مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱٬۶۶۱ تا ۲۱٬۶۸۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
249 - 260
حوزههای تخصصی:
هنرمند برای تغییر جایگاه واقعیت هنری به شیوه های گوناگونی متوسل می شود. تغییر این جایگاه نوعی دگردیسی در هنر به وجود می آورد. این نوع از دگردیسی خود موجب می شود هنرمند نیز در جایگاه هنری خویش متحول شود. این رویکرد موجب می شود هنرمند ناظر بر آثار خود و تأثیرگذار بر جامعه هم عصر خویش شود و این تأثیرگذاری بر جامعه هم عصر هنرمند گاه مرزها و حتی دوره های مختلف را طی می کند و از سبکی به سبک دیگر تبدیل می شود. یکی از این هنرمندان مارسل دوشان نقاش فرانسوی قرن بیستم است. یکی از مؤلفه های اصلی ذهن دوشان در تغییر جایگاه هنر و واقعیت دوری از سلیقه به معنی تکرار هرآن چیزی است که پذیرفته شده زیرا به عقیده وی سلیقه عادت است. وقتی چیزی را به اندازه کافی تکرار کنید به سلیقه تبدیل می شود. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی برخی آثار مارسل دوشان پرداخته و با ارزیابی و تحلیل مؤلفه های ذهنی و عملکرد وی به چگونگی تأثیرگذاری شیوه این هنرمند بر جامعه معاصر خود می پردازد روند تأثیرپذیری و تأثیرگذاری دوشان و نسبت آن با جامعه موجب شکل گیری جریانی تازه در جامعه معاصر شده است که با مؤلفه های شیوه پست مدرن مطابقت دارد.اهداف پژوهش:بررسی آثار مارسل دوشان و ارزیابی و تحلیل مؤلفه های ذهنی وی.تغییر جایگاه واقعیت هنری به وسیله هنرمند (آقای دوشان یا بانو رز سلاوی).سؤالات پژوهش:تغییر جایگاه واقعیت هنری به وسیله هنرمند دارای چه مؤلفه هایی است؟تأثیر این تغییر که موجب نوعی دگردیسی در هنر می شود در جامعه چگونه عمل می کند؟
کاربرد نظریه نحو فضایی هیلیر در سنجش کیفیت فضای شهری؛ مطالعه موردی: خیابان کوئین در اوکلند (نیوزلند)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
213 - 232
حوزههای تخصصی:
طراحی شهری با در نظر گرفتن نیازهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، فضاهای شهری را به گونه ای سامان می دهد که هم به نیازهای شهروندان پاسخ دهد و هم تعاملات اجتماعی و کیفیت زندگی را بهبود بخشد. این فرآیند با تمرکز بر پایداری و بهره وری، فضاهایی سازگار با محیط زیست و فرصت آفرین از نظر اقتصادی ایجاد می کند که حس تعلق شهروندان را تقویت و محیط زندگی را ارتقاء می بخشد. به همین دلیل، یک طراحی شهری خوب می تواند کیفیت فضای شهری و در نهایت کیفیت زندگی شهری را بهبود بخشد. تلفیق فرآیند طراحی شهری با روش های تحلیلی که در مراحل خاص فرآیند طراحی به کار می رود، نه تنها در مرحله ایده پردازی تاثیرگذار خواهد بود بلکه سبب می شود تا خروجی های به دست آمده در مراحل مختلف، قابلیت ارزیابی و اصلاح داشته باشند و راه حل های سودمند که احتمال شکست کمتری دارند را، برگزید. این پژوهش به بررسی کاربرد نظریه نحو فضا در خیابان کوئین، در منطقه تجاری مرکزی شهر اوکلند پرداخته و به دنبال پاسخ به این سوال است که چگونه می توان کیفیت فضاهای شهری در این خیابان را با استفاده از نظریه نحو فضا ارزیابی کرده و چه چالش هایی در این زمینه وجود دارد. روش پژوهش آمیخته (کمی و کیفی) بوده و داده ها در نرم افزار Depth Map تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که این خیابان به خوبی نقش خود را در شبکه معابر شهری ایفا کند و یکپارچگی و اتصال کافی با سایر معابر دارد. با این وجود، اقداماتی لازم است تا این عملکرد تقویت شود. در هنگام بکارگیری نظریه نحو فضا در این خیابان چالش هایی چون الزامات پیچیده تجزیه و تحلیل داده ها، ذهنی بودن تفاسیر، ترکیب عوامل زمانی، حساسیت های فرهنگی، پیش بینی پذیری محدود، شناسایی شد که ضرورت انجام تحقیقات بین رشته ای مستمر و همکاری برای غلبه بر این چالش ها را می طلبد.
محیط های شهری چه نقشی بر سلامت روان شهروندان دارند؟ درس آموزی از مطالعات انجام شده در ایران
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
257 - 284
حوزههای تخصصی:
شناخت و دستیابی به درک عمیق تری از محیط های شهری به مثابه اجزاء تشکیل دهنده ساختار یک شهر در تطبیق با اثرات روانشناسانه می تواند به خلق فضاهای شهری با کیفیت محیطی مطلوب منجر شود و بخش مهمی از سلامت روان شهروندان در گرو همین برخوردهای محیطی شکل می گیرد. به نظر می رسد نگاهی عمیق به مطالعات انجام شده با انجام یک مرور نظام یافته تا حدود زیادی ادبیات موضوع داخلی در این حوزه را منسجم ساخته و ادامه مسیر آن را روشن نماید. پژوهش پیش رو با هدف مرور پژوهش های مرتبط داخلی در حوزه محیط های شهری و سلامت روان در زمینه مطالعات شهری مبتنی بر روش مرور سیستماتیک و تحلیل محتوای کمی و کیفی انجام شده است. پس از بررسی پژوهش ها در پایگاه های علمی داده مرتبط با زمینه مطالعات شهری و حذف و پایش مقالات طی فرآیند پریزما، تعداد ۴۳ پژوهش انتخاب شدند و محتوای تمامی آن ها در زمینه های زمان انتشار، نشریه، خاستگاه مطالعاتی، نوع مقیاس فضای مطالعاتی، روش و رویکرد انجام پژوهش، واژگان کلیدی، تمرکز اهداف مطالعاتی و یافته های پژوهشی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند؛ در گذر زمان نگرانی ها نسبت به موضوع سلامت روان در ارتباط با محیط های شهری افزایش یافته است و ضعف استفاده از روش و ابزارهای تکراری در پژوهش های داخلی مشهود است؛ بنابراین کاربست تلفیقی رویکردهای کمی-کیفی می توانند در حوزه ادبیات موضوعی نتایج کارآمدتری در پی داشته باشند. یافته های کیفی نیز بیانگر این است که اهداف پژوهش های منتخب عمدتاً متمرکز بر مقوله مطالعاتی ابعاد و کیفیت محیطی، منظر سبز شهری و مولفه های کالبدی-فضایی در ارتباط با سلامت روان اند. سلامت روان افراد متأثر از دو جنبه محیطی (ابعاد کالبدی، اجتماعی، عملکردی، ادراکی-بصری، زیست محیطی، دسترسی، ایمنی و امنیت و اقتصادی) و فردی است و در این میان بعد ادراکی-بصری پس از مؤلفه فردی بیشترین تنوع شاخص ها را در پژوهش ها داشته است.
تحلیل فرایند شکل گیری معنا از طریق نظام های گفتمانی نشانه معناشناختی در داستان زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه معناشناسی گفتمانی علمی است که به مطالعه فرآیندی زبان می پردازد. این علم نشانه را به عنوان مبدأ و معنا را مقصد کار خود در نظر می گیرد. نشانه معناشناسی گفتمان را به عنوان حوزه کاری خود برمی گزیند. ازآنجایی که ادبیات از نمونه های گفتمان های پویاست، نشانه معناشناسی گفتمانی با بررسی عناصر دخیل در این گفتمان ها و روابط بین این عناصر، به کشف فضاهای معنایی مخفی می پردازد. پژوهش حاضر در پی بررسی فرآیند تولید معنا و نظام های گفتمانی مؤثر در این فرآیند در عناصر داستانی زال و رودابه شاهنامه فردوسی بر اساس رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی است. در بررسی این روایت مشخص شد که سوژه کنشی به جهت کسب ارزش و رفع نقصان خواهان داشتن فرزند است؛ اما رفع این نقصان باعث اولین تنش و چالش در سیر روایت می شود. سوژه با طرد نوزاد سپیدموی که مغایر با هنجارهای اجتماعی است، سعی در رفع چالش دارد، اما طرد فرزند چالش های بیشتری را پیش روی کنشگر اصلی و حتی دیگر کنشگران روایی قرار می دهد. در واقع، طرد فرزند در این روایت امکان اضمحلال معنا را فراهم می سازد. دراین بین، آنچه جریان معناسازی را تداوم می بخشد تبدیل شدن سوژه کنشی به سوژه شوشی و تغییر فضای روایت به فضایی حسی-ادراکی است. در واقع، حکیم فردوسی با استفاده از راهکارهای عاطفی و بهره بردن از نظام های معنایی از قبیل کنش، شوش، بوش، تخیل و اسطوره جریان معناسازی را تداوم می بخشد.
تحلیل کیفی آموزش زبان در بستر اینترنت از منظر زبانشناسی کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
73 - 108
حوزههای تخصصی:
آموزش حضوری در دوران کرونا تعطیل شد و آموزش آنلاین به یک جنبه مهم آموزش تبدیل شد. به منظور استفاده کامل از این جنبه مهم و آمادگی برای سایر موارد اضطراری، بررسی ابعاد آن به طور دقیق ضروری است. در این راستا، این مطالعه نظرات و پیشنهاد های مدرسان زبان انگلیسی را درباره آموزش آنلاین در طول شیوع کووید-19 موردبررسی قرار داده است. این مطالعه از روش کیفی استفاده کرده و نتایج با استفاده از نرم افزار مکس کیودا (2020) تجزیه وتحلیل شده اند. تحلیل محتوا در سه مرحله انجام شده است. داده ها با کدگذاری کاهش یافته، با طبقه بندی ساختار یافته و با بحث تفسیر شده اند. نتایج نشان می دهد یادگیری آنلاین باعث حفظ و تقویت کیفیت یادگیری و تدریس می شود. فراگیران مسئولیت -پذیرتر، مستقل تر و فعال تر می شوند. سواد رسانه ای و سواد دیجیتال بهبود می یابد. منابع، زمان و هزینه ها مدیریت می شوند. علیرغم مزایای آن، معایبی نیز دارد که موجب کاهش یادگیری می شود. دسترسی ناکافی به اینترنت و فقدان سواد رسانه ای برخی از این نقاط ضعف هستند که مدرسان و فراگیران را از استفاده کامل از آموزش آنلاین بازمی دارند. نظارت و ارزیابی پیشرفت فراگیران نیز برای مدرسان دشوار است. درنتیجه استفاده نادرست از اینترنت ممکن است فراگیران و مدرسان دچار آسیب های جسمی، روحی و روانی شوند. به نظر می رسد علت اصلی مشکلات عدم آمادگی برای استفاده گسترده از این شکل از آموزش است و برنامه ریزی دقیق و حساب شده در سطح کلان می تواند مشکل را حل کند.
بررسی اثر رقابتی بار هیجانی و پدیده شکل - زمینه بر یادآوری واژگان با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
86 - 67
حوزههای تخصصی:
باتوجه به نقش پراهمیت یادآوری ، این موضوع از ابعاد متعدی مورد بررسی قرار گرفته است؛ برای مثال هیجانات که بار هیجانی را شامل می شود و پدیده شکل – زمینه یا مفهومی که در آن یک موجودیت غالب بوده و«شکل» نامیده می شود در حالی که موجودیت دیگر در پس زمینه قرار گرفته و به عنوان «زمینه» شناخته می شود. پژوهش حاضربا استفاده از از فن آوری ردیابی چشم در پی پاسخ به سوالاتی از این قبیل است که آیا پدیده ی شکل-زمینه(محل قرارگیری واژگان به صورت مرکز و اطراف) در به خاطر سپاری واژگان نیز صدق می کند؟در به یادآوری واژگان «بار هیجانی واژگان» یا «محل قرارگرفتن واژگان» مؤثرتر هستند؟ مقدار زمان تثبیت چشم با میزان یادآوری واژه ارتباط دارد؟ جنسیت در به خاطرآوردن واژگان تاثیر دارد؟ حجم نمونه 30 نفرزن و مرد بود. روش پژوهش شبه آزمایشی است. تحلیل آمار توصیفی با استفاده از نرم افزار Spss نسخه ۲۶ صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد قرارگرفتن واژه در جایگاه «شکل» به تنهایی تأثیر معناداری بر یادآوری آن ندارد (p > 0.05) ؛ واژه های دارای بار هیجانی منفی بالا، حتی در جایگاه «زمینه» با درصد بیشتری نسبت به واژه های خنثی در جایگاه «شکل» یادآوری شدند. این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (p < 0.01) به عبارتی بار هیجانی منفی نسبت به جایگاه واژه نقش برجسته تری در یادآوری دارد. واژه های خنثی در جایگاه «شکل» نسبت به سایر واژه های هیجانی (مثبت تر، مثبت و منفی) در جایگاه «زمینه» در اولویت یادآوری بودند (p <0.05) . بین مدت زمان تثبیت چشم و میزان به یادآوری واژه همبستگی معناداری مشاهده نشد. ، تفاوت معناداری بین زنان و مردان در انتخاب نخستین واژه نبود و هر دو گروه عمدتاً واژه های دارای بار هیجانی منفی بیشتر را به یاد آوردند. مردان بیشتر واژه های خنثی را در جایگاه «شکل» و زنان واژه های هیجانی با بار مثبت را در جایگاه «زمینه» به عنوان دومین واژه به خاطر آوردند.
Pragmatic Instruction and Speaking Ability of Iraqi EFL Learners in Virtual vs. Face-to-face Classroom Contexts: Expressive, Declarative, and Directive Speech Acts in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study was an attempt to see whether the instruction of pragmatic markers in virtual vs. face-to-face classroom settings had any effect on Iraqi EFL learners’ speaking ability. It also attempted to examine the intervening effects of some factors including age (teenagers in the language institute vs. adults in the university), gender, social class, and the learners’ English language proficiency levels. To achieve these purposes, a group of 224 Iraqi EFL learners at a university and a private language institute in Kufa, Iraq passing conversation courses were selected and randomly divided into four groups. The two experimental groups (both in university and language institute settings) received instruction on pragmatic markers in online vs. face-to-face conversation classrooms while the two control groups (in university and language institute settings) did not receive instruction on pragmatic markers in online vs. face-to-face conversation classrooms. An English language speaking test was given to the learners to assess their oral performance before and after the treatment. The test was randomly selected from IELTS speaking tests. For the teenagers in the language institute, a simplified speaking task was designed based on IELTS criteria for assessing speaking performance. The results indicated that generally those who received pragmatic instruction outperformed those who did not receive such kind of instruction and the participants in face-to-face classrooms outperformed their virtual counterparts in terms of speaking ability. The study also examined the intervening effects of some social and personal factors including age, gender, social class and level of language proficiency. Based on the findings of this study, the male participants and the students from higher proficiency levels outperformed females and their lower proficiency counterparts in terms of speaking ability. However, they did not show any differences with regard to age and social class. This study offers important implications for EFL teachers, learners and material designers, with regard to the promising effect of face-to-face instruction of different pragmatic features of language through speech acts on learners’ speaking skill.
نگاهی به معاهده حقوق طرح های صنعتی
منبع:
تحقیق و توسعه در حقوق خصوصی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
466 - 484
حوزههای تخصصی:
معاهده حقوق طرح های صنعتی» معاهده ای است که پیش نویس آن توسط سازمان جهانی حقوق مالکیت فکری (وایپو) تنظیم شده و مراحل نهایی تصویب را طی می نماید. هدف این معاهده ایجاد هماهنگی و همسان سازی نظام های حقوقی مختلف در زمینه تشریفات اداری و فرآیند ثبت طرح های صنعتی می باشد. در راستای تدوین پیش نویس معاهده مذکور، مذاکرات فراوانی با مشارکت نظام های حقوقی گوناگون صورت گرفته است و دیدگاه های متفاوتی که از ناحیه آن ها ابراز شده، چالش های قابل توجهی را در رسیدن به اجماع در مورد نهایی سازی معاهده حقوق طرح های صنعتی ایجاد کرده است. این مقاله بر آن است که ضمن معرفی اجمالی «معاهده حقوق طرح های صنعتی» و برخی از مهم ترین مفاد آن، به این پرسش ها پاسخ دهد که دیدگاه کشورهای مختلف در رابطه با معاهده مذکور چیست و چه اختلاف نظرهایی در این خصوص دارند؟ مقاله حاضر در نهایت نتیجه می گیرد که کشورهای توسعه یافته از حمایت های گسترده و قوی تر و یکنواخت سازی مقررات ملی حمایت از طرح ها جانبداری می کنند. اما در مقابل، کشورهای در حال توسعه نگرانی خود را در مورد دسترسی، هزینه ها و تأثیر بالقوه معاهده بر صنایع و کسب و کارهای نوآور محلی ابراز می کنند.
ماهیت توکن های غیرقابل تعویض هنری و چالش های حقوقی آن با تأکید بر جنبه های حقوق مالکیت فکری
منبع:
تحقیق و توسعه در حقوق خصوصی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
520 - 544
حوزههای تخصصی:
توکن های غیرقابل تعویض به عنوان پدیده ای نوظهور در دنیای دیجیتال، تأثیرات قابل توجهی بر عرصه های مختلف از جمله هنر داشته اند. بستر شکل گیری توکن ها، بلاک چین است. در نتیجه مبنای ایجاد تغییرات و ثبت تراکنش های مربوط به آن ها، در یک ساختار غیرمتمرکز و توزیع یافته تحقق می یابد. این توکن ها به هنرمندان این امکان را می دهند تا آثار خود را به صورت دیجیتال و به شکلی منحصربه فرد عرضه نمایند و مالکیت اثر هنری را تضمین کنند. اما با وجود این قابلیت ها، توکن های هنری چالش های حقوقی مهمی را نیز به همراه آورده اند که نیازمند بررسی دقیق به ویژه از منظر حقوق مالکیت فکری است. این مقاله باهدف تحلیل این چالش ها و ارائه راهکارهای مناسب در بستر حقوق ایران تدوین شده است. در این راستا، ابتدا به تبیین مفهوم و کارکرد توکن ها پرداخته شده است که طی آن تلاش می شود با بررسی جنبه های چالش برانگیز توکن ها از منظر حقوقی، ماهیت و اعتبار آن ها نیز ارزیابی شود. سپس مزایا و معایب حقوقی آن ها با تأکید بر حقوق مالکیت فکری مورد بررسی قرار گیرد. مطالعات صورت گرفته نشان می دهد توکن از نظر حقوقی ماهیتی معتبر دارد که استفاده از آن می تواند مزایای متعددی را به ارمغان آورد. همچنین به کاربردن ترکیبی از راه حل های حقوقی و فناورانه می تواند زمینه کاهش چالش توکن های هنری و بهره مندی بیشتر از مزایای آن را فراهم آورد.
چارچوب حقوقی و تلاش های بین المللی در مبارزه با جرائم ارزهای دیجیتال: رویکرد اسناد بین المللی
حوزههای تخصصی:
با گسترش ارزهای دیجیتال و رمزنگاری شده، فرصت های جدیدی برای ارتکاب جرائم مالی از جمله پولشویی، تأمین مالی تروریسم، و سایر فعالیت های غیرقانونی پدید آمده است. ویژگی های منحصر به فرد این ارزها مانند ناشناس بودن، غیرمتمرکز بودن و فراملیتی بودن، چالش های جدی را برای سیستم های حقوقی و نظارتی سنتی به همراه داشته اند. این مقاله به بررسی جامع چارچوب های حقوقی و تلاش های بین المللی برای مقابله با این جرائم می پردازد و بر نقش کلیدی اسناد بین المللی همچون کنوانسیون سازمان ملل متحد علیه جرائم سازمان یافته فراملی (کنوانسیون مریدا)، استانداردهای گروه ویژه اقدام مالی (FATF)، و توصیه های گروه بیست (G20) در تنظیم گری و کاهش ریسک های مرتبط با ارزهای دیجیتال تأکید دارد.پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به ارزیابی دقیق این چارچوب ها پرداخته و نشان می دهد که کنوانسیون مریدا با ایجاد مبانی حقوقی برای مبارزه با جرائم سازمان یافته و جرم انگاری پولشویی، گروه FATF با تدوین استانداردها و دستورالعمل های مشخص در زمینه پیشگیری از پولشویی و تأمین مالی تروریسم، و گروه G20 با ترویج توصیه های نظارتی و مدیریت ریسک های مرتبط با ارزهای دیجیتال، به ایجاد هماهنگی و همکاری بین المللی در مبارزه با این جرائم کمک کرده اند. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که برای مقابله مؤثر با جرائم نوظهور مرتبط با ارزهای دیجیتال، علاوه بر بهره گیری از چارچوب های موجود، نیازمند همکاری های فراملیتی و به روزرسانی مستمر قوانین و مقررات هستیم. این مقاله بر ضرورت توسعه چارچوب های نظارتی و قانونی در سطح جهانی، تقویت همکاری های بین المللی، و همچنین ارتقای توانایی های نظارتی از طریق به کارگیری فناوری های نوین مانند هوش مصنوعی و تحلیل داده ها برای مقابله با جرائم ارزهای دیجیتال تأکید می کند.
دراسة سيميائية في قصيدة إذا الشعب يوما أراد الحياة على ضوء نظرية مايكل ريفاتير(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
21 - 36
حوزههای تخصصی:
إن السیمیائیه بشکل عام منهج نقدی حدیث، یسعى لمعالجه فهم النص، من خلال إمعان النظر الواعی فی نظام العلامات النصیه. توجد فی هذا المجال نظریات عدیده، إلا أنّ منهجیه مایکل ریفاتیر تعد من أهمّها وأبرزها، حیث تهتم بدراسه النص الأدبی، لکشف الجمال والإبداع الکامن وراء العلامات، وذلک عبر تأویل الإیحاءات وفک الشَّفرات التی قد یتجاوزها القارئ غیر الملمّ باللغه. فی هذه الأثناء، یتمّ العثور على نوعین من القراءه لإعاده إنتاج النص ومشارکه المتلقی فی إیجاده: الأولی تسمى القراءه الخطیّه أو الاکتشافیه التی تهتمّ بالتشاکل والتباین والألفاظ؛ والثانیه تُدعَى القراءه الارتجاعیه التی یتمّ من خلالها دراسه عناصر النصیه، کالخروج عن القاعده والمألوف والمنظومات الوصفیه والتعابیر المتراکمه والهیبوغرام والماتریس. نظرا إلی أنّ قصیده إذا الشعب یوما أراد الحیاه، لأبی القاسم الشابی، تشتمل على الکثیر من السمات السیمائیه والشفرات التی تحتاج إلى التأویل والتحلیل، فتهدف هذه المقاربه، عبر اعتمادها على المنهج الوصفی التحلیلی، إلی دراسه هذه القصیده، وفق نظریّه مایکل ریفاتیر. توصّلت المقاله إلی أن التعابیر المتراکمه فی هذه القصیده تنقسم إلی مجموعتین، تکشفان عن وجوه القصیده ولبِّها: المجموعه الأولی تتعلّق بعناصر الطبیعه، کالریح، والفجاج، والجبال، والشجر؛ والغرض الرئیس الذی یتحرّاه الشاعر من وراء هذه المجموعه هو استنهاض الأمَّه من خلال جرّ انتباهها إلی هذه العناصر التی تمثل الحرکه والنشاط والحیویه فی الحیاه؛ والمجموعه الثانیه تتمثّل فی نبذ الخوف، حیث إنّ الشاعر یرید أن یرسم فی وعی الأمّه أنّ السبیل الوحید للحیاه الکریمه لیس سوی ترک الحذر فی مثل هذه الظروف. وتبین أیضا أن المنظومات الوصفیه فیها تتوزع إلی ثلاث: الإراده، والطموح، والخمول، وأن الماتریس البنیوی یکشف لنا عن توحّد الموضوع والدلاله فی القصیده، رغم تعدّد المظاهر فیها.
Persian Lexicography in Anatolia (Asia Minor)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
37 - 50
حوزههای تخصصی:
Persian lexicography in Anatolia or Asia Minor is a part of prominent linguistic activities that began in the sixth and seventh lunar centuries. According to historical documents, during the Ottoman period, the Persian language was profoundly noticed by Turkish people. It was considered one of the three languages (alsane-ye salase) of the world of science (Turkish-Persian-Arabic) in that territory. The evidence of this claim is the large number of literary and educational works written in Persian in that territory. Among these works, dictionaries form a large group of works aimed at teaching the Persian language. Therefore, studying these dictionaries can help linguists find out language learning facts and know the status of the Persian language among the people of this land. In this article, the dictionaries containing the Persian words, either as the source or as the target language were looked for and reviewed. Most of the approximately 150 dictionaries gathered were in the form of manuscripts kept in Turkish and Iranian libraries. Out of this number, about 89% of the works were original contexts, and the rest were documents of previous studies. The results of this research have been presented statistically both in terms of the content regarding the language, form (prose or verse), purpose, and the subject and historical development. According to the findings, most dictionaries belong to the period of pre-Tanzimat, and the number of prose Persian-Turkish dictionaries was the maximum compared to other forms of dictionaries. Also, the maximum number of verse-formed dictionaries, mostly known as Tuhfe, was written during this period.
گزاره های منطق گریز و حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مفهوم گزاره های منطق گریز و نقش آنها در زبان و تجربه های شهودی می پردازد. این گزاره ها که از قواعد منطقی پیروی نمی کنند، در حالت هایی خارج از آگاهی معمولی به کار می روند و معنایی متفاوت از معنای قراردادی کلمات دارند. براین اساس، استدلال می شود که این گزاره ها نه برای متکلم و نه برای مخاطب اعتباری ندارند؛ زیرا در حالت آگاهی پدید نیامده اند و بر معنی معینی دلالت نمی کنند که اهل زبان از آن برداشتی یکسان داشته باشند. در این پژوهش همچنین به تفاوت های بین دیدگاه های پیشامدرن و پست مدرن اشاره می شود. در نگاه اول، معنی یگانه ای برای متن های مرکب از این گزاره ها وجود دارد که تنها برای خواص دست یافتنی است؛ درحالی که پست مدرن ها هیچ حقیقت یگانه ای را قبول ندارند و معتقدند که هر فرد می تواند حقیقت خود را از متن استخراج کند. به لحاظ روش شناختی، پژوهش حاضر با اتکا بر نظریه هلیدی، به نقش های کاربردی زبان و تقسیم بندی آنها می پردازد که شامل نقش اندیشگانی، بیناشخصی و متنی است. این نقش ها، کلمات را به عنوان نشانه هایی سمبلیک معرفی می کنند که بر معنای قراردادی دلالت دارند و برای ساماندهی زندگی اجتماعی ضروری هستند. درنهایت، به تجربه های شهودی ای پرداخته می شود که در آنها زبان برای بیان تجربه هایی به کار می رود که نه به عالم عین مربوط است و نه در آگاهی و هشیاری صورت می گیرد. این تجربه ها شامل شعر غنایی، رؤیاها و تجربه های روحانی هستند که همگی در تعطیل عقل و حس تجربه می شوند.
تحلیل تطوّر عرفانی شخصیت «ارمیا» در رمان های رضا امیرخانی با تکیه بر نقش آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
207 - 233
حوزههای تخصصی:
«ارمیا» شخصیتی تکراری در آثار رضا امیرخانی است که در دو رمان «ارمیا» و «بیوتن» شخصیت اصلی داستان بوده و در رمان «رهش» نیز حضوری تاثیرگذار دارد. در این مقاله که با کاربست روش توصیفی تحلیلی تدوین شده است، سیر تطور شخصیت عرفانی ارمیا مورد کندوکاو قرار گرفته و به این پرسش ها پاسخ داده می شود که شخصیت ارمیا با کدام یک از مسلک های عرفانی قابل تطبیق است؟ و آیات قرآن کریم چه تاثیری بر روند این تطور عرفانی گذاشته اند؟ بر این مبنا نخست نحوه سلوک شخصیت ارمیا در رمان های یاد شده به صورت جداگانه بررسی شده و سپس حرکت طولی این شخصیت در هر سه رمان ارزیابی می گردد. سلوک عرفانی شخصیت ارمیا با اعزام به جبهه آغاز می شود. در رمان ارمیا سنگر کارکردی همچون خانقاه دارد و فضای معنوی جبهه نردبان عروج ارمیا است. در این رمان ارتباط بین ارمیا و دوست شهیدش، رابطه شمس و مولوی را تداعی می کند. همین رابطه در بیوتن، به رابطه موسی و خضر، قابل تعمیم است. در مجموع هر سه رمان نیز، تحول روحی ارمیا حرکتی طولی دارد که آن را می توان بر اساس اسفار اربعه تطبیق داد. در تمام این موارد آیات، اشارات، معانی و مفاهیم قرآنی نقشی بسزا و کارکردی بنیادین در شکل گیری و تطوّر شخصیت عرفانی ارمیا دارند.
منظومه ی اسرارالولایه ی راز شیرازی: حماسه ای دینی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
99 - 146
حوزههای تخصصی:
منظومه ی اسرارالولایه از آثار میرزاابوالقاسم رازشیرازی، عارف شیعی قرن سیزدهم هجری قمری، است. پژوهش حاضر که به شیوه ی توصیفی -تحلیلی و با کمک منابع کتابخانه ای و مراجعه به چهار نسخه ی خطّی و یک نسخه ی چاپ سنگی انجام شده ، به معرفی شاعر، شالوده ی اندیشگانی او و ویژگی های منظومه ی اسرارالولایه می پردازد. ازنظر ساختاری، اسرارالولایه شامل سه بخش است. متن در بخش میانی با پرداختن به نبردهای حضرت علی (ع) و کرامت های ایشان در زمره ی حماسه ی دینی قلمداد می شود؛ امّا در بخش ابتدایی و پایانی، متن آشکارا بر مباحث عمیق عرفانی متمرکز است. آنچه باعث انسجام ساختار این اثر و ارتباط سه بخش آن با یکدیگر می شود، مفهوم ولایت است. راز شیرازی در ابتدا و انتهای اثر به باطن ولیّ و در میانه ی آن به ظاهر او پرداخته است. بدین ترتیب او با جایگزین کردن مفهوم ابرانسان یا قهرمان با مفهوم ولیّ، دو ویژگی مهم به اسرارالولایه بخشیده است: ۱. این مثنوی را با ساختاری منسجم در مرز میان حماسه ی دینی و حماسه ی عرفانی قرار داده است؛ ۲. با جدا کردن (نسبی) مباحث عرفانی و حماسی از یکدیگر، هوشمندانه دو وجه ظاهر و باطن ولیّ را در ساختار اثر گنجانده است و به مخاطب عرضه می کند.
بررسی تطبیقی «سنگ های شیطان» منیرو روانی پور و «قرعه کشی» شرلی جکسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
127 - 155
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی «سنگ های شیطان» منیرو روانی پور و «قرعه کشی» شرلی جکسون می پردازد.مساله اصلی مقاله این است که شباهتهای متناظر و هم ارز این دو داستان چه می باشند؟ روانی پور و جکسون در حالیکه در دو نقطه متفاوت زندگی می کنند از نمادهای همسان و هم ارز و شخصیت های متوازی استفاده کرده اند. زیرا ریشه تمام همه اینها تفکرات خرافی است که پایان غم انگیز نیک خواهان را رقم می زند. این مقاله با بهره گیری از مکتب ادبیات تطبیقی امریکایی به وجود شباهت های دو داستان پرداخته و وجه ابتکار و افتراق هر دو را کنترل کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد دو نویسنده محیط روستایی و کوچک را برای بیان مضمونی بزرگ یعنی خرافه ستیزی انتخاب کرده و پیروی کورکورانه از خرافه ها را سرزنش می کنند. هر دو نویسنده از استعاره سنگ استفاده کرده و انسانها را مشبه و سنگها را مشبه به بکار می برند تا وجه شبه را سنگدلی این انسانها به خواننده ارایه دهند.شخصیت ها در دو داستان توازن و تساوی دارند، برای مثال دایه پیر و وارنر پیر در نقش هشدار دهنده در دو داستان از مردم می خواهند از خرافه پیروی کنند زیرا اینان رزق و روزی و قوام و دوام خود را در پیروی کورکورانه مردم از خرافه می بینند. همچنین دایه پیر شباهت شگفت انگیزی با آقای سامرز دارد مبنی بر اینکه هر دو به عنوان متولیان روستا نازا و ناکارآمد هستند و بقای خود را در حفظ خرافات می دانند.
Erforschung von Frieden und Gewalt im Islam durch den Quantenfluss von Informationen in einer Chaos-Haltung(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Spektrum Iran , ۳۷. Jahrgang Nr ۲, ۲۰۲۴
105 - 124
Interaktionen zwischen islamischen Ländern, die von Wettbewerb um verschiedene Themen und unterschiedlichen Interpretationen islamischer Texte geprägt sind, haben historisch zu erheblichen Auseinandersetzungen unter Muslimen geführt. Diese Uneinigkeit hat sich in zahlreichen Formen manifestiert, darunter gewaltsame Konfrontationen zwischen Gruppen, die sich mit dem Islam identifizieren. Die meisten Streitigkeiten innerhalb der islamischen Welt sind durch religiöse Faktoren bedingt und resultieren hauptsächlich aus unterschiedlichen und manchmal widersprüchlichen Interpretationen islamischer Lehren. Diese Forschung zielt darauf ab, die Frage zu beantworten: Wie entstehen Friedens- und Gewaltansätze im Islam? Durch die Untersuchung von Verhaltensweisen innerhalb sozialer Systeme erkennen wir, dass diese Systeme in dreidimensionalen Rahmenwerken auf der Grundlage von Informationen operieren und chaotische Verhaltensweisen aufweisen. Diese Studie verwendet den Quantenfluss von Informationen aus einer Chaos-Perspektive. Die Ergebnisse zeigen, dass gewalttätige Verhaltensweisen aus drei primären Interpretationen entstehen: narrativ, theologisch und juristisch. Im Gegensatz dazu entstehen friedensorientierte Verhaltensweisen aus philosophischen, ethischen und mystischen Interpretationen des Islam. Die Variabilität dieser Ansätze wird auf Unterschiede in den internen Mustern der Offenheit und Aggregation von Informationen zurückgeführt, die aus unterschiedlichen Interpretationen innerhalb des Quantenflusses von Informationen resultieren.
Klimawandel und kulturelle Aspekte in zwei Dörfern der Provinz Isfahan, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Spektrum Iran , ۳۷. Jahrgang Nr ۲, ۲۰۲۴
219 - 239
Der Klimawandel ist ein globales Phänomen, das alle Aspekte des Lebens der Menschen welt weit beeinflusst, insbesondere in Entwicklungsländern, wobei viele indigene Völker unverhält nismäßig betroffen sind. Diese Forschung konzentriert sich darauf, wie lokale Gemeinschaften auf diese Veränderungen reagieren, indem sie durch ihre Handlungen Anpassungen vorneh men. Mit einem qualitativen Ansatz untersucht die Studie, wie Kultur und lokale Wahrneh mungen die Bewältigungsstrategien und Anpassungen an den Klimawandel in indigenen Ge meinschaften in zwei Dörfern im Osten Irans beeinflussen. Die Datenerhebung erfolgte durch eine Kombination von Schneeball- und gezielten Samplingmethoden. Insgesamt nahmen 47 Personen (35 Männer und 12 Frauen) aus den Dörfern sowie organisatorische und lokale Infor manten an 33 Einzelinterviews und vier Gruppeninterviews teil. Die Ergebnisse zeigten die Entstehung von zwei Subkulturen in den Dörfern, die durch Geographie und soziale Verbin dungen geprägt waren. Diese Subkulturen beeinflussten die Reaktionen der Dorfbewohner auf die durch den Klimawandel verursachte Wasserknappheit. In Nord-Baraan diversifizierten die Dorfbewohner ihre einkommensschaffenden Tätigkeiten, schützten Wasserressourcen und for derten einen Anteil an den Wasservorräten des Dorfes von den Regierungsbehörden. Im Ge gensatz dazu wählten die Bewohner von Süd-Baraan die Migration und gerieten in Konflikte mit ihren Nachbarn über Wasserquellen. Zusammenfassend lässt sich sagen, dass die geogra fische Lage eines Dorfes und seine Kultur der gemeinschaftlichen Teilnahme eine bedeutende Rolle bei der Gestaltung von Strategien zur Minderung der Auswirkungen von Dürre und Kli mawandel spielen.
نگاه سیدحیدرآملی به اخلاق در سلوک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
107 - 122
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت اخلاق در سیر و سلوک، این پژوهش به بررسی دیدگاه کلی سیدحیدر آملی درباره نقش اخلاق در سلوک عرفانی و معرفی رویکرد تلفیقی ایشان به اخلاق می پردازد. پژوهش با رویکردی توصیفی–تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها حاکی است که از منظر سیدحیدر آملی اخلاق دارای جایگاهی اساسی در نظام سلوکی می باشد که وی از آن به تخلق به اخلاق الله یادمی کند. اخلاق معرفی شده توسط آملی با توجه به اهمیتی که او برای »حد وسط« به عنوان »صراط مستقیم« قائل است، اخلاقی با رویکردی تلفیقی و با محوریت اخلاق فلسفی می باشد که اصول و فروع آن به آیات و روایات اسلامی مزیّن شده و هدف آن رساندن سالک به مراحل بالای سلوک و فنای وی در مراتب توحید است. نتیجه: آن است که آملی هریک از اصول چهارگانه اخلاق فلسفی را از مقتضیات رسیدن و فانی شدن در چهار مرتبه توحید می داند. وی با دسته بندی فضایل اخلاقی جزئی در ذیل اصول عفت، شجاعت، حکمت و عدالت برای رسیدن به مرتبه ای از مراتب چهارگانه توحید یعنی توحید اسمائی، صفاتی، ذاتی و افعالی به آن جنبه عرفانی داده است.
بازخوانی آراء مفسران قرآن از مفهوم «اثخان» با تأکید بر آیه 67 سوره انفال(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۲)
63 - 82
حوزههای تخصصی:
مشتقّات واژه «اثخان» در قرآن تنها دومرتبه و درباره حکم اسارت، به عنوان یکی از احکام و فنون جنگی به کار رفته است. تفاوت ظاهری حکم موجود در دو آیه «ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری حَتَّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُریدُ الآخِرَهَ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ» (انفال: 67) و «فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا....» (محمد: 4)، ظهور عتاب در سیاق و نیز دریافت متفاوت از مفهوم «اثخان» و کمّ و کیف آن، سبب شده مفسّران قرآن برداشت های گوناگون و گاه متناقضی از این آیات ارائه دهند؛ گرچه دامنه تضارب آرای تفسیری در آیه 67 سوره انفال گسترده تر است. این پژوهش با تحلیل و نقد آرای مفسّران در این موضوع و با توجه به مفهوم «اثخان» [کُشت وکشتار شدید یا مغلوب شدن دشمن]، زمان نزول این دو آیه و نیز واکاوی قراین لحن آیات، تلاش نموده تفسیری منسجم از این دو آیه ارائه دهد و در پایان باورمند گردیده که دو آیه حاوی «اثخان»، بر مضمونی مشترک دلالت دارند و مفهوم «اثخان»، غلبه قدرتمندانه و پیروزی در میدان جنگ است که پس از آن، اسیرگرفتن جایز می گردد. همچنین در این آیات، قرینه ای برای حمل سیاق بر عتاب و سرزنش وجود ندارد و لحن هر دو آیه همراه با هشدار است.