که به جاودانگی نفس همراه با بدن قائل اند، یعنی دوگانه انگاران، دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه برانگیختگی و دیدگاه بدن جدید. بر اساس دیدگاه برانگیختگی نفس باقی است و با بدن دنیوی مجدداً در آخرت برانگیخته می شود. بر مبنای دیدگاه بدن جدید انسان موجودی دوبعدی و واجد جسم و نفس است. نفس غیر مادی، جاودانه و حافظ این همانی شخصیت انسان است و تفاوتی نمی کند که تداوم زندگی اخروی نفس با همین بدن دنیایی یا با بدنی دیگر باشد. غزالی و سویین برن هر دو به دیدگاه بدن جدید معتقدند. شباهت اساسی دیدگاه دو متفکر، پذیرش اصول و مبانی نظریة بدن جدید است. اما تفاوت های آنان در این است که از نظر غزالی جاودانگی نفس ذاتی است و تداوم حیات نفس بدون بدن ممکن است، اما خداوند می تواند فعالیت نفس را متوقف کند او در تمام این مباحث خود را ملتزم به شرع می داند. در حالی که از نظر سویین برن جاودانگی نفس به ارادة الهی است و نفس بدون مغز قادر به هیچ گونه فعالیتی نیست، البته خدا می تواند نفس را بدون بدن فعال کند.