مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
شناخت فضایی
حوزه های تخصصی:
در یک محیط مصنوع شهری، از یک سو مردم براساس شناخت فضایی خود در محیط رفتار می کنند؛ رفتار فضایی در تعامل با محیط در گرو این شناخت است. از سوی دیگر، بسیاری از مطالعات اشاره داشته اند که پیکره بندی فضایی به عنوان مشخصه های رابطه ای بین عناصر فیزیکیمحیط، شناخت فضایی مردم را تحت تأثیر قرار می دهد. این مقاله براساس روش شناسی پیشنهادشده، تلاشی است برای تبیینو فهم ویژگی ها و روابط بین شناخت فضایی و پیکره بندی فضایی محیط مصنوع در سه محله از بافت قدیم شهر دزفول.شناخت فضایی محیط به وسیله روش نقشه پردازی شناختی از طریق کروکی پردازی و مصاحبه توأم با پرسشنامه، برای سنجش بازنمایی های شناختی و مفهوم خوانایی محیط مطالعه شده و پیکره بندی فضایی به وسیله روش چیدمان فضا برای سنجش ویژگی های ترکیبی محیط شامل پارامتر های هم پیوندی کلی، هم پیوندی محلی و اتصال و پارامتر های تفسیری وضوح و رابطه جزء با کل، مطالعه شده است.به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، روش های تحلیلی توصیفی با استفاده از نقشه های به دست آمده و روش های مطالعات همبستگی آماری بین پارامترهای کیفی شناخت فضایی و پارامتر های کمّی پیکره بندی فضایی استفاده شده اند. مفهوم خوانایی نیز، به عنوان پارامتر تفسیریِ کیفی محیط در ارتباط با ویژگی های پیکره بندی فضایی مورد تحقیق واقع شده و شاخص آشنایی با محیط هم به عنوان متغیر تعدیل کننده مدّ نظر قرار گرفته شده است. استخراج داده های شناختی، تعیین ویژگی های فضایی کمّی محیط مصنوع دزفول و تبیین روابط بین آن ها از یافته های مهم این پژوهش محسوب می شوند. آزمودن روش شناسی ارائه شده با قابلیت های تحلیلی متنوع، ضمن ارائه توصیه های لازم برای پژوهش های بعدی از دستاورد های دیگر تحقیق می باشند.
بررسی تأثیر آموزش معماری بر شناخت فضایی در کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (فروردین) ۱۴۰۰ شماره ۹۷
113-122
حوزه های تخصصی:
زمینه: اثربخشی بسیاری از آموزش های غیرمعماری نظیر هنر، ریاضیات و هندسه بر شناخت فضایی کودکان در تحقیقات، نشان داده شده است. اما با توجه به ارتباط توانایی حل مسأله با شناخت فضایی و این که اساسا معماری فرآیند حل مسئله است، آیا آموزش معماری می تواند بر شناخت فضایی در کودکان دبستانی مؤثر باشد؟ هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش معماری بر شناخت فضایی کودکان دبستانی بود. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری کودکان دبستانی شهر تهران در سال 1398 بود. 5 مدرسه با روش خوشه ای چندمرحله ای از شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران (مناطق 1، 8، 16، 6 و 22 از مناطق 22 گانه) و به صورت طبقاتی، از هر مدرسه 12 نفر به تناسب جنسیت و پایه تحصیلی، به صورت تصادفی ساده (مجموعاً 60 نفر) انتخاب شدند. 30 نفر در هر گروه آزمایش و گواه، با رعایت جنسیت و پایه تحصیلی گمارده و به دوگروه 15 نفره تقسیم شدند. پیش از آموزش، از کودکان آزمون گرفته شد. سپس، گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 3 ساعته آموزش دیدند. سپس، از هردو گروه آزمون گرفته شد. آزمون مورد استفاده تحلیل کواریانس یک طرفه بود. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش معماری بر شناخت فضایی مؤثر است. این تأثیر برای جهت یابی فضایی، (0/034 P value= )، تجسم فضایی، (0/004 P value= )، بازسازی تصاویر، (0/037 P value= ) و شناخت فضایی (0/001 P value= ) معنادار است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی آموزش معماری در شناخت فضایی و مؤلفه هایش، خصوصا تجسم فضایی در کودکان دبستانی است.
گونه شناسی روش های تحقیق در مطالعات محیطی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۹
87 - 103
حوزه های تخصصی:
اینکه بزرگسالان و کودکان محیط خود را چگونه درک و در درون آن رفتار می کنند، موضوعی است که طراحان و روان شناسان و برنامه ریزان محیطی توجه زیادی بدان دارند و پژوهش های در خور تأملی نیز در این خصوص انجام گرفته است. ولی زمانی که نوبت فهم دنیای کودکان می رسد، طرح تئوری ها و یا مشاهدات پاسخگوی فهم عمیق و علمی از موضوع نیستند و نیاز به یک رویکردی درخور اعتماد و معتبر که چه بسا بتوان آن را «رویکرد علمی» نام نهاد، احساس می شود. هدف این مقاله، آشنایی با نحوه انجام پژوهش علمی در مورد کودکان و معرفی برخی از روش های مناسب برای مطالعات محیطی گروه سنی کودک در محیط های مفروض است. در حالت ایده ال، این نوشتار می تواند به پرسش های مرتبط با انتخاب رویکردها و روش های مناسب برای جمع آوری و تحلیل اطلاعات، بعد از اینکه موضوع و هدف پژوهش در محیط مورد نظر و رده سنی جمعیت آزمودنی به طور دقیق مشخص شدند، پاسخ دهد. با توجه به نکات مذکور، این مقاله بر آن است که پس از آشنایی با نحوه اکتساب دانش فضایی به وسیله کودکان در مراحل مختلف رشد، به معرفی انواع رویکردهای علمی در مطالعات محیطی کودکان بپردازد. سپس با ذکر اهمیت به کارگیری رویکرد کیفی در درک دنیای کودکان به ارائه چند روش تحقیق کیفی متناسب با سنین مختلف رشد پرداخته می شود. دستاورد این مقاله، ارائه ای گونه شناختی از روش های تحقیق در مطالعات محیطی کودکان است.
توسعه شناخت فضای جغرافیایی از طریق تجربیات معمارانه (نمونه موردی: بررسی شناخت فضایی دانش آموزان دبستانی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که فضای جغرافیایی یک فضای ذهنی است، به دلیل تفاوت شناخت فضایی افراد مختلف، ادراک آن، از فردی به فرد دیگر قابل تغییر است. این شناخت وابسته به تجربیات فرد از محیط پیرامونش بوده و قابل آموزش می باشد. از سوی دیگر بهترین دوران برای این آموزش، سنین پایین است. اما این مسأله کمتر مورد توجه بوده است. لذا، هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تجربیات معمارانه از محیط پیرامون بر شناخت فضایی دانش آموزان در شهر تهران بود. این پژوهش به روش شبه آزمایش صورت گرفت. این امر از طریق سنجش فهم پرسپکتیو و توانایی مسیریابی دانش آموزان قبل و بعد از تجربیات معمارانه ار محیط پیرامون انجام شد. در این راستا، از پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل استفاده شد. مدل مورد استفاده، آزمون تحلیل کواریانس یک طرفه (آنکوا) بود. آزمون ها شامل سنجش شناخت فضایی از طریق ترسیم پرسپکتیو از منظر با روش کروکی از تصویر ذهنی منظر و تکالیف مسیریابی بود. برای سنجش اعتبار، از اعتبار صوری و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آن برای شناخت فضایی و ابعاد آن بالای۰/۷۰ است. معناداری در اثربخشی تجربیات معمارانه از محیط پیرامون در فهم پرسپکتیو و توانایی مسیریابی که جزئی از شناخت فضایی هستند، توسعه شناخت دانش آموزان از فضای جغرافیایی را نشان داد.
تحلیل نقش مؤلفه های مؤثر بر شناخت فضایی در افزایش خوانایی محیط (مورد مطالعه: محله سجاد شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
81 - 95
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به اهمیت مفاهیم شناخت محیطی در کیفیت محیط ضرورت توجه به شناخت شهروندان از فضای شهری خوانا اهمیت دوچندان یافته است. محیط خوانا با وضوح در ذهن مردم شکل می گیرد. مؤلفه های مؤثر در شناخت فضایی و بازنمایی ذهنی از محیط با توجه به ویژگی های محیط و کاربران می تواند در افزایش خوانایی محیط مؤثر باشند. لذا هدف از این پژوهش بررسی نقش مؤلفه های مؤثر بر شناخت فضایی در افزایش خوانایی محیط است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت پیمایشی است. در این راستا به منظور گردآوری داده ها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه و بازدید از سایت استفاده شده است و جامعه آماری 248نفر شامل شهروندان ساکن در محله سجاد انتخاب شده است. سپس تعداد 106 نفر از شهروندان به صورت تصادفی مورد سؤال قرار گرفتند. تحلیل پرسشنامه های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و با بررسی فرضیات و استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار Amos انجام شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که کیفیت خوانایی تأثیر مستقیمی بر فرایند شناخت فضایی و مسیریابی در فضایی های شهری دارد. شهروندان با استفاده از راهنماهای مختلف به مسیریابی خوانا در محلات می پردازند. تمایز محیط نقش موثری در مورد چگونگی سازماندهی ذهنی افراد از محیط و حفظ جهت گیری دارد. با توجه به این امر در فرایند شناخت فضایی در رفتار مسیریابی عوامل بسیاری دخیل است از جمله عوامل تاثیر گذار بر درک اسان محیط در درجه اول تمایز ابنیه است. میزان متمایز بودن ابنیه در مسیریابی موفق شهروندان تاثیر گذار است، در درجه دوم می توان به گوناگونی و وضوح فضای شهری و عناصر مستقر در فضا اشاره نمود. وضوح بصری کمک شایانی به انتخاب مسیر و درک بهتر فضا می نماید
تدوین فرایند مدل سازی شناختی- فضایی در معماری با تأکید بر مدل های محاسباتی و مفهومی– فرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۰
45 - 64
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران برای مطالعه بازنمایی های ذهنی از محیط و فهم دقیق دستگاه شناختی انسان از مدل و شبیه سازی بهره می برند. در پژوهش های معماری به دلیل پیچیدگی فرایند، به مدل سازی شناختی-فضایی کمتر توجه شده است. از این رو رویکردی علمی و جامع که ویژگی های گوناگون مدل سازی این حوزه را دربرگیرد، وجود ندارد. هدف این پژوهش تدوین مدل فرایند ایجاد دو گونه رایج از مدل های شناختی-فضایی در معماری است. پرسش این است که چگونه می توان برای فرایند مدل سازی در حوزه شناخت فضایی مدلی تدوین کرد که به طور هم زمان چارچوب های انسانی، محیطی و زمانی را مدنظر قرار دهد؟ روش تحقیق استدلال منطقی است که با تحلیل مباحث علمی در دو حوزه علوم شناختی و مدل سازی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که هنگام ساخت مدل های شناختی-فضایی، در مرحله انتخاب نظریه یا مدل مبنا و یافتن ارتباط بین مفاهیم، پرداختن به چارچوب های زمانی، انسانی و ذهنی-محیطی در اولویت قرار دارد. در مدل سازی محاسباتی، رفتارهای پیچیده فضایی از طریق الگوریتم ها شبیه سازی و امکان بازتولید رفتار بررسی می شود. در مدل سازی مفهومی-فرضی به دلیل اهمیت آگاهی مشترک مردم از محیط، روش های قیاسی-استقرایی رایج در علوم اجتماعی کارایی دارند و استفاده از ابزارهای ترکیبی، می تواند میزان خطای مدل سازی را تقلیل دهد.
تحلیل ساختار فیزیکی و تصویر ذهنی موثر در شکل گیری هویت مکان فضای خیابانی آبرسان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
179 - 212
حوزه های تخصصی:
هویت مکان ترکیبی از سه ضلع «مکان به مثابه محیط مادی»، «مکان به مثابه فضامندی اجتماعی»، و «مکان به مثابه تفاوت تجربی و روانی افراد از فضا» است، نوشتار پیش رو کوشیده است که در تبیین هویت مکان فضای خیابانی از منظر پوزیتیویستی و پدیدارشناختی بر مولفه نخست آن یعنی فضا به مثابه محیط مادی که خود آفریننده تعامل اجتماعی و شناخت فضایی است را از منظر جین جیکوبز و کوین لینچ دو تن از متفکران برجسته شهری این مهم را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد. در راستای این هدف، پژوهش حاضر در پی شناخت میزان تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم مولفه های مختلف فیزیکی و ذهنی هویت مکان در متن فضای خیابانی آبرسان تبریز مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور، در ابتدا به تاثیر فرم فضایی از طریق ویژگی کاربری های بزرگ مقیاس، تنوع و اختلاط کاربری ها، ویژگی های بافت شهری منطقه(میزان تراکم مسکونی و جمعیتی)، تعداد طبقات ساختمان ها، دانه بندی قطعات ساختمانی، امکان نفوذپذیری در بین ساختمان ها، امکان دسترسی آسان به فضای عمومی از فضای خیابانی آبرسان، مورد تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل این مولفه ها، از روش توصیفی تحلیلی و همبستگی و بر مبنای مدل های تابع فاصله اقلیدسی، شبکه های عصبی، و آمار فضایی در محیط ArcGIS استفاده گردید. همچنین برای بررسی میزان تأثیر مولفه های کالبدی خیابان بر هویت مکان، داده های میدانی از طریق پرسشنامه گردآوری و سپس با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی و تجزیه و تحلیل نقشه ها نشان می دهد که خیابان آبرسان تبریز دارای ویژگیهای کالبدی باکیفیت و قابل قبول است که می بایست در تحقیقات برنامه ریزی و مدیریت شهری مورد توجه عمیق قرار گیرد؛ بدین معنا که نقشه ها نشان دادند که ویژگی های کالبدی و فضایی خیابان آبرسان تبریز می توانند به عنوان عوامل ایجاد و توسعه هویت مکان نسبت معناداری در تحلیل فضایی در خود بازنمایی می کنند؛ همچنین نتیجه مدل رگرسیون چندگانه نشان داد که مؤلفه های کالبدی با ضریب تعیین 78 درصد، نقش زیادی در توسعه هویت مکان خیابان آبرسان تبریز ایفا می کند. از این بین، متغیر تصویر ذهنی و خوانایی با ضریب بتای 45 درصد، بیشترین تأثیر مثبت را در شکل گیری هویت مکان دارد.
تحلیل تصویر ذهنی در فضاهای شهری تاریخی مبتنی بر رویکردهای شناختی (مطالعه موردی: خیابان ارگ شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
121 - 146
حوزه های تخصصی:
واکاوی در ارزش تصویر ذهنی یک شهر که از دهه 1960 فضای بازتری پیدا کرده است، به عنوان انتقادی علیه تقلیل گرایی جنبش مدرن مطرح شد و ارزش جنبه های کیفی منظر ذهنی را برجسته کرد. تصویرپذیری فضاهای شهری بالاخص دارای هویت و ذات تاریخی، غایت کیفیت های مطلوب محیط است. حال سوال مهمی که مطرح می شود این است که چگونه طراحان شهری و یا برنامه ریزان شهری می توانند بر روی شکل گیری تصویرذهنی از فضاهای شهری تاثیر بگذارند؟ پاسخ به این سوال در ابتدا نیاز دارد که متخصصان به برداشت و تحلیل درست از ذهن افراد دست یابند و این موضوع یک چالش مهم تلقی می شود، زیرا باید تکنیک های تحلیل تصویرذهنی افراد هم از منظر کیفی و هم عینی مورد واکاوی قرار گیرد. پژوهش در حوزه این که چه ابزارها و استراتژی هایی برای دستیابی درستی از تصویر یک شهر، هویت و مکان های موثر آن در برابر نیروهای همسان که در حال دگرگونی و ایجاد تحول در شهرهای معاصر هستند، ضروری است. این مقاله ابتدا بر دیدگاه نگرش به ایجاد تصویرذهنی از فضاهای شهری تاریخی به عنوان فلسفه شناخت شهری تاکید می کند که کیفیت فضایی معنادار از طریق تجربیات محیطی چند حسی ایجاد و در ادامه به اهمیت برداشت و تحلیل درست تصویرذهنی از طریق ابزارهای گوناگون می پردازد. هدف از این مطالعه شناسایی تکنیک های ارزیابی تصویرذهنی شکل گرفته از قلمرو ادراک ساکنان آن با استفاده از تحقیقات تجربی افراد است. در این تحقیق سعی شده درک شود که ساکنان خیابان ارگ شهر مشهد چگونه تصویر آن را می بینند و کدام روش های برای ارزیابی تجربی آن موثر هستند. بررسی اصول نظری و روش هایی که به صورت تجربی برای مدیریت کیفی تصویرذهنی در محیط شهری مورد استفاده قرار می گیرند به دلیل تغییر و تحول گسترده شهرها دارای اهمیت فراوانی است. روش تحقیق پژوهش حاضر ترکیبی از نوع کیفی-کمی است. ابتدا در بخش کیفی تکنیک ها و ابزارهای تحلیل تصویرذهنی دسته بندی شده است و سپس با توجه به ماهیت و ویژگی هر تکنیک شاخص های مدل مفهومی با آن سنجش شده است، بدین صورت که مصاحبه های نیمه ساختار یافته در خیابان ارگ شهر مشهد با مخاطبین از اقشار گوناگون در محیط صورت گرفته است تا لایه های تحلیلی تصویرذهنی آن ها برداشت شود و سپس تحلیل های کیفی هر روش صورت گرفته است. در بخش کمی نیز در نهایت تمام خروجی های بخش کیفی با استفاده از نرم افزار تبلو (نرم افزاری قوی در حوزه مصورسازی داده های کیفی و تبدیل آن به اطلاعات مکانی) انجام شده است. نتایج نشان دهنده آن است که در سکانس سوم خیابان ارگ کمرنگ شدن عمق ارتباط ذهنی افراد با محیط به وضوح دیده می شود. در باب خاطره انگیزی اکثرا سکانس ها بسیار نامطوب عمل می کند و عدم ارتباط در نرم افزاز نیز رویت می شود. نبود مکان های آشنا در سکانس سوم نیز از ضعف های محور تلقی می شود و در مجموع وضعیت تصویرذهنی در ابتدای ورودی محور در سکانس یک نیز بسیار مناسب از منظر ذهنی تلقی می شود که در تصویرذهنی اولیه از محیط تاثیر زیادی دارد. در نهایت مهم ترین تکنیک های ارزیابی تحلیل تصویرذهنی شامل (رده بندی مکان های آشنا، مقیاس دهی چند بعدی، سنجش طیف رنگی ذهنی افراد، عملیات بازشناسی، ارزیابی گذر زمان، تحلیل عناصر گمشده شهری و ذهنی افراد) است.