مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
تفکر انتقادی
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی، فکر خودهدایت شده و خود نظم داده شده ای است که در آن تلاش بر استدلال در بالاترین سطح کیفیت به روش فکری عادلانه یا تفکر بدون پیش داوری و عاری از تعصب هوش مندانه است. پرورش این نوع تفکر را یکی از اهداف غایی نظام تعلیم و تربیت رسمی دانسته اند. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش هوش معنوی بر گرایش به تفکر انتقادی و خلاقیت هیجانی دانش آموزان دختر انجام گرفته است. پژوهش از نوع مداخله با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری همه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر کرمان و مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 34 نفر از دانش آموزان بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. این افراد بر اساس تقسیم تصادفی در دو گروه مداخله و گروه کنترل به تعداد برابر قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از سیاهه های گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و خلاقیت هیجانی آوریل استفاده شد. این ابزارها ابتدا برای هر دو گروه، به منزله پیش-آزمون اجرا شدند. سپس، آموزش معنوی به عنوان متغیر مستقل پژوهش در 10 جلسه 90 دقیقه ای، برای گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان آموزش، بار دیگر دو ابزار پژوهش برای هر دو گروه مداخله و کنترل به عنوان پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش هوش معنوی در افزایش میزان گرایش به تفکر انتقادی در گروه مداخله تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین آموزش هوش معنوی تأثیر معناداری بر خلاقیت هیجانی مشارکت کنندگان در این پژوهش ندارد. یافته های پژوهش حاضر با توجه به پیشینه پژوهشی مورد بحث قرار گرفته اند. در پایان، پیشنهادهایی برای انجام پژوهش بیشتر درباره هوش معنوی و متغیرهای مربوط به تفکر انتقادی و خلاقیت هیجانی ارائه شده است.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر یادگیری مشارکتی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر یادگیری مشارکتی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال 1396 انجام شد. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی حسابداری بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه یادگیری مشارکتی چو و باولی (1999) استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس و t وابسته) و با استفاده از نرم افزار SPSS-V22 تحلیل شد. یافته ها نشان داد آموزش تفکر انتقادی بر یادگیری مشارکتی در بین دانشجویان مؤثر است و پایداری آن در طول زمان نیز ماندگار بوده است. بنابراین آموزش تفکر انتقادی باعث افزایش یادگیری مشارکتی در دانشجویان شده است.
بررسی اثربخشی الگوی آموزشی پرسش و پاسخ در درس مطالعات اجتماعی پایه پنجم بر درک مفاهیم و تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۱
111 - 130
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی الگوی آموزشی پرسش و پاسخ در درس مطالعات اجتماعی پایه پنجم بر درک مفاهیم و تفکر انتقادی دانش آموزان بود. پژوهش حاضر یک پژوهش آمیخته بوده که از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول طراحی الگوی آموزشی پرسش و پاسخ برای درس مطالعات اجتماعی بوده و بخش دوم، اعتباریابی الگو با اثربخشی بر درک مفاهیم و تفکر انتقادی است. در بخش کیفی از روش سنتزپژوهی (پژوهش تلفیقی) استفاده شد.در بخش کمی که هدف آن تأثیر الگوی طراحی شده بر درک مفاهیم علمی و تفکر انتقادی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی بود؛ با استفاد از یک طرح آزمایشی از بین دانش آموزان پایه پنجم شهرستان ایذه (50 نفر پسر) شامل 2 کلاس به عنوان نمونه آماری به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، قرارگرفتند.درک مفاهیم علمی و تفکر انتقادی در هردو گروه و در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با ابزار آزمون تفکر انتقادی کرنل برای سنجش تفکر انتقادی و آزمون سنجش درک مفاهیم علمی محقق ساخته برای درس مطالعات اجتماعی مورد مقایسه قرار گرفتند.با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس داده های جمع آوری شده تجزیه و تحلیل شد. در بخش کیفی نتایج تحقیق منجر به طراحی الگویی شد که شامل هفت بُعد (مبانی، اصول، فنون و راهبردها، مراحل، انواع پرسش، اهداف و ارزشیابی) است، نتایج در بخش کمی تحقیق نشان داد که الگوی طراحی شده موجب افزایش تفکر انتقادی و درک مفاهیم در گروه آزمایش در درس مطالعات اجتماعی شده بود.
رابطه تفکرانتقادی با سبک های هویت( اطلاعاتی، هنجاری و اجتنابی) در دانش آموزان شهرنظرآباد در مقطع دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم مهر ۱۳۹۷ شماره ۷ (پیاپی ۲۸)
119-138
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط بین تفکر انتقادی و سبک های هویت ( اطلاعاتی ، هنجاری و اجتنابی) است. تحقیق از نوع تحقیقات همبستگی می باشد و جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه اول دبیرستان شهر نظر آباد و نمونه ، 320 دانش آموز از پایه اول دبیرستان های شهر نظر آباد می باشند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . ابزار مورد مطالعه در تحقیق آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا و پرسشنامه سبک های هویت وایت ، می باشد که داده های به دست آمده از این دو ابزار در سطح توصیفی که شامل ( میانه ، میانگین ، انحراف معیار و همبستگی ) و سطح استنابطی (رگرسیون گام به گام) تحلیل شد نتایج نشان داد ارتباط معنی دار و مستقیم تفکر انتقادی با سبک اطلاعاتی بود و عدم ارتباط تفکر انتقادی با دو سبک هنجاری و اجتنابی بود . همچنین نتایج حاکی از پیش بینی تفکر انتقادی توسط سبک اطلاعاتی می باشد. که هویت و تفکر انتقادی در برنامه ریزی آموزشی به صورت کلان و در سطح خرد مد نظر قرار گیرد..
جایگاه تفکرانتقادی در اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
249 - 266
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی جایگاه تفکرانتقادی در اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران است. به همین منظور در این پژوهش که نوعی مطالعه ارزشیابی است از فعالیت تحلیل محتوا استفاده شده است و به دلیل اینکه محقق خود شخصا به مطالعه و جستجوی ملاک ها و شاخص ها می پردازد از روش توصیفی بهره گرفته شده است.در پژوهش ، ابتدا با بررسی ادبیات و پیشینه موضوع ،مولفه های مشترک تفکر انتقادی از دیدگاه نظریه پردازان و پژوهشگران مختلف مشخص گردید ، در این قسمت از طبقه بندی تجدید نظر شده بلوم به عنوان نظریه غالب بهره گرفته شد و سه طبقه آخر آن یعنی تجزیه و تحلیل، ارزشیابی و ترکیب (آفریدن) به عنوان مولفه های مشترک جهت بررسی انتخاب گردید. روایی مولفه های انتخاب شده توسط سه تن از متخصصین رشته مورد تایید قرار گرفت .ضریب پایایی که با روش بازآزمایی انجام شد در این پژوهش برابر 96 % است.از بین جامعه پژوهش ، سند برنامه درسی ملی بصورت نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب گردید .یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که بطور کلی در متن و محتوای سند برنامه درسی ملی توجه به مولفه های تفکر انتقادی یکسان نبوده و توجه و تاکید به مولفه ترکیب(آفریدن ) با 43 % نسبت به سایر مولفه ها بیشتر است و مولفه ارزشیابی با 38 % در درجه دوم و مولفه تجزیه و تحلیل با 19 % در درجه سوم میزان توجه و تاکید قرار دارد.
آموزش سواد رسانه ای به دانش آموزان پایه ششم با رویکردی برتفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
819 - 837
حوزه های تخصصی:
معیار و محک هر برنامه آموزش سواد رسانه ای، مواجهه انتقادی دانش آموزان در استفاده و فهم شخص خودشان از رسانه است، تا بتوانند اطلاعات دریافتی از رسانه های مختلف را رمزگشایی کرده و توانایی داوری مستقل خود درباره محتوای رسانه ها را ارتقاء بخشند. با توجه به ساختارهای دانش مطرح شده در سواد رسانه ای، پنج مؤلفه اصلی سوادرسانه ای، با تأکید بر محتوای رسانه ای برگرفته از نظریه های ارتباطی، طرح برنامه درسی تدوین شد. در برنامه درسی 15 جلسه ای، آموزش آموزه های سواد رسانه ای از رسانه های مختلف(روزنامه، مقاله، کتاب، انیمیشن، کاریکاتور، فیلم تبلیغاتی) در کلاس استفاده شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از نظر روش گرد آوری داده ها شبه آزمایشی(نیمه آزمایشی) بوده است. در این روش دو گروه آزمایش و کنترل ا انتخاب و مورد سنجش و اندازه گیری قرار گرفته است. و با روش مبتنی بر گفت وگو و تشکیل حلقه کندوکاو برای60 نفردر پایه ششم ابتدائی دبستان پسرانه شاهد برهان مجرد، در سال 1395به اجرا درآمد. حجم نمونه به صورت گروه های 30 نفری در دو کلاس که به صورت دو گروه کنترل و آزمایش، تقسیم و مشخص شده است. نتایج این پزوهش بیانگر آن است که دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان گروه کنترل، با توجه به آموزش هایی که به آنان ارائه شد؛ با 99درصد اطمینان در مهارت های استفاده از رسانه ها، تجزیه و تحلیل پیام های رسانه ای، توانایی تولید و ارسال پیام های رسانه ای، تفکر انتقادی در استفاده از رسانه ها، در سطح بالاتری از مهارت سواد رسانه ای قرار گرفتند.
تأثیر رویکرد محتواییِ آموزش فلسفه برای کودکان بر باورهای فراشناختی و تفکر انتقادی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۲
157 - 172
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رویکرد محتواییِ آموزش فلسفه برای کودکان (P4C) بر باورهای فراشناختی و تفکر انتقادی دانش آموزان و به روش تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایشی و کنترل انجام گرفته است. جامعه ی آماری عبارت بود از کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر تربت حیدریه شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 95-96، که از میان آنان با روش نمونه گیری خوشه ای و پس از غربالگری، 50 دانش آموز به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل دسته بندی شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه فراشناخت های کودکان (MCQ_C) (بکاو و همکاران، 2009، اصلاح شده توسط قادری و همکاران، 1394) و سنجش تفکر انتقادی ساسو (2013) بوده است. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد سپس برای گروه آزمایشی 10 جلسه 1 ساعته، p4c با رویکرد فرآیندی تدارک دیده شد و گروه کنترل در این مدت آموزش خاصی نداشتند، در پایان مجدداً از هر دو گروه پس آزمون اخذ گردید، اطلاعات از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره و به کمک نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که استفاده از رویکرد محتوایی P4C با احتمال 95 درصد بر باورهای فراشناختی و تفکر انتقادی دانش آموزان تأثیر معناداری دارد، به طوری که میانگین نمرات باورهای فراشناختی دانش آموزان گروه آزمایشی بعد از اعمال آموزش فلسفه به طور معناداری کاهش و نمرات تفکر انتقادی آنان افزایش داشته است. درصورتی که در گروه کنترل تغییرات معناداری رخ نداده است، بنابراین فرضیه های پژوهش مورد تأیید قرار گرفتند.
نقش خودکارآمدی تحصیلی، خودنظم دهی فراشناختی و تفکر انتقادی در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۳
111 - 122
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر پیشبینی عملکرد تحصیلی بر اساس خودکارآمدی تحصیلی، خودنظمدهی فراشناختی و تفکر انتقادی بود. بدین منظور 294 نفر از دانشآموزان مقطع دبیرستان به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از سه خردهمقیاس پرسشنامهی راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (پینتریج و دگروت، 1990 ) استفاده شد. دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ورود تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بین نمره متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، خودنظمدهی فراشناختی و تفکر انتقادی با نمره عملکرد تحصیلی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای مذکور میتوانند درمجموع 16 درصد از واریانس متغیر عملکرد تحصیلی را تبیین نمایند و خودکارآمدی تحصیلی بهترین پیشبینیکننده عملکرد تحصیلی میباشد.
بررسی نقش منبع کنترل بر تفکر انتقادی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۵
61 - 83
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش منبع کنترل بر تفکر انتقادی دانش آموزان دوم و سوم دبیرستان بر اساس جنسیت و رشته تحصیلی انجام شده است. آزمودنی های پژوهش 463 نفر از دانش آموزان دختر و پسر شهر ساری بودند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند. گردآوری داده ها به کمک پرسش نامه منبع کنترل و پرسش نامه تفکر انتقادی کالیفرنیا انجام شد. داده های پژوهش با بهره گیری از مستقل و تحلیل واریانس دوراهه تحلیل گردیدند. یافته ها نشان دادند که t شاخ های آماری آزمون بین دانش آموزان دارای منبع کنترل درونی و بیرونی ازنظر تفکر انتقادی تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما بین میزان تفکر انتقادی دانش آموزان رشته های علوم انسانی، ریاضی و علوم تجربی تفاوت معنی داری وجود دارد.
راهبرد آموزشی 7 مرحله ای (crdomlaer) برای پرورش تفکر انتقادی در محیط های یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۵
193 - 204
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر استفاده از راهبرد آموزشی 7 مرحله ای <strong>(</strong>crdomlaer<strong>)</strong> برای پرورش تفکر انتقادی در محیط های یادگیری الکترونیکی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر ر ا کلیه دانشجویان رشته آموزش الکترونیکی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی در سیستم الکترونیکی تشکیل می دهند که در سال تحصیلی 92-91 در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل بودند. برای نمونه پژوهش حاضر به صورت تصادفی ساده 47 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش 34 ) نفر (و گروه کنترل) 24 نفر (تقسیم گردیدند. برای آموزش گروه آزمایش از روش مداخله ای 7 مرحله ای <strong>(</strong>crdomlaer<strong>) </strong>شامل (چالش، بازنمایی، ایجاد فرصت، ایجاد انگیزش، تحلیل منطقی، تشویق، مسئولیت و تعهد (استفاده گردید و برای آموزش گروه کنترل از روش سخنرانی استفاده گردید. دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون و گلیزر جواب دادند و نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل گردید. نتایج تفاوت معنادار بین نمرات گروه آزمایش و گواه در تفکر انتقادی دانشجویان در مؤلفه های) استنباط، شناسایی مفروضات، استنتاج، تعبیر و تفسیر و ارزشیابی استدلال منطقی) در سطح 001/0 را نشان می دهد.
تفکر انتقادی حلقه مفقوده نظام آموزش عالی: بررسی مهارت تفکر انتقادی دانشجویان و چگونگی آموزش آن از سوی اساتید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۷
99 - 123
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی تفکر انتقادی نزد دانشجویان و آموزش آن از سوی اساتید انجام شده است . شیوه پژوهش کمی از نوع توصیفی و کیفی بوده است . جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و دانشجویان دانشگاه مازندران بوده است و نمونه آماری دانشجویان به حجم 345 نفربا استفاده از نمون هگیری طبقه ای به تفکیک دانشکده ها انتخاب گردید و داد هها با استفاده از آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا جمع آوری شد . نمونه آماری اساتید 15 نفرکه به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمون هگیری موارد مطلوب انتخاب و داد هها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. یافته ها نشان داده است که میانگین مهارت تفکر انتقادی دانشجویان( 59 / 7(پا یین تر از حد متوسط ) 17 ( بوده است.نتایج تحلیل واریانس نیز نشان داد بین دانشکده های مختلف درتفکر انتقادی تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین باستثنای تحلیل بین دانشکده های مختلف در شاخص های استنباط و ارزشیابی تفاوت معنی دار وجود داشت.یافته های حاصل از مصاحبه با اساتید نیز بیانگر آن است که آموزش عالی در پرورش مهارت تفکر انتقادی موفق نبوده است. بنظر می رسد ضعف دانشجویان در تفکر انتقادی م یتوانددر ارتباط با کارکرد ضعیف آموزش عالی در برنام هریزی غنی آموزشی و درسی و همچنین بستر فرهنگی جامعه باشد.
تحلیل همبستگی بین تفکر انتقادی دانش آموزان مدارس عادی و هوشمند با انگیزش تحصیلی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۹ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۸
197 - 217
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین انگیزش تحصیلی و تفکر انتقادی دانش آموزان و مقایسه آن در مدارس هوشمند و عادی بود. روش تحقیق، علی مقایسه ای )پس رویدادی( بوده که جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان پسر کلاس هشتم در سال تحصیلی 1393 تش یکل دادند. با استفاده از نمون هگیری خوشه ای مرحله ای و بر اساس فرمول کوکران تعداد 156 نفر ) 113 نفر از مدارس عادی و 43 نفر از مدارس هوشمند( انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر و مهارت های تفکر انتقادی واتسون و گلیزر استفاده شد که پنج خرده مقیاس عمده استنباط، شناسایی مفروضات، استنتاج، تعبیر و تفسیر وارزشیابی استدلال های منطقی را می سنجد. برای بدست آوردن روایی پرسشنام هها از روایی محتوایی و صوری استفاده شد. ضریب پایایی نیز از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 94 / 0 و 79 / 0 برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داد هها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی همچون کالموگروف-اسمیرونوف، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تفکر انتقادی و مولف ههای آن با انگیزش تحصیلی رابطه وجود ندارد، همچنین یافته ها نشان داد که میانگین انگیزش تحصیلی و تفکر انتقادی دانش آموزان مدارس هوشمند بیشتر از مدارس عادی می باشد.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر در تحریف های شناختی و خودکارآمدی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر در تحریف های شناختی و خودکارآمدی نوجوانان شهر تهران بود. روش: روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر 13 تا 16 ساله منطقه 2 شهرستان تهران است که با استفاده ازروش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان اول متوسطه مدرسه دخترانه بهار به عنوان گروه نمونه انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند. با انتساب تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه تحریف های شناختی (عبدالله زاده و سالار،1389)، پرسشنامه خود کارآمدی کودکان و نوجوانان (SEQ–C) (2001) بود. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تفکر انتقادی پاول-آلدر قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون واریانس مختلط با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر تأثیر معنی داری (05/0> p ) در کاهش تحریف های شناختی و افزایش خودکارآمدی نوجوانان شهر تهران دارد. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت نقش تفکر انتقادی در خودکارآمدی و تحریف های شناختی، برنامه های مدارس باید به گونه ای سازماندهی شوند که در برنامه ریزی های آموزشی و برنامه درسی تجدیدنظر به عمل آید تا ره آوردی برای خوداثرمندساختن نوجوانان و طرحی برای جلوگیری از تحریف شناختی باشد . .
رابطه هوش فرهنگی و تفکر انتقادی با یادگیری خودراهبر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
127 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه هوش فرهنگی و تفکر انتقادی با یادگیری خود راهبر دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده علوم انسانی دانشگاه سیستان و بلوچستان می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد که 234 نفر از دانشجویان بر اساس جدول مورگان به صورت طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه هوش فرهنگی آنگ و همکاران (2004)، تفکر انتقادی ریکتس (2003)، یادگیری خود راهبر فیشر، کینگ و تاگو (2001) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون،t تک نمونه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد میانگین هوش فرهنگی، تفکر انتقادی و یادگیری خود راهبر در دانشجویان بالاتر از حد متوسط بود. نتایج ضریب همبستگی پیرسان نشان داد بین هوش فرهنگی و یادگیری خود راهبر و همچنین تفکر انتقادی با یادگیری خود راهبر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0 < p). نتایج تحلیل رگرسیون مشخص کرد از بین مؤلفه های هوش فرهنگی، انگیزش و فراشناخت و از بین مؤلفه های تفکر انتقادی، تعهد و بالیدگی قادر به پیش بینی یادگیری خود راهبر می باشد. (01/0 < p). درمجموع به نظر می رسد هوش فرهنگی، عملکرد تحصیلی و یادگیری آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین با توسعه تفکر انتقادی، رغبت برای یادگیری افزایش می یابد و درنتیجه میزان پیشرفت تحصیلی دانشجویان بیشتر می شود. با توجه به تحلیل داده ها می توان نتیجه گرفت بین هوش فرهنگی، و تفکر انتقادی با یادگیری خود راهبر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر اساس نظریه ساختن گرایی ویگوتسکی بر میزان تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ی پنجم ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقایسه تفکر انتقادی، راهبردهای فراشناختی خواندن و تأخیر در رضامندی تحصیلی در دانشجو معلمان به تفکیک جنسیت و رشته تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر جنسیت و رشته تحصیلی دانشجومعلمان بر تفکر انتقادی، راهبردهای فراشناختی خواندن و تأخیر در رضامندی تحصیلی انجام شد. روش کار: ۲۳۴ نفر از دانشجو معلمان رشته های علوم انسانی و علوم پایه دانشگاه فرهنگیان شیراز ابتدا به روش نمونه گیری سهمیه ای و سپس خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب، ۱۹۹۰) ، راهبردهای فراشناختی خواندن مختاری و ریچارد ( ۲۰۰۲) و تأخیر در رضامندی تحصیلی بیمبنتی و کارابنیک ( ۱۹۹۸) بر روی آن ها اجرا گردید. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون T مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که: بین میانگین نمره تفکر انتقادی و تأخیر در رضامندی تحصیلی دانشجومعلمان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد؛ اما بین میانگین نمره راهبرد فراشناختی کلی، حمایتی و حل مسئله دانشجومعلمان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین میانگین نمره تفکر انتقادی رشته های علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معنادار وجود دارد؛ اما بین میانگین نمره راهبردهای فراشناختی خواندن و تأخیر در رضامندی تحصیلی رشته های علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معنادار وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، توصیه می گردد کارگاه های آموزشی در جهت ارتقای مهارت های تفکر انتقادی و تأخیر در رضامندی تحصیلی در دانشجو معلمان پسر و هم چنین در رشته های علوم پایه برگزار گردد.
مقایسه خلاقیت دانش آموزان علاقه مند به بازی های رایانه ای بر حسب سبک، سابقه و میزان ساعت انجام بازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این تحقیق با هدف مقایسه خلاقیت دانش آموزان علاقه مند به بازی رایانه ای بر حسب سبک بازی، محل بازی، سابقه بازی و میزان ساعت انجام بازی رایانه ای انجام گردید. روش کار: روش این تحقیق توصیفی، از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان منطقه بهارستان 2(شهرستان های تهران) بودند که یک نمونه 372 نفری از میان آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. برای اندازه گیری خلاقیت، پرسشنامه تورنس مورد استفاده قرار گرفت. روایی این پرسشنامه توسط محقق بررسی و پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرانباخ 74/0 بدست آمد. یافته ها: نتایج آزمون تجزیه و تحلیل واریانس نشان داد که بین خلاقیت دانش آموزان بر حسب سبک های بازی های رایانه ای، سابقه بازی های رایانه ای و میزان ساعت استفاده از بازی های رایانه ای در روز تفاوت معناداری وجود داشت، اما بین خلاقیت دانش آموزان بر حسب محل بازی رایانه ای تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: طبق نتایج تحقیق سبک بازی های رایانه ای، میزان ساعت بازی در روز و سابقه بازی رایانه ای می تواند در خلاقیت دانش آموزان تفاوت ایجاد کند.
بررسی رابطه بهره هوشی و فراشناخت با عملکرد تحصیلی و میانجیگری تفکر انتقادی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر خرمدره(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : این پژوهش با هدف بررسی رابطه بهره هوشی و فراشناخت با عملکرد تحصیلی با میانجی تفکر انتقادی انجام یافت. روش کار: برای انجام این پژوهش 300 نفرازدانش آموزان دبیرستانهای شهرخرمدره به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند (که بعد از حذف داده های پرت 289 نفر بعنوان نمونه باقی ماند). برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های: ماتریس های پیش رونده ریون ( RPM )، باورهای فراشناختی ولز (۳۰- MCQ )، آزمون گرایش تفکر انتقادی کالیفرنیا ( cctst ) و شاخص معدل تحصیلی استفاده شد. یافته ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، الگویابی معادلات ساختاری و آزمون بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز ( AMOS-20 ) انجام شد. یافته ها نشان داد، مدل پیشنهادی معادلات ساختاری روابط بین متغیرهای مذکور، از برازش قابل قبولی برخوردار است. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش مشخص نمود هوشبهر و فراشناخت هم به صورت مستقیم و هم بصورت غیر مستقیم از طریق تفکر انتقادی با عملکرد تحصیلی رابطه دارند.
تفکر انتقادی و تربیت اسلامی ؛ وجوه افتراق و اشتراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، شناسایی وجوه افتراق و اشتراک تفکر انتقادی با تعلیم و تربیت اسلامی است و روش مطالعه توصیفی از نوع تحلیل اسنادی است. ابزار جمع آوری اطلاعات فیش برداری از منابع و اسناد مکتوب در تعلیم و تربیت اسلامی و تفکر انتقادی ب اساس مدل فاشیون است. تحلیل اطلاعات جمع آوری شده نشان داد : 1- تحلیل ، تفسیر، ارزشیابی ، استنباط، توضیح و خود تنظیمی از وجوه اشتراک تفکر انتقادی با تعلیم و تربیت اسلامی است که مورد توجه و تاکید هردو قرارگرفته است.2- هدف تربیت اسلامی قرب الی الله، ولی تفکر انتقادی رشد مهارت های ذهنی است که از وجوه افتراق اساسی بین دو مقوله می باشد. 3- باتوجه به دیدگاه تربیتی اسلام تفکر انتقادی یکی از اهداف تربیتی در راستای تحقق تعقل و سیر در آفاق و انفس و به عبارتی سیر الی الله است.4- باتوجه به تاکید اسلام مبنی بر عدم پذیرش امور بدون دلیل و برهان می توان استدلال کرد که تفکر انتقادی یکی از مبانی رشد اجتماعی و عقلانی در تربیت اسلامی است. 5- تفکر انتقادی به عنوان مهمترین فرایند رشد و تحول عقلانی با رویکرد تربیت اسلامی کاملا" سازگاری دارد..
تبیین جایگاه تفکر انتقادی در وظیفه گراییِ معرفتیِ اخلاقِ باور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین جایگاه تفکر انتقادی در وظیفه گراییِ معرفتیِ اخلاقِ باور می باشد. برای این منظور از روش تحلیل مفهومی برای تحلیل وظیفه-گراییِ معرفتی، تفکر انتقادی و همچنین تبیین جایگاه تفکر انتقادی در وظیفه گراییِ معرفتی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که به منظور عقلانیت بخشی به باورها و رعایت اخلاقِ باور، باید دلایل و قرائن لازم و کافی برای باور فراهم آید(قرینه گرایی). نائل آمدن به این دلایل و قرائن، مستلزم تحقیق و تفحص درباره ی باور مورد نظر است(وظیفه گراییِ معرفتی). برای انجام تحقیق و بررسی اصولی، باید قواعدی را تبیین کرد که با کاربرد آن ها فرایند وظیفه گراییِ معرفتی به نحو احسن صورت پذیرد. تفکر انتقادی متشکل از مهارت هایی است که هر کدام می توانند به عنوان یک قاعده در فرایند تحقیق و بررسی در مورد باور به کار روند. این قواعد عبارتند از «قضاوت با معیار روشن و پرهیز از قضاوت عجولانه»، «پرسشگری»، «خود اصلاحی»، «تمییز دلیل قوی از دلیل ضعیف»، «عدم پیروی از اکثریت و حقیقت جویی»، «تحلیل کردن»، «استقصاء»، «بداهت و پرهیز از ابهام»، «اجتناب از جمود و تعصب»، «جامعیت نگری»، «انعطاف پذیری»، «پیگیری تردیدها»، «استماع نظرات مخالف»، «تفکیک باور از صاحب باور»، «بررسی پیش فرض ها» که با ورود به فرایند اخلاقِ باور، مسیر وظیفه گرایی معرفتی را قاعده مندانه به پیش خواهد برد.