مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
تفکر انتقادی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت مدارس هوشمند بر اساس استانداردها و مقایسه عملکرد آن با مدارس عادی می باشد. روش پژوهش، پیمایشی است. جامعه آماری، شامل کلیه مدارس متوسطه دخترانه شهر یزد می باشد که از بین آنها، دو دبیرستان عادی به روش نمونه گیری خوشه ای و دو دبیرستان هوشمند به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل چک لیست ارزیابی مدارس هوشمند (مشاهده) برای بررسی وضعیت کنونی مدارس و پرسش نامه تفکر انتقادی و معدل سال سوم برای اندازه گیری عملکرد دانش آموزان می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و برای آزمون سؤالات پژوهش، از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل) استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت کنونی مدارس هوشمند از نظر محتوای یاددهی یادگیری، زیرساخت فاوا، معلمان آموزش دیده و ارتباط رایانه ای با مدارس در سطح پایین و تنها در مؤلفه استفاده مدیران از رایانه در سطح مطلوب قرار دارد. هم چنین، بین عملکرد دانش آموزان مدارس هوشمند با عادی از نظر تفکر انتقادی، تفاوت معنادار وجود نداشت ولی در زمینه پیشرفت تحصیلی (معدل) تفاوت معنادار بود.
تحلیل سیاست های سواد رسانه ای در سه نهاد فرهنگی و ارتباطی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت و توسعه رسانه ها، جهان به مرحله جدیدی گام نهاد که در آن، رسانه ها ضمن گام برداشتن در مسیر تکامل و تنوع، به یکی از اجزای اصلی جوامع بشری تبدیل شدند. بر این اساس، بیش از دو دهه است که صاحب نظران ارتباطات به دیدگاه سواد رسانه ای روی آورده اند که به نظرمی رسد با گسترش آن، می توان از تأثیرات منفی رسانه ها تا حدود بسیاری پیشگیری کرد، گستره دسترسی و استفاده مخاطبان را به رسانه ها افزایش داد و در نهایت، مخاطبان را به تولیدکنندگان پیام های ارتباطی تبدیل کرد. اگر سواد رسانه ای را علم تنظیم کننده روابط میان مخاطب و رسانه ها بر اساس هنجارهای درونی شده بدانیم، نباید از جایگاه آن در سیاست های رسانه ای کشورها غافل شویم. برای تحلیل این سیاست ها مدل های گوناگونی ارائه شده است که جامع ترین آنها مدل EC کمیسیون اروپاست. این مدل چهار مؤلفه دسترسی، استفاده، درک انتقادی و تولید ارتباطی را در حوزه سواد رسانه ای مطرح می کند.
در این پژوهش، بر اساس مدل EC و مؤلفه های مطرح در آن و روش پژوهش اسنادی تحلیلی، اسنادِ سه نهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش وپرورش و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان سه نهاد فرهنگی و آموزشی مهم و تأثیرگذار کشور مورد بررسی و تحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که بیشترین میزان توجه در اسناد وزارت آموزش وپرورش، از میان مؤلفه های سواد رسانه ای، تنها معطوف به مؤلفه استفاده و درک انتقادی بوده و برای ارتقای مؤلفه توانایی ارتباطی، هیچ سیاستی تدوین نیافته است؛ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیاست های سواد رسانه ای به رسانه های دیجیتال محدود بوده و دیگر رسانه ها از جمله رسانه های چاپی و الکترونیکی مورد توجه قرارنگرفته است.
تحلیلی بر میزان اثربخشی معرفت و مهارت منطقی در توسعه ی نظریه پردازی و تولید علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم تأکید منطق دانان مسلمان بر نقش ابزاری اصول و قواعد منطقی در سایر علوم اکتسابی و در تمامی حوزه های اندیشه ی بشری، تاکنون تلاش درخور توجهی برای تثبیت این جایگاه و عملی کردن آن صورت نگرفته است. ازاین رو نگارنده در این نوشتار، بر آن است تا میزان اثربخشی این معرفت و مهارت را در فرآیند نظریه پردازی در تمامی مراحل آن، از تکوین و تدوین نظریه گرفته تا اثبات و دفاع از آن و نیز استنتاج فرضیه های جدید از نظریات قبلی، مورد تحلیل قرار دهد. با توجه به این که نظریه پردازی در علوم مختلف با شیوه های گوناگونی چون مفهوم سازی و کشف ارتباط مفاهیم، تبیین علی، تبیین بدیهی، استنتاج استقرایی و استنباط برهانی و نیز سبک مدل شناسی صورت می پذیرد، در این مقاله این سبک های مختلف به تفکیک، مورد بحث قرار گرفته و در هر مرحله، نقش و کارایی مهارت منطقی نشان داده شده است. همچنین ارتباط دو رویکرد و برنامه ی جدیدغرب با عناوین «تفکرانتقادی» و «فلسفه برای کودکان» و تأثیر آن دو بر پرورش تفکر منطقی، نظریه پردازی و تولید علم، مورد تحلیل قرارگرفته است.
از مهم ترین نتایج این پژوهش، لزوم توجه به آموزش نظری و عملی فنون منطقی، اعم از منطق صوری، منطق جدید و نیز تقویت جایگاه تفکر انتقادی در نظام آموزشی کشور است. این امر می تواند به تسهیل و تسریع در فرآیندنظریه پردازی و تولید علم در شاخه های مختلف علوم، اعم از علوم انسانی و علوم تجربی، منجر گردد. البته درست است که برخی از نظریه پردازان به دلیل برخورداری از منطق فطری، در مراحل مختلف، فرآیند کار خود را به طور ذاتی و غیر اکتسابی، بر اصول و قواعد عقلی و منطقی منطبق می سازند، قطعاً هم اینان نیز با کسب مهارت در فنون تخصصی منطق، طی طریق را برای خود، آسان تر خواهند نمود.
آموزش فلسفه با رویکرد پرورش تفکر انتقادی و مقایسه آن با سبک سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های فعال و نوین آموزش تفکر فلسفی، روش «تفکر انتقادی» است. این شیوه از ابداعات ماتیو لیپمن و رابرت انیس است که مبتنی بر اصول کنجکاوی اندیشمندانه، عینیت گرایی، انعطاف پذیری، گستردگی فکر، شک گرایی معقول و روشمند بودن است. مسئله مهم و قابل طرح این است که فیلسوفان اسلامی و به طور مشخص ابن سینا به عنوان فیلسوف مروج تفکر فلسفی تا چه اندازه شیوه ی تفکر انتقادی را در مسیر ترویج فلسفه و رشد تفکر فلسفی به کار بسته است. با بررسی آثار ابن سینا و شیوه های عملی او مشخص می شود که وی در نقد و تحلیل اندیشه های عوام و خواص، در نحوه ی برخورد با نقادان معاصرش، در مناسبات علمی با شاگردانش، در تثبیت و ترویج تفکر منطقی (برهانی) در فلسفه به شیوه ی «تفکر انتقادی» برخورد کرده است.
تأثیر آموزش راهبرد «پرسشگری متقابل هدایت شده در گروه همتایان» بر تفکر انتقادی دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش راهبرد «پرسش گری متقابل هدایت شده در گروه همتایان» بر تفکر انتقادی دانش آموزان دختر پایه راهنمایی است. روش تحقیق از نوع روش نیمه و طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده است. آزمودنی ها شامل 60 دانش آموز سوم راهنمایی شهر خمین بودند که 30 نفر به عنوان گروه آزمایش برای آموزش غیرمستقیم مهارت های تفکر و 30 نفر به عنوان گروه شاهد برای آموزش با برنامة جاری مدرسه درنظر گرفته شدند. انتخاب اعضای هر دو گروه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انجام شد. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش آزمون تفکر انتقادی کرنل بوده و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزش پرسش گری به شیوه فوق موجب افزایش تفکر انتقادی در گروه آزمایش می شود.
سنجش میزان بهره مندی از مهارت های ارتباطی، تفکّری و پژوهشگری در میان دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران(سال تحصیلی 90-91)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان بهره مندی از مهارت های ارتباطی، تفکّری و پژوهشگری در میان دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران انجام شد. روش پ ژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چهار منطقه (شمال، مرکز، شرق و غرب) شهر تهران انتخاب شد و نمونه آماری این پژوهش 285 (145 دانش آموز پسر و 140 نفر دانش آموز دختر) دانش آموز بودند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (فراوانی و میانگین) و استنباطی (آزمون t مستقل) استفاده شد. نتایج نشان داد که در مهارت های برقراری ارتباط درون فردی، تفکّر انتقادی، تفکّر خلّاق و پژوهشگری، دختران و پسران دانش آموز در حد متوسطی بودند، اما در کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات زیر متوسط و در مهارت ارتباط بین فردی در سطح متوسط به بالا بودند. همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که در مهارت های بین فردی پسران به طور معناداری از دختران میانگین بالاتری داشتند(047/0p<) و در تفکّر خلّاق دختران میانگین بالاتری نسبت به پسران داشتند (012/ 0 p<).
دموکراسی آموزشی در مدارس و تأثیر آن بر رشد مهارت تفکر انتقادی و اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بررسی و مقایسه مؤلفه های دموکراسی آموزشی در مدارس غیرانتفاعی و دولتی و تأثیر آن بر مهارت تفکر انتقادی و اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه اول بوده است. روش: تحقیق توصیفی از نوع زمینه یابی و علی مقایسه ای بوده است. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه معلمان و دانش آموزان دوره راهنمایی تحصیلی است که در سال 92 1391 در مدارس دخترانه شهر گچساران مشغول بودند. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود که از بین 22 مدرسه دخترانه 2 مدرسه غیرانتفاعی و 2 مدرسه دولتی به تصادف انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته مؤلفه های دموکراسی آموزشی بود که روایی آن به تأیید 5 نفر از اساتید تعلیم و تربیت رسید و پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس بود که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 79/٠ به دست آمد و پرسش نامه سوم، پرسش نامه مهارت اجتماعی ایندربیتزن و فوستر بود که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 86/٠ به دست آمد. اطلاعات جمع آوری شده از پرسش نامه ها با استفاده آزمون t تست گروه های مستقل، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مدارس غیر انتفاعی و دولتی دوره راهنمایی از لحاظ میزان برخورداری از مؤلفه های دموکراسی آموزشی تفاوت معنادار وجود داشت و مدارس غیر انتفاعی از وضعیت بهتری برخوردار بودند همچنین بین نمره تفکر انتقادی و مهارت اجتماعی دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی و دولتی تفاوت معنادار بود. نتیجه گیری: در کل در هر دو مورد نمرات دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی بهتر بود.
تبیین انگاره های متکثر در پرورش تفکّر انتقادی و الزامات عملی ناظر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی به لحاظ ماهیت معرفت شناختی خود، در حوزه فلسفه شناخت تبیین پذیر است و از آنجایی که رویکردهای فلسفی گوناگون در پرتو انگاره ها و زوایای متفاوتی به اقامه معنا درباره آن اقدام کردند، دلالت های معنایی و مصداقی آن برحسب انواع افق های معرفتی تفاوت یافته است. از این حیث تفکّر انتقادی با سوء برداشت ها و ابهاماتی مواجه شده که شناسایی جایگاه آن در آموزش را با چالش مواجه می کند. براین اساس در مقاله حاضر به شیوه تحلیلی- تفسیری رویکردهای تبیینی بازبینی شد و ضمن شناسایی تنوع و تکثر موجود در انگاره های زیربنایی آن ها، تلاش شد به واسطه طرح چارچوبی از الزامات عملی ناظر بر تفکّر انتقادی، معنایی تفسیری برای آن فراهم شود
مقایسه اثر آموزش تلفیقی با آموزش سنتی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه اثر آموزش تلفیقی با آموزش سنتی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان پایه سوم دوره راهنمایی شهرستان قدس انجام گرفت. روش تحقیق نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری، شامل دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهرستان قدس که در سال ۱۳۹۱ مشغول به تحصیل بودند، می باشد. به منظور انتخاب نمونه آماری، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. بدین ترتیب، یکی از مدارس شهرستان قدس که مجهز به امکانات لازم جهت اجرای آموزش تلفیقی بود انتخاب، و از میان کلاس های پایه سوم، دو کلاس به عنوان گروه های آزمایش و شاهد انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا و شادکامی آکسفورد بود. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد، سپس یک نیمسال تحصیلی گروه آزمایش با روش آموزش تلفیقی و گروه شاهد با روش سنتی آموزش دیدند. پس از پایان نیمسال، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، آموزش تلفیقی در مقایسه با روش سنتی تأثیر بیشتری بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان دارد.
مقایسه روشهای آموزشی ""یادگیری مبتنی بر حل مسئله"" و ""پرسش و پاسخ"" از نظر گرایش دانشجویان بهداشت محیط به تفکر انتقادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: تفکر انتقادی دارای دو جنبه ""مهارت"" و ""گرایش"" است که بدون گرایش نسبت به تفکر انتقادی، بُعد مهارتی آن به وقوع نمی پیوندد. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر روش های یادگیری مبتنی بر حل مساله و پرسش و پاسخ بر گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان انجام گرفت.
ابزار و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 27 دانشجوی رشته بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی البرز در سال 1392 به شیوه سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. شاخص های گرایش به تفکر انتقادی به وسیله پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا، قبل و پس از مداخله ارزیابی شد. به گروه یادگیری مبتنی بر حل مساله (14 نفر)، سناریوهایی برای مطالعه و تحقیق ارایه و برای گروه پرسش و پاسخ (13 نفر)، چهار جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون های T مستقل و T زوجی و به کمک نرم افزار SPSS 17 تحلیل شدند.
یافته ها: بین نمره کلی گرایش به تفکر انتقادی در گروه یادگیری مبتنی بر پرسش و پاسخ، قبل (20/7±00/276) و بعد (32/16±62/306) از مداخله و همچنین در گروه یادگیری مبتنی بر حل مساله، قبل (14/28±00/278) و بعد (80/13±29/309) از مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). هر دو روش باعث افزایش معنی دار قدرت تحلیل، سازمان دهی اطلاعات و خوداعتمادی در دانشجویان شد (05/0p<).
نتیجه گیری: با استفاده از هر دو روش یادگیری ""پرسش و پاسخ"" و ""مبتنی بر حل مساله"" می توان گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان را بهبود بخشید.
نقش ویژگی های شخصیتی، شیوه های یادگیری و فراشناخت در پیش بینی تفکر انتقادی دانشجویان کارشناسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: روان شناسان و مربیان در تلاش برای درک تفاوت های افراد دارای قدرت تفکر انتقادی و فاقد آن هستند. تفکر انتقادی، براساس نظریه دوعاملی، نتیجه تعامل توانایی های شناختی و گرایش های شخصیتی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ویژگی های شخصیتی، شیوه های یادگیری و فراشناخت در پیش بینی تفکر انتقادی بود.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، 240 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهیدچمران اهواز (130 دختر و 110 پسر) در سال تحصیلی 91-1390 به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه پنج عاملی نئو، پرسش نامه سبک های یادگیری کلب، پرسش نامه آگاهی فراشناختی شرا و دنیسون و آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا- فرم ب بود. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام و تحلیل همبستگی کاننی انجام شد.
یافته ها: بازبودن به تجربه (41/0b=)، وجدانی بودن (28/0b=)، مفهوم سازی انتزاعی (39/0b=)، آزمایشگری فعال (22/0b=)، مشاهده تاملی (12/0b=)، دانش شناخت (47/0b=) و تنظیم شناخت (29/0b=) در پیش بینی تفکر انتقادی موثر بودند. بازبودن به تجربه و وجدانی بودن (25/0r2=)، شیوه های یادگیری مفهوم سازی انتزاعی، مشاهده تاملی و آزمایشگری فعال (21/0r2=) و ابعاد فراشناختی دانش شناخت و تنظیم شناخت (3/0r2=) نقش مهمی در تبیین تفکر انتقادی داشتند. ترکیب خطی مهارت های تفکر انتقادی (تحلیل، ارزیابی و استنباط) به وسیله ترکیب خطی عوامل گرایشی- شناختی (بازبودن به تجربه، وجدانی بودن، مفهوم سازی انتزاعی، آزمایشگری فعال، دانش شناخت و تنظیم شناخت) قابل پیش بینی بود.
نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی، شیوه های یادگیری و فراشناخت به عنوان عوامل گرایشی- شناختی، نقش قابل توجهی در تفکر انتقادی دانشجویان دارند.
بررسی جایگاه تفکر انتقادی در منابع دانشگاهی مطالعاتی رشته جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکردی کمی کیفی در تلاش است ضمن انجام روش اسنادی کتابخانه ای، با به کارگیری تکنیک تحلیل محتوا، مهم ترین منابع نظری رشته علوم اجتماعی را به لحاظ میزان اعتنا به تفکر انتقادی مورد بررسی قرار دهد. مطالعه حاضر از نوع بنیادی کاربردی است. یافته ها نشانگر آن است که منابع، اعتقادی به تقلید صرف نداشتند، اگرچه تنها نیمی از آنها مشوق تفکر انتقادی در دانشجویان بوده اند. بررسی رویکرد منابع نظری ارائه شده توسط اساتید نسبت به تفکر انتقادی نشان می دهد: نسبت استفاده از منابع داخلی به منابع خارجی 3 به 8 است. بررسی نشریات نشان می دهد: میانگین استفاده از منابع تالیفی، با تنها 03/0 افزایش همراه بود است. نتایج پژوهش نگاه تحقیقات انجام شده در زمینه تفکر انتقادی در علوم اجتماعی را مبنی بر اینکه ظرفیت نوآوری، تنوع و ساختارشکنی در تحقیقات اجتماعی از بین رفته است، تأیید می کند. منابع دانشگاهی و مطالعاتی علوم اجتماعی، تفکر انتقادی را در جامعه علمی تشویق نمی کنند.
ارتباط تفکر انتقادی با خلاقیت، باورهای خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط تفکر انتقادی با خلاقیت، باورهای خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر سنندج انجام گرفته است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان شهر سنندج بوده است که 213 دانشجو در سه گروه تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسش نامه: تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTDI)، خلاقیت، خودکارآمدی عمومی (GSE) و همچنین معدل دانشجویان استفاده گردید. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، روش رگرسیون چندگانه و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از تحقیق نشان داد که بین تفکر انتقادی و عملکرد تحصیلی دانشجو معلمان رابطه معنادار وجود ندارد، متغیرهای خلاقیت و خودکارآمدی تفکر انتقادی را در جهت مثبت پیش بینی می کنند و بین دانشجویان دختر و پسر در تفکر انتقادی و خلاقیت تفاوت معنادار وجود دارد ولی به لحاظ باورهای خودکارآمدی بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود ندارد.
رابطه سواد فن آوری اطلاعات با تفکر انتقادی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه سواد فن آوری اطلاعات با مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی می باشد . این پژوهش از لحاظ ماهیت توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری بود. از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 331 نفر از آنها به صورت تصادفی ساده ، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی و پرسش نامه محقق ساخته سواد فن آوری اطلاعات است که روایی آنان از نظر متخصصان گروه علوم تربیتی بررسی و تأیید شد. پایایی پرسش نامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ در یک گروه 30 نفری ، برای پرسش نامه سواد فن آوری اطلاعات 0/93 و برای پرسش نامه تفکر انتقادی 0/80 محاسبه گردید. با عنایت به این که مفروضه های آمار پارامتریک برقرار بود، جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین سواد فن آوری اطلاعات با مهارت های تفکر انتقادی (خلاقیت ، بالیدگی و تعهد) در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی رابطه ای وجود ندارد. لذا، نتایج نشان دهنده آن است که داشتن سواد فن آوری اطلاعات در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی، دلیلی بر وجود تفکر انتقادی در بین آنان نمی باشد. شاید بتوان، بهترین دوران پرورش تفکر افراد با استفاده از فن آوری اطلاعات را، دوران قبل از ورود آنان به آموزش عالی دانست.
بررسی تأثیر آموزش مهارتهای تفکر انتقادی بر استفاده از راهبردهای یادگیری زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی چگونگی بهره مندی زبانآموزان ایرانی با سطوح متفاوت هوش
هیجانی از آموزش مهارتهای تفکر انتقادی و تاثیر این آموزش بر استفاده آنها از راهبردهای
یادگیری مناسب زبان میباشد. یکی دیگر از اهداف این پژوهش، بررسی ارتباط میان تفکر
انتقادی، راهبردهای یادگیری زبان، و هوش هیجانی زبانآموزان ایرانی است. جهت انجام این
پژوهش، به 88 زبانآموز از آموزشگاههای خصوصی زبان انگلیسی واقع در شهر شیراز، چهار
ابزار جهت جمع آوری دادهها داده شد. این ابزارها عبارت بودند از آزمون تعیین سطح آکسفورد،
آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا، پرسشنامهی هوش هیجانی بار - آن، و پرسشنامهی
راهبردهای یادگیری زبان. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که تدریس
مهارتهای تفکر انتقادی تاثیر معناداری بر استفاده از راهبردهای یادگیری زبان در زبانآموزان
با هوش هیجانی متفاوت دارد. همچنین این پژوهش نشان داد که هیچ تفاوت معناداری در
میزان استفاده زبان آموزان با سطوح هوش هیجانی بالا و پایین از راهبردهای یادگیری زبان
وجود ندارد. بعلاوه، ارتباط مثبت و معناداری بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی، و تفکر
انتقادی و راهبردهای یادگیری زبان بدست آمد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به درک
هرچه بیشتر معلمان زبان انگلیسی نسبت به مهارت های فکری مورد نیاز جهت استفادهی
موفق از راهبردهای یادگیری زبان در زمینههای یادگیری زبان خارجی کمک کند
بازطراحی سازوکار سیاست گذاری رسانه ای متأثر از رویکرد ارتقای سواد رسانه ای (مورد مطالعه: سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت آموزش سواد رسانه ای در تدوین خط مشی رسانه ای و فقدان مطالعات جدی در این زمینه، پژوهش حاضر که ماهیت توصیفی و استنباطی دارد، بر آن است تا با بررسی مفاهیم، ضرورت ها و الگو های سیاست گذاری رسانه ای و سواد رسانه ای که از مطالعات ادبیات این حوزه به دست آمده است، به یک الگوی جامع «سیاست گذاری رسانه ای متأثر از رویکرد ارتقای سواد رسانه ای» دست یابد. در این تحقیق به منظور دستیابی به هدف، میزان سواد رسانه ای جامعة مورد مطالعه (نوجوانان دانش آموز) با حجم نمونة 384 نفر که از طریق نمونه گیری خوشه ای و تصادفی به دست آمد، اندازه گیری شد. پس از استخراج عوامل مؤثر بر سواد رسانه ای مصاحبه هایی اکتشافی با ده نفر از اساتید علوم ارتباطات اجتماعی و مدیریت رسانه و مدیران و کارگزاران رسانه که با روش نمونه گیری هدفمند و گلولة برفی انتخاب شده بودند، انجام شد. همچنین به منظور ارزیابی صحت و روایی الگوی پیشنهادی و تبیین جایگاه سواد رسانه ای در سیاست گذاری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، بخشی از برنامه های صدا و سیمای ج.ا.ا.، بر پایة الگوی به دست آمده از مؤلفه های سواد رسانه ای مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و در نهایت استنتاج به عمل آمد.
بررسی رابطه تفکر انتقادی و میزان و زمینه تبعیت از گروه های مرجع دینی در بین دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور روحانیت در عرصه های مختلف زندگی دینی، اجتماعی و اقتصادی جامعة ایران هم با مبانی نظری اسلامی (با تکیه بر امامت و ولایت) مشروعیت یافته و هم بر بستری از ضرورت تاریخی توجیه شده است. بررسی ها نشان می دهد که منزلت روحانیون پس از انقلاب اسلامی به خصوص در بین جوانان دچار تغییراتی شده است. با توجه به قوت گرفتن رویکردهای نقادانه در نظام آموزشی کشور و گسترش تفکر انتقادی، در این مقاله بر آنیم که با روش کمّی پیمایش به بررسی رابطة تفکر انتقادی و میزان تبعیت از روحانیت در بین دانشجویان بپردازیم. جامعة آماری این پژوهش را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های دولتی تهران در سه دانشگاه الزهرا، دانشگاه امام صادق (ع) و دانشگاه شهیدبهشتی تشکیل می دهد. نمونة آماری نیز با استفاده از فرمول کوکران و با نمونه گیری متناسب با حجم 370 نفر انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن است که بین تفکر انتقادی و میزان تبعیت از روحانیت رابطة معناداری وجود ندارد. اما خرده مقیاس های کنجکاوی و ذهن باز رابطه ای منفی با تبعیت از روحانیت دارد و حقیقت جویی رابطة مثبتی با تبعیت از روحانیت دارد. همچنین بر اساس نتایج کسب شده بین تفکر انتقادی و مراجعة دانشجویان به متخصصان دینی غیرروحانی رابطة مثبتی وجود دارد.
مقایسه رشد تفکر انتقادی، تفکر خلاق و توانایی تشخیص غیرمنطقی در نوجوانان دختر دوره متوسطه شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه نحوه رشد شناختی همواره جزو علاقمندی های پژوهشگران بوده است. زیرا با کاوش عمیق در این مسیر می توان علل افت و خیز آن را شناسایی نموده و در راستای بهبود این مهارت ها برنامه ریزی کرد. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی تحول تفکر انتقادی، تفکر خلاق و توانایی ارزیابی غیرمنطقی در مرحله نوجوانی بود. در این راستا، هدف نمونه ای به تعداد 300 نفر از دانش آموزان دختر مقطع تحصیلی دوم راهنمایی، اول دبیرستان و سوم دبیرستان به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. دانش آموزان به پرسش نامه های گرایش تفکر انتقادی، کالیفرنیا (CTDI) تفکر خلاق تورنس و پرسش نامه ارزیابی غیرمنطقی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه از نظر مؤلفه های تفکر انتقادی حقیقت جویی، تفکر خلاق و انعطاف پذیری با توجه به دوره تحصیلی تفاوت معنی دار وجود دارند.
تأثیر تفکر انتقادی و بافت موقعیتی در ادراک گفتمان با نقش تعدیل کنندگی خصوصیات شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ادراک افراد از جهانی که در آن به سر می برند یکی از توانایی های انسان است که بر زندگی بشر اعم از تصمیم گیری یا عمل متناسب با موقعیت فرد تأثیر دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عواملی است که می توانند در ادراک افراد نقش داشته باشند. روش: به این منظور تعداد 64 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تهران جنوب که در سال تحصیلی 94 93 مشغول به تحصیل بودند به طور تصادفی انتخاب شدند. آن ها بعد از پاسخ به پرسشنامه شخصیت پنج عاملی نئو و تفکر انتقادی کالیفرنیا، فیلمی را به مدت 5 دقیقه تماشا کردند که شامل یک دیالوگ ثابت می شد که در 4 بافت مختلف اجرا شده بود. سپس بر اساس آن به پرسشنامه ای در خصوص فیلم پاسخ دادند. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میان خصیصه های شخصیتی و تفکر انتقادی رابطه معناداری وجود ندارد. با این وجود سه توانایی شناختی تفکر استقرایی، ارزیابی و استنتاج با مکان نمایش داده شده در فیلم همبستگی داشت. درنهایت نتایج نشان دهنده همبستگی بین تفکر با مکان و ادراک افراد بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که تفکر برای ادراک امری ضروری تلقی می شود. بافت موقعیت نیز با انتقال عناصر خود به عنوان واحدهای اطلاعاتی برای ادراک و با دخالت در نوع توانایی شناختی به کار گرفته شده بر نوع ادراک افراد تأثیر دارد.
بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر وب، رایانه و یادگیری سیار بر مهارت تفکر انتقادی و تفکر خلاق دانشجویان دانشگاه های استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر وب، رایانه و یادگیری سیار بر مهارت تفکر انتقادی و تفکر خلاق دانشجویان دانشگاه های استان مازندران است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی و از نظر روش، زمینه یابی است. جامعة آماری شامل کلیة دانشجویان دانشگاه های استان مازندران در سال تحصیلی 92-1391 به تعداد 312586 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، سه واحد دانشگاهی انتخاب و با روش تصادفی طبقه ای با رعایت نسبت ها، تعداد 385 نفر دانشجو در دو گروه مردان و زنان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامة محقق ساخته ای است که دارای 22 سؤال در دو بعد تفکر انتقادی و تفکر خلاق است. روایی صوری و محتوایی آن به تأیید متخصصان امر رسیده و پایایی آن با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ 86/0 است. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس و t تک نمونه ای، t مستقل و فرید من استفاده شده است. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش مبتنی بر وب، رایانه و یادگیری سیار بر مهارت تفکر انتقادی و تفکر خلاق دانشجویان معنادار است. همچنین اثربخشی آموزش مبتنی بر وب، رایانه و یادگیری سیار بر تفکر انتقادی و تفکر خلاق دانشجویان بر اساس جنسیت متفاوت است.