مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تبارشناسی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تبیین فردریش نیچه و میشل فوکو از تبارشناسی می پردازد. استدلال موجود در مقاله این است که تبار شناسی، تاریخ را نه از لحاظ رخداد ها، پیکار ها و جنگ ها (یعنی به واسطه ی داده ها و واقعیات تجربی)، بلکه برحسب نظام های گفتمانی و کردارها و رویه هایی که به ذهنیت ما شکل می دهند، بررسی می کند. پیوند و رابطه ی بین دانش/ حقیقت و قدرت نقش بسیار مهمی را در تبیین هر دوی نیچه و فوکو از تبار شناسی بازی می کند. تصور فوکویی از نظم (نظام فهم پذیری) به عنوان مفهومی کلیدی در نگرش او به تاریخ به کار گرفته می شود. ایده ی نیچه ایِ خواست قدرت به ایده ی شیوه ها و روش های روابط نیرو های حمایت کننده و حمایت شونده از نوعی دانش بدل می شود. مقاله به این نتیجه می رسد که تبار شناسی فوکویی، معنا را به روابط قدرت تقلیل می دهد. استدلال موجود این است که در تفکر فوکویی تاریخ انسانی قابل فهم است، اما نه به دلیل معنای درونی آن، بلکه بدین خاطر که دانش و گفتمان ها که نقشی کلیدی در تاریخ انسانی بازی می کنند، به لحاظ روش ها و راهبرد ها قابل فهم هستند.
تبارشناسی الگوی مشروعیت در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشروعیت پل ارتباطی حاکم با اتباع است. نمود و کیفیت این پل ارتباطی منوط به وضعیت دو سوی آن است. یعنی نه تنها حاکم در تلاش برای اثبات مشروعیت خود متوسل به گفتمان های معنا بخش می گردد، بلکه تعاملات اجتماعی و منطق زیستی جاری در جوامع، نقشی اساسی بر شمایل و سمت و سوی مشروعیت حاکم ایفا می کند. شکل و شمایل حاصل از فرایندهای دو گانه فوق، تنها در قامت نهادها قابل شناسایی است. بنابراین زمانی که از مشروعیت حاکمیت صحبت به میان می آید منظور نهادهایی است که مبین و تجلی گاه این مفهوم هستند. تبارشناسی مشروعیت به معنای اتخاذ رهیافتی است که چگونگی شکل گیری نهادهای یاد شده را نشان می دهد. اهم یافته های این مقاله چگونگی شکل گیری نهادهای مشروعیت در دوره صفویه ناشی از شکاف های گفتمانی است. در نهایت خواهیم دید که از تجمیع این نهادها، الگوی مشروعیت حاکمیت در دوره صفویه شکل می گیرد
اسلام هراسی و ایران هراسی در سینمای هالیوود؛ تحلیل فیلم سینمایی «غیرقابل درک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است که با رویکرد تحلیل گفتمانی فوکو، تقابل گفتمانی غرب با اسلام و ایران را در عظیم ترین صنعت فرهنگی آمریکا یعنی هالیوود نشان دهد. از این رو به تحلیل تبارشناسانه گفتمان اسلام هراسی و ایران هراسی با رویکرد تحلیل گفتمانی فوکو پرداخته می شود و سپس با کاربست همین رویکرد، بازنمایی این گفتمان در فیلم سینمایی «غیرقابل درک» (گرگورجردن،2010) - که یکی از برجسته ترین فیلم های سینمایی هالیوود در موضوع تقابل گفتمانی غرب با اسلام و ایران است - مورد تحلیل قرار می گیرد. این فیلم، خواسته های به حق ملل مسلمان را در قالب درخواست های تروریست مسلمانی قرار می دهد که 3 عدد بمب اتمی را در نقاط مختلف آمریکا کار گذاشته است. تحلیل این فیلم می تواند چشم انداز مناسبی از آنچه که تحت عنوان اسلام هراسی و ایران هراسی در رسانه های غربی وجود دارد، ارائه دهد.
تبارشناسی تکنیک های نظام سلطه در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران: رهیافت فوکویی به رفتارهای نظام سلطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهیافت فوکویی، بازتولید روش هایی است که میشل فوکو در آثار خود از آن ها برای تحلیل و نقد دوران مدرن بهره می برده است. این روش ها بررسی تبارشناسانه و دیرینه شناسانه دوران مدرن را از آغاز پی گیری می کند و گویای واقعیت امروز عالم مدرن با رجوع به گذشته، خصوصاً گذشته تاریخ اجتماعیِ غرب است، البته این فرآیند، بدون تاریخی سازی پدیده به کشف روابطِ بازتولید قدرت و سوژه می پردازد. کشف روابط قدرتی که رسوب شبکه های تولید قدرت در تاریخ اجتماعی غرب و سامانه ها و نهادهای به جامانده از این روابط است و چنانچه فوکو خود اذعان داشته، از مهم ترین کارویژه های آثار او، فهم روابط قدرت است، حال اگر این روش ها برای بازشناسی قوانین استیلا و سلطه موجود در پدیده های عالم مدرن ازجمله روابط بین الملل به کار رود می توان بازتاب تکنیک های سلطه در تاریخ اجتماعی غرب را در این پدیده نیز مشاهده کرد؛ از جمله این پدیده ها نظام بین الملل است، نظامی که با همه توان در حال بازتولید عناصر یادشده از سلطه در ساختاری جهانی شده است؛ از سویی دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شاهد برخوردهای مختلف همین نظام سلطه ازجمله تحریم های گسترده آن بوده ایم، این تحریم ها طی چند سال اخیر با چگالی بیشتری اعمال شده است. این مقاله قصد دارد با استفاده از رهیافت فوکویی در تاریخ اجتماعی غرب به فهم چرایی و رمز گشایی از حجم گسترده از تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران بپردازد.
نسبت رؤیت پذیری با قدرت در اندیشه فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رؤیت پذیری» به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی تحلیل های فوکو جایگاه ویژه ای در اندیشه وی دارد. تأکید او بر رؤیت پذیری به عنوان یکی از عوامل اصلی در شکل گیری علوم، و همچنین یکی از تکنولوژی های قدرت، نشان دهنده این اهمیت است. استناد بر توصیفات تجسمی در تحلیل های فوکو سبب شده است که بسیاری از مفسران وی را فیلسوفی دیداری بدانند، ولی از دیگر سو، افشاگری او درباره جایگاه نگاه در اعمال قدرت، برخی دیگر را بر آن داشته است که وی را مخالف بینایی محوری بینگارند و استدلال کنند که فوکو از نگاه علیه نگاه استفاده کرده است. این مقاله، ضمن معرفی جایگاه نگاه و رؤیت پذیری در آثار فوکو، سعی دارد تصویر دقیقی از نسبت رؤیت پذیری با قدرت در اندیشه وی ارائه دهد. بدین منظور، علاوه بر توصیف مفاهیم رویت پذیری و قدرت نزد فوکو، به تحلیل مقولات مرتبط با این مفاهیم در آثار دیرینه شناسانه و تبارشناسانه وی می پردازیم. ما نشان خواهیم داد که قدرت، از یک سو، پدیدآورنده رؤیت پذیری هاست و از دیگر سو، رؤیت پذیری ها هستند که به نوبه خود امکان شناخت قدرت، اعمال آن و حتی مداخله در آن را فراهم می آورند. قدرت، چه در جوامع سلطنتی و چه در جوامع مدرن از رؤیت پذیری بهره برده است؛ گاهی با نمایش شکوه خود، گاهی با پنهان شدن و گاهی با نظارت. فوکو با تأکید بر رؤیت پذیری های ادوار مختلف و نسبت آن ها با قدرت، قصد دارد نشان دهد که همه راه های رؤیت پذیری در آن واحد ممکن نیست و در آنچه می توانیم ببینیم محدودیت هایی وجود دارد.
ارزیابی انتقادی مبانی معرفتی تبارشناسی فوکو از منظر حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تبارشناسی میشل فوکو، با تکیه بر مبانی معرفتی ویژة خود، نظریه است که هدفمندی و جهت دار بودن ذاتی را نفی می کند. مهم ترین مبانی معرفتی آن را نام انگاری، قدرت محوری، باور به تصادف، برساخت گرایی، تاریخی نگری، نسبی دانستن فهم و حقیقت، انسجام گرایی در توجیه شناخت تشکیل می دهد. این مبانی معرفتی، بر پایة اصول حکمت صدرایی قابل ارزیابی انتقادی است؛ اصولی مانند اصل واقعیت، تقسیم وجود به مستقل و رابط، اصل علیت، وحدت نظام هستی و هدفمندی آن، وجود سنت های الهی در تدبیر جوامع و تاریخ، وجود حقایقی ثابت، امکان شناخت مطلق و یقینی، مبناگرایی در توجیه شناخت، واقع نمایی شناخت، دو ساحتی بودن انسان، اصالت روح انسان، آگاهی، اراده و هدف مندی انسان، فطرت مشترک انسان ها، معتبر بودن روش های تجربی، عقلی و شهودی.
تبارشناسی روشهای تحقیق در علوم انسانی در مسیر تمدن ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبارشناسی مجموعه ای از تکنیک های تاریخی مورد استفاده در فلسفه است که برای اولین بار توسط فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی و پس از او توسط میشل فوکو، فیلسوف پست- مدرن فرانسوی در مطالعاتشان به عنوان اصلی ترین روش تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. در این مقاله کوشش شده است تا از رویکرد تبارشناسانه به منظور ریشه یابی مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی و روش شناختی علوم مدرن در عصر رنسانس استفاده شود تا بتوان نه تنها گفتمان جدیدی را در ارتباط با سنخ شناسی روشهای تحقیق در علوم انسانی ارائه نمود، بلکه به ریشه یابی بنیان های روش شناختی علوم انسانی در مسیر تمدن اسلامی-ایرانی نیز، هرچند به صورت اجمالی، پرداخت. نظریه ای که در مقاله ی حاضر مطرح می شود بیان می کند که روش های علمی ظهور یافته در عصر رنسانس از دیر باز مورد استفاده ی محققین و علمای ایرانی-اسلامی قرار می گرفتند. مطالعات تبارشناسانه به ما نشان می دهد که خاستگاه بسیاری از روش های متداول علمی در علوم انسانی که در علوم مدرن مورد استفاده پژوهشگران قرار می گیرند به قرن ها قبل در مسیر تمدن ایرانی-اسلامی بر میگردد.
تبارشناسی انگاره های اعتزالی در متون زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام در زمان و مکانی ظهور کرد که مناطق هم جوارش از سطح تمدنی پیشرفته تری نسبت به جزیرة العرب برخوردار بودند. این سرزمین ها از نظر ظهور و حضور عقاید و باورهای گوناگون، پیشینه ای بسیار طولانی داشتند و این امر، رواج و گسترش مباحثات و مجادلات الهیاتی در این مناطق را موجب شده بود؛ ازاین رو، اسلام در مکانی ظهور کرد که زمینه مساعد برای مجادلات الهیاتی و کلامی داشت. قرآن کریم مروج و مشوق تفکر و تعقل در دین بود؛ به همین دلیل، مباحث کلامی و الهیاتی و درنتیجه، عالمان این علم در اسلام و بین مسلمانان جایگاه بالایی داشتند. دین پژوهان و خاورشناسان و اسلام شناسان، بارها نقش باورهای پیش از اسلام را در شکل گیری دستگاه های کلامی اسلام بررسی کرده اند. معتزله در گیرودار بحث و مناظره و ردیه نویسی با دیگر فرقه های مسلمان، همیشه با این اتهام روبه رو بودند که شما زرتشتی گرا (مجوس)، ایرانگرا (شعوبی) و زندیق (زندیک یا اهل تأویل؛ یعنی کسی که متون مقدس را تأویل می کند) هستید. معتزله همچنین به قدرگرایی (تقسیم حوزه کارهای خیر و شر میان انسان و خداوند) و عقل گرایی و عدل گرایی متهم بودند. به عبارت دیگر، آنان را به خوانش و تفسیر اسلام بر پایه آموزه های ایرانی، متهم و از این رهگذر، آنان را تکفیر می کردند. در این مقاله تلاش شده است که آیا این اتهام ها، جدای انگیزه های سیاسی، رقابتی و فرقه ای، رنگی از حقیقت دارد یا ندارد. این امر واقعیت دارد که شماری از اعتزالیان، موالی (ایرانیان) و غیرعرب بودند و در محیط عرب های مسلمان زندگی می کردند؛ مانند بصره و کوفه (که یا سابقه سکونتی نداشتند یا موالی و اعراب به شکل هم زمان آن ها را ساکن کردند). در پژوهش حاضر، این مسئله با رویکردی تطبیقی و مقایسه ای بررسی شده است. شبهات زیادی در مسائلی مانند: صفات خداوند به ویژه صفات ذات، مبحث رؤیت، آزادی اراده و گزینش، استطاعت پیش از فعل، لزوم و وجوب ایمان عقلی، حسن و قبح ذاتی، مبحث اَلَم، صدور خیر محض از ذات پروردگار و ناتوانی او در ارتکاب فعل قبیح، موجب شده است تأثیرپذیری دستگاه کلامی معتزله از انگاره های زرتشتی، امری ممکن و حتی متحقق دانسته شود. سرانجام نتیجه گرفته شد ایرانیان با توجه به پیشینه یزدان شناسیِ رسوخ کرده در ذهن و زبانشان، خوانشی عقل مدارنه و عدل مدارانه از اسلام به دست آوردند؛ مکتب معتزله محصول این خوانش بود.
نقد معیارهای سنجش اعتبار دست نویس های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
متون تاریخی و ادبی از لحظه گردآوری دست نویس ها تا انتشار اثر مراحل گوناگونی را پشت سر می گذارند. در این فرایند، مهم ترین و تأثیرگذارترین مرحله تصحیح متن است. در تصحیح، نخست دست نویس یا دست نویس های متن موردنظر ارزیابی می شود. این ارزیابی پایه اصلی فن تصحیح متن است و به میزانی که با روش های علمی و دقت نظر بیش تری توأم باشد، متن تصحیح شده دقیق تر و اصیل تری عرضه خواهد شد. در این نوشته معیارهای سنجش اعتبار دست نویس های فارسی به اعتبارِ کاتبان، مؤیّدان، زمان کتابت، تبار، و سبک دست نویس ها به پنج دسته کلی تقسیم و هریک از این معیارها بازشناسی و سپس نقد و بررسی شده است. در پایان مشخص شده که هیچ یک از این معیارها به تنهایی نمی تواند معیار سنجش قرار گیرد و بهترین روش برای سنجش اعتبار دست نویس ها استفاده تلفیقی از دو یا چند معیار براساس کمیت و کیفیت دست نویس هاست.
تبارشناسی باورهای ملامتیانِ نخستین در متون صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده سوم هجری، مقارن با روی کار آمدن حکومت سامانی در خراسان بزرگ، جریانی زهدگرا به نام ملامتیه در نیشابور شکل گرفت که به دلیل تفاوت های بنیادین با صوفیه و کرامیه در آداب و رسوم، مشهور شد. مخالفت ملامتیان با خرقه پوشی، تأسیس خانقاه، سماع و تشویق به فعالیت های اقتصادی، آن ها را از صوفیه و کرامیه تمایز بخشید و گسست معرفتی را نشان داد که پیش از آن در عرفان اسلامی سابقه نداشت. آموزه های کانونیِ ملامتیان در زمینه کسب و کار و همچنین اجتماع گرایی، زمینه را برای رشد و شکوفایی ایشان در بستر فضای شهری و تجارت پیشه و پویای نیشابور آن روزگار، فراهم کرد. این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و رویکرد تبارشناسانه قصد دارد تعارض این آموزه ها را با صوفیه آشکار و مهمتر از آن، همسویی خواستِ دانایی در ملامتیه را با خواست قدرت در معنای فوکویی، بررسی کند.
تعامل با خانواده در سنت رضوی (رویکرد تبارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال چهارم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۶
251-277
حوزه های تخصصی:
امامان معصوم (ع) در تفکر شیعی نه بانی شریعت الهی اند و نه در افزودن یا کاستن آن نقشی ایفا می کنند. آن چه آنان به عنوان مراجع دینی بر عهده دارند، تبیین حقیقت دیانت، بیان سنت و سیره صحیح نبوی است که در گذر زمان و دوره های تاریخی، عمداً یا سهواً مورد فهم و تفسیرهای مختلف قرار می گرفت و چه بسا از مسیر اصلی خویش دور می افتاد. این مقاله که با انگیزه تبارشناسی یکی از آموزه های اخلاقی یعنی سنت تعامل با خانواده در سیره رضوی شکل گرفته، بر آن است تا ریشه ها و منابع سخنان امام رضا (ع) در خصوص مسئله پیش گفته را بکاود و نشان دهد از منظر آن حضرت، این مقوله که امروزه نیز مثل همیشه از مسائل پیچیده، مهم و تا حدی مبهم است و هر کسی از زاویه ای به آن نگریسته، چگونه انعکاس یافته است. این که اساساً تشکیل خانواده با چه شرایطی است، چه نوع رابطه ای می تواند به تحکیم و تداوم آن بینجامد و زندگی متعالی و درخوری را به ارمغان آورد از دغدغه های کانونی است، اما این که در زبان و سیره امام رضا (ع) در این باره چه آمده و مهم تر از آن، داده های ایشان از چه سرچشمه ای ناشی شده و به تعبیر دیگر مناشی و تبار آن ها چیست؟ پرسش اصلی و محوری است که با بررسی روایات منقول از امام و تطبیق آن با سخن پیشینیان بدان پاسخ خواهیم داد. فرضیه نویسنده آن است که انگیزه محوری امام در استناد به کلام رسول خدا (ص) و پیشوایان پیشین، علاوه بر دغدغه احیای سنت اسلامی و ترویج ارزش های دینی، ایجاد پشتوانه برای سخنان و اظهار نظرهای خویش است، عاملی که در تبلیغ و تبیین دین برای تنفیذ کلام و تسلیم مخاطب ضرورت دارد.
تبارشناسی طنز پارسی در ﭘﻬﻨه تاریخ ایران پس از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
103 - 124
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با استفاده از روش نظری میشل فوکو (Paul Michel Foucault)، یعنی دیرینه شناسی و تبارشناسی، تاریخ طنز فارسی را بررسی می کنیم؛ همچنین نشان می دهیم طنز در مواجهه با گفتمان های مختلف چگونه مفصل بندی شده است و گفتمان های غالب و حاشیه ای چگونه آن را مفصل بندی کرده و به کار گرفته اند. دیرینه شناسی، گفتمان های حاکم در اجتماع تاریخی را واکاوی می کند و در نگاه فوکو، تبارشناسی تاریخ واقعی است و او با این روش، بخش های نااندیشیده تاریخ را بررسی می کند. در تبارشناسی، قدرت با گفتمان ها جهان هستی را معنادار می کند. در اداﻣه کار دیرینه شناسی فوکو، ارنستو لاکلاو (Ernesto Laclau) و شانتال موفه (Chantal Mouffe) با رویکرد گفتمانی خود، به معناداری جهان رنگی تازه می دهند. انواع ادبی هر دوره، زاییده اپیستمه و گفتمان های حاکم بر آن دوره تاریخی اند و درواقع، دانش تولیدی هر گفتمان برای غلبه بر سایر گفتمان ها هستند. برای تحلیل قدرت و روابط قدرت، تاریخ ایران در سه اپیستمه دوران قدسی، اپیستمه دوران نیمه قدسی و اپیستمه انسانی (مادی) تقسیم می شود و پس از آن، گفتمان های غالب موجود در هر اپیستمه به روش تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه شناسایی و بررسی می شود که شکل پیشرفته تر و کارآمدتر گفتمان فوکویی است. در آخر نشان می دهیم طنز به معنای امروزی آن، یعنی معادل (Satire) که با نگاهی تقلیل گرایانه هجو و هزل را نیز دربرمی گیرد، در گذﺷﺘه ادبیات فارسی رواج نداشت و در گذشته، تنها هجو و هزل و طعنه بود که هدف نهایی آنها تمسخر و تخریب بود نه اصلاح. اصلاح که به معنای بهبود وضع هر گفتمان و جلوگیری از فروپاشی آن است از مؤلفه هایی است که همراه با تعریف (Satire) به تدریج وارد ادبیات فارسی شد و نموﻧه برﺟﺴﺘه این نوع طنز را در طنز پس از انقلاب اسلامی، به ویژه نشریه گل آقا، می بینیم.
گفتمان به مثابه روش شناسی مطالعه تمدن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
83 - 109
حوزه های تخصصی:
گفتمان در شمار آن دسته از روش شناسی هایی است که درکی تازه از نحوه تحول تاریخ به دست می دهند. این روش شناسی، کشف نوعی از آگاهی در مطالعه ای تاریخی را هدف قرار می دهد که معمولاً در سنت های کلاسیک مطالعات تاریخ فراچنگ نمی آید. این روش شناسی به ویژه به کار شناسایی مسیر تطور درونی یک تمدن و توضیح منطق ارتباط یک تمدن با تمدن های دیگر می آید. تمرکز گفتمان بر سازوکارهای انسجام یابی یک مجموعه و توجه آن به منطق تولید همبستگی و سازگاری در درون نظام واره ای از ایده ها، اَعمال فردی و گروهی، اظهارات، تکنیک های منجر به بروز قدرت اجتماعی، و بستر معرفتی جاری در آن مجموعه، بیانگر استعداد مطالعات گفتمانی در حوزه تمدن پژوهی است. این توانایی چه بسا به شناسایی برخی زمینه های ناگشوده در مطالعه یک تمدن راه ببرد؛ زمینه هایی که به طور معمول از چشم پژوهشگران دور می مانند. هدف این مقاله آن است که اولاً، امکان و چگونگی بهره گیری از گفتمان در مطالعه سیر تطور تمدن ها را نشان دهد؛ ثانیاً، سودمندی چنین مطالعه ای را ضمن تطبیق آن بر یک عرصه مطالعاتی مشخص کند. تلاش خواهد شد تا ضمن کاربست روش شناسی گفتمان، درکی از نحوه پدیداری و اهمیت یابی اظهارات، اعمال و آرایش مفاهیم مرکزی در سه حوزه اصلی تمدن اسلامی حاصل کنیم. این سه حوزه «اسلام نخستین»، «اسلام عصر میانه» و «اسلام معاصر» است.
تبارشناسی مفهوم سرمایه دینی و شاخص سازی آن متناسب با جامعه ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفهوم دین و دین داری به سبب اهمیت آن ها در زندگی انسان، از دیرباز مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و دین پژوهان بوده است. مطالعات انجام شده در این حوزه شامل پیمایش های کمّی درباره سنجش میزان دین داری کنش گران و ارتباط متقابل آن با متغیرهای مختلف، مطالعات کمّی و کیفی در رابطه با انواع دین داری و مطالعات اسنادی درباره تحولات دین داری در ایران است. مهم ترین خلاء موجود در این مطالعات، توجه اندک پژوهشگران به مفاهیم اساسی و بومی سازی آن ها ست. سرمایه دینی از جمله این مفاهیم اساسی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله تلاش شده با روش اسنادی، نخست به تبارشناسی مفهوم سرمایه دینی از نظر اندیشمندان پرداخته و آن گاه مؤلفه های بومی شده سرمایه دینی متناسب با جامعه ایران تدوین شده و در پایان تعریفی متناسب از سرمایه دینی ارایه گردد.
ملازمت دولت و عدالت در فلسفه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال چهارم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
69 - 102
حوزه های تخصصی:
امروزه «عدالت»، گو آن که هنوز جایگاهی در میان برخی از فلاسفه سیاسی دارد، اما در کشاکش مباحث اقتصادی نولیبرال و سیاست های بین المللی قدرت های بزرگ تقریباً به فراموشی سپرده شده؛ «دولت» اما وضعیت بهتری دارد. این مقاله سعی دارد با استفاده از روش تبارشناسی تلازم این دو مفهوم و نه الزاما این همانی آنها در خاستگاه خود را به نمایش بگذارد. اصول کلاسیک عدالت، یعنی آزادی سیاسی و اصول عدالت توزیعی به علاوه احترام به برابری طبیعت، اصول مستتر در اندیشه دولت، چه دولت باستانی و چه دولت مدرن، هستند. «دولت» نیز در خاستگاه خود برای شکل دادن به هویت سیاسی انسان، اصول عدالت را پیش فرض گرفته است. این امر ورای خطابه ای اخلاقی است و بیشتر به خاستگاه مشترک این دو مفهوم تاکید می کند. البته روایت ما از مفاهیم سیاسی متفاوت از روایات سوژه گرایانه مدرن است. بنابراین سعی دیگر ما این است که عدالت و دولت را از مفاهیم سوژه گرایانه، مفاهیمی که انتقادات زیادی بدان ها وارد شده، جدا سازیم و این امر را اثبات کنیم که حتی با پیش فرض های فلسفه های منتقد مدرنیته نیز اصول عدالت و دولت سر جای خود باقی می مانند و حتی اکنون برای پاسداری از آنها باید اهتمام بیشتری به خرج دهیم. بنابراین در بررسی خاستگاه مفاهیم اصلی فلسفه سیاسی، در مرحله نخست دولت باستانی و در مرحله بعد اصول امروزین عدالت و دولت در به هم پیوستگی خود و سرچشمه مشترک خودشان نشان داده خواهند شد.
بازشناسی احادیث مختص شیعه از میان احادیث مشترک فریقین درباره دجّال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
151-172
حوزه های تخصصی:
در جوامع روایی اهل تسنن و شیعه، روایات فراوانی درباره دجّال وجود دارد. با این حال پاره ای از روایات به ویژه روایات سنی، به جوامع روایی شیعه راه یافته است. این مقاله با روش گردآوری کتابخانه ای و با مراجعه به منابع شیعه و اهل تسنن و با شیوه توصیفی تحلیلی(تحلیل محتوایی) برای اولین گام در تبارشناسی روایات مربوط به دجّال، به بازشناسی روایات شیعی و سنی در جوامع روایی فریقین در موضوعات وقایع زمان خروج دجّال، مکان خروج دجّال، زمان خروج دجّال، مکان های ایمن از فتنه دجّال و محل کشته شدن پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که درخصوص موضوع فتنه دجّال و ریزعنوان های آن، از میان روایات فراوان موجود در جوامع روایی شیعه، فقط تعداد چهارده روایت، روایت شیعی به شمار می آید و بقیه روایات عامی هستند . نیز تعداد روایات جوامع روایی اهل سنّت بیشتر از روایات جوامع روایی شیعه است.
بررسی انتقادی بر ساخت معانی در تبارشناسی از منظر حکمت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، دیدگاه برساخت گرایانه تبارشناسی درباره شکل گیری معانی از منظر حکمت اسلامی بررسی و نقد شده است. بنابراین، ابتدا توصیفی از دیدگاه تبارشناسی درباره معانی ارائه شده و نقش قدرت و عملکردهای گفتمانی در برساخت معانی تحلیل شده است. در ادامه با بهره گیری از مبانی رایج حکمت اسلامی، نقدها و اشکالات رویکرد برساخت گرایانه تبارشناسی در دو بخش؛ نقدهای مبنایی و پیامدها و تبعات معرفت شناختی در علوم انسانی تبیین گردیده است. تقلیل گراییِ هستی شناختی، ذات انکاری از معانی، تاریخی گریِ غایت انکار، تقدم اراده بر ادراک و نفی روابط ضروری در شکل گیری نظام های معنایی از مهم ترین نقدهای مبنایی بر این رویکرد هستند. سپس پیامدها و تبعات این دیدگاه در علوم انسانی را برشمردیم. مهم ترین آن ها عبارت بودند از: تحویل گرایی ناموجه و تسری ویژگی معانی برساخته به تمامی معانی، اجتماع گرایی نامعقول در شکل گیری معانی، نسبی گرایی و فقدان معیار و ملاک سنجش و ارزیابی، مرگ حقیقت و نفی تطابق معانی با واقعیت فی نفسه اشیاء و قداست زدایی از علم.<br /> در پایان نیز دیدگاه حکمت اسلامی درباره معانی و انواع آن بیان شده است و امکان برساخته بودن معانی از منظر حکمت اسلامی در معانی اعتباری بررسی شده و تمایز این دیدگاه با قرائت برساخت گرایانه تبارشناسی تبیین شده است.
دیرینه شناسی کرامات صوفیان؛ مطالعه موردیِ «طعام اندک و اِطعام بسیار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از مناقب نامه های صوفیان به بیان کرامت های پیران تصوف اختصاص یافته است. هدف این مقاله آن است که از منظر دیرینه شناسی، نظام های حقیقت و گزاره های معنابخش به امر خارق عادت را در مناقب نامه های صوفیان، مناقب نامه های شیعی، سیره های نبوی، عهد جدید و عهد عتیق به دست دهد. پژوهش حاضر تنها با تمرکز بر یکی از کرامات صوفیان تحت عنوانِ «طعام اندک و اِطعام بسیار»، امر خارق عادت را در گفتمان های مختلف از عهد عتیق تا متون صوفیانه قرن هشتم مطالعه نموده و کوشیده است تا گزاره های معنابخش به امر خارق عادت را به دست دهد. نویسنده هرچند کانون توجه خود را بر یکی از کرامت های صوفیان قرار داده، از مطالعه کلان نگرانه امر خارق عادت غافل نبوده است. از نظرگاه دیرینه شناختی، «تأیید آسمانیِ» پیران تصوف، اندیشه نهفته ای است که در پشت اَعمال خارق عادت جای گرفته است. امر خارق عادت در مناقب نامه های شیعی به مثابه «ولایت و تداوم جانشینی پیامبر اسلام»؛ در سیرت نامه های نبوی به منزله «برتری پیامبر اسلام و دین او» بر سایر انبیا و ادیان؛ و در عَهدَین به عنوان نشانه «مؤیِد نبوت» پدیدار می گردد. این مقاله نشان می دهد که امر خارق عادت در گذر زمان پدیده ای یک پارچه و ثابت نبوده و همواره در فضای حاکم بر گفتمان های مختلف معانی تازه ای بدان افزوده شده است. دیگر این که کرامات صوفیان بیش از آن که نتیجه دخل و تصرف در امر واقع و عینی باشد، مولود روابط بینامتنی است.
تبارشناسی دگرستیزی گروه های افراطی-تکفیری : گذار از دیگر دگرسازی به خود دگرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳ (پیاپی ۵۳)
161 - 184
حوزه های تخصصی:
تمدن اسلامی در مراحل اولیه تکامل خود ضمن مرزبندی هویتی با کفار به عنوان دگر بیرونی، نگاهی توام با تساهل و مدارا نسبت به اهل کتاب، اقلیت های دینی و قومی داشته است. اما به موازات زوال تمدن اسلامی و دورشدن از اسلام اصیل و مواجهه با غیریت های بیرونی و مهاجمی مانند مغولان و صلیبیون و همچنین استیلای ترکان بر دستگاه خلافت و متعاقب آن، رواج رویکرد های قشری و متصلب از دین، نگرش های تکفیریِ دگرستیز گسترش یافت. این رویکرد در ابتدا با هدف قراردادن دگر بیرونی، سخت ترین برخوردها را نسبت به آن از خود به نمایش گذاشت؛ اما در گذر زمان با تشدید اختلافات داخلی جهان اسلام، از دگرهای بیرون از دنیای اسلام به میان مذاهب اسلامی تغییر جهت یافت. در دوره معاصر نیز بنیادگرایانی مانند القاعده، طالبان، داعش و... با بهره گیری از این ابزار، سخت گیرانه ترین و خشونت بارترین احکام را نسبت به مسلمانان، بویژه شیعیان صادر نموده اند. دستاورد نوشتار پیش رو آن است که تکفیر، تباری تاریخی در جهان اسلام دارد. در ابتدا، دامنه آن بسیار تنگ و محدود به کفار حربی بود اما با رشد اندیشه های سلفی و بهره گیری عامل خارجی از آن، نه تنها گسترش یافت بلکه به ابزاری در جهت حذف هویت های رقیب تبدیل شد.
امر سیاسی در تاریخ نگاری مطهّربن طاهر المقدّسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ و سیاست مقوله هایی هستند که از دیرباز دارای تعامل و داد و ستد بوده اند و رابطه آن ها به اندازه قدمت تمدن بشری است. امر سیاسی در گستره تاریخ رخ می دهد و تاریخ منتقل کننده تجارب و دست آوردهای آن به جوامع آتی است. در تمدن اسلامی، در قرون میانه، تاریخ توسط اندیش مندان تاریخ باور به ساختاری عقلانی بدل شد که به دنبال خشونت گریزی و خردگرایی در امر سیاسی نیز برآمد. مقاله حاضر، به کاوش در مفهوم امر سیاسی در رساله آفرینش و تاریخ ، نوشته مطهّربن طاهر المقدّسی اختصاص دارد. مقدسی در حکمت عملی خود، تاریخ و سیاست را به هم گره زده و تقابل دوست و دشمن را به تکثر و حضور اراده های آزاد در عین وحدت انسانی بدل کرده است. دیدگاه روشن اندیشانه او در تاریخ عمومی، هیچ اندیشه و انسانی را به محاق نرانده و به همه آرا و عقاید اجازه حضور و ابراز وجود داده تا حقیقت را خودِ مخاطب برداشت کند. هرمنوتیک تاریخی وی، بُن مایه هایی از تبارشناسی یا تاریخ انتقادی را در سده های میانه پرورانده است.