مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
ادراک
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
18 - 29
حوزه های تخصصی:
مطالعات پیرامون آپارتمان سازی به دلیل رشد روزافزون ساخت وساز این بناها در کشور، مقوله ای است حائز اهمیت که در پژوهش های منظر شهری معاصر، آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. مطالعات پیشین نشان می دهد ارزش های زیبایی شناسانه نمای اصلی این بناها یکی از عوامل مؤثر در روحیات ساکنین است. هدف از این پژوهش، بازتعریف معیارهای زیبایی شناسانه در ارزیابی نماهای مسکونی شهر تهران در جهت ارتقاء کیفیت تجربه زیست ساکنین است. این مهم از طریق استخراج معیارهای مذکور از پیشینه پژوهش معماری عصب محور و ارزش گذاری آنها از طریق مصاحبه با ساکنین این بناها امکان پذیر شده است. نوع پژوهش، مطالعه ای کاربردی است و روش پژوهش، کیفی است. تحلیل محتوای 61 پژوهش در زمینه معماری عصب محور به استخراج 11 معیار کالبدی و 8 معیار معنایی در زیبایی شناسی نماهای آپارتمانی انجام شد و سپس ارزش گذاری بین معیارهای استخراج شده، از طریق مصاحبه های بازپاسخ با 41 نفر از ساکنین این بناها در شهر تهران صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد از بین عوامل کالبدی و معنایی نما، به ترتیب «کاربرد پوشش گیاهی»، «رنگ و نوع مصالح» و «میزان سطح بازشوها» بیشترین تأثیر را در شکل گیری تجربه زیبایی شناختی افراد دارند. نوع رویارویی افراد با این معیارها، در چهار وجه زیبایی شناختی مبتنی بر «درک بصری»، «درک هیجانی»، «درک معنایی» و «درک نمادین» صورت می گیرد. نتایج نشان می دهد نماهای مسکونی تهران از منظر زیبایی معنایی و نمادین در سطح بسیار پایینی بوده و در عین حال توانایی پاسخ گویی به نیازهای هیجانی ناظرین را ندارند.
مسئولیت پذیری اجتماعی در تلقی معلمان و مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
168 - 186
حوزه های تخصصی:
امروزه مسئولیت پذیری اجتماعی ازجمله مهم ترین عناصر فلسفه وجودی سازمان ها است مسئولیت پذیری اجتماعی را قبول مسئولیت یک سازمان به رفتار اجتماعی مسئولانه معنی می کنند که این رفتار پاسخ مطلوبی به تقاضای جامعه و گروه های نفوذگذار آن است.هدف از انجام دادن این پژوهش، دستیابی به ادراک معلمان و مدیران از مفهوم مسئولیت پذیری اجتماعی است. مطالعه حاضر به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه ژرف نگر با 18نفر از معلمان و مدیران سطح شهر سنندج انجام گرفت که حداقل سه سال از اشتغال آن ها (تدریس و مدیریت در مدارس) در سازمان آموزش وپرورش گذشته بود. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با روش دیکلمن و همکاران (1989)صورت پذیرفته است.یافته های حاصل از ادراک مسئولیت پذیری توسط معلمان و مدیران مورد نظر بوده است که شامل 47 مضمون فرعی و 7مضمون اصلی که شامل: مسئولیت پذیری نسبت به سازمان، مسئولیت پذیری نسبت به مسائل اجتماعی، مسئولیت پذیری در قبال نقش های مختلف اجتماعی دانش آموزان، مسئولیت پذیری نسبت به والدین، مسئولیت پذیری در قبال گروه، مسئولیت پذیری اخلاقی و مسئولیت پذیری فردی می باشد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر می-تواند برای مسئولان آموزش و پرورش و سایر پژوهشگران علاقه مند در این حوزه مورد استفاده قرار گیرد و تصویری روشن از ادراکات معلمان و مدیران را از مفهوم ارائه نماید.
مطالعه تطبیقی زیبایی شناسی در اندیشه افلاطون و حکمت سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
383 - 394
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان در طول تاریخ، با یک دید جدیدی به هستی نگریسته و توانسته اند با نظریه های خود تاریخ فلسفه را متحول کنند. از جمله این فیلسوفان، افلاطون و سهروردی هستند. افلاطون و سهروردی هر یک برای ساخت نظام فکری خود از منابع متعددی سود بردند و از آن ها در آثار خود یاد کردند. علت اینکه نظریه های این دو فیلسوف در این پژوهش مطرح شده است، نزدیکی نظریه ها در اندیشه آن هاست. تفکر افلاطونی یکی از منابع مهم سهروردی در دستیابی به نظام فلسفی اش بوده و به وضوح می توان ردپای آن را در آثار سهروردی مشاهده کرد، با این حال وی کوشید تا به آن اندیشه ها با توجه به نظام فکری خاص خود و با یک دید فلسفی بپردازد و حتی آن ها را دستخوش تغییر و تحول کند تا با اعتقاداتش سازگار شود. در این پژوهش، هدف یافتن وجه اشتراک و افتراق در آراء این دو فیلسوف از جنبه زیبایی شناسی است تا از طریق مقایسه و تمایز این اندیشه ها، میزان تأثیرپذیری یک اندیشه و یا تحول آن را در طول زمان بررسی کنیم. لذا، روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای از طریق فیش برداری از کتب مرجع، مقالات و دست نوشته های معتبر می باشد. نتایج نشان داد: افلاطون در تحلیل و بیان حقیقت زیبایی، آن را تناسب و هارمونی، انطباق با فرهنگ یونان، سودمندی و لذت نمی داند؛ بلکه زیبایی را امری فراحسی و عینی می داند که نهایت سیر سالکان و زیبایی ها به آن می انجامد و چنین زیبایی سرمدی، مطلق و فی نفسه و همان ایده و منشأ زیبایی است که به عالم مثل تعلق دارد و اشیای زیبا به اندازه بهره مندیشان از آن، زیبا هستند. از نظر سهروردی، زیبایی به حُسن تعبیر می شود که به جمال و کمال، توامان به یک پدید اشاره دارد، پس هر چه در نهایت کمال قرار دارد، زیباست. همچنین، زیبایی امری عینی است که با عالم خارج منطبق می باشد. روابطی از جمله نورها، رنگ ها و شکل های مختلف (نمودهای عینی) منشأ درک و بروز احساس زیبایی می شود. لذا می توان نتیجه گیری نمود که از دیدگاه افلاطون و سهروردی، زیبایی، لذت ادراک و وصول کمال است که به واسطه عشق تجلی می کند و سبب حرکت می شود.
واکاوی جهت گیری و پیامدهای سیاست خارجی ایران طی سالهای(1392 – 1384) از منظر مدل تصمیم گیر
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی می تواند یک استراتژی و یا برنامه ای از فعالیت ها تعریف شود که توسط تصمیم گیران یک کشور در برابر کشورهای دیگر و یا نهادهای بین المللی انجام شده تا به اهدافی که به نام منافع ملی آن کشور خوانده می شود، برسند. سیاست خارجی ایران طی سالهای 1384-1392 را می توان یکی از چالش برانگیزترین دوره ها در مناسبات بین المللی ایران نامید. به طوری که غلبه گفتمان اصولگرای عدالت محور ، پیامدهای عملی و رفتاری مشهودی در پی داشت، تا آنجا که سیاست خارجی ایران تهاجمی شد و نسبت به آمریکا و غرب به مرز تقابل رسید؛ تقابلی که در پرونده هسته ای ایران کاملا مشهود بود. تاکنون پژوهش های بسیاری برای تحلیل سیاست خارجی ایران در این دوره صورت گرفته که بیشر واقع گرا و بعدا سازه انگاری و انتقادی بوده است. هدف پژوهش حاضر این است تا از منظری متفاوت یعنی از منظر نظریه تصمیم گیر، مهمترین عامل تاثیرگذار بر جهت گیری و پیامدهای سیاست خارجی ایران را به عنوان مسئله اصلی مورد واکاوی قرار دهد. در همین راستا این مقاله با یکارگیری روش تحلیلی و توصیفی بر این فرض استوار است که شخصیت و ویژگی فکری و ادراکی تصمیم گیر مهمترین عامل تاثیرگذار بر نحوه تصمیم گیری و نتایج تصمیم سیاست خارجی بوده است. به عبارتی جهت ها و پیامدهای سیاست خارجی دولت نهم و دهم بیشتر از هر عاملی به شخصیت و ادراک تصمیم گیرندگان اصلی آن دولت بر می گردد.
ملاحظات معرفت شناختی استدلال های علم حضوری نفس از منظر سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم حضوری نفس به خود از نظر سهروردی، مبنای شناخت شناسی وی و اساس معرفت شناسی اکثر متفکران بعد از وی را تشکیل می دهد. سهروردی با دلایلی علم حضوری نفس به ذات، علم حضوری نفس به افعال و انفعالات ذات و علم حضوری نفس به قوای ذات را اثبات می کند و می کوشد نفس را به عنوان فاعل شناسایی معرفی نماید که برای ادراک ذات و قوای ذات نه تنها به واسطه ای نیاز ندارد، بلکه نمی تواند نیاز داشته باشد. به نظر سهروردی علم حصولی هم به عنوان امر عارض بر نفس وقتی توجیه مستدلی پیدا می کند که پیش از آن علم نفس به ذات خود پذیرفته شده باشد؛ زیرا مادام که یک ذات خود را نیابد اوصاف و عوارض خود را نمی تواند بیابد و بر این مبنا گستره ای قابل توجه برای علم حضوری قائل است. این مقاله به ارائه استدلال های سهروردی بر علم حضوری نفس، پرداخته و ارزشمندی و کارآیی آنها را بررسی نموده و نقدهای وارد بر آنها را پاسخ می دهد. در نهایت این مقاله نشان می دهد که این استدلال ها گرچه تکیه بر اصول منطقی دارند، ولی از لحاظ ارزشمندی و همچنین گستره ادراکات و مدرکات در یک سطح نیستند و برای پذیرش استدلال ها، هم توجه به مبانی خاص سهروردی به عنوان پیش فرض نیاز است و هم قابلیت و توانایی نفس درباره ادراکات متفاوت باید مورد عنایت قرار گیرد.
انسان سیاسی از منظر توماس هابز و علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ مهر ۱۴۰۱ شماره ۲۹۸
9-19
حوزه های تخصصی:
از مسائل مهم فلسفه سیاسی، مطالعه زندگی اجتماعی انسان با لحاظ مبانی فلسفی منتج به آن است که این تحقیق با روشی تحلیلی و توصیفی در این باره به بیان دیدگاه دو اندیشمندِ از دو نحله فلسفی مقابل (هابز و علامه طباطبائی) پرداخته است؛ که دیدگاه متفاوت این دو متفکر در مورد ماهیت انسانی با توجه به مبانی شان، به دو نظر مغایر با هم در تبیین چرایی زیست اجتماعی انسان می انجامد، که یکی از آنها (دیدگاه هابز) ناشی از دید فیزیکالیستی به انسان و ادراکاتش بوده که به تجربه متکی بر مادی گرایی صرف قائل است و انسان را موجودی در پی برآورده کردن میل منبعث از طبیعت انسانی می داند که سیری ناپذیری این میل به ارضای امیال براساس طبیعت شریرش، او را به ستیزه گری در کنش با دیگران می کشاند که راه حلش، جامعه پذیری براساس قراردادگرایی است و دیگری ناشی از واقع گرایی است که در آن، انسان مرکب از نفس مجرد و بدن مادی برای تکامل ذاتی اش که با قریحه استخدام دیگران همراه است، به جامعه روی می آورد.
یک مطالعۀ کیفی در باب تأخر ادراکی از ریسک های محیطی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریسک مفهوم و پدیده ای است که با احتمال خطر و قدرت آسیب رسانی آن در آینده سروکار دارد. رویکرد به ریسک علاوه بر ارزیابی فنی و محاسباتی بر الگوهای فرهنگی و اجتماعی راه می برد. لذا بر وجه ادراکی و کُنشیِ انسان ها تسری می یابد. پژوهش حاضر ارزیابی ذهنی شهرنشینان درباره ریسک های محیطی شهر تهران را از منظر سوژه های مطلع هدف مطالعه قرار داد. این تحقیق داده ها را با اتخاذ روش نظریه مبنایی و اجرای بیست مصاحبه نیمه ساختاریافته از مطلعینِ دارای تحصیلات عالی، طی فرایند نمونه گیری هدفمند و نظری گردآوری کرد و به اشباع نظری و انتظام مفهومی دست یافت. یافته ها حاکی از آن است که از دید سوژه ها، شهرنشینان تهرانی از ادراک و کُنش فعال در مواجهه با خطرات محیطی مترتب بر شهر تهران به نحو برجسته ای برخوردار نیستند. به طوری که از یک سو در اذهان آنان، ادراک از ریسک های محیطی چندان تعیّن نیافته است و از سوی دیگر کنش معطوف به ریسک های محیطی حضور معنادار ندارد و حتی به کنش های منفعل گرایش دارد. لذا می توان استنباط کرد که در میان ساکنان شهر تهران فرهنگ ریسک درونی نشده و در اذهان و کنش های آنان گفتمان ریسک در نمی گیرد. در پایان مدل پارادیمی تأخر ادراکی و کُنشیِ شهرنشینان از ریسک های محیطی در شهر تهران و ترسیم و تفسیر شده است.
تحلیل نقش مؤلفه های مؤثر بر شناخت فضایی در افزایش خوانایی محیط (مورد مطالعه: محله سجاد شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
81 - 95
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به اهمیت مفاهیم شناخت محیطی در کیفیت محیط ضرورت توجه به شناخت شهروندان از فضای شهری خوانا اهمیت دوچندان یافته است. محیط خوانا با وضوح در ذهن مردم شکل می گیرد. مؤلفه های مؤثر در شناخت فضایی و بازنمایی ذهنی از محیط با توجه به ویژگی های محیط و کاربران می تواند در افزایش خوانایی محیط مؤثر باشند. لذا هدف از این پژوهش بررسی نقش مؤلفه های مؤثر بر شناخت فضایی در افزایش خوانایی محیط است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت پیمایشی است. در این راستا به منظور گردآوری داده ها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه و بازدید از سایت استفاده شده است و جامعه آماری 248نفر شامل شهروندان ساکن در محله سجاد انتخاب شده است. سپس تعداد 106 نفر از شهروندان به صورت تصادفی مورد سؤال قرار گرفتند. تحلیل پرسشنامه های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و با بررسی فرضیات و استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار Amos انجام شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که کیفیت خوانایی تأثیر مستقیمی بر فرایند شناخت فضایی و مسیریابی در فضایی های شهری دارد. شهروندان با استفاده از راهنماهای مختلف به مسیریابی خوانا در محلات می پردازند. تمایز محیط نقش موثری در مورد چگونگی سازماندهی ذهنی افراد از محیط و حفظ جهت گیری دارد. با توجه به این امر در فرایند شناخت فضایی در رفتار مسیریابی عوامل بسیاری دخیل است از جمله عوامل تاثیر گذار بر درک اسان محیط در درجه اول تمایز ابنیه است. میزان متمایز بودن ابنیه در مسیریابی موفق شهروندان تاثیر گذار است، در درجه دوم می توان به گوناگونی و وضوح فضای شهری و عناصر مستقر در فضا اشاره نمود. وضوح بصری کمک شایانی به انتخاب مسیر و درک بهتر فضا می نماید
تأثیر سکوت بر دقتِ تشخیص زیروبمی موسیقی دانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانایی ادراک و تشخیص زیروبمی، در فرآیند درک موسیقی اصلی بنیادی است و بسیاری از کاوش ها در پی یافتن عواملی مؤثر جهت بهبودِ دقت این توانایی هستند. تاکنون اثرات متفاوتی از سکوت در بازه های زمانی گوناگون، بر توانایی تشخیص زیر و بمی انسان شناسایی شده است. مطالعه تحلیلی- توصیفی حاضر در پی یافتن تأثیر قرار دادن سکوت در بازه ای خاص، بین محرک های صوتی، بر دقتِ تشخیص زیر و بمی است؛ در این کاوش، تأثیر عوامل مختلف روانی و فیزیکی بر تشخیص زیروبمی تا حد امکان حذف و سپس اثر بخشی دیرندهای گوناگونِ سکوت در بازه 500 تا2000 میلی ثانیه بر دقتِ تشخیص زیر و بمی موسیقی دانان ارزیابی شد. به منظور بررسی تأثیر سکوت بر تشخیص زیر و بمی، مقادیر مختلفی از تضادها (5، 10، 25 و 50 سِنت) استفاده شد. نتایج نشان داد که قرار گرفتن سکوت بین محرک ها با دیرندهای 500، 1000 و 2000 میلی ثانیه، دقتِ توانایی تشخیص تضاد زیر و بمی را، در دامنه بسامدی 25/523 هِرتز و شدت صوتی در حدود 5/72 دسی بِل، در موسیقی دانان بهبود می بخشد (05/0P < ). چنین اثری را می توان از منظر فیزیولوژیک با ساز و کار گوش داخلی در فرآیند شنوایی و از دیدگاه روانشناختی با عملکرد حافظه در فرآیند درک و داوری در مورد اصوات، توضیح داد.
خوانش فرایند ادراک و دریافت زیبایی در نظرگاه مخاطبان آثار هنری بر اساس مقایسه و تحلیل آرای فلاسفه اسلامی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
13 - 20
حوزه های تخصصی:
ادراک و شناخت انسان از آثار هنری، به عنوان یک موضوع معرفت شناختی، ریشه های مفهومی خود را از دیگر حوزه-های معرفتی از جمله فلسفه اخذ می کند که دیدگاه فلاسفه و اندیشمندان درباره چگونگی ادراک و دریافت زیبایی از اثر هنری در این زمینه قابل تامل است. در این نوشتار هدف ارزیابی و شناخت چگونگی درک اثر و دریافت زیبایی شناسی مخاطبان آثار هنری از دیدگاه اندیشمندان و فلاسفه اسلامی و غربی است که با رویکردی تفسیری- تحلیلی و با استفاده از روش استدلال منطقی سعی بر بررسی چگونگی فرایند درک و زیبایی شناسی توسط مخاطب دارد. یافته-های پژوهش بیان میدارد که آثار هنری به عنوان واقعیتی صوری و معنایی هستند و ادراک آن ها نوعی ارتباط «تعاملی» بین احساس، اندیشه، خرد و خیال انسانی است. ادراک و دریافت زیبایی به عنوان فرآیندی ذهنی و عینی مطرح است که در سه مرحله دریافت و گزینش، تحلیل عناصر و اجزا و تفسیر و معنابخشی اثر بیان می گردد. این مقوله به صورت دریافت آنی از کلیت، تفکر در ارزشها، تعبیر و تفسیر و در نهایت درک از حضور و خوانش اثر بیان شده که با شهود و تامل درگیر است و توجه به جهان فراعینی داشته که در تعامل با حالت «صوری» اثر است.
تحلیل هنر تعاملی با رویکرد پدیدار شناسانه از منظر مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرلوپونتی یکی از نو آورترین فیلسوفان قرن بیستم بوده که ماندگارترین افادات وی به فلسفه در زمینه ادراک یا به بیان دقیق تر پدیدارشناسی ادراک است. در این پژوهش قصد بر این است با بررسی آرای فلسفی مرلوپونتی مروری داشته باشیم بر مسئله ادراک. با مطرح شدن ادراک، نقش فضا، بدن، دیگری و تجربه پر رنگ تر می شود و متعاقباً جایگاه مخاطب، صرفاً به عنوان "مخاطب" از بین می رود و در بستری از شبکه های متعدد شکل پذیری و شکل دادن قرار می گیرد. هدف اصلی این پژوهش پیدا کردن شاخصه های مشترک بین فلسفه مرلوپونتی و هنر تعاملی است. برای نائل آمدن به این هدف پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. که در آن محقق به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی مسئله پرداخته و سپس آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و درنهایت به این نتیجه رسیده است که در هنر تعاملی مخاطب دیگر تنها یک نظاره گر صرف نیست بلکه با انجام کنش، خود در فرآیند خلاق تولید اثر شرکت می کند. می توان گفت همانگونه که مرلوپونتی در نظراتش بیان می کند، در هنر تعاملی، تمایزی میان سوژه و ابژه نیست و هر دو در تعامل با هم است که شکل می یابند.
ادراک در معماری: مطالعه موردی سنجش ادراک گردشگران اروپایی از معماری ایرانی- اسلامی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری جدا از وجهه کارکردی آن، معنایی در درون خود نهفته دارد که به ناظر و یا کاربر اثر معماری منتقل می کند. ادراک ناظر نسبت به موضوع معماری در حوزه های متعددی مورد استفاده قرار می گیرد. در گردشگری، بررسی ادراک گردشگران از جاذبه های معماری مقصد مورد بازدید راهنمای سودمندی برای برنامه ریزان و بازاریابان این صنعت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ادراک گردشگران اروپایی از معماری ایرانی– اسلامی است. برای بررسی دقیق تر، تحقیق حاضر بر معماری ایرانی- اسلامی دوره صفویه شهر اصفهان، متمرکز شده است. مدل انتخابی و مورد استفاده این تحقیق، مدلی است که اچنر و ریچی برای سنجش انگاره مقصد گردشگری در سال 1993 ارائه کرده اند. تحقیق مشتمل بر دو فاز اصلی نظر سنجی از خبرگان و نظر سنجی از گردشگران اروپایی است. بر اساس نتایج این تحقیق، معماری ایرانی– اسلامی، نقش برجسته ای در شکل گیری انگاره گردشگران اروپایی از مقصد ایران دارد. میدان نقش جهان و مسجد شیخ لطف الله مهم ترین و قابل توجه ترین مکان های این شهر در ذهنیت ادارکی گردشگران اروپایی می باشند. بازدیدکنندگان اروپایی مهم ترین و برجسته ترین احساس خود در رابطه با معماری ایرانی – اسلامی را احساس شگفتی و معنویت ابراز کرده اند. از نظر آن ها دو عنصر کالبدی استفاده از هندسه و فضا دارای اهمیت ویژه ای هستند.
بررسی عوامل موثر بر چگونگی سکونت در محلات؛ نمونه موردی: محله عودلاجان در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۰ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
31 - 40
حوزه های تخصصی:
در شهرهای قدیمی ایران، محله، مکانی واقعی برای زندگی، فضایی برای تعاملات اجتماعی و همچنین مکانی برای فعالیت های تولیدی و اقتصادی بوده است. با تحولات شهری و دگرگونی سبک زندگی، محله ها نیز با تغییرات قابل توجهی مواجه شدند. در تهران به عنوان پایتخت، تغییرات ایجاد شده بارزترند. محله عودلاجان که در هسته تاریخی شهر واقع شده و تا سال های 1340، مطلوب ترین محله برای زندگی بوده، به دنبال گسترش شهر و شکل گیری محلات جدید و همچنین تاثیر عوامل دیگر از جمله نفوذ بازار و سیاست های شهری، دچار تحولات اساسی شده است. در اثر فرآیند جابجایی جمعیت و استقرار گروه های مهاجر و کم درآمد به جای ساکنان اصیل در محله، نحوه سکونت و رفتار افراد در فضای محله نیز تغییر کرده است. هدف از این پژوهش، شناخت چگونگی سکونت در محله و عوامل موثر بر آن است. مطالعات انجام شده در محله نشان می دهد که چگونگی سکونت و رفتار ساکنان در محله تا حد قابل توجهی متاثر از تصویر ذهنی آنها از محله است. این تصویر ذهنی از یک طرف بستگی به ویژگی های فردی ساکنان دارد و از طرف دیگر متاثر از عوامل بیرونی مانند خصوصیات کالبدی محیط، نوع نگاه ها از بیرون به محله و سیاست های شهری است.
ادراک معلمان از چگونگی انعکاس برنامه درسی دوره ابتدایی از پدیده چند فرهنگی
مقدمه و هدف: هدف این تحقیق ادراک معلمان از چگونگی انعکاس برنامه درسی دوره ابتدایی از پدیده چند فرهنگی بود. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش کیفی، و مشارکت کنندگان شامل20 نفر از معلمان آموزش و پرورش بودند. رویکرد نمونه گیری، هدفمند و روش نمونه گیری صاحب نظران کلیدی بود. گردآوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. ابزار پژوهش مصاحبه نمیه ساختارمند بود. یافته ها: با استفاده از روش تحلیل مضمون ابتدا مصاحبه های ضبط شده به صورت مکتوب درآمده سپس با یادداشت های برداشته شده طی جلسات مصاحبه ها تکمیل شده است. پس از آن با مطالعه دقیق متون، ابتدا برای هر یک از مصاحبه های تهیه شده، همه ایده های مستقل در قالب مضامین پایه شناسایی شده و به هر کدام یک کد اختصاص داده شده است. دو مضمون فراگیر شکاف فرهنگی، توسعه آگاهی از چندفرهنگی و همچنین ده مضمون سازمان دهنده و پنجاه و یک مضمون پایه را درباره ادراک معلمان از چگونگی انعکاس برنامه درسی دوره ابتدایی از پدیده چند فرهنگی کشف نمود. بحث و نتیجه گیری: یکی از ویژگی های فرهنگ آموختنی بودن آن است که به منظور جلوگیری از نابودی آن انتقال آن از نسلی به نسل دیگر اهمیت می یابد. آموزش و پرورش و به خصوص معلمان، در انتقال فرهنگ به شیوه صحیح و انتخاب عناصر فرهنگی مناسب نقشی مهم ایفا می کنند معلمان با متمایز کردن ارزش های مناسب از ارزش های نامناسب و متبلور ساختن سنت ها و اعتقادات ناب در وجود دانش آموزان، در حفظ استقلال فرهنگی و بازسازی فرهنگی هر کشور تاثیر گذارند. در واقع معلم عصر حاضر مسئولیتی فرهنگی در جامعه دارد.
ادراک دانشجو معلمان از اهداف و وظایف شورای صنفی دانشگاه فرهنگیان
مقدمه و هدف این پژوهش باهدف شناسایی ادراک دانشجو معلمان از اهداف و وظایف شورای دانشگاه فرهنگیان در استان بوشهر در سال 1401-1402 انجام شده است. روش شناسی پژوهش : . روش تحقیق در این پژوهش، کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون انجام شد. برای این منظور با کاربرد روش نمونه گیری هدفمند 24 نفر از مدیران دانشگاه، استادان و دانشجو-معلمان بر اساس قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. با استفاده از روش آتراید استرلینگ کدگذاری، تحلیل و ترسیم شد. روایی پژوهش با استفاده از تکنیک ممیزی کردن از سوی داور به دست آمد. برای محاسبه پایایی، کدگذاری با مطالعه سطر به سطر مصاحبه های انجام شده به صورت دستی در دو مرحله انجام گرفت و بعد از اتمام کدگذاری، نتایج این دو کدگذاری با یکدیگر مقایسه شدند. میزان پایایی کدگذاری مجدد 70/85 به دست آمد. یافته ها : . پس از کد کذاری و تحلیل داده ها تعداد 11 مضمون سازمان دهنده و در نهایت چهار مضمون فراگیر شامل: «مهارت های ادراکی»، «ساختار مدیریتی و تشکیلاتی دانشگاه»، «تشریک مساعی» و «نگرش های اخلاقی» که شکل دهنده مدل ادراک دانشجویان معلمان از اهداف و وظایف شورای صنفی دانشگاه فرهنگیان بودند شناسایی گردید. نتیجه گیری: در نظر گرفتن ویژگی های ادراکی درونی دانشجویان همچون خواسته ها، مشارکت در پیگیری حقوق دانشجویی، تقویت فضاهای همکاری، تلاش برای شناسایی طرح و رفع نقایص صنفی دانشجویان، احترام به آنها و مشارکت معلمان در امور رفاهی، تربیت بدنی و خدمات آموزشی از جمله مواردی است که با موضوع ادراک و نگهداشت آنان مرتبط است
عوامل فردی، شخصیت و ادراک: قانون گذاران چگونه تصمیم می گیرند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی علمی رفتار نمایندگان در انجام امور نمایندگی ازجمله قانون گذاری اهمیت بسزایی دارد. ادراک نمایندگان در فرایند پیچیده قانون گذاری، نقش مؤثری ایفا می کند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نقش عوامل فردی بر ادراک نمایندگان در فرایند تصویب قوانین با اتخاذ رویکردی رفتاری است. برای انجام پژوهش، از روش نظریه داده بنیان بهره گرفته شد. نمونه گیری با بهره گیری از روش قضاوتی با منطق نمونه گیری نظری انجام گرفت و تا حصول اشباع نظری دنبال شد. درمجموع، با 22 نماینده مجلس مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و اسناد مکتوبی همچون مشروح مذاکرات نیز تجزیه وتحلیل شد. مقولات حاصل شده طی فرایند کدگذاری به یکدیگر مرتبط شدند و 5 قضیه به دست آمد. تحلیل داده ها مبیّن آن بود که عوامل فردی مؤثر بر ادراک نمایندگان شامل شخصیت، تحصیلات، احساسات و هیجان ها، سابقه و منافع شخصی است. ادراک نیز به عنوان مقوله محوری پژوهش تعیین شد که خود از دو زیرمقوله شناخت مستقیم و شناخت غیرمستقیم و سه مفهوم معناسازی، معنابخشی و معناشکنی تشکیل شده است. یافته های پژوهش حاضر آگاهی نمایندگان مجلس از فرایندهای ادراکی شان را افزایش می دهد و به آنها یادآوری می کند که عوامل متعددی بر ادراک آنها به صورت آگاهانه یا ناخودآگاهانه تأثیر می گذارد؛ بنابراین، شناخت این عوامل توسط قانون گذاران می تواند به افزایش کیفیت قانون گذاری منجر شود.
عوامل تحقّق احساس مطلوب شهروندان نسبت به عدالت کیفری(مقاله پژوهشی حوزه)
درک و احساس مناسب از عدالت کیفری نزد شهروندان ازجمله مسائل مهم اجتماعی است که تحقّق آن در گرو فراهم آمدن شاخصه های عدالت کیفری در فرایندهای جزایی از یک سو و برخورداری جامعه و افراد از زمینه های احساسی و شناختی مناسب از سوی دیگر است. استنتاج معیارهای عدالت کیفری مطلوب حاصل سال ها تجربه و تأمل است که در رویکردهایی نظیر «رویکرد ترمیمی» انعکاس یافته است. بررسی عوامل و زمینه های درک این معیارها از سوی شهروندان از راه یافته ها در منابع جامعه شناختی و روان شناختی و با الهام از متون دینی موضوع این تحقیق است. حاصل این بررسی آن است که در صورت تحقّق عینی معیارهای عدالت کیفری در نظام جزایی، ادراک و احساس مطلوب از عدالت کیفری برای شهروندان تنها زمانی تحقّق می یابد که ایشان علاوه بر آگاهی و باور نسبت به معیارهای عدالت کیفری در رشد عاطفی و برخورداری از عدالت اجتماعی دچار آسیب نبوده و در برآورده شدن «نیازهای پایه زندگی» خود که به لحاظ رتبی بر «نیاز عدالت» تقدم دارد، دچار مشکل نباشند. این همه در کنار نظم دیوان سالاری در نظام اداری کشور و اطلاع رسانی دقیق، شفاف و صادقانه از فرایندهای کیفری در نظام قضایی می تواند زمینه های مناسب برای ادراک و احساس مطلوب شهروندان از عدالت کیفری در جامعه در حال زیست خود را فراهم آورد.
جایگاه بدن در امر ادراک از منظر ابن سینا و موریس مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
در تاریخ اندیشه فلسفی، بحث از علم و ادراک همواره بر محور نفس بوده و بدن به منزله امری ثانوی دائماً در حاشیه قرار گرفته است. فیلسوفان اسلامی به ویژه مشائیان، علم و ادراک را فعل نفس و نه بدن می دانند. در این پژوهش سعی بر آن است تا با روش تحلیلی توصیفی و با رویکرد تطبیقی، آرای علم النفس ابن سینا و اندیشه موریس مرلوپونتی درباره ادراک بدن مند بررسی شوند. در این راستا ابتدا آرای ابن سینا در باب اصول علم النفسی و سپس نقش بدن در ادراک، واکاوی و در ادامه پدیدارشناسی ادراک و نقش بدن در آن از منظر موریس مرلوپونتی بررسی می شوند. ابن سینا با اعتقاد به دوگانگی نفس و بدن، نفس را مبنای ادراک دانسته است؛ اما در عین حال، از نقش بدن – اعم از تأثیر مستقیم و غیرمستقیم – در امر ادراک نیز غافل نیست. او نفس را همچون راکبی می داند که از مرکب خود یعنی بدن، در افعال و همچنین ادراک بهره می گیرد. درمقابل، نفس و بدن نزد مرلوپونتی با هم اتحاد دارند و بدن در امر ادراک دارای نقشی پررنگ تر و برجسته تر است و به عبارتی، بدن، یگانه راه ادراک هستی است و آگاهی در بدن جاسازی می شود.
شنوایی از دیدگاه ملاصدرا و عصب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
شنوایی یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب، شنوایی به عنوان قوه ای معرفی می شود که صوت را درک می-کند. درک صوت شامل مراتب حسی، خیالی و عقلی است، که یافته های علوم اعصاب و فلسفه در این زمینه مکمل یکدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب اصوات در مراتب حس و خیال (حافظه) فرآیند پیچیده ای را در سیستم شنوایی محیطی و مرکزی پشت سر می گذارند که منجر به ادراک شنوایی می شود. اما ملاصدرا تبیین علمای طبیعی از شنوایی را مخدوش می داند و معتقد است که در این تعاریف علل اعدادی با علل فاعلی خلط گردیده است. صدرا معتقد است وقتی نفس از طریق بدن و تعلق به بدن با عالم طبیعت و خارج ارتباط برقرار کرد، صورتی مماثل با شی خارجی را در حیطه خود (نفس) انشاء می کند. در واقع این روح است که حقیقت صوت را خلق می کند. این ماهیت تجردی شنوایی، خود را در مراحل بالاتر آن، یعنی شنود مثالی و عقلی، آشکارتر می سازد.
نقش تعدیل کنندگی سبک دلبستگی ادراک شده در رابطه بین سبک دلبستگی زوج با میزان بخشودگی در آنان
زمینه و هدف: سبک دلبستگی از عوامل مؤثر در تعاملات بین فردی است که در نتیجه روابط فرد با چهره های دلبستگی (والدین، همسالان، همسر) شکل می گیرد و به طور معناداری بر عملکرد و رابطه زناشویی تأثیر می گذارد. هدف این مطالعه تعیین نقش تعدیل گری سبک دلبستگی ادراک شده از والدین در رابطه بین سبک دلبستگی زوج و میزان بخشودگی در آنان بود. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع همبستگی بود. داده ها از طریق سه پرسشنامه مقیاس سنجش بخشایش در خانواده ( FFS )، پرسشنامه سبک دلبستگی RSQ و مقیاس سبک دلبستگی نسبت به هر والد (هازن و شیور)، از همسران ساکن شهر تهران200 زوج ( 400 نفر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک های دلبستگی نسبت به همسر با بخشودگی خود، با بخشودگی همسر (001/0> P ) و ادراک سبک های دلبستگی از والدین (001/0> P ) رابطه معناداری وجود دارد. سبک های دلبستگی ادراک شده از والدین در رابطه بین سبک دلبستگی به همسر و بخشودگی خود و بخشودگی همسر، نقش تعدیل کننده داشت (001/0> P ). نتیجه گیری: به نظر می آید این همسران راحت تر خود و همسرشان را می بخشند. در مقابل افراد با سبک دلبستگی ادراک شده دو سوگرا و اجتنابی نسبت به مادر، سبک دلبستگی ادراک شده اجتنابی از مادر و دوسوگرا از پدر سخت تر همسرشان را در رابطه زناشویی مورد بخشش قرار می دهند.