مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۳۹٬۹۳۷ مورد.
منبع:
سیاست نامه علم و فناوری دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۵۱)
115 - 134
حوزههای تخصصی:
مرورهای نظام مند و فراتحلیل ها نقش مهمی در توسعه نظریه ها و کاربردهای عملی مدیریت ایفا می کنند، اما کیفیت و اثربخشی آن ها به فرآیند نمونه گیری دقیق و جامع از منابع بستگی دارد. بسیاری از مطالعات مدیریتی منتشرشده نتوانسته اند استانداردهای لازم را رعایت کنند که این امر ناشی از ضعف دستورالعمل های فعلی در زمینه نمونه گیری است. در پاسخ به این چالش، این مطالعه راهنمایی گام به گام و جامع برای نمونه گیری منابع در مرورهای نظام مند و فراتحلیل ها ارائه می دهد که بر اساس معتبرترین استانداردهای بین المللی مانند راهنمای کوکران، چارچوب PRISMA و بیانیه TARCiS طراحی شده است. این راهنما در چهار مرحله تدوین شده و با ارائه توصیه های روش شناختی کاربردی، شفافیت فرآیند نمونه گیری را افزایش می دهد. هدف آن ارتقای کیفیت مرورهای نظام مند در حوزه مدیریت است، اما قابلیت تعمیم به سایر رشته های علوم اجتماعی نیز دارد.
ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش سوگ و فقدان مهاجرت در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آبان) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۲
۲۰۳-۱۸۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: مشکلات روانی پس از مهاجرت می تواند بر زندگی و توانایی های کودکان تأثیرگذار باشد. سوگ مهاجرت هنوز به اندازه کافی در پژوهش ها مورد توجه قرار نگرفته است. پرسشنامه های موجود در این حوزه برای ارزیابی میزان و شدت سوگ مهاجرت در بزرگسالان تدوین شده است و کاربرد آن ها برای گروه سنی کودکان و نوجوانان با ابهام مواجه است. هدف: این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی پرسش نامه محقق ساخته سوگ و فقدان مهاجرت در کودکان مقیم کشور کانادا انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، بنیادی- کاربردی و از حیث نوع گردآوری داده ها، پیمایشی پرسشنامه ای و از نظر روش شناسی، از جمله مطالعات آزمون سازی به حساب می آید که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان ایرانی خانواده های مهاجر در کشور کانادا در محدوده سنی 9 تا ۱۵ سال در سال 1402 بود. نمونه آماری نیز 120 کودک بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه سوگ و فقدان مهاجرت در کودکان (محقق ساخته) و پرسشنامه افسردگی کودکان (کواکس و بک، 1977) بود. تحلیل داده ها نیز از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی نوع اول و دوم برای بررسی روایی سازه و روش تحلیل مؤلفه های اصلی با استفاده از نرم افزارهای AMOS-24 و SPSS-22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد پرسشنامه محقق ساخته سوگ و فقدان مهاجرت در کودکان، مشخصات روان سنجی مطلوبی دارد. روایی ملاکی این پرسشنامه با پرسشنامه افسردگی کودکان 784/0 به دست آمد. تحلیل عاملی مؤلفه های اصلی پرسشنامه با دوران واریماکس انجام شد که با در نظر گرفتن یک مدل 5 عاملی، 26/61 درصد از کل واریانس تبیین شد. در مورد پایایی پرسشنامه نیز، ضریب بازآزمایی و آلفای کرونباخ کلی پرسشنامه به ترتیب برابر با 89/0 و 94/0 بود. هم چنین آلفای کرونباخ خرده مقیاس های پرسشنامه در بازه 72/0 تا 94/0 بود که نشان دهنده پایایی مطلوب این پرسشنامه بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود، درمانگران حوزه کودک و نوجوان از پرسش نامه محقق ساخته سوگ و فقدان مهاجرت در کودکان برای شناسایی کودکان در معرض خطر سوگ مهاجرت، ارزیابی میزان و شدت سوگ مهاجرت در کودکان و تهیه طرح مداخلات درمانی مرتبط با آن استفاده کنند.
مقایسه شخصیت عاطفی عصبی، نظریه ذهن و عملکرد خانواده در مادران کودکان مبتلا به اوتیسم، نقص توجه-بیش فعالی و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۱۳۹-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات پیشین نشان داد که مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، نقص توجه- بیش فعالی از نظر ویژگی های شخصیتی، نظریه ذهن و عملکرد خانواده با مادران کودکان عادی تفاوت دارند، اما پژوهشی که به طور همزمان متغیرهای عملکرد خانواده، نظریه ذهن و شخصیت عاطفی عصبی را در این مادران مقایسه کرده باشد، یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه عملکرد خانواده، شخصیت عاطفی عصبی و نظریه ذهن در مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، نقص توجه- بیش فعال و کودکان عادی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، نقص توجه- بیش فعالی و کودکان عادی در شهر تبریز بود که از میان آن ها تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. هم چنین از بین مادران دارای کودکان عادی مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی مدارس عادی شهر تبریز در سال تحصیلی 1401- 1400، پس از همتاسازی سن، نمونه ای به تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های شخصیت عاطفی عصبی (پانکسپ، 1998)، نظریه ذهن (آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم، بارون- کوهن، 2001) و عملکرد خانواده مک مستر (اپستاین و همکاران، 1950) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل واریانس یک راهه و چندمتغیری و نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که وجود تفاوت میان مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، نقص توجه- بیش فعالی و عادی از نظر مؤلفه های ترس، مراقبت و معنویت بود. هم چنین میان مادران از نظر متغیر نظریه ذهن و عملکرد کلی خانواده تفاوت وجود دارد. (05/0 P<). هم چنین در دیگر مؤلفه های شخصیت عاطفی عصبی (جستجو، خشم، بازی، غم، اجتماعی) و عملکرد خانواده (حل مشکل، نقش ها، همراهی عاطفی، ارتباط، آمیزش عاطفی و کنترل رفتار) تفاوتی میان مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، نقص توجه- بیش فعالی و کودکان عادی مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود، برای مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، ADHD و عادی کارگاه های آموزشی جهت بهبود عملکرد خانواده و مؤلفه های آن و افزایش نظریه ذهن توسط روان شناسان برگزار شود.
بررسی تفاوت های سنی و جنس مولفه به روز رسانی کارکردهای اجرایی در بزرگسالان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کارکردهای اجرایی به عنوان مکانیسم تنظیم فرایندهای شناختی تعریف شده که خاص انسان هستند. یکی از مولفه های این کارکردها به روزرسانی است که به عنوان فرایند جایگزین کردن اطلاعات نامرتبط با اطلاعات جدید به منظور به روز نگه داشتن اطلاعات حافظه کاری، تعریف می شود. هدف: عوامل موثر برکارکردهای اجرایی، پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده اند. با این حال، تاکنون مطالعه ای عملکرد گروه های سنی مختلف زنان و مردان را بررسی نکرده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت های سن و جنس در مولفه به روزرسانی طراحی شد. روش: این پژوهش از نظر ماهیت، کاربردی، از نظر روش پژوهش، توصیفی - پیمایشی و روش اجرا، به صورت فردی بود. جامعه آماری، افراد ساکن استان کرمان از سنین 16 تا 59 سال در سال 1401 بود. تعداد 479 نفر (51% خانم) با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب و در ده گروه سنی طبقه بندی شدند. ابزار پژوهش نسخه رایانه ای مولفه به روزرسانی از مجموعه تکالیف کارکردهای اجرایی بنیادی و روش تحلیل داده ها، تحلیل واریانس یک راهه بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای تفاوت میانگین گره های سنی مولفه به روزرسانی نشان داد که تفاوت بین نمرات گروه های سنی ده گانه هر سه تکلیف در سطح 0001/0 P< معنادار است. همچنین، نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای تفاوت میانگین جنس نشان داد که بین عملکرد زنان و مردان در این مولفه تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: عملکرد نوجوانان در مولفه به روزرسانی کارکردهای اجرایی رو به افزایش است به صورتی که در افراد 20 تا 24 سال به بیشترین حد خود می رسد و سپس با افت ملایمی تا انتهای میانسالی همراه است. پیشنهاد می شود پژوهش های آینده جهت بالا بردن دقت نتایج مطالعات طولی را شامل شوند.
الزامات نظارت شرعی مؤثر بر نظام قوانین و مقررات کشور با تمرکز بر دائمی، فراگیر و برتر بودن نظارت شرعی فقهای شورای نگهبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۵
137 - 167
حوزههای تخصصی:
مطابق اصل 4 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تمامی قوانین و مقررات کشور باید مطابق موازین شرعی باشد و تشخیص و احراز این امر، بر عهده فقهای شورای نگهبان است. شورای نگهبان مطابق صلاحیت مزبور و آنچه در اصول نودویکم تا نودوهفتم قانون اساسی مقرر شده است، این وظیفه را انجام می دهد. برای تحقق مراد قانونگذار در این زمینه، شایسته است الزامات تأثیر حداکثری این نظارت مطالعه و بررسی شود؛ براین اساس پژوهش حاضر با تکیه بر مبانی فقهی و حقوقی نظام جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به الزامات نظارت شرعی مؤثر فقهای شورای نگهبان بر نظام قوانین و مقررات کشور انجام گرفته است. درواقع، پرسش اصلی این پژوهش یافتن و برشمردن این الزامات و بایسته ها است یا به عبارت دیگر، پاسخ به این پرسش که: «الزامات توصیفی تحقق نظارت شرعی مؤثر بر نظام قوانین و مقررات کشور کدام اند؟» در راستای این پرسش و با تکیه بر روش پژوهشی توصیفی تحلیلی این مقاله، فرضیه مقابل مورد مطالعه و کنکاش علمی قرار گرفته است: «محوری ترین اوصافی که سبب اثربخش شدن نظارت شرعی فقهای شورای نگهبان می شود، عبارت اند از: دائمی بودن، فراگیر بودن و از موضع برتر بودن نظارت شرعی فقهای شورای نگهبان».
Near-Death Experiences: An Ontological Perspective from the Quran and Ḥadīth(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۱۲, Issue ۴۱, Winter ۲۰۲۵
39 - 56
حوزههای تخصصی:
SUBJECT & OBJECTIVES: Near-death experiences (NDEs) have garnered significant attention, particularly in recent years. Existing explanations in this field have often failed to provide a comprehensive analysis of these experiences due to their neglect of ontological and anthropological dimensions. This study aims to offer a religious ontological explanation of NDEs by drawing on Quranic verses and narrations related to the nature of the world and human existence.METHOD & FINDING: The study adopts a descriptive-analytical approach, utilizing Islamic religious texts to explore the immaterial dimension of the human soul and its connection to ʿĀlam al-Barzakh (the intermediate realm). According to religious teachings, when the soul's attention to the body diminishes and sensory faculties cease their activity, the soul, aided by the faculty of imagination, perceives phenomena. The faculty of imagination has several characteristics that may influence these perceptions, including the creation of unreal images, the retention of past observations, the potential influence of Satan, and its connection to the intermediate realm. Islamic scriptures describe existence as encompassing multiple realms, from Khazāʾin ʿind Allāh (the divine treasuries) to ʿĀlam al-Dunyā (the material world), with the intermediate realm bearing significant similarities to NDEs. CONCLUSION: From the perspective of religious literature, it appears that when the soul's attention to the material dimension decreases, it may enter the intermediate realm and experience real observations. These observations, however, occur for specific individuals and may, in some cases, be influenced by their imagination, leading to perceptions that are limited to imaginary constructs. This study highlights the importance of integrating ontological and anthropological dimensions into the analysis of near-death experiences, offering a framework rooted in Islamic teachings.
راهکارهای حمایت از قربانیان محیط سایبری در جرایم منافی عفت واخلاق عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
317 - 344
حوزههای تخصصی:
با فراگیر شدن فضای مجازی و در دسترس همگان قرار گرفتن این تکنولوژی و ظهور و بروز جنبه های حقوق کیفری در آن، لزوم حمایت از بزهدیدگان این فضا از اهمیت و ضرورت برخوردار گردید. بنابراین در این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی تهیه و تنظیم شده است به ارزیابی حمایت کیفری از بزه دیده در قبال جرایم منافی عفت در محیط سایبری پرداخته شده است و مطالب مطروحه حول محور پاسخ به این پرسش اساسی بوده است که اصولاً اثربخشی سیاست تقنینی، قضایی و اجرایی ایران در حمایت از بزه دیده سایبری تا چه اندازه است. نتایج و یافته های پژوهش موید این مطلب است که حمایت های خاصی از بزه دیده در فضای سایبری به عمل آمده است، هم از نظر تقنینی چندین قانون اختصاصی در این حوزه تصویب شده است و هم از نظر اجرایی راهکارهایی نظیر جستجوگر ایرانی، تقویت پلیس فتا و اجرایی شدن راهکارهای پیشگیرانه از طریق اقدامات وزارت ارتباطات و آموزش و پرورش عملی شده است و هم از نظر قضایی راهکارهایی نظر تخصیص قضات مخصوص، وکیل تسخیری، عدم تعلیق و تخفیف به مجرمین خاص پیش بینی شده است. البته اقدامات مذکور هرگز کافی و وافی نبوده است و نتایج تحقیق نشان داد که در این خصوص نواقص و موانعی وجود دارد، از جمله موانع حقوقی و سیاسی نظیر امکان مخفی ماندن مجرم در فضای مجازی و یا اتخاذ سیاست های تشدید کننده وقوع بزه در فضای مجازی، موانع فرهنگی و اقتصادی، نظیر فقدان نظارت کافی والدین بر فعالیت مجازی و سود مالی ناشی از جرایم فضای مجازی که برای رفع این نواقص و موانع پیشنهادهایی نظیر نامناسب جلوه دادن شرایط پیش جنایی، تقلیل خطرات از طریق اقدامات امنیتی، شناسایی عوامل خطر، پیش بینی سیم کارت مخصوص کودکان، پیش بینی فضای مجازی مخصوص کودکان، پیش بینی فیلترینگ، تخصیص کلاس آموزشی در مدارس در رابطه با نحوه استفاده از فضای مجازی، شناسایی کاربران فضای مجازی از طریق منشاء اتصال به اینترنت، واکنش غیرکیفری پلیس فتا در قبال بزه دیدگی در فضای مجازی ارایه شده است.
بررسی چندوجهی فرآیندهای شناختی در نارساخوانی: چشم اندازهایی پیرامون توجه و ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نارساخوانی از شایع ترین اختلال های یادگیری است که علاوه بر پردازش آوایی، می تواند مهارت های توجه و ادراک را نیز مختل کند. شواهد نشان می دهند کودکان نارساخوان در پردازش محرک های دیداری و شنیداری دشواری دارند. این پژوهش با هدف ارزیابی نقص های توجه و ادراک در کودکان نارساخوان و مقایسه ی آنها با کودکان عادی انجام شد. روش کار: طی یک مطالعه مقطعی، ۴۰ کودک (۲۰ کودک نارساخوان و ۲۰ کودک عادی) از مدارس و مرکز جامع تکامل کودکان بیمارستان ضیاییان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سنجش توجه و ادراک، با استفاده از چهار تکلیف شناختی آدبال، پلک زنی توجه، نشانه گذاری پوزنر و ادراک شباهت و تفاوت در قالب یک وب اپلیکیشن جامع طراحی و اجرا گردید. تکالیف در دو محتوای زبانی/غیرزبانی و در دو حالت دیداری و یا شنیداری ارائه شدند. داده های دقت پاسخ و زمان واکنش با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آمیخته، واریانس تک عاملی در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. یافته ها: کودکان نارساخوان در تکالیف زبانی و شنیداری عملکرد ضعیف تری از گروه کنترل داشتند (01/۰>P) و در برخی تکالیف زبانی زمان واکنش طولانی تری نشان دادند. افت درستی پاسخ و افزایش زمان واکنش در محرک های شنیداری_زبانی، نقش چالش برانگیز بار زبانی و پردازش آوایی را برجسته می کند. در مقابل، عملکرد در شرایط دیداری غیرزبانی تا حدی بهتر بود، اما همچنان از گروه عادی ضعیف تر گزارش شد. نتیجه گیری: نقص های توجه و ادراک در کودکان نارساخوان، به ویژه در موقعیت های زبانی و شنیداری، برجسته تر است. بنابراین، طراحی ابزارهای جامع ارزیابی چندوجهی و مداخلات آموزشی مبتنی بر تلفیق محرک های دیداری_شنیداری برای بهبود مهارت های خواندن و پردازش شناختی در این کودکان توصیه می شود.
امکان سنجی فقهی جواز شرط بندی با تجهیزات جنگی نو ظهور
منبع:
در مسیر اجتهاد سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
47 - 72
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه در قرآن و روایات شرط بندی و قمار یکی از محرّمات الهی معرّفی می شود روایاتی دالّ بر این وجود دارد که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه آله) در سوارکاری و تیراندازی حکم به جواز شرط بندی نموده و خودشان نیز آن را انجام می داده اند. از گذشته تا کنون علماء هدف شارع از این جواز را ایجاد آمادگی رزمی مسلمانان برای جهاد در راه خدا برداشت کرده اند. امروزه با توسعه ابزار نظامی و منسوخ شدن ابزار جنگی صدر اسلام تلاش هایی در جهت تعمیم این حکمِ جواز به ابزار جنگی جدید صورت گرفته است. در جستار پیش رو سعی گردیده با شیوه گردآوری کتابخانه ای اطلاعات و روش پردازش توصیفی - تحلیلی با رویکرد انتقادی، ادلّه تعمیم حکمِ جواز به ابزار جنگی جدید مورد تحلیل قرار گیرد. در همین راستا پس از بررسی ادلّه حرمت قمار و جواز سبق و رمایه، نتیجه گرفته شده که عموم روایاتِ جواز رمایه شامل ابزار جدید هم می گردد ولی در سبق چنین عمومی نداریم. تلاش هایی که برخی برای الغاء خصوصیت مواردِ سبق در روایات و تنقیح مناط نموده اند نیز مورد نقد قرار گرفته و رد شده است. از سوی برخی دیگر، مناسبت حکم و موضوع به عنوان دلیلی بر جواز سبق در ابزار جدید مطرح شده که قانع کننده نبوده و در نتیجه بر خلاف رمایه، حکم جواز در سبق قابل تعمیم نمی باشد.
ناهمسانیِ ادبیات و خوشنویسی در سرعت بازنمود تحولات اجتماعی (بر پایه آثار شعری و خوشنویسی مرتضی قلی سلطان شاملو و درویش عبدالمجید طالقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۸ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۵۱
207 - 230
حوزههای تخصصی:
ادبیات و خوشنویسی، به عنوان دو نظامِ انتزاعی-خیالیِ متأثر از هم، با همراهی ها و برهم کنش های چندصدساله و اشتراکات ساختاری فراوان در فرم و صورت، هر دو برآمده از کلان روندهای تاریخی-اجتماعیِ منجر به تغییرِ ذوقِ معیارِ جامعه اند. با این حال، تحلیل دقیق آثار برخی از نخبگان خوشنویسی و ادبیات، ما را به این نتیجه شگفت رهنمون می کند که گاهی بیشترین خصلت های مشترکِ ساختاری میان این دو عرصه را در آثار خوشنویسان و شاعرانی می توان جست که هم روزگار نبوده اند. این ناهم روزگاری ها، گاه در مصادیقی مانند حافظ و میرعماد، با فاصله ای بیش از دو سده دیده می شود و گاه در شواهدی چون صائب و درویش با فاصله ای در حدود یک سده. پژوهش بینارشته ای حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی، برای نخستین بار با پرده برداشتن از وجود این ناهمسانیِ زمانی، با تکیه بر عنصر اغراق، در پی پاسخ به چراییِ مسئله و تبیین وجوهِ کمیّتیِ این اختلافِ زمانی است. براساس نتایج این پژوهش، اگرچه تحولاتِ اجتماعیِ هر دوره، خصلت های یکسانی را هم زمان به ادبیات و خوشنویسی می بخشد، اما به نظر می رسد سرعت تأثیر این تحولات در عناصر زبان و خط که مصالح و مواد اولیه ادبیات و خوشنویسی اند، یکسان نیست و بازنماییِ تحولات اجتماعی و تصرفاتِ ذوقیِ اجتماع در قلمروِ آواها و ساخت های لفظ-معنیِ آثار ادبی، سریع تر از جهان شکل ها و ساخت های شاکله-حالتِ آثار خوشنویسی رخ می دهد.
گفتمان های پوچی: بینامتنیت و طغیان وجودی در "طعم گیلاس" کیارستمی و "اسطوره سیزیف" کامو»
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
فیلم «طعم گیلاس» (۱۳۷۶) ساخته عباس کیارستمی، با بهره گیری از پایانی جنجال برانگیز، مسئله ای فلسفی و بنیادین را پیش می کشد. کیارستمی با گذار ناگهانی از بحران وجودی شخصیت اصلی به تصاویر پشت صحنه فرآیند فیلم سازی، ساختار روایی را فرو می ریزد و مخاطب را ناگزیر می سازد تا با پرسش هایی درباره تصنّع، واقعیت و معنا رویارو شود. این مقاله با رویکردی تطبیقی میان سینمای کیارستمی و مقاله فلسفی «افسانه سیزیف» اثر آلبر کامو، استدلال می کند که پایان فیلم صرفاً یک انتخاب فرمی یا زیبایی شناختی نیست؛ بلکه کنشی فلسفی و اندیشیده است. با تکیه بر خوانشی از نظریه پوچی کامو – به ویژه مفاهیم «شورش» و «آفرینش گر پوچ» – این پژوهش بررسی می کند که چگونه هر دو اثر، با زیستن در جهانی عاری از معنا، دست و پنجه نرم می کنند. این تحلیل نشان می دهد که «طعم گیلاس» نه تنها بازنمایی ای از اندیشه کاموست، بلکه به گونه ای جامع، آن را مجسم می سازد: فیلم، نخست از رهگذر مواجهه های شخصیت اصلی با دیگران، واکنش های انسان به پوچی را به تصویر می کشد؛ سپس، با عبور ناگهانی به متا-روایت، کنش نهایی «خالق پوچ» را محقّق می سازد: نفی خود اثر هنری. در این مسیر، فیلم کیارستمی نه صرفاً تصویری از پوچی، بلکه یک مواجهه مستقیم، آگاهانه و سینمایی با آن است.
بررسی بینامتنیت میان اقتباس های سینمایی و جامعه مولدِ آن: استفاده از گفتمان خلاق در اقتباس سینمای هالیوود و بالیوود از رمان غرور و تعصب اثر جین آستن بر اساس نظریه لیندا هاچن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰
53 - 66
حوزههای تخصصی:
در حالی که "گفتمان وفاداری" در مطالعات اقتباس بر روی وفاداری اقتباس های سینمایی به متن مبدأ تأکید دارد، لیندا هاچن تأکید بر استفاده از گفتمان خلاق و خلاقیتِ اقتباس های سینمایی در ایجاد متنی نو در مقایسه با متن مادر دارد. به عقیده هاچن، برتریِ یک اقتباس بر دیگری در خلاقیتی است که موجب ایجادِ رابطه بینامتنی میان فیلم و متن مبدأ می شود. بنابراین نظریه هاچن به جای تمرکز بر "گفتمان وفاداری"، به بررسی راه هایی می پردازد که اقتباس های سینماییِ نوآورانه شکل می گیرند. این اقتباس ها با تمرکز بر مشکلات جامعه مولد خود، به متونی نو و ابتکاری تبدیل می شوند که از متن مبدأ زاده شده اند، اما در عین پیوند با آن، استقلال نیز دارند. ازاین رو، مطالعه حاضر به بررسی دو اقتباس سینمایی از رمان غرور و تعصب اثر جین آستن نویسنده بریتانیایی می پردازد. این پژوهش سعی بر پاسخ به این پرسش را دارد که این دو اقتباس چگونه گذشته جامعه ای که در رمان جین آستن به تصویر کشیده شده است را بر اساس زمان حالِ جامعه ای که این اقتباس های سینمایی در آن صورت گرفته است، بازنویسی می کنند. بدین منظور، یک اقتباس بالیوودی از این رمان به کارگردانیِ گوریندر چادها و یک اقتباس هالیوودی به کارگردانی رابرت لئونارد در این پژوهش مورد موشکافی قرار گرفته است. هدف مطالعه حاضر تجزیه و تحلیل این اقتباس ها از دیدگاه نظریه هاچن و بررسی روش هایی است که این دو اقتباسِ سینمایی با متن مبدأ روبرو شده اند و آن متن را با توجه به مشکلات جامعه ای که از آن برخاسته اند، تغییر داده اند. بر اساس یافته های این پژوهش، هر دو اقتباس، به طور خلاقانه ای، نه تنها با متن مبدأ بلکه با محیط اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی جامعه ای که در آن تولید شده اند، رابطه ای بینامتنی ایجاد کرده اند و بنابراین متن مبدأ را با انعکاس مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه خود و بر اساس مقتضیات آن جامعه بازنویسی کرده اند.
Étude des thèmes dans Tu ne t'aimes pas de Nathalie Sarraute(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۹, No ۳۵, Printemps & été ۲۰۲۵
175 - 196
حوزههای تخصصی:
Cet article propose une critique thématique de Tu ne t’aimes pas de Nathalie Sarraute, où l’auteure explore les profondeurs de l’identité et de l’altérité à travers un jeu complexe de reflets et de projections entre ses personnages. Elle met en lumière la fragmentation de l’ego, où chaque personnage oscille entre admiration et jugement, à la recherche d’une validation insaisissable dans le regard de l’autre. Sarraute démontre comment l’identité se forme de manière instable, influencée par les perceptions et attentes extérieures, révélant ainsi la tension entre le désir d’être reconnu et la crainte du jugement. Les dialogues et interactions des personnages exposent des contradictions internes marquées par l'ironie, la vulnérabilité et la quête incessante de sens. En juxtaposant admiration et détestation, Sarraute révèle une dynamique complexe où le « moi » se redéfinit constamment en réponse au regard de l'autre. Ce jeu de projections met en lumière non seulement les conflits internes, mais aussi la dépendance émotionnelle et psychologique des individus. Ce texte offre une réflexion approfondie sur l'insécurité intrinsèque de l’individu et propose une analyse universelle de la fragilité humaine face à l'identité et au jugement social. À travers une écriture à la fois subtile et incisive, Sarraute éclaire la lutte perpétuelle pour la reconnaissance et la tension entre dépendance à l'autre et affirmation de soi.
عقلانیت درونی در اختلاف نظر دینی: نقدی بر نظریه ی جان پیتارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۴ شماره ۹۱/۱
79 - 100
حوزههای تخصصی:
مسئله اختلاف نظر دینی یکی از چالش های اساسی در فلسفه دین و معرفت شناسی است که همواره پرسش هایی عمیق درباره عقلانیت باورهای دینی و التزام مؤمنان به آنها را مطرح می کند. این مقاله به تحلیل دقیق و مفصل نظریه جان پیتارد در کتاب اختلاف نظر، تسلیم و التزام دینی می پردازد. پیتارد با معرفی مفهوم «دفاع عقلانی درونی» مدلی را پیشنهاد می کند که به مؤمنان اجازه می دهد با حفظ تعهد عمیق به باورهای خود، در عین حال، به واقعیت وجود اختلاف های گسترده و جدی در میان باورهای دینی مختلف نیز اذعان کنند. این رویکرد، تلاشی است برای ایجاد تعادل میان وفاداری دینی و فروتنی معرفتی، و برای حفظ گفت وگوی صادقانه در مواجهه با تنوع دینی. در این مقاله، ضمن تشریح مفصل دیدگاه پیتارد، به نقد معرفت شناختی و فلسفی آن می پردازیم و به تهدیدهایی، از جمله خطر نسبی گرایی در تمایز عقلانیت فردی و بین الاذهانی، ابهام در تعیین مرزهای وفاداری عقلانی و جزم اندیشی، نزدیکی نظریه پیتارد به معرفت شناسی اصلاح شده، و ضعف در ارائه مسئولیت معرفتی روشن در مواجهه با اختلاف نظر دینی، اشاره می کنیم. همچنین، پیامدهای عملی و فرهنگی این دیدگاه را برمی رسیم و پیشنهادهایی برای توسعه و تقویت نظریه ارائه می کنیم. در نهایت، با هدف کمک به فهم بهتر عقلانیت دینی در دنیای متنوع معاصر و ارتقای گفت وگوی بین دینی، بر اهمیت تبیین دقیق تر معیارهای عقلانیت و مسئولیت های معرفتی تأکید خواهیم کرد.
ارزیابی شاخص های کیفیت مسکن با استفاده از فرایند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۳۴۳-۳۲۶
حوزههای تخصصی:
مسکن اولین فضایی است که تجربه روابط انسانی در آن آزموده و چارچوبی فیزیکی است که در آن منابع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرد آمیخته می شود. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی علاوه بر خود واحد مسکونی محیط پیرامون آن را نیز در برمی گیرد توجه به شاخص های کیفیت مسکن زمینه دستیابی به مسکن پایدار را فراهم آورده و مسکن پایدار زمینه های دستیابی به شهرپایدار را مهیا می سازد روند روبه رشد تقاضای مسکن و توسعه نگرش تک بعدی و کمیت گرا به مسکن سبب شده است تا توجه لازم به مسئله بنیادین کیفیت مسکن به معنای واقعی آن اعمال نشود. عدم دسترسی به مسکن مناسب، می تواند سبب بروز یا افزایش اختلالات روانی و مشکلات گوناگون شود. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن شناسایی شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن، با فرض یکسان نبودن وزن شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن به رتبه بندی و اولویت بندی این شاخص ها بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. در راستای دستیابی به هدف موردنظر در این پژوهش از مدل تحلیل شبکه (Anp) به منظور تعیین وزن و اولویت بندی هریک از شاخص ها و مؤلفه های کیفیت مسکن استفاده گردیده است. براین اساس پس از ارزیابی شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل شبکه نتایج بیانگر آن است که از بین شاخص های موردبررسی، شاخص تسهیلات و امکانات مسکن (0.318)، امنیت مسکن (0.218) آسایش مسکن (0.145)، هم جواری با کاربری های سازگار (0.142)، استحکام مسکن (0.109) و همسازی مسکن با اقلیم (0.065) به ترتیب بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند.
بازخوانی و تحلیل دیدگاه قرآن پژوهان درباره کشف علل حذف در فواصل قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های تغییرات و دگرگونی ها در فواصل آیات که در قرآن به طور گسترده روی داده است، تغییر فواصل با بهره جویی از اسلوب حذف است. با توجه به اهمیت و جایگاه محوری این اسلوب در ساختار فواصل قرآنی، این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی، دیدگاه های اندیشمندان درباره این اسلوب و نوع تحلیل و نگرش آن ها درباره مقاصد حذف در فواصل را بازخوانی می کند تا ضمن دست یابی به تصویری روشن از روش های دانشمندان مسلمان به منظور کشف علت حذف های رخ داده در فواصل و نتایج حاصل از آن ها، نقاط قوت و ضعف آن روش ها آشکار شوند و زمینه استفاده از روش های روزآمد برای رفع نارسایی های موجود فراهم آید. مطالعه های صاحب نظران از نظر نوع نگرش آن ها و دلایلی که برای حذف در فواصل ارائه کرده اند، به پنج دسته دیدگاه ادبی، رویکرد زیباشناسانه، دیدگاه معناشناسانه، همپایه بودن معنا و زیبایی لفظ و مطالعه های آواشناسانه تقسیم بندی می شوند. از آنجا که قرآن به عنوان سخن خداوند ظرفیت قبول چندین احتمال را در یک موضوع مشخص دارد، از بیشتر دلایل بیان شده توسط اندیشمندان به همراه روش ها و رویکرد های نوین زبان شناسی، می توان برای کشف لایه های معنایی و بیانی آیاتی استفاده کرد که در فواصل آن ها حذف رخ داده است.
ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی وزارت نفت برای تحقق اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
تحقیق پیش رو، درصدد ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی وزارت نفت برای تحقق اقتصاد مقاومتی است. در این پژوهش، از روش تحقیق ترکیبی کمی کیفی کیو استفاده شده است. نمونه آماری ۲۲ نفر از متخصصان حوزه منابع انسانی و اقتصاد وزارت نفت که صاحب نظر و یا دارای تجربه مرتبط با موضوع تحقیق بوده اند، به صورت هدفمند و غیراحتمالی و با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی یا زنجیره ای انتخاب شده اند. گردآوری اطلاعات براساس طراحی پرسشنامه 7گزینه ای استفنسون برای ۴۸ گویه انجام و در تحلیل آن از روش آماری تحلیل عاملی کیو و نمره استاندارد Z و با کمک نرم افزار کوانل استفاده شده است. یافته های تحقیق مبین دو الگوی ذهنی مشتمل بر الگوی ذهنی مبتنی بر نیروی انسانی (رفتاری) به تعداد 13 نفر و الگوی ذهنی مبتنی بر عوامل ساختاری و زمینه ای (محیطی) به تعداد 9 نفر بوده که بر روی 30 گویه با نمره Z (1+ و بالاتر) از مجموع 4۸ گویه در موافقت با آن ها، توافق داشته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد، الگوی مدیریت منابع انسانی وزارت نفت برای تحقق اقتصاد مقاومتی دارای سه مؤلفه اصلی رفتاری (نیروی انسانی) با ۱۶ شاخص، ساختاری با ۸ شاخص و زمینه ای (محیطی) با ۶ شاخص است.
وجوب اجتناب از موضع تهمت به مثابه قاعده ای فقهی
حوزههای تخصصی:
روایات فراوانی در کتب حدیثی شیعه و سنی وجود دارد که به شکل صریح یا غیرمستقیم از دخول در موضع تهمت نهی کرده است. موضع تهمت اعم از یک مکان فیزیکی است و شامل هر موقعیت عینی و اعتباری و حقوقی می شود که توجه اتهام به شخص در آن موقعیت به شکلی محتمل و معقول می نماید. قاعده دوری از موضع تهمت، قاعده ای اصطیادی است که از همین روایات استخراج و مستند به حکم عقل است. در این تحقیق به روش تحلیلی توصیفی نشان داده می شود که مضمون این روایات، نه یک مسئله فقهی بلکه قاعده ای فقهی است که می تواند در ابواب مختلف فقهی به عنوان یک ملاک در مقام استنباط احکام توسط یک مفتی، در مقام تقنین توسط قانون گذار، در مقام قضاوت توسط مقامات قضایی و در مقام سیاست گذاری به عنوان یک مبنا توسط حاکمان و سیاست گذاران مورد استفاده قرار گیرد. در حیطه فتوا و قضا این مسئله فراوان به کار گرفته شده است. در حیطه سیاست گذاری نیز در مواردی مانند شفافیت و تعارض منافع، مبنای قانون گذاری بوده است؛ اما در پاره ای از موارد مانند اهتمام به جامعه مدنی هنوز این قاعده به شکل کامل مبنای رفتار حکومت گران قرار نگرفته است. درمجموع این قاعده از قواعد بسیار پرکاربرد در موارد پیشین بوده و حتی یک قاعده اخلاقی نیز محسوب می گردد.
چگونگی ورود مدرنیته به فضای خانگی ایرانیان دورهناصری تا پایان قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۵
181 - 212
حوزههای تخصصی:
اهداف: از مدرن شدن ایران، تاکنون روایت های مختلفی ارائه شده که عمدتاً مبتنی بر فضای عمومی و نهادهای آن بوده اند؛ درحالی-که از دریچه خانه و فضاهای خصوصی نیز می توان مواجهه ایرانیان را با مدرنیته تحلیل کرد. این مقاله قصد دارد چنین روایتی را با تأکید بر نقش اشیا و کنش گران غیرانسانی ارائه دهد؛ روایتی که تمرکز خود را بر تجربه اعیان و اشراف پایتخت، در 77 سال پایانی از دوره 130 ساله قاجار قرار داده است. روش مطالعه: این پژوهش با استفاده از نظریه کنش گر- شبکه برونو لاتور و نیز روش مطالعات اسنادی و تحلیل تماتیک به بررسی این مسأله پرداخته است. قابلیت نرم افزار کیفی اطلس تی آی این امکان را به ما داده که حجم بسیاری از داده های استخراج شده از چهل سند دست اول مربوط به دوره مذکور را (شامل زندگی نامه، سفرنامه، روزنامه و رساله) خط به خط خوانده و با ارجاع به آن ها نشان دهیم که چطور کنش گر- شبکه جدید فضای خانگی، حول تجربیات طبقه نوظهور «ممتاز نو» شکل می گیرد. یافته ها: این کنش گر- شبکه، جعبه سیاه فضای خانگی پیشامدرن ایرانیان را به چالش کشیده و از این طریق، پیوندهای بین اجزاء خود را قوی تر می کند. در گام نهایی نیز، با رفتن به حاشیه شهر و ساخت عمارت های جدید و پناه گرفتن در آن ها به عنوان اندرونی هایی جدید، از آزمون های استحکام رقبا که قشر سنتیِ محافظه کار جامعه بودند، در امان می ماند. کنش گر- شبکه جدید، به این وسیله می تواند تجربه خود را از یک زندگی خانگی نو و مدرن ساخته، تثبیت کرده و به دست آیندگانی که ما باشیم، برساند؛ زندگی ای که شامل معماری، اشیا، رفتارها و روابط جدیدی است. نتیجه گیری: مقاله درنهایت نشان می دهد که ما در کنار فضای عمومی، در فضاهای خصوصی خود و نهاد خانواده نیز به شکلی محرمانه تر و عمیق تر، تجربیاتی از مدرنیته را داشته ایم که بعدها در فضاها و نهادهای عمومی جامعه به طوری جدی تری ظاهر شده اند.
بازنمود نقش «شمن» در سوگ نگاره های شاهنامۀ بزرگ ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
171 - 183
حوزههای تخصصی:
نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی با رویاها، آرمان ها و آرزوهای شاهان مغولی تلفیق شده و سبک زندگی و فرهنگ آن ها را نمایش می دهد. سوگ نگاره های اسفندیار، رستم و زواره، ایرج و اسکندر در شاهنامه بزرگ ایلخانی بازگو کننده چنین کارکردی در تعامل با فرهنگ ترکی- مغولی است. اساس مساله پژوهش این است که؛ آیین سوگواری مغولی و شمن در سوگ نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی در رابطه با قهرمانان اساطیری ایران چگونه نمایش داده می شود. از این رو، هدف تحقیق، بازنمود نقش شمن در سوگ نگاره های اسفندیار، رستم و زواره، ایرج و اسکندر از شاهنامه بزرگ ایلخانی است. بنابراین سوالاتی که تحقیق قصد پاسخگویی به آن ها را دارد عبارتند از: 1- شمن در سوگ نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی به چه صورت بازنمود یافته است؟ 2- شمن نقش خود را در سوگ نگاره ها چگونه به انجام رسانیده است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و شیوه جمع آوری اطلاعات آن با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. بر همین اساس نتایج این پژوهش نشان داد که در نگاره ها شمن با شمایل مردی سالخورده نمایش داده شده است. ریش سفیدی که سرپوش سفیدی بر سر کرده و تن پوش قهوه ای رنگ به تن دارد و فقط در سوگنگاره اسفندیار با مو و ریش سیاه و تن پوش سفید دیده می شود. شمن در فضای باز و یا بسته هادی و همراه جنازه قهرمانان اساطیری ایران است. وی و همراهانش در مراسم سوگواری با اجرای رقص یا حرکت های تکراری همراه با حالت خلسه با خدایان ارتباط برقرار کرده و مردگان را تا عالم مرگ راهنمایی و هدایت می کنند. نمادهای ستون سنگی در فضای بسته، عصا، کوبه طبل و ترکیب نردبان مانند کلاه ها در فضای باز به احتمال زیاد بیان کننده این نیروی جادویی- مذهبی «شمن »ها در هدایت مردگان به عالم مرگ است. همچنین بازنمایی «شمن »ها در تن پوش های سفید و قهوه ای رنگ احتمالا با توانمندی وهم و ذهن آن ها در صعود به آسمان و یا سبک زندگی ایلی آن ها مرتبط است.







