مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
تفسیر و تأویل
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزه های تخصصی:
دکتر حامد ابوزید، متن را محصولی فرهنگی میداند که در افق تاریخی باید آن را مطالعه کرددر بررسی هر متن باید به فرهنگ زمانه آن پرداخت رابطه متن با فرهنگ نیز دیالکتیکی است، چون از سویی تأثیر میپذیرد و از سویی دیگر تأثیر میگذارد.
زبان شناسی و هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
این مقاله، کوششی برای ارتباط میان تعابیر و تفاسیر متفاوتی است که در اثر نهضتهای معاصر ساختارگرایی و پساساختارگرایی با دانش نشانهشناسی و هرمنوتیک دربارة مقولة زبانشناسی پدید آمده تا توجه دقیقتری بر مسأله زبان و تفسیر معنا، در جهت تأکید بر دیالکتیکی از فرضیات و انتظارات مثبت و منفی، بهعمل آید. همچنین سعی شده که سنتهای جدید زبانشناسانه و تحلیل انتقادی حرکتهای پیشتازانة گوناگونی را که در تاریخ تفسیر ادبی ارائه شده، بازنماید؛ کوششی که بر بخش گستردهای از این نوشته، جنبة کلامی میدهد.
جلوه اى از جمال بسم الله بزرگترین آیهء قرآن و اقیانوس لایتناهاى عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دراین مقاله پس از ترجمه اى تفسیرگونه به نثر و نظم از نگارنده، برگزیده اى از تأویلهاى عرفانى حروف وکلمات آیه کریمهء بسم الله الرحمن الرحیم از نظر مکتب تفسیرى حضرت على و ائمهء ارجمند شیعه (ع) و عقائد مفسرانى بزرک چون: ابن عباس و خواجه عبدالله و میبدى و قشیرى و روزبهان و محیى الدین و ابن الفارض و سعدى و حافظ و مولوى و غیره به همراه شرح و تفسیرى منظوم از نگارنده آمده و ضمن مقایسه و مقابله و جرح و تعدیل، نگارنده بدین نتیجه رسیده که برترین تأویلهاى عرفانى، از مکتب مبارک علوى و ائمه أطهار علیهم السلام سرچشمه گرفته است.
نقد و ارزیابی تفاسیر عر فانی متأخر امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های تفسیری کهن، روش تفسیری عرفانی است. در عصر حاضر، این روش تفسیری نیز با تفاوت هایی، راهش را ادامه داده است. این تفاوت ها و تمایزها به قدری است که می توان تفسیر عرفانی را به دو شاخه متقدم و متأخر تقسیم کرد. از نمونه آثار برجسته ای که بر اساس روش تفسیری عرفانی متأخر، در مکتب امامیه نگاشته شده اند، می توان به تفسیر کیوان قزوینی، مخزن العرفان بانوی اصفهانی و آثار تفسیری علی صفایی حائری اشاره کرد. مفسران عرفانی متأخر، فهم قرآن را تعمیم داده و به نوشتن تفسیرهای عامه پسند همت گماشته اند. این گرایش، رویکرد شایع و رو به گسترشی دارد که اثر بسیار زیادی بر فضای فکری جامعه ـ چه در سطح خواص و چه عامه مردم ـ نهاده است؛ از این رو نقد و تحلیل این گرایش ضروری به نظر می رسد. این روش تفسیری هرچند از فواید و محاسنی برخوردار است، اما کاستی هایی نیز دارد؛ از جمله این کاستی ها می توان به عدم ارائه روش علمی و نظام مند، گسیختگی از سنت تفسیری، کم توجهی به روایات معصومان، عصری اندیشی و تکیه بر کشف و شهود غیر معصومانه اشاره کرد.
ویژگی های روشی امام خمینی در تأویل و تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه های «تفسیر و تأویل» از نظر مفسران متقدم و متاخر دارای معانی متفاوتی است. متقدمان این دو واژه را به جای یکدیگر به کار برده اند اما متأخران، تفسیر را در معنای کشف معانی الفاظ و یا مراد الهی و تأویل را در معنای حمل کلام بر خلاف ظاهر و یا فهم معانی باطنی استعمال نموده اند. امام خمینی بر خلاف این دو گروه تفسیر را کشف مقصود نهایی خداوند از کلام دانسته است و همین معنا را مآل تأویل نیز بر می شمارد. ازاین رو برخورداری قرآن از معانی باطنی، امکان دستیابی به آن، جامع نگری بین جهات مادی و معنوی و همسوییِ معانی ظاهری و تأویلی، از جمله پیش فرض های امام خمینی در کشف مقاصد کلام خداوند است. همچنین اتکای ایشان به روایات اهل بیت(ع)، تلاش جهت تحصیل طهارت باطنی و تهذیب نفس و نیز استفاده از تأویلات تطبیقی به معنای عرضه حال خویش بر پیام های عرفانی آیات، ازجمله ویژگی های روشی امام خمینی در تفسیر آیات است.
زبان عرفانی و اشارات بر مبنای حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک»
حوزه های تخصصی:
عارفان در بیان دیدگاه های کشفی و ذوقی خود، از مضامین آیات قرآن و احادیث قدسی و نبوی به طور چشمگیری بهره مند شده اند. آنان ازاین طریق هم به مبانی نظری خود قداست بخشیده اند و هم برای اثبات ادعایشان، به آیات و احادیث، استشهاد می جسته اند. اهل سیر و سلوک، به قشر و پوسته ی احادیث بسنده ننموده، بلکه درپی کشف لایه های پنهانی و تأویل و توجیه باطنی آن ها نیز بوده اند. یکی از این احادیث که مطمح نظر اهل معرفت است، حدیث قدسی: «لولاک لما خلقت الافلاک» است. این کلام ربّانی، دست مایه ی سالکان و مجذوبان واقع شده و هرکدام بنابر مذاق و مشرب عرفانی خود، بدان نگریسته اند. عصاره ی سخن اهل عرفان، بر این نکته اشاره دارد که هدف غایی آفرینش، شخص شخیص حضرت محمد(ص) و خاندان مطهرش، که آینه ی تمام نمای اسماء و صفات الهی اند، بوده است. در این جستار، حدیث قدسی ازنظر سند و اختلاف در واژگان، ارتباط حدیث «کنز مخفی» و حکمت آفرینش، چرایی رابطه ی خلقت پیامبر(ص) و عوالم هستی و جایگاه پیامبر(ص) در کَونین(دو عالم) مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است.
روش تفسیری حکیم ترمذی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر حکیم ترمذی، مفسر، صوفی، فقیه، و حکیم سده 3ق، بر جای نمانده است. با این حال، در آثار گوناگون او بحث های تفسیری فراوان را می توان یافت. به یک معنا حتی می شود گفت عمده این آثار تفاسیری بر آیات مختلف قرآن هستند. اثرگذاریِ وی در شکل گیری و تکاملِ آموزه های صوفیانه، شناخت آرای تفسیری و روش او برای فهم قرآن را ضروری می کند؛ هم چنان که رویکرد ویژه وی به حکمت و اندیشه ها و علوم باستانی رایج در ماوراء النهر نگاه او به جایگاه علوم بشری در فهم دین، و سر آخر، پیش گامی اش در تفسیر موضوعی قرآن و نظریه پردازی برای تأویل نیز مستلزم همین هستند. وانگهی، فهم قرآن از نگاه وی دو ساحت مختلف را در بر می گیرد: ظاهر قرآن و باطنش، که شناخت هر یک از این دو محتاج کاربرد روشی متفاوت از دیگری است. بناست که در این مطالعه فقط روش وی را برای فهم ظاهر قرآن بکاویم؛ یعنی همان که در ادبیات حکیم ترمذی «تفسیر» خوانده می شود و با «تأویل» یا روش فهم باطن قرآن تقابل آشکاری دارد. بدین منظور، کوشش های وی برای فهم قرآن را در سطوح مختلف الفاظ، عبارات، سوره ها، و کل قرآن به مثابه متنی واحدْ بازشناسی و نوآوری هایش را در این زمینه ها مرور خواهیم کرد؛ هم چنان که بر شیوه های او برای تفسیر موضوعی قرآن کریم تأکید می ورزیم و بدان ها نظری ویژه خواهیم داشت.
تصحیح متن، تفسیر فکر(بررسی شیوه تصحیح و تحلیل دیوان ناصر خسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان ناصر خسرو و با تصحیح استاد مجتبی مینوی و دکتر مهدی محقق از جمله آثار منقح متون فارسی است که با شیوه علمی و متد تحقیق و تصحیح فراهم آمده است. مع هذا ارزش های این متن صرفاً در مقام تصحیح باقی نمی ماند، بلکه با ژرف نگری بیشتری می توان دریافت که این دو استاد برجسته- با تبحّر در تاریخ، کلام، فلسفه و ادبیات فارسی نیز با تسلط کامل به زبان و ادب عربی- اثر ویژه ای را باز تولید کرده اند؛ به گونه ای که کار تصحیح متن حاضر، علاوه بر گزارش و تحلیل به تفسیر و حتی تأویل متمایل می شود یا قابلیت فهم و تأویل بیشتری پیدا می کند. آگاهی استاد مینوی از تاریخ و فرهنگ و به ویژه متن شناسی و تصحیح متن، همراه با تبحّر دکتر محقق در کلام، و آگاهی از نحله ها و فرق اسلامی و علوم عصر، سبب شده شعر و اندیشه ناصر خسرو بازنمایی واقعی تری بیاید. کار استاد مینوی در روش شناسی و جست و جو برای قطعیت متن با طرز دکتر محقق در شناسایی جوهر و هستی شعر ناصر خسرو، گویای دو رویکرد توأمان در متن است. نگاه دوم به متن (شیوه دکتر محقق) افزودن بر قابلیت فهم بیشتر به استمرار معنا و تفسیر مدد می رساند. در جستار حاضر دو رویکرد و تبحّر ویژه استاد مینوی و استاد محقق در تصحیح متن با این هدف بررسی شده که تلفیق و برآیند آن می تواند راهنمای ارزنده ای برای محققان در حوزه تصحیح باشد.
کارکرد نماد در حکایت های حدیقه، داستان های مثنوی و قصه های پریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
217 - 241
حوزه های تخصصی:
متون عرفانی و قصه های پریان غالباً در حوزه ادبیات تعلیمی و تمثیلی اند و نقش نماد در تحلیل کارکرد بلاغی و اندیشگانی این آثار، برجسته است. نمادپردازی علاوه بر آنکه شگردی مؤثر برای ادبیّت بخشی به متون ادبی است، ابزاری دقیق برای سنجش محتوایی این آثار نیز محسوب می شود و مهم ترین و در عین حال مؤثرترین شیوه بیان مباحث متون رمزی است. بررسی کارکرد نماد در تحلیل مفاهیم صریح و محتوای پنهان حکایت های حدیقه، داستان های مثنوی و قصه های پریان هدف اصلی این پژوهش است. کیفیت استفاده از شیوه های نمادپردازی در جهت استنباط معانیِ این آثار به درک بهتر اهمیت نمادگرایی برای تأویل کلام در داستان های عرفانی و قصه های پریان منجر می شود. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، اهمیت نماد را در تفسیر و تأویل مفاهیم این آثار بررسی می کند. سپس از طریق مقایسه برخی نمونه ها، نشان می دهد که شناخت ویژگی ها و کارکردهای نماد در تحلیل محتوای متون مورد اشاره تا چه اندازه برای کشف لایه های مکتوم مضامین آن ها مؤثر است. نتیجه این است که استفاده از نماد در متون عرفانی، اغلب برای روشن شدنِ مفاهیم باطنی در ذهن خواننده است و حال آنکه در قصه های پریان، ابهام آفرینی در معنا به قصد بلوغ فکریِ مخاطب، هدف غایی محسوب می شود. این آثار با تفسیرهای صحیح خواننده، اصالت و تازگی خود را در خوانش های مکرر حفظ می کنند و چنین کیفیتی آن ها را به متنی باز، با قابلیت تأویل های گوناگون تبدیل می کند.
بن مایه های قرآنیِ مضامین روایی قناعت
حوزه های تخصصی:
مفهوم اخلاقی قناعت با همین کلیدواژه برگرفته از روایات است. این ماده تنها در دو آیه آمده که آن هم ارتباط چندانی با جنبه اخلاقی قناعت ندارد. لذا این مفهوم را نمی توان با کلید واژه قناعت در آیات قرآن کریم یافت. بر این اساس ضروری است که بن مایه های قرآنی مفاهیم موجود در این روایات استخراج شود؛ چرا که به اقتضای بسیاری از آیات و روایات، قرآن و سنت ارتباطی ناگسستنی دارند و آنچه در سنت آمده، ریشه در قرآن کریم دارد. حال اگر نتوان آن را در ظاهر آیه یافت، اما در تفسیر یا تأویل آیه می توان یافت. این مقاله بعد از پی جویی مضامین روایی قناعت از متن آیات قرآن کریم، به این نتیجه رسیده است که در آیات قرآن کریم، همچون اخبار، می توان شاهد عوامل و آثار متعدّدی برای قناعت بود. از جمله مهم ترین عوامل می توان به تقوا، فراوانی یاد مرگ، شناخت حکمت خداوند، یقین به روزی خداوند، دعا و توجه به افراد پایین دست اشاره کرد. آثار زیادی نیز بر قناعت مترتب می شود که از مهم ترین آنها رضایت از زندگی، دفع طمع، حرص و زیاده خواهی و احساس بی نیازی و غنی است. در این موارد، بافت آیه، سیاق آیات، تفسیر و یا تأویل آیه به ارتباط آن با مفهوم قناعت رهنمون شده است. گاه نیز ظاهر آیه ارتباط آشکاری با قناعت ندارد، امّا یک اصل کلّی را مطرح کرده که با تأویل به مصادیق، با قناعت ارتباط یافته است.
مناجات- قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
131 - 152
حوزه های تخصصی:
«مناجات» در مثنوی از یک طرف مفهومی مکاشفه ای دارد و از سوی دیگر نقش هنری آن اغلب، توضیح مضامین و تبیین مفاهیم قصه های آن است. مولانا به منظور بیان نکات عرفانی و در جهت تکمیل دقایق باطنی خویش کاربرد مناجات را شیوه ای مؤثر برای توضیح موضوعات عرفانیِ داستان می داند. باید دانست که مولانا در مناجات های خویش در راستای نیل به کدام مقاصد سخن عرفانی است؟ بررسی نقش مناجات و کارکرد آن برای درک بهتر مبانیِ جمال شناسی مثنوی، تبیین دقیق تر نگرش های عرفانی مولانا با استفاده از رویکرد تفسیری معانی رمزی قصه و چگونگیِ بسط مفاهیم آن از قِبل قابلیت های بلاغی این نوع ادبی، هدف اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله به روش توصیفی و به شیوه تحلیل محتوا و نقد اجزای تحقیق، مناجات های مثنوی را در ارتباط با درون مایه قصه های آن ارزیابی می کند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مناجات ساحتِ جمال شناسی مثنوی را تا حد بسیار هنری متحول می کند و استفاده از آن، نه تنها یافته های ذهنی مولانا را در معانی و صورت های بدیعی گسترش می دهد، بلکه مفاهیم رمزی و مبهم قصه را بر مبنای آن به روشنی تفسیر و تأویل می کند.