مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱٬۷۶۱ تا ۲۱٬۷۸۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
527 - 549
حوزههای تخصصی:
نام دانته آلیگیری تقریباً در آثار زیادی از ادبیات جهان، به خصوص غرب، به چشم می خورد. نویسندگان و ادبای معاصر زیادی از زبان و فرهنگی متفاوت در برخی آثار و یا مطالعات خویش به سفر درونی دانته گونه انسان اشاره داشته اند. در شبه جزیره ایتالیا، نام و سنت و اندیشه و ذهنیت دانته بارها مورد خطاب و اشاره ی متفکرین و نویسندگان از قرن شانزدهم میلادی تا دوره ی معاصر قرار گرفته است. در مطالعات تطبیقی ملی و درون مرزی، امروزه محققین در ایتالیا و خارج از ایتالیا به وام گیری های موضوعی و ریخت شناسانه در آثار برخی داستان سرایان و نویسندگان قرن بیستم ایتالیا پرداخته اند، و در این بین شاید مطالعه ای از تریستان کی (۲۰۱۰) تحت عنوان «دانته به عنوان یک ضدمدل در ماه و آتشِ چزاره پاوزه» در خور اهمیت شایانی باشد چراکه با یک نگاه نقدی کلیت گرا به قیاس ساختاری و موضوعی بین افکار نویسنده ی ماه و آتش و نویسنده ی کمدی الهی پرداخته است. مطالعه ی حاضر با الهام گیری از مطالعه ی تریستان کی و با اتخاذ نگاهی لزوماً درون متنی، ضمن آنکه سعی دارد از عمق ماه و آتش به سمت برخی زوایای محتوایی و تصویریِ کمدی الهی حرکت کند، به دنبال یافتن رد پای دانته در قسمت های مختلف این رمان است. سوالی که در نهایت این جستار به دنبال پاسخی بر آن است این است که آیا به جز دوزخ و برزخ، ردپایی از بهشت نیز در ماه و آتش وجود دارد؟
آسیب شناسی ضمانت اجراگذاری تعزیری در قبال رفتارهای جنایی و تأثیر آن بر آثار هنری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
408 - 423
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل آسیب شناسی ضمانت اجراگذاری تعزیری در قبال رفتارهای جنایی و تأثیر آن بر آثار هنری معاصر است. در این مقاله به دنبال راهکارهای بهینه و کارآمدی برای ضمانت اجراگذاری قصاص، دیه و تعزیر در قبال رفتارهای جنایی می باشیم. باتوجه به اینکه ابهامات و ایراداتی در قانون در حوزه ضمانت اجراهای قصاص، دیه و تعزیر وجود دارد، علاوه بر بررسی آن ها در مباحث پیش رو سعی بر آن شده است تا به صورت کامل مواد قانونی 290، 291، 294، 302،310 ، 612 ، 630 و 718 از قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 مورد نقد و بررسی قرار گیرد. باتوجه به ابهامات و ایراداتی که در مواد قانونی مطروحه در حوزه ضمانت اجراهای قصاص، دیه و تعزیر وجود دارد، ضمن ارائه پیشنهادهای مناسب در جهت رفع ابهامات و ایرادهای موجود در مواد فوق الذکر قانون مجازات اسلامی، به صورت اجمالی به ارائه سه راهکار اصلی با هدف افزایش رغبت اولیای دم به عبور از اجرای قصاص و افزایش بازدارندگی ضمانت اجراگذاری تعزیری در جنایت بر نفس و نیز برقراری مساوات در میزان دیه و خسارات بین زن و مرد و مسلمان و غیرمسلمان از طریق ضمانت اجراگذاری تعزیری نه به عنوان خسارت مازاد بر دیه بلکه به عنوان جزای نقدی تحت عنوان حکم حکومتی یا حکم ثانویه پرداخته شود. آثار هنری متأثر از رخدادهای اجتماعی و فرهنگی از عوامل و وجوه مهمی هستند، به همین دلیل نظم و امنیت اجتماعی و مقابله با جرایم نقش مهمی در رونق آن ها دارد.اهداف پژوهش:بررسی آسیب شناسی ضمانت اجراگذاری تعزیری.بررسی تأثیر آسیب شناسی ضمانت اجراگذاری تعزیری بر آثار هنری معاصر.سؤالات پژوهش:آسیب ها ی ضمانت اجراگذاری تعزیری چیست ؟تاثیر آسیب شناسی ضمانت اجراگذاری تعزیری بر آثار هنری معاصر چیست؟
گونه شناسی معماری خانه های تاریخی زرتشتیان با تأکید بر عنصر حیاط در خانه (نمونه موردی: خانه های زرتشتی نشین شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
471 - 497
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر باقی مانده از بافت کهن شهر تاریخی یزد، خانه های منتسب به جامعه زرتشتیان است. باتوجه به شیوه زندگی و رشد شهرنشینی در طی سالیان اخیر، بسیاری از این بناها تخریب و یا درمعرض نابودی قرار گرفته اند. همچنین خانه های زرتشتی نشین شهر یزد از نظر فضایی و ویژگی های معماری، دارای اصول و ویژگی های مشترکی هستند. این ویژگی ها سبب می شود تا خانه ها در کنار نقش عملکردی- فرهنگی که دارا هستند بتوانند پاسخگوی نیاز ساکنین استفاده کننده از این خانه ها باشند. باتوجه به این امر، معرفی و گونه شناسی خانه های تاریخی زرتشتیان شهر یزد و عناصر کالبدی و نگرش های فرهنگی و اجتماعی بر ساخت آن ها ضروری می باشد. نگارنده با تأکید بر عنصر حیاط در بطن ساختار این خانه ها سعی در شناخت الگو و معرفی ویژگی های آن داشته است. روش پژوهش به صورت کیفی و با رویکردی تفسیری-تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات بر پایه مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. در همین راستا، نگارنده در این پژوهش 24 نمونه از خانه های زرتشتی شهر یزد را مورد بررسی قرار داده و با تأکید بر عنصر حیاط سعی بر شناخت الگوی غالب این خانه ها نموده است. نتایج حاصل از این تحقیق با بررسی 24 نمونه از خانه ها نشان می دهد: که دو گونه شکلی و الگو از خانه های زرتشتی در یزد قابل مشاهده می باشد: 1) الگوی خانه های چهارپسکم که دارای یک حیاط مربع در مرکز و چیدمان سایر فضاها پیرامون ان است و الگوی 2) خانه های با الگوی چهارپسکم حیاط دار که علاوه بر حیاط مربعی که چهارصفه یا پسکم در اطراف آن قرار دارد حیاط های دیگری نیز در ساختار فضایی آن جانمایی شده است. یکی از دلایل مؤثر در جهت گیری خانه های زرتشتی این فضا بوده است که عملکردی مذهبی و عبادی داشته است.اهداف پژوهش:بررسی و شناسایی الگوی غالب بر ساخت خانه های زرتشتی یزد.شاخت ویژگی های تأثیرگذار بر خانه های زردشتیان یزد.سؤالات پژوهش:از نظر الگوی کالبدی خانه های زرتشتیان شهر یزد را به چند گونه شکلی می توان تقسیم کرد؟چه ویژگی هایی بر ساختار کلی خانه های زردشتیان یزد تأثیرگذار بوده است؟
چند صدایی در اشعار علی باباچاهی و رضا براهنی در تطبیق با تشبیه در هنرهای تجسمی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
153 - 172
حوزههای تخصصی:
بخش عمده ای از مؤلفه ها و شاخصه های شعر دهه هفتاد معطوف به نظریه های پست مدرنیستی است که از پرکاربردترین آن ها می توان به چندصدایی اشاره کرد. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، ضمن تعریف و تبیین چندصدایی به مثابه یک شاخصه پست مدرنیستی، جلوه های چندصدایی در شعر دو تن از شاعران برجسته دهه هفتاد، یعنی علی باباچاهی و رضا براهنی واکاوی و تحلیل شده است. همچنین به تطبیق این مقوله با تشبیه در هنرهای تجسمی معاصر پرداخته شده است. بنابر نتایج پژوهش، چندصدایی به شیوه های مختلفی در شعر براهنی و باباچاهی بروز می یابد؛ گاه با استفاده از وزن و موسیقی شعر، زمینه چندصدایی فراهم می شود. تمایزات زبانی، تفاوت لحن و بیان رسمی یا محاوره ای از دیگر شگردهایی است که چند صدایی را سامان می دهد. بخش دیگری از اشعار چندصدایی در ساحت نگارش افشانشی صورت می بندد. مجنون نویسی و حضور شخصیت شیزوفرنیک بستر دیگری برای شعر چندصدایی است. باباچاهی و براهنی با به کارگیری این تمهیدات، زمینه را برای حضور و بروز صداهای مختلف در شعر خویش فراهم می کنند. بخشی از این رویکرد، مصداق مکالمه با سنت ادبی است و بخشی دیگر، توجه به شخصیت ها و معناهای نادیده گرفته شده را درنظر دارد. در بستر این رویکرد، علاوه بر آواهای متنی که غالباً در رابطه بینامتنی صورت می بندد، صدای شخصیت تیمارستانی نیز به گوش می رسد. چندصدایی در شعر باباچاهی و براهنی همچنان که به تعدد آوایی و تکثر نگرش و نگارش و گریز از استبداد تک گویی منجر می شود، به واسطه ماهیت اختلالی اش، گسست روایی، نفی محور عمودی و وحدت موضوعی را به دنبال دارد. از سوی دیگر، در هنرهای تجسمی معاصر نیز نمودهای واضحی از کاربست تشبیه به چشم می خورد.اهداف پژوهش:بررسی و تحلیل شیوه های اجرای چندصدایی در شعر باباچاهی و براهنی.بررسی تشبیه در هنرهای تجسمی معاصر.سؤالات پژوهش:چندصدایی در شعر باباچاهی و براهنی با چه سازوکارهایی سامان می یابد؟تشبیه چه جایگاهی در هنرهای تجسمی معاصر دارد؟
نقش صوت در حس تعلق به مکان در حیاط مرکزی خانه های قدیمی و آپارتمان های امروزی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
316 - 338
حوزههای تخصصی:
مفهوم هویت در دوران سنت با دوران تجدد تفاوت دارد. در قدیم الگوهای سنتی بر جامعه حکمرانی می کرد؛ اما در دوره مدرن مفهوم هویت به تبع پیشرفت و توسعه صنعتی دچار دگرگونی می شود. مدرنیته باعث تغییر و تحول در بسیاری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی همچون خانواده شده است که نمود محسوس این تغییرات را در ایران می توان در دوره پهلوی مشاهده کرد. در این دوره، جامعه با نادیده گرفتن ارزش های فرهنگی دگرگون شد. حضور متخصصان غربی، جابه جایی جمعیتی، تغییر در سلیقه زیبایی در مردان، آموزش اصول نوین خانه داری به زنان، تعریف طبقه بندی اجتماعی، نادیده انگاشتن هویت های بومی در رویکرد ملی گرایی، گسترش فرهنگ مصرفی به جای تولید و غیره ازجمله عوامل فرهنگی است که بر کالبد شهری و معماری بناهای عمومی همچون تفکیک محلات براساس طبقات اجتماعی، پیدایش سبک های جدید معماری بنا، ظهور تزئینات و مبلمان جدید در خانه های ایرانی و تخریب گسترده معماری سنتی تأثیر گذاشت. این پژوهش با هدف بررسی نقش صوت در حس تعلق به مکان در خانه های سنتی و آپارتمان های امروزی شکل گرفته است که به مقایسه و تحلیل آن ها می پردازد. بازگشت به اصول معماری ایرانی و حفظ ماهیت پست مدرنیسم معماری در منظر صوتی می تواند هنجار حاکم بر حس تعلق به مکان باشد و ارتقایافتن مؤلفه هویت در منظر خانه های مسکونی بر حس هویت مندی شهروندان تأثیراتی نظیر حس تعلق به مکان، افزایش ادراک بصری، افزایش قابلیت تمییز و تشخیص فضا را به دنبال خواهد داشت.اهداف پژوهش: شناسایی نقش صوت در ایجاد دیالکتیک بین مکان و مخاطب در خانه های قدیمی و آپارتمان های امروزی.بررسی ارتباط معنانی نقش صوت در ایجاد حس تعلق به مکان در مخاطب در خانه های قدیمی و آپارتمان های امروزی.سؤالات پژوهش: صوت در ایجاد دیالکتیک بین مکان و مخاطب در خانه های مسکونی چه تأثیری دارد؟چگونه می توان از حس تعلق به مکان و نقش صوت در حیاط مرکزی به بازتعریف الگوی آپارتمان های امروزی دست یافت؟
تجلی روان شناسی مثبت گرا در دیوان شمس و تزیینات مقبره مولانا بر اساس دیدگاه مارتین سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
339 - 357
حوزههای تخصصی:
جهان پهلوانِ حماسه انسانیِ دیوانِ شمسِ مولانا، فردی مثبت گرا، توانمند و پویاست که قدرتمندانه از لحظه اکنون عمر خویش لذّت می بَرد و خوش بینانه در مسیر کمال گام برمی دارد و خوش دل و سرزنده در سلوک زندگی، روح و جان خود و دیگران را می پروراند. سلامت روان محصول این نگاه و باور است که چکیده د یدگاه اندیشمندان روان شناس با رویکرد مثبت گرا محسوب می شود. مقاله حاضر شواهد و مصادیق مؤلّفه های روان شناسی مثبت گرا را طبق نظریه مارتین سلیگمن در دیوان شمس بررسی و تحلیل می کند. به عبارت دیگر، روان شناسی مثبت گرا به جای پرداختن به اختلالات و ضعف ها، توانایی های انسان را در شش گروه کلی بدین شرح خلاصه می کند: خرد و دانایی، شجاعت، نوع دوستی، عدالت جویی، اعتدال و تعالی. محور و مضمون بسیاری از ابیات دیوان شمس که در این پژوهش به بخشی از آن مجموعه غنی اشاره شده است؛ بزرگداشت و تبلیغ و ترویج این توانایی ها و نیز مفاهیم و معانی زیرمجموعه گروه های شش گانه، همچون: کنجکاوی، خلاقیت، خودباوری، پایداری، عشق و ... است. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، منتخبی از ابیات دیوان شمس با رویکرد روان شناسی مثبت گرا تجزیه وتحلیل می شود و در نهایت نگاه مثبت گرای مولانا در خلق دیوان شمس نمایان می شود که بیانگر ظرفیت های بی شمار ادبیات فارسی در روان شناسی است. همچنین به تزیینات مقبره مولانا پرداخته می شود.اهداف پژوهش:بررسی روان شناسی مثبت گرا در دیوان شمس براساس دیدگاه مارتین سلیگمن.بررسی روان شناسی مثبت گرا در تزئینات مقبره مولانا براساس دیدگاه مارتین سلیگمن.سؤالات پژوهش:روان شناسی مثبت گرا در دیوان شمس براساس دیدگاه مارتین سلیگمن چگونه است؟روان شناسی مثبت گرا در تزیینات مقبره مولانا براساس دیدگاه مارتین سلیگمن چگونه است؟
حکمت متعالیه از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
73 - 102
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فلسفه عرفان، نقش ساختارهای تجربه گر در محتوای تجارب عرفانی و نسبت این تجارب با یکدیگر است که باعث شکل گیری رویکردهای پرینالیزم، ذات گرایی، ساختارگرایی و زمینه زدایی شده است. در این تحقیقِ تحلیلی تطبیقی پس از معرفی اجمالی هر یک از این مواضع، به جست وجوی پاسخ ملاصدرا به این مسئله پرداخته شد. یافته ها: در رویکرد ملاصدرا، ساختارهای شخصی، نقش مهمی در تجارب عرفانی دارد؛ به طوری که عارف ازطریق انعکاس و تجربه آن در واقعیت درونی با حقایق متعالی ارتباط برقرار می کند و به همین جهت نقش استعداد، باورها، رفتارها، انتظارات، تمایلات و توجهات در این تجارب بارز است؛ در عین حال تجارب عرفانی موازی در سنت های متمایز حاکی از تأییداتی در راستای رویکرد پرینالیزم است. ملاصدرا برخی تجارب یا داده های عمودی را خیالی دانسته و موضع ساختارگرایی محض را برمی گزیند و در مرحله فنا، نیل به تجارب ناب و گذار از رویکرد ساختارگرایی به پرینالیزم را ترجیح می دهد. به عبارتی دیدگاه صدرالدین، رویکرد ساختارگراییِ تشکیکی است؛ یعنی هرچه تجربه گر به مراتب بالاتری از حقیقت سیر می کند و زهد و حریت در او بیشتر می شود، نقش ساختارهای فردی کم رنگ تر و واقع نمایی و همگرایی عرفا در تجارب موازی بیشتر می شود. در این موارد در تحلیل ادبیات عرفانی، تحلیل زمینه ای را برمی گزیند.
واکاوی استبداد شرقی در فیه مافیه و مکتوبات مولانا جلال الدین بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه استبداد شرقی ویتفوگل، ازجمله رویکردهایی است که ویژگی های پیچیده جوامع شرقی و تفاوت های فرهنگی آنها را آشکار می کند؛ چنان که ازطریق آن می توان پیچیدگی های این جوامع را درک کرد. بدین منظور با بررسی آثار مختلف ادبی می توان جلوه های استبداد شرقی و تأثیر آن بر افراد، جوامع و معانی آثار ادبی را کشف کرد. این پژوهش، با بهره گیری از روش تحلیل توصیفی و رویکرد جامعه شناسی ادبی، مؤلفه های استبداد شرقی را در فیه مافیه و مکتوبات کاویده و آنها را با متن این آثار سترگ عرفانی تطبیق داده است. یافته ها نشان می دهد که فیه مافیه و مکتوبات، افزون بر مسائل عرفانی و اخلاقی به گفتمان های فرهنگی، اجتماعی و فکری دیگری نیز اشاره دارد. مولوی در فیه مافیه و مکتوبات، ساختار سیاسی نظام استبدادی وگفتمان منبعث از آن را در قالب قصه ها، نامه ها و اندیشه های عارفانه خویش بازسازی و تکثیرکرده و براین اساس می توان گفت که او نیز همچون دیگر مردمان زمانه خود، گفتمان غالب درباره قدرت و سیاست را پذیرفته و در لوای این حکایات، به صورت مستقیم و غیرمستقیم به آن نظام حکومتی، مشروعیت بخشیده است.
بازتاب مؤلّفه های ادبیّات پایداری در اشعار روزنامه جنگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
102 - 119
حوزههای تخصصی:
: آثار حوزه ادبیّات پایداری می تواند بازتابی باشد از چگونگی مقاومت و پایداری جامعه ایرانی و مبارزات سیاسی اجتماعیِ آن دربرابر تجاوز قدرت های خارجی و ظلم حکومت های استبدادی. «جنبش جنگل»، به رهبری میرزاکوچک جنگلی، یکی از نمادهای مقاومت مردم ایران دربرابر استبداد و استعمار و پیش درآمدی بر انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود. بخش درخور توجّهی از باورها و عقاید رهبران و کنشگران جنبش مزبور در قالب شعر، به زبان فارسی و گویش گیلکی، در روزنامه جنگل (نشریّه رسمیِ این جنبش مردمی) بازتاب پیدا کرده است. در این مقاله تلاش شده است، ضمن بررسی محتواییِ اشعار مندرج در روزنامه جنگل، به مثابه یکی از مواریث ادبیّات پایداری، برجسته ترین و مهم ترین مضامینِ آمده در آن نیز تدقیق شود. یافته های پژوهش نشان می دهد میهن دوستی و ملّیّت، دعوت به اتّحاد و همدلی، تأکید بر هویّت دینی و اسلامی، بیگانه ستیزی و نقد سیاست های بین المللی، نقد و اعتراض به وضع نابسامان داخلی، دعوت به قیام و مبارزه مسلّحانه، و نیز دفاع از ارزش هایی مانند استقلال طلبی و آزادی و عدالت خواهی ازجمله مهم ترین مؤلّفه های ادبیّات پایداری است که در اشعارِ آن روزنامه بازتاب یافته است.
تکاپوی روسیه برای نفوذ اقتصادی در سیستان و مرزهای غربی هند در دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
67 - 82
حوزههای تخصصی:
از میانه دوره قاجاریه، حضور روسیه در شرق و جنوب شرقی ایران افزایش یافت و آن کشور نفوذ اقتصادی را به مثابه راهبردی مؤثر برای دستیابی به هند درپیش گرفت. چگونگی چالش هایی که این سیاست ایجاد کرد و اثرات افزایش نفوذ روسیه در سیستان، مسئله ای است که شناخت دلایل آن می تواند راهبردهای آن دولت در کشورهای همسایه را مشخص کند. هدف این مقاله، تمرکز بر کنش اقتصادی روسیه در سیستان است و نویسندگان با رویکرد توصیفی-تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و اسنادی به این پرسش پاسخ می دهند که چه عواملی موجب افزایش حضور اقتصادی روسیه در سرحدات غربی هند و سیستان شد. چنین به نظر می رسد که افزون بر اهمیت راهبردی سیستان در رقابت های سیاسی و نظامی بین قدرت های استعماری در اواخر دوره قاجاریه، سیستان توانمندی اقتصادی بالقوه ای داشت که توجه قدرت های فرامنطقه ای را به مرزهای غربی شبه قاره هند جلب کرد. این تحقیق نشان می دهد که سیستان، هم از لحاظ تولیدات کشاورزی و هم به دلیل گذرگاه تجاری، جذابیت های اقتصادی داشت؛ لیکن آنچه این منطقه را به میدان رقابت روسیه و انگلیس تبدیل کرد، شرایط ویژه جهانی ای بود که از آن با عنوان «دوره صلح مسلح» نام برده می شود.
مطالعه تطبیقی عناصر فرمی قالی طرح هزارگل گورکانیان هند و ناظم قشقایی فارس در راستای روابط میان فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
111 - 130
حوزههای تخصصی:
هنر فرش، از عرصه های ظهور روابط میان فرهنگی در دوره صفوی و گورکانیان هند بوده است که طرح های هزارگل و ناظم، این روابط عمیق را به خوبی نشان می دهند. هدف پژوهش حاضر، شناخت و دستیابی به ویژگی های سبکی طرح هزارگل و ناظم در دو نمونه منتخب قالی های گورکانی و صفوی است که این مهم با شناسایی تفاوت ها و اشتراکات در عناصر فرمی (طرح، نقش، رنگ و ترکیب بندی) دو نمونه مربوط به دو پیکره مطالعاتی صورت پذیرفته است. در راستای این هدف، این پرسش اصلی مطرح می شود که تأثیر روابط میان فرهنگی در ساحت دو طرح ناظم ایران و هزارگل هند چگونه به بیانی مشترک در زمینه تمهیدات فرمی انجامیده است. دو نمونه انتخابی این پژوهش به روش هدفمند نمونه شاخص، انتخاب و به روش کیفی، تحلیل شده اند و داده های گردآوری شده اسنادی این پژوهش به روش تطبیقی-تحلیلی از نوع مجزاسازی بررسی شده اند. نتایج نشان می دهد که گونه های مختلف روابط میان فرهنگی در شکل گیری تشابهات فرمی فرش های دو منطقه، تأثیرات قابل توجهی داشته است و درضمن ویژگی های سبکی خاص هر منطقه وجه تمایز و تفاوت نقوش و طرح های قالی های مورد مطالعه است. به کارگیری نقوش مشابه، استفاده از رنگ های روناسی در متن و سرمه ای در زمینه حاشیه، از وجوه بارز اشتراکات هستند. باوجود وجوه اشتراک، افتراقات چشمگیری نیز مانند ظرافت نقوش، تنوع رنگی و خطوط دورگیری دیده می شود؛ درنتیجه ویژگی های سبکی متفاوت، دو فرهنگ فرش بافی متفاوت را به وجود آورده است.
رویکرد مدرسان به آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان از طریق متون ادبی دارای ویژگی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
183 - 217
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به شیوه ای پیمایشی به تعیین میزان و درجه اهمیت شاخص های مؤلفه مصداق های ادبیِ دارای ویژگی فرهنگی در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان به وسیله متون ادبی در دو سطح میانی و پیشرفته پرداخته است. به این منظور، نخست پرسشنامه ای محقق ساخته دربردارنده 9 گویه از مصداق های ادبیِ مشتمل بر ویژگی فرهنگی تهیه شد و به صورت غیرتصادفی دسترس پذیر و هدف دار در اختیار 94 مدرس ایرانی با سابقه تدریس در حوزه آموزش زبان و ادبیات فارسی به غیرفارسی زبانان قرار گرفت. داده های به دست آمده با نرم افزار اس .پی. اس. اس ویرایش 22 و آزمون های آماری کای-دو یک طرفه و فریدمن مورد بررسی قرار گرفت. یافته های به دست آمده نشان داد که جمعیت نمونه در اهمیت ورزی به گویه ها بیشتر به معیارهایی همچون تناسب متن های انتخابی با اهداف عمومی آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، عدم بازنمایی چندصدایی فرهنگی، نداشتن بافت-وابستگی یا وابستگی به زمینه های اجتماعی، اندیشگانی، فلسفی، عرفانی، کلامی، تعلّق بیشتر به مصداق های فرهنگ عمومی در برابرِ آن چه فرهنگ فاخر خوانده می شود، قابلیت انطباق گویه ها با سطح مهارت زبانی فارسی آموزان، روش ها، رویکردها و استراتژی های آموزش مهارت های زبانی و جهان شمول بودن، قابلیت همه فهمی و فعّال سازی دانش پیشین فارسی آموزان نظر داشته اند.
استعاره هایی که با آن ها پیر می شویم: مطالعه شناختی استعاره های قوجالیق (پیری) در شعر ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
119 - 149
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون در تلاش است تا انعکاس پیری در شعر ترکی آذربایجانی را بررسی نماید. پیکره زبانی پژوهش پیش روی شامل اشعار ترکی آذربایجانی شهریار (1988-1906) و هفت شاعر دیگر است. پنجاه بیت شعر ترکی آذربایجانی در مورد قوجالیق (پیری) به عنوان پیکره زبانی این پژوهش انتخاب شد. در گام نخست، تمامی استعاره ها از پیکره زبانی استخراج شده و آن گاه نگاشت های مربوطه ارائه شد. در نهایت، حوزه های مبدأ در استعاره های قوجالیق استخراج و گزارش شد. نتایج این مقاله نشان می دهد که سالمندی با چهارده استعاره برجسته در شعر ترکی آذربایجانی بیان می شود. علاوه بر این، پژوهش حاضر نشان می دهد که برخی از استعاره ها بین فرهنگ ها مشترک اند، به ویژه استعاره های مربوط به زوال که مبتنی بر تجربیات بدنمند انسان اند. این در حالی است که استعاره های دیگر بیشتر مبتنی بر فرهنگ آذربایجانی شاعران بوده و بسیار متاثر از آداب، سنت ها، دین و اقتصاد آنان است. همچنین، زوال جسمانی، و نه زوال روحی، یک حوزه ایده آل برای مفهوم سازی شاعر است، زیرا این حوزه به وضوح مشخص بوده و مردم معتقدند که آن را به خوبی می شناسند.
تحلیل فرایند شکل گیری معنا از طریق نظام های گفتمانی نشانه معناشناختی در داستان زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه معناشناسی گفتمانی علمی است که به مطالعه فرآیندی زبان می پردازد. این علم نشانه را به عنوان مبدأ و معنا را مقصد کار خود در نظر می گیرد. نشانه معناشناسی گفتمان را به عنوان حوزه کاری خود برمی گزیند. ازآنجایی که ادبیات از نمونه های گفتمان های پویاست، نشانه معناشناسی گفتمانی با بررسی عناصر دخیل در این گفتمان ها و روابط بین این عناصر، به کشف فضاهای معنایی مخفی می پردازد. پژوهش حاضر در پی بررسی فرآیند تولید معنا و نظام های گفتمانی مؤثر در این فرآیند در عناصر داستانی زال و رودابه شاهنامه فردوسی بر اساس رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی است. در بررسی این روایت مشخص شد که سوژه کنشی به جهت کسب ارزش و رفع نقصان خواهان داشتن فرزند است؛ اما رفع این نقصان باعث اولین تنش و چالش در سیر روایت می شود. سوژه با طرد نوزاد سپیدموی که مغایر با هنجارهای اجتماعی است، سعی در رفع چالش دارد، اما طرد فرزند چالش های بیشتری را پیش روی کنشگر اصلی و حتی دیگر کنشگران روایی قرار می دهد. در واقع، طرد فرزند در این روایت امکان اضمحلال معنا را فراهم می سازد. دراین بین، آنچه جریان معناسازی را تداوم می بخشد تبدیل شدن سوژه کنشی به سوژه شوشی و تغییر فضای روایت به فضایی حسی-ادراکی است. در واقع، حکیم فردوسی با استفاده از راهکارهای عاطفی و بهره بردن از نظام های معنایی از قبیل کنش، شوش، بوش، تخیل و اسطوره جریان معناسازی را تداوم می بخشد.
Plural Marking in Mahshahri, an Iranian Dialect on the Northern Coast of the Persian Gulf(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this article, the plural marker in the Mahshahri dialect is examined. Mahshahri is the native language of the people of Bandar-e Mahshahr. This dialect has close similarities with other Iranian language varieties spoken in southern Iran, particularly those of other southern cities of Khuzestan Province, and Iranian language varieties of Bushehr, Fars and Kohkiluye and Boyr-Ahmad provinces. From a methodological point of view, this research is descriptive and analytical. The research data were mainly obtained through a questionnaire and by examining the text of a twenty-minute continuous speech from the Mahshahri dialect. The investigations carried out in this article show that the plural marker of Mahshahri is /-æl/, which, based on the phonetic environment of the base to which it is added, can have other allomorphic manifestations as well. The conducted studies also indicate that there are variations in the use of the plural marker in the Mahshahri dialect. These variations, in many cases, align with the replacement of the marker with its standard Persian counterparts. Therefore, the variations that can be seen in the use of the plural marker of Mahshahri can be considered in line with other current changes that are underway in the direction of leveling the dialect with standard Persian in Iran.
Revisiting Word-initial Glottal Stops in Persian: Underlying or Epenthetic?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The phonological status of word-initial glottal stops in Persian has been a subject of controversy. Particularly, researchers hold divergent views on whether the glottal stop functions as a phoneme in word-initial positions. These perspectives can be categorized into three main positions: (1) glottal stops are phonemes in all occurrences (Samareh, 1985; Windfuhr, 1979); (2) word-initial glottal stops are phonemes only in loanwords, especially from Arabic (Bijankhan, 2018; Haghshenas, 1991; Jam, 2019; Kord-Zaferanloo-Kambozia, 2003); and (3) word-initial glottal stops are not phonemes in Persian (Jahani, 2005; Majidi & Ternes, 1999; Sepanta, 1973). In this paper, a critical review of previous findings is provided along with new insights and neglected evidence relevant to the underlying representations of words with glottal stops. Based on these considerations, the paper leans towards the position that glottal stops function as phonemes in all positions regardless of occurrence in loanwords or native words. It also calls for a revision of previous research, emphasizing the importance of non-acoustic aspects in exploring the phonological functions of word-initial glottal stops.
نگاه سیدحیدرآملی به اخلاق در سلوک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
107 - 122
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت اخلاق در سیر و سلوک، این پژوهش به بررسی دیدگاه کلی سیدحیدر آملی درباره نقش اخلاق در سلوک عرفانی و معرفی رویکرد تلفیقی ایشان به اخلاق می پردازد. پژوهش با رویکردی توصیفی–تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها حاکی است که از منظر سیدحیدر آملی اخلاق دارای جایگاهی اساسی در نظام سلوکی می باشد که وی از آن به تخلق به اخلاق الله یادمی کند. اخلاق معرفی شده توسط آملی با توجه به اهمیتی که او برای »حد وسط« به عنوان »صراط مستقیم« قائل است، اخلاقی با رویکردی تلفیقی و با محوریت اخلاق فلسفی می باشد که اصول و فروع آن به آیات و روایات اسلامی مزیّن شده و هدف آن رساندن سالک به مراحل بالای سلوک و فنای وی در مراتب توحید است. نتیجه: آن است که آملی هریک از اصول چهارگانه اخلاق فلسفی را از مقتضیات رسیدن و فانی شدن در چهار مرتبه توحید می داند. وی با دسته بندی فضایل اخلاقی جزئی در ذیل اصول عفت، شجاعت، حکمت و عدالت برای رسیدن به مرتبه ای از مراتب چهارگانه توحید یعنی توحید اسمائی، صفاتی، ذاتی و افعالی به آن جنبه عرفانی داده است.
Investigating The Effect of Linguistic Knowledge Versus Cultural Knowledge in The Formation of Intercultural Competence Among Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۷, No.۳۴, Spring & Summer ۲۰۲۴
225 - 252
حوزههای تخصصی:
Intercultural communication is a widespread matter in today’s world with the advent of globalization and social media. Thus, this study focused on exploring the role of cultural knowledge and linguistic knowledge in the formation of intercultural competence. The researchers selected 150 Iranian learners through a purposeful sampling procedure in a qualitative design. By using interviews, observation, and reflective journals the required data was collected. The researchers used inductive analysis and thematic analysis to analyze the collected data. The results revealed that cultural knowledge and linguistic knowledge are both equally important in the formation of intercultural competence of Iranian learners. Also, it is shown that Iranian learners make use of both linguistic knowledge and cultural knowledge to have effective communication, build trust and rapport, conflict resolution, and avoid linguistic and cultural misunderstandings. This study is important for language teachers, book writers, and curriculum developers in that they should pay more attention to both linguistic knowledge and cultural knowledge in their teaching, book writing, and curriculum development respectively.
Islamic Solutions to Gen Z's Cognitive Challenges: A Path to Meaningful Life(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۱۱, Issue ۳۹, Summer ۲۰۲۴
69 - 78
حوزههای تخصصی:
SUBJECT & OBJECTIVES: This paper examines the cognitive challenges "Generation Z" faces and offers guidance based on Islamic teachings to address these issues.METHOD & FINDING: Utilizing a descriptive and analytical approach, the article identifies key challenges as the virtual-real-life imbalance, susceptibility to gaslighting, information overload, the pursuit of instant gratification, and a diminished attention span. Islamic teachings offer practical solutions to these challenges. The paper is based on Cognitive-Behavioural Theory (CBT) as its theoretical framework.CONCLUSION: From an Islamic perspective, practical strategies for enhancing the cognitive well-being of this generation include appreciating the value of time, fostering self-awareness, promoting Wasaṭīyyah (moderation), cultivating Ṣilah ar-Raḥim (genuine relationships) especially with family, regulating desires, verifying information before acceptance, seeking beneficial knowledge, managing time effectively, practicing self-reflection, encouraging critical thinking, developing patience, expressing gratitude, practicing Khushūʾ (mindfulness in worship), reciting and contemplating the Qur’an, avoiding excessive entertainment, engaging in social interaction, and seeking guidance from scholars. The mentioned factors are crucial in overcoming the challenges encountered by Generation Z.
نقش سواد رسانه ای در ارتقاء هویت فرهنگی، دینی و اجتماعی دانش آموزان(مطالعه موردی: دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر شیراز)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام پژوهش توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مقطع متوسطه دوم می باشند که تعداد کل آنها 3852 نفر می باشد که بر اساس جدول مورگان 350 نفر به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب می شوند روش گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی صورت می گیرد. در گردآوری اطلاعات تئوری از روش کتابخانه ای و در گردآوری اطلاعات عملی از روش میدانی استفاده می شود. ابزار سنجش شامل پرسشنامه های سواد رسانه ای ( فلسفی، 1393). هویت فرهنگی- اجتماعی و پرسشنامه هویت دینی بودند. به-منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بخش توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده گردید. نتایج نشان داد سواد رسانه ای بر هویت فرهنگی، دینی، اجتماعی دانش آموزان تأثیر دارد.