مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
سنت اسلامی
حوزه های تخصصی:
تمام ارکان سنت هم از «ذات قدسی» مبعث می شوند و هم رو به سوی آن دارند، و از این رو رنگ و بوی قداست می گیرند. علم سنتی نیز، به عنوان یکی از اساسی ترین ارکان سنت ـ خصوصاً در سنت اسلامی که به معرفت منزلتی أعلی می بخشد ـ با قداست عجین است و «علم مقدس» نام می گیرد.علم اسلامی بر دو اصل اساسی استوار است. از آنجا که در اسلام «اصل توحید» بالاترین مرتبت را دارد، تمامی اجزاء فرهنگ و تمدن و تفکر اسلامی بر آن ابتنا دارند. علم اسلامی نیز به تبع اینان، بر مبنای این اصل بنیادین نضج می گیرد و هدفی جز نمایاندن آن ـ یعنی بازنمایی وحدت در تمامی نمودها و در نتیجه بازنمایی سیمای ذات احدی در ورای آنها ـ ندارد. همچنین، علوم اسلامی بر «اصل ساختار سلسله مراتبی طولی عالم و حقیقت» ابتنا دارند کما اینکه در این اصل با علوم مقدس موجود در دل دیگر سنت ها اشتراک دارند.تمام ارکان سنت هم از «ذات قدسی» مبعث می شوند و هم رو به سوی آن دارند، و از این رو رنگ و بوی قداست می گیرند. علم سنتی نیز، به عنوان یکی از اساسی ترین ارکان سنت ـ خصوصاً در سنت اسلامی که به معرفت منزلتی أعلی می بخشد ـ با قداست عجین است و «علم مقدس» نام می گیرد.علم اسلامی بر دو اصل اساسی استوار است. از آنجا که در اسلام «اصل توحید» بالاترین مرتبت را دارد، تمامی اجزاء فرهنگ و تمدن و تفکر اسلامی بر آن ابتنا دارند. علم اسلامی نیز به تبع اینان، بر مبنای این اصل بنیادین نضج می گیرد و هدفی جز نمایاندن آن ـ یعنی بازنمایی وحدت در تمامی نمودها و در نتیجه بازنمایی سیمای ذات احدی در ورای آنها ـ ندارد. همچنین، علوم اسلامی بر «اصل ساختار سلسله مراتبی طولی عالم و حقیقت» ابتنا دارند کما اینکه در این اصل با علوم مقدس موجود در دل دیگر سنت ها اشتراک دارند.
ملاحظاتی بر دیدگاه «تصلب و بن بست سنت اسلامی در تجربة اندیشة ایرانی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی، انقلابی مبتنی بر سنت اسلامی است. برخلاف تلقی رایج در غرب که سنت، به مثابه بخش و جزئی از عالَم غربی ملاحظه می شود، سنت در اندیشة اسلامی، شامل عالَم اسلامی بوده و قابل تقلیل به جزء و بخشی از آن نمی باشد. دکتر سید جواد طباطبایی ـ یکی از نویسندگان معاصر که همة تحولات و اندیشه های ایرانی را از صدر اسلام تاکنون بر محور سنت اسلامی و تطورات آن تحلیل می کندـ بر این باور است که سنت اسلامی به دلیل دورشدن از عقل آزاد ـ به معنای یونانی آن ـ و لغزیدن در ظاهر شریعت اسلامی و نیز به سبب تحولات تاریخی ناشی از حملة مغولان به ایران و... دچار انحطاط، زوال، تصلب و بن بست شده و آن چنان گرفتار تکرار بی تذکاری گردیده است که تراث آن برای درک مناسبات عصر مدرن ناکافی می باشد. هر چند وی کمتر مستقیماً و با صراحت دربارة انقلاب اسلامی سخن گفته است، اما از آنجا که این انقلاب بر پایة همین سنت اسلامیِ به بن بست رسیده! استوار شده است، منطقاً باید وصف یأس آوری که دربارة سنت اسلامی وجود دارد را در مورد انقلاب اسلامی نیز صادق دانست. این نوشتار در صدد است تا ضمن نقد نظریة دکتر طباطبایی، مسألة سنت اسلامی را به مثابه اساس و پایة انقلاب اسلامی، مورد تأمل و بحث قرار دهد.
کاوشی در معنای تساهل و تسامح در دو فرهنگ اسلامی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تساهل و تسامح، به معنای عدم مداخله و ممانعت یا اجازه دادن از روی قصد و آگاهی، به اعمال و عقایدی است که مورد پذیرش و پسند شخص نباشد. اسلام، این اصل را پذیرفته و بنای آن بر سخت گیری و مشقت نیست و از سوی دیگر، با آزادی بی قید و شرط نیز مخالف است. اساس تساهل و تسامح غربی بر این مبنا است که اعمال و رفتار فردی تا جایی درست هستند که موجب گسترش سعادتمندی مادی انسان گردند. در این نوشته، نشان داده می شود که تساهل و تسامح در اسلام، معنایی متفاوت با فرهنگ غربی داشته و دیدگاه متفاوتی را دنبال می کند.
محمد عابدالجابری؛ چرایی انحطاط مسلمانان و راه رهایی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذشت چندین قرن از مواجهه اسلام با غرب، سؤال «چه باید کرد تا از انحطاط رهایی یافت؟» همچنان دغدغه اصلی متفکران و اندیشمندان مسلمان است. هر متفکری با ارائه روشی خاص، دغدغه احیای سنت های اسلامی را در سر می پروراند و بدین ترتیب طیف گوناگونی از راه حل ها پدید آمده است. یکی از این راه ها متعلق به محمد عابدالجابری، نواندیش عقل گرای مغربی است. به عقیده عابدالجابری، جوامع اسلامی، به دلیل غفلت از سنت ابن رشد و عدم نقد میراث گذشته خود در انحطاط و عقب ماندگی به سر می برند. عقل عربی (نه الزاماً عقل اسلامی) دارای ساختارهای مخصوصی است که آن را از عقل غربی متمایز می کند. تکیه بر سنت های اسلامی و خوانشی نوین از فلسفه اندلس مخصوصاً ابن رشد می تواند به سؤال «چه باید کرد تا از انحطاط رهایی یافتِ؟» مسلمانان در عصر جدید پاسخ مطلوبی بدهد. به عقیده وی، اندیشه ابن رشد، دین و فلسفه را از هم جدا می کند ؛ تسامح سیاسی و عقیدتی را مطلوب، نقد را عامل شکوفایی و عقل و دین را دارای کارویژه های مخصوص خود می داند؛ و عقل را ابزاری برای نقد معرفی می کند. بنابراین از نظر وی، ضروری است جهت احیای این سنت عقلانی دست به خوانشی نوین از فلسفه مغرب و اندُلُس بزنیم.
تأملی در ماهیت تاریخنگاری سیره پژوهی
حوزه های تخصصی:
در چارچوب تاریخ نگاری ا سلامی، مطالعه ی سیره پژوهی در شمار گسترده ای از مو ضوعات مختلف بسط و گسترش یافته است. فرایندهای منطقی که در این حوزه تبیین می شوند، شامل طیف های مختلف شرح حا ل نگاری زندگی رسول خدا(ص) و تاریخ اندیشه ها و مباحث فقهی کلامی می باشد. نکته ی قابل ملاحظه در این را ستا، بررسی این مسأله ا ست که قاعده مندی های حاکم بر منابع و مطالعات سیره نگاران، مؤید کدام روش ها و شیوه های رایج در عرصه ی تاریخ نگاری می با شد؟ پر سش مذکور، ما را به این فر ضیه رهنمون می سازد که تغییر و تحول مداوم قلمرو موضوعی و مفهومی سیره، معیارهایی در حوزه ی روش شناسی تاریخی فراهم ساخته که بر پایه ی نوعی معرفت، تعمیم می یابد و می توان بر اساس آنها اندیشه های سیاسی اجتماعی و نیروهای محرک تاریخ اسلام را شناسایی و بازتولید کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بر مبنای نوعی روایت ذاتی از سیر تحول سیره نگاری، باز نمایاندن ساختار عقلانی- استدلالی و پیوستگی بین وقایع تاریخی سیره در قبال تجربه زندگی بشری است که البته، می توان آن را در خصیصه ی قالب تاریخ نگاری اسلامی به شمار آورد.
سنت اسلامی و حجیت تجربه ی دینی: بررسی تبیین غزالی از معرفت بخشی ذوق و مقایسه ی آن با دیدگاه آلستون درباب حجیت معرفتی تجربه ی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
65 - 78
حوزه های تخصصی:
استناد به تجربه ی دینی برای توجیه باور به خدا، و از آن مهم تر، کسب معرفت درباره ی خدا و صفات و افعال او، یکی از نظریه های مهمی است که در فلسفه ی تحلیلی دین، به نفع خداباوری و توجیه باور به وجود خدا عرضه شده است. ویلیام آلستون با اتکا به حجیت تجربه ی دینی و تأکید بر جنبه ی معرفتی آن، کوشید برای توجیه باور به خدا، مبنایی تعریف کند و با استناد به همانندی های تجربه ی دینی با تجربه ی حسی، حجیت این نوع تجربه را اثبات کند. برخلاف نظریه ی آلستون، ویلیام جیمز بر جنبه ی احساسی تجربه ی دینی تأکید می کند و به تأثیر عملی آن در بهبود زندگی صاحب تجربه توجه دارد. جیمز در تعریف خود از تجربه ی دینی، به نمونه هایی از سنت اسلامی نیز اشاره کرده و دراین باره مخصوصاً به آرای غزالی استناد کرده است. بعضی از محققان معاصر با رد نظر جیمز، برآن اند که اساساً در سنت اسلامی، تجربه ی دینی مصداق معینی ندارد و در آرای غزالی نیز نمی توان این نوع تجربه را یافت و به همین ترتیب، نظریه ی آلستون درباره ی تجربه ی دینی نیز در سنت اسلامی، به ویژه نزد غزالی، مصداقی ندارد. در مقاله ی حاضر، با بررسی آثار غزالی نشان می دهیم که آنچه غزالی با اصطلاح ذوق از آن یاد کرده، می تواند مصداق مشخصی از تجربه ی دینی و به خصوص جنبه ی معرفتی آن باشد و از این منظر، با طرح آلستون کاملاً هماهنگ شمرده شود.
تحلیلی بر جریان های تولید فیلم در سینمای ایران: منازعه نهادهای قدرت در میدان تولید سینمای ایران در دهه 1360 و 1370(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۵
203 - 231
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله ساخت الگویی نظری برای میدان تولید سینما در ایران است. برای این منظور از رویکرد نظری بوردیو و مفاهیم میدان، قدرت و منازعه استفاده شده است. امتیاز کاربرد نظریه بوردیو که در اثر (1984) او آمده در این است که او ساخته شدن فضای اجتماعی را بر اساس شناخت موضع گیری عاملان در کسب انواع سرمایه، تبیین کرده است. بر این اساس، کسب سرمایه موضوع اصلی منازعه در هر میدان است. کسب سرمایه سبب می شود که کشمکش به خصوصیت دایمی همه میدان ها تبدیل شود. به نظر ما سینمای ایران و منازعات قدرت در میدان های تولید آثار سینمایی ایران نیز در چنین چارچوبی رخ داده و به این وسیله قابل تبیین است. برای پژوهش در این زمینه و اثبات ادعای مقاله از روش ساختارگرایی تکوینی استفاده کردیم. به همین جهت، این مقاله با مطالعه روندهای تاریخی سینما بر اساس قوانین رسمی، آیین نامه ها، بخش نامه ها، آمارهای سالیانه و مصاحبه ها و همچنین تکنیک مصاحبه، تاریخ منازعات برای کسب انواع مختلف سرمایه را نشان خواهد داد و سرانجام تکوین میدان سینمای ایران در دهه 1370 را تبیین کرده و الگویی نظری را برای تبیین میدان تولید سینمای ایران ترسیم می کند
نواندیشان دینی جهان عرب (2): آدونیس و نقد بنیادین سنت اسلامی
حوزه های تخصصی:
وجه تمایز آدونیس از هم نوعانش در جهان عرب و ایران، توجهش به ابعاد گوناگون سنت اسلامی و بستر شکل گیری شعر عربی است. وی هرگونه نقد بنیادین بر ساختار شعر را نیازمند آگاهی از سرچشمه هایی می داند که الهام بخش آن بوده اند. نگارنده، نوشتار حاضر را با هدف آگاهی مخاطبان از اندیشه های آدونیس در زمینه فرهنگ اسلامی به رشته تحریر درآورده است. وی در راستای تحقق این هدف، پس از معرفی آدونیس، مقصود از «ثابت» و «متحول» در اندیشه او را تبیین می کند. بعلاوه، جلوه هایی از تقلید و نوآوری در فرهنگ اسلامی را در آراء آدونیس در عرصه سیاست، شعر و ادبیات، و ... ارائه می دهد. در انتها، با بیان این مسئله که نقدهایی بر دیدگاه های آدونیس در زمینه سنت و فرهنگ اسلامی، به نگارش درآمده است، به نکاتی که در نقدهای رایج مورد توجه قرار نگرفته اند، اشاره می نماید.
نواندیشان دینی جهان عرب (3)، عبدالرحمان بدوی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ مهر و آبان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۸۴)
63 - 82
حوزه های تخصصی:
عبدالرحمان بدوی یکی از پرتلاش ترین و در عین حال عجیب و غریب ترین محقّقان و اندیشمندان مسلمان در دوران معاصر است. بهترین گواه بر این مدعا دستاوردهای او در زمینه «علوم عقلی»، از جهت گستردگی و دقّت، است که هر پژوهشگر آگاه از دشواری های نگارش، ترجمه و تحقیق در زمینه فلسفه، منطق، کلام، عرفان و تصوّف را متعجّب می گرداند تا حدّی که فیلسوف پرکاری همچون حسن حنفی (به حق) خدمات بدوی به عقلانیت و میراث عقلی و عرفانی اسلامی را با دستاوردهای یک نسل یا یک مؤسسه پژوهشی برابر دانسته است.
تفاوت شیوه نوگرایی بدوی با دیگر نواندیشان جهان عرب آن است که بدوی تلاش کرده تا عقلانیت در جهان اسلام را از رهگذر ترجمه، تحقیق و تألیف بگستراند. او در این راه علاوه بر سنّت اسلامی به آثار فلسفی و حِکمی غیر اسلامی نیز توجّه نشان داده و تلاش کرده تا از یک سو با ترجمه، تألیف، تصحیح و احیای آثار فراموش شده، توجّه مسلمانان را به میراث عقلانی کهن خود و دیگر سرزمین ها جلب کند و از سوی دیگر دستاوردهای ارزشمند سنّت اسلامی در زمینه علوم عقلی و عرفان را به دیگران بشناساند.
این در حالی است که به نظر می رسد در زبان فارسی معرّفی شایسته ای از او و تلاش هایش وجود ندارد. نگارنده تلاش کرده تا در این نوشتار به بررسی برخی آثار بدوی و شیوه پژوهش او بپردازد.
مکان و مسکن در منظر اسلام
حوزه های تخصصی:
مکان و جایگاه آن در هنر و معماری اسلامی همواره از سوی متفکرین فلسفه اسلامی و اسلام شناسان مورد بحث های مختلف قرار گرفته است نوع برداشتی که از هویت مکانی معرفی می گردد. در صورت بندی مکان و معماری مطلوب اسلامی موثر بوده و راه را برای شناخت، تحلیل و ارزشگذاری باز می گشاید. از این رو در این مقاله با اتکا بر روش تحلیلی توصیفی به بررسی مفهوم مکان و شاخصه هایی چون شخصیتف هویت و معنای مکانی و مقایسه آن با ساخته های معماری اسلامی، پرداخته شده تا به شاکله کلی ذهنی از مکان و مسکن اسلامی نزدیک شویم. می توان دریافت که اسلام با قائل شدن به حفظ هویت برای تمامی مکان ها، مکان را براساس میزان تجلیات الهی و کیفیات قدسی ارزش گذاری می نماید که با این شیوه اماکن دارای درجات مختلفی از هویت اسلامی خواهند گردید . نگارندگان براساس این نوشتار بر این عقیده اند که متون اسلامی به عنوان منبع سرشار آموزه هایی جهت شکوفایی تمدن بشری، در زمینه معماری و بالاخص مسکن، دارای گزاره هایی کاربردی است. از این نمونه می توان به ایجاد چشمانداز و هدف در زمینه مسکن به دو مفهوم خرد و کلان آن اشاره نمود. مفاهیمی مانند پرهیز از تکاثر، قداست بخشی به مکان بهره گیری از مفاهیمی چون عدالت و مساوات و مانند آن از این دسته معیارها محسوب می گردند
نقطه نظر/ سرمقاله: سنت جاهلی یا سنت الهی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
5 - 5
حوزه های تخصصی:
در طول 45 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال مطالبات هویت مدار از سوی جامعه، جریانی که ریشه آن در غرب معاصر کاشته شده بود، به یکی از صحنه گردان های اصلی سیاست گذاری رسمی هنر علی الخصوص در مراکز دانشگاهی تبدیل شده است. این جریان که در ایران توسط سیدحسین نصر نمایندگی می شد، از پیش از انقلاب با مدیریت دفتر فرح پهلوی اقدام به جریان سازی های هنری کرده بود و پس از پیروزی انقلاب شاگردان و وابستگان این تفکر با بهره گیری از زبان دینی و عرفانی سنت گرایان، خود را نماینده مطالبات جامعه دینی ایران معرفی کردند و در خلاء ارزیابی دقیق و کم بها دادن به هنر از سوی مدیریت کشور توانستند تأثیراتی بزرگتر از اندازه علمی و جمعیتی خود بر سیاست گذاری هنر کشور برجای گذارند. حضور تعیین کننده وابستگان این تفکر که اغلب به عنوان صاحب نظر و نه هنرمند شناخته می شوند، در دستگاه های سیاست گذاری و آموزشی کشور، مؤید این نظر است.به ادعای سنت گرایان، اساس اندیشه آنان، مجموعه حقایقی است که شمول تاریخی و جغرافیایی همه گیر دارد. حدود یک قرن پیش رنه گنون فیلسوف فرانسوی این مسلک را ایجاد کرد و سپس توسط کوماراسوامی هنرشناس و حکیم سریلانکایی و شوان، لینگز، نصر، پالیس و... تبدیل به مکتبی در نظریه پردازی و فلسفه هنر شد. مکتب سنت گرایی از دانش مقدس و سنت های معتبر ازلی سخن می گوید و به حقیقتی فراطبیعی، مشترک و جهانی در بطن ادیان اشاره کرده و آن را حکمت خالده یا «جاویدان خرد» نامیده است. روش این مکتب دین شناسی تطبیقی دوران معاصر است و در جهان اسلام با تصوف و عرفان های محلی پیوند برقرار کرده و از سوی دیگر با عرفان شرق دور که متفاوت از ادیان ابراهیمی است، گره خورده است. سنت گرایان در ایران ذیل مباحث هنر و معماری اسلامی به نظریه پردازی پرداخته و با ابداع اصطلاحات حکمت هنر اسلامی، هنر دینی، هنر قدسی و هنر مقدس مطالبی شاعرانه، احساسی و به دور از منطق و استدلال خلق کرده و در امور مسلم اعتقادی و تاریخی، تفسیر خود از هنر و معماری اسلامی را سراسر با رمز و رازهای عجیب و غریب خودبنیاد درآمیخته اند. برخی از سنت گرایان ضمن آشنایی با صورت هنر و معماری اسلامی در سفر به مغرب عربی، مصر، چین و هند به اتکای زمینه هایی که از مسیحیت و یهودیت داشته اند، اسلام را از طریق فرقه های صوفیانه پذیرفتند. چنانکه شوان در الجزایر به طریقت شاذلیه پیوست. بورکهارت در مراکش به اسلام ایمان آورد و به طریقت شاذلیه درقاویه سرسپرد و پس از آشنایی با شوان به سنت گرایان پیوست. گنون پس از آشنایی با آموزه های شرقی با تمرکز بر شرق به سنت، کلیت و نگاه عام در ادیان هندو، مسیحیت، اسلام و بودیسم می پردازد. درواقع این طیف از اندیشمندان با تکیه بر فلسفه و عرفان ادیان بزرگ جهان مانند مسیحیت، اسلام و یهود، آئین های بودا، جین، تائو و شین تو آنها را دارای حقیقت مشترک دانسته و به امر باطنیِ مشترک بین ادیان و آئین ها معتقدند. بدیهی است که سنت های موجود در هر یک از این ادیان و باورها تغییر و تحولاتی داشته و علی رغم نکات مشترک یا جوهر مشترک به زعم سنت گرایان (حکمت خالده) تدریجاً تفاوت هایی شگرف پیدا کرده اند. سنت اسلامی طبق نص قرآن کریم و روایات معتبر و متفاوت از دیگر سنت هاست. چنانچه با دید مثبت به فعالیت سنت گرایان غربی نگریسته شود خطای عمدی چندانی متوجه آنان نیست چرا که با طریقت های صوفیانه و فرقه های مختلف در ممالک دیگر آشنا شده و عرفان شرق دور و هندویی را نیز تجربه کردند و به نوعی به وحدت شکلی ادیان رسیدند و از زاویه هنر و معماری و تقدس گرایی به استناد ظاهر هنرها داستان سرایی کرده اند. اما چگونه می توان پذیرفت که دکتر سیدحسین نصر، مسلمان ایرانی و فیلسوف و عارف به این ادعاهای سراپا عجیب وغریب و گنگ و نامفهوم صحه بگذارد و مُرید شوانِ فرقه گرا و مبدع طریقت مریمیه باشد؟ ادامه روند افکار و آراء سنت گرایان دامن گیر محافل هنری و دانشگاه های هنر و معماری ایران شد و تاکنون درگیر این معضل هستیم. نقد آراء ایشان دریچه ای بر شناخت حقیقت هنر و معماری دوران اسلامی ایران و جهان می گشاید و زمینه برتری منطق و استدلال بر احساسات کور خواهد شد.