مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
منوچهر آتشی
حوزه های تخصصی:
در سده های اخیر و در پی ارتباط ایرانیان با ممالک غربی و تلاش برای مدرنیزه کردن ایران در عرصه های مختلف صنعتی، نظامی، آموزشی و فرهنگی و همچنین آشنایی روشن فکران ایرانی با اندیشه ورزان غربی، اندیشه های مدرن در همة عرصه های زندگی ما ایرانیان از جمله هنر و ادبیات تأثیر بسیار شگرفی بر جای می گذارد. شعر امروز ایران نیز در دورة مشروطه با نوجویی های شاعرانی چند، راه خود را به سوی تغییر و تحول آغاز می نماید، تا اینکه «نیمایوشیج» به عنوان «پدر شعر نو» پارسی، سنگِ بنای جدیدی در عرصة شعر فارسی می گذارد که بعدها هم فکران و پیروان او این راه را ادامه می دهند؛ اما با پیچیده تر شدن مناسبات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و آشنایی برخی از روشنفکران و مترجمان با شعر مدرن جهان، عده ای از شاعران پا را از سنت شکنی های نیما فراتر می گذارند و یک سره ساختار شعر نیمایی را بر هم می زنند و در پی ایجاد جریان های تازه ای در شعر امروز برمی آیند. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است که آیا آشنایی منوچهر آتشی (سورنا) با ادبیات مدرن غرب باعث تأثیرپذیری وی از آن نوع ادبیات و بازتاب آن اندیشه ها و ویژگی ها در شعر و اندیشه اش شده است یا خیر؟ و اگر پاسخ مثبت است، این آشنایی تا چه حد بر شعر آتشی تأثیرگذار بوده است؟
نتیجه گیری مقاله آن است که آشنایی منوچهر آتشی با ادبیات و شاعران غرب بر شعر و اندیشة او تغییرات محسوس و بنیادینی به وجود آورده است؛ به گونه ای که با بهره گیری از این نگاه و بینش تازه نسبت به جهان، او تبدیل به یکی از شاعران پیشرو این عرصه در شعر فارسی شده است و این تأثیرات هم در سطوح زبانی(صوری) و هم در سطوح محتوایی شعر او چشم گیر است.
هویت بومی در شعر منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت بومی در ادبیات کلاسیک فارسی چندان مورد توجه قرار نگرفته و شاعران کهن به انعکاس محیط اقلیمی و بوم زیست خود در شعرشان کمتر تمایل نشان داده اند. اما نیما در راستای نوآوری هایی که در جوانب مختلف شعر ایجاد نمود، بومی گرایی را نیز وارد حیطه ی شعر کرد و در این راه پیروانی نیز یافت در راس طرفداران این شیوه، منوچهر آتشی قرار دارد که آگاهانه، گرایش ویژه ای به ارائه ی نمادها، عناصر و تصاویر بومی و محلی نشان داده است. وی در راستای حس نوستالژیکی که از غم دوری از زادگاه و برخورد با مدرنیته و... دچارش شده است، رویکردی آگاهانه به هویت بومی دارد و اکثر بن مایه های شعری اش بر پایه ی اقلیم و محیط بومی«جنوب» استوار است. با توجه به اهمیت بررسی بحث هویت بعنوان اصلی بنیادین در حفظ وحدت یک جامعه یا ملّت، این مقاله می کوشد تا از یک طرف، دلایل توجه آتشی به هویت بومی را بازنماید و از طرف دیگر، به مصادیق و مولفه های هویت بومی حاضر در شعر وی بپردازد و چارچوبی گویا از این مفهوم ارائه دهد. بررسی ها نشان می دهد مهم ترین نمودهای هویت بومی در شعر آتشی عبارتند از: یادکرد نام آوران، کاربرد واژگان خاص بومی جنوب، ارائه تصویرهایی از محیط و ذکر نام اماکن، گیاهان و جانوران بومی و توجه به برخی آداب و باورهای منطقه جنوب کشور.
بررسی برخی مولفه های پسامدرن در اشعار منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منوچهر آتشی با گذر از سنت نیمایی و روی آوردن به تجربه های مدرن، نام خود را در شمار یکی از شاعران نوگرای معاصر فارسی ثبت کرده است؛ این در حالی است که بررسی اشعار وی نشان می دهد که در برخی اشعار روایی- تاریخی او به ویژه در آخرین مجموعه شعری که پس از مرگ وی به چاپ رسید (بازگشت به درون سنگ، 1386)، به دنیای پسامدرن نیز گام نهاده و در پی خلق روایت هایی به شیوه ی فراداستان تاریخ نگارانه برآمده است. در این مقاله ضمن نشان دادن گستره ی تاریخ در اشعار آتشی، با استفاده از آرای برخی نظریه پردازان پسامدرن تاریخ از جمله لیندا هاچن، برایان مک هیل و هایدن وایت، ویژگیهای فراداستان تاریخ نگارانه مطرح و سپس یازده شعر از اشعار مجموعه ی »بازگشت به درون سنگ» بر اساس پنج شاخصه ی فراداستان تاریخ نگارانه بررسی و تحلیل شد. این شاخصه ها عبارتند از: زمان پریشی (نابهنگام گرایی)، نقد خردگرایی، انکار غایت مداری تاریخ، به چالش کشیدن حقایق تاریخی، طنز و آیرونی. نتیجه ی به دست آمده، مؤید رویکرد پسامدرن آتشی و تلاش او برای آفرینش فراداستان تاریخی در حوزه ی شعر است.
مقایسۀ تطبیقی کارکرد اسطوره در شعر خلیل حاوی و منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
اسطوره ها برپایۀ فطرت آدمیان شکل می گیرند و در هر دوره سیلانی دارند و در ذهن و زبان مردم جاری می شوند؛ ازاین رو، باید اسطوره را فصل جدایی ناپذیر ادبیات دانست. شاعران و ادیبان هرگاه آمال و آرزوهای ملت خود را در خطر می دیدند به اسطوره روی می آوردند. یکی از پرتحول ترین دوره های ادبی در ادبیات فارسی و عربی دورة معاصر است که با بررسی آثار و افکار شاعران این دو سرزمین می توان دریافت که تحت تأثیر عواملی هم چون تحولات سیاسی اجتماعی، نفوذ استکبار، فشار استبداد داخلی، و ... شاعرانی چون قروی، فؤاد خطیب، و خلیل حاوی از لبنان و فرخی یزدی، ملک الشعرای بهار، منوچهر آتشی، و ... از ایران به منظور شکل دهی وطنی با جلوه های ملی و مبارزه با استبداد و احیای هویت ملی سروده های خود را با اسطوره گرایی عجین کرده اند. در پژوهش حاضر، جلوه های اسطوره در شعر خلیل حاوی (1919- 1982 م) و منوچهر آتشی (1310- 1384 ش) با روش توصیفی تحلیلی و برپایۀ مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی بررسی می شود. توجه به کارکرد اسطوره به عنوان ابزاری برای بیداری ملت و توجه به جنبه هایی از میراث کهن اسطوره های فارسی و عربی و اساطیر یونانی که انسان معاصر را به مقاومت و ایستادگی دربرابر ظلم و ستم فرامی خواند، مهم ترین وجوه همانندی و تشابه در شعر دو شاعر است.
تحلیل اسطوره شناختی تطبیقی نماد غار و بررسی نمودهای آن در شعر منوچهر آتشی با تکیه بر دیدگاه های میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اسطوره شناختی تطبیقی غار به عنوانِ یک نماد کهن، از سویی می تواند جنبه هایی کمتر شناخته شده از کارکردهای این نماد را آشکار سازد و از دیگر سو امکان درک دقیق تر چراییِ به کار بستن این نماد را فراهم می کند. نگارندگان با روش تحلیلی تطبیقی در بررسی اسطوره شناختی نمود های غار و کارکرد های آن در متون مختلف، کوشیده اند به یک دسته بندی جامع و مانع از نمود های غار دست یابند. همچنین بر پایه این دسته بندی چهار کارکرد برای این نماد تعریف و تبیین کرده اند که عبارتند از: 1. زهدان زمین مادر؛ 2. دنیای درون و ناخودآگاه؛ 3. جایگاهِ نمادین آیین تشرف؛ 4. دنیا. بر پایه این دسته بندی جدید، امکان بررسی نمودهای اسطوره ای نماد غار در شعر منوچهر آتشی، با تکیه بر تمایزها و تعاریف هر کارکرد، فراهم گردید؛ بررسی این نماد در شعر نو پارسی از جمله این شاعر نوپرداز، از سویی نشان دهنده میزان نفوذ شیوه تفکر اسطوره ای در ذهن بشر مدرن است و از دیگرسو می تواند پربسامدترین کارکردهای بازمانده از این نماد در شعر این شاعر نو سرای فارسی را آشکار سازد. بررسی ِ شعر منوچهر آتشی نشان از آن دارد که کارکردهای نمادین غار که در پیوند با «دنیای درون و ناخودآگاه» و نیز «نوزایی و تجدد» هستند، در سروده های وی با بسامد افزون تری قابل مشاهده هستند.
بررسی تطبیقی عشق در اشعار عبدالوهاب بیاتی ومنوچهر آتشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
77 - 84
حوزه های تخصصی:
موضوع عشق یکی از مضامین مکتب رمانتیسم است؛ از جمله اصول مکتب رمانتیسم، دوری از وطن، دوری از معشوق و یادآوری دوران کودکی ونوجوانی می باشد که عبدالوهاب البیاتی و منوچهر آتشی، دو شاعر معاصر عربی و فارسی از جمله شعرایی هستند که تحت تاثیر مکتب رمانتیسم قرار گرفته اند و مضامین بدیعی از عشق را در شعر خود نمودار می سازند؛ شعر این دو شاعر سترگ از زوایای گوناگون، قابلیت بررسی تطبیقی را داراست از جمله نمودهای مشترک عشق در شعر دو شاعر عبارتنداز: حس دلتنگی برای وطنی که از آن دور مانده اند، یادآوری دوران کودکی و نوجوانی و عشق به معشوقه ای که آرزوی وصال او را در سر داشته اند و هرگز به او نرسیده اند؛ هدف از نگارش تحقیق حاضر، بررسی شعر دو شاعر از دیدگاه ادبیات تطبیقی است به گونه ای که وجوه تشابه بینش رمانتیکی و نمود نوستالژی در شعرشان به روشنی برای مخاطب تبیین گردد؛ در این پژوهش تلاش شده است تا اشعار این دو شاعر بزرگ در حوزه عشق به بکارگیری روش تطبیقی مبتنی بر تحلیل مورد کندو کاو قرار گیرد و تشابه خطوط فکری و شعری این دو شاعر بیش از پیش آشکار شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد هر دو شاعر توانسته اند مضمون عشق را با برخی وجوه مشترک به تصویر کشند با این تفاوت که البیاتی عشق را با ترسیم فضای ظلم و ستم جامعه برای مخاطب ترسیم می کند و با زبانی به دور از غموض و آتشی نیز در اشعار خود، عشق را با عنصر خیال در می آمیزد.
مسأله تاریخ مندیِ شعر منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۱۱
123 - 150
حوزه های تخصصی:
آن نسبت هنری که میراث شعری یک شاعر با تاریخ روزگاران خود برقرار می سازد، برسازنده ساخت و صورت هایی است که شاکله اصیل چهره ادبی او را در سنجش با سایر دوره ها و نظام های هنری دیگر، معلوم می دارد. شعر آتشی فارغ از توفیقی که در القاء توانمند فضاهای بومی جنوب ‑تالی نیمای شمال‑ به دست آورده است، از گرفت و گیرهایی نیز بی آسیب نمانده است که خود برخاسته از غیاب نگاهی تاریخ مند به هستی و انسان مدرن می تواند بود. با تمرکز بر سه فقره از شعرهای دو دفتر «آهنگ دیگر» و «آواز خاک»، بیشتر به این نکته التفات خواهیم یافت که او چگونه در «خنجرها، بوسه ها و پیمان ها»، «گُلگون سوار» و «ظهور»، با اشتمال سه حوزه «تاریخ»، «تراژدی» و «ادبیّات اکثریّت» از آن گونه فقر نگرشی رنج می برد که سعی نگارنده را همه بر آن داشته که با در نظر داشت نظریه های ادبی منتقدان جدید و دسته بندی مناطق نقدپذیر شعرها، چند و چون و کاستی آن ها را بررسی و تحلیل کند.
تأثیر زیست بوم های مختلف زمانی در اشعار سهراب سپهری و منوچهر آتشی از منظر نقد بو م گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش محیط زیست و توسعه پایدار سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
147 - 166
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرا یا «اکو کریتیسیزم» را می توان مطالعه ی رابطه ی میان ادبیات و محیط زیست و چگونگی بازتاب ارتباط انسان با محیط فیزیکی پیرامونش در ادبیات دانست. در این نقد، رابطه ی دوسویه میان شاعر یا نویسنده با طبیعت و میزان تأثیر و تأثّر مظاهر طبیعی بر روح و جان آنان بررسی می شود. این مقاله، در پاسخ به این پرسش که «زیست بوم های زمانی شاعران، چه تأثیری بر اشعار آنان داشته است»؛ به بررسی درون مایه و مضمون اصلی اشعار زیست محیطی شاعران موردپژوهش پرداخته، تفاوت ها و اشتراکات آنها را در راستای ادبیات و محیط زیست بیان می کند. در این پژوهش که ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری، توصیفی-تحلیلی از نوع اسنادی بوده، نتایج ذیل به دست آمده است: شباهت اندیشه ی زیست بوم و طبیعت محور از منظر نقد بوم گرا میان آثار شاعران، ناشی از روحیات و سرشت مشترک انسانی و نیز معلول شباهت برخی عوامل تأثیرگذار محیطی مانند 1- مکتب رمانتیسم 2- شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی جامعه 3- تأثیر محیط زندگی و دوران کودکی آن ها است. در شعر شاعران موردتحقیق، لزوم توجه به طبیعت و زیست بوم های زمانی شاعر، بیان بحران های زیست محیطی و آگاهی بخشی برای حفاظت از آن، سبب شده از شعر به عنوان رسانه ای زیست محیطی- فرهنگی استفاده شود. تأثیر زیست بوم های زمانی شاعران بر اشعار آنان، آرمان شهر، شهر گریزی، آلودگی آب، خاک، هوا، بیابان زایی، پرداختن به برخی بحران ها مانند خشکسالی وغیره، شباهت مهم نگرش بوم محور شاعران موردمطالعه و نزدیکی به طبیعت، نوع زیست بوم و نوع نگرش به آرمان شهر مطلوب تفاوت مهم آنان است.
تأثیر مدرنیسم در شعر منوچهر آتشی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۹
133 - 152
حوزه های تخصصی:
"مدرنیسم" اصطلاحی است که در حوزه های گوناگون: فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی و... کاربرد گسترده ای دارد، اما مدرنیسم درعرصه ی ادبیات به نظامی زیباشناسانه پس ازجنگ جهانی اول گفته می شود که شامل گسست کامل از سنت های هنری و فرهنگی است. در ایران هر چند شعر نو با نیما آغاز می شود، اما مدرنیسم از دهه ی چهل و با آغاز تحولات اجتماعی و "مدرنیزاسیون" کردن جامعه تاثیرات خود را در ادبیات نشان می دهد و شعر مدرن با ویژگی هایی هم چون: نسبی نگری، فرد گرایی، تعهدگریزی، گرایش به نثر، تصویرگرایی و... از این دوره شروع می شود. منوچهر آتشی هرچند از پیروان نیماست، ولی از همان آغاز خود را به عنوان شاعری نوگرا می شناساند. هر چند نمی توان ادعا کرد،آتشی شاعری کاملاً مدرن است و تمام ویژگی های شعر مدرن در اشعار او دیده می شود، اما وجود بسیاری از این ویژگی ها را در اشعار وی می توان نشان داد.
هویت بومی و منطقه ای اشعار منوچهر آتشی در محمل تمثیل
حوزه های تخصصی:
در دوره ای که «جهان وطنی» به شدت تبلیغ می شود، پاسداشت عناصر هویت بخش بومی و قومی، امری اجتناب ناپذیر و شایسته می نماید که بار این مهم را بسیاری از هنرمندان، شاعران و نویسندگان کشورها بر دوش می کشند. این پژوهش برآن است تا نشان دهد که «منوچهر آتشی» شاعر بلندآوازه جنوب در فضای سرشار از تبلیغات بنیان برافکن که از همه سو افکار را تسخیر کرده است، چگونه توانسته هویت بومی و منطقه ای خود را در فضای بیکرانه شعر ماندگار سازد. بررسی ها نشان می دهد که آتشی برای نگهداشت عناصر هویت بخش بومی و منطقه ای خود، از بستر تمثیل سود جسته و با نقل روایت و ذکر خاطرات از گذشته ای بس دور تا زمان حاضر، هویت بومی را در شعرش خوانا و تأثیرگذار کرده است. سپس با تلفیق بین لغات، اصطلاحات، ضرب المثل ها و واژگان بومی منطقه خود با زبان رسمی فارسی، به این توانایی دست یافته تا هویت بومی و اقلیم و در نهایت اشعار خود را ماندگار سازد.
بررسی آشنایی زدایی و هنجارگریزی دستوری در شعر منوچهر آتشی
حوزه های تخصصی:
آشنایی زدایی در جهان متن، شامل همه ی شگردهایی می شود که در برجسته سازی یک متن ادبی دخیل اند و معمولاً با نوعی هنجارگریزی همراه هستند و می توان گفت آشنایی زدایی نتیجه ی برجسته سازی و هنجارگریزی است. یکی از انواع هنجارگریزی هایی که که شاعر برای آفرینش اثر ادبی به آن دست می زند، هنجارگریزی دستوری است و آن به معنی گریز از قواعد نحوی حاکم بر زبان است؛ هر زبان دارای ساختار دستوری خاصی است که مطابق زبان معیار، نظم می یابد اما در زبان شعر، این نظم و ساختار به هم می خورد و نوعی برجسته سازی شکل می گیرد؛ به عبارت دیگر شاعر از امکانات دستوری زبان در جهت برجسته نمودن شعرش بهره می جوید. هنجارگریزی دستوری به اشکال گوناگون در شعر شاعران مختلف، دیده می شود. بررسی شعر منوچهر آتشی نشان داده است که او از هنجارگریزی دستوری در هر دو بخش صرف (واژه) و نحو استفاده نموده است؛ انواع هنجارگریزی در سطح صرف در شعر آتشی عبارتند از: ساخت واژگان جدید، کاربرد واژگان کهن، بکارگیری واژگان امروزی و کاربرد واژگان بومی. در سطح نحو شعر آتشی نیز نمونه هایی از گریز از هنجار دیده می شود که شاعر از این طریق به آشنایی زدایی پرداخته است. این جستار موارد مختلف این قاعده گریزی های نحوی را مورد بررسی قرار داده و نشان داده است آتشی از چه روش هایی در جهت غریبه سازی نحو شعرش استفاده نموده است.
تأثیر کتاب مقدس بر اشعار منوچهر آتشی
حوزه های تخصصی:
منوچهر آتشی (1310-1384) یکی از شاعران بزرگ نوپرداز معاصر است که در اشعار خود فراوان از آرایه ی تلمیح استفاده کرده است. تنوع و فراوانی تلمیحات در شعر آتشی مبیّن پشتوانه قوی و معلومات سرشار اوست تا جایی که می توان تلمیح را یکی از ویژگی های بارز سبکی او به شمار آورد. هرچند خاستگاه تلمیحات آتشی در مجموعه های نخستین اغلب عناصر بومی و اقلیمی جنوب ایران (به ویژه بوشهر زادگاه شاعر) است ولی او به تدریج از این فضا فاصله می گیرد و از منابع بیشتر و متنوع تری برای تلمیحات اشعار خود استفاده می کند. یکی از این منابع به ویژه در مجموعه اشعار پایانی، کتاب مقدس عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) است. در این مقاله که به روش کتابخانه ای، اسنادی و تحلیل محتوا انجام شده است سعی شده است مهم ترین موارد بازتاب تورات و انجیل در اشعار منوچهر آتشی مشخص و تحلیل گردد.
بررسی شعر «خنجرها، بوسه ها، پیمان ها» از منوچهر آتشی بر اساس مفهوم میمسیس در نظریه زیبایی شناس آدورنو
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
209 - 225
حوزه های تخصصی:
یکی از اصول نظریه زیبایی شناسی آدورنو مفهوم میمسیس است. وی با بیان این اصل به نقد ساختارهای سلطه و سرکوب در عقلانیت مدرن و روشنگری می پردازد که از سه چشم انداز قابل بررسی است: رابطه ی دیالکتیکی میمسیس و عقل، میمسیس به مثابه ی دیالکتیک سوژه و ابژه، میمسیس و ارتباط آن با زبان که ما نیز در این پژوهش به بررسی این سه مقوله در شعر خنجرها، بوسه ها و پیمان ها از منوچهر آتشی می پردازیم تا ارتباط میمتیک انسان و طبیعت را در دیالکتیک روشنگری و ارتباط هنر میمتیک با جامعه را در نظریه ی زیبایی شناسی آدورنو نشان دهیم که چگونه تقلیل و همسان سازی طبیعت به دست انسان مدرن می تواند باعث سلطه ی او بر طبیعت شود. چیزی که در شعر خنجرها، بوسه ها، پیمان ها نیز نمود بارزی دارد. در واقع در این شعر شاعر طبیعت را از نیروهای درونی و کیفیات پنهانش تخلیه کرده و چیزی مطابق ذهنیت خود به آن بخشیده است که این خود می تواند به معنای سلطه شاعر بر طبیعت و در واقع تمایز سوژه و ابژه باشد که این یکی از قابلیتهای زبان هنری است؛ در واقع یکی از محورهای اساسی اندیشه آدورنو از ذهنیت مدرن را همین ابژه سازی سوژه تشکیل می دهد. بنابراین در اندیشه ی آدورنو، تحقق بیان هنری از طریق میمسیس امکان پذیر است.
تحلیل پیکره بندی ساختاری شعر «وسوسه» منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار اصل سازمان دهنده ای به شمار میرود که عناصر بنیادینِ متن، در نهایت بر اساس آن تفسیر می شوند؛ بدین ترتیب، منتقدان ادبی همواره بدان توجه کرده اند. بر اساس چنین دیدگاهی، ساختار متن ادبی از متن غیرادبی متمایز شده است. با این همه، به نظر می رسد علی رغم پژوهش هایی که معطوف به ساخت گرایی بوده و اهمیت ساختار کلی شعر در آفرینش اثر ادبی را روشن ساخته است، پژوهش نظام مندی که به تعامل دیالکتیک مولفه ها و ساختار کلی اثر بپردازد، در دست نیست. از این رو در جستار پیش رو کوشیده شده است، با رویکردی تحلیلی توصیفی ضمن استخراج روابط متنوع موجود در بین مولفه های یک ساختار، مبانی نظری پیکره بندی شعر را مطرح کرده و ساختار کلی اثر را از این چشم انداز بررسی کنیم. به همین سبب، با تکیه بر قواعدی مانند توازن تصویری، توازن نحوی، تقابل های دوگانه و انسجام غیرساختاری به خوانش ساخت گرایانه شعر «وسوسه» منوچهر آتشی می پردازیم و عواملی که منتهی به پیکره بندی ویژه ای در ساختار کلی آن شده است را روشن می کنیم. در این پژوهش روشن می شود که شاعر علی رغم آنکه میان هم عصران خود مغفول واقع شده است، با ابداعات فراوانی که با شیوه ی پیکره بندی در زبان شعری خود به کار می گیرد، ساخت ویژه و محکمی را ایجاد می کند که به موجب آن از بسیاری شاعران هم عصر خود متمایز می شود.
بررسی تطبیقی کاربرد شناسی طبیعت گیاهی در شعر شوقی بزیع و منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
113 - 130
حوزه های تخصصی:
شوقی بزیع و منوچهر آتشی، دو شاعر نوگرایی هستند که طبیعت در شعرشان بازتاب وسیعی داشته است. آن ها عناصر طبیعت گیاهی را در اشعارشان با اغراض خاص ادبی به کار برده و گامی در جهت نوگرایی لفظی و معنایی در شعر برداشته اند. پژوهش حاضر بر آن است تا براساس چارچوب های ادبیات تطبیقی به بررسی کاربرد ادبی طبیعت گیاهی و بازتاب اسماء خاص گل ها، گیاهان، درختان و میوه ها در شعر این دو شاعر بپردازد. براساس یافته های پژوهش، بزیع و آتشی از طبیعت زیبای سرزمینشان، به ویژه طبیعت گیاهی، استفاده ادبی کرده و اسم گل ها، گیاهان، درختان و میوه ها را با هدف آشنایی زدایی، برجسته سازی معنا و مضمون شعری، بالا بردن ظرفیت معنایی واژگان شعر، غنا بخشیدن به گستره خیال و عاطفه شعر به کار برده اند. یکی از مهم ترین ویژگی های کاربرد این واژگان طبیعت گیاهی، به کارگیری آن ها در قالب آرایه های ادبی به ویژه استعاره و جان بخشی و تشبیه است که این کار باعث می شود آن ها شکل نمادینی به خود بگیرند. بار معنایی واژگان مربوط به عناصر طبیعت در شعر ایشان، متناسب با مضمون و فضای کلّی شعر به شکل مثبت و منفی تغییر می یابد.
بررسی شعرِ موج ناب فارسی؛ از سرآغاز تا سرانجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«موج ناب» گرایشی است در شعر فارسیِ معاصر که از زایش های جریان شعر «موج نو» به شمار می آید. «موج ناب» در میانه دهه پنجاه خورشیدی با حمایت و کوشش منوچهر آتشی و معرفی آن از طریق مجلّه تماشا پاگرفت. پایه گذاران حلقه نخست موج ناب، پنج شاعر جوان به نام های سیدعلی صالحی، هرمز علی پور، آریا آریاپور، یارمحمّد اسدپور و سیروس رادمنش بودند. خاستگاه اصلی این موج، نخست، شهر نفتی مسجد سلیمان در جنوب غربی ایران بود، سپس با استقبال نشریّاتی هم چون تماشا و بنیاد ، این نحوه سرودن علاقه مندان بسیاری در سراسر ایران یافت. دو رخداد عظیم و دگرگون کننده انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی از یک سو و از دست رفتن پایگاه های رسانه ای آن از سوی دیگر، موجب کم فروغ شدن و رفته رفته به خاموشی گراییدن این موج گردید و شاعران آن در میانه دهه شصت هر کدام سرمشق های تازه ای را در سرودن پی گرفتند.تعهّد گریزی و فردگرایی، کم توجهی به عنصر اندیشه و محتوا، اقلیم گرایی، گریز از وزن و گرایش به زبان نثر، آشنایی زدایی، هنجارگریزی در نحو زبان، تأکید بر تقطیع ویژه، تصویرگرایی و کشف روابط جدید و تجریدی میان اشیا، بهره گیری از زبانی عاطفی و گاه مبهم، توجه به فرم و شکل بیان، ایجاز و بسامد بالای واژگان اقلیمی و عناصر طبیعت بومی در شعر از مهم ترین ویژگی های این موج شعر است.
بوم گرایی در ذهن و زبان نیما یوشیج و منوچهر آتشی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
93 - 119
حوزه های تخصصی:
طبیعت و جلوه های آن از دیر باز در اشعار فارسی با زبانی که بازتاب دهنده پیوند تنگاتنگ جلوه های طبیعت و اندیشه شُعراست، بازتاب داشته اند. شیوه بیان، این رابطه را با توصیف طبیعت، نمادها و تمثیل های برگرفته از آن آشکار می سازد. پیوند انسان و طبیعت بعد از انقلاب صنعتی و تسلط ماشین بر ابعاد مختلف زیستِ بشری دچار تغییر شد؛ انسان در برابر طبیعت دست بالا را گرفت و رابطه متناظر انسان و طبیعت رابطه ای نابرابر و یک سویه گشت. نقد بوم گرا در پی بررسی روابط میان ادبیات و طبیعت اطراف است و منتقدان بوم گرا با رو ش های گوناگون بازتاب طبیعت در متون ادبی را بررسی می کنند. در این مقاله ویژگی های زبانی نیما یوشیج و منوچهر آتشی در بازتاب طبیعت و جلوه های آن بررسی شده است. در نگاه نیما هیچ واژه ای به خودی خود شاعرانه نیست، فقط کاربرد و کارکرد آن تعیین کننده شاعرانگی آن خواهد بود. منوچهر آتشی نیز با بیانی غنی، نیرومند، و لبریز از عواطف گرم اقلیمی؛ تعبیرهای زیبای شاعرانه، ترکیب های تازه، مضامین و استعارات بدیع را در شعر خود وارد کرده که تجلی گاه زندگی مردم جنوب با عناصر زنده آن است. واژه های کهن به زبان او استحکام می بخشند و واژه های عربی آهنگ طبیعی کلامِ محاوره را ظاهر می کنند. هر دو شاعر با بهره گیری از زبان بومی اشعاری نو خلق کرده اند. عناصر طبیعی بازتاب یافته در اشعار نیما نمادی از مفاهیم فرهنگی و اجتماعی هستند؛ اما واژگان بومی در شعر آتشی، آشنایی مخاطب با محیط جنوب و شرایط آن را در پی دارد. در شعر آتشی خشونت بومی و لطافت شاعرانه در کنار هم به کاررفته اند، واژگانی چون سبخ زار، کهره، و تیترموک به نحوی یادآور داروگ و ماخ اولا در شعر نیماست؛ اما دیگر عناصر فضای جنوب را در ذهن مخاطب ترسیم می کند.