مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
تفکر انتقادی
منبع:
نوآوری های آموزشی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۵۵
7 - 21
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روش افسانه زدایی علمی بر تفکر انتقادی دانش آموزان بود. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی و طرح کنترل گروه نابرابر استفاده شد. آزمودنی های پژوهش شامل 60 نفر دانش آموز سال سوم راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 93-1392 بودند. این دانش آموزان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. نفرات گروه آزمایش به مدت 8 جلسه از طریق بحث گروهی به بررسی برخی افسانه های علمی مربوط به انسان و حرکت؛ هماهنگی و ارتباط و بلوغ و نوجوانی پرداختند و نفرات گروه کنترل نیز همزمان برنامه آموزشی جاری مدرسه را دریافت نمودند. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد روش آموزشی افسانه زدایی علمی باعث افزایش تفکر انتقادی دانش آموزان گروه آزمایش شده است. یافته های دیگر این پژوهش نیز بیانگر آن است 70 درصد رشد تفکر انتقادی دانش آموزان ناشی از آموزش به شیوه افسانه زدایی علمی است. بنابراین می توان گفت که روش آموزشی افسانه زدایی علمی می تواند به عنوان یک فعالیت یادگیری در تألیف کتب درسی و همچنین به عنوان یک روش در آموزش مفاهیم علوم در کلاس های درس مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر آموزش کارکردهای اجرایی عصبی- شناختی بر گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هجدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
21 - 36
حوزه های تخصصی:
پژوهش کنونی با هدف تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای عصبی- شناختی بر گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تبریز انجام گرفت. روش پژوهش کنونی از نوع «شبه آزمایشی» با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را تمام دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل می دادند. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای بود که ابتدا از بین مدرسه های متوسطه دوره اول پسرانه، ۱۰ مدرسه و سپس از بین ۱۰ مدرسه، دو مدرسه با گروه آزمایش از یک مدرسه (30 نفر) و گروه گواه (30 نفر) هم از مدرسه دیگری (برای جلوگیری از انتشار عمل آزمایشی به آزمودنی های گروه گواه) انتخاب شدند. به دانش آموزان گروه آزمایش، کارکردهای عصبی- شناختی در زمینه برنامه ریزی در 20 جلسه، انعطاف پذیری شناختی در 10 جلسه و تقویت حافظه کاری در 11 جلسه آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از «پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس» استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی عصبی- شناختی در تقویت گرایش به تفکر انتقادی با میزان اثر 0.369 مثبت تأیید شد و در ضمن در ارتباط با اثربخشی کارکردهای اجرایی عصبی- شناختی بر مؤلفه های گرایش به تفکر انتقادی، مؤلفه های خلاقیت و تعهد با تأثیر مثبت گزارش شده است. این در حالی است که در مورد مؤلفه «بالندگی» تفاوت خاصی بین گروه آزمایش و کنترل مشاهده نشده است.
سنجش نخستین سطح از تفکر انتقادی در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی: "بیان کردن به شکل دیگر"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
35 - 70
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت تفکر انتقادی به عنوان یکی از مهم ترین بازده های نظام آموزش عالی، سنجش این مهارت شناختی در میان دانشجویان می تواند اطلاعات ارزشمندی را فراهم نماید. بنابراین هدف پژوهش حاضر، سنجش بیان کردن به شکل دیگر به عنوان سطح نخست از تفکر انتقادی بر مبنای چارچوب پل و الدر (2012) در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته روانشناسی تربیتی بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارنگاری صورت گرفت. 15 شرکت کننده از میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته ی روان شناسی تربیتی دانشگاه الزهرا در سه گروه تحصیلی سال اول، سال دوم و فارغ التحصیلان در سال تحصیلی 98- 1397 برحسب تمایل داوطلبانه آنان به همکاری، مورد سنجش قرار گرفتند. در این پژوهش از دانشجویان خواسته شد تا بخشی از متن کتاب "هنر عشق ورزیدن" را بخوانند و متن مذکور را با کلمات و عبارات خود بیان کنند. اطلاعات گردآوری شده در دو بخش پاسخ های نوشتاری و اظهارنظر مصاحبه شوندگان، بر اساس روش تحلیل محتوای مضمون مورد واکاوی قرار گرفت. یافته های پژوهش در شش ویژگی مربوط به پاسخ های نوشتاری شامل تغییرِ ساختار جمله، معنا کردن واژه، تکرار کردن جمله، تغییر دادن معنای جمله، توضیح دادن جمله و حذف کردن عبارت یا جمله و سه ویژگی مربوط به فرایند مصاحبه شامل ترجمه کردن با توجه به احساسات فرد، عدم توجه به ارتباط بین بندها و نقد کردن استخراج گردید. بر مبنای یافته های بدست آمده، شرکت کنندگان ضعف عمده ای در مهارت بیان کردن به شکل دیگر داشتند. لذا توصیه می شود در راستای آموزش این مهارت و تعیین معیارهایی برای پرورش آن گام برداشت
نقش واسطه ای تفکر انتقادی در رابطه بین ادراک والدینی و باورهای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۵۱)
119-128
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ادراک والدینی و باورهای دینی دانش آموزان با نقش واسطه ای تفکر انتقادی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر سال دوم متوسطه شهر خرمدره با مقطع سنی 15تا 17 سال بودند و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای با حجم نمونه 162 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس ادراک از والدین ( POPS ؛ گرولینک و همکاران، 1997)، مقیاس باور پسا انتقادی ( PCBS ؛ دیورز، فونتین و هاتسبوت، 2000) و سیاهه تمایلات تفکر انتقادی کالیفرنیا ( CCTDI ؛ پیترفشیون، نورن فشیون و گیانکارلو، 2001) استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که تفکر انتقادی به عنوان متغیر واسطه ای با سه متغیر باور دینی (نسبی گرایی، رایج نگری و پرسشگری دینی) رابطه معنی دار داشت. از میان متغیرهای پیش بین، فقط درگیری والدین با باور دینی نقد ظاهری رابطه مستقیم مثبت معنی دار داشت و بقیه متغیرهای پیش بین با متغیر ملاک، رابطه مستقیم معنی دار نداشتند. همچنین 16 درصد از تغییرات واریانس نمرات باورهای دینی با واسطه گری تفکر انتقادی توسط ادراک والدینی در بین دانش آموزان قابل تبیین است. در مجموع می توان گفت ارتقای تفکر انتقادی دانش آموزان می تواند نقش مهمی در نقد و پرسشگری باورهای دینی داشته باشد.
نقش باور هراس و سرسختی روانشناختی در تمایل به تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ میان باور هراس و سرسختی روانشناختی با تمایل به تفکر انتقادی در دانشجویان دانشگاه ملایر بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 375 نفر دانشجو با استفاده از جدول مورگان بصورت تصادفی ساده و با توزیع متناسب در دانشکده ها و رشته های مختلف انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامۀ باور هراس گرینبرگ (2001) ، پرسشنامۀ تمایل به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و از مقیاس ایرانی سرسختی روانشناختی کیامرثی و نجاریان (1377) استفاده شد. نتایج به کمک شاخص های آمار توصیفی و استنباطی از جمله آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که دو ویژگی باور هراس و تمایل به تفکر انتقادی دارای ارتباط معنادار و منفی با هم هستند. همچنین، سرسختی روانشناختی با باور هراس ارتباط منفی معنادار نشان داد؛ . از طرفی تمایل به تفکر انتقادی، بجز در مقیاس بالیدگی، با سرسختی روانشناختی رابطۀ معنادار و مثبت داشت. بدین معنی که هر دو مشخصه به موازات هم می توانند افزایش یا کاهش یابند. باور هراس می تواند درصد قابل تعمیمی از تمایل به تفکر انتقادی و خرده مقیاسهای آن را در دانشجویان پیش بینی کند و سرسختی روانشناختی نیز قابلیت پیش بینی باور هراس و عواملش، همچنین، تمایل به تفکر انتقادی و خرده مقیاس هایش، بجز در مورد مقیاس بالیدگی را نشان داد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان با بررسی گام های درمان شناختی-رفتاری و مقایسۀ آن با مراحل آموزش مهارت های تفکر انتقادی در جهت تقویت هر یک از این راهکارها گام برداشت.
تأثیر آموزش مهارت های تفکرانتقادی بر افزایش خلاقیت در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های تفکرانتقادی بر خلاقیت دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستان های شهر بهبهان بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموز پسر پایه سوم دبیرستانی شهر بهبهان، که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند نمونه ی پژوهش 50 نفر از دانش آموز پسر پایه سوم متوسطه که با روش نمون ه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارت های تفکرانتقادی هالپرن نسخه 21، سال 2010 و خلاقیت عابدی (1372) استفاده شد. نتایج تحلیل های کواریانس یک راهه و چندمتغیری (مانکوا) در متغیرهای تفکرانتقادی (22/402 = F و 0001/0 = p )، خلاقیت (23/19 = F و 0001/0 = p ) و در خرده مقیاس های سیالی (21/6 = F و 0001/0 = p )، ابتکار (16/6 = F و 0001/0 = p )، انعطاف پذیری (59/5 = F و 003/0 = p ) و بسط (41/2 = F و 008/0 = p ) می باشد که نشان داد آموزش مهارت های تفکر انتقادی باعث افزایش معنی دار خلاقیت و خرده مقیاس های آن در دانش آموزان شد. همچنین، نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری در خرده مقیاس سیالی (212/63 = F و 0001/0 = p )، ابتکار (141/6 = F و 017/0 = p )، انعطاف پذیری (596/5 = F و 022/0 = p ) و بسط (413/2 = F و 127/0 = p ) نشان داد که آموزش مهارت های تفکرانتقادی در طول زمان بر خلاقیت و خرده مقیاس های آن در دانش آموزان اثر پایدار دارد.
درآمدی انتقادی بر نقش یادگیری الکترونیکی در یادگیری
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی درآمدی بر نقش یادگیری الکترونیکی در یادگیری انجام گرفته است.در هزاره ی سوم که افراد با مسائل متعدد، متنوع و پیچیده رو به رو هستند و امکان تسلط بر اطلاعاتی که به طور روزافزون در حال تولید و انباشته شدن هستند، وجود ندارد، داشتنن مهارت تفکر انتقادی برای سنجش نتایج امور و تصمیم گیری درباره ی آنها بر اساس شواهد، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. با توجه به پیشرفت فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و ایجاد تعاملات گسترده در بین جوامع، پیچیدگی شرایط زندگی و تعدد و تنوع منابع و دیدگاه های اطلاعاتی در موضوعات مختلفی که در دنیای امروز با آن ها مواجه هستیم، داشتن توانایی تحلیل و نقد موقعیت ها و تصمیم گیری مناسب در برخورد با آن ها از ضرورت هایی است که نسبت به گذشته هر چه بیشتر احساس می شود و لازم است تا حوزه تعلیم و تربیت به طور جدی تری به آن بپردازد. در این راستا می توان از نوآوری های مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه یاددهی – یادگیری استفاده راهبردی به عمل آورد. در دنیای امروز سواد خواندن و نوشتن و دانستن اصول علوم مختلف، سهم کوچکی از سواد علمی را شامل می شود. طوری که آگاهی از منابع اطلاعات و ورود به آن ها، تجزیه و تحلیل، ترکیب، نقد و انتخاب دانش و اطلاعات به منظور تولید اطلاعات مهم تر از ذخیره اطلاعات موجود ارزیابی می شود یکی از عواملی که می تواند، باعث موفقیت یا شکست در استفاده از آموزش الکترونیکی شود، آمادگی دانشجویان برای حضور در دوره های آموزش الکترونیکی است.
ارائه مؤلفه های تفکر انتقادی باتوجه به تربیت آیه ای مستخرج از سوره مبارکه بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی به منزله یک مهارت اساسی برای تربیت عاقلانه انسان در جامعه اسلامی شناخته شده است. قرآن کریم به عنوان منبعی جهت دعوت به تفکر برای همه انسان ها حاوی مؤلفه های تفکر انتقادی است. هدف پژوهش حاضر ارائه مؤلفه های تفکر انتقادی باتوجه به تربیت آیه ای مستخرج از سوره مبارکه بقره است. روش پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. توصیفی به این دلیل که هدف پژوهشگر توصیف عینی، واقعی و منظم موضوع بوده است و ازسوی دیگر تحلیلی، به این دلیل که هدف آن تبیین ویژگی تفکر انتفادی حاصل از بررسی آیات سوره مبارکه بقره بود. برای رسیدن به هدف پژوهش، آیات مرتبط به صورت هدف مند از قرآن کریم انتخاب شده است، سپس ازطریق تحلیل کیفی، با استفاده از تحلیل محتوایی استقرایی قیاسی به شیوه کدگذاری باز داده های جمع آوری شده تجزیه وتحلیل شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تفکر انتقادی ازجمله موضوعاتی است که در آموزه های اسلام تصریح و در قرآن مؤلفه هایی برای تفکر انتقادی ذکر شده است. درنهایت برای هریک از مؤلفه ها مصادیقی از سوره مبارکه بقره استخراج شد. نتایج پژوهش به تبیین مؤلفه هایی برای تفکر انتقادی انجامید که عبارتند از: قصه گویی، پرسشگری، داوری با معیار مشخص، تمثیل، استدلال، تحلیل انتقادی، پرهیز از تعصب و اغراض شخصی، عدالت ورزی و حقیقت جویی.
نقش راهبردهای حل تعارض و تفکر انتقادی در پیش بینی بهداشت روانی دوران بلوغ دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه بین تفکر انتقادی و راهبردهای حل تعارض با بهداشت روانی دوران بلوغ دانش آموزان دختر دبیرستانی بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان تنکابن بوده که از بین آنها 150 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب، پرسشنامه حل تعارض(CRQ)، چک لیست بهداشت روانی(MHC) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری با روش گام به گام مورد پردازش قرار گرفت. یافته ها: ضریب تعیین محاسبه شده (R2) نشان داد، هر یک از راهبردهای حل تعارض تبیین کننده بخشی از بهداشت روانی دوران بلوغ بودند. به طوری که راهبرد تعارض امری طبیعی است 36/14 درصد، ارائه راه حل هایی برای سود متقابل 68/8 درصد، ایجاد توافق هایی مبتنی بر سود متقابل 22/6 درصد، توجه به نیازها به جای خواسته ها 07/5 درصد، شفاف سازی دریافت و برداشت ها 12/3 درصد، بسط و ارائه کارهای شدنی و هدف گذاری گام به گام تا عمل 87/2 درصد، تمرکز بر آینده با یادگیری از گذشته 45/2 درصد، ملاحظه کاری و مراعات بسیار زیاد 85/1 درصد، فضا و موقعیت 62/1 درصد، ایجاد رابطه مثبت و قدرتمند50/1 درصد، تفکر انتقادی 12/5 درصد و جمعاً به میزان 86/52 درصد از واریانس مشترک بهداشت روانی دانش آموزان را تبیین نموده اند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش در همگرایی با یافته های کاوش های مشابه نشان داد، به کارگیری درست از راهبردهای حل تعارض و تفکر انتقادی در تأمین بهداشت روانی دوران بلوغ دانش آموزان دختر نقش اساسی و تعیین کننده ای دارد.
رابطه تفکر انتقادی، تمایز یافتگی و ترس از ارزیابی منفی با سازگاری اجتماعی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تمایزیافتگی خود، ترس از ارزیابی منفی و تفکر انتقادی با سازگاری اجتماعی در دانش آموزان انجام شد.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان متوسطه شهرستان قصرشیرین (1400 نفر) بود که نمونه ای به حجم 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های تمایزیافتگی خود، ترس از ارزیابی منفی، تفکر انتقادی و سازگاری اجتماعی استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین ترس از ارزیابی منفی با سازگاری اجتماعی همبستگی منفی وجود دارد. اما بین تمایزیافتگی خود و تفکر انتقادی با سازگاری اجتماعی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. در حالت کلی نیز نتایج نشان داد که تمایزیافتگی خود، ترس از ارزیابی منفی و تفکر انتقادی توان پیش بینی سازگاری اجتماعی را دارند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که بهبود تفکر انتقادی و تمایزیافتگی خود و کاهش ترس از ارزیابی منفی می تواند منجر به سازگاری اجتماعی شود.
تعیین اثربخشی آموزش حل مساله اجتماعی و تفکر انتقادی بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۲) حلد اول
35-44
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش حل مساله اجتماعی و تفکر انتقادی بر خودکارآمدی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر پایه ی ششم دوره ی ابتدایی شهر ایرانشهر در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند؛ که از این جامعه تعداد 90 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 3 گروه، دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان گ روه آزمایش، 8 جلسه تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه ی تجدیدنظر شده ی حل مس اله ی اجتم اعی دزوریلا، نزو، مید- اولیورز و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی خودکار آمدی تحصیلی جینک و مورگان اس تفاده ش د. داده ها ب ا روش آم اری کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حل مساله اجتماعی و تفکر انتقادی باعث افزایش خودکارآمدی در دانش آموزان پسر پایه ششم شد.
مقایسه اثربخشی تفکر واگرا و تفکر استعاره ای به عنوان دو روش خلاق بر تفکر انتقادی زبان آموزان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلاقیت می تواند نقش مهمی در دنیای امروز و به خصوص حیطه آموزش ایفا کند. استفاده از روش های خلاقانه در آموزش، می تواند در رویارویی با شرایط پر استرس به دانش آموزان کمک کند و باعث ارتقاء در یادگیری شود؛ ولی متأسفانه در سیستم های آموزشی بهای اندکی به خلاقیت داده می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش تفکر واگرا و تفکر استعاره ای به عنوان روش های خلاقیت بر تفکر انتقادی در زبان آموزان انگلیسی انجام شد. این پژوهش مطالعه ای آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهش حاضر شامل دانشجویان کلاس های تافل در جهاد دانشگاهی دانشگاه تبریز بودند و حجم نمونه بر اساس روش پژوهش 45 نفر انتخاب گردید و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر انتقادیِ هانی و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیلِ کوواریانس، استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که گرچه نمره تفکر انتقادی در گروه تفکر واگرا از نمره گروه تفکر استعاره ای بالاتر است، این تفاوت در سطح معنادار نبوده، اما هر دو روش در بهبود تفکر انتقادی در سطح معنادار اثربخش بودند. اگرچه نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه است تا بتوان تأثیر خلاقیت بر تفکر انتقادی را بهتر و عمیق تر درک کرد، اما تحقیق حاضر بیان می کند که استفاده از روش های خلاقانه می تواند باعث افزایش خلاقیت و همچنین تفکر انتقادی در فراگیران شده و معلمان می توانند از هر دو روش خلاقیت در آموزش زبان انگلیسی استفاده نمایند .
بررسی ویژگی های روان سنجی آزمون تفکر انتقادی در مدیران شرکت انتقال گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکرانتقادی به افراد کمک می کند طیف وسیعی از اطلاعات را درنظر گرفته و تجزیه و تحلیل کنند. اهمیت تقویت این مهارت برای مدیران دوچندان است زیرا باعث دستیابی به موفقیت و عبور از بحران ها می شود. آزمون واتسون-گلاسر یکی از ابزارهای سنجش تفکر انتقادی است و به نوعی طراحی شده که جنبه های مهارتی و گرایشی تفکر انتقادی را باهم درآمیخته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی شاخصه های روان سنجی این آزمون در مدیران شرکت انتقال گاز ایران است و با استفاده از روش های اعتباریابی و پایایی سنجی ویژگی های روان سنجی آن را می سنجد تا از این طریق بتوان به ابزاری مناسب برای تشخیص و سنجش تفکر انتقادی در نمونه ایرانی به ویژه در بین مدیران دست یافت. نمونه پژوهش حاضر را 472 نفر از مدیرانی تشکیل می دهند که در سال 98-1397 در طرح "تدوین شناسنامه روانشناختی مدیران شرکت انتقال گاز ایران" شرکت داشتند و به صورت الکترونیکی به 80 پرسش این آزمون پاسخ دادند. یافته های این پژوهش نمایشگر این بود که آزمون در جامعه مذکور دارای چهار بعد تفکر تحلیلی، ارزشیابی، تفسیر و پیش فرض می باشد. این در حالی است که نسخه اصلی آن دارای پنج بعد است اما تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که دو مؤلفه استنباط و استنتاج باید در یکدیگر ادغام شوند و این مؤلفه ی جدید تفکر تحلیلی نام گذاری شد. همچنین تحلیل عاملی تأییدی مدل با چهار مؤلفه مذکور در تمامی شاخص های برازش مدل، معنادار و مطلوب بود. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، می توان از آزمون تفکر انتقادی واتسون- گلاسر در راستای دستیابی به هدف های پژوهشی بهره گرفت.
بررسی تاثیر گرایش به تفکر انتقادی بر توانایی حل مساله خلاق در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
دست یابی به توانمندی سازماندهی و بهره گیری از اطلاعات در حل مسائل نیازمند گرایشات و پیش بایسته هایی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرگرایش به تفکر انتقادی بر توانایی حل مسئله خلاق دانشجویان کارشناسی علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز شهرکرد در سال تحصیلی 99-1398صورت گرفته است. این تحقیق از منظر جمع آوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی – همبستگی و از حیث هدف در گروه تحقیقات کاربردی قرار دارد. از این رو، تعداد 290 نفر از جامعه طبق جدول مورگان، به روش تصادفی به عنوان نمونه گزینش و ابزار پژوهش مشتمل بر پرسشنامه های استاندارد گرایش به تفکر انتقادی ریکتس( 2003) و پرسشنامه حل مساله هپنر( 2004) به ترتیب با آلفای کرونباخ( 92/0 و 90/0) برای آنها اجزا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، آزمون کولموگروف- اسمیرنف و همبستگی پیرسون به کمک نرم افزار23spss استفاده گردید. طبق یافته ها بالاترین میزان ارتباط بین گرایش به تفکر انتقادی و توانایی حل مسئله در سطح 05/0مشاهده شد. ضرایب این ارتباط بین گرایش به تفکر انتقادی با زیر مقیاس های اعتقاد به حل مسئله و کنترل شخصی در سطح متوسط قابل تایید و بین گرایش به تفکر انتقادی و زیر مقیاس سبک گرایش- اجتناب غیر قابل تایید بود. بنابراین نتایج نشانگر آن است که افراد دارای گرایش به تفکر انتقادی مثبت از توانایی حل مسئله بهتری برخوردارند. همچنین گرایش به تفکر انتقادی، خودکارآمدی و باور فرد را نسبت به توانمندی در حل مسئله؛ و کنترل بر هیجانات و رفتار شخصی در هنگام پرداختن به مسئله ارتقاء می بخشد. ولی ارتباطی بین این گرایش با ایجاد تمایل یا اجتناب برای حل مسئله یافت نشد. از این رو، نتایج این پژوهش آموزش و تقویت تفکر انتقادی دانشجویان را به منظور موفقیت در حل مسائل زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی پیشنهاد می کند.
نقش تفکر خلاق، تفکر تحلیلی و تفکر انتقادی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۸
140 - 162
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین سهم تفکر خلاق، تفکر تحلیلی و تفکر انتقادی در پیش بینی تغییرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه بود. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 1681دانش آموز دوره متوسطه شاخه تحصیلی نظری در شهر سنقر در سال 1395بود. نمونه پژوهش 530 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و با استفاده از جدول تعیین حجم کرجسی و مورگان (1970) انتخاب شدند. ابزارهای بکار رفته شامل مقیاس سنجش تفکر انتقادی ریکتس (2003) و مقیاس سنجش تفکر خلاق و تفکر تحلیلی پیتر هانی ترجمه یوسفی و همکاران (1384) بودند. روایی محتوایی مقیاسها با نظر خبرگان و پایایی آنها با آلفای کرونباخ تأیید گردید. داده ها از طریق همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون t نمونه های مستقل تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد: رابطه مثبت و معناداری بین تفکر انتقادی و تفکر خلاق با پیشرفت تحصیلی، و رابطه منفی و معناداری بین تفکر تحلیلی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد. تفکر انتقادی و تفکر خلاق به ترتیب با 531/0= و 272/0= پیش بینی کننده مثبت و معنادار پیشرفت تحصیلی بودند. بین تفکر انتقادی، تفکر خلاق و تفکر تحلیلی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار آماری وجود داشت.
رابطه تفکر انتقادی با انگیزه پیشرفت دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تفکر انتقادی با انگیزه پیشرفت در بین دانشجویان دوره ی کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند انجام گرفته است. پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد و جامعه آماری 1093 نفر از دانشجویان دوره ی کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند می باشد که تعداد 288 نفر از این جامعه با روش نمونه گیری طبقه ای با نسبت های مساوی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها دو پرسش نامه تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) و انگیزه پیشرفت هرمنس می باشد. پایایی آزمون تفکر انتقادی با استفاده از آلفای کرونباخ 74% و پایایی پرسش نامه انگیزه پیشرفت هرمنس، 78% به-دست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تفکر انتقادی با انگیزه پیشرفت رابطه مثبت معنی دار دارد و هر پنج مؤّلفه ی تفکر انتقادی، قادر به پیش بینی انگیزه پیشرفت می باشند.
ارائه مدل نقش تفکر انتقادی و هوش هیجانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۱
155 - 166
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل نقش تفکر انتقادی و هوش هیجانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ورزشکار طراحی و اجرا گردید. روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ گردآوری داده ها، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان شرکت کننده در سی و ششمین دوره مسابقات ورزشی دانش آموزان کشور در شهر قم بود. گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و با استفاده از ابزار پرسش نامه بود. نتایج پژوهش نشان داد تفکر انتقادی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ورزشکاران تأثیر معناداری دارد. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد هوش هیجانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ورزشکاران تأثیر معناداری دارد. بنابراین پیشنهاد می گردد تا با غنی سازی محیط های ورزشی و بهبود مهارت های انتقادی دانش آموزان ورزشکاران، ضمن تقویت هوش هیجانی و تفکر انتقادی آنها به بهبود پیشرفت تحصیلی آنان کمک کرد.
بررسی تفکر انتقادی در دانش آموزان
مقاله حاضر از نوع مروری – کتابخانه ای است که با توجه به نظرات اندیشمندان به رشته تحریر در آمده است. هدف از نگارش این مقاله بررسی تفکر انتقادی در دانش آموزان است. نتیجه این مقاله نشان می دهد که تفکر انتقادی، تفکر مستدلی است که بر آن است تا با درک مساله و با توجه به اطلاعات و شواهد موجود ،فرد را به قضاوتی صحیح به منظور تصمیم گیری درباره انتخاب بهترین پاسخ،رهنمون سازد .موفقیت بیشتر در زمینه آموزش تفکر انتقادی بستگی دارد به جوی که معلمان در کلاس درس خود ایجاد می کنند .بنابر مواردی که بیان شد معلمان باید دانش آموزان را در دستیابی به تفکر انتقادی کمک کند و راه را هموار سازندتا دانش آموزان بتوانند امور را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند.
بازاندیشی در ضرورت «تفکّر انتقادی» و کارکردهای آن در تذکره نویسی و تاریخ ادبیات نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
1 - 20
حوزه های تخصصی:
تاریخ ادبیات، تبارنامه فرهنگ و اندیشه است و تذکره های ادبی نسل نخستین تاریخ ادبیات فارسی اند و بازتابنده قبض و بسط فرهنگ، فراز و فرود ادبیات، سنّت پذیری و سنّت گذاری و آینه جریان شناسی ادبی اند که فرایند تحول و انحطاط - تقلید را در ادبیات نشان می دهند و به بسط و گسترش پژوهش های ادبی، شناساندنِ سنّت های ادبی، زبان و ادبیات بومی و هویّت ملّی، آشناکردن خواننده امروز با بافت موقعیتی آفرینشِ تذکره یاری می رسانند؛ اما در کنار تمام مزیّت تذکره ها، گاه آفت هایی مانند سطحی نگری، نافرهیختگی، سجع پردازی ، موجزنویسی، وحبّ و بغض به شماری از تذکره ها راه یافته است. تاریخ ادبیات نگاری برای دست یافتن به رشد و بالندگی، به ناچار باید به خود نگاهی آسیب شناختی داشته باشد. آسیب شناسی فرایندی هوشمند است؛ بدین معنا که چگونه این تذکره ها به این آفت ها دچار شده اند و چگونه می توان این تذکره ها را از آنها پیراست. آسیب شناسی تذکره ها، مستلزم بهره گیری از «تفکّر انتقادی» است تا بتوان از سنّت های ناروا و کژمدارانه ادبی دوری گزید، خواننده امروز را با بافت موقعیتی آفرینش متنِ تذکره ها آشنا کرد، دانش های نظریه پردازی ادبی، طبقه بندی و رده بندی تاریخ ادبیات را ارتقا بخشید و ادبیات را از تعصّبات قومی، ایدئولوژیک و سیاسی دور کرد. تفکّر انتقادی ابزار ارزیابی هدفمند، دقیق و علمی تذکره ها را به دست می دهد و با نگاهی انتقادی و ژرف کاوانه، زمینه تفکّر تحلیلی و ارائه نظریه های علمی را فراهم می آورد. این مقاله به روش گردآوری اطلاعات و به صورت روش کتابخانه ای انجام شد و هدف آن، طرح و بازشناسی آسیب شناسی تذکره های ادبی از رهگذر تفکّر انتقادی و ضرورت های آن است.
تدوین مدل اخلاق محیط زیستی بر اساس تفکر مراقبتی به واسطه تفکر انتقادی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تدوین مدل اخلاق محیط زیستی بر اساس تفکر مراقبتی به واسطه تفکر انتقادی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر همدان بود. روش این تحقیق از نوع همبستگی بود و داده های آن به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. نمونه آماری مطالعه شامل 986 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر همدان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه اخلاق محیط زیستی، پرسشنامه تفکر مراقبتی و پرسشنامه تفکر انتقادی بود. روایی صوری پرسشنامه ها توسط 15 تن از اساتید علوم تربیتی تأیید شد. همچنین، پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه اخلاق محیط زیستی، تفکر مراقبتی و پرسشنامه تفکر انتقادی به ترتیب 895/0 α=، 915/0 α= و 923/0 α= تعیین شد. داده ها با بهره گیری از روش مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل ساختاری اخلاق محیط زیستی بر اساس تفکر مراقبتی به واسطه تفکر انتقادی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر همدان از برازش مناسبی برخوردار است. بر اساس این مدل، تفکر مراقبتی و همچنین تفکر انتقادی اثر معناداری بر اخلاق محیط زیستی دارند، اما تفکر مراقبتی اثر معناداری بر تفکر انتقادی ندارد. بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که از تفکر مراقبتی و انتقادی برای تبیین و پیش بینی اخلاق محیط زیستی دانش آموزان دوره دوم متوسطه می توان استفاده کرد.