مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سامانیان
حوزه های تخصصی:
شعر، آمیزه ای از اندیشه و صور خیال است. اندیشه های شاعر، زبان اوست که در قالب شعر بیان شده، به ذهن مخاطب متبادر می شود. زبان و اندیشه، رابطه ای مستقیم و تعاملی دارند. دیدگاههای شاعر و کیفیت تبیین امور، بر زبان او نیز تاثیر می گذارد؛ هر چه اندیشه های او ساده تر و صریحتر باشند، زبان او نیز شفافتر و دور از تعابیر و مفاهیم پیچیده خواهد بود. بنابراین، در زبان شاعر می توان اندیشه های او را نیز جست و از این رو باید گفت که زبان، همان اندیشه است. شعر رودکی هم بازتاب دهنده اندیشه های اوست. دیدگاههای ساده و صریح او، زبانش را نیز ساده و صریح کرده است. در این مقاله پیوند اندیشه ها و زبان رودکی در چهار حوزه پند و وصف و عشق و مدح و نیز علل سادگی شعر و روانی اندیشه او کاویده شده است. مهمترین عوامل سادگی زبان در شعر رودکی عبارتند از: بیان تجارب عمومی، رابطه نزدیک امیر سامانی و رفتار متعادل وی با مردم، نگاه انسانی به ممدوح، تعلیمی بودن اشعار او، افکار صریح و روشن شاعر و برخورد واقع بینانه با امور زندگی.
شاد زیستی و شادکامی در شعر رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
سامانیان در قرن چهارم هجری حکومتی نسبتا مقتدر در حوالی ماوراءالنهر ایجاد کردند. شرایط مناسب اقلیمی و اقتصاد پویا، امنیت و ثبات سیاسی بستری مناسب برای اهالی منطقه فراهم کرد که در راه علم و فرهنگ و هنر گام های ارزشمندی بردارند. شهر بخارا پایتخت شکوهمند آل سامان بود که در آن دانشمندان و شاعران بزرگ پرورش یافتند. ابو عبد اله رودکی، (پدر شعر فارسی و شاعر دربار سامانیان از تنعم و رفاه اقتصادی و جایگاه اجتماعی فوق العاده ای برخوردار بود. بر پایه این رونق و غنای همه جانبه، دیوان این ملک الشعرای دربار و دیگر شاعران هم عصرِ او حاوی درونمایه هایی چون: عشق و عشقبازی، مدح ممدوح، می و شادخواری گشت. داشتن روحیه ای شاد به دور از رذایل اخلاقی بی شک حاصل نداشتن دغدغه های امــور معاش و آزادی در بیان فکــر واندیشه است.به ادعــای این مقاله، فراهم شدن رفاه اجتماعی مناسب با پشتوانه ای عظیم از ثروت و ثبات قدرت سیاسی، عاملی بزرگ در ترویج شادی و شادمانه زیستن مردم در کنار هم بوده است. درعصر سامانیان زمینه های اصلی این رفاه فراهم شده بود ورودکی به عنوان یک شهروند برخوردار از این مواهب، آثار و نمونه های شادی حاصل از رفاه اجتماعی را در شعر خود منعکس ساخته است. بنابراین در این مقاله برآنیم تا به کمک تحلیل محتوا و به روش بسامدی، به اثبات مدعای خود بپردازیم.
شکوفایی خراسان بزرگ در عصر سامانیان (اُمرای نخستین)
حوزه های تخصصی:
خراسان بزرگ در قرن سوم هجری (نهم میلادی)، از سلسلهای ایرانینژاد به نام سامانیان فرمانپذیر شد. این خاندان که خاستگاهی دهقانی داشتند، در چالشهای موجود در خراسان بسیار تأثیر گذاردند. پشتیبانی خلافت عباسی از این دودمان موجب قدرت یافتنشان در ماوراءالنهر شد و سرانجام به پشتوانه اشراف زمیندار و طبقات عالیه خراسان، حکومت خود را بنیاد نهادند. ویژگیهای جغرافیایی خراسان بزرگ؛ یعنی زمینهای گسترده کشتپذیر و جای گرفتن بر سر راههای تجاری شرق و غرب موجب شد که سامانیان در جایگاه اقتصادی بسیار بلندی بنشینند. امنیت برآمده از اقتدار این خاندان، رشد و توسعه شهرها را به دنبال آورد و اقتصاد شهری رونق یافت. گرایش خاندانهای اشرافی ایران مانند سامانیان به آیینهای کهن ایرانی و پشتیبانی آنان از اهل دانش و ادب، موجب پرورش و گرایش بسیاری از دانشمندان و ادیبان شد. خراسان بزرگ در این عهد به اوج رشد و شکوفایی فرهنگی رسید. فرهنگ و ادب پارسی در این دوران به اندازهای نیرو گرفت که قرنها پس از آن نیز ناتوان نگردید و در همه حکومتهای پسین ایران تأثیر گذارد.
ارتباط خلافت عبّاسى با حکومت هاى ایرانى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۴
حوزه های تخصصی:
اگرچه ایرانیان در شکلگیری خلافت عبّاسی نقش بسیار مهمی داشتند، ولی عبّاسیان پس از تثبیت قدرت، سیاست خود را نسبت به آنان تغییر داده، سیاست خشونت را در پیش گرفتند. همین مسئله در واکنش ایرانیان در برابر خلافت عبّاسی مؤثر بود. ایجاد شورشها و تشکیل حکومتهایی همچون طاهریان، صفاریان و سامانیان نتیجه طبیعی تغییر سیاست خلافت عبّاسی در برابر ایرانیان بود. پس از ایجاد این حکومتها بنا به شرایط و مسائل ایجاد شده، تعامل و تقابل بین خلفای عباسی و امارتهای ایرانی پیش آمد، به ویژه آنکه بعضی از آنها، مانند صفاریان، بدون عهد و منشور خلیفه به قدرت رسیده بودند.
روند قدرت گیری ترکان در تاریخ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاستگاه ترکان صحراهای جنوب سیبری بوده است. شمار زیادی از ترکان در قرون اولیه اسلامی به تدریج به منطقه ماورا النهر و خراسان راه یافتند. حضو ترکان شرایط سیاسی و اجتماعی منطقه را به گونه ای متحول ساخت که، از نیمه دوم قرن چهارم هجری، حاکمیت این منطقه در دست عناصر ترک نژاد غزنویان و قراختائیان قرار گرفت. این تحقیق بر آن است که به سوالات تاریخی ذیل پاسخ دهد: به چه علت- و یا عللی – منطقه ماورا النهر و خراسان در دوره زمانی مورد نظر شاهد حضور روزافزون ترکان گردید؟ آیا حکومت های وقت خراسان و ماورا النهر مواضع راهبردی یکسان و واحدی در برابر ورود ترکان داشتند و یا این که هر کدام از این حکومت ها موضع راهبردی متفاوتی اتخاذ کرده بودند؟ آیا حضور ترکان در این منطقه در نقاط دیگر جهان اسلام نیز تاثیر گذاشت؟ و سرانجام اینکه چگونه ترکان توانستند در ایران حکومت را به دست گیرند؟سرزمین اولیه ترکان منطقه زیست- محیطی صعب و دشواری را بر آن ها تحمیل می کرد. ترکان، به علت تنگی معیشت و اوضاع اجتماعی توام با کشمکش و نداشتن امنیت اجتماعی، متوجه سرزمین های آباد و متمدن ایران گردیدند، ولی از آن جهت که، پس از حکومت ساسانیان در قرون اولیه اسلامی، حکومت واحد و یکسانی در مناطق شمال شرقی ایران وجود نداشت، در هر دوره تاریخی، متناسب با راهبردی که حکومت های وقت در برابر ترکان اتخاذ می کردند، آن ها نیز برای راه یافتن به ایران متمدن، تدابیر جدیدی می اندیشیدند. تا اینکه سرانجام، بر اثر تغییر بافت اجتماعی منطقه شمال شرق ایران به نفع حضور ترکان و همچنین تضعیف حکومت هایی چون سامانیان و آل بویه، ترکان توانستند، نخست در شمال شرق ایران و سپس در تمام فلات ایران، حکومت را به دست گیرند.
علل به کارگیری و حضور گسترده غلامان در نظام سیاسی سامانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند سامانیان (279-389 ه-ق) به اعتبار احیای زبان فارسی و انتساب تباری به پادشاهان ایران باستان، حکومتی ایرانی و بومی قلمداد می گردند، لیکن در یک کلیت ستون فقرات سپاهیگری، مناصب درباری و حکمرانی ولایات در این عصر متکی بر عناصر بومی نبود. حضور غلام سپاهیانی چون آلبتگین، سیما، فایق، بکتوزن، تاش، توز تاش، قراتگین در مناصب حاجبی، سپهسالاری یا فرماندهی لشکر، حکمرانی ولایات و به شکل فراگیرتری در کل ساختار سپاه، از ویژگی های بارز این دوره است. در این مقاله ضمن ارایه تصویری کلی از مصداق ها و نمادهای اقتدار غلام سپاهیان به مجموعه عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار در جلب و جذب غلام سپاهیان توجه شده است. ارایه نتیجه ای مختصر از بحث و فهرستی از مآخذ و منابع مورد استفاده، مباحث پایانی این مقاله را تشکیل می دهد.
خاندانها و آداب و آیینهای ایرانی وجنبه های از زندگی اجتماعی در قلمرو سامانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلمرو سامانیان، آخرین امیران ایرانی خاوران، تجلّیگاه سازگاری سنتهای قومی و ملی با آموزه های اسلامی بود. افزون بر حمایت و تشویق امیران، بقایای خاندانهای کهن ایرانی از عوامل مهم انتقال فرهنگی بوده اند. در نتیجة این همزیستی فرهنگی، پاره ای از آداب و آیینهای دیرین ایرانی برقرار ماند و از سوی دیگر، شعائر اسلامی با دلبستگی تمام بزرگ داشته می شد و شمار بسیاری از خاندانهای ایرانی در فرهنگ و علوم اسلامی درخشیدند. در این دوره، سرگرمیها و بازیهایی چون چوگان، شطرنج، تیراندازی و شکار بیشتر در میان امیران و درباریان رواج داشت و انجمنهای ادبی و مناظرات علمی و مجالس انس و محافل وعظ و داستان سرایی، هر یک طبقات خاصی را گرد هم می آورد. تفرج و شادخواری نیز بخشی از اوقات فراغت را پر می کرد.
خراج وشبکه آبیاری در قلمرو سامانیان
حوزه های تخصصی:
تنوع اقلیم و گستردگی نسبی قلمرو دولت آل سامان موجب برخورداری آن دولت از انواع درآمدها بوده است. خراج یا مالیات ارضی مالیات سرانه عوارض گمرکی مصادرات مالیات معادن غنایم جنگی مال المصالحه غرامت مالیات بر ارث باج هدایا و ... عمده ترین منابع درآمد دولت سامانی را تشکل می داد. در بین این منابع خراج عمده ترین منبع درآمد دولت بود. با توجه به این که بخش زیادی از زمین های کشاورزی را زمین های آبی تشکیل می داد دولت مردان سامانی به ایجاد شبکه های آبیاری احداث سد و شیوه های توزیع عادلانه آب توجه جدی نشان می دادند. خراج برخی از شهرها ...
عوامل سیاسی فروپاشی دولت سامانیان در تاریخ ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
همان گونه که ظهور دولت آل سامان، سبب ساز خیرات و برکات عدیده ای در
تاریخ فرهنگ و تمدن ایران و اسلام شد، زوال این خاندان نیز موجب تأثیرات جدی منفی
بر پهنه تاریخ سرزمین ایران گشت. از میان عوامل اضمحلال این دولت، نقش عوامل
سیاسی جدی تر و مهم تر بود. ضعف نظام دیوان سالاری، خردسالی امیران پایانی، ظهور
مدعیان داخلی، برخورد با دول خارجی، ناامنی در ولایات، تشدید روحیه تملق در دربار،
تفوق سپاهیان ترک، فقدان وحدت سیاسی و عدم تعامل با خلافت، عصیان سرداران،
کاهش رفاه عمومی، از هم پاشیدگی ساختار اجتماعی، عدم حمایت فقیهان و رکود فضای
فکری مقارن با اغراض غزنویان و هجوم آل افراسیاب از جمله مواردی است که در مقاله
حاضر بدان پرداخته شده است.
روابط خلافت فاطمیان مصر با خلافت عباسی و حکومت های تحت نفوذ آن در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
خلافت فاطمیان اسماعیلی در سال 297 ه-ق توسط عبیداله مهدی در شمال افریقا غرب سرزمین های خلافت عباسی بنیان گردید.آنان به عنوان مدعیان قدرت در جهان اسلام در برابر خلافت عباسیان قرار داشتند. فاطمیان برای کسب قدرت در جهان اسلام و نابودی خلافت عباسی گاه با جنگ و گاه با دیپلماسی اقدامات خود را پیش می بردند. در مورد حکومت های تابع خلافت عباسی فاطمیان از این دو ابراز استفاده کردند. آنان حکومت های اغلبی و اخشیدی را از میان بردند، و برای ضربه زدن به عباسیان سازمان دعوت رت در سرزمین های شرق بغداد گسترش دادند و سعی نمودند با حکومت های سامانی، غزنوی، و آل بویه ارتباط برقرار کنند، اما روابط آنان با خود دستگاه خلافت عباسی و سلاجقه که جانشینان آل بویه در بغداد گردیده بودند روابطی خصمانه چه در ابعاد نظامی و چه دیپلماسی بود. در این تحقیق به روابط خلافت فاطمیان اسماعیلی، با حکومت های حامی عباسیان و خود دستگاه خلافت عباسی پرداخته می شود.
دولت سامانیان در عرصة سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از ساسانیان روزگار درازی سپری شد تا بستر مناسبی برای تحولات کشورداری و مناسبات خارجی در ایران فراهم آید. خراسان بزرگ در چنین اوضاعی زمینه های ساختار نوینی ایجاد کرد و رمقی تازه به جان خسته جامعه ایرانی بخشید تا با تکیه بر چنین ظرفیتی دروازه های خود را به سوی جهان آن روزگار بگشاید. با تأمل در رویدادهای این روزگار می توان شالوده اصول سیاست خارجی در تاریخ ایران را از قرن چهارم هجری/دهم میلادی دریافت. در این هنگام امیران سامانی در خراسان بزرگ رستاخیزی در علم، هنر و فرهنگ به وجود آوردند و در پی آن در صدد پی افکندن ساختارهای استواری برای روابط با جهان معاصر خود برآمدند. آل سامان را به جرأت می توان نخستین دولت در تاریخ ایران دوره اسلامی دانست که با توسل بر وضعیت حساس منطقه ای، تمهیدهای لازم برای آشنایی و کسب جایگاه جهانی را آغاز کردند. اینان با وجود مراوده با خلافت عباسی و نیز حکومت های متقارن و همسایه، برای دریافت اطلاع و برقراری ارتباط با دیگر ملت های جهان تلاش هایی کردند و آغازگر عصر تازه ای از تحول های خارجی شدند.
واکاوی اوضاع قهستان در قرن های سوم و چهارم هجری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قهستان در جغرافیای تاریخی ایران هویتی مشخص در پیوند با خراسان بزرگ دارد. این منطقه طی قرن های سوم و چهارم هجری هم زمان با به قدرت رسیدن حکومت های متقارن، نظیر طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان اهمیت فراوانی داشت و بین این حکومت ها یکی پس از دیگری دست به دست میشد. از ویژگیهایی که باعث جذابیت قهستان برای نهضت های ضد خلافت عباسی شده بود، وجود موقعیت های جغرافیایی خاص (بین سیستان و خراسان) و گروه های اجتماعی (عیاران، مطوعه و...) و گروه های مذهبی مختلف (مسلمانان، یهودیان، مسیحیان و...) در این منطقه بود.
هدف از این مقاله، بررسی جغرافیای تاریخی قهستان و وضعیت سیاسی - اجتماعی و مذهبی آن، هم زمان با حکومت های متقارن است که با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای بررسی شده است.
نقش شرایط داخلی ایران در شکل گیری حکومت
حوزه های تخصصی:
نهضت علویان طبرستان یکی از مهمترین حرکت های شیعی زیدی در ایران محسوب می شود که در برابر دستگاه خلافت عباسی و امارت های طاهری، صفاری و سامانی ایستادگی نمود و در فاصله زمانی سال های 360-250 هـ . ق.(نیمه قرن سوم تا آغاز ربع سوم قرن چهارم هـ .ق) منشأ تحولاتی مهم در ایران گردید. در ایجاد این حرکت، شرایط داخلی ایران به ویژه مناطق شیعه نشین، زمینه های مساعد در منطقه طبرستان و نیز ظلم و ستم نسبت به مردم و عکس العمل آنها نقش بسزایی داشت. در این مقاله ابتدا به موقعیت جغرافیایی ایران در قرون نخستین اسلامی و نیز موقعیت تاریخی و جغرافیایی طبرستان و نقشی که در شکل گیری نهضت علویان داشت، اشاره می شود و سپس مباحثی چون عقاید علویان طبرستان و زمینه های شکل گیری نهضت آنها، دوره فرمانروایان علوی طبرستان و نیز تعامل و تقابل آنان با خلافت عباسی و حکومت های ایرانی طاهریان، صفاریان و سامانیان بررسی می گردد .
نقش مؤثر علمای دین در ساختار حکومت سامانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جوامعی که مذهب نقش مهمی ایفا می کند، روابط حکومت با علمای دین تأثیر بسیاری در سیاست دارد. در دوره حکومت سامانی علمای دین جایگاه ویژه ای در ساختار سیاسی و همچنین در جامعه داشتند. در این دوره حضور ایشان را نه تنها در مناصب دینی، بلکه در مناصب دولتی و سیاسی مشاهده می کنیم. تدبیر حکومتی امرای سامانی اقتضا می کرد تا از علمای دین در امور سیاسی استفاده شود.
در این مقاله چگونگی تعامل علمای دین و امیران سامانی، چرایی پایبندی آنان به برقراری و دوام رابطه با یکدیگر و نتایج حاصل از منصب داری سیاسی علمای دین مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتیجه بررسی نشان می دهد علمای دین در قدرت گیری حکومت سامانی و تحکیم آن و همچنین در زوال آن نقش مؤثری داشته اند.
خاندان بنوالیاس در کرمانو مناسبات آنها با سامانیان و آل بویه (357-317ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوعلی محمد، فرزند الیاس (و از نوادگان احمدبناسدبن سامان)از جمله فرماندهان امیر نصردوم سامانی بود که توانست در اوایل قرن چهارم هجری قمری با استفاده از خلاء قدرتی که در نواحی جنوب شرقی ایران ایجاد شده بود، علم طغیان برافرازد. وی به سال (317ق) وارد کرمان شد و حکومتی بهنام آلالیاس یا بنوالیاس تأسیس کرد. حکومتی که تا سال (357ق)تداوم یافت. در این زمان بهدلیل حضور دو قدرت آلبویه و سامانیان، بنیالیاس در طول مدت فرمانرواییشان با این دو حکومت درگیر بودند تا اینکه سرانجام کرمان ضمیمه حکومت آل بویه گردید. نوشتار حاضر بر آن است تا در حد توان دو مسئله اساسی را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد: نخست بررسی زمینههای قدرتگیری خاندان بنیالیاس در ایالت کرمان و سپس بیان چگونگی روابط این حکومت محلی با دو حکومت قدرت مند آل بویه و سامانیان.
بینش و روش در تاریخ نگاری عتبی
حوزه های تخصصی:
عتبی مورخ ایرانی عربی نویس قرن پنجم، نقشی مهمی در روشنگری تحول های شرق ایران داشته و تاریخ او الگوی مطالعات ادبی و تاریخی شده است.شرح های متعدد و اقتباس از داده های تاریخی او نشان می دهد تاریخ یمینی اثری تأثیرگذار بوده است.هدف این مقاله این است که با روشی تحلیلی تأثیر متقابل بینش و روش در تاریخ نگاری عتبی را روشن سازد. نظام فکری عتبی مبتنی بر چهار مؤلفه ی سلطنت گرایی، نخبه گرایی، انتقادی و شریعت مداری است که او را قادر ساخته است به روش توصیفی و تحلیلی به انحطاط شناسی دولت های شرق ایران و قدرت گیری غزنویان و نقش تفکر و رفتار نخبگان در این روندها بپردازد.هر چند عتبی در هماهنگی اجزای نظام فکری موفق عمل نکرده، و روایتی تاریخی با طرحی منسجم نپرداخته است، تاریخی ارزشمند با داده هایی منحصر به فرد درباره ی شرق ایران نوشته که مورخان بعدی به آن استناد کرده اند.این جامعیت، تاریخ او را از تک نگاری فردمحور به تاریخ منطقه ای بدل ساخته است.
سامانیان و نقبای حسینی نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر عباسیان، نقابت نهادی سیاسی - دینی با کارکردهای اجتماعی بود. نقابت علویان در نیشابور، کرسی خراسان، از اوایل عصر سامانی به علویان حسینی بنو زُباره محول شده بود، اما امیر نوح بن منصور سامانی(حک. 366-387 ق) این منصب را به یک علوی حسنی انتقال داد که اخلافش نقبای موروثی شهر شدند. پژوهش حاضر با روشن کردن شرایط اقتصادی - اجتماعی نیشابور، به بررسی علل انتخاب اولیه بنو زباره از سوی امرای متقدم سامانی و تجدید نظر امیر نوح در سیاست اسلافش اختصاص دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ناهمخوانی بین تعهدات اجتماعی - مذهبی نقیب و تعهدات سیاسی اش به امرای سامانی که لزوماً با وظایف نظری نقیب همسویی نداشت، موجب آن گردید که انجام وظیفه نقبا بیش از هر چیز تابعی از سیاست سامانیان شود. از این روی هنگامی که ابومحمد یحیی بن محمد الزباری، نقیب اثنی عشری نیشابور، برخلاف سلف زباری اش، اجرای تعهدات اجتماعی - مذهبی و وظایف نقابتی خود را بر پیروی از امیر نوح مقدم داشت، امیر سامانی، ابوجعفر داود بن الحسین الحسنی را به جای او گمارد. ابوجعفر داود و اخلافش پیرو مذهب عامه بودند.
رویارویی اعیان خراسان و ماوراءالنهر با سیاست های مالی سامانیان و غزنویان با تاکید بر سیاست های مالی ایشان در نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست های مالی در بخش عمده ای از دوره سامانی و نیز سراسر عهد غزنوی ظالمانه بود و در این دوره، ستم بسیاری بر رعایا و به ویژه اعیان زمیندار می رفت. خراج سنگین و دیگر تعدی ها و مطالبات مالی در این دو دوره که حدود یک سده در خراسان به طول انجامید، اموال و زمین های بسیاری از طبقات مختلف مردم به ویژه اشراف را دستخوش چپاول و مصادره ساخت.
بررسی سیاست های مالی در این دوره نشان می دهد؛ از زمانی در دوره سامانی که عواید خراج و برخی قوانین مالیاتی نو به سپهسالار و سپاهیان بخشیده شد، تعدی های مالی و خراج سنگین و مصادره املاک در خراسان ـ که از روزگاری کهن وجود داشت ـ شدت گرفت. این وضع در دوره غزنوی به اوج خود رسید. این سیاست های مالی، بیشتر اعیان یا اشراف ثروتمند را در معرض آسیب قرار داد.
نیشابور در دوره سامانی و غزنوی مرکز گردآوری خراج (به معنای عام آن: درآمدهای حکومت) در خراسان به شمار می رفت؛ از همین رو، مصادیق این ستم های مالیاتی بر اشراف و عامه نیشابور بیش از دیگر شهرهای قلمرو سامانی و غزنوی در منابع نمود یافته است. در اثر این ستم های مالی، اعیان خراسان و ماوراءالنهر از جمله نیشابور برای سرنگونی این دو حکومت به تکاپو پرداختند.
کمیجیان و نقش آن ها در تحولات سیاسی ماوراءالنهر
حوزه های تخصصی:
کوه نشینان کمیجی در ناحیه کوهستانیِ اطرافِ سرچشمه جیحون، پیرامون ختلان و چغانیان می زیستند. آنان از بازماندگان اقوام ایرانی، در آن منطقه بودند که به علت مقاومت در برابر نفوذ اسلام، در قرون نخستین هجری، از تحولات سیاسی جامعه به دور بودند؛ اما از قرن چهارم و به دنبال گرایش به اسلام، از حالت انزوا خارج شدند و در تحوّلات سیاسی منطقه، به ایفاء نقش پرداختند. این درحالی بود که ایلات و عناصر ترک، در قالب حکومت های غزنوی و قراخانی و سلجوقی، اکثر امور و شئونات جامعه اسلامی را دراختیار می گرفتند. این مقاله درصدد است تا با روش توصیفی تحلیلی و از طریق به پرسش کشیدن اندک اطلاعات موجود، ضمن معرّفی کمیجیان، تا حدّ امکان به نقش آن ها در تحوّلات سیاسیِ ماوراءالنهر و خراسان وضوح بیشتری ببخشد. این پژوهش نشان می دهد که طوایف کمیجی از طریق تجارت و مبادلات فرهنگی، از اوایل قرن چهارم تحت نفوذ تدریجی اسلام قرار گرفتند؛ سپس در تحوّلات سیاسی منطقه، نظیر شورش ابوعلی چغانی و منازعات سیاسی و نظامی قدرت های محلّی حضور یافتند. در اوایل قرن پنجم نیز با استفاده از نیروی رزمی خود، در منازعات غزنویان و قراخانیان، تشکیل حکومت سلجوقی و تقسیم دولت قراخانی ایفای نقش کردند.