مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
آلستون
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درآمدی برمقایسه دو دیدگاه درونگرایی و برونگرایی در مساله معرفت خداوند از نظر ویلیام آلستون (-1921م)است. وی یکی از برجسته ترین فیلسوفان معاصر در فلسفه دین و معرفت شناسی است.آلستون در مقاله« معرفت خدا» که در کتاب «ایمان ، عقل وشکاکیت»به چاپ رسیده است، امکانات معرفت خدارا که در اثر پیشرفتهای اخیر در معرفت شناسی مطرح شده و تحت عنوان«برونگرایی»شناخته می شود، مورد بررسی قرارداده است.تاکید در این مقاله روی نسخه ای از برونگرایی است که با نام «اعتماد گرایی»شناخته شده است.وی ضمن بیان کاستی های رویکرد رونگرایانه در مساله معرفت خداوند، وجوه برتری رویکرد برونگرایی را به طور عام و اعتمادگرایی را به طور خاص، بررویکرد درونگرا توضیح می دهد و در پایان، امکان وواقعیت معرفت خداوند را از نقطه نظر اعتمادگرایی مورد بررسی قرارمی دهد.
دشواری تعریف دین و رهیافت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم فلسفه دین، بحث درباره تعریف واژه دین است. در طـول تاریخِ حضـور دین در زندگی انسان، همـواره اندیشمندان و دین پژوهان درصدد ارائه تعریف صحیح دین بوده اند. اما به رغم این تلاش ها، تاکنون تعریفی ارائه نشده است که همه دین پژوهان بر آن اتفاق نظر داشته باشند. دشواری تعریف دین علل خاصی دارد که در این مقاله به آنها پرداختـه خواهد شد. در این نوشتـار ضمن بررسی مهم ترین رهیافت های ارائه شده ازسوی دین پژوهان در تعریف دین، ادعا میشود که ارائه تعریف واحدی که همه اندیشمندان دین پژوه در آن اجماع داشته باشند؛ امکان پذیر نیست. اما باوجود این، میتوان از روش هایی در تعریف دین بهره برد که معقول تر به نظر می رسند. از مهم ترین این رهیافت ها می توان به روش ویلیام آلستون از طریق شناسایی مشخصه های دین ساز و رهیافت لودویک ویتگنشتاین مبتنی بر نظریه شباهت خانوادگی در تعریف دین اشاره نمود. هرچند این دو رهیافت نیز، خالی از اشکال نیستند، ...
سنجش دیدگاه آلستون در باب تجربه خدا با رویت خدا در اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ادله معتقدان به حجیت معرفت شناختی تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ادله معتقدان به حجیت تجربه دینی در اثبات متعلقش، محور مباحث مقاله حاضر را تشکیل می دهد. این ادله را در پنج دسته جداگانه بررسی کرده ایم: 1. استدلال از طریق همانندسازی تجربه دینی با تجربه های حسی؛ 2. استدلال از طریق اصل آسان باوری و گواهی؛ 3. استدلال از طریق استنتاج بهترین تبیین؛ 4. استدلال اصلاح شده گاتینگ؛ 5. استدلال از طریق علم حضوری دانستن تجربه دینی. همه این استدلال ها، از اشکالات خاصی رنج می برند که در ذیل هریک از آنها، تبیین و بررسی شده اند. با توجه به اشکالاتی که مطرح خواهد شد، حجیت عام تجربه دینی، را رد و حجیت خاص و محدودی برای آن نتیجه گرفته ایم.
نقد و بررسی رویکرد معرفت شناسانه آلستون درباب تجربه ی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مخدوش شناخته شدن براهین اثبات وجود خداوند در عصر روشنگری، برخی از الهی دانان مسیحی بر آن شدند تا برهانی از طریق تجربه ی دینی بر وجود خداوند اقامه کنند. ویلیام. پی. آلستون طرحی درباب اعتبار معرفت شناختی تجربه ی دینی پیشنهاد کرد که می توان دو رکن اساسی آن را چنین بیان کرد: اصل توجیه در بادی نظر و مشابهت ادراکات حسی و ادراکات عرفانی در کاستی ها و قوت ها. هدف این نوشتار بررسی و نقد این رویکرد، ازطریق مطالعه ی مقالات و کتب آلستون و نیز مقالاتی است که درباره ی اندیشه های وی نوشته شده است. ادعای اصلی نگارنده این است که هرچند باور به محتوای تجربیات دینی برای صاحبان این تجارب توجیه پذیر است، به سختی می توان توجیهی بین الأذهانی برای این قبیل باورها تصور کرد. در پایان خواهم گفت رویکرد معرفت شناسانه به تجربه ی دینی تاکنون رویکرد موفقی نبوده است.
ارزش معرفت شناختی تجربه دینی: دیداری دوباره با سی. دی. براد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سی. دی. براد کوشید تا با اتخاذ رویکردی تجربی به باور دینی بپردازد، رویکردی که پیش از او جیمز و برخی فیلسوفان دیگر نیز اتخاذ کرده بودند. او برای تجارب دینی ارزش معرفت شناختی قائل بود و آنها را شاهدی بر باورهای دینی، به ویژه باور به وجود خدا، می دانست. شاید بتوان براد را در شمار نخستین متفکرانی دانست که کوشیده اند تا تجربه دینی را شاهدی بر وجود خدا به حساب آورند و برای این منظور استدلالی اقامه کنند. پس از او، فیلسوفانی چون سوئینبرن، دیویس و آلستون نیز از منظر خود به ارزش معرفت شناختی تجربه دینی پرداخته اند. به رغم این که مدت زیادی از انتشار مقاله «استدلال از طریق تجربه دینی» براد می گذرد، به نظر می رسد استدلال طرح شده او در این مقاله همچنان قابل تأمل است. اگر آراء فیلسوفانی را که از ارزش معرفت شناختی تجربه دینی دفاع می کنند و پاسخ های آنها به منتقدان را در نظر آوریم، آنگاه می توانیم استدلال براد و دفاع او از ارزش معرفت شناختی تجربه دینی را تقویت و بازسازی کنیم.
بررسی دیدگاه ویلیام آلستون درباره ادراک عرفانی و نقد آن بر اساس آرای هوسرل و مرلوپونتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
131 - 152
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به تحلیل الگوی «ادراک عرفانیِ» ویلیام آلستون بر اساس پدیدارشناسی ادموند هوسرل و موریس مرلوپونتی می پردازد. آلستون در نظریه «ادراک عرفانی» بر آن است که اشتراکی بنیادین بین ادراک حسّی و عرفانی برقرار است. او با تحلیلی پدیدارشناختی از ادراکِ حسّی، مرکزی ترین ویژگیِ ادراک حسّی را «دادگیِ» موضوعاتِ ادراکِ حسّی به آگاهی می داند. در واقع وی ادراک را «حضور مستقیم و بی واسطه اعیان» یا همان «نمود» می داند و ادراک عرفانی را «آگاهیِ تجربی مستقیم از خدا بر اساس تلقی خود شخص تعریف می کند». در مقابل هوسرل و مرلوپونتی با تکیه بر مفاهیمِ «حیث التفاتی»، «تنِ پدیدارشناختی»، «فضامندی و حرکت» بر آن است که عینِ ادراکی هرگز به طور کامل به آگاهی «داده» نمی شود؛ زیرا ادراک هرگز جدای از تن، حرکت و فضامندی نخواهد بود. ادراک در نظر هوسرل امری «پویا»ست و در تقابلِ با برداشت آلستون قرار دارد که ادراک را فرایندی «ایستا» می داند؛ از این رو آنچه را که آلستون ادراک عرفانی می نامد، در نظر پدیدارشناسانی همچون هوسرل و مرلوپونتی فاقد ویژگی های اساسیِ ادراک است. نتیجه اینکه حضور خدا برای عارف «حضوری شخصی» است. این حضور همانند حضور «دیگری» و نیز «خودآگاهی از نفس» برای شخص است.
سنت اسلامی و حجیت تجربه ی دینی: بررسی تبیین غزالی از معرفت بخشی ذوق و مقایسه ی آن با دیدگاه آلستون درباب حجیت معرفتی تجربه ی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
65 - 78
حوزه های تخصصی:
استناد به تجربه ی دینی برای توجیه باور به خدا، و از آن مهم تر، کسب معرفت درباره ی خدا و صفات و افعال او، یکی از نظریه های مهمی است که در فلسفه ی تحلیلی دین، به نفع خداباوری و توجیه باور به وجود خدا عرضه شده است. ویلیام آلستون با اتکا به حجیت تجربه ی دینی و تأکید بر جنبه ی معرفتی آن، کوشید برای توجیه باور به خدا، مبنایی تعریف کند و با استناد به همانندی های تجربه ی دینی با تجربه ی حسی، حجیت این نوع تجربه را اثبات کند. برخلاف نظریه ی آلستون، ویلیام جیمز بر جنبه ی احساسی تجربه ی دینی تأکید می کند و به تأثیر عملی آن در بهبود زندگی صاحب تجربه توجه دارد. جیمز در تعریف خود از تجربه ی دینی، به نمونه هایی از سنت اسلامی نیز اشاره کرده و دراین باره مخصوصاً به آرای غزالی استناد کرده است. بعضی از محققان معاصر با رد نظر جیمز، برآن اند که اساساً در سنت اسلامی، تجربه ی دینی مصداق معینی ندارد و در آرای غزالی نیز نمی توان این نوع تجربه را یافت و به همین ترتیب، نظریه ی آلستون درباره ی تجربه ی دینی نیز در سنت اسلامی، به ویژه نزد غزالی، مصداقی ندارد. در مقاله ی حاضر، با بررسی آثار غزالی نشان می دهیم که آنچه غزالی با اصطلاح ذوق از آن یاد کرده، می تواند مصداق مشخصی از تجربه ی دینی و به خصوص جنبه ی معرفتی آن باشد و از این منظر، با طرح آلستون کاملاً هماهنگ شمرده شود.
بررسی ماهیت تجربه دینی از دیدگاه آلستون و کاربرد آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴۸
7 - 26
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی ماهیت «تجربه دینی» از نظر ویلیام آلستون و امکان کاربرد آن در تعلیم وتربیت تحریر شد. بر این اساس از نظر آلستون، تجربه دینی نوعی از ادراک است که علاوه بر داشتن ساختار مشترک با تجربه حسی، نقش مؤثری در موجّه ساختن باورها و اعتقادات دینی ایفا می نماید. لزوم برخورداری از گوهر آگاهی(درونی) بی واسطه به خداوند، وجه متمایز دیدگاه آلستون با سایر فیلسوفان دین محسوب می گردد. لذا از این نظر، برقراری ارتباط و تعامل با خداوند به عنوان هدف آفرینش انسان تلقی شده است. به نظر می رسد این تلقی از تجربه دینی حداقل می تواند در حوزه اهداف و اصول آموزشی قابل استفاده باشد. این تحقیق که از حیث ماهیت در زمره تحقیقات نظری و فلسفی قرار دارد به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. نظرات و دیدگاه های آلستون و مقالات و کتاب های ترجمه شده در این موضوع به عنوان منابع دست اول و دوم مربوط به جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه حاصل از این بررسی، پیشنهاد الگویی است مبتنی بر گزاره هایی با هدف داشتن ارتباط معنوی با خداوند و با در نظر گرفتن اصل تعالی و کمال متربی و همگانی بودن امکان تجربه. لازمه چنین رویکردی، داشتن مربیانی با اوصاف معنوی و ملتزم به روش مباحثه از یک سو، و مشارکت متربی در فرایند تعلیم وتربیت از سوی دیگر می باشد.
نظریه ترکیبی برون گروی-درون گروی توجیه از دیدگاه ویلیام آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۴۴۵-۴۰۹
حوزه های تخصصی:
یکی از مناقشاتی که همواره در توجیه باورهای معرفتی وجود داشته است، مسأله برون گروی و درونگروی در توجیه است، گروهی از فیلسوفان به برون گروی و برخی به درونگروی معتقدند، آلستون در این زمینه مسأله توجیه را کنار می گذارد و به جای آن، به مباحث معرفتی می پردازد. پرسش اصلی این است: آلستون چه دیدگاهی درباره توجیه دارد؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: 1- آلستون با تحلیل برون گروی و درونگروی در توجیه باورها، معتقد است برای توجیه آنها به هر دو حالت نیاز است. 2- از دیدگاه وی لازمه توجیه، درجه ای از آگاهی است. 3- و اینکه دقیقاً به چه چیزی باید دسترسی داشت و این دسترسی به چه درجه ای باید باشد، آنچه بدان دسترسی داریم و در حکم توجیه گر است، دارای دو بعد درون گرایانه و برون گرایانه است، یعنی توجیه گر از یک منظر در حکم مبنای باور است (بعد درون گرایانه) و از منظر دیگر در حکم مودی به صدق (برون گرایانه) است.
توجیه پذیری تجربه حسی و تجربه دینی در نظام فکری آلستون؛ مناقشات و پاسخ ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
695 - 716
حوزه های تخصصی:
آلستون با تمایز دو دیدگاه توجیهی تجربه حسی؛ یعنی دیدگاه توجیهی مستقیم و غیر مستقیم بر این باور است که تجربه حسی متعلقات خودش را به صورت مستقیم توجیه می کند؛ یعنی در تجربه حسی ما مستقیما با عین خارجی در ارتباطیم. آلستون به تبع تجربه حسی، تجربه دینی را نیز از همین سنخ می داند و در نتیجه بر این باور است تجربه دینی نیز مستقیم متعلق خودش را توجیه پذیر می کند. با توجه به دیدگاه آلستون در باب توجیه پذیری تجربه حسی و تجربه دینی، چه اشکالات و مناقشاتی در این زمینه مطرح است؟ از دیدگاه آلستون با توجه به تشابهات موجود میان ادراک حسی و ادراک دینی، تجربه حسی و تجربه دینی هر دو از یک ماهیت در نقش معرفتی و توجیهی خودشان برخوردارند، اما در این زمینه مناقشاتی مطرح شده است که به آنها پاسخ داده شده است، مناقشاتی مانند: تجربه حسی نمی تواند هیچ باوری را به طور مستقیم توجیه کند. بنا بر نظریه پدیدار، تجربه های حسی ما برخی باورهای ما را به طور مستقیم توجیه می کند. کسی که قبلا هیچ گونه تجربه ای از خداوند نداشته است، چگونه می فهمد که متعلق ادراک او خداوند است؟