مطالب مرتبط با کلیدواژه

تبارشناسی


۱۰۱.

تبار تاریخی فرآیند جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبارشناسی جهانی شدن مدرنیته پسامدرنیته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۳۴
جهانی شدن، امروزه با روند رو به رشد خود، چنان ابهامی بر سر روشنگری نقطه ی عزیمت تاریخی این همه دگرگشت و تحول آفریده که تا این لحظه تقریرِ مبدأیی دقیق از آن مقدور و میسور نگشته است. این مقاله بر آن است که جهانی شدن را به جای تفسیر از منظر یک نگرش خطی و تدریجی، با تکیه بر فلسفه تبارشناسی میشل فوکو و تأکید بر گسست و پیوست های مکرر در سیر غیرخطی تاریخ مورد بررسی و مداقه قرار دهد. در این راستا میزان تعلق جهانی شدن به دوره های مدرنیته و پسامدرنیته را از زبان نظریه پردازان مختلف ارزیابی نموده و در فرجام، شرایط بومی ایران را در پیوند با تبار تاریخی جهانی شدن تشریح کرده است.
۱۰۲.

آینده پژوهیِ تبارشناسانه (رویکردی شایسته در آینده پژوهیِ پدیده های جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آینده پژوهی آینده پژوهیِ تبارشناسانه تبارشناسی فضای رابطه ای گفتمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷ تعداد دانلود : ۳۶
این نوشتار تلاش دارد با تمرکز بر تبارشناسی فوکو، آن را با آینده پژوهی در پیوند قرار داده و در این فرایند، آینده پژوهیِ تبارشناسانه را بسان روش شناسی ای شایسته در پژوهش های جغرافیایی معرفی نماید. بر این اساس اگر فضای جغرافیایی، فضایی رابطه ای، و صحنه ی نقش آفرینی گفتمان ها و روابط قدرت و دانش در نظر گرفته شود، آن گاه با سوژه گفتمانی و ابژه ی گفتمانی(سوژه و ابژه ی درونِ گفتمان ها) سروکار داریم، و شکل گرفتگی و از شکل افتادگی و تحول پدیده ها برآمده از گفتمان ها و نحوه ی صورت بندی روابط قدرت در درون آن ها  می باشد. از این روی، آینده پژوهیِ تبارشناسانه با تمرکز بر شناخت گفتمان مسلط حال(که پدیده مورد بررسی را در برگرفته) و روابط قدرت برساخته ی آن، همچنین گفتمان های مقاومتِ موجود و در برابرِ آن، به دنبال شناسایی گفتمان آینده می باشد. تا با قراردادن پدیده در گفتمانِ احتمالی آینده، آینده ی آن را به فهم درآورد. از آنجا که عدم قطعیت ها و پیشران هایی که در چنین روندی شناسایی می شود، برآمده از منطق رفتاری گفتمان در آینده می باشد، می توان فهم شایسته ای از آینده ی پدیده ها در فضای جغرافیایی ارائه نمود. کاربرد آینده پژوهیِ تبارشناسانه بسان رویکرد آغازین در هر مطالعه آینده پژوهانه می تواند دستاوردهایی چند به همراه داشته باشد: 1- عوامل تأثیرگذار و پیشران های سازنده آینده، متأثر از رابطه قدرت و دانش و در چارچوب گفتمان احتمالی مربوطه، به گونه ای واقعی تر شناسایی می شوند؛ 2- این رویکرد هر چند با سایر روش ها نیز می تواند به کار گرفته شود، اما در بهترین حالت با روش سناریونویسی قابل استفاده می باشد و با به کار گرفتن آن می توان سناریوهای واقع گرا و محتملِ آینده را تدوین نمود.
۱۰۳.

گفتمان قدرت و دانش در تحلیل مجازات مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مجازات مدرن قدرت تبارشناسی گفتمان دانش انضباط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۵۰
یکی از روش های تحلیل مجازات مدرن با تمرکز بر مؤلفه قدرت است. بسته به نوع تعبیر از قدرت، روش ها و نتایج تحلیل ها متفاوت می شوند. میشل فوکو به هدف تحلیل مجازات مدرن، با تعبیر نیچه ای قدرت، آن را به مثابه نسبت نیرو محسوب کرد و از روش تبارشناسی نیچه ای برای تحلیل خود بهره برد. فوکو معتقد به وجود قدرت در همه جا و رابطه همبستگی اش با دانش بود؛ او برای تبارشناسی ازگفتمان قدرت و دانش استفاده کرد؛ که بدیع اما چالش برانگیز بود. گفتمان مذکور، شاید بیش از آنکه به دنبال پاسخی برای مسئله ها باشد، به پرده برداری از برخی اسرار مجازات مدرن پرداخت. به این ترتیب، رهگذر پرسش های متعددی شد؛ از مفهوم گفتمان قدرت و دانش تا فایده آن در تحلیل مجازات مدرن و حتی زمان مندی و یا فرازمانی بودنش. مقاله جاری با روش توصیفی-تحلیلی سعی بر پاسخ به سه پرسش اصلی بیان شده دارد. در نتیجه، عدول فوکو از تعابیر رایج قدرت، اغراق وی در برخی تبارشناسی هایش و برخی ناگفته های وی شاید منجر به منقضی محسوب کردن سبک او بشوند، اما نگاه پیشگیرانه او در حوزه مجازات مدرن و تأکید ضمنی اش بر پیچیدگی مجازات، شاید راهی برای ماندگاری روش وی رقم می زند.
۱۰۴.

تبارشناسی و تحلیل گفتمانی روایات مشعر بر مذمت پیشه معلمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معلم تبارشناسی گفتمان گزاره مذمّت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۸
علامه مجلسی دو روایت را در بحار الانوار با محتوای نکوهش معلم نقل کرده است. این روایات که مضمون آن ها در تعارض با ادله عقلی و نقلی می باشند در ساختار زبانیِ مشترک با صنف بافندگان و زنان قرار گرفته اند که حکایت گر فضای فکری و فرهنگی عصر تکوین خود هستند. اگرچه این روایات از حوزه حدیث خارج اند و نمی توان آن ها را حدیث نامید، از آنجایی که متن در خلأ شکل نمی گیرد، پی جویی این منقولات در متون متقدم برای کشف و دست یابی به شرایط و بستر تولید متن و گفتمان حاکم ضروری می نماید. در نوشتار پیش رو به روش تحلیلی توصیفی ضمن تبارشناسی احادیث در منابع فریقین و یافتن خاستگاه نقل این گزارش ها به بررسی و تحلیل گفتمانی منقولات مورد بحث پرداخته شده است. در واقع روایات محل بحث فاقد سند هستند که در منابع روایی متقدم شیعه اثری از آن ها یافت نشد. نخستین نقل این احادیث در قرن هفتم در کتاب شرح نهج البلاغه کیدری رؤیت شد که به نظر می رسد مصدری جز فرهنگ عامیانه نداشته باشد. از سویی دیگر سرچشمه نقل این روایات در منابع عامه، متون ادبی است که در حقیقت امثال و حکمی است که بین مردم در قرن سوم رایج بوده است.
۱۰۵.

تبارشناسی تحولات جنبش اجتماعی «# من هم» در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبارشناسی اینستاگرام من هم جنبش اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۱۶
هدف: هدف از این پژوهش شناخت تحولات جنبش اجتماعی من هم ،در اینستاگرام است. پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه  تحولات جنبش اجتماعی من هم در اینستاگرام چگونه بوده است ؟روش پژوهش: روش پژوهش این مقاله تبار شناسی فوکو با رویکرد کیفی و پارادایم انتقادی است. مطالعه در این پژوهش برمبنای محتوای صفحه، پست ها، هایلایت ها، نظرات کاربران درصفحه اینستاگرامی«Metoomvmt@» براساس ده گام روش تحقیق تبارشناسی فوکو(شناسایی مسئله، سوابق موضوع، شناسایی نقطه صفر، کشف گفتمانها، تحلیل گسست ، تبار،تصادف، مقاومت و قدرت ؛ و نقد حال می باشد. واحدتحلیل این پژوهش رویدادها هستند.یافته ها: یافته های این پژوهش بیانگر آن است که تلاش های مدیران جنبش من هم در انتقال گفتمان ها و رسیدن به اهداف ، با وجود استفاده بهینه از امکانات شبکه اجتماعی اینستاگرام و فضای مجازی به جهت گسست هایی که در مسیر آن به وقوع پیوسته، چندان موفق نبوده است. پژوهش های بسیاری درباره جنبش اجتماعی من هم  انجام شده اما پژوهشی با روش تحقیق تبارشناسی و دیدگاهی انتقادی در این بافت، به  بررسی تحولات این جنبش در شبکه اجتماعی اینستاگرام نپرداخته است . از آن جا که هدف  این جنبش توانمندسازی افراد آسیب دیده درجهان بوده و بی توجهی به آن پیامدهای نامطلوبی داشته  ، پژوهش دراین باره ضروری به نظر می رسد.نتایج: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که حیات جمعی ما با وجود تلاش و مبارزه جهت اصلاح گفتمانها و استفاده از امکانات فضای مجازی ، تحت تأثیر عوامل غیر گفتمانی بسیاری است که متافیزیک قدرت یکی از آنها بوده و دستیابی و کنترل آن تاحدی ناممکن است .
۱۰۶.

ظرفیت های تبارشناسی برای «مطالعات توسعه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبارشناسی توسعه گفتمان قدرت دانش مقاومت فوکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۲۹
مقدمه و اهداف: «توسعه» و عبارات ارزش گذارانه آن از قبیل توسعه ناپایدار، توسعه نامتوازن، توسعه نیافته، در حال توسعه و ... مفاهیمی پرکاربرد در تحلیل شرایط جوامع غیرغربی همچون ایران و مقایسه آن ها با جوامع توسعه یافته است. آنچه که در این تحلیل ها به عنوان امری مسلم و طبیعی در نظر گرفته می شود، ضرورت تحقق «توسعه» است، به گونه ای که تصور شکل دیگری از واقعیت غیرممکن به نظر می رسد. توسعه و شاخص های آن، نه تنها نقطه اتکای بسیاری از ارزیابی ها درباره سیاست ها و دولت ها، بلکه معیاری مسلط برای داوری درباره انسان و جامعه غیرغربی شده است. با این وجود، «توسعه» همچون هر پدیده اجتماعی دیگر تاریخمند است و فهم صحیح آن مستلزم اتخاذ رویکردی است که به این وجه توجه نماید. «تبارشناسی» به مثابه رویکردی نظری روشی، پدیده های اجتماعی از جمله توسعه را در روند تاریخی شان مطالعه می کند. این مقاله، تأمل پیرامون ظرفیت هایی است که این رویکرد برای «مطالعات توسعه» فراهم می کند.روش: جهت تحقق این هدف، از مشارکت تبارشناسی فوکویی، مطالعات پساتوسعه و پسااستعماریِ توسعه (که متأثر از فوکو هستند)، تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران و برخی ملاحظات استفاده شده است تا نسخه بهینه شده ای از تبارشناسی جهت کاربرد در «مطالعات توسعه» ارائه شود.   تاریخ دریافت: 19/11/1403تاریخ پذیرش: 28/03/1403  واژگان کلیدی:تبارشناسی،توسعه،گفتمان،قدرت،دانش،مقاومت،فوکو  نتایج: وفق این رویکرد، روش صحیح در «علوم اجتماعی» تاریخ پژوهی تبارشناسانه است، زیرا وجود هر پدیده اجتماعی برساخت تاریخی است. رد فرض پیوستگی به معنای انکار وجود هر نوع پیوستگی در تاریخ نیست، بلکه تدبیری روش شناسانه است. تبارشناسی متضمن نقد بنیادی مدرنیته است، زیرا آن را رهایی بخش نمی داند. این رویکرد تحلیلی به پژوهشگر امکان نقد روایت های مشهور و مسلط درباره پدیده اجتماعی توسعه را می دهد. نحوه صورت بندی مسئله، از مهم ترین امکان های تبارشناسی برای مطالعات توسعه است. تبارشناسی تحلیل خود را از پرسشی در زمان حال آغاز می کند. بنابراین، مسئله تبارشناسی توسعه، مسئله «اکنون» است. تحلیل تبار اندیشه و عمل توسعه، در جستجوی خاستگاهِ واحد نیست. موفقیت در این جستجو ضمن توجه به تاریخ خاص هر سرزمین، نیازمند رصد بازتاب تبار گفتمان جهانی توسعه، عناصر و نیروهای اجتماعی آن در جامعه مورد بررسی است. مطالعات تبارشناسانه توسعه، ضمن کاربرد مفهوم گفتمان، بین شیوه های بازنمایی (کردارهای گفتمانی) و رویه های مادی (کردارهای غیرگفتمانی) توسعه ارتباط می بیند، به عاملیت فردی و جمعی توجه دارد، همچنین به دنبال همگن سازی، نظریه سازی و تعمیم افراطی نیست.تبارشناسی مناسبات قدرت دخیل در برساخت معانی را ردیابی می کند، زیرا قدرت از عوامل برساخت تاریخی هویت ها است. فوکو ضمن نقد الگوی «حقوقی گفتمانی» قدرت، با طرح مفهوم «حکومت مندی» شبکه ای برای تحلیل روابط قدرت شکل می دهد که در آن دولت امکان بررسی دارد. در این چارچوب تحلیلی، به فاعلیت و آزادی فردی نیز توجه می شود. ظهور این فاعلیت در تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران پرطنین است. تبارشناسی امکان فهم چگونگی شکل گیری اندیشه و عمل توسعه را با تحلیل روابط قدرت در اشکال و سطوح مختلف فراهم می سازد؛ از بررسی طرح های توسعه به عنوان ابزار اعمال قدرت تا روابط قدرت میان جوامع توسعه یافته و جوامع غیرغربی. در تحلیل قدرت، هم زمان وجه مقاومت نیز تحلیل می شود. در نسخه تبارشناسی ارائه شده در مقاله حاضر، به تأثیر رویدادهای تصادفی بر کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی توجه می شود؛ با این توضیح که در هر زمان تاریخی ممکن است رویداد خاصی که بر اساس نظم گفتمانی موجود قابل پیش بینی نیست، شرایط تاریخی متفاوتی را پدید آورد.رابطه بین قدرت، دانش و گفتمان، قلمرو تبارشناسی فوکو است. به دلیل پیوند قدرت و دانش، تحلیل علاوه بر متون، باید «نهادها، تصمیمات تسنظیمی، قوانین، اقدامات اداری» را نیز دربربگیرد. این رویکرد امکان تحلیل سازوکارهای عملی گفتمان توسعه مانند تخصصی سازی و نهادی سازی را فراهم می کند. تبارشناسی با واسازی برنامه ریزی، اثرات قدرت و دانش را در گسترش توسعه آشکار می سازد. تحلیل تبارشناسانه برحسب رابطه دانش، قدرت و گفتمان، نشان می دهد که گفتمان توسعه چگونه جهان غیرغربی را به عنوان نوع خاصی از موضوع دانش می سازد و بر این اساس چه نوع مداخلاتی سازمان دهی می شود. تبارشناسی به گفتمان های مقاومت و یا حاشیه ای نیز توجه می کند. از حیث روش شناسی، «تحلیل مقاومت» برای «تحلیل قدرت» یک ضرورت است. وفق تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی، تبارشناسی توسعه در ایران معاصر، رویکرد نظری ویژه ای پیرامون نسبت این انقلاب با توسعه غربی اتخاذ می کند. در نهایت، امکان طرح و تأمل درباره جایگزین ها نیز وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: رویکرد تبارشناسی با جعبه ابزار مفهومی خود می تواند با برجسته نمودن جنبه هایی از اندیشه و عمل توسعه که تاکنون به آن توجه نشده است، به دانش ما درباره این موضوع کمک کند. پژوهش تبارشناسانه می تواند نشان دهد که اگر اندیشه و عمل توسعه، شکل های دیگری داشته است، چه کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی، در این تغییرات دخیل بوده اند. تبارشناس با نقد اکنون، صورت «طبیعی» و «قطعی» پدیده موجود را زیر سؤال می برد و تصویری نو از آن ارائه می دهد. تبارشناسی می تواند از «گفتمان توسعه» در جهان غیرغربی آشنایی زدایی کند. مطالعات تبارشناسانه توسعه امکان تحقق مجموعه ای از اهداف اکتشافی، توصیفی، تفهمی و ارزیابی را دارد. امکان اتخاذ رویکرد پسااستعماری، از ظرفیت های انتقادی این نوع مطالعات است. کاربرد تبارشناسی در مطالعات توسعه، گاه می تواند با تمام اجزای آن اجرا شود، گاه می توان بخش هایی از آن را به صورت مطالعه ای مستقل در نظر گرفت. تبارشناسی، ظرفیت های قابل توجهی برای «مطالعات توسعه» دارد؛ اما بسندگی به رویکرد نظری واحد به عنوان توضیح دهنده باکفایتی از پیچیدگی موضوع مورد مطالعه، تقلیل گرایانه است.قدردانی: از داوران محترم برای نظرات سازنده و مفیدشان سپاسگزاریم. همچنین، از کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی برای فراهم نمودن فضای مناسب پژوهش تشکر می کنیم.تضاد منافع: هیچ تضاد منافع احتمالی توسط نویسنده مسؤول گزارش نشده است.
۱۰۷.

بررسی نگرش میشل فوکو در باب علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فوکو علوم انسانی دیرینه شناسی تبارشناسی قدرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۷
  هدف: برای فهم عمیق علوم انسانی و مبانی و ریشه های آن، آشنایی با اندیشمندان و صاحب نظرانی که از جنبه های گوناگون به بررسی این علوم پرداخته اند، ضروری است. هدف این مقاله، آشنایی با اندیشه های میشل فوکو به عنوان یکی از برجسته ترین اندیشمندان غربی درباره علوم انسانی بوده است. روش: برای دستیابی به هدف، از منابع موجود به روش کتابخانه ای و با تکنیک فیش برداری، اطلاعات لازم گردآوری و سپس تحلیل شدند. یافته ها: بررسی ها نشان داد که فوکو شکل گیری علوم انسانی را مربوط به دوران مدرن می داند. وی بیان می دارد که با قرار گرفتن انسان به عنوان سوژه و ابژه علم بود که شرایط برای شکل گیری علوم انسانی در غرب فراهم شد. فوکو در شکل گیری علوم انسانی نقش قدرت را برجسته می کند و معتقد است بین این دو به نحو تفکیک ناپذیری رابطه وجود دارد. به گفته وی، علوم انسانی جایگاه مستقلی در بین سایر علوم ندارد و مشکلات مختلف علوم انسانی از همین مسئله ناشی می شود. وی همچنین فرجام مثبتی برای علوم انسانی در نظر نمی گیرد و این علوم با فروپاشی نظام دانایی مدرن، جای خود را به علومی مانند روان کاوی، زبان شناسی و مردم شناسی خواهند داد. نتیجه گیری: فوکو با ارائه تحلیلهای دقیق و نگرشی نقّادانه پیرامون علوم انسانی، بصیرتهای مهمی به پژوهشگران حوزه علوم انسانی می دهد تا بتوانند از طریق واکاوی این علوم، از کارکردهای آن برای بهبود جامعه استفاده کنند
۱۰۸.

درآمدی بر تبارشناسی موانع اسلامی شدن دانشگاه ها در ایران با تأکید بر مقام سیاستگذاری و برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبارشناسی دانشگاه مدرن دانشگاه اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۹
هدف: شناسایی علل و فرایندهای مانع روند اسلامی شدن دانشگاهها در بعد از انقلاب اسلامی، هدف اصلی این تحقیق بوده است. روش: در این نوشتار، مبتنی بر روش تبارشناسی، به مطالعه سیر تاریخی شکل گیری دانشگاه در جامعه ایران مبادرت شده است. یافته ها: گفتمان دانشگاه اسلامی، از حیث سویه های سیاستی و محتوایی، در پیوستاری از «اسلامی کردن» تا «اسلامی شدن» با زیر عنوانهای یازنمادگرایی و ظاهرگرایی، گزینش گری و انضباط محوری، برنامه زدگی و نظارت گری تا آزادی گرایی، رها سازی و ... به بالا و پایین می رود.  از حیث تغییر و تحول علمی نیز در پیوستاری از ثابت بودن علم در تمامی هستی شناسی ها تا بومی گرایی و سپس تا بدیل سازی جزءنگر و فراتر از آن، بدیل سازی کل نگر، بحثهای مختلفی جاری می باشد.   نتیجه گیری: مبتنی بر نگرش تبارشناسانه به موانع اسلامی شدن دانشگاهها، شناسایی اولین صورت بندی صحیح برای مطالعه این پدیده، نه در انقلاب فرهنگی، که در ورود تاریخی مدرنیته به گردونه ارزشهای دینی جامعه ایرانی مستقر است.  براین اساس، انقلاب فرهنگی و طرح مسئله دانشگاه اسلامی، ماهیتی عارضی بر اصلیت دانشگاه تلقی نشده و بلکه ماهیتی از گشتی به اصالت دینی و فرهنگی جامعه ایران را در مواجهه با عارضه مدرنیته، مورد توجه قرار می دهد
۱۰۹.

نقد و تحلیل نقش مسیحیت و عوامل همسو با آن در واژگونی تاریخیت خواست طبیعی انسان و نخبگان؛ از دیدگاه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبارشناسی اخلاق انسان سروران بردگان مسیحیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۱
از منظر نیچه؛ یکی از علل شاخص بدبینی در فلسفه ی شوپنهاور؛ ریشه در تاثیر عمیق دین مسیحیت در لایه های زیرین فرهنگ اروپا دارد. بدبینی مقدمه رسیدن به بیزاری است، بیزاری جستن از هرگونه «خواست طبیعی» و «تفاوت» است. «اصل تفاوت» چیزیست که افلاطون پیش از این بدان پرداخته بود. البته؛ نیچه نه تنها تلاش های افلاطون در این باب را ناکافی می داند بلکه؛ پیامدهای حاصل از فلسفه ی او را از بین برنده ی «اصل تفاوت» میداند. با ظهور مسیحیت و شعار برابری ذاتی انسانها؛ اصل «تفاوت طبیعی» انکارگردید. به باور نیچه؛ این امر نه تنها باعث حذف عنصر «خواست طبیعی» و تفاوت انسانها باهم شد بلکه؛ باعث انکار و حذف طبقه ی نخبگان جامعه شده است که «تفاوت» را به مراتب آشکارتری دارند. او دلیل این امر را عدم حس تاریخی و نیز ناتوانی مسیحیت و فلسفه های همسو با آن در تبارشناسی مذاهب و اخلاق (فیزیولوژی نیروها) می داند. دین مسیحیت پولسی و همچنین وجود برخی عوامل روانشناختی باعث گردیده که نوع بی نظیری از انسان ها سرکوب شوند. بررسی تمام علل تباهی نیروی نخبگان؛ بخشی از پروژه اصلی نیچه است که در این مقاله تلاش شده مهم ترین آنها تحلیل گردد
۱۱۰.

«بررسی تبارشناسانه و مسئله مندانه سوژه» در نسبت با «تاریخِ سوژه مندی و تکنیک های خود» در اندیشه فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوژه سوژه مندی تبارشناسی تکنیک خود میشل فوکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۱
فوکو در متن «سوژه و قدرت» (1982)، 2 سال پیش از مرگش، گفت که درون مایه کلی پژوهش هایش نه «قدرت» بلکه «سوژه» است. درسنامه های «سوبژکتیویته و حقیقت» (1981-1980) و «هرمنوتیک سوژه» (1982-1981) نیز موید این تاکید بودند بالاخص که او پروبلماتیک کلی این درس ها را «سوژه مندی و حقیقت» می دانست تا نشان دهد سوژه باید در نسبت با حقیقت، مسئله مند شود. او سرانجام در پیشگفتار «تاریخ سکسوالیته» (1984) و 8 سال پس از جلد اول آن، صورت بندی کلی فرآیند اندیشه اش و چرایی معطوف شدن به «تبارشناسی» را ارائه داد؛ برمبنای این مقدمه، این مقاله پس از تبیین چگونگی نسبت سوژه با شبکه قدرت و حقیقت به این نتیجه رسیده است که روش و رویکرد بررسی سوژه «تبارشناسی و مسئله مندی» است و عرصه مرجع و حوزه تحقیقِ بازشناسی و برساختنِ خود به منزله سوژه، تاریخ انسان میل گر و متعاقب آن سکسوالیته است. درواقع «تکنیک های خودِ» مرتبط با سامانه سکسوالیته، ارتباط دائمی فرد با خودش را سبب می شوند و این چیزی نیست جز تولید دائمی سوژه مندی؛ پس با مطالعه تاریخ این تکنیک ها می شود به تاریخ سوژه مندی دست یافت اما این تاریخ زمانی منجر به دست یابی به تبارشناسی سوژه می شود که تقاطع تکنیک های خود و استیلا با همدیگر را تحلیل کنیم و تقاطع تکنیک خود و استیلا نیز چیزی نیست جز معنای «حکومت مندی» و «حکم رانی»، آن هم حکم رانی به معنای هدایت رفتارها و مدیریت امکان ها به واسطه انواع بازی های حقیقت، براین اساس نتیجه می شود که سکسوالیته نه تنها حوزه ای مناسب برای مطالعه تبارشناسانه تاریخ سوژه مندی و تکنیک های خود بلکه حوزه ای غنی است برای فهم حکم رانی و روش های پیچیده تر کارکرد رویه های قدرت.
۱۱۱.

تبارشناسی «گفتمان مبارزه با تروریسم» در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان مبارزه با تروریسم آمریکا سیاست خارجی تبارشناسی فوکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۹
«تروریسم» امروزه چالشی عمده پیش روی جهان و جهانیان قرار داده؛ به نحوی که مبارزه با آن برای نسل حاضر و نظام بین المللی؛ امری «طبیعی» جلوه گر شده است که همواره باید با آن در هر سطح و سویه ای برخورد کرد، این تفکر البته از سوی محافل فکری و سیاسی «آمریکا» رواج یافته و به عنوان «حقیقتی» غیر قابل انکار به همگان القا شده است. آمریکا از تمامی امکانات تئوریک و پراتیک خود از جمله سازوکارهای گفتمانی، اندیشه ای، اقتصادی، رسانه ای، نظامی و... بهره برده است تا جهانیان را مجاب کند که در مبارزه با تروریسم، دست برتر را دارد و حتی می شود در مبارزه با این پدیده، اصول اساسی حقوق بین الملل را زیرپا گذاشت. از این رو، با توسل به امکانات در دسترسش توانسته است سلطه و انقیاد و به تعبیر فوکو جامعه ای انضباطی را شکل دهد. پژوهش حاضر درپی آن است تا گفتمان «هژمونیک» تروریسم را با توجه به تاریخمندی حوادث با روش تبارشناسی فوکو مورد واکاوی و نقد قرار دهد. با توجه به مراحل تبارشناسی فوکو، نوشتار حاضر به این نتیجه می رسد که گفتمان «مبارزه با تروریسم» آن گونه که آمریکا مدعی است، چندان خیرخواهانه نبوده است و صلح را هدف نگرفته است بلکه همچنان می توان رد پای تأمین منافع آمریکا و هژمونی طلبی وی را در این رویکرد مشاهده کرد.گسست ها، تحلیل تبار و تحلیل قدرت سیاست خارجی آمریکا در بررسی مبارزه تروریسم نشان می دهد که آمریکا برای ساخت ماهیت جدید خویش «دیگری» تروریست را «برسازی» کرده است.