مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
غزالی
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
46 - 72
حوزه های تخصصی:
بر اساس تحقیقات جدیدی که در غرب انجام شده فرضیه نوینی در مورد اندیشه غزالی شکل گرفته است که مدعی است بر خلاف تصور رایج، تفکر عقلانی از نظر غزالی مهمترین ابزار معرفت و رسیدن به غایی ترین هدف انسان است. گرچه غزالی به عنوان منتقد فلاسفه شناخته می شود ولی روش فکری وی همواره مشحون از استدلالات عقلی و فلسفی است و لذا از دید برخی از محققان، غزالی سهم مهمی در عقلی سازی فرهنگ جهان اسلام و انتقال اندیشه های ابن سینا به اخلاف خود داشته است و خودش نیز در نظریه پردازی های دینی و عرفانی خود از مبانی سینوی بهره های فراوان برده است. در این مقاله سعی شده است محورهای اصلی غزالی شناسی جدید و همچنین مبانی تصوف عقلانی غزالی مورد تحلیل قرار بگیرد. همچنین نشان داده شده است که رسیدن به بالاترین مراتب معرفت که در اندیشه غزالی به قلب نسبت داده می شود از نظر او تنها پس از طی مقدماتی ممکن می شود که در حوزه معرفت عقلانی است.
بررسی تأثیر غزالی بر سهروردی در مسئله تناسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
53 - 76
حوزه های تخصصی:
رد تناسخ و چگونگی معادجسمانی دو مسئله مهم در فلسفه وکلام اسلامی است، چنان که هم برای اندیشمندان ادیان ومذاهب قدیم وهم برای فیلسوفان دین در عصر حاضر، دارای اهمیت است. به نظر می رسد که این دو مسئله در نزاع غزالی با ابن سینا دیدگاه خاصی را برای سهروردی پدیدآورده است. سهروردی معادجسمانی را با روش نقلی اثبات کرده و معتقد است که همین بدن عنصری در آخرت حاضر می شود؛ اما در مورد تناسخ، موضع اودر کتبی که از تناسخ در آن ها سخن گفته، ازجمله تلویحات و لمحات، با حکم هالاشراق متفاوت است، به این معنا که در همه آثارمربوط به جز حکم هالاشراق، از رد تناسخ سخن می گوید، ولی در اثر اخیر، موضع او در سه مرحله بیان شده است: عقیده به حدوث نفس، که مستلزم رد تناسخ است؛ تردید در رد یا قبول تناسخ، به دلیل ضعف ادله معتقدان و منکران به تناسخ؛ و سخن ازامکان یا وقوع نوعی تناسخ نزولی برای شقاوتمندان. این مقاله درصدد است تا اثبات کند که عقیده سهروردی به امکان نوعی از تناسخ، تا اندازه زیادی تحت تأثیر «نظریه بدن جدید» غزالی است که درباب چگونگی معادجسمانی مطرح کرده است.
بررسی تطبیقی کرامات اولیاء از دیدگاه هجویری، قشیری و امام محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
123 - 146
حوزه های تخصصی:
منطبق با برخی آموزه های عرفان و تصوّف به سالک در هنگام وصول به حق نیروی دخل و تصرّف در طبیعت عطا می شود که نتیجه آن صدور اعمالی است که دیگران از انجام آن عاجزند که از آن به «خرق عادات و کرامات» تعبیر می شود.هدف پژوهش حاضر بیان دیدگاه های هجویری، قشیری و امام محمّد غزّالی در اثبات این گونه افعال است و از آن جا که ایشان از آثار پیشین و هم عصر خود بهره جسته و بر آثار پسین نیز تأثیر گذار بوده اند، بررسی آثار آنها می تواند روشنگر عقاید کلّی پیرامون مسأله کرامت اولیاء در تصوّف اسلامی باشد؛ از این رو این پژوهش با روش کیفی و به شیوه تحلیلی تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با نگاهی متن محور به تحلیل نظریّات ایشان درباره کرامت خواهد پرداخت. تأیید و اثبات کرامات نزد هر سه مؤلف عمدتاً مبنایی روایی و نقلی دارد و ایشان با استناد به دلایل نقلی نظیر اشارات قرآنی، احادیث و روایات و بیان حکایات از سایر عرفا به بیان و اثبات جواز صدور کرامات از سوی اولیاء می پردازند. در دیدگاه ایشان کرامات شرط ولایت نبوده، بلکه جزئی از مقام اولیاء و مؤید نبوّت و رسالت انبیاست.
بررسی تأثیر شرایط سیاسی در آرای ابوحامد محمد غزالی و امام فخر رازی نسبت به زنان
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵
67-80
حوزه های تخصصی:
در دوره سلجوقیان با وجود اینکه نقش زنان در خانه و خانواده محدود بود، زنانی صاحب نام در عرصه و ساختار حاکمیت حضور داشتند. از خصوصیات این دوره، وجود فلاسفه ای با نفوذ مانند ابوحامد غزالی و فخر رازی بود، که تعالیم و آموزه هایی در ارتباط با نقش زنان در جامعه ابراز نموده و به بررسی ابعاد منش و خصوصیات زنان در جامعه میپرداختند. در این مقاله، ضمن تبیین جایگاه زنان در سیاست، به بررسی افکار و آرای غزالی و فخر رازی میپردازیم، تا به تاثیر شرایط سیاسی و اوضاع و احوال زمانه در شکل گیری دیدگاه های آنها راه یابیم. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی با تکیه بر منابع اصلی و تحقیقات جدید صورت گرفته است. حاصل آنکه اوضاع سیاسی زمانه و نفوذ زنان در عرصه قدرت و سیاست در عصر سلجوقی باعث شد که غزالی بیشتر از فخر رازی در بیان آرای خود، متوسل به تعابیر و مضامین ناشایست نسبت به زنان گردد. در واقع میتوان گفت، برخی از آرای آنها برگرفته از جایگاه زن در روزگار تاریخ میانه ایران بود که نقش زنان در خانواده تعریف میشد، و آنها حق ورود به مسائل سیاسی و اجتماعی را نداشتند. برخی از نظریات برگرفته از احکام فقهی و برخی نیز برگرفته از نگاه مردسالارانه آنها بود که زن موجودی ضعیف تلقّی میشد و از نظر عقلی و جسمی، ناقص بود.
چرا معجزه راه مناسبی برای اثبات صدق دعوی نبوت نیست؟ (با نگاهی به دیدگاه غزالی، ابن رشد و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چنان که در علم کلام مشهور است، پیامبران با آوردن معجزه نشان می دهند که در دعوی خود صادق اند و فرستاده حقیقی خداوند به شمار می آیند. در مقابل این نظر مشهور، عده ای از اندیشمندان معجزه را راه مناسبی برای اثبات صدق دعوی نبوت به شمار نیاورده اند. چنان که حکمایی همچون ملاصدرا، غزالی، ابن رشد، عبدالرزاق لاهیجی و ملاهادی سبزواری معتقدند که مؤمن حقیقی ایمان و یقین خود را بر دیدن معجزه عملی از پیامبر بنا نمی کند و دینی را که حاصل معجزه باشد دین انسان های عامی دانسته اند. از نظر ایشان معجزه نمی تواند برای ما یقین عقلانی ایجاد کند و تشخیص معجزه نیز از سحر و شعبده دشوار است. در این مقاله پس از بیان دیدگاه ها و دلایل مخالفان معرفت بخشی معجزات، اشکالات دیگری مانند متواتر نبودن گزارش های معجزات، منحصر بودن گزارش های معجزات به حامیان آن دین، عدم ارائه ملاک عملی برای تشخیص معجزات، قابل اثبات نبودن ادعای مطابقت معجزات با فنون زمانه و امکان ارائه تفسیرهای طبیعی از معجزات، مطرح شده و سپس راه صحیح شناخت انبیاء، که نزدیکی و تشبّه روحی به ایشان و بررسی معارف الهی آنان است، ارائه شده است. بر این اساس، نشان داده شده است که معجزات نقل شده در ادیان فاقد کارکرد کلامی مورد نظرِ متکلمان هستند.
غزالی و آغاز نفوذ روش تفکّر فلسفی در کلام اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
67 - 88
حوزه های تخصصی:
امام محمد غزالی (م505) مشهورترین مخالف فلسفه در میان متکلمین دنیای اسلام است. وی علیرغم ادعای نقد گفتار فلاسفه در حوزه الهیات، منطق و روش استدلال قیاسِ برهانی را می پذیرد و آن را جایگزین روش استدلال قیاسی (ردّ الغائب الی الشاهد) متکلمین پیش از خود می کند. در این مقاله با روش توضیحی-تحلیلی نشان خواهیم داد که غزالی با پذیرش امکان حصول یقین عقلیِ خود اتّکا (قیاس برهانی)، بسترساز ورود محتوای فلسفه سینوی به کلام اسلامی و شروع تخلیط فلسفه با کلام در دنیای اسلام شد. او درعین حال با عدم التزام به لوازم این پذیرش تاریخی در بررسی مباحث الهیات عقلی، در بررسی تفکرات فیلسوفان همانند اسلاف خودش عمل کرد و دچار تهافت در نوع مواجهه با تفکر فلسفی یونان شد؛ قبول روش تفکّر و ردّ محتوی به دلیل مخالفت با اصول ایمانی و ظواهر ادلّه نقلی.
کاوش تطبیقی دیدگاه ابن سینا و غزالی درباره صفات خداوند
هدف اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه غزالی و ابن سینا درباره یکی از بحث برانگیزترین مسائل کلامی در حوزه فلسفه اسلامی یعنی صفات خداوند و نحوه تبیین این دو اندیشمند از صفات الهی می باشد. با توجه به این که ابن سینا ادراک کنه ذات خداوند را محال می داند، لذا شناخت او را تنها از طریق شناخت صفات الهی ممکن می داند. چون ابن سینا، صفات خداوند را عین ذات او می داند پس کسی که بتواند صفاتش را بشناسد گویی به ذات او پی برده است. برخلاف نظر ابن سینا، رویکرد غزالی در خصوص صفات خداوند طی مراحل مختلف زندگی او دچار تغییرات بسیاری شده است. زیرا به نظر او ما فقط می توانیم صفاتی را به خدا نسبت دهیم که خداوند خود را به آن ها وصف کرده است. پس بر این اساس او صفات خداوند را نه همانند او و نه همانند غیر او می داند و معتقد است ما اصلاً نمی بایست در این خصوص سوالی بپرسیم. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای به واکاوی این مسئله پرداخته و در پی رفع ابهامات مطرح شده در این خصوص برآمده است.
بررسی تأثیرپذیری ابن رشد از غزالی در مسئله تأویل نصوص دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
متفکران اسلامی در باب فهم آیات متشابه و مسئله ظاهر و باطن داشتن آیات به یکسان نمی اندیشند و گاهی اختلافات مبنایی میانشان وجود دارد. غزالی و ابن رشد از موافقان بهره گیری از روش تأویل در فهم آیات متشابه بودند و راه گریز از چالش و تعارض ظاهر و باطن را استفاده از رهیافت تأویل می دانستند. ابن رشد در مخالفت با غزالی شهره بود و کتاب تهافت التهافت را در نقد تهافت الفلاسفه غزالی نگاشت. با وجود نقدهایی که به او در این کتاب و دیگر آثارش صورت می دهد، در پاره ای از موارد و به ویژه در مسئله تأویل از غزالی تأثیر می پذیرد. غزالی دو گونه مواجهه در دو دوره فکری با مسئله تأویل دارد. این مواجهه در هر دو دوره کاملاً روشمند است و همین امر سبب الگوبرداری از روش ارائه شده او در مسئله تأویل شد. از این الگو در فهم متن ابن رشد بهره فراوانی برده است. براساس یافته های تحقیق، ابن رشد هم در ماهیت شناسی تأویل و هم در تعلیل و ضرورت اقبال به آن و هم در ابزار روی آوری به تأویل از غزالی متأثر بود؛ اگرچه اختلاف نظرهایی نیز در هریک از موارد با او دارد. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی وجوه تأثیرپذیری ابن رشد از غزالی در مسئله تأویل نشان داده شده است.
بازخوانیِ اخلاق آموزگاری در میزان العمل غزالی، در پرتو الذریعه راغب اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
267 - 292
موضوع اخلاق آموزگاری از موضوعات بنیادین و مهم دانش اخلاق است. چگونگی برخورد آموزگار با شاگردان، پیامدهای مهمی در زندگی سعادت محور و مباحث تربیتی دارد. راغب اصفهانی، صاحب الذریعه الی مکارم الشریعه، یکی از اندیشمندان مسلمان است که در لابلای مباحث تربیتی و اخلاقی این کتاب به وظایف اخلاقی آموزگار توجه داشته است. هرچند ساختار کلی نظریه اخلاقی راغب اصفهانی در این کتاب از فلاسفه یونان تأثیر پذیرفته است اما محتوای کلی آن، دینی و قرآنی است و در آن اخلاق فلسفی و قرآنی با هم آمیخته شده است. از آنجا که عبارات غزالی در خصوص اخلاق آموزگاری در میزان العمل، متأثر از عبارات الذریعه راغب اصفهانی است لذا می توان به وجود اشتراکاتی میان این دو کتاب اذعان نمود. راغب اصفهانی در الذریعه از پنج وظیفه برای آموزگار سخن به میان می آورد اما غزالی از هشت وظیفه سخن می گوید. شفقت، بازدارندگی غیر مستقیم، عامل بودن در گفتار و رفتار، الگو قرار دادن پیامبر (ص) و مخاطب قرار دادن متعلّمین با توجه به میزان درکشان، از مهمترین وظایفی هستند که هم راغب اصفهانی برای آموزگار برمی شمارد و هم غزالی، اما غزالی از درون برخی از این وظایف، موارد دیگری نیز اتخاذ می کند و تبیین گسترده تری از اخلاق آموزگاری ارائه می کند.
مطالعه ی تطبیقی «تحلیل فرهنگی نظام سیاسی اسلام» در دیدگاه امام محمد غزالی و برتراند بدیع(مقاله علمی وزارت علوم)
به زعم مردم شناسان کلاسیک و جامعه شناسان تاریخی، شکل گیری نظامات سیاسی به پدیده ی اجتماعی اولیه ای مرتبط است که در همه جوامع به صورت نطفه ای وجود داشته است. بر این اساس برداشت جامعه شناسی از مفهوم فرهنگ، جهتی خاص به تحلیل نظام های سیاسی می بخشد و در درجه اول این امر مستلزم روشن ساختن نشانه های فرهنگی، یعنی همان نظام های معنایی است که در درون جامعه ادغام شده اند. مقاله ی پیش رو نیز تلاشی است جهت آشنایی با اندیشه های برتراند بدیع و ابوحامد محمد غزالی و مقایسه ی دیدگاه این دو اندیشمند در خصوص بنیان ها و ویژگی های فرهنگی- اجتماعی نظام سیاسی اسلام. این مقاله برای بررسی رویکرد برتراند بدیع و غزالی از روش مقایسه ای بهره گرفته است. بر اساس داده های بدست آمده که عمدتاً از منابع دست اول و برخی تحلیل های سایر اندیشمندان بر نظریات مطرح شده برآمده است، تحلیل فرهنگی بدیع از نظام های سیاسی، با نظریه امام محمد غزالی در خصوص نظام سیاسی اسلام تا حد زیادی تطابق داشته و در مواردی نیز تفاوت هایی وجود دارد.
پیشینه پیدایش و تکوین سماع صوفیانه و تثبیت آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سماع ازجمله مراسم ویژه ی بسیاری از گروههای متصوفه ی ایرانی می باشد که بر سر اجرا یا عدم اجرای آن اختلاف نظرهایی بین متصوفه و متشرعین وجود داشته است. ولی همواره بنا به وضعیت جامعه با تلاشهای برخی موافقان تا به امروز به حیات خود ادامه داده است. این تحقیق بر آن است تا چگونگی شکل گیری و تکوین و تثبیت سماع را بررسی و تلاش موافقان و مخالفان آن برای تأیید نظر خود را مورد بررسی قرار دهد. در تدوین این تحقیق از روش کتابخانه ای و استناد به منابع مخالفان و موافقان سماع استفاده شده است تا با بررسی و نقد دیدگاهها و نظرات گوناگون و مقایسه ی آنها با مستندات موجود، روند پیشرفت این رسم صوفیانه به تصویر کشیده شود. از سویی، گروهی با تمسک به آیات قرآنی و استشهاد به روایات پیامبر (ص) و ائمه (ع) سعی بر اثبات حرام بودن سماع داشته اند و از دیگر سو ، عده ای با استفاده از همان ابزار و اسناد سعی در تلطیف اظهارات مخالفان نمودند و قائل به مباح بودن آن شدند. بالاخره، با تلاش موافقان، خصوصا ابوسعید ابوالخیر، این مراسم توانست برای خود جایگاهی مقبول در بین صوفیان و مردم بدست آورد، هرچند در آثار افرادی چون غزالی برای آن شرایط و محدودیت هایی در نظر گرفته شده است.
بررسی و تحلیل مفهوم فرزندآوری از دیدگاه امام محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجه الاسلام، ابوحامد، امام محمد غزالی طوسی، یکی از مشهورترین مردان تصوف در سده پنجم هجری است . در پژوهش حاضر، برخی آراء و اندیشه های غزالی درباره فرزندآوری و پدیده های مرتبط با آن، با روش اسنادی- تحلیلی و مطالعه کتاب احیاء علوم الدین، مورد بررسی قرار گرفته است. براساس یافته های پژوهش، وی به پدیده فرزندآوری اهمیت فراوان داده و به طور مستقیم و غیرمستقیم، به بحث درباره آن پرداخته است: از جمله، به بیان ضرورت تشکیل خانواده و نکاح پرداخته و یکی از اهداف مهم آن را، تولید نسل یا بقای نوع انسانی دانسته است. غزالی آفات و فواید نکاح را نیز بیان کرده است. به اعتقاد وی، فواید نکاح داشتن فرزند، شکستن شهوت، تدبیر خانه، چندزنی و مجاهده نفس در ادای حق ایشان است. وی در بحث درباره طلاق که برخلاف ازدواج، منجر به قطع فرزندآوری مشروع می شود، آن را مباح و مجاز، اما یکی از دشمن ترین مباح ها در نزد خداوند متعال دانسته است. در نهایت، غزالی از شیوه عَزل به عنوان روش سنتی جلوگیری از بارداری سخن گفته است. غزالی با وجود بحث درباره پدیده هایی که به فرزندآوری مرتبط است، آمار و ارقامی را بیان نکرده و بیشتر به صورت نظری به بیان اندیشه هایش پرداخته است. البته نباید این امر را نشانه ضعف و کاستی این متفکر بزرگ دانست، بلکه باید به محدودیت داده های آماری در دوران گذشته توجه داشت.
مهار قدرت سیاسی از دیدگاه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان دوره یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
129 - 156
حوزه های تخصصی:
ابوحامد محمد غزالی مثل برخی متفکران اسلامی برای مهار قدرت حاکمان تلاش کرده و نصیحه الملوک را نگارش نموده است. برای بررسی ادبیات مهار قدرت غزالی، اهدافی مانند، شناخت کمی و کیفی این نصایح، میزان بهره گیری از اعتقادات مذهبی برای خودسازی صاحبان قدرت، تفاوت نصایح خاص پادشاهان، وزیران و دبیران و شناخت بیشترین مقوله های دارای فراوانی مورد توجه قرار گرفته است. این نوع رفتار تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر در قرآن، سنت پیامبر و پیشوایان دیگر اسلامی به صورتهای عملی و نظری مطرح بوده و در اندیشه های متفکران اسلامی از جمله غزالی هم نمودهای مشخص یافته است. روش بررسی، نوعی تحلیل محتوای کمی و کیفی نصایح، تلخیص و مقوله بندی موارد در جداول و تعیین فراوانی مطلق و نسبی آنها بوده است. نتایج نشان می دهد که غزالی راههای بسیار کاربردی و قابل اجرا را برای مهار قدرت عملی حاکمان ارائه نموده که چهار نوع مختلف را در بر می گیرند. دو نوع از نصایح خطاب به پادشاهان است که 22 مورد اول بیشتر جنبه خودسازی فردی از طریق بهره گیری از اعتقادات مذهبی را دارند تا بتوانند مهار قدرت درونی در پادشاه ایجاد نمایند. 52 مورد بعدی بیشتر توصیه های اجرایی و کاربردی برای مهار قدرت پادشاهان هستند. در نصایح به وزیران در 16 مورد بیشتر روی شایستگی های فردی وزیران، صلح دوستی، عدالت طلبی و مانع ستم و افراط گرایی بودن آنان تاکید شده است. توصیه ها به دبیران 4 مورد است که بیشتر جنبه تخصصی دارند.
خواجه نظام الملک: سیاست در نامه، سیاست در عمل
حوزه های تخصصی:
سده های دوم تا اوایل قرن پنجم هجری از جمله سده های پربار و طلایی فرهنگ و تمدن ایران و اسلام است. دستیابی به چنین فرهنگ و تمدنی پویا و پیشتاز بر بنیاد علل و عواملی بوده است که این فرهنگ را زاده و پرورده است. از جمله این عوامل و علل است توجه و پشتیبانی فرمانروایان و امیران و پادشاهان محلی ایران در امر فرهنگ سازی و تولیدات فرهنگی است. نیز دوری از تعصب و یکسونگری، تساهل و تسامح در همه امور اجتماعی، پاگرفتن نهضت ترجمه و وامگیری فرهنگ های گوناگون، مکاتب پویای فکری و فرهنگی و کلامی از دیگر علل چنین پیشرفت شگفت آوری است. اما از قرن پنجم هجری و بعد از روی کار آمدن حکومت های ترک نژاد آسیای میانه و انحطاط در دربار خلفا و از میان رفتن فرمانروایان و حکومت های ایرانی و رواج تعصب، چشمه های جوشان دانش و فرهنگ در ایران روی به خشکیدن می نهد و شعله های فروزان دانش و تمدن به خاموشی می گراید و خار انحطاط و تدنی بر پیکر فرهنگ ایران خلیده می شود. عوامل مختلفی در مسیر این پیشامد نامیمون نقش ایفا کرده اند. مهمترین این عوامل را باید در تأسیس مدارس نظامیه و رواج اندیشه های صوفی گرایانه جستجو کرد. آموزه های مدارس نظامیه بیش از هر چیز فلسفه ستیزی و عقل گریزی و قشری گری و یکسونگری را ترویج می کرد. مخالفت با هر گونه علوم عقلی و خردورزانه از جمله دیگر آموزه های این مدارس بود. این نوشته تلاش دارد، تا با اشاره ای کوتاه به پاره ای از علل رشد و فرهنگ ایرانی-اسلامی در قرون اولیه هجری، به نقش مهم مدارس نظامیه در سیر انحطاط و افول فرهنگ و اندیشه ایرانی اشاره ای گذرا داشته باشد. سپس نمونه هایی از شعر شاعرانی فلسفه ستیز و عقل گریز که از روی اعتقاد قلبی و باورهای راسخ، در چنین راهی گام نهاده بودند، به خوانندگان خود نشان دهد.
رد پای اندیشه های غزالی در تحفه الوزراء علی بن مجدالدین شاهرودی بسطامی(مصنفک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
207 - 236
حوزه های تخصصی:
کتاب «احیاء علوم الدین» را کارنامه گرانقدر غزالی در دوران عزلت او دانسته اند. این اثر اگرچه مخالفان و موافقان بی شمار داشته اما تأثیری ماندگار بر بزرگان علم و ادب بر جای گذاشته است. «تحفه الوزراء» اگرچه چهار قرن بعد از تصنیف «احیاء علوم الدین» به رشته تحریر درآمده اما در زمره آثاری محسوب می شود که از روش کار غزالی در تبویب و تقسیم علوم و اخلاق تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیرپذیری منحصر به ساختار اثر نیست بلکه اشتراک و شباهت شرایط اجتماعی هر دو مصنف، پایه ها و ساختار فکری و اندیشه های سیاسی آنان و منابع و مآخذ این دو اثر، به خوبی تأثیر رویکرد و اندیشه های غزالی را بر علی شاهرودی بسطامی نمایان می سازد. اهتمام نگارنده در این پژوهش بر آن است تا ضمن معرفی نسخه «تحفه الوزراء» و مؤلف آن به تأثیر و بارتاب اندیشه های غزالی در «احیاء علوم» بر این اثر، بپردازد. اهمیت این نگاشته از یک سو در پرداختن به اثری است که در جامعه ای غیر فارسی زبان تصنیف شده و نگارنده آن چون خود اثر، تا کنون ناشناخته باقی مانده است و از سوی دیگر تأثیر متمایز و موسع غزالی را در طول تاریخ فرهنگ اسلامی آشکار می سازد.
تحلیل و بررسی تطبیقی اقسام و مراتب نور از دیدگاه غزالی و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
نور از مفاهیم پایه و اساسی است که دردستگاه تفکر فلسفی و اندیشه کلامی جایگاه بسیار ویژه ای دارد و مسئله تعریف نور و اقسام و مراتب آن نیز از مهم ترین مسائل این حوزه است. غزالی و ملاصدرا در آثار خویش به ویژه در رساله های مستقلی که هر یک از آن ها تحت عنوان رساله نور تدوین نموده اند، این مسئله را مورد توجه قرار داده اند. نور از دیدگاه غزالی و ملاصدرا از اسماء حسنای الهی است و حقیقت نور خداوند است و استعمال واژه نور فقط برای ذات خداوند حقیقی و برای غیر او مجازی و استعاری است. این دو اندیشمند به گونه ای همسویه به بیان اقسام و مراتب نور پرداخته و ملاکات این تقسیمات را بیان کرده اند ولی در عین حال تفاوت نظر هایی نیز با هم دارند. غزالی انوار را به انوار حسی و عقلی و در جای دیگر انوار را به انوار ظاهری و باطنی تقسیم کرده است و انوار عقلی را به جواهر فرشتگان، ارواح حیوانی، انسانی و عالم أعلی تقسیم می کند و درجات فرشتگان را نیز بی نهایت می داند. ملاصدرا نیز ضمن بیان احاطه نوری نورالانوار به عنوان تنها مصداق کامل نور بر سایر مراتب أنوار، أنوار را به مراتب عقلی تقسیم می نماید. غزالی ترتیب در نظام انوار را ناشی از نظام علّی نمی داند ولی ملاصدرا در تقسیم انوار تأکید بیشتری بر درجات تشکیکی نور داشته و آن ها را در نظام علّی تبیین می نماید. از بعضی از عبارات مشکاه الانوار می توان برداشت کرد که غزالی ظلمت را مفهومی وسیع تر از نور و نور را مفهومی وسیع تر از وجود می داند ولی تأمل در سایر آثار پژوهشی او نشان می دهد که او نیز مانند ملاصدرا نور را عین وجود می داند البته ملاصدرا در موارد متعددی به عینیت وجود و نور تصریح کرده است. ولی هر دو اندیشمند بین اقسام و مراتب نور و مراتب وجود، رابطه ای را مشاهده نموده اند و غزالی با تاکید بر تقسیم وجود به وجود حقیقی و مجازی و استعاری و ملاصدرا با تقسیم وجود به وجود فی نفسه و لغیره و اصل تساوق وجود و نور، به تحلیل این رابطه می پردازد.از نوآوری های این مقاله این است که توانسته ضمن بررسی تطبیقی این دو دیدگاه به نقاط عطف و امتیاز هر یک از این تقریرات در تحلیلی مقایسه ای دست یابد.
دلالت های تربیت زمامدار در اندیشه ابو حامد محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأکیدات فراوان نسبت به زمامداری و نقش زمامداران در سعادت جامعه، چه در منابع دینی و چه در اندیشه های رهبران جمهوری اسلامی، نشان از ضرورت تدوین برنامه ای جامع برای تربیت زمامداران دارد که تدوین آن علاوه بر نیاز به مبانی مبتنی بر قرآن و سیره معصومین (علیهم السلام) ، به استفاده از اندیشه های متفکران مسلمانی که در راستای کاربست مبانی اسلامی در اندیشه خود تلاش نموده اند؛ نیز محتاج است. در این میان اندیشه های غزالی با توجه به مکتوبات متعددی که در ارتباط با توصیه به حُکام و هدایت ایشان و همچنین تربیت زمامداران دارد به عنوان یکی از اندیشمندان برتر اسلامی حائز اهمیت است. بر این اساس تلاش این پژوهش بر این خواهد بود که با استفاده از آثار و تألیفات غزالی مروری بر اندیشه های او در رابطه با تربیت زمامدار داشته باشد و به تعبیری دقیق تر این پژوهش به دنبال پاسخی برای این سؤال است که «اندیشه غزالی چه دلالت هایی برای تربیت زمامداران دارد؟» این پژوهش برای پاسخ به این سؤال با استفاده از روش دلالت پژوهی به استخراج و تحلیل سهم یاری ها و سپس دلالت های مرتبط با تربیت زمامداران از اندیشه غزالی پرداخته است. در نهایت ویژگی های زمامدار مطلوب، عوامل تربیت زمامدار و همچنین روش های تربیت زمامدار در اندیشه غزالی احصاء و در قالب یک نمودار مفهومی ارائه گردیده است.
معرفت از دیدگاه غزّالی با تأکید بر معرفت وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
7 - 25
حوزه های تخصصی:
نظرات غزّالی در باب علم و معرفت از جهت احاطه به علوم مختلف از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله تفاوت معرفت وحیانی به عنوان یک معرفت خاص که ویژه انبیاء است در مقایسه با علوم بشری و به ویژه علوم دنیوی مشخص شده است. غزّالی با تقسیم علوم به لحاظ متعلق، روش و غایت به بیان تفاوت علوم پرداخته و برتری وحی را نشان داده است و معتقد است تنها وحی را می توان معرفت نامید. به علاوه این که معرفت وحیانی از دو جهت ارزش دارد یکی اینکه معرفتی یقینی است و دوم اینکه بدون آن نمیتوان به سعادت رسید، لذا جایگزینی ندارد. با این وجود علوم دیگر را بی اعتبار نمی داند. او برای تبیین معرفت نبوی از مفاهیم فلسفی و کلامی بهره می گیرد اما معرفت نبی را در نهایت فراتر از آنها این می داند، این مقاله با اتکاء به روش تحلیلی تلاش دارد تا نگاه غزّالی را در حوزه معرفت تبیین نماید.
تأثیر عقل گرایی اعتدالی غزالی بر سیر فلسفه و پیدایش آن در ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
135 - 153
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل بنیادین در سیر تعالی انسان، کسب معرفت است. معرفت انسان، هر چه متعالی تر باشد می تواند نفس را به کمال ویژه اش نزدیک تر کند. همین امر مهم و اساسی اندیشمندان متعددی را به فکر واداشته است. به طوریکه در طول تاریخ متفکران شیوه های مختلفی را در این رابطه ارائه کرده اند. تفاوت اساسی این شیوه ها میزان بهره مندی از عقل یا ایمان (وحی) است. در نتیجه برخی از این شیوه ها اساس عقلی و برخی اساس ایمانی- وحیانی دارند. از جمله اثرگذارترین افراد در سیر این امر، امام محمد غزالی است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شیوه معرفتی غزالی بر سیر فلسفه به روش تحلیلی-توصیفی است. این تحقیق در پی یافتن پاسخ این سؤالات است که بیانات غزالی بر کدام شیوه معرفتی استوار است؟ شیوه ایشان چه تأثیراتی را بر سیر فلسفه به ویژه تفکرات ملاصدرا داشته است؟ برخورد غزالی با فلاسفه برداشت های متفاوتی را به همراه داشته است. به طوری که حتی برخی ایشان را فردی عقل ستیز می دانند. اما موضع دقیق ایشان جای بررسی جامع تر و واضح تری دارد. در حقیقت غزالی با بیاناتش شیوه جدید عقل گرایی اعتدالی را در میان اندیشمندان استوار کرد. این تأثیر را می توان در سیر عقل گرایی فلسفه و ظهور آن را به ویژه در ملاصدرا می توان یافت. به نحوی که ملاصدرا هم نظر با غزالی، عقل فلسفی را از ارائه نظر در همه زمینه ها قاصر دانسته و بهره مندی از وحی در کنار عقل را مطمئن ترین شیوه معرفتی می داند.
تاملی بر تحول روحی و اخلاقی غزالی و آگوستین، تکاپویی مشابه در نیل به سعادت و مکاشفه یقین
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
125 - 146
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به مقایسه وجوه مشترک دوران تحول درونی آگوستین و غزالی، به ویژه تحول روحی و سلوک اخلاقی آنها در زندگی پرداخته شده است؛ شباهت هایی که مبتنی بر دغدغه یکسان آنها در جستجوی دردمندانه از یقین، معنای خوشبختی و نحوه سلوک در نیل به سعادت و فضایل اخلاقی بوده است. در این جستارکه به روش توصیفی- تاریخی و مطالعه کتابخانه ای شکل گرفته است، ضمن پرتو افکنی به حالات روحی و اخلاقی مشابه غزالی و آگوستین، زمینه های تحول روحی آنان در تأملی معرفتی و متدولوژیک تبیین و به روش شهودی هر دو در نیل به یقین و حصول سعادت از راه بازگشت به خدا و کسب رضای او از طریق تخلق به فضایل اخلاقی تأکید شده است. در پی آن، نظام اخلاقی آگوستین و غزالی برای نیل به سعادت مقایسه و به مبنای تلفیقی نظام اخلاقی آنان اشاره و وجوه متمایز غزالی از آگوستین، مانند قبول منزلت عقل در فرجام عمر و نیز پرهیز او از حصرگرایی در مورد سعادت پیروان مذاهب بررسی شده است.