فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۶٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش سبک های حل تعارض در پیش بینی رضایت از زندگی زنان با میانجی گری شادکامی می باشد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل زنان متأهل شهر مشهد می باشند. نمونه شامل 200 نفر می باشد که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه ی رضایت زندگی داینر ، پرسشنامه ی سبک های حل تعارض رحیم و مقیاس شادکامی مونش (MUNSH) می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین سبک های حل تعارض و شادکامی با رضایت از زندگی همبستگی معناداری وجود دارد و همچنین نشان داد که سبک های حل تعارض به طور مستقیم و معنادار و غیر مستقیم از طریق شادکامی بر رضایت از زندگی تأثیر دارند و نیز نقش میانجی گری شادکامی مورد تأیید قرار گرفت. در این میان سبک یکپارچه دارای رابطه ی مثبت و معناداری بود و سبک های مسلط و اجتنابی کمترین تأثیر را نسبت به سایر سبک ها داشته اند. باتوجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که حل تعارض در زندگی زناشویی و همچنین شادکامی زنان باعث افزایش رضایت از زندگی آن ها خواهد شد.
بررسی دیدگاه زنان کارآفرین ایرانی به فشارهای نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار دنیای کنونی که با تغییرات سریع و شتابان بین المللی همراه است، از کارآفرینی به منزله موتور توسعه اقتصادی یاد می شود. به علت تاثیرات مثبت کارآفرینی، بسیاری از کشورهای درحال توسعه از جمله ایران، کارآفرینی را به عنوان راه حل اساسی برای ضعف رشد اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری و ناتوانی بخش خصوصی و دولتی در فراهم آوردن شغل مناسب برای فارغ التحصیلان دانشگاهی، برگزیده اند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی فشارهای نهادی وارد شده بر زنان کارآفرین ایرانی و دیدگاه آن ها به این فشارها و همچنین زمینه این پاسخ هاست. این پژوهش از نظر نتیجه، بنیادین و ازنظر هدف اکتشافی است. جامعه مورد پژوهش را کارآفرینان زن تقدیر شده در جشنواره های زنان کارآفرین استانی و کشوری در سه استان گلستان، مازندران و هرمزگان تشکیل می دهند و شرکت کنندگان در پژوهش به روش گلوله برفی انتخاب شده اند. پس از جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته، تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد جهت دار و به روش کدگذاری سه مرحله ای انجام شد. براساس نتایج بدست آمده، فشارهای اختصاصی بر زنان کارآفرین در بعد تنظیمی شامل فشار از سوی مسئولین، در بعد هنجاری شامل فشار از سوی مردان جامعه و فشار از سوی خانواده و در بعد تشخیصی شامل وظایف زن، خودکم بینی و نادیده گرفتن خود می شود. آنان همچنین در پاسخ فشارهای تنظیمی استراتژی های مصالحه، اجتناب و مبارزه، در پاسخ به فشارهای هنجاری از استراتژی های مصالحه، اجتناب، مبارزه و دستکاری کردن و در پاسخ به فشارهای تشخیصی استراتژی تساهل را استفاده می کنند.
واکاوی نقض حقوق بشر و تحریم های ثانویه آمریکا علیه ایران
حوزههای تخصصی:
ایران در دهه های اخیر با چندین تحریم منطقه ای و بین المللی در تجارت خارجی، خدمات مالی و بانکی روبرو بوده است، اما تحریم های ثانویه آمریکا علیه شرکت ها و به طور خاص در بخش مالی - تجاری، به صورت محسوسی بر رفتار آن ها تأثیرگذار است و آن ها را اجبار به انطباق با سیاست های خود می نماید تا حاشیه امنی از ضررهای مالی ناشی از اقدامات تنبیهی ایجاد کند. تحریم های آمریکا بر اساس رویکرد تجارت محور است که تأثیر آن از رویکرد دولت محور بیشتر و مؤثرتر می باشد. تحریم ها همواره مانند اهرم های فشار به نحو مستقیم یا غیرمستقیم بر کشورهای هدف اعمال می شوند که در بردارنده نتایج متعدد و مختلفی هستند. اجبار، عملکرد اصلی تحریم ها است. با توجه به این که تأثیر تحریم های ثانویه موجب نقض حقوق بشر می گردد، پرسش اصلی در این پژوهش این است که ﺁیا تحریم های ثانویه و جریمه های اعمال شده توسط قانون گذاران ایالات متحده (اغلب از سوی وزارت خزانه داری ﺁمریکا) که موجب تغییر رفتار و کسب و کار می شود تا با خواسته های ایالات متحده هماهنگ باشد، تأثیری بر حقوق بشر مردم ایران دارد؟
بررسی تطبیقی دیدگاه اسلام و غرب در مورد مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی
حوزههای تخصصی:
زنان نیمی از جمعیت هر کشور را تشکیل می دهند. از این رو، فعالیت اقتصادی ایشان به عنوان نیمی از نیروی کار جامعه در دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی بسیار مؤثر می باشد. جوامع مختلف دیدگاه های متفاوتی را در مورد نحوه مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی دارند. در دیدگاه غرب، زنان باید بدون هیچ قید و شرطی وارد بازار کار شوند و به فعالیت اقتصادی بپردازند. نقش شغلی آنان در درجه اول اولویت قرار دارد و از نقش مادری و همسری ایشان مهم تر است. لیکن در اسلام، ضمن تأکید بر امکان مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی، بر نقش ایشان در خانواده به عنوان مادر و همسر تأکید شده است. اسلام اشتغال زنان را تحت شرایط خاصی قبول نموده است. در این پژوهش تلاش شده است این دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه گردد. سپس پیامدها و نتایج این دیدگاه ها در وضعیت کنونی زندگی زنان مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده ازداده های کتابخانه ای تدوین شده است.
شایستگیِ فرانیاز و توسعه معناداری در کارکنان زن شاغل در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
217 - 237
حوزههای تخصصی:
شایستگیِ فرانیاز نیروی کار پس از بحران اقتصادی در سال 2008 به عنوان دغدغه ای مهم در پژوهش های اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی مطرح شد، زیرا پیامدهایی جدی در سطوح کلان، سازمانی و فردی به دنبال داشت. با توجه به تفاوت در میزان فراگیری شایستگیِ فرانیاز، ابعاد و پیامدهای آن در زنان و همچنین تفاوت در جوامع و فرهنگ های مختلف در این زمینه، شایستگیِ فرانیاز زنان، به خصوص در جوامع شرقی، به عنوان یکی از خلأهای پژوهشی در این زمینه مطرح شده است. لذا پژوهش حاضر با انتخاب زنان دارای شایستگیِ فرانیاز، که در سازمان های دولتی ایران شاغل اند، به بررسی عوامل سازمانی که از دیدگاه آنان در کاهش ادراک شایستگیِ فرانیاز و پیامدهای منفی آن مؤثر است، با استفاده از روش داده بنیاد گلیزر می پردازد. نتایج به دست آمده حکایت از محوریت مقوله معناداری شغل در کاهش ادراک شایستگیِ فرانیاز و پیامدهای منفی نگرشی آن دارد. در الگوی استخراح شده معناداری در دو سطح معناداری شغل و معناداری محیط کار در قالب پنج متغیر معرفی می شود که عبارت اند: از تقدیر شغل، آزادی عمل، هدف گذاری و چالش مداوم (عوامل معناداری شغل)، روابط توسعه یافته و تمامیت فردی (عوامل معناداری محیط کار). در پایان، با استفاده از نتایج این پژوهش با محوریت معناداری متغیرهای ادبیات پژوهشی در مورد شایستگیِ فرانیاز تبیین شده است. نتایج حاصل علاوه بر توجه به خلأ پژوهشی درباره شایستگیِ فرانیاز زنان و استفاده از رویکرد کیفی که تا کنون کمتر در این حوزه استفاده شده، سازمان ها را قادر می سازد به رغم همه محدودیت ها، در بهبود شرایط کارکنان زن دارای شایستگیِ فرانیاز خود و استفاده از توانمندی های آنان قدم بردارند.
سلامت جنسی به مثابه مسئله ای اجتماعی: بازسازی معنایی سلامت جنسی در میان زنان متأهل شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
619 - 642
حوزههای تخصصی:
سلامت جنسی حالتی از بهزیستی جسمی، روان شناختی و فرهنگی اجتماعی مرتبط با تجارب جنسی است که از مؤلفه های اصلی توسعه انسانی و پایدار قلمداد می شود. این بخش از سلامت شاید بر خلاف سایر ابعاد سلامتی بیشتر مستلزم اتخاذ و حفظ رویکردی مثبت و محترمانه به موضوعات و مسائل جنسی و همچنین تجربه جنسی مطمئن و به دور از تهدید، تبعیض و خشونت است. هدف پژوهش حاضر کاوش در ابعاد ذهنی و معنایی مشترک مفهوم «سلامت جنسی» در میان زنان متأهل شهر تبریز است. برای دستیابی به این هدف، از روش کیفی و رویکرد تحلیل تماتیک مصاحبه های عمیق با 26 زن متأهل 20 تا 45 ساله، با رعایت اصل تنوع، استفاده شده است. داده ها با استفاده از کدگذاری چندمرحله ای به شیوه عمدتاً استقرایی برای استخراج معانی ذهنی مشترک در ارتباط با مفهوم سلامت جنسی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که معنای ذهنی سلامت جنسی در میان زنان مطالعه شده را می توان در چهار مقوله معنایی محوری شامل: ارتباط اطلاعاتی جنسی، ارتباط عاطفی جنسی، سلامت و تعادل فیزیولوژیک جنسی دو طرفه و نهایتاً تعادل هنجارین جنسی جای داد که همگی ذیل مقوله انتخابی واحدی با عنوان «سلامت جنسی به مثابه مسئله ای اجتماعی» می تواند فهمیده شود.
بررسی تأثیرات تبعیض جنسیتی بر میزان مشارکت پذیری زنان روستایی (منطقه مورد مطالعه: دهستان های گلمکان و رادکان شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
23 - 53
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز، کسب شخصیت اجتماعی وابسته به مشارکت و خارج شدن از دایره فعالیت های شخصی در جهت توسعه امری ضروری است. از این روست که مشارکت زنان به منزله بخش مهمی از نیروی توسعه و نابرابری جنسیتی به منزله یکی از مسائل و مشکلات مهم جامعه شناخته شده است. زنان روستایی، به عنوان عناصر تأثیرگذار فضاهای روستایی، به علت ناآگاهی از حقوق خود تا حد زیادی در معرض این تبعیض قرار دارند. ازاین رو، هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیرات تبعیض جنسیتی بر میزان مشارکت پذیری زنان روستایی است. روش شناسی تحقیق توصیفی تحلیلی بوده که به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. از روش پیمایشی در قالب 116 پرسش نامه خانوار، به بررسی افراد نمونه در 10 روستا از دهستان های رادکان و گلمکان شهرستان چناران پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داده که بر اساس آزمونt، بیشترین اثر تبعیض جنسیتی بر کاهش میزان مشارکت اقتصادی زنان روستایی با میانگین رتبه ای53 / 3 است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان دهنده اهمیت نسبی تبعیض جنسیتی بر مشارکت پذیری زنان است. ازاین رو، می توان گفت از آنجا که زنان روستایی در زمینه اقتصاد روستا مشارکت زیادی دارند و در زمینه های دامداری، کشاورزی، باغداری و... همپای مردان کار می کنند، در زمینه اقتصادی بیشترین تبعیض را به خود اختصاص داده اند، زیرا با وجود مشارکت فراوان در این زمینه از امکانات و مزایای اقتصادی بهره چندانی نمی برند.
شاخص های خانواده سالم از منظر افراد شاغل: یک مطالعه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی شاخص های خانواده سالم از منظر افراد شاغل است. از همین رو توجه به استانداردهای فرهنگی و تجربه های شخصی و خانوادگی در تعیین شاخص های خانواده سالم ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با استفاده از روش کیفی گراندد تئوری و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته عمیق در نمونه هدفمند از ۲۸ فرد شاغل متاهل و تحصیل کرده (۴ مرد و ۲۴ زن) انجام شده و در نهایت سعی در استخراج شاخص های سنجش خانواده سالم دارد. عمده ترین شاخص های سنجش خانواده ی سالم به طور کلی در سه مقوله ی اصلی شناسایی شدند. اولین مقوله با عنوان وجود احساس انسجام، یکپارچگی و همراهی با مقوله های فرعی همدلی، وجود فضای گفتگوی متقابل، شناخت و رعایت حقوق و مسئولیت های متقابل، احترام و محبت متقابل؛ مقوله ی دوم با عنوان سالم بودن فضای روانی خانواده با زیرمقوله-های احساس آرامش، شادمانی و دوری از عوامل منفی، سلامت فکری و اعتقادی؛ و مقوله ی سوم وجود برخی فضائل اخلاقی در میان اعضای خانواده با زیر مقوله های صداقت، گذشت، چشم پوشی از ابعاد اقتصادی است. شاخص های مشترک این مطالعه با مطالعات قبلی وجود همدلی، وجود فضای گفتگوی متقابل، شناخت و رعایت حقوق و مسئولیت های متقابل، احترام و محبت متقابل، احساس آرامش، شادمانی و دوری از عوامل منفی، سلامت فکری و اعتقادی، صداقت و گذشت بودند. چشم پوشی از ابعاد اقتصادی شاخصی است که تنها در این مطالعه شناسایی شده است.
تاثیر اخلاق کار اسلامی و رفتار شهروندی سازمانی بر بهره وری اعضای هیئت علمی و کارکنان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه چندگانه بین اخلاق کار اسلامی و رفتار شهروندی سازمانی با بهره وری اعضای هیأت علمی و کارکنان زن به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمی زن و کارکنان زن دانشگاه قم بود که تعداد 120 نفر از ایشان به روش سرشماری برای گروه نمونه انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش با سه پرسش نامه جمع آوری و داده ها به روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد اخلاق کاراسلامی و رفتار شهروندی سازمانی با بهره وری رابطه آماری معنا داری وجود دارد. همچنین در نتایج رگرسیون مشاهده شد که اخلاق کاراسلامی و رفتار شهروندی سازمانی، بهره وری را در دانشگاه تبیین می کند. در تحلیل مسیر نیز نتایج نشان داد که اخلاق کاراسلامی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر بهره وری و نیز رفتار شهروندی سازمانی به طور مستقیم بر بهره وری تأثیر دارد. براین اساس دانشگاه ها می توانند با برنامه ریزی های صحیح در راستای اخلاق کاراسلامی و رفتار شهروندی سازمانی، سطح بهره وری را در دانشگاه ارتقا دهند.
ارزیابی انتقادی محرمیت مادرزن با نکاح صغیره(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اسلامی زنان و خانواده سال ۷ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
125 - 145
حوزههای تخصصی:
برخی متشرعین، گاه به برخی دلایل، لازم می بینند تا با زن شوهردار، صرفا رابطه محرمیّت برقرار کنند. یکی از راه هایی که معمولا به آن متوسل می شوند عبارت است از نکاح دختر صغیره آن زن تا وی به عنوان مادر زن، در شمار یکی از محارم قرار گیرد. این عمل، شبهه کودک همسری را پدید آورده است. مشهور فقهاء، حتی یک عقد موقت لحظه ای با صغیره را موجب حصول محرمیت با مادر زن می دانند؛ لذا روش مذکور را به لحاظ فقهی تأیید می کنند؛ اما برخی دیگر از فقهاء، قابلیت استمتاع برای دختر را شرط تحقق این محرمیت می دانند. در این مقاله که به روش توصیفی _ تحلیلی به نگارش درآمده، اثبات شده که راهکار مذکور - فارغ از آسیب های احتمالی فردی، اجتماعی و خانوادگی و یا موجه بودن یا نبودنِ آن به لحاظ اخلاقی – مورد خدشه است؛ زیرا مستفاد از ادله، مقیدبودن مَحرمیتِ مادر زن، به قابل استمتاع بودن زوجه است؛ لذا نکاح صغیره، موجب محرمیت مادر زن نمی شود.
طرد از میدان آموزش و بازتولید نابرابری جنسیتی: تحلیل روایت زنان روستاهای شهرستان دهگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
105 - 129
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال روایت های زنان روستایی از نابرابری جنسیتی در میدان آموزش است، این مقاله ضمن تفسیر موقعیت های فرودستی آنان، به کاوش در روایت زنان از وضعیت مناسبات آموزش جنسیت و عوامل برسازنده طرد از میدان آموزش و نابرابری جنسیتی در میدان آموزش می پردازد. برای این منظور از دستگاه نظری پی یر بوردیو به عنوان راهنمای کار و صورت بندی مفاهیم بهره جسته ایم. این پژوهش در سنتِ روشیِ کیفی صورت گرفته و از روش تحلیل روایت مضمونی برای کشف و استخراج مقولات استفاده شده است که در آن ابزارهای مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمیق جهت گردآوری داده های مورد نیاز به کار گرفته شده است. میدان پژوهش حاضر مناطق روستایی شهرستان دهگلان است که با منطق نمونه گیری کیفی و هدفمند علاوه بر نمونه گیری از فضا (روستاهای بزرگ، متوسط و کوچک) نمونه گیری هدفمند و نظری نیز از سوژه های مورد مطالعه به عمل آمده که بر مبنای آن با 32 نفر از زنان 15 تا 35 ساله در 6 سکونت گاه روستایی با رعایت حداکثر تنوع مصاحبه های عمیق به عمل آمد. داده های حاصل از روایت در قالب 78 تم اولیه، 36 خرده تم، 8 تم اصلی و یک تم نهایی کدگذاری و صورت بندی شدند. تم های اصلی حاصل از روایت ها عبارت اند از: جامعه پذیری جنسیتی، مکانیسم تعمیق نابرابری اجتماعی، فقر مادی، فقر فرهنگی، عدم دسترسی به مراکز آموزشی، ازدواج زودرس دختران، محدودیت زنان در ورود به عرصه های عمومی و بازتولید ساختار اجتماعی. مقوله نهایی نیز آموزش به مثابه یک میدان تولید نابرابری جنسیتی در مناطق روستایی است که داستان روایت های متکثر زنان حول آن شکل گرفته و بدان معنا بخشیده اند.
ارائه الگویی از بقای زنان در ازدواج های نارضایتمند؛ یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
85 - 110
حوزههای تخصصی:
زوج ها ممکن است رابطه زناشویی باثباتی داشته باشند ولی از آن به هیچ عنوان رضایتی نداشته باشند و مجبور باشند چنین رابطه ای را تحمل کنند. متأسفانه چنین ازدواج هایی آسیب های فراوانی بر روی زوج ها و خصوصاً زنان دارد. از این رو پژوهش حاضر باهدف ارائه الگویی از بقای زنان در ازدواج های نارضایتمند انجام شد. پژوهش حاضر کیفی و مبتنی بر روش تئوری زمینه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زن های نارضایتمند از ازدواج شهر بندرعباس با حداقل 5 سال سابقه زندگی مشترک در سال 1397 بودند. 21 زن به روش نمونه گیری نظری و مبتنی بر روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و انتخاب نمونه ها تا مرحله اشباع نظری پیش رفت. داده ها بر اساس مصاحبه نیمه ساختاریافته و شاخص رضایت زناشویی (IMS) گردآوری شدند. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. نتایج کدگذاری به شناسایی 14 مقوله انجامید که در مدل پارادایمی ارائه شد. نتایج تحلیل نشان داد که زنان ناراضی از رابطه زناشویی ممکن است به علت وابستگی های موجود ازدواج نارضایتمند خود را حفظ کنند و به منظور سازگاری با شرایط موجود از راهبردهای مختلفی استفاده کنند. بر اساس نتایج به دست آمده، مجموعه ای از عوامل درون فردی، بین فردی و اجتماعی می تواند تبیین کننده بقای زنان در ازدواج های نارضایتمند باشد. نتایج این پژوهش می تواند دارای تلویحات کاربردی در آسیب شناسی و توانمندسازی در حوزه زنان و خانواده باشد.
بررسی فقهی - حقوقی سن ازدواج در حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتضای آزادی های فردی در جامعه آن است که نتوان محدودیت های متعددی را به افراد به ویژه در امور شخصی تحمیل نمود.درعین حال اهمیت خاص عقد نکاح باعث شده است که برای پیشگیری از آسیب های جسمی و روحی به کودکان، تحدید سن نکاح مورد توجه جوامع مختلف قرار گیرد. بررسی مقوله سن نکاح از دیدگاه فقهی نشان می دهد که سن مشخصی برای نکاح تصریح نگردیده است لیکن شرایط خاصی بری انعقاد عقد نکاح قبل از سن بلوغ نظیر رعایت مصلحت طفل، ممنوعیت روابط زناشویی پیش از بلوغ و اعمال حق فسخ نسبت به عقد، معین شده است. توجه به این شرایط می تواند چارچوب قانون گذاری در این حوزه را روشن نماید به گونه ای که با وضعیت فعلی جامعه، کمتر ازدواجی زیر سن بلوغ به مصلحت صغیر به نظر می رسد. در مقررات فعلی حقوق ایران، ازدواج پیش از سن 13 سال برای دختران و 15 سال برای پسران نیازمند رعایت شرایط اذن ولی، رعایت مصلحت و اجازه دادگاه دانسته شده است لیکن ازدواج در هیچ سنی ممنوع اعلام نشده است. ریشه این عدم ممنوعیت را باید در نظرات فقها مبنی بر جواز نکاح صغیر توسط ولی جستجو نمود. درعین حال هم چنان در مقررات نظام حقوقی ایران تعارضاتی مابین سن بلوغ قانونی، سن قابلیت صحی برای ازدواج و سن رشد دیده می شود که نیازمند نگرش جامع قانون گذار در جهت رفع این ابهامات و پرهیز از اصلاح جزئی نگرانه قوانین است
مطالعه کیفی نقشِ گذار هویتی زنان میان سال در ارتباط با خود، دیگران و محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
335 - 356
حوزههای تخصصی:
میان سالی یکی از دوره های رشدی انسان است و زنان در این دوره تغییرات هویتی در زمینه ادراک و ارتباط با خود، روابط با دیگران و جهان هستی را تجربه می کنند؛ که شناسایی این تغییرات برای درک بیشتر و بهتر زنان میان سال ضرورت دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفی نقشِ گذار هویتی در ارتباط با خود، دیگران و محیط زنان میان سال شهر تهران است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. سیزده شرکت کننده به وسیله نمونه گیری هدفمند و با شیوه نمونه گیری معیار انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و نمونه گیری و مصاحبه ها تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های پدیدارشناسی از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها در زمینه نقش گذار هویتی زنان میان سال در ارتباط با خود شامل مضامین اصلی ارتباط درون فردی، نگرش به بازنشستگی، ادراک از میان سالی و نگرش به هویت خود، ارتباط با دیگران شامل مضمون اصلی بهبود شیوه های ارتباطی و ارتباط با محیط در قالب مضامین اصلی تغییرات در نظام ارزشی، سالمندی و مرگ، مرور گذشته، نگرش به آینده و ارتباط با طبیعت طبقه بندی شد. یافته ها بیانگر تأثیر گذار هویت زنان میان سال در بهبود شیوه های ارتباطی زنان با دیگران در این دوره و تغییرات ارتباطی آنان به خود و محیط اطرافشان است.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد براجتناب تجربه ای مادران دارای کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
57 - 67
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین میزان اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد براجتناب تجربه ای در مادران دارای کودکان اتیستیک شهر اهواز بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای کودک اوتیسم شهراهواز بود که از جامعه مذکور 30 نفر از مادران دارای کودک اوتیسم به صورت روش هدفمند انتخاب شدند. پس از انتخاب نمونه افراد به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش(15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه ومرحله پیگیری بود. گروه آزمایش مداخله مبتنی بر پذیرش وتعهد را در 8 جلسه 90 دقیقه ای در هر هفته یک جلسه دریافت کردند؛ اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند ودو ماه بعد مرحله پیگیری انجام شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه پذیرش و عمل- نسخه دوم بوند و همکاران (2011) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک متغییره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین نمرات گروه آزمایش و گواه در اجتناب تجربه ای تفاوت معنی دار وجود دارد و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برکاهش اجتناب تجربه ای در مادران دارای کودکان اتیستیک اثربخش است.
بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر افزایش شادکامی و بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
223 - 242
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر افزایش شادکامی و بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه شهر سرابله انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. شرکت کنندگان پژوهش عبارت بودند از 24 زن مطلقه که با روش نمونه گیری تصادفی از بین 48 زن مطلقه شهر سرابله که پرونده آنها در واحد اورژانس اجتماعی بهزیستی شهرستان چرداول وجود داشت انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخلات روان درمانی مثبت نگر قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. جهت سنجش متغیرها از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف(1989) و پرسش نامه احساس شادکامی آکسفورد(1989) استفاده شد. داده ها با آزمون کواریانس تک متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در هر دو متغیر تفاوت معنی دار وجود دارد، یعنی روان درمانی مثبت نگر منجر به افزایش شادکامی و بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه گردید. یافته های پژوهش ضرورت کاربرد روان درمانی مثبت-نگر را در راستای افزایش شادکامی و بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه خاطر نشان می سازد.
زمینه های شکل گیری احادیث موضوعه در حوزه ی زنان
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
71-80
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین زمینه های رشد احادیث موضوعه در مورد زنان و معین نمودن نقش هر کدام از زمینه ها در گسترش احادیث مجعول می باشد. جامعه مورد بررسی شامل کتب الموضوعات می باشد. نمونه پژوهش احادیث موضوعه در مورد زنان و معین نمودن نقش هر کدام از زمینه ها در گسترش احادیث مجعول علیه زنان است. طرح پژوهش توصیفی تحلیلی است. اطلاعات از طریق اسنادی و کتابخانه ای به دست آمد. تحلیل با استفاده از داده های به دست آمده از موضوعات واحادیث موضوعه ی مطرح در کتب الموضوعات به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که شرایط تاریخی جامعه ی اسلامی زمینه ساز وضع و جعل حدیث در مورد زنان بوده است. زمینه های جعل حدیث در مورد زنان در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قابل تقسیم است: از زمینه های فرهنگی می توان به غلبه ی فرهنگ مردسالاری ، وجود نگرش منفی نسبت به هویت زن و ترویج افکار اهل کتاب بین مسلمین اشاره نمود. نفوذ معاندین دین در بین مسلمانان از زمینه های سیاسی بوده و وجود اقتضائات اجتماعی دوران بعد از پیامبر (ص) از زمینه های اجتماعی محسوب می شود. با فراهم بودن این زمینه ها احادیث زن ستیز جعل شده و بعد از جعل به علت پذیرش از سوی جامعه ی مردان و به علت رویکرد تسامح آمیز محدثان در نقل اخبار غیر احکام بدون بررسی در لابلای متون روایی جای گرفته است.
مقایسه اثربخشی درمان ودیعه های انسانی و درمان عقلانی - عاطفی - رفتاری بر افسردگی زنان مطلقه شهر شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق عامل فروپاشی اساسی ترین بخش جامعه است و با ایجاد تنش زیاد سبب بروز اختلالات روانی همچون افسردگی می شود. هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان ودیعه های انسانی (HGT) و درمان عقلانی عاطفی رفتاری (REBT) بر افسردگی زنان مطلقه شهرکرد بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل به همراه آزمون پیگیری بوده است. جامعه آماری پژوهش تمام زنان مطلقه شهرکرد بود. نمونه مورد نظر، 45 نفر از زنان مطلقه بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. درمانهای HGT و REBT طی هفت جلسه هفتگی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر نشان داد که بین میانگین نمره های گروه های آزمایش و کنترل در میزان افسردگی تفاوت معنی داری وجود دارد (69/40=F، 001/0p <). در ادامه نتایج درون گروهی (10/95=F ,001/.p <) و تعامل عامل و گروه (65/32=F ,001/0p <) نیز از لحاظ آماری معنی دار شد. نتایج آزمون شفه نیز نشان داد که از بین دو درمان REBT و HG، درمان عقلانی عاطفی رفتاری از کارآیی بیشتری برخوردار بود. از مجموعه یافته های این مطالعه، چنین برمی آید که درمان HGT از طریق تمرکز بر تغییر قالبهای ذهنی و تأکید بر منابع ذاتی و درمان REBT از طریق تمرکز بر جایگزینی افکار سازنده به جای افکار زیانبار توانست افسردگی زنان مطلقه را کاهش دهد.
موانع نهادی مشارکت سیاسی زنان منطقه بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
313 - 334
حوزههای تخصصی:
دست یابی به توسعه سیاسی، مشارکت سیاسی گروه های اجتماعی جامعه را می طلبد و مشارکت سیاسی زنان در این خصوص اهمیت بالایی دارد. تحقق مشارکت مطلوب زنان در حوزه سیاست در هر جامعه ای با موانع خاص خود مواجه است. بر این اساس، در این پژوهش مشارکت سیاسی زنان منطقه بلوچستان با استفاده از روش های پژوهش کیفی و رویکرد نهادگرایی مورد مطالعه قرار گرفته است. مصاحبه های کیفی با نخبگان بلوچستان مقولات و تم هایی را در اختیار پژوهشگران قرار داد که امکان تبیین وضعیت مشارکت سیاسی زنان این قوم را فراهم کرد. یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن است که موانع مشارکت سیاسی زنان منطقه بلوچستان از دو نگاه درخور توجه هستند؛ نگاه نخست متوجه موضع گیری نهادهای رسمی به زنان است و نگاه دوم فرهنگ بلوچ را در نسبت با زنان شرح می دهد. نتایج به دست آمده موانع اصلی را نهادهای غیررسمی یا ناملموس همانند فرهنگ پدر/ مردسالاری و بخشی از باورهای سنتی تعریف می کند؛ باورهایی که از سویی علت خودناباوری زنان در فعالیت های سیاسی است. با وجود این، نهادهای مشارکتی از جمله شوراهای اسلامی شهر و روستا موفق شده اند اثربخشی نفوذ نهادهای غیررسمی را با مرور زمان بر مشارکت سیاسی زنان بلوچ کاهش دهد.
تبیینی بر ادراک دختران دانش آموز از نحوه حجاب در مدارسی که چادر در آنها اجباری است(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
افزایش خودپنداره و تصور مثبت بانوان نسبت به حجاب از اولویت دارترین و مناسب ترین راهکارهایی هستند که برای درونی شدن ارزش حجاب استفاده می شود. پژوهش حاضر، ضمن واکاوی در تجربه زیسته دختران دانش آموز (در مدارسی که چادر در آنها اجباری است)؛ ادراک آنان از نحوه حجاب را مورد بررسی قرار داده است. این مطالعه مبتنی بر رویکردی کیفی و به روش پدیدارشناسی، با مطالعه 20 نفر مشارکت کننده از میان دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز می باشد. این تحقیق با روش نمونه گیری هدفمند و با 22 مصاحبه فردی و یک مصاحبه گروهی نیمه ساختار یافته انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی صورت پذیرفت. یافته ها نشان می دهد که در تجربه زیسته دانش آموزان از نحوه حجاب فقط در پوشش چادر خلاصه نمی شود، عفاف وحجاب در همه رفتار باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین از تجربه دانش آموزان مضامینی بدست آمد که عبارتند از: هرچند تأثیرتجربه گذشته در تعیین نوع حجاب زیاد است؛ با این حال رعایت حجاب در گرو وضوح تعریف آن می باشد، اصلاح نظام شناختی، بهترین شیوه آموزش حجاب می باشد. ایدئولوژیک بودن اندیشه حجاب مهمترین نکته در رعایت آن و گرایش درونی به حجاب، پایدارترین شیوه عمل به حجاب است.