مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
تبارشناسی
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
173 - 193
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف توصیف و تشریح چگونگی و چرایی کاربرد روش تبارشناسی برای تحلیل تحولات نقش شهرها در طول زمان تدوین شده است. برای تحلیل تحولات نقش شهرها رویکردهای متعددی نظریه پردازان اقتصادی و جغرافیای شهری ارائه کرده اند. شهر و نقش آن از منظر تبارشناسی فوکو تحت تأثیر قدرت و روابط قدرت در فضاست. تحلیل چگونگی ایجاد نقش های مسلط کنونی شهر به کمک ابزار و محصولات دانش وابسته به قدرت امکان پذیر می شود. تبارشناسی نقش شهر مشهد با هدف بررسی نقش های مسلط کنونی، گفتمان پدیدآورنده این نقش ها و قدرت و ظرفیت نهفته در شهر برای تنوع بخشی به نقش های جدید تدوین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد نقش مسلط شهری مشهد در مقاطع تاریخی مختلف و در میانه گسست های تاریخی در نتیجه روابط فضایی بین عناصر کلان و خُرد قدرت و دانش در فضای شهری به وجود آمده است. شبکه درهم تنیده دانش- قدرت در شهر متأثر از فلسفه های سیاسی حاکم در طول دوره های تاریخی پهنه های گفتمانی متفاوتی را با اثرهای متنوع در طول زمان خلق کرده است و روند توسعه شهری و تحولات کالبدی-انسانی آن را تحت تأثیر قرار داده است. این شهر به دلیل موقعیت ویژه خود در ساختار نظام شهری ایران و پذیرش نقش سیاسی- مدیریتی دارای کارکردهای مرتبط با این نقش است و همچنین از نقش و کارکرد منحصربه فرد زیارتی و گردشگری برخوردار بوده که این نقش چشم انداز توسعه شهر مشهد از گذشته(زمان پیدایش نقش) تا کنون را رقم زده است.
تبارشناسی زن در جهاد (مطالعه چگونگی حضور زنان در جهاد با اتکا به متون جهادی بنیادگرایان اهل سنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
195 - 209
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: جهاد جز مفاهیم چالش برانگیزی است؛ که خوانش های مختلف از آن باعث شده است امروز جنبش های بنیادگرای اسلامی تندرو آن را دستاویزی برای اعمال خود قرار دهند. در متون کلاسیک اسلامی تعاریف معینی از جهاد ارائه شده است که شیعه و سنی چندان در آن با یکدیگر اختلاف نظر ندارند. در این تعاریف که با اتکا به کتاب و سنت ارائه شده است؛ نقش زنان همواره در جهاد حاشیه ای بوده است و جهاد زنان چیزی جز ارائه خدمات به همسر و فرزندان و رفتن به حج نیست.مواد و روش ها: در این مقاله با استفاده از روش شناسی کیفی و با بهره از روش تطبیقی تاریخی و با ابزار تبارشناسی و با اتکا به داده های تاریخی مستخرج از متون عربی اهل سنت که درباره جهاد نوشته شده است.یافته ها: نقطه گسستی که جهاد را برای زنان هم امکان پذیر می کند اثر محمد خیر هیکل است. دوران معاصر خود زنان هم در مورد چرایی حضور در جهاد اظهار نظرهایی کردند (نقطه مقاومت). اما با وجود چرخش های مفهومی صورت گرفته از جهاد همچنان نظریه پردازان جهادی خواستار در حاشیه قرار دادن زنان اند و آنها را صرفاً برای اهداف خاصی به جهاد دعوت می کنند.بحث و نتیجه گیری: با وجود تلاش های تعداد محدودی از این نظریه پردازان برای امکان پذیر کردن حضور زنان در جهاد (مانند عزام، التکروری، العولقی) اما همچنان در گفتمان قالب زنان عنصر کنار گذاشته شده از جهادند. و حتی در گروه های بنیادگرا این ترجیح وجود دارد که نقش حمایتگری زنان همچنان حفظ شود.
تبارشناسی تروریسم سلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تروریسم سلفی از مبداء پیدایش تا به اکنون فرایندی تحولی را طی کرده و گونه های متفاوتی از تروریسم را بوجود آورده است. شناخت این فرایند با توجه به علت اصلی ایجاد، توسعه و تکامل این پدیده بسیار ضروری است. این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش تبارشناسی فوکو از طریق مطالعه اسنادی سعی دارد تا تروریسم سلفی را مورد بررسی قرار دهد. به نظر می رسد مبدا و مسئله تروریسم سلفی همواره تحدید و تهدید بیرونی بوده که به صورت کنش انتقادیِ هویت یاب همراه با رادیکالیسم ظاهر می شود. تروریسم سلفی در ایده و ساخت قدرت دچار تحول شده است. ایدئولوژی سلفی از مرحله ایده تکفیر و جهاد به سمت گفتمان سلفی انتقادی مصری و سازمان تروریسم سلفی از یک نهاد لجستیکی به نوعی چتر حمایتی جهانبینی با هسته های غیرمتمرکز تبدیل شده است. تروریسم سلفی به دو تبار عربی (حوزه عربستان، مصر و عراق) و تبار هندی (هند، پاکستان و افغانستان) قابل تفکیک است.
تبارشناسی مفهوم و مبانی پارادایمی آینده پژوهی
حوزه های تخصصی:
آینده پژوهی به عنوان یک حوزه بین رشته ای، گسترش سریع و رو به رشدی در ابعاد مکانی، زمانی، پارادایم های فلسفی و روش شناسی تجربه کرده است. اگر چه پایگاه آینده پژوهی مدرن در تاریخ آینده پژوهی غرب قرار دارد ولی اندیشیدن درباره آینده، مقوله تازه ای نیست؛ این مقوله، پدیده ای جهان شمول است که می توان ریشه آن را در دوران پیش از تاریخ بشر نیز جست وجو کرد. در تمامی جوامع شناخته شده بشری، مردم در مورد زمان و آینده تصوراتی دارند، این برداشت ها گرچه گوناگون به نظر می رسند، ولی تأکید متفاوتی بر گذشته و آینده دارند و از حیث پرداختن به جزئیات در سطوح مختلفی قرار می گیرند. اما، به هرحال وجود چنین تصوراتی در تمامی جوامع بشری، واقعیتی انکارناپذیر است. لذا این مقاله با رویکرد تحلیل تاریخی- تبارشناسی به موضوع پرداخته و ضمن تبیین مفهوم آینده پژوهی و پارادیم های فلسفی آن، سنت های فکری، دوره بندی تاریخی تغییرات آینده پژوهی و روش شناسی را مورد بررسی قرار داده است.
تبارشناسی فهم قرآن در سده نخست هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
53-78
حوزه های تخصصی:
بازخوانی فهم، معنا و مراد آیات الهی در سده آغازین توسط مفسران نیازمند به بازخوانش مؤلفه های هویت ساز اندیشه ای و بافتار فرهنگی و اجتماعی پسا نزول قرآن است. مفسران نخستین به عنوان فهمندگان آغازین با سویه های ناهمسان در پیوند با پیشینه تاریخی، مؤلفه زبانی و فرهنگی همبسته با آن و نیز همنشینی با پیامبر اسلام(ص) و آشنایی به زیسته نوین و در پی آن دگرگونی شرایط زیست پساپیامبر(ص) سبب فهم و شیوه های تفسیری متفاوت شدند. پس از صحابه بستر برای ایجاد مکاتب تفسیری با کنش پیروان این مکاتب فراهم آمد که با رهیافت های نظری متعددی، به بازتولید متون تفسیری نوینی انجامید. این پژوهه با شیوه تبارشناسی و عناصر در پیوند با آن به صورت توصیفی و تحلیلی در پی پاسخ به چیستی و تبیین مؤلفه های تأثیرگذار بر ناهمسانی فهم متن وحیانی در دوره آغازین اسلامی است. افزون برآن کنش های مفسران و تاثیرپذیری آنان از ساحات متفاوت فرهنگی و تجربه زیسته و نسبت آنها با نهاد قدرت را عامل تغیر، دگرگونی و باز تولید مکاتب و شیوه های نوین تفسیری دانسته است.
افسانه صوفی ستیزی فقیهان (نگاهی تبارشناسانه به نزاع میان فقیهان و صوفیان در دروه قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواخر دوره زندیان، با بازگشت صوفیان نعمت اللهی به ایران، جریانی از نقد تصوف در ایران شکل می گیرد. این دوره که مصادف با قدرت گرفتنِ فقیهانِ اصولی در حوزه های فقهی شیعی، و نیز مقارنِ پیوند عالمانِ شیعی و حکومت قاجار، خاصه در دوره فتحعلی شاه است، تقابلی جدی میانِ فقهای شیعه و صوفیان ایجاد می کند. دیدگاه رایج در این زمینه، حاکی از اختلاف بر سر مسائل معرفت شناسانه است و دوری صوفیان از شریعت را عامل این اختلاف می داند. اما بررسی منابع تاریخی این فرض را زیرسوال می برد؛ چرا که اسنادِ تاریخی حاکی از وجود یکی از سلاسل صوفی، ذهبیان، است که فقها نزاعی باایشان نداشته اند و این درحالی است که مبانیِ معرفتیِ ذهبیان و نعمت اللهیان، تفاوتِ خاصی ندارد.در این پژوهش با استفاده از نظریه تبارشناسی فوکو، نشان دادیم که وراءِ این نزاع معرفت شناسانه، امری دیگر نهفته است و آن حضور در مرکز گفتمانِ سیاسیِ دوران است. در واقع مساله قدرت در تعیین چگونگی رفتارِ فقها و صوفیه با یکدیگر تأثیر بسیار مهمی داشته است. ذهبیه از آنجا که تمایلی به قدرت نداشتند، با ستیز فقیهان مواجه نگردیدند اما نعمت اللهیان که داعیه قدرت داشتند، به سرعت سرکوب گردیدند. ما این مقوله را با استفاده از مفهومِ قدرت در اندیشه فوکو تبیین کردیم.
تبارشناسی و خاستگاه تاریخی-جغرافیایی اولادهای گَچگران ازایل مَمَسنی
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
85 - 139
حوزه های تخصصی:
ورود ایل ممسنی به فضای جغرافیایی شولستان در دوره صفویه، مرزبندی های اجتماعی و سیاسی طوایف در چارچوب قلمروهای جغرافیایی مجزا را به همراه داشت. آحاد انسانی ممسنی نیز متأثر از چنین مرزبندی هایی در قلمروهای مختلفی سکنی گزیدند. به نظر می رسد چنین آحاد انسانی در هر یک از این قلمروها از پیشینه تباری مختص به خود برخوردارند، به طوری که تبارشناسی و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی آنان در نحوه چیدمان ساختمان اجتماعی شان نقش آفرین است. از این حیث، سکونتگاه های انسانی شهرستان ممسنی مقر استقرار اولادهای متعددی به شمار می روند که در کنار یکدیگر بافت فرهنگی و اجتماعی آن را شکل داده اند. در این چهارچوب، سکونتگاه روستایی گچگران در بخش مرکزی شهرستان ممسنی و دهستان بکش یک از نیروی انسانی و جمعیتی قابل توجهی برخوردار است. بنیان پژوهش بر این سؤال استوار است که اولادهای گچگران از چه تبار و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی در ایل ممسنی برخوردارند؟ روش پژوهش ماهیتی توصیفی تحلیلی دارد و داده های مربوط به 55 اولاد گچگرانی به دو روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شدند. نتایج پژوهش نشان داد 55 اولاد مستقر در سکونتگاه گچگران از تبار و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی متفاوتی (مبدأ فضایی مکانی گوناگون و تبار و هویتی متفاوت) برخوردارند. جهان بینی و نگرش اجتماعی-سیاسی این اولادها نیز دربرگیرنده وجوه تشابه کلی و تمایز جزئی است که بر کنش اجتماعی و سیاسی آن ها تأثیرگذار بوده است.
بررسی تبارشناسانه مفهوم الیناسیون (ازخودبیگانگی) در داستان «گاو» اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده بیگانگی با توجه به تقابل سنت و تجدد، به ویژه در عصر پهلوی، با جریان شبه مدرنیته و جریان های سیاسی و فکری آن روزگار از وجود ارتباط معناداری حکایت می کند؛ چنان که کودتای 28 مرداد 1332 مهم ترین و تأثیرگذارترین رخداد سیاسی بود که یأس، ناکامی و ازخودبیگانگی قشر متوسط و روشنفکر جامعه را رقم زد. بنابراین پرداختن به آثار غلامحسین ساعدی به عنوان روشنفکری که سطوح و وجوهی از این پدیده را نمایندگی می کند، ضرور به نظر می رسد؛ زیرا ادبیات او محصول فضایی است که به ساحت شبه مدرنیته در ایران تعلق دارد. مقاله پیش رو بر آن است داستان «گاو» ساعدی (از مجموعه عزاداران بیل) را که داستانی استعاری و سمبولیک است، بر اساس مفهوم ازخودبیگانگی تبیین و تحلیل کند و ماجرای ازخودبیگانگی انسان ایرانی را در مواجهه با پذیرش واقعیت و نقش وارون تابی ایدئولوژی در ایجاد این پدیده نشان دهد. این پژوهش پس از تبیین پدیده الیناسیون بر اساس تبارشناسی این مفهوم، به مدد استعاره هایی چون «قدرت و ایدئولوژی»، «هویت» و «دیگری»، با توجه به ساختار نظریه بیگانگی هگل (یگانگی/ بیگانگی/ رهایی از بیگانگی) داستان «گاو» را بررسی می کند. طی تحلیل داستان این نتیجه حاصل شد که در ژرف ساخت اثر یک نظرگاه فلسفی-روان شناختی- جامعه شناختی پنهان است که در ساختار، فضا و شخصیت داستان قابل رؤیت است. خلق شخصیت های مسئله داری همچون شخصیت مشدی حسن نمایانگر جست وجوی نویسنده برای نشان دادن جهان نمادینی است که با نظریه گره خورده است.
تبارشناسی جاهلیت از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه
منبع:
تفسیرپژوهی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
314 - 289
حوزه های تخصصی:
اهلیت یکی از مفاهیم کلیدی در شناخت دقیق عصر پیش از اسلام و بازشناسی خاستگاه آن در عصر خلفا در تاریخ سیاسی اسلام است. نوشتار حاضر بعد از معناشناسی، جاهلیت، در قرآن و نهج البلاغه بر آن است تا مؤلفه های جاهلیت، درقرآن کریم و نهج البلاغه را ارائه نماید. اگرچه انگاره اندیشمندان در معناشناسی جاهلیت بر آن است که بر فرهنگ خاصی اطلاق می شود اما مؤلفه های جاهلیت در قبل از اسلام با بعد از آن می تواند متمایز و متفاوت بوده باشد، بدین سبب نگارش حاضر تلاش دارد تا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه به بررسی مفاهیم و مولفه های جاهلیت و تبیین زمینه ها و خاستگاه آن بپردازد. تأکید امام علی (ع) بر بازگشت اندیشه ها و رفتارهایی که حاکی از جاهلیت بعد از رحلت جاسوز پیامبر اکرم (ص) و قبل از بدست گرفتن قدرت توسط آن حضرت (ع) دارد و نشانه های (نمادها و نمودها) آن بر اهمیت این نوشتار دلالت دارد. رواج تعصبات کور قومی و قبیله ای، دوری از اندیشه حقیقت طلبانه و حق مدارانه، شخصیت زدگی و دنیا طلبی ، ظلم و ستم، خرافه گرایی، ظاهر پرستی و زهد فروشی، فراموشی اخلاق در رفتار سیاست مداران و حضور داستان گویان و قصه سرایان در عرصه اندیشه سازان ، مؤلفه ها و نمودها و نماد های جاهلیت در جامعه است.
فوکو و تبارشناسی دولت مدرن: حکومت مندی و عبور از چشم انداز حقوقی به دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
183 - 224
حوزه های تخصصی:
میشل فوکو از سال 1976 به بعد به طور مفصل شروع به بررسی دولت و قدرت دولتی ذیل تبارشناسی دولت مدرن کرد. او در مقابله با نگاه های خطی و تمرکزگرایانه به قدرت که آنرا به عنوان چشم انداز حقوقی به قدرت حاکمه مدنظر قرار می داد، مفهوم حکومت مندی را ابداع کرده تا با غوطه خوردن در تاریخ، به ریشه های متکثر، متعارض و غالبا پنهان گفتمان ها، رویه ها و نهادهای موجود اشاره کند. اما از آنجایی که فوکو به صورتی بسیار پراکنده و در میان نوشتجات و سخنرانی های مختلف خود به این موضوع پرداخته است، متنی منسجم در این زمینه وجود ندارد. از اینرو، هدف این پژوهش بررسی منسجم سه تبار دولت مدرن یعنی قدرت شبانی، مصلحت دولت و لیبرالیسم بوده تا مشخص شود که فوکو چگونه با اتخاذ رویکردی متفاوت به ترتیبات قدرت، از چشم انداز حقوقی عبور کرده و بنیانی جدید به منظور مطالعه دولت ایجاد می کند. این چشم انداز که دست به بررسی تبارهای دولت مدرن بر اساس مثلث ذهنیت ها، عقلانیت ها و فناوری های حکومتی زده، باعث می شود تا مفهوم دولت به عنوان پدیده ای متکثر، چند زمانه و ترکیبی از فنون سیاسی متعدد و سبک های مختلف حکومت درک گردد. تبارشناسی دولت مدرن از این دیدگاه، می-تواند جایگزین نظریاتی شود که با اتخاذ چشم انداز خطی، ذات انگار و غایت محور، اساسا باعث ایجاد تصویری معیوب از تحولات تاریخی می گردند
بررسی شبهات مربوط به تفسیر آیات 31 تا 35 سوره ص با تأکید بر تبارشناسی و دیرینه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۱۱۴-۹۳
حوزه های تخصصی:
شبهات مربوط به تفسیر قضای نماز، آزمایش، حرص و بخل در حکومت درباره حضرت سلیمان× در تفسیر آیات 31 تا 35 سوره ص و روایت تفسیری مربوط به آنها، با توجّه به مبانی عامّ و خاصّ به ترتیب مربوط به تمام پیامبران و مختصّ سلیمان× مانند: عصمت، نبوّت و حکمت به روش گردآوری کتابخانه ای داده ها و شیوه تحلیلی توصیفی پردازش آنها قابل پاسخ است. از سوی دیگر تبارشناسی به معنای منشأیابی شبهات و دیرینه شناسی به عنوان بررسی تاریخی یک دانش یا مسئله با نگاه غیر پیوسته نسبت به جریان خطّی تاریخ و تأکید بر نگاه اجتماعی و جامعه شناختی، مشخص می سازد که پیجویی منشأ این شبهات به سبب ویژگی هایی چون: دنیاطلبی و اصالت دادن به حسّ و تجربه و انعکاس آن در تمایل به بت پرستی، وجود جریان های انحرافی عقیدتی و نیز انگیزه سیاسی ناشی از درگیری های پس از حضرت سلیمان× به یهود می رسد. علل استمرار شبهات مذکور در روایات تفسیری از لحاظ دیرینه شناختی، وجود یهودیان مخفی در صدر اسلام، تمایل قدرت حاکم پس از پیامبر| به رسمیت بخشیدن به اهل کتاب تازه مسلمان به عنوان منبع شناخت اسلام است.
بررسی دستکاری های کاتب نسخه قاهره، مورّخ ۷۴۱ق، در متن شاهنامه (مطالعه ای موردی در کوشش کاتبی صوفی در نزدیک کردن متن شاهنامه به اعتقاداتش)(مقاله علمی وزارت علوم)
در این نوشته که مطالعه ای است در زمینه تاریخچه تطوّر متون در نسخه ها ابتدا بر اساس منابع تاریخی و دست نوشته دیگری از کاتب شاهنامه ، مورخ ۷۴۱ق (نسخه ش۶۰۰۶ دار الکتب قاهره)، معلوم می شود که این کاتب نوه شمس الدّین کیشی و از خاندانی صوفی و اهل علم است. سپس با مقایسه متن نسخه با دو نسخه دیگر و بررسی آماری یافته ها، معلوم می شود که کاتب نسخه قاهره تمایل دارد متن نسخه را دستکاری کند تا به باورهای دینی خود نزدیک ترش گرداند؛ و مخصوصاً ابیاتی را که «غیراسلامی» تشخیص می دهد حذف می کند. در آخر استدلال شده است که کوشش در نزدیک کردن شاهنامه و اسلام در بین اهل تصوّف رویکردی سابقه دار است و کار این کاتب را شاید بتوان در بافتار همان کوشش ها تحلیل کرد. این مطالعه می تواند نمونه ای ابتدایی برای مطالعات مشابهی باشد که نشان می دهند متن حماسه ملّی ایران در طول تاریخِ کتابت، قرائت و انتقال آن به نسل های بعد چگونه فهم می شده و مخاطبان سده های میانه از آن چه انتظاری داشته اند.
تبارشناسی و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی ایل مَمَسنی (با تکیه بر فرضیات جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
209 - 226
حوزه های تخصصی:
ایل ممسنی به عنوان یکی از ایلات لُرتبار واقع در شمال غربی استان فارس و دامنه های زاگرس، در تحولات اجتماعی و سیاسی نقش بسزایی داشته است. درباره مبدأ و منشأ این ایل دیدگاه ها و نظرات متفاوتی وجود دارد. بنیان پژوهش کنونی بر این پرسش استوار است که تبار و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی ایل ممسنی چه بود و ساختار سیاسی این ایل و استقرار طوایف آن در قلمروهای مختلف چگونه شکل گرفت؟ پژوهش حاضر که با رویکردی توصیفی تحلیلی و از طریق گردآوری داده ها به روش اسنادی (منابع دست اول، تاریخ های محلی و متون تاریخی معتبر) و میدانی (مصاحبه و مشاهده) انجام شده است، نشان می دهد که ایل ممسنی ضمن برخورداری از تبار و خاستگاه تاریخی جغرافیایی دیرپا و کُهن، در اواخر دوره صفویه به سرزمین شولستان مهاجرت کرد. براساس فرضیات هشت گانه نویسندگان، طوایف ممسنی (بکش، جاوید، رستم و دشمن زیاری) به صورت تدریجی و مبتنی بر جهت جغرافیایی وارد سرزمین شولستان شدند و پس از همزیستی مسالمت آمیز اولیه در مجاورت شول ها، بر آنها چیرگی یافتند و قلمرو جغرافیایی مختص به خود را تحت حکمرانی خوانین مجزا برگزیدند. بنابراین، ساختار جدید ایل ممسنی به صورت چهار طایفه لرتبار ممسنی، یک طایفه لرتبار شول و سپس یک طایفه ترک تبار قشقایی شکل گرفت، ولی به دلیل نبود منصب ایلخانی واحد، رفته رفته تعارضات درون ایلی و برون ایلی (با دولت مرکزی و سایر ایلات) شدت یافت و ایل ممسنی از نظر اجتماعی سیاسی دچار ازهم گسیختگی شد.
تبارشناسی هویت در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی (مطالعه موردی: تبارشناسی پیاده روی اربعین حسینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت امری درحال شدن و بستر شکل گیری آن، زندگی جمعی است در همین راستا جامعه ی ما حاوی قرائت های متفاوتی از هویت ایرانی می باشد که مسئله ی زنده ی میان گفتمانها در عرصه های گوناگون زندگی است و قدرت به عنوان عامل اصلی شکل گیری هویت، دانش و حقیقت مورد نیاز آن را برمی سازد. یکی از نشانه های هویت در ایران جایگاه واقعه ی عاشورا است که در ذهن و ضمیر شیعیان، دارای اعتبار و حجیت می باشد در همین راستا پدیده ی «پیاده روی اربعین» به عنوان نشانه ای از هویت فرهنگی، به شکل تازه ای بروز یافته است. بنابراین بازسنجی و واکاوی حضور قدرت در شکل گیری هویت مسئله ی این پژوهش می باشد. این پژوهش با اتخاذ روش «تبارشناسی» و با تکیه برمولفه هایی مثل انقطاع، نظام دانایی، جایگاه قدرت و مقاومت، همنشینی قدرت با دانش و حقیقت، به تحلیل دو گفتمان عمده ی هویتی پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران پرداخته و سپس به صورتبندی جدید هویت فرهنگی و چگونگی گسست و بروز جدید آن همت گماشته است. در انتها با فرارفتن از دوگانه های ایرانی-اسلامی برای فهم هویت ایرانی، ضمن تبیین تبارشناسی پدیده ی فرهنگی و نوظهور پیاده روی اربعین، به این نتیجه رسیده است که هرچند هویت ها برساخته و بازآفریده ی نظام دانایی عصر خود هستند اما امروزه تک ساحتی کردن هویت خطاست.
تبارشناسی استیلای حکومت امویان بر هویت ایرانیان: تحلیل سامانه عربی-اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعراب با نیرویِ معنوی جدید اسلام، علی رغم ادعای هویت و دین جهانی و فارغ از قوم و قبیله و نژاد، پس از تصرفات فراوان، مدعی هویت و قوم و نژاد ویژه برای خود شدند و حتی برای تحقق این امر مدعی رسالت الهی شدند. امویان بعد از خلفای راشدین در سرزمین های تحت خلافت (ازجمله ایران)، برای تحقق این امر در حوزه هویت از استراتژی های مختلفی استفاده کردند. بر این بنیاد، سؤالی که این تحقیق می خواهد پاسخ دهند این است که نوع سامانه استیلای امویان بر هویت ایرانیان چه بوده است و برای این استیلا از چه ابزارهای و استراتژی های استفاده کردند؟ برای پاسخ به این سؤال از روش تبارشناسی تاریخی و مفهوم روشی «سامانه» میشل فوکو استفاده کرده ایم و با توضیح سازوکارهای عناصر ناهماهنگی مانند گفتمان ها، نهادها، تصمیمات نظارتی، قوانین و اقدامات اداری، به این نتیجه رسیدم که امویان با سامانه «عربی-اسلامی» که شامل استراتژی ها و تاکتیک های تهدید کاربرد وسایل قهریه، اثرات ترغیبی کلامی، نابرابری های اقتصادی و کاربرد وسایل کم وبیش پیچیده کنترل موجب تقویت و حفظ اعمال سامانه عربی-اسلامی بر جامعه و هویت ایرانیان شدند.
تحلیل قدرت موّلد فوکویی از منظر گفتمان (مطالعه موردی: تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فوکو قدرت را مساوی با کردار و عمل دانسته و در همین راستا تحلیلات قدرت را به جای نظریه قدرت قرار می دهد. قدرت زمانی می تواند تبدیل به کردار شود که بتواند دانش و گفتمان ایجاد نماید. در واقع بدون برقراری رژیم حقیقت یعنی گفتمان، قدرت نمی تواند به صورت کردار تبلور یابد. قدرت می تواند انقیاد، سلطه، استراتژی به هنجارسازی و یا قدرت مشرف بر حیات شود. قدرت، گفتمان را می سازد تا سوژه و ابژه خلق کند. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چگونه توانسته است برای حصول به منافع ملی حداکثری، از دو امر اساسی قدرت و گفتمان در وجه مطلوب خود بهره برداری لازم را به عمل آورد؟ در مقام پاسخ فرضیه جستار بدین صورت قرارمی یابد که: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، یک سیاست خارجی با رویکرد های زمانی متفاوت، بر اساس گفتمان اسلام سیاسی است. اِعمال این سیاست در عصر پست مدرن، نیازمند به قدرت و دانش و اجرای یک گفتمان غالب برای تاسیس یک رژیم حقیقت در نظام بین الملل است». سیاست خارجی ج.اایران بر اساس موازین گفتمانی قابل صورت بندی و مفصل بندی است. برای تحلیل این مبانی از دو روش دیرینه شناسی و تبارشناسی در بافت خوانش گفتمانی میشل فوکو و با اتخاذ مفاهیم کاربردی بهره گرفته می شود.
تبارشناسی رزم افزارهای فلزی عصر تیموری از ظفرنامۀ شرف الدین علی یزدی (مطالعۀ موردی نگاره های مکتب شیراز 839 ه.ق و هرات 872 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب ظفرنامه تیموری به تقاضای پسر شاهرخ - ابراهیم سلطان- توسط شرف الدین علی یزدی نگارش شده که در باب زندگی، لشکر کشی ها و فتوحات تیمور گورکانی بوده و همواره مورد توجه نگارگران در مکاتبی همچون مکتب شیراز به سال839ه.ق و مکتب هرات 872ه.ق قرار گرفته است. درواقع نگارگری، بازتاب دهنده ی هنرها و صناعات مختلف دوره ی خویش است. زیرا نگارگران همواره برای رساندن مفهوم موضوع مورد نظر خود از جمله رزم و پیکار، در کنار تمام عناصر طبیعت، از اشیاء دست ساخته بشر همانند ابزارآلات فلزی نیز بهره گرفته اند. بنابراین، آثار هنری هر دوره تاریخی، جهان بینی هنرمندان و برداشت آنها از هستی و پیرامون آن است که شناخت این آثار و تحلیل عناصر به کار رفته در آن ها را، باید با در نظر گرفتن شرایط تاریخی و فرهنگی همان دوره مورد پژوهش قرار داد. و تبارشناسی، روشی است که پدیده ها را در تطور تاریخی شان بررسی می کند و با شناسایی صورت بندی های تاریخی پدیده ها، جایگاه انتقادی مناسبی برای فهم آنها پدید می آورد. پژوهش حاضر در تلاش بوده است تا با تکیه بر رویکرد تبارشناسی، به تحلیل تبار ادوات فلزی شناسایی شده و صورت بندی آنها در نگاره های رزم مکتب شیراز و هرات تیموری برگرفته از کتاب ظفرنامه شرف الدین علی یزدی بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که ساختار و تنوع کارکردی ادوات فلزی تصویرشده در نگارگری دوره تیموری براساس کتاب ظفرنامه یزدی بر چه اساسی است؟ بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، تحلیل، دسته بندی و تبارشناسی ادوات فلزی تیموری در نگارگری از جنبه کالبدی و کارکردی آنها می باشد. یافته های حاصل از این پژوهش که به روش تاریخی انجام شده، بیان می کند رویکرد تبارشناسی که همانا تاریخی دیدنِ پدیده مورد مطالعه است، می تواند کمک بسیاری به شناخت ادوات رزم عصر تیموری نماید. و بیان می کند تمامی رزم افزارهای فلزی، کاربردی برای رزم و اقتدار حکومت تیموری داشته اند که به فراخور زمانی، تعدد آنها جهت کاربرد متغیر بوده است. از لحاظ کالبدی نیز رزم افزارها احتمالاً اشکالی بوده اند که در گذشته و حتی اعصار بعدی نیز با اندک تغییراتی مورد استفاده قرار می گرفتند.
تبارشناسی نقشنوشته «مرغ بسم الله» در فضای بصری سفالینه های منقوش نیشابور ایران در سده چهارم و پنجم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
109 - 119
حوزه های تخصصی:
نقشنوشته موسوم به «مرغ بسم الله» از جمله شاخه های هنری خوشنویسی اسلامی است که از منظر مطالعه گرایش های نوین در خوشنویسی و همچنین در ارتباط با نماد شناسی عرفانی مورد توجه قرار گرفته است. این نقشمایه غالبا در ارتباط با گفتمان صوفیانه و ملهم از ادبیات عرفانی و ذوق آزمایی های عارفانه هنرمندان به ویژه در دوران صفویه و قاجار تبیین گشته است. در این پژوهش تاریخی- تحلیلی که با استفاده از روش تبارشناسی میشل فوکو انجام گرفته، نقشنوشته مرغ بسم الله نه صرفا به عنوان محصول انگاره عرفانی هنر اسلامی، بلکه در ارتباط تاریخی و هویتی با تداوم سنت های بیان بصری در میان جریان های هنری شرق ایران همچون سفالینه های منقوش نیشابور در سده چهارم و پنجم هجری قمری مورد واکاوی قرار گرفته است. لذا هدف این پژوهش، تبارشناسی نقشنوشته مرغ بسم الله و تحلیل نسبت تاریخی میان نمونه های همنشینی نقش پرنده و نوشتار از سفالینه های منقوش نیشابور سده چهارم تا نمونه های متاخر در دوران صفویه و قاجار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد همنشینی نقش پرنده و نوشتار در هنر ایران به ویژه در فضای بصری گرافیکی سفالینه های منقوش نیشابور دوره سامانی حائز ویژگی های زیبایی شناسانه و سبک شناختی است که فراتر از تزئینات یا ذوق آزمایی صرف رفته و در نوعی هم سرشتی، می تواند به عنوان یکی از تبارهای تاریخی نقشنوشته مرغ بسم الله تلقی گردد.
سیاست و بازنمایی (بررسی نقش ایدئولوژیک دوربین عکاسی و عکس در دوره ی پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
79 - 92
حوزه های تخصصی:
تاریخ عکاسی ایران، تافته ای جدابافته از تاریخ این سرزمین نیست. توجه به زمینه ی سیاسی که نقش تعیین کننده ای در روند تاریخی ایران داشته و زمینه ی اجتماعی که معمولاٌ قطب مخالفی برای سیاست بوده است؛ می تواند منظر مناسبی را برای بازخوانی آن فراهم آورد. بنابراین، ضرورت پژوهشی انتقادی در بخشی از این تاریخ ایجاب می شود. برای این منظور، از دریچه ی «گفتمان»، به تاریخ عکاسی ایران نگاه می شود. هدف از این پژوهش، تبارشناسی گفتمان عکاسی در دوره ی پهلوی و بررسی نقش «ایدئولوژیک» عکاسی در آن است. همچنین سعی می شود به بسترسازی این گفتمان برای روابط قدرت و به تبع آن سوژه و ابژه سازی ها پرداخته شود. پرسش این است که چه گفتمانی و چگونه در دوره ی پهلوی صورت بندی شده است؟ و این گفتمان چه ارتباطی با قدرت دارد؟ چارچوب مفهومی و روش این تحقیق را اندیشه های میشل فوکو تشکیل می دهد. نگارندگان در روندی تاریخی ، ثابت می کنند که گفتمانی «اجتماعی» با تحولات گوناگون ساختاری، آن هم بیشتر در حوزه ی «سیاست»، در این برهه از تاریخ عکاسی شکل گرفته و غالب آمده است. آن چه که مهم است، فرآیندی است که طی آن، سیاست عقلانی تر شده و پشت امر اجتماعی می نشیند تا هژمونیک شود. همچنین «هویت»، برساخته ی مهمی است که به آن پرداخته خواهد شد.
سرآغاز عکاسی در ایران (درآمدی انتقادی بر تاریخ عکاسی ایران در دوره ی ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
125 - 134
حوزه های تخصصی:
بایگانی عکس های دوره ی قاجار، یکی از بزرگترین گنجینه های تصویری تاریخ ایران است. اگر این بایگانی را همچون یک فضای بصری متصور شویم، می توان چیستی و چگونگی آن را مورد تحلیل انتقادی قرار داد و اگر نام دیدمان را به کلیت این فضای بصری اطلاق کنیم، می توان پرسید چه دیدمانی، چرا و چگونه در دوره ی ناصری صورت بندی شده و این دیدمان چه کارکردی می توانست در گذشته داشته و یا حتی در ادوار بعدی می تواند داشته باشد؟ چنین موضعی در قبال تاریخ عکاسی ایران، می تواند فصلی آغازین و مطالعه ای بنیادین در این حیطه باشد؛ امری که در تحقیقات انجام شده کم و بیش مورد غفلت قرار گرفته است. تبارشناسی به عنوان یک نظریه-روش تاریخی، راه گشای مناسبی برای این نوشتار خواهد بود. هدف، ارائه ی تحلیلی کیفی از تاریخ عکاسی ایران از بدو ورود دوربین عکاسی به این سرزمین، در دوره ی ناصری است. آنچه که نگارندگان در این مجال موجه می سازند، این مهم است که دیدمان عکاسی در دوره ی ناصری به شکلی سیاسی، البته با توجه به مفهوم سنتی سیاست، صورت بندی شده است. البته در این میان نباید دیدمان سیاسی-اریانتالیستی را هم از نظر دور داشت؛ موردی که می تواند کارکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را به نحوی حتی تا به اکنون حفظ کند.